آیه 133 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۱۳۳ اعراف)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<132 آیه 133 سوره اعراف 134>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

پس بر آنها طوفان و ملخ و شپشک و وزغ و خون (خون شدن آب) آن نشانه‌های آشکار (قهر و غضب) را فرستادیم، باز طریق کبر و گردنکشی پیش گرفتند و قومی گناهکار بودند.

پس ما توفان و هجوم ملخ و شپش و قورباغه و آلوده شدن وسایل زندگی را به خون که عذاب های گوناگونی بود به سوی آنان فرستادیم، باز هم تکبّر و سرکشی کردند و گروهی مجرم و گناهکار بودند.

پس بر آنان طوفان و ملخ و كنه ريز و غوكها و خون را به صورت نشانه‌هايى آشكار فرستاديم و باز سركشى كردند و گروهى بدكار بودند.

ما نيز بر آنها نشانه‌هايى آشكار و گوناگون چون طوفان و ملخ و شپش و قورباغه و خون فرستاديم. باز سركشى كردند، كه مردمى مجرم بودند.

سپس (بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل کردیم:) طوفان و ملخ و آفت گیاهی و قورباغه‌ها و خون را -که نشانه‌هایی از هم جدا بودند- بر آنها فرستادیم؛ (ولی باز بیدار نشدند، و) تکبر ورزیدند، و جمعیّت گنهکاری بودند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

So We sent against them a flood and locusts, lice, frogs and blood, as distinct signs. But they acted arrogantly, and they were a guilty lot.

Therefore We sent upon them widespread death, and the locusts and the lice and the frog and the blood, clear signs; but they behaved haughtily and they were a guilty people.

So We sent against them the flood and the locusts and the vermin and the frogs and the blood - a succession of clear signs. But they were arrogant and became a guilty folk.

So We sent (plagues) on them: Wholesale death, Locusts, Lice, Frogs, And Blood: Signs openly self-explained: but they were steeped in arrogance,- a people given to sin.

معانی کلمات آیه

الطوفان: طوف: دور زدن. طوفان: هر حادثه اى كه انسانها را احاطه مى كند ، ولى در سيل فرا گيرنده ، متعارف است. به معنى شدت تاريكى، مرگ عمومى، قتل عام نيز آيد.

الجراد: جراد: ملخ. القمل: قمله: شپشه كه در گندم توليد مى شود یا شپشى كه در بدن شتر توليد مى شود. به معنى مگس كوچك نيز آيد. جمع آن ، قمل به تشديد لام است.شپش بدن انسان را قمل (بر وزن عقل) گويند.

الضفادع: ضفدع: قورباغه. آن به همه انواع قورباغه گفته مى شود. جمع آن ، ضفادع و فقط يك بار در قرآن مجيد آمده است.

مفصلات: مفصل: جدا شده. بيان گرديده. آيات مفصلات: علامتهاى روشن.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ آياتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ «133»

پس ما بر آنان طوفان و (هجوم) ملخ و حيوانات كوچك و قورباغه‌ها و (جريان) خون را به صورت نشانه‌هاى جدا جدا، فرستاديم، امّا باز هم تكبّر ورزيدند وآنان گروهى بدكار بودند.

نکته ها

«طوفان»، در فارسى به معناى تندباد است، امّا عرب آن را به معناى سيل كوبنده به كار مى‌برد. البتّه بعضى به هر حادثه‌ى عمومى و وحشتناك، طوفان گفته‌اند. «قمل»، به حيوانات كوچك از قبيل شپش، مورچه و آفات حبوبات و نوعى حشرات گفته مى‌شود. «2»

خون، يكى از نشانه‌هاى خداوند بر قوم بنى‌اسرائيل بود و مراد، خون شدن آبها يا خون دماغ شدن همه‌ى مردم است كه نوعى عذاب الهى بود.

عذاب‌هاى طوفان، خون و هجوم ملخ، تنها نسبت به فرعونيان بود و بنى‌اسرائيل از آن درامان بودند. داستان اين عذاب‌ها در تورات نيز آمده است. «3» هر بار كه بلايى به آنها مى‌رسيد، دست به دامن موسى مى‌شدند و قول مى‌دادند كه اگر خدا رفع بلا كند ايمان‌

«1». ذاريات، 52.

«2». مفردات راغب.

«3». درتورات، خون شدن آبها در سِفر خروج، باب 7 آيه‌ى 20، هجوم پشه، در باب 8 آيه‌ى 7، بارش تگرگ، در باب 9 آيه‌ى 25 و هجوم ملخ‌ها، در باب 10 آيه‌ى 14 آمده است.

جلد 3 - صفحه 154

بياورند، آن حضرت مى‌پذيرفت و از خدا درخواست كرده و بلا برطرف مى‌شد، امّا آنان باز دست از كفر و لجاجت خود بر نمى‌داشتند. چنانكه در آيات بعد نيز بيان مى‌شود.

پیام ها

1- پس از هشدار و اتمام حجّت خداوند و لجاجت و بى‌توجّهى مردم، نوبت به كيفرهاى سخت مى‌رسد. بدنبال آيات قبل فرمود: فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ‌ ...

2- آنچه مايه‌ى رحمت است، به اراده‌ى الهى است. اگر او بخواهد، آب وسيله‌ى رحمت مى‌گردد، و اگر بخواهد، وسيله‌ى عذاب خواهد بود. «فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ»

3- حيوانات، مأموران الهى‌اند، گاهى مأمور رحمتند، مثل تار عنكبوت بر در غار، براى حفاظت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و گاهى مأمور عذاب مى‌باشند، مثل أبابيل، قورباغه، ملخ و ... فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ‌ ... الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ‌ و در واقع هستى فرمان‌بردار خداوند است. «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «1»

4- بلاها اغلب جنبه تربيتى دارد و گاهى پس از هر كيفرى، مهلتى براى فكر و توبه و بازگشت است. «مُفَصَّلاتٍ»

5- گناه، زمينه‌ساز تكبّر و تكبّر، زمينه انكار است. «فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ آياتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ (133)

چون قبطيان عناد و انكار به سر حد اطناب رسانيده و طاغى گشتند:

فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ‌: پس فرستاديم ما بر ايشان طوفان را و آن چيزى است كه طوفان كند بر اماكن و همه آن را فرا گيرد مانند باران و سيل. و نزد بعضى مراد به آن جدريست يا موتان، يعنى موت مواشى يا طاعون، وَ الْجَرادَ: و ملخ پرنده، وَ الْقُمَّلَ‌: و ملخ پياده يا كنه بزرگ يا سوس يا بچه ملخ را، وَ الضَّفادِعَ‌: و قورباغه‌ها كه در جامه‌هاى خواب آنها مى‌آمد و در طعامها مى‌افتاد و بر سر و روى آنها مى‌دويدند و در وقت تكلم به دهانشان داخل مى‌شدند، وَ الدَّمَ‌: و خون را، كه هرچه مى‌آشاميدند به رنگ و طعم خون بود، آياتٍ مُفَصَّلاتٍ‌: در حالتى كه اين اشياء مذكوره شواهد قدرت ما بود هويدا و ظاهر، كه بر هيچكس مخفى نبود كه آنها آيات الهى است. يا از يكديگر جدا شده به جهت امتحان احوال ايشان چه فاصله هر آيتى يك ماه، و

جلد 4 صفحه 178

امتداد هر يك يك هفته بود، با وجود بر اين، متنبه نشدند، فَاسْتَكْبَرُوا: پس تكبر و گردنكشى كردند از طاعت ما، وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ‌: و بودند گروهى به غايت معاند و عاصى در كفر، كه با تظاهر و تتابع آيات ايمان نياوردند.

تفصيل نزول آيات: در منهج- ابن عباس و سعيد بن جبير روايت نموده كه: بعد از ايمان سحره و مغلوب شدن فرعون، اتباع او باز متنبه نشده بر كفر و معصيت باقى ماندند. حق تعالى ايشان را به قحط و نقصان ثمرات امتحان فرمود، هيچ متنبه نشدند. موسى عليه السّلام دعا نمود: خدايا آيتى به ايشان نما كه موجب نقمت و بليت آنها و عبرت قوم من باشد. خداوند متعال طوفان را ارسال، هفت شبانه روز ظلمت ابر متراكم، و باران آمد به حدى كه آب به خانه‌ها وارد، مردان و زنان بپا ايستاده، اطفال به بلندى نهادند و هر قبطى كه نشستى غرق شدى، تمام طعامها و زراعات فاسد، اكثر خانه‌ها خراب، لكن منازل بنى اسرائيل سالم ماند با اتصال به خانه‌هاى قبطيان.

از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه برف سرخ بر آنها باريد، چون مثل آن بديدند، از شدت دهشت بسيارى مردند. مضطر شده رجوع به فرعون از او مأيوس، روى به موسى آوردند كه از خداى خود بخواه عذاب را دفع فرمايد ما ايمان مى‌آوريم. چون عذاب به دعاى موسى برطرف، آب به زمين فرو رفت، و ميوه جات در كمال نضارت و نعمت فراخ شد، باز ايمان نياوردند.

مرتبه دوم- بعد از يك ماه به امر الهى، ملخ وارد تمام مزروعات، و فواكه و اوراق اشجار را خورده، از صحرا به منازل تمام اثاث و متاع را خوردند، هرچه بيشتر مى‌خوردند گرسنه‌تر مى‌شدند. و يك ملخ داخل مسكن سبطيان نشد تا مدت هفت روز، بالاخره ملجأ به موسى و ايمان مؤكده نمودند كه به رفع بلا، ايمان آورند. موسى عليه السّلام به صحرا رفته به عصا اشاره به مشرق و مغرب تمام ملخها به اين دو طرف متفرق شدند. قبطيان ديدند قسمتى از مزروعات باقى مانده گفتند: اين ما را بس است و قناعت كنيم، باز نقض عهد و سركشى نمودند.

مرتبه سوم- بعد از يك ماه امر الهى به حضرت موسى عليه السّلام كه از شهر خارج و به قريه معروف به عين الشمس در آنجا تله ريگى، دعا كن و

جلد 4 صفحه 179

عصا را بزن، تا من آيتى ديگر ظاهر كنم. موسى عليه السّلام بيامد، عصا به آن پشته ريگ زد، فورا تمام شپشه، و به مزارع آمدند، بقاياى زرع و ثمرات را خوردند. عاقبت بنا كردند قبطيان را گزيدن و به طعام آنها داخل شدن، در خانه‌ها ستونها كشيده طعام بالاى آنها گذاردند. وقت حاجت كه برداشتند، همه پر از قمل شده بود تا به حدى كه موى سر و ريش آنها را خوردند. يا كنه بزرگ در مواشى افتاد تمام را هلاك نمود تا يك هفته. مضطربانه متوجه موسى عليه السّلام تضرع بسيار نموده، به شرط ايمان، عذاب از آنها رفع شود. باز نقض عهد و گفتند: بر ما ثابت شد كه تو در فن سحر ماهرى.

مرتبه چهارم- به امر الهى وزغ‌ها مسلط تمام سفره‌ها و طعامها داخل در خواب به پشت و پهلوى آنها دويده، و در تكلم به دهنهاى آنها وارد شدى. باز ملتجى به موسى و زارى نموده، شرط ايمان كردند. بعد از خلاصى باز بر كفر افزودند.

مرتبه پنجم- به امر الهى آب نيل مبدل به خون سبطى كه مى‌خورد آب صاف و به شرب قبطى خوناب شدى. حتى يك ظرف آب طرف سبطى آب، و جانب قبطى خون مى‌شد. لاعلاج توجه به فرعون كه ما از تشنگى هلاك شديم.

فرعون گفت: سحر موسى است. گفتند: چگونه سحر باشد، از رود نيل سبطى آب بردارد و قبطى خون؟ چون كار سخت شد، زنان قبطى از سبطى طلب آب نموده، تا در سبوى اسرائيلى بودى آب صاف زلال، و به محض ورود در ظرف قبطى مبدل خون گرديدى. عاقبت فرعون ظرفى مشتمل بر دو ظرف تهيه كه هر دو با هم بياشامند، باز چاره نشد، حتى سبطى آب در دهن خود و به دهان قبطى مى‌ريخت بالفور خون مى‌شد، متحير و فرعون مى‌گفت: اين سحر موسى است.

گفتند: سحر چيست كه يك آب براى ما خون و نسبت به آنها آب صافى باشد؟

و فرعون به غايت تشنه كه پوست درخت تر به دهان، و مكيد، مبدل به خون شد.

هفت روز بدين منوال گذشت، مضطر و ملجأ به موسى با عهد ايمان، و به دعاى آن حضرت رفع بلا، و لكن نقض عهد كردند.

در تفسير أبو الفتوح رازى رحمه اللّه مرتبه ششم به عذاب طاعون مبتلا شدند.

به امر موسى اسرائيليان گوسفندى كشتند و در خانه‌ها را ملطّخ به قبطيان سؤال،

جلد 4 صفحه 180

گفتند: عذاب نازل شود صبح آن شب هفتاد هزار قبطى به طاعون هلاك گرديدند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 133 تا 136

فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ آياتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ (133) وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ (134) فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى‌ أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ (135) فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ (136)

ترجمه‌

پس فرستاديم بر آنها طوفان و ملخ و كنه و غوكان و خون را كه آيات واضحات بودند پس سركشى كردند و بودند گروهى گناهكاران‌

و چون واقع شد بر آنها عذاب گفتند اى موسى بخوان از براى ما پروردگارت را بعهد او با تو هر آينه اگر دفع كنى از ما عذاب را هر آينه ايمان مى‌آوريم بتو و هر آينه فرستيم با تو بنى اسرائيل را

پس چون دفع نموديم از آنها عذاب را تا مدتى كه آنها رسندگان بودند آنرا آنگاه آنها نقض قرار مى‌نمودند

پس انتقام كشيديم از آنها پس غرق كرديمشان در دريا براى آنكه آنها تكذيب نمودند آيتهاى ما را و بودند از آنها بيخبران.

تفسير

طوفان هر چيزى است كه گرد انسان بگردد و احاطه نمايد مانند آب و باد و باران شديد و عياشى ره از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه مراد طوفان آب و طاعون است و قمّل بعضى گفته‌اند كنه درشت است و بعضى گفته‌اند ملخ كوچك بى پر است و بعضى گفته‌اند كيك است و رجز عذاب و پليدى است و عياشى از حضرت رضا (ع) نقل نموده كه رجز برف است و خراسان بلاد رجز است و در مجمع از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه بر بنى اسرائيل برف سرخ باريد كه نديده بودند مثل آنرا پيش از آن پس با جزع فوق العاده از آن بلا مردند و قمى ره مقطوعا و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده‌

جلد 2 صفحه 466

كه چون سحره سجده كردند و مردم بحضرت موسى ايمان آوردند هامان بفرعون گفت كه مردم بموسى ايمان آوردند صلاح آنستكه هر كس قبول دين او را نموده است حبس كنى پس او هر كس بآنحضرت ايمان آورده بود حبس كرد و حضرت موسى نزد فرعون آمد و تقاضاى خلاصى آنها را نمود و اجابت نشد پس خداوند در اين سال طوفان را بر آنها فرستاد و تمام خانه‌هاى آنها را خراب كرد بطوريكه از شهر خارج شدند و چادر زدند و منزل نمودند و فرعون از حضرت موسى تقاضا نمود كه از خدا بخواهد طوفان را مرتفع فرمايد بشرط آنكه او اتباع حضرت موسى را بحال خودشان واگذارد حضرت قبول كرد و دعا فرمود و خداوند اجابت نمود و طوفان بر طرف شد و فرعون خواست بنى اسرائيل را رها كند هامان گفت اگر اين كار را بكنى موسى بر تو غلبه خواهد نمود و سلطنت تو از دست ميرود و او قبول كرد و رها ننمود و خداوند در سال بعد ملخ را فرستاد و تمام نباتات آنها را خورد و فرعون مضطرب شد و تقاضاى سال قبل را با شرط آن تجديد نمود و حضرت موسى دعا كرد و ملخ بر طرف شد باز هامان نگذارد بشرط عمل نمايد و در سال سوم خداوند قمّل را فرستاد و زراعات آنها را بكلى فاسد نمود و بقحطى گرفتار شدند و فرعون بر وفق سال قبل با حضرت موسى تجديد عهد نمود و آنحضرت دعا فرمود قمّل برطرف شد و فرعون تخلف نمود و بعد از آن خداوند غوكان را فرستاد بطوريكه در طعام و شراب آنها داخل ميشدند و بانواع مختلفه آنها را اذيت مينمودند تا به تنگ آمدند و بحضرت موسى متوسّل شدند و شرط كردند كه ايمان بياورند و بنى اسرائيل را تسليم او نمايند آنحضرت دعا نمود و اين هم دفع شد و چون از شرط تخلف نمودند خداوند آب نيل را منقلب بخون نمود ولى طورى بود كه قبطيان آنرا خون ميديدند و بنى اسرائيل آب و در كام آندو گروه هم آندو طعم مختلف را داشت تا آنكه قبطى از اسرائيلى تقاضا ميكرد كه آب را در دهان خود نگهدارد و بدهان او بريزد وقتى ميريخت در دهانش منقلب بخون ميشد و از اين پيش آمد جزع شديدى بر آنها روى داد باز بحضرت موسى متوسل شده تقاضا و شرط خودشان را تجديد و تاكيد نمودند و بدعاى آنحضرت آن هم اصلاح شد باز هم آنها بشرط خودشان عمل ننمودند پس خداوند بر آنها رجز فرستاد كه آن برف است و از آن بلا بآنها صدماتى وارد شد كه تا آنزمان نديده بودند پس مضمون آيه دوم را عرضه داشتند و برف بند آمد و بنى اسرائيل رها شدند و اجتماع بر حضرت موسى نمودند

جلد 2 صفحه 467

و آنحضرت از مصر بيرون آمد و كسانيكه سابقا از دست فرعون گريخته بودند باو ملحق شدند و خبر بفرعون رسيد و هامان او را بر مخالفت خود ملامت نمود ناچار فرعون با عساكر خود از مصر خارج شد و در طلب حضرت موسى بر آمد و وقايع مذكوره در سوره بقره روى داد و بنابر اين مراد از دم يا برف سرخ است يا آب رودخانه نيل كه مبدل بخون شده بود براى آنها يا هر دو و ظاهر روايت اگر چه موافق با احتمال دوم است ولى لفظ ارسال در آيه شريفه مناسب با احتمال اول است و ظاهر آيه شريفه آنستكه مراد از رجز همين آيات خمسه است نه آيه سادسه و مراد از مفصّلات جدا بودن آيات است از يكديگر بازمنه متماديه چنانچه اشاره شد اگر چه با اين خصوصيّات آيات واضحه غضب هم بودند و مراد از عهد الهى با حضرت موسى يا اجابت دعاى او است يا قبول توبه از كفر و بنابر اين مراد آنستكه بخوان پروردگارت را به وسيله عهد او با تو يا مراد عهد نبوت است و بنابر اين قسمى است كه بحضرت موسى داده‌اند براى قبول تقاضاى خودشان و در صورتى كه آيات در خارج شش باشد چنانچه صريح روايت است ممكن است مراد از دم در آيه شريفه دو آيه باشد و اينكه لفظ رجز در روايت بر آيه سادسه كه برف بوده تطبيق شده براى آنستكه آن اكمل افراد عذاب بوده كه در روايت اشاره بآن شده بود و بنابر اين ظهور آيه در انطباق رجز بر آيات مذكوره محفوظ خواهد بود و تقاضاى قبطيان از حضرت موسى كه در خارج شش مرتبه بوده در كلام الهى بكجا ذكر شده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَأَرسَلنا عَلَيهِم‌ُ الطُّوفان‌َ وَ الجَرادَ وَ القُمَّل‌َ وَ الضَّفادِع‌َ وَ الدَّم‌َ آيات‌ٍ مُفَصَّلات‌ٍ فَاستَكبَرُوا وَ كانُوا قَوماً مُجرِمِين‌َ (133)

‌پس‌ فرستاديم‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ طوفان‌ و جراد (ملخ‌) و قمّل‌ (شپش‌) و ضفادع‌ (وزغ‌ قورباغه‌) و دم‌ آيات‌ و معجزات‌ مفصل‌ يكي‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ديگري‌ ‌پس‌ طلب‌ بزرگي‌ كردند و تكبر ورزيدند و بودند قومي‌ گنهكار.

‌در‌ سوره‌ بني‌ اسرائيل‌ ميفرمايد وَ لَقَد آتَينا مُوسي‌ تِسع‌َ آيات‌ٍ بَيِّنات‌ٍ ‌آيه‌ 103، و ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ پنج‌ آيت‌ ميفرمايد و چهار آيت‌ ديگر ممكن‌ ‌است‌ عصا ‌باشد‌ و يد بيضاء و انفجار دوازده‌ چشمه‌ آب‌ ‌از‌ سنگ‌ و شكاف‌ دوازده‌ جاده‌ ‌در‌ رود نيل‌ و معجزات‌ حضرت‌ موسي‌ منحصر باين‌ نه‌ آيت‌ نيست‌ قحطي‌ ‌که‌ سنين‌ ‌باشد‌ و نقص‌ ثمرات‌ و نزول‌ من‌ّ و سلوي‌ ‌بر‌ بني‌ اسرائيل‌ و سايه‌ انداختن‌ ابر بالاي‌ سر ‌آنها‌ و جعل‌ كوه‌ بالاي‌ سر ‌آنها‌ و هلاك‌ شدن‌ هفتاد نفر ‌از‌ بني‌ اسرائيل‌ بصاعقه‌ و دو مرتبه‌ زنده‌ شدن‌ ‌آنها‌ و ‌غير‌ اينها«1» و بيايد اختلاف‌ مفسرين‌ ‌در‌ تسعه‌ انشاء اللّه‌ ‌تعالي‌ و ‌در‌ اينجا بشرح‌ ‌اينکه‌ پنج‌ ‌آيه‌ مذكوره‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ اكتفاء ميكنيم‌.

فَأَرسَلنا عَلَيهِم‌ُ الطُّوفان‌َ فاء تفريع‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌پس‌ ‌از‌ آنكه‌ گفتند ‌ما هرگز ايمان‌ نميآوريم‌ و ‌لو‌ ‌هر‌ چه‌ ‌آيه‌ و معجزه‌ اقامه‌ كني‌ و حضرت‌ موسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ مأيوس‌ شد ‌از‌ ايمان‌ آوردن‌ ‌آنها‌ نفرين‌ كرد عرض‌ كرد رَبَّنَا اطمِس‌ عَلي‌ أَموالِهِم‌ وَ اشدُد عَلي‌

«1» و ممكن‌ ‌است‌ مراد ‌از‌ تسعه‌ ‌براي‌ فرعونيان‌ ‌باشد‌ و بقيه‌ راجع‌ بخصوص‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌است‌ ‌پس‌ ‌از‌ هلاكت‌ فرعونيان‌ (‌منه‌ غفر ‌له‌)

جلد 7 - صفحه 436

قُلُوبِهِم‌ فَلا يُؤمِنُوا حَتّي‌ يَرَوُا العَذاب‌َ الأَلِيم‌َ يونس‌ ‌آيه‌ 88، خداوند ‌بر‌ ‌آنها‌ فرستاد طوفان‌ ‌را‌ و ‌در‌ معناي‌ طوفان‌ اختلاف‌ كردند مشهور گفتند طوفان‌ آب‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌آن‌ قدر ‌از‌ آسمان‌ باريد ‌که‌ ‌تا‌ سينه‌ و گردن‌ ‌آنها‌ ‌را‌ آب‌ گرفت‌ و يك‌ قطره‌ ‌بر‌ قوم‌ موسي‌ اصابت‌ نكرد، و بعضي‌ گفتند طوفان‌ آبله‌ ‌بود‌ و بعضي‌ گفتند طوفان‌ مرگ‌ و موت‌ فراوان‌ ‌بود‌.

و الجراد ملخ‌ گفتند توليد ملخ‌ ‌از‌ عطسه‌ ماهي‌ ميشود ‌در‌ دريا و پرواز ميكند ‌در‌ زمين‌ و جرادش‌ گفتند ‌براي‌ اينكه‌ زمين‌ ‌را‌ مجرد ميكند ‌از‌ گياه‌ و زرع‌ و اشجار و ‌آن‌ قدر كثرت‌ پيدا كرد ‌که‌ چوب‌ و آهن‌ ‌را‌ ‌هم‌ ‌از‌ ‌بين‌ برد و تمام‌ لباسهاي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ جويد و درب‌ بيوت‌ و اشجار و سقف‌ عمارات‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌بين‌ برد و ‌بر‌ سر و صورت‌ ‌آنها‌ مينشست‌ و القمّل‌ شپش‌ ‌که‌ توليدش‌ ‌از‌ عرق‌ و چركي‌ بدن‌ ميشود و ‌در‌ بدن‌ و ‌در‌ موهاي‌ سر و ريش‌ ‌آنها‌ و ‌در‌ البسه‌ ‌آنها‌ و فراش‌ خواب‌ ‌آنها‌ نه‌ روز آرام‌ بودند و نه‌ شب‌ استراحت‌ ميكردند و الضفادع‌ وزغ‌ و قورباغه‌ ‌در‌ غذاها و مطعومات‌ و مطبوخات‌ ‌آنها‌ ميرفتند و ‌در‌ زير لباسهاي‌ ‌آنها‌ و فراش‌ خواب‌ ‌آنها‌.

و الدم‌ خداوند آب‌ رود نيل‌ و نهرها و ساقيه‌هاي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ خون‌ كرد و خون‌ ميآشاميدند ‌حتي‌ ‌اگر‌ قبطي‌ ‌ يا ‌ اسرائيلي‌ ‌در‌ يك‌ ظرف‌ آب‌ مينوشيدند آنچه‌ ظرف‌ اسرائيلي‌ ‌بود‌ آب‌ ‌بود‌ و ظرف‌ قبطي‌ خون‌ ‌حتي‌ ‌اگر‌ ‌از‌ اسرائيلي‌ آب‌ طلب‌ ميكردند ‌در‌ دهان‌ قبطي‌ خون‌ ميشد.

آيات‌ٍ مُفَصَّلات‌ٍ فصل‌ مقابل‌ وصل‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌اينکه‌ آيات‌ ‌از‌ يكديگر جدا بودند يك‌ مرتبه‌ نبود يكي‌ ‌پس‌ ‌از‌ ديگري‌.

فَاستَكبَرُوا ‌با‌ ‌اينکه‌ همه‌ آيات‌ ‌مع‌ ‌ذلک‌ دست‌ ‌از‌ نخوت‌ و كبر ‌خود‌ برنداشتند و ايمان‌ نياوردند و تمام‌ اينها ‌را‌ حمل‌ ‌بر‌ سحر كردند وَ كانُوا قَوماً مُجرِمِين‌َ فسق‌ و فجور و ظلم‌ و تعدي‌ و كفر ‌آنها‌ باعث‌ ‌اينکه‌ نوع‌ بلاها شد، و ‌از‌ تفسير ‌علي‌ ‌إبن‌

جلد 7 - صفحه 437

ابراهيم‌ حديث‌ مفصل‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر و حضرت‌ صادق‌ عليهما السّلام‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ ‌هر‌ كدام‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ پنج‌ بلاء بترتيب‌ ‌در‌ پنج‌ سال‌ متوجه‌ شد و ‌در‌ ‌هر‌ سالي‌ معاهده‌ ميكردند ‌که‌ ‌اگر‌ بلاء رفع‌ شود ايمان‌ بياورند و ‌پس‌ ‌از‌ رفع‌ مخالفت‌ ميكردند و هامان‌ ‌در‌ ‌هر‌ دفعه‌ فرعون‌ ‌را‌ فريب‌ ميداد مراجعه‌ كنيد بمجمع‌ و برهان‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 133)- ولی از آنجا که خداوند بدون اتمام حجت کافی، هیچ جمعیتی را کیفر نمی‌دهد در این آیه می‌فرماید که ما چندین بلا بر آنها نازل کردیم شاید بیدار شوند، نخست «توفان را بر آنها فرستادیم» (فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الطُّوفانَ).

سپس «ملخ را» بر زراعتها و درختان آنها، مسلط ساختیم (وَ الْجَرادَ).

هر بار که بلایی فرا می‌رسید، دست به دامن موسی می‌زدند، تا از خدا بخواهد رفع بلا کند، بعد از طوفان و ملخ خوارگی نیز همین تقاضا را کردند، و موسی (ع) پذیرفت و بلا برطرف شد، ولی باز دست از لجاجت خویش برنداشتند، بار سوم «قمّل را» را بر آنها مسلط ساختیم (وَ الْقُمَّلَ).

«الْقُمَّلَ» یک نوع آفت نباتی بود که به غلات آنها افتاد، و همه را فاسد کرد.

هنگامی که امواج این بلا فرو نشست و باز ایمان نیاوردند، بار دیگر خداوند، «نسل قورباغه را» آنچنان افزایش داد که به صورت یک بلا زندگی آنها را فرا گرفت (وَ الضَّفادِعَ). ولی باز در برابر حق زانو نزدند و تسلیم نشدند.

در این هنگام خداوند «خون را» بر آنها مسلط ساخت (وَ الدَّمَ).

و در پایان می‌فرماید: «این آیات و معجزات آشکار و نشانه‌های حقانیت موسی که از هم جدا بودند را به آنها نشان دادیم، اما آنها در برابر آن تکبر ورزیدند و از قبول حق سر باز زدند و جمعیت مجرم و گنهکاری بودند» (آیاتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَکْبَرُوا وَ کانُوا قَوْماً مُجْرِمِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع