میرزا محمدتقی اشراقی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«میرزا محمدتقی اشراقی» (۱۳۶۸-۱۳۱۳ ق)، مفسر، فقیه، خطیب و شاعر شیعه معاصر و از شاگردان میرزا محمد ارباب قمی و شیخ عبدالکریم حائری بود. او در فن خطابه و ابتکارات منبری و تحقیق، در عصر خود کم‌نظیر بود و ضمن مبارزه با منکرات، به آگاه نمودن اقشار جامعه از اهداف و توطئه‌های شوم استعمار و ایادی داخلی وابسته به آنها می‌پرداخت.

Eshragi.jpg
نام کامل میرزا محمدتقی اشراقی
زادروز ۱۳۱۳ قمری
زادگاه قم
وفات ۱۳۶۸ قمری
مدفن قم

Line.png

اساتید

میرزا محمد ارباب قمی، شیخ ابوالقاسم کبیر قمی، شیخ عبدالکریم حایری یزدی،...

شاگردان

شیخ صادق احسان بخش، شیخ حسن حجتی، سید هادی خسروشاهی، شیخ فضل‌الله سعادت،...

آثار

تفسیر سوره یوسف، تفسیر سوره أعلى، تفسیر سوره قلم، اربعین در حدیث،...


ولادت و خاندان

محمدتقی اشراقی، معروف به «جان‌بابا» در سال ۱۳۱۳ ق. در قم متولد شد و در مهد تربیت پدری چون علامه میرزا محمد بیک ارباب نشو و نما نمود.[۱]

خاندان بزرگ اشراقی، معروف به «ارباب» یکی از خانواده‌های پربرکت شهر مقدس قم است. بزرگانی از این خاندان در قالب فقیه، نویسنده، شاعر، واعظ، ادیب و... ظهور کرده‌اند. یکی از آن مردان بزرگ که نادره شهر مقدس قم بود و با کوشش و تلاش وی، خدمات بزرگ دینی و اجتماعی صورت گرفت، حکیم متکلم، فقیه محدث، ادیب شاعر، نویسنده خوش ذوق، مبلغ خوش بیان و در عین حال کشاورز نمونه، شیخ محمدتقی اشراقی است.[۲]

فرزند فاضل و دانشمند این عالم بزرگ، مرحوم آقا شهاب الدین اشراقی، داماد بزرگوار حضرت امام خمینی قدس سره بود.[۳]

تحصیلات و استادان

پس از سپری شدن دوران کودکی محمدتقی، پدرش به شکوفایی استعداد نهفته در او همت گماشت و آن را خوب بارور کرد. با توجه به این که میرزا محمد بیک، از استادان خارج فقه و اصول حوزه بشمار می‌رفت؛ در تربیت اخلاقی و تدریس علوم مقدماتی فرزندش محمدتقی کوتاهی نکرد. میرزا محمدتقی برای ارتقای سطح علمی، اخلاقی و معنوی خود از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نکرد. او از محضر پر فیض استادان بزرگ حوزه علمیه قم که هر کدام جامع رشته‌های مختلف بودند، بهره برد تا این که به مقام عالی اجتهاد نایل آمد و در هر علم و فنی، از فقه، اصول، حکمت، فلسفه، منطق و عرفان صاحب نظر گردید.[۴] بعضی از استادان او عبارتند از:

  • ۲- حاج شیخ ابوالقاسم کبیر قمی، استاد خارج فقه و اصول.[۵]
  • ۳- سید میرزا آقا ترابی دامغانی[۶]، استاد خارج فقه، اصول، اخلاق، عرفان و منطق.

محمدتقی پس از بهره‌گیری از استادان یاد شده، در زمره شاگردان ممتاز و برجسته مرحوم حائری درآمد و عمده تحصیلاتش را در محضر آن بزرگوار سپری نمود.[۷]

تدریس و شاگردان

علامه اشراقی آیت اشراق بود و از زمان حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی، فقه و اصول، کلام، حکمت و تفسیر را با بیانی رسا و نمکین تدریس می‌نمود. وی به خصوص در فن خطابه و ابتکارات منبری و تحقیق، در عصر خود کم نظیر بود. او در تطبیق مطالب علمی‌ و فقهی به قدری استاد بود که در هنگام موعظه و ارشادش، خِرَدها حیران می‌ماند.[۸] آن مرد بزرگ، شاگردانی شایسته پرورش داد که به نام برخی از آن ها اشاره می‌شود:

  • ۲- شیخ فضل الله سعادت؛ که وی نیز از درس های خارج فقه، اصول و تفسیر آیت الله اشراقی بهره برده است.[۹]
  • ۴- شیخ هادی حسام؛
  • ۵- سید مجتبی رودباری؛[۱۰]
  • ۶- سید محمدعلی صدرایی اشکوری؛[۱۱]
  • ۷- شیخ جعفر شجونی؛[۱۲]
  • ۸- شیخ ابراهیم رضایی (واعظ لنگرودی)، مؤلف کتاب جواهرالحکم؛
  • ۹- محمدمهدی تاج لنگرودی؛[۱۳]
  • ۱۰- سید مصطفی برقعی قمی؛[۱۴]
  • ۱۱- سید هادی خسروشاهی.[۱۵]

آثار و تألیفات

تألیفات میرزا محمدتقی اشراقی که به زیور چاپ آراسته گردیده عبارتند از:

و آثاری که چاپ نشده است:

  • ۳- تعلیقات مرحوم حایری بر کتب فقهیه، اصولیه، حکمت و فلسفه.[۱۶]

همچنین محمدتقی ارباب طبع شعر نیکویی داشت، و گاهی وقت خود را صرف اشعار عبرت آموز به خصوص مرثیه جناب سیدالشهداء علیه السلام می‌نمود. وی کتابی در بحر تقارب در مورد وقایع شهادت آن شافع محشر با اسلوب و طرزی خوش سرود که هم عوام بهره برند و هم خواص فایده گیرند نگاشته که به یک مورد آن ها -در ستایش حضرت ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام- اشاره می‌شود:

  • اصبحتُ زائراً لک یا بضعة الرسول * امسیتُ شائقاً بک یا مهجة الرسول
  • تا استخوان من نشود خاک * آستان الشوق فی التّزاید والعیش لایزول
  • شاها ز همت تو به صحرای کربلا * مهموم گشت همت و مجهول شد عقول
  • تو خامسی ز آل عبا، خمس حق توست * از خُمس خویش، مظلمه ما بکن قبول!

فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی

آن خطیب بزرگ، علم خود را به زیور حلم، وقار، تواضع، حسن اخلاق و معاشرت آراست. وی با این که ادیب، شاعر، نویسنده و... بود، امتیازات منحصر به فردی داشت که از آن جمله می‌توان به سخنرانی‌های الهی و سیاسی او اشاره کرد. این دانشور مجاهد به خصوص در فن خطابه، ابتکارات منبری و تحقیق در مطالب، در قرن های اخیر کم نظیر بود. وی به طور کامل در تطبیق مطالب، مهارت داشت و حق مطلب را ادا می‌کرد. از روی معظلات چنان پرده برمی‌داشت که عقل و خرد حیران می‌ماند.

نیروی بیان ایشان به اندازه‌ای بود که به عنوان مثال، چندین شب در مورد «ولایجوز الابتداء بالنکرة» و نیز «والاسم منه معرب و مبنی» صحبت می‌کرد و از این دو بیت که در مورد علم نحو سروده شده، مطالب اجتماعی، سیاسی و اخلاقی را استفاده می‌نمود که این برداشتش همه را مبهوت می‌ساخت. از خاطره‌ها نمی‌رود که وی ده‌ها شب، در موضوع «انقلاب» که از مطهِّرات است تحقیق می‌کرد و از دستگاه سیاسی رژیم پهلوی و سیاست مداران وطن فروش انتقاد می‌نمود... قم پس از دست دادن این مرد بزرگ، گویا از زبانش خاموش شد.[۱۸]

او با کمال شهامت، نقاط ضعف و علل بدبختی امت را یادآوری می‌نمود، و در همین راه جان را فدای حق گویی کرد. معظم له در سال ۱۳۶۷ قمری بنا به دعوت قبلی برای راهنمایی مردم پایتخت، در مدرسه صدر جلوخان، مسجد سلطانی و مسجد اردبیلی ها در ایام ماه مبارک رمضان، سخنرانی نمود. در شب ۲۴ ماه مبارک رمضان در مورد ضرورت احساسات دینی، حرارت های مذهبی و مبارزات خداپسندانه با منکرات، جنایت‌ها، ستمگری‌های ستمگران و خائنین به دین و مملکت سخنرانی نمود.[۱۹] او در ضمن سخنرانی، به وضع نابسامان مملکت و تسلط نادانان، و هجوم کالاهای وارداتی لوکس و بی‌فایده، هدر رفتن پول کشور و تلف شدن خون مردم و... اشاراتی کرد.[۲۰]

اشراقی از فراز منبر در مدرسه فیضیه، به مجلس شورای ملی آن زمان حمله می‌کرد و می‌گفت: «این کله گنده‌ها راه نمی‌روند». گاهی هم مثل‌های جالبی می‌زد. به عنوان مثال، می‌گفت: «این دسته پایینی‌ها و عقب‌افتاده‌ها، شلاق می‌خورند، کتک می‌خورند. آن گردن کلفت‌ها باید راه بروند که نمی‌روند...».

همچنین مرحوم میرزا محمدتقی اشراقی، با داشتن اطلاعات وسیع در مورد کشاورزی، ساختمان سازی و مقنی‌گری و بازدید خرمن و زراعت، کوره پزی، که قول و تصدیق او در نزد تمام استادان این فنون برهان قاطع بشمار می‌رفت، برای کندن قنات بعد از کنده شدن چاه گمانه و اطمینان از آب داشتن زمین، چنان ترازو می‌کشیده که در همان نقطه‌ای که معین می‌کرده، آب قنات می‌جوشید. زراعت سرپا و خرمن نکوبیده و کوبیده و قبه خرمن گندم و جو و حبوبات را به قدری صحیح بازدید می‌کرد که هیچ وقت بیش از یک عشر تقریب نداشت. از دهانه چاه قنات به جریان آب نگاه می‌کرد و اندازه خرابی پشته و تعداد کارگر برای اصلاح آن را تعیین می‌نمود. با یک نظر به صحرای پنبه و حبوبات کاری، میزان بذر آن را تشخیص می‌داد و حاصل آن را برآورد می‌کرد.

از نظر عالمان

میرزا علی‌اکبر فیض قمی، مؤلف «تذکره شعرای قم»، در شرح حال محمدتقی اشراقی آورده است: «ارباب، داهیة الدهر، نابغة الزمان، طلیق اللسان، رشیق البنان، اللوزعی اللامعی، محمدتقی ارباب، خلف الصدق حسنعلی بیک که در قریحه نظم و سلیقه نشر و انارت رأی و کفایت معضلات و کفالت امورات و خُبرت در عمل فلاحت و دانایی به رساتیق و مزارع حومه ولایت و تنقیح حساب و تشخیص جمع و تلخیص.... دیوانی (حسابرسی) این شهر (قم) واحدی است بی ثانی.... چنان چه هیچ یک از حکام بی مدد یراع سحر ابداعش مؤونت (یاری) و تمکن تنقیح حساب مزروعی و تبین عوارضات دیوانی را ندارند...».[۲۱] مرحوم علی‌اکبر فیض در جای دیگر ‌می‌گوید: میرزا محمدتقی در اجتماع، بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد بود... او هنگام تدریس و منبر، لباس مقدس روحانی بر تن داشت، در هنگام کار، زراعت یا کار ساختمانی و غیره لباسش رعیتی بود و کفشش، گیوه، کلاه تخم مرغی که همچون یک کارگر معمولی قمی‌ را داشت.[۲۲]

مؤلف کتاب «الوقایع والحوادث» چنین می‌نویسد: «مرحوم اشراقی از گویندگانی بود با سرمایه علمی و در جهات اخلاقی، فردی نمونه و عنصری صریح، با شهامت، فداکار، شجاع، بی‌تملق، متواضع، باوقار، خادم، مستقیم، محکم، مروج، بی‌پروا در سخن گفتن، غیرقابل نفوذ، آزادمنش، منظم، خوش سلیقه، مبارز شیردل، روشن دل، پاک سرشت و به طور کلی نمودار اخلاقی عالی اسلام بشمار می‌رفت... هرگز تن زیر بار پول و مقام نمی‌داد. از مقامات مادی حساب نمی‌برد، با کمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختی جمعیت را یادآوری نمود، و در همین راه علم و جان را فدای حقگویی کرد».

مرحوم شریف رازی می گوید: مرحوم علامه محمدتقی اشراقی قمی ‌دارای مقام اجتهاد و در حقیقت در هر علم و فنی از فقه، اصول، کلام، حکمت، فلسفه، منطق و عرفان، حایز آن مقام منیع بود. وی از زمان مرحوم آیت الله حایری، تدریس فقه، اصول، کلام، حکمت و تفسیر را با بیانی شیرین به عهده داشت.[۲۳]

وفات

در سال ۱۳۶۸ قمری (۱۳۲۸ ش) که از تهران میرزا محمدتقی اشراقی را دعوت کردند، در مدرسه صدر جلوخان، مسجد سلطانی و مسجد اردبیلی‌ها، تا ۲۴ روز به طور مرتب به انجام وظیفه مهم تبلیغ پرداخت، در روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان پس از تبلیغات بلیغه‌ای که هزاران نفر از بیانات شیوایش از علما‌ء و فضلا و طبقات دیگر استفاده می‌کردند، مبتلا به سکته قلبی شد و همان شب جان باخت و شمع وجودش برای همیشه خاموش گردید. پیکر این عالم فرهیخته با تجلیل و احترام فراوان تا قم تشییع و در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، کنار قبر مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حایری یزدی، به خاک سپرده شد.[۲۴]

پانویس

  1. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۳۳۹.
  2. پرش به بالا تذکره سخنوران قم، ص ۲۷۴، محمدعلی مجاهدی (پروانه).
  3. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۶۹.
  4. پرش به بالا آثار الحجة، ج ۱، ص ۱۳۶.
  5. پرش به بالا ستارگان حرم، دفتر ۹، ص ۱۰۷-۱۲۵.
  6. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۳۳۹.
  7. پرش به بالا آینه دانشوران، ص ۲۱-۲۴ و ۶۱-۶۵؛ دیدار با ابرار، زندگینامه مرحوم حایری یزدی؛ گنجینه دانشمندان، ج ۱، ص ۳۰۱.
  8. پرش به بالا آثار الحجة، ج ۱، ص ۱۳۶.
  9. پرش به بالا خبرگان ملت، ج ۱، ص ۵۵؛ دانشوران و دولتمردان گیل و دیلم، صادق احسانبخش، نشر صادقین، ۱۳۸۰، چاپ نیروی دریایی بندر انزلی.
  10. پرش به بالا دانشوران و دولت مردان گیل و دیلم، ص ۱۵۶، ۱۶۳، ۳۱۴-۳۳۱.
  11. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۳۸۰-۳۸۱.
  12. پرش به بالا خاطرات حجة الاسلام شیخ جعفر شجونی، ص ۲۹، تدوین مرکز اسناد انقلاب اسلامی‌.
  13. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۳۳۳.
  14. پرش به بالا همان، ص ۳۴۶.
  15. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، ص ۳۵۷.
  16. پرش به بالا آثار الحجة، ص ۱۳۷.
  17. پرش به بالا شرح زندگانی من، عبدالله مستوفی.
  18. پرش به بالا آثار الحجة، ج ۱، ص ۱۳۵-۱۳۶.
  19. پرش به بالا آثار الحجة، ج ۲، ص ۱۳۷-۱۴۰.
  20. پرش به بالا آینه دانشوران، ص ۱۹۵.
  21. پرش به بالا تذکره سخنوران قم، ص ۲۷۵، مستوفی؛ شرح زندگانی من، ج ۱، ص ۶۹۹-۷۰۰.
  22. پرش به بالا تذکره سخنوران قم، ص ۲۷۳، محمدعلی مجاهدی (پروانه).
  23. پرش به بالا الوقایع والحوادث، ج ۱، ص ۳۰۰-۳۰۴؛ آینه دانشوران، ص ۱۹۵.
  24. پرش به بالا آثار الحجة، ج ۲، ص ۱۳۷.

منابع

  • ستارگان حرم، سید محمد سجادی‌نژاد دامغانی، جلد ۱۸، صفحه ۱۲-۲۸.