کفران نعمت
«کُفران نعمت» در مقابل «شکر نعمت»، به معنای ناشکری و ناسپاسی نسبت به نعمتهای خداوند است؛ چنانکه انسان در مواجهه با نعمات الهی، آنها را بیاهمیت بشمارد و یا در عمل، آنها را در مسیر نادرست استفاده کند. «کفران نعمت» در قرآن و احادیث مورد نکوهش و نهی قرار گرفته و موجب عقوبت دنیوی و اخروی دانسته شده است.
محتویات
مفهومشناسی
واژه «کفران» در لغت به معنای پوشاندن چیزی است[۱] و از آنجا که شخص در واقع سعی در پوشاندن ارزش نعمت می کند، به عمل او کفران نعمت می گویند. مناسبت معنای لغوی و اصطلاحی کفران نعمت چنین است که کسی که کفران نعمت می کند، با نادیده گرفتن نعمت های فراوان و ارزشمند خداوند، گویا روی آن را می پوشاند و آن را انکار می کند و یا حق آن را ادا نمی کند.
کفران نعمت آن است که شخص، یا نعمت را در قلب خود بی اهمیت بشمارد یا با زبان سخنی بگوید که نشانه بی اعتنایی نسبت به نعمت و بی ارزش نمودن آن است و یا گاهی در عمل به آن اهمیت ندهد و بجای استفاده نیکو و بجا از آن، نعمت های الهی را در مسیر سوء و نابجا استفاده کند.[۲]
کفران نعمت در قرآن
- خداوند در قرآن کریم، ما را امر به شکرگزاری کرده و از کفران نعمت و ناسپاسی نهی می کند: «... وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ»[۳]؛ شکر نعمت هایم را به جا آورید و ناسپاسی نکنید.
- همچنین در تحسین شکر و مذمت کفران نعمت فرموده است: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ»[۴]؛ قطعا چنین است که اگر شکر نعمت هایم را به جا آورید، بر آن می افزایم و اگر ناسپاسی کنید، به تحقیق که عذابم شدید است. بر طبق این آیه، ناشکری و کفران نعمت از گناهان کبیره است، زیرا خدا در مورد آن تهدید به عذاب شدید کرده است.
- در آیه دیگر برای کسانی که کفران نعمت می کنند مثلی زده و می فرماید: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ»[۵]؛ و خدا [برای پندآموزی به ناسپاسان] مَثَلی زده است: شهری را که امنیت و آسایش داشت و رزق و روزیِ [مردمش] به فراوانی از همه جا برایش می آمد، پس نعمت خدا را ناسپاسی کردند، در نتیجه خدا به کیفر اعمالی که همواره مرتکب می شدند، بلای گرسنگی و ترس فراگیر را به آنان چشانید.
- از آیات دیگر قرآن در این رابطه آیه «... قَالَ هَٰذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ»[۶] نمل]]. در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده: الْکفْرُ فِی کتَابِ اللَّهِ عَلَی خَمْسَةِ أَوْجُه، ...وَالْوَجْهُ الثَّالِثُ مِنَ الْکفْرِ کفْرُ النِّعَمِ وَ ذَلِک قَوْلُهُ تَعَالَی یحْکی قَوْلَ سُلَیمَانَ علیه السلام؛ کفر، در کتاب خدا به پنج معنا آمده ... و وجه سوم از آنها کفران نعمت است. و آن سخن خدای تعالی است که سخن سلیمان علیه السلام را حکایت می کند.[۷] آیه مورد اشاره حضرت صادق، آیه فوق است که وقتی حضرت سلیمان علیه السلام تخت بلقیس را نزد خود دید، گفت: این از فضل پروردگار من است تا آزمایشم کند که آیا شاکرم یا ناسپاس و کسی که شاکر باشد به نفع خودش است و کسی که ناسپاس باشد، پس پروردگار من بی نیاز است. (یعنی، ناسپاس، به خودش ضرر می زند.) در این آیه خداوند، شکر و کفران نعمت را فایده و ضرری برای خود بنده می داند؛ زیرا اگر خداوند بندگان را از ناسپاسى برحذر مى دارد و به سپاسگزارى دعوت مى نماید بخاطر این نیست که براى او تفاوتى مى کند؛ چرا که خداوند در فرض ناسپاسى نیز در بسیارى از اوقات به لطف و کرم خویش ادامه مى دهد، شاید بیدار شوند و خود را از انعام پروردگار بر اثر ناسپاسى محروم نکنند، بلکه این شکرگزاری به سود خود بنده می باشد.
کفران نعمت در روایات
با توجه به روایات بسیار گسترده در باب کفران نعمت درمی یابیم که یکی از بزرگترین موانعی که در مسیر تکامل روح انسان و تهذیب نفس وجود دارد، ناسپاسی از نعمات خداوند و ترک شکر از آنهاست که ائمه معصومین علیهم السلام در بیانات متعددی زشتی و عواقب شوم آن را بیان کرده اند:
- در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آمده است که می فرمایند: گناهی که زودتر از همه گناهان عقوبتش دامان انسان را می گیرد، کفران نعمت است.[۸]
- امام علی علیه السلام می فرمایند: کفران نعمت، سبب لغزش قدم ها و سلب نعمت ها می گردد.[۹]
- امام سجاد علیه السلام می فرمایند: گناهانی که نعمت های الهی را تغییر می دهند، ظلم بر مردم و تغییر دادن عادت در امور خیر و کفران نعمت و ترک شکر است.[۱۰]
- امام باقر علیه السلام می فرمایند: قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی وَصِیتِهِ لِوَلَدِهِ الْحَسَنِ علیه السلام وَ لَا تَکفُرْ نِعْمَةً فَإِنَّ کفْرَ النِّعْمَةِ مِنْ أَلْأَمِ الْکفْرِ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام در وصیتشان به فرزند خود حسن علیه السلام فرمودند: کفران نعمت نکن که ریشه و اساس کفر، کفران نعمت و ناسپاسی است.[۱۱]
- همچنین فرمودند: کفْرُ النِّعْمَةِ لُؤْمٌ؛ ناشکری، (نشانه) پستی و لئامت است.[۱۲]
- کفران نعمت چند گونه است که یکی از موارد آن، گناه کردن با نعمت است؛ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: مَنِ اسْتَعَانَ بِالنِّعْمَةِ عَلَی الْمَعْصِیةِ فَهُوَ الْکفُورُ؛ کسی که با نعمت خدا گناه می کند، کفران نعمت و ناسپاسی می کند.[۱۳]
- در روایت دیگر، ضمن تاکید بر اهمیت شاکر بودن و تحسین آن و مذمت شدید ناسپاسی، به بیان شکر و ناشکری عملی می پردازد: عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ الْعَامِلُ فِیمَا أَنْعَمَ بِهِ عَلَیهِ بِالشُّکرِ و أَبْغَضُهُمْ إِلَیهِ الْعَامِلُ فِی نِعَمِهِ بِالْکفْرِ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: محبوب ترین مردم نزد خداوند، بندگان شاکری هستند که با استفاده درست و خداپسندانه از نعمت های خدا، شکر آن را به جا می آورند، و مبغوض ترین مردم نزد خدا، مردمی هستند که با استفاده نامشروع از نعمت های خدا، کفران نعمت و ناسپاسی می کنند. [۱۴]
- امام صادق علیه السلام می فرمایند: شکر نعمت آن است که از گناهان پرهیز شود.[۱۵]
عوامل کفران نعمت
۱. داشتن آرزوهای دراز:
داشتن آرزوهای دراز، انسان را به آنچه ندارد و شاید هرگز هم به آنها نرسد، دلبسته و امیدوار می کند. به همین جهت آدمی نعمت های الهی را که در دست دارد، کوچک می شمرد و نسبت به آنها بی اعتناست و شکر آنها را بجا نمی آورد، لذا پیامدهای شوم کفران نعمت در دنیا و آخرت گریبانگیر او می شود. امام علی علیه السلام می فرمایند: از آرزوهای دراز بپرهیزید که زیبایی نعمت های الهی را از نظر شما می برد و آنها را نزد شما کوچک می کند و به کمی شکر (و کفران نعمت) از سوی شما منتهی می شود.[۱۶]
۲. عدم شناخت نعمتها:
گاهی قصور در شکر نعمت ها از این سرچشمه می گیرد که انسان نسبت به نعمت ها، معرفت کامل و وافی ندارد و اصولاً به نعمت های الهی نمی اندیشد. توجه به نعمت های مادی و معنوی از جمله هدایت انبیاء و نزول کتاب آسمانی و... به انسان نشان خواهد داد که خداوند چه مواهب عظیمی را در اختیار او قرار داده است[۱۷] و موجب برانگیخته شدن حس شکرگزاری در انسان خواهد شد، اما متأسفانه بشر تا نعمتی از او سلب نشود قدر و منزلت آن را ندانسته و شکر آن را بجا نمی آورد.
۳. ناچیز شمردن نعمتها:
یکی دیگر از عوامل ناشکری، به حساب نیاوردن نعمت های ارزشمند خداوند است که در اختیار ما قرار داده است و ادعا کردن به این که خداوند نعمتی به من نداده است. لذا خداوند در قرآن کریم درباره فزونی نعمت ها می فرماید: «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ...»[۱۸]؛ اگر نعمت های خدا را بشمارید، هرگز نمی توانید آن را شمارش کنید.
۴. مقایسه کردن خود با سایر افراد:
یکی دیگر از عوامل ناسپاسی و کفران نعمت، مقایسه کردن سطح زندگی افراد با هم است. هر چقدر توجه انسان نسبت به زندگی دیگران بیشتر می شود، به همان اندازه توجه و رضایتش از زندگی خود کاسته می شود و به مرور زمان و با پیش روی آن منجر به کفران نعمت و طلبکاری از خداوند می گردد.
پیامدهای کفران نعمت
ناسپاسى و کفران نعمت آثار سوء گسترده اى از نظر معنوى و مادى در زندگى انسان ها دارد که به بیان برخی می پردازیم:
۱. عدم معرفت خدا:
ناسپاسى از نعمات خداوند سبب می شود که انسان از معرفت خدا دور بماند و این بزرگترین خسران و زیان است. بزرگان علم در مورد انگیزه معرفة الله به سراغ این مسأله رفته اند که شکر نعمت، نخستین انگیزه شناخت پروردگار است؛ زیرا تشکر و سپاسگزارى از بخشنده نعمت، یک امر وجدانى است؛ انسان هنگامى که خود را غرق نعمت می بیند و می داند این همه نعمت در درون و برون وجود او است و این ها از خود او نیست، به فکر تشکر از بخشنده نعمت می افتد و همین امر راه خداشناسى را براى او هموار می سازد ولى ناسپاسان نه اعتنائى به نعمت دارند و نه بخشنده نعمت، ولذا از معرفة الله نیز محروم می شوند.[۱۹]
۲. عدم تشکر از مخلوق:
ناسپاسى در برابر نعمت هاى خالق سبب می شود که انسان در برابر مخلوق نیز ناسپاس شود، و نه تنها ارزشى براى محبت ها و خدمات بى شائبه دیگران قائل نشود، بلکه خود را طلبکار آنان بداند و این صفت سبب تنفر و بیزارى مردم از چنین افرادی می شود و به این ترتیب، ناسپاسان گرفتار انزواى اجتماعى و نداشتن یار و یاور در برابر مشکلات زندگى خواهند شد.[۲۰]
۳. زوال نعمت:
کفران نعمت منجر به زوال نعمت ها می شود؛ زیرا خداوند حکیم است، نه بى حساب چیزى به کسى می بخشد و نه بى جهت چیزى را از کسى می گیرد. اما آنها که ناسپاسى می کنند با زبان حال می گویند ما لایق این نعمت نیستیم و حکمت خداوند ایجاب می کند که این نعمت را از آنها بگیرد و آنها که شکر نعمت را بجا می آورند در واقع می گویند ما لایق و شایسته ایم، نعمت را بر ما افزون کن. امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند: اگر سپاسگزاری کنی نعمت ها پایدار است و اگر کفران ورزی، دیری نمی پاید.[۲۱]
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: کفْرُ النِّعْمَةِ مُزِیلُهَا و َشُکرُهَا مُسْتَدِیمُهَا؛ کفران نعمت و ناشکری، باعث از دست دادن آن و شکر آن باعث ادامه داشتنش می شود.[۲۲]
۴. مجازات زودرس:
کفران نعمت یکی از صفات مهلکه ای است که مجازاتش خیلی زود در همین دنیا نیز گریبان انسان را می گیرد. در روایتی امام رضا علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه وآله در این باره می فرمایند: عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ قَالَ النَّبِی صلی الله علیه و آله أَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً کفْرَانُ النِّعْمَةِ؛ پیامبر اکرم فرمودند: سریعترین مجازات ها، مجازات کفران نعمت است.[۲۳]
و در روایت دیگر آمده: عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثَلَاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُهَا وَلَا تُؤَخَّرُ إِلَی الْآخِرَةِ، عُقُوقُ الْوَالِدَینِ وَ الْبَغْی عَلَی النَّاسِ وَ کفْرُ الْإِحْسَانِ؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: مجازات سه گناه، فوری و در دنیا است و تا آخرت به تاخیر نمی افتد. یکی عاق والدین و یکی ظلم به مردم و یکی کفران نعمت و ناسپاسی.[۲۴]
۵. عدم احساس خوشبختی:
کسانی که نعمت های ارزشمند و بی شمار خداوند را نمی بینند و آن را انکار می کنند و همیشه نق می زند که خدا به ما چیزی نداده و یا کسانی که از نعمت های خدا در راه گناه استفاده می کنند، هیچ وقت در دنیا احساس خوشبختی و رضایت نمی کنند و پیوسته احساس کمبود و خلأ می کنند.
۶. سلب آرامش:
یکی از عواقب کفران نعمت، سلب آرامش از زندگی آدمی است. خداوند در آیات ۱۵ تا ۱۷ سوره سبا به این علل و عوامل اشاره می کند و از مردم می خواهد که با بهره گیری درست از نعمت ها و شکر و سپاس آن، زمینه های بقاء و استمرار آسایش را فراهم آورند.
راه درمان کفران نعمت
۱. کسب معرفت نسبت به انواع نعمتها:
نخستین راه تحصیل شکرگزاری، کسب معرفت و تفکر در انواع نعمت های ظاهری و باطنی خداوند است؛ چرا که توجه و تفکر در این نعمات، ریشه های ناسپاسی را در انسان می سوزاند و روح شکرگزاری را در انسان تقویت می کند.[۲۵]
۲. توجه به زندگی افراد پایینتر:
یکی دیگر از راههای مؤثر در درمان ناسپاسی، توجه به زندگی افرادی است که در سطح پایین تری قرار دارند و از نعمات کمتری برخوردار هستند. انسان هر قدر در زندگی افراد کم بضاعت بنگرد، روح شکرگزاری در او تقویت می شود؛ چرا که خود را در جایگاه او تصور می کند و از این که زندگی مانند او ندارد، خدا را شکر می کند. اما بر عکس، هر چه به زندگی انسان های بالاتر از خود بنگرد، وسوسههای شیطانی او را به ناسپاسی و ناشکری دعوت می کنند.
۳. توجه به اهمیت شکرگزاری:
توجه به آیات و روایاتی که در باب شکرگزاری وارد شده است، انسان را به کسب این صفت و بهره مندی از عواقب آن ترغیب می کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در این باره می فرمایند: کسی که چیزی بخورد و شکر کند، اجر او مثل کسی است که برای خدا روزه گیرد و کسی که بدن او صحیح باشد و شکر نماید، اجر او مثل اجر مریضی است که صبر کند و اجر غنی شاکر، مثل اجر فقیر قانع است.[۲۶]
۴. توجه به بلای نازل شده:
انسان باید به این مسأله بیاندیشد که هر مصیبت و بلایى از بلاهاى دنیا که بر او فرود آید، بدتر از آن هم تصور می شود، لذا باید شکر کند که گرفتار بدتر از آن نشود. نقل شده است، کسى به یکى از بزرگان شکایت برد و گفت: دزد به خانه من آمده و همه چیز را با خود برده است، به او گفت: برو شکر خدا کن که اگر به جاى آن دزد، شیطان به خانه تو می آمد و ایمان تو را می برد چه می کردى؟[۲۷]
پانویس
- پرش به بالا ↑ اصفهانی، راغب؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن کریم، ترجمه خسروی حسینی، سید غلامرضا، تهران، انتشارات مرتضوی، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص۴۵۱.
- پرش به بالا ↑ مکارم شیرازی، ناصر؛ اخلاق در قرآن، قم، انتشارات امام علی بن ابیطالب، ۱۳۷۸، ج۳، ص۶۰.
- پرش به بالا ↑ سوره بقره، آیه ۱۵۲.
- پرش به بالا ↑ سوره ابراهیم، آیه ۷.
- پرش به بالا ↑ سوره نحل، آیه ۱۱۲.
- پرش به بالا ↑ سوره نمل، آیه ۴۰.
- پرش به بالا ↑ کافی، ج۲، ص۳۸۹.
- پرش به بالا ↑ مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ق، چاپ دوم، ج۶۶، ص۷۰.
- پرش به بالا ↑ آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ غررالحکم و دررالکلم، ترجمه: هاشم رسولی محلاتی، قم، دارالکتاب الاسلامی، ۱۳۸۱، ج۴، ص۶۳۰.
- پرش به بالا ↑ مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج۷۰، ص۳۷۵.
- پرش به بالا ↑ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۵۷.
- پرش به بالا ↑ همان، ج۱۱، ص۳۵۳.
- پرش به بالا ↑ همان.
- پرش به بالا ↑ همان.
- پرش به بالا ↑ کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ اصول کافی، ترجمه مصطفوی، سید جواد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص۹۵.
- پرش به بالا ↑ آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ پیشین، حدیث ۱۳۷۵.
- پرش به بالا ↑ مکارم شیرازی، ناصر؛ پیشین، ج۳، ص۶۳ و ۶۴.
- پرش به بالا ↑ سوره نحل، آیه ۱۸.
- پرش به بالا ↑ مکارم شیرازی، ناصر؛ پیشین، ج۳، ص۶۲.
- پرش به بالا ↑ همان.
- پرش به بالا ↑ کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ پیشین، ج۲، ص۷۷.
- پرش به بالا ↑ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۵۳.
- پرش به بالا ↑ حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه، بیروت لبنان، احیاء تراث عربی، ۱۳۷۰، ج۱۶، ص۳۱۲.
- پرش به بالا ↑ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۶۰.
- پرش به بالا ↑ نراقی، احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، چاپ اول، ۱۳۸۵، ص۶۸۰.
- پرش به بالا ↑ همان، ص۶۷۵.
- پرش به بالا ↑ فیض کاشانی، محسن؛ المحجه البیضاء فی تهذیب الحیاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به حوزه علمیه قم، ج۷، ص۲۲۷.
منابع
- "کفران نعمت"، گروهی از پژوهشگران، سایت دانلود بوک، بخش با معصومین، بازیابی: ۱ بهمن ۱۳۹۱.
- "کفران نعمت"، سیده معصومه جوادی زاویه، دانشنامه پژوهه ، تاریخ بازیابی: ۳ خرداد، ۱۳۹۱.