آیه 140 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۱۴۰ اعراف)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قَالَ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلَٰهًا وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<139 آیه 140 سوره اعراف 141>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

موسی گفت: آیا غیر خدا را برای شما به خدایی طلبم در صورتی که خداست که شما را بر عالمیان برتری و فضیلت بخشید!

[موسی با یک دنیا شگفتی و تعجب] گفت: آیا غیر خدا را [که هیچ گونه شایستگی پرستش ندارد] به عنوان معبود برایتان طلب کنم؟ در حالی که اوست که شما را بر جهانیان [روزگارتان] برتری داد.

گفت: «آيا غير از خدا معبودى براى شما بجويم، با اينكه او شما را بر جهانيان برترى داده است؟»

گفت: آيا جز الله، برايتان خدايى بجويم، و حال آنكه اوست كه شما را بر جهانيان برترى بخشيد؟

(سپس) گفت: «آیا غیر از خداوند، مبعودی برای شما بطلبم؟! خدایی که شما را بر جهانیان (و مردم عصرتان) برتری داد!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He said, ‘Shall I find you a god other than Allah, while He has graced you over all the nations?’

He said: What! shall I seek for you a god other than Allah while He has made you excel (all) created things?

He said: Shall I seek for you a god other than Allah when He hath favoured you above (all) creatures?

He said: "Shall I seek for you a god other than the (true) Allah, when it is Allah Who hath endowed you with gifts above the nations?"

معانی کلمات آیه

«أَبْغِیکُمْ»: برای شما بطلبم. «فَضَّلَکُمْ عَلَی الْعَالَمِینَ»: مراد تفضیل آنان بر دیگر مردمان هم‌عصر به وسیله دادن نعمت فراوان بدانان و تجدید یگانه‌پرستی و آئین و سنّت پیغمبران در میانشان است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى‌ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى‌ أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ «138»

و بنى‌اسرائيل را از دريا گذرانديم، تا به قومى برخوردند كه بر پرستش بت‌هاى خويش پايبند بودند، (با ديدن اين صحنه) گفتند: اى موسى! براى ما خدايى قرار بده، همان گونه كه براى اينان معبودها (و بت‌هايى) است.

موسى گفت: براستى، شما گروهى نادان (و جهالت پيشه) هستيد.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 159

إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «139»

(موسى گفت:) همانا آنچه اين قوم در آنند (از كفر و شرك)، نابودشدنى است و آنچه انجام مى‌دهند باطل است.

قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ «140»

گفت: آيا معبودى غير خدا براى شما بجويم، در حالى كه او شما را بر مردم اين زمانه برترى داده است؟!

نکته ها

كلمه‌ى‌ «مُتَبَّرٌ» از «تبار»، به معناى هلاكت است.

آنان كه يك عمر در سحر و جادو بودند، با ديدن يك معجزه چنان مؤمن شدند كه تهديدهاى فرعون آنان را نلرزاند، ولى طرفداران حضرت موسى با ديدن آن همه معجزات و پس از پيروزى بر فرعون، انحراف و بت‌پرستى قومى، آنان را به انحراف كشيد و تازه از موسى عليه السلام نيز تقاضاى بت كردند.

روزى يك يهودى به عنوان اعتراض به مسلمانان گفت: شما هنوز جنازه‌ى پيامبرتان را دفن نكرده بوديد كه با هم اختلاف كرديد! حضرت على عليه السلام در پاسخ او فرمود: اختلاف ما در سخن پيامبر بود، نه در خودش و نه در خدا، امّا شما هنوز پايتان از آب دريا خشك نشده بود كه از موسى تقاضاى بت كرديد. «1»

پیام ها

1- پرستش (حقّ يا باطل)، در طول تاريخ بشر وجود داشته است. «يَعْكُفُونَ عَلى‌ أَصْنامٍ لَهُمْ» (در زمان موسى عليه السلام نيز افرادى بت مى‌پرستيدند.)

2- محيط جبرآور نيست، ولى تأثيرگذار هست. فَأَتَوْا عَلى‌ قَوْمٍ‌ ... پس تا در اعتقاد و ايمان قوى نشده‌ايم، از محيط و فرهنگ فاسد دورى كنيم، زيرا گاهى‌

«1». نهج‌البلاغه، حكمت 317.

جلد 3 - صفحه 160

مشاهده‌ى يك صحنه (از فيلم، عكس، ماهواره و يا اجتماع) چنان در انسان تأثيرگذار است كه تمام زحمات تربيتى رهبران را متزلزل و خراب مى‌كند.

3- گاهى انسان از مهم‌ترين نعمت‌ها غفلت ورزيده و نسبت به آنها ناسپاسى مى‌كند. جاوَزْنا ... اجْعَلْ لَنا

4- گاهى انسان به‌حدّى كج‌انديش مى‌شود كه از رهبران الهى نيز درخواست ناروا مى‌كند. «يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً»

5- افراد و ملّت‌ها، هر لحظه در معرض خطر انحرافند. قالُوا يا مُوسَى‌ ...

6- ايمان سطحى، زودگذر است. وَ جاوَزْنا ... قالُوا ... اجْعَلْ لَنا إِلهاً

7- بدتر از دشمنان آگاه خارجى و بيگانه، دوستان نادانِ داخلى‌اند. جاوَزْنا ... قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ‌ ...

8- تقاضاى مردم، هميشه صحيح نيست و اكثريّت و خواست آنان همه جا يك ارزش نيست. قالُوا ... اجْعَلْ لَنا إِلهاً

9- الگوپذيرى، تقليد و مدل‌بردارى، از خصلت‌هاى انسان است. «اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ»

10- جهل، ريشه‌ى بت‌پرستى و بت‌پرستى، عملى به دور از عقل است. «تَجْهَلُونَ» جهل، در فرهنگ قرآن، در برابر عقل قرار دارد نه علم، يعنى به كار غير عاقلانه جهل مى‌گويند.

11- تقاضاى خداى محسوس (همچون بت) از پيامبر بزرگوارى همچون موسى، نشانه‌ى جهل عميق و ريشه‌دار است. «تَجْهَلُونَ»

12- هم انحراف‌هاى فكرى از بين رفتنى است، هم انحراف‌هاى عملى. «مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» آرى، پايان باطل، نابودى است، پس ظاهرِ آن ما را فريب ندهد.

13- عبادت بايد بر اساس تعقّل و تشكّر باشد. «أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ» خدا يافتنى است، نه بافتنى، «أَبْغِيكُمْ» و پرستش غير خدا، با عقل و روحيّه‌ى‌

جلد 3 - صفحه 161

سپاسگزارى ناسازگار است.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ (140)

قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً: فرمود موسى عليه السّلام بر سبيل تقريع و انكار، آيا به غير از خدائى كه منعم شما است، خداى ديگرى طلب كنم تا شما او را عبادت كنيد، وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ‌: و حال آن كه ذات احديت اللّه تفضيل داد شما را بر مردمان عصر خودتان به سبب اعطاء آيات متكاثره و نعم متظافره از ارسال به شما دو نفر از خود شما تا اقرب باشيد به قبول قول آنها و خلاصى از اذيت و ايذاء فرعون و قومش بر اعجب طرق و ميراث ارض و ديار و اموال ايشان.

شيخ أبو الفتوح رازى رحمه اللّه در تفسير از أبو واقد الليثى- كه گفت: در غزوه حنين خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودم. به درخت سدر سبز بزرگى رسيديم. جماعتى گفتند: يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين درخت را براى ما شاخه‌ها بسيار فرما، مانند كافران، چه آنها را درخت سدر پر شاخ بود كه در آنجا مقام و سلاحها به آن آويختند. حضرت گفت: اللّه اكبر، اين چنان است كه بنى اسرائيل موسى را گفتند: اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ، و الّذى نفسى بيده لتركبنّ سنن من كان قبلكم: «1» قسم به خدائى كه جان من به يد قدرت او است، كه شما برويد بر سنّت آنانى كه قبل از شما بودند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 138 تا 140

وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى‌ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى‌ أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (138) إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (139) قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ (140)

ترجمه‌

و گذرانديم بنى اسرائيل را از دريا پس گذشتند بر گروهى كه قيام مينمودند بر عبادت بتان خودشان گفتند اى موسى قرار ده براى ما معبودى چنانچه از براى آنها است معبودها گفت همانا شما گروهى نادانيد

همانا اين جماعت ويران كرده شود آنچه آنها در آنند و باطل است آنچه هستند كه بجا مى‌آورند

گفت آيا غير خدا را بجويم براى شما معبود با آنكه او فضيلت داد شما را بر جهانيان.

تفسير

پس از آنكه خداوند بنى اسرائيل را از رود نيل عبور داد و فرعون و فرعونيان را غرق كرد در بين راه مصادف با قبيله شدند كه اشتغال بعبادت بتان داشتند حس تقليد نور ايمان را از قلب آنها خارج نمود بطوريكه مقصد و مقصود خودشان و حضرت موسى را با آن آيات بيّنات فراموش نمودند و از آنحضرت تقاضا كردند كه بتى براى آنها اختراع نمايد تا مانند آنقبيله مشغول بعبادت آن بت شوند گويا تصور ميكردند كه عبادت بت منافى با عبادت خدا نيست بلكه وسيله تقرب باو است و اين از فرط جهالت آنها بود

جلد 2 صفحه 469

كه نميدانستند سجده در برابر غير خدا جائز نيست و بت وسيله تقرب بخدا نمى‌شود و كيفيت عبادت بايد از خدا اعلام شود و از پيش خود نمى‌شود تعيين نمود لذا حضرت موسى آنها را مخاطب بخطاب و عتاب فرمود و نسبت جهل و نادانى بآنها داد و گوشزد نمودشان كه بناى دين اينها را خدا خراب و ويران ميكند و بتانشان شكسته و خورد و نابود ميشود و عباداتشان باطل است اگر چه قصد تقرب بخدا را نمايند و فائده براى آنها ندارد پس از آن فرمود آيا سزاوار است با اينهمه انعام و اكرامى كه خداوند نسبت بشما فرمود كه دشمنان شما را ذليل و خوار و نيست و نابود كرد و شما را وارث ملك و مال آنها نمود و دو نفر از شما را در يك زمان بخلعت نبوت آراست كه موجب مزيّت و افتخار شما بر جهانيان زمان خودتان شد من غير او را براى شما معبود قرار دهم و شما بجاى شكر نعمت كفران كنيد و خسران يابيد و از كشاف نقل شده است كه يهودى بحضرت امير المؤمنين (ع) عرض كرد كه هنوز آب غسل پيغمبرتان خشك نشده بود كه شما با يكديگر اختلاف نموديد حضرت در جواب فرمود شما هنوز قدمتان از آب رود نيل خشك نشده بود كه از پيغمبرتان تقاضاى بت‌پرستى كرديد حقير عرض مى‌كنم مقصود حضرت اين بود كه ما در توحيد و نبوت اختلاف نكرديم اختلاف ما در امامت بود آنهم بعد از رحلت پيغمبر ولى شما در حيات پيغمبرتان ميخواستيد كافر بخدا شويد پس حال شما خيلى بدتر از ما است و نكته تكرار كلمه قال بنظر حقير فاصله آيه قبل و استقلال آيه اخير است بجواب‌

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ أَ غَيرَ اللّه‌ِ أَبغِيكُم‌ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُم‌ عَلَي‌ العالَمِين‌َ (140)

فرمود حضرت‌ موسي‌ ببني‌ اسرائيل‌ آيا ‌من‌ ‌غير‌ ‌از‌ خداوند عالم‌ كسي‌ ‌را‌ اختيار كنم‌ ‌ يا ‌ چيزي‌ ‌را‌ طلب‌ كنم‌ ‌براي‌ معبوديت‌ و پرستش‌ ‌شما‌ و حال‌ آنكه‌ ‌او‌ ‌شما‌ ‌را‌ برتري‌ داد ‌بر‌ عالمين‌.

قال‌َ أَ غَيرَ اللّه‌ِ ‌از‌ روي‌ تعجب‌ ‌که‌ واقعا جاي‌ تعجب‌ ‌است‌ ‌با‌ مشاهده‌ ‌اينکه‌ همه‌ معجزات‌ ‌غير‌ ‌از‌ ذات‌ مقدس‌ ربوبي‌ ‌را‌ أَبغِيكُم‌ إِلهاً ‌براي‌ ‌شما‌ طلب‌ كنم‌ و جعل‌ كنم‌ جهت‌ پرستش‌ فرعون‌ ‌با‌ ‌آن‌ عظمت‌ و قدرت‌ ‌که‌ بمراتب‌ ‌از‌ يك‌ بت‌ ‌که‌ جماد صرف‌ ‌بود‌ نه‌ حسي‌ نه‌ حركتي‌ نه‌ شعور و ادراكي‌ ‌که‌ بدست‌ ‌خود‌ ميتراشيدند مقدم‌ ‌بود‌ و ‌ما ‌او‌ ‌را‌ بچه‌ طريق‌ فضيحي‌ هلاك‌ كرديم‌ آيا سزاوار ‌است‌ يك‌ جمادي‌ ‌را‌ پرستش‌ كنيد وَ هُوَ فَضَّلَكُم‌ عَلَي‌ العالَمِين‌َ اختلاف‌ كردند ‌در‌ وجه‌ تفضيل‌ ‌آنها‌ ‌بر‌ عالمين‌ بعضي‌ گفتند ‌بر‌ عالمين‌ زمان‌ ‌خود‌، بعضي‌ گفتند دو پيغمبر ‌بر‌ ‌آنها‌ فرستاد موسي‌ و هارون‌، بعضي‌ گفتند ‌از‌ چنگال‌ فرعونيان‌ نجات‌ بخشيد و ظاهر اينست‌ ‌که‌ مراد ازدياد ادله‌ و براهين‌ و آيات‌ و معجزات‌ باهرات‌ ‌که‌ خداوند ‌براي‌ ‌آنها‌ قرار داد ‌از‌ عصا و يد بيضاء و انشقاق‌ دريا و هلاكت‌ اينهمه‌ دشمنان‌ قوي‌ بيك‌ طرفة العين‌ و تمام‌ اراضي‌ و ذخارف‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ دست‌رس‌ ‌شما‌ قرار داده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 140)- و باز برای تأکید اضافه کرد: «آیا غیر از خدا معبودی برای شما

ج2، ص88

بطلبم! همان خدایی که شما را بر جهانیان (مردم عصر خود) برتری داد» (قالَ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغِیکُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع