آیه 124 سوره شعراء

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۱۲۴ شعراء)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<123 آیه 124 سوره شعراء 125>>
سوره : سوره شعراء (26)
جزء : 19
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

هنگامی که مهربان برادرشان هود به آنها گفت: آیا متقی و خدا ترس نمی‌شوید؟

هنگامی که برادرشان هود به آنان گفت: آیا [از سرانجام شرک و طغیان که خشم و عذاب خداست] نمی پرهیزید؟

آنگاه كه برادرشان هود به آنان گفت: «آيا پروا نداريد؟

آنگاه كه برادرشان هود گفت: آيا پروا نمى‌كنيد؟

هنگامی که برادرشان هود گفت: «آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

when Hud, their brother, said to them, ‘Will you not be wary [of Allah]?

When their brother Hud said to them: Will you not guard (against evil)?

When their brother Hud said unto them: Will ye not ward off (evil)?

Behold, their brother Hud said to them: "Will ye not fear (Allah)?

معانی کلمات آیه

«أَلا تَتَّقُونَ»: هان! پرهیزگار باشید. آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ «123» إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ «124» إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «125» فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ «126»

قوم عاد (نيز همچون قوم نوح) انبيا را تكذيب كردند. آن گاه كه برادرشان هود به آنان گفت: آيا (از شرك و انحراف) پروا نمى‌كنيد؟ همانا من براى شما پيامبرى امين هستم. پس از خدا پرواكنيد ومرا پيروى نماييد.

وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ «127»

و من براى رسالتم هيچ مزدى از شما نمى‌خواهم، (زيرا كه) مزد من فقط بر عهده‌ى پروردگار جهانيان است.

نکته ها

«عاد»، نام جدّ بزرگ قوم حضرت هود است و آن قوم به نام جدّشان مشهور شده‌اند. قوم عاد طايفه‌اى از عرب بودند كه در سرزمين خوش آب و هواى «يمن» در منطقه‌اى به نام «احقاف» در نزديكى دريا زندگى مى‌كردند. كشورشان آباد بود، مردم شهر نشين بودند و پيامبرشان حضرت هود بود. نامشان در قرآن كريم 24 بار تكرار شده است. همچنين در قرآن، سوره‌اى به نام احقاف وسوره‌اى به نام هود داريم.

پیام ها

1- چون هدف و محتواى دعوت تمام انبيا يكى است، تكذيب يك پيامبر، به منزله‌ى تكذيب همه‌ى پيامبران است. «كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ»

2- دعوت پيامبران، برادرانه بود. «أَخُوهُمْ» (حتّى كلمه‌ى «ابوهم» نياورده تا عمق صفا و تواضع و صداقت را بيان كند).

3- تقوا، سرلوحه‌ى دعوت انبيا است. «أَ لا تَتَّقُونَ»

4- دعوت به تقوا، لازمه‌ى اخوّت وبرادرى است. «أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ»

5- رسالت انبيا براى رشد مردم است، نه سلطه بر آنها. «لَكُمْ»

جلد 6 - صفحه 348

6- پيامبران، از خود حرفى نداشتند، هر چه مى‌گفتند پيام الهى بود. «رَسُولٌ أَمِينٌ»

7- لحن همه‌ى انبيا و شيوه‌ى تبليغ و محتواى مطالب و خط فكرى آنان مشترك است. (تكرار آيات شاهد اين سخن است).

8- تقواى الهى، زمينه‌ساز اطاعت از رهبرى است. «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ» پيروى از رهبران الهى، تبلور تقواى الهى است.

9- اخلاص و بى توقّعى، رمز موفقيّت است. «وَ ما أَسْئَلُكُمْ»

10- اخلاص و توكّل، لازمه‌ى تبليغ است. إِنْ أَجْرِيَ‌ ...

- كسى كه هستى را اداره مى‌كند، زندگى مرا نيز اداره خواهد كرد. «إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ»

12- نظام هستى از عوامل مختلفى تشكيل شده كه همه‌ى آنها تحت يك تدبير و در حال رشد هستند. «رَبِّ الْعالَمِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ (124)

إِذْ قالَ لَهُمْ‌: ياد بياور اى پيغمبر زمانى را كه گفت مر ايشان را، أَخُوهُمْ هُودٌ: برادر نسبى ايشان حضرت هود عليه السّلام، أَ لا تَتَّقُونَ‌: آيا پرهيز نمى‌كنيد از شرك، يا نمى‌ترسيد از نزول عذاب الهى و از عقاب سبحانى ترسناك نيستيد.

علامه مجلسى رحمه اللّه فرمايد: حضرت هود عليه السّلام اسمش «عابر» از اولاد سام پسر حضرت نوح عليه السّلام، و او را «هود» ناميدند به جهت آنكه هدايت يافت ميان قوم به امرى كه آنها از آن گمراه بودند، و در سن چهل سالگى‌

جلد 9 - صفحه 464

مأمور شد به دعوت قوم. روزى در مجمعى حضرت هود عليه السّلام نزد ايشان آمد و گفت: اى قوم، پرستش كنيد خداى را كه شما را آفريده و معبودى به غير او نيست. گفتند: اى هود، تو نزد ما ثقه و محل اعتقاد و امين بودى! فرمود: من رسول الهى هستم به شما، ترك كنيد بت پرستى را. به شنيدن اين كلام به خشم آمده بر روى او دويدند و گلوى او را فشردند به حدى كه نزديك مردن رسيد دست از او برداشتند، و يك شبانه روز بيهوش افتاد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ (123) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ (124) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (125) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (126) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ (127)

أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ (128) وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ (129) وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ (130) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (131) وَ اتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ (132)

أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِينَ (133) وَ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (134) إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (135) قالُوا سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظِينَ (136) إِنْ هذا إِلاَّ خُلُقُ الْأَوَّلِينَ (137)

وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (138) فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْناهُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (139) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (140)

ترجمه‌

تكذيب كردند عاد فرستادگان را

هنگاميكه گفت بآنها برادرشان هود آيا نمى‌پرهيزيد

همانا من براى شما پيمبرى امينم‌

پس بترسيد از خدا و فرمان بريد مرا

و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزد من مگر بر پروردگار جهانيان‌

آيا بنا ميكنيد بهر جاى بلند علامتى كه بازى كنيد

و فرا ميگيريد قصرهاى محكم را شايد كه جاويد بمانيد

و چون حمله ميكنيد حمله ميكنيد ستمكاران‌

پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد از من‌

و بترسيد از آنكه مدد نمود شما را بآنچه ميدانيد

مدد نمود شما را بچهارپايان و پسران‌

و بوستانها و چشمه‌ها

همانا من ميترسم بر شما از عذاب روزى بزرگ‌

گفتند يكسان است بر ما پند دهى يا نباشى از پند دهندگان نيست‌

اين مگر عادت پيشينيان‌

و نباشيم ما عذاب كرده شدگان‌

پس تكذيب كردند او را پس هلاك كرديمشان همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند

جلد 4 صفحه 119

بيشترشان مؤمنان‌

و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.

تفسير

قبيله عاد كه بنام سر سلسله خودشان معروف شده بودند پيغمبران را تكذيب نمودند وقتى كه حضرت هود كه از همان قبيله بود و برادر خوانده شده بآنها گفت آيا از خدا نميترسيد بتقريبى كه در بدو قصّه حضرت نوح گذشت همانا من پيغمبر خدايم براى شما و مشهور بامانت و درستى نزد شما و خيانت در وحى الهى نمى‌كنم پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا كه اطاعت من اطاعت خدا است و مزدى هم بر اداء رسالت از شما نمى‌خواهم دستمزد من با خدا است و او بنحو او فى و اكمل خواهد داد و از چند چيز آنها را نهى فرمود بطور سؤال كه آيا در هر مكان مرتفعى برجى بنا ميكنيد براى تماشا و لهو و لعب و استهزاء عابرين و اطلاع بر نواميس مردم و بعضى آيه را بمعناى علم و نشانه راه گرفته‌اند و عبث بودن آنرا باستغناء از آن و اهتداء بنجوم و ستاره‌ها دانسته‌اند و ظاهرا عبث نباشد چون اهتداء بآن اسهل است و اختيار ميكنيد براى خودتان قصور و ساختمانهاى محكم را باميد آنكه در دنيا مخلّد و جاويد خواهيد بود و چون دست بشمشير و تازيانه ميكنيد براى حمله بكسى اين كار را بدون ملاحظه و فكر در عاقبت آن و بدون قصد تأديب و تربيت و مجوّز شرعى و عرفى جابرانه انجام ميدهيد و اين اعمال و اين ابنيه باين اغراض و آمال مرضى خدا نيست پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا در ترك اين امور از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلّم روايت شده كه هر بنائيكه بنا شود وبال است براى صاحبش روز قيامت مگر بمقدار ضرورت و احتياج مبرم و فرمود منكه ميگويم از خدا بترسيد براى آنستكه خداوند ولىّ نعمت شما است و شكر نعمت بطاعت است كه موجب مزيد نعمت ميگردد و كفرانش بمعصيت است كه موجب قطع آن خواهد بود و شما ميدانيد نعمتهائى را كه خداوند براى كمك شما در زندگى مرتّبا انعام و امداد بشما فرموده از قبيل شتر و گاو و گوسفند و پسران كار آمد و باغها و چشمه‌ها كه امور شما بوسيله آنها اداره ميشود و باز اگر شما بعقايد و اعمال سابقه خودتان ادامه دهيد من ميترسم بر شما از عذاب خدا در روزى كه بزرگ است گرفتارى آنروز در دنيا يا آخرت‌

جلد 4 صفحه 120

و آنها با كمال بى‌شر مى‌گفتند ما از اعمال خودمان دست برنميداريم بحال ما تفاوتى ندارد وعظ كنى براى ما يا نكنى اين خلق و دأب و عادت كه ما داريم همان رويّه و عادت و خلق پيشينيان ما است و ما دست از مسلك آباء و اجدادمان برنمى‌داريم و هيچوقت بر ما عذاب نازل نشده و نخواهد شد و بعضى خلق بفتح خاء قرائت نموده‌اند يعنى اين سخنان تو نيست مگر دروغ مدّعيان نبوّت كه پيش از اينها آمدند و گفتند و در هر حال آنها تكذيب كردند پيغمبر خدا را و مستحق عذاب شدند و خداوند آنها را بباد تند سختى هلاك فرمود كه شرح آن در سور سابقه گذشت و در لاحقه بيايد انشاء اللّه تعالى و اخيرا خداوند چند جمله را كه در ذيل احوال انبياء سابق الذّكر براى تسليت خاطر پيغمبر خاتم و تذكّر و تنبّه خلق ذكر فرموده بود و بيان شد براى تأكيد و تقرير و تعقّب هر قصّه‌ئى بغرض مطلوب و توسّل بهر وسيله‌ئى براى هدف منظور تكرار فرموده است و مفاد آن تفاوتى ندارد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِذ قال‌َ لَهُم‌ أَخُوهُم‌ هُودٌ أَ لا تَتَّقُون‌َ (124)

و حضرت‌ هود ‌را‌ گفتند: ‌إبن‌ ‌عبد‌ اللّه‌ ‌بن‌ رباح‌ ‌بن‌ خلود ‌بن‌ عوض‌ ‌بن‌ آدم‌ ‌بن‌ سام‌ ‌بن‌ نوح‌ ‌که‌ ‌به‌ شش‌ واسطه‌ ‌به‌ حضرت‌ نوح‌ مي‌رسد و ‌در‌ مجمع‌ البيان‌ ‌اينکه‌ نحو مي‌نگارد ‌که‌ هود ‌بن‌ شالخ‌ ‌بن‌ ارفخشد ‌بن‌ سام‌ ‌بن‌ نوح‌ ‌که‌ بسه‌ واسطه‌ ‌به‌ نوح‌ مي‌رسد.

(كَذَّبَت‌ عادٌ المُرسَلِين‌َ) چنانچه‌ قوم‌ نوح‌ تكذيب‌ كردند ‌به‌ ‌هر‌ دو معني‌ ‌که‌ قبلا تذكر داديم‌.

جلد 14 - صفحه 66

(إِذ قال‌َ لَهُم‌ أَخُوهُم‌ هُودٌ) تعبير ‌به‌ اخ‌ ابلغ‌ ‌در‌ تأثير ‌است‌.

(أَ لا تَتَّقُون‌َ) چرا دست‌ ‌از‌ شرك‌ و بت‌ پرستي‌ برنمي‌داريد و موحد نمي‌شويد و خداوند يكتا ‌را‌ نمي‌پرستيد و دست‌ ‌از‌ اعمال‌ زشت‌ ‌خود‌ برنمي‌داريد ‌که‌ معناي‌ تقوي‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 124)- بعد از ذکر این اجمال به تفصیل پرداخته، می‌گوید: «در آن هنگام که برادرشان هود گفت، آیا تقوا پیشه نمی‌کنید»؟ (إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ).

او در نهایت دلسوزی و مهربانی همچون یک «برادر» آنها را به توحید و تقوا دعوت کرد و به همین دلیل کلمه «اخ» (برادر) بر او اطلاق شده است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع