آیه 3 سوره انبیاء
<<2 | آیه 3 سوره انبیاء | 4>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
دلهاشان به لهو و بازیچه دنیا متوجه است؛ و مردم ستمکار پنهان و آهسته با یکدیگر میگویند: آیا این شخص جز آن است که بشری مانند شماست؟ چرا شما که مردمی بصیر و دانا هستید سحر او را میپذیرید؟
دل هایشان [به امور مادی، خوشگذرانی و معصیت] مشغول است؛ و آنان که ستم پیشه اند رازگویی خود را پنهان داشتند [و گفتند:] آیا این پیامبر جز این است که بشری مانند شماست؟ آیا شما با چشم باز وشناخت وآگاهی به سوی سِحر می روید؟!
در حالى كه دلهايشان مشغول است. و آنانكه ستم كردند پنهانى به نجوا برخاستند كه: «آيا اين [مرد] جز بشرى مانند شماست؟ آيا ديده و دانسته به سوى سحر مىرويد؟»
دلهايشان به لهو خو گرفته است. و آن ستمگران سر در گوش يكديگر نهادند و گفتند: آيا اين مرد جز اين است كه انسانى همانند شماست؟ آيا با آنكه به چشم خود مىبينيد، همچنان از پى جادو مىرويد؟
این در حالی است که دلهایشان در لهو و بیخبری فرو رفته است! و ستمگران پنهانی نجوا کردند (و گفتند): «آیا جز این است که او بشری همانند شماست؟! آیا به سراغ سحر میروید، با اینکه (چشم دارید و) میبینید؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
لاهية: لهو: مشغول شدن و چيزى كه مشغول مى كند. «لاهية»: مشغول شونده.
نجوى: سخن سرّى و سرّى سخن گفتن (راز و رازگويى) مصدر و اسم هر دو آمده است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ «3»
جلد 5 - صفحه 423
در حالى كه دلهاى آنان (از حقّ، غافل و به چيز ديگرى) سرگرم است و كسانى كه (كافر شدند و به خود) ستم كردند، مخفيانه نجوى مىكنند كه آيا اين (مرد) جز بشرى مثل شماست؟ آيا با اينكه مىبينيد به سوى سحر مىرويد؟!
پیام ها
1- سرگرمى به مسائل بى ارزش انسان را از توجّه به مسائل اصلى مثل حساب و قيامت غافل مىكند. وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ ... لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ
2- افراد منحرف، انحراف خود را توجيه مىكنند. «بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ»
3- تا دل از خدا غافل نشود، انسان، آيات الهى را به بازى نمىگيرد. «يَلْعَبُونَ- لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ»
4- مخالفان انبيا، در پنهان توطئه مىكنند ومعجزات را سحر وجادو مىشمرند. «وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى- أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ»
5- كفّار با پوشاندن حقايق، نسبت به خود و ديگران ظلم مىكنند. «ظَلَمُوا»
6- تهمت ستمگران به انبيا نشانه آن است كه مكتب انبيا ظلم ستيز است. الَّذِينَ ظَلَمُوا ... هَلْ هذا إِلَّا بَشَرٌ
7- زندگى انبيا در ميان مردم وبسيار ساده و عادّى بود. «بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ «3»
لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ: در حالى كه غافل است دلهاى آنها از آنچه اراده شده.
يعنى نشنيدند قرآن را شنيدن تدبر و قبول و تفكر، و بدرستى كه استماع نمودند به لعب و استهزاء در حالى كه غافل بود دلهاى آنها از حقايق و معارف. وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى: و پنهان داشتند راز خود را غايت پنهانى. الَّذِينَ ظَلَمُوا: آنانكه شرك آوردند به خدا و ستم نمودند به خود. حاصل آنكه اين جماعت در پنهانى به يكديگر گفتند: هَلْ هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ: آيا نيست اين شخص مگر آدمى مثل شما و نيست مثل ملائكه. به گمان باطل خود استدلال نمودند به بشريت حضرت پيغمبر بر تكذيب در ادعاى رسالت آن سرور به جهت اعتقاد فاسد خود كه پيغمبر نباشد مگر ملك، و مستلزم داشتند از اين اعتقاد فاسد انكار قرآن را كه: أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ: آيا پس مىآورند سحر را و شما قبول مىكنيد، و حال آنكه مىبينيد و مىدانيد كه سحر است.
تبصره: يكى از صفات رذيله مهلكه، غفلت و غرور است. قلب انسانى كه مايه آگاهى و هشيارى است، بواسطه تراكم سركشى و مخالفت، بتدريج صفا و نورانيت آن را منكدر نموده، بتمادى غفلت و غرور، قلب منكوس و محجوب گردد از ادراك حق و صلاح دين و دنيا و آخرت، تا به مرتبهاى كه ظلمت سركشى و كفر به كلى آن را فراگرفته، كه ديگر مواعظ و نصايح و آيات الهيه در او تأثير ننمايد و در مقام سخريه و استهزاء برآيد و ديگران را از حق گمراه نمايد.
لذا منكرين از شدت عناد و انكار دين مبين، علاوه بر آنكه خودشان ايمان نمىآوردند، ديگران را از ايمان به پيغمبر و قرآن متنفر مىساختند به سبب وارد كردن دو شبهه: يكى آنكه اين مدعى نبوت بشر است مثل شما، و ديگر آنچه آورده سحر مىباشد.
جلد 8 - صفحه 361
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ «1» ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ «2» لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ «3» قالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «4»
بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْيَأْتِنا بِآيَةٍ كَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ «5»
ترجمه
نزديك شد براى مردم حسابشان و آنها در بيخبرى اعراض- كنندگانند
نيامد آنها را هيچ موجب تذكرى از پروردگارشان تازه وارد مگر آنكه شنيدند آنرا و آنها بازى ميكردند
در حاليكه مشغول بود دلهاشان و پنهان داشتند راز گوئى را آنانكه ستم نمودند كه آيا اين باشد مگر انسانى مانند شما آيا ميآئيد نزد سحر با آنكه شما مىبينيد
گفت پروردگار من ميداند گفتار را در آسمان و زمين و او است شنواى دانا
بلكه گفتند فراهم آورده خوابها است بلكه افترا زده است آنرا بلكه او خيال باف است پس بايد بياورد براى ما معجزى چنانچه فرستاده شدند پيشينيان.
تفسير
- خداوند خبر داده بكفّار مكه كه قيامت و حساب مردم نزديك شد با آنكه آنها در غفلت از ياد مرگ و عذاب قيامت و معرض از ذكر خدا و آيات او و تفكر در خاتمه امر خودشانند و در مجمع فرموده كه خداوند وصف فرمود قيامت و حساب را بنزديكى براى آنكه يكى از علائم قيامت بعثت پيغمبر خاتم است چون آنحضرت فرمود مبعوث شدم من و قيامت مانند اين دو و گفتهاند اشاره بانگشت سبّابه و وسطى فرمود و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه دنيا بسرعت ميگذرد و باقى نمانده از او مگر مختصرى و آنكه هر امر محقّق الوقوعى نزديك است و ميشود آنرا واقع خواند و بايد از براى وقوع آن آماده بود و در ميان انقراض اسلام و
جلد 3 صفحه 539
روز قيامت فاصلهاى نيست ولى نازل نشد براى آنها از جانب خداوند هيچ آيه و سورهاى كه موجب تنبّه و استبصار آنها بود تازه بتازه نو بنو مگر آنكه شنيدند و ملعبه خودشان قرار دادند و سخريّه و استهزاء كردند و اين نبود مگر براى آنكه دلهاى آنها بكلّى از ياد خدا غافل و مشغول بامور دنيا بود بطوريكه مجال تدبّر و تفكّر در آيات الهى را نداشتند و خيلى محرمانه با هم زير گوشى صحبت ميكردند كه مگر اين مدّعى نبوّت بشرى نيست مانند شما چرا ميرويد گوش بسخنان او ميدهيد با آنكه مىبينيد هر كس باو نزديك ميشود او را بسحر مجذوب خود ميكند و در اين راز گوئى پنهانى ظلم مينمودند بخودشان و به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مردم كه چنين نسبت ناروائى بآنحضرت ميدادند و خودشان و آنها را از فيض استماع قرآن و هدايت بحقّ باز ميداشتند گويا تصوّر مينمودند بشر عادى نميشود پيغمبر باشد و جاذبه قرآن را حمل بر سحرى مينمودند كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در زمان قرائت بكار ميبرد و ميخواستند محرمانه چارهجوئى كنند براى جلوگيرى از پيشرفت امر آنحضرت و خداوند دستور داد به پيغمبر خود كه بفرمايد و فرمود پروردگار من ميداند سخن هر سخنگوئى را در آسمان باشد يا در زمين آشكار بگويد يا پنهان و او شنوا است اقوال بندگان را و دانا است بأسرار و ضمائر آنان و بجاى كلمه قال جمعى از قرّاء قل قرائت نمودهاند و اين بيچارهها در موضوع پيغمبر متحيّر بودند گاهى ميگفتند ساحر است كه گذشت گاهى ميگفتند خوابهاى پريشان مىبيند و آنها را مانند ضغث كه دسته گياه مختلط از خشك و تر و قوى و ضعيف را گويند جمعآورى نموده و اضغاث كه جمع آنست از آن خوابها تحويل ما ميدهد و گاهى صريحا ميگفتند العياذ باللّه كذّاب است و افترا بخدا ميبندد و گاهى ميگفتند شاعر است و خيال بافى ميكند و نميدانستند چه بگويند و چگونه اعجاز قرآن را منكر شوند در خاتمه امر ناچار شدند كه بگويند ما اين معجزهاى را كه تو آوردى قبول نداريم اگر ميخواهى ما ايمان بياوريم بايد مانند ناقه صالح يا عصاى موسى يا احياء موتى خارق عادتى بدلخواه ما بياورى.
جلد 3 صفحه 540
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لاهِيَةً قُلُوبُهُم وَ أَسَرُّوا النَّجوَي الَّذِينَ ظَلَمُوا هَل هذا إِلاّ بَشَرٌ مِثلُكُم أَ فَتَأتُونَ السِّحرَ وَ أَنتُم تُبصِرُونَ «3»
دلهاي آنها مشغول بلهويات و امور باطله است و پنهاني نجوي ميكنند كساني که ظلم كردند آيا اينكه دعوي رسالت ميكند نيست مگر بشري مثل شما، آيا پس قبول ميكنيد سحر او را و حال آنكه شما بصير و بينا هستيد!
جلد 13 - صفحه 136
(لاهِيَةً قُلُوبُهُم) قلوب آنها تمام توجه به اينکه حيات دنيوي و زخارف او است و بكلّي از دين و آخرت غافل هستند که ميفرمايد:
«وَ ما هذِهِ الحَياةُ الدُّنيا إِلّا لَهوٌ وَ لَعِبٌ» عنكبوت آيه 64. و نيز ميفرمايد:
«اعلَمُوا أَنَّمَا الحَياةُ الدُّنيا لَعِبٌ وَ لَهوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَينَكُم وَ تَكاثُرٌ فِي- الأَموالِ وَ الأَولادِ» حديد آيه 19 و نيز ميفرمايد: «وَ مَا الحَياةُ الدُّنيا إِلّا مَتاعُ- الغُرُورِ» حديد آيه 20 و غير اينها.
و بالجمله قلوب آنها غرق شهوت، و هواهاي نفساني و لهويّات است.
(وَ أَسَرُّوا النَّجوَي): اينکه هايي که قلوب آنها لاهية است بين خود نجوي و پنهاني بيك ديگر ميگويند. سپس ميفرمايد اينها كيانند.
(الَّذِينَ ظَلَمُوا): و مراد بعيد نيست که اكابر و رؤساء مشركين باشند که هم ظلم به نفس كردند ايمان نياوردند، و هم ظلم به غير که مانع ضعفاء شدند، و هم ظلم به دين شرك و كفر و هزار مفسده ديگر که بالحسّ و الوجدان مشاهده ميكنيم.
(هَل هذا إِلّا بَشَرٌ مِثلُكُم): آيا اينکه مگر بشري مثل شما نيست!- تصور ميكردند که رسول بايد ملك باشد. از جهت اينكه بشر تماسّ با خداوند ندارد.
جواب: اولا- خداوند قدرت دارد با بشر بلكه با حيوانات تكلّم فرمايد. و ثانيا بر فرض عدم تكلّم بتوسط ملك باو وحي ميشود. و اگر آن هم بگوئيد: ممكن نيست پس رسول ملك هم با شما ممكن نيست تماس گيرد.
(أَ فَتَأتُونَ السِّحرَ): آيا ميآئيد سحر را يعني فريب سحر او را ميخوريد!
(وَ أَنتُم تُبصِرُونَ): و حال آنكه شما با شعور و عقل و بصيرت هستيد يك نفر مثل خود را رسولش ميدانيد و به سحرش ميگرويد خلاف عقل است.
137
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 3)- باز برای تأکید بیشتر میگوید: «آنها در حالی هستند که دلهایشان در لهو و بیخبری فرو رفته است» (لاهِیَةً قُلُوبُهُمْ).
زیرا آنها از نظر ظاهر همه مسائل جدی را لعب و بازی و شوخی میپندارند.
و طبیعی است چنین کسانی هرگز راه سعادت را نخواهند یافت.
بعد به گوشهای از نقشههای شیطانی آنها اشاره کرده، میفرماید: «و این ظالمان گفتگوهای در گوشی خود را (که برای توطئه انجام میدهند) پنهان میدارند، و میگویند: آیا این جز یک بشر عادی همچون شماست»؟ (وَ أَسَرُّوا النَّجْوَی الَّذِینَ ظَلَمُوا هَلْ هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ).
حال که او یک بشر عادی بیش نیست لابد این کارهای خارق العاده او و نفوذ سخنش چیزی جز سحر نمیتواند باشد «پس آیا شما به سراغ سحر میروید با این که میبینید»؟ (أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ).
آنها در این گفتارشان روی دو چیز تکیه داشتند، یکی بشر بودن پیامبر (ص) و دیگری بر چسب سحر، و در آیات بعد برچسبهای دیگری نیز خواهد آمد که قرآن به آنها پاسخ میدهد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم