قلم
«قَلَم» به معنای وسیله نوشتن، از واژگان قرآنی است که خداوند به آن سوگند یاد کرده و سورهای در قرآن نیز، به نام «سوره قلم» وجود دارد.
محتویات
قلم در لغت
«قَلَم» در اصل، چيده و جدا شده از شىء سخت است. اين لفظ اختصاص يافته به آنچه با آن نوشته شود.[۱] «قَلم» (بر وزن عقل) به معنى قطع گوشه چيزى است مانند گرفتن ناخن و تراشيدن نى؛ در اقرب الموارد گويد: تا تراشيده نشود به آن قلم نگويند.[۲]
قلم آلتی از نی و چوب و يا فلزى است كه به وسيله آن با مركب يا جوهر روى كاغذ نويسند.[۳] گفتنى است در بعضى روايات و كتب تفسيرى، معنايى الهى و نورى براى قلم بيان شده است.[۴]
قلم در قرآن
واژه «قلم» در قرآن دو بار به صورت مفرد و دو بار به صورت جمع به کار رفته است:
- «والقَلَمِ وما يَسطُرون»؛ (سوره قلم، ۱) سوگند به قلم و آنچه مینویسند.
- «اَلَّذى عَلَّمَ بِالقَلَم»؛ (سوره علق، ۴) خدای تو همان است که با قلم بیاموخت.
- «وَ لَوْ اَنَّ ما فِی الْاَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ اَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ اَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ»؛ (سوره لقمان، ۲۷) و اگر همه درختان روى زمين قلم شود، و دريا براى آن مركّب گردد، و هفت دريا به آن افزوده شود، اينها همه تمام مىشود ولى كلمات خدا پايان نمىگيرد.
- «وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ اِذْ یُلْقُونَ اَقْلامَهُمْ اَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ»؛ (سوره آل عمران، ۴۴) تو در نزد آنها نبودی آندم که تیرهای خویش را به هم میزدند تا کدام یک مریم را کفالت نماید.
نقش قلم از نقش زبان، شمشير، درهم و دينار، شهرت و فرزند بيشتر است. زيرا قلم تجربه قرنها را به هم منتقل مىكند و فرهنگ را رشد مىدهد. افراد را با قلم مىتوان خواب يا بيدار كرد. ملّتى را مىتوان با قلم، عزيز يا ذليل كرد. قلم گزارشگر تاريخ است.
سوگند به قلم، نشانه فرهنگ و تمدن است. تكيه بر قلم، تكيه بر سند و استدلال است. رابطه با قلم رابطه با علم است. قلمها و نوشتهها، حافظ علومند. در حديث مىخوانيم: «قيّدوا العلمَ بالكتابة».[۵]
از افتخارات اسلام اين است كه كارش را با قرائت و علم و قلم شروع كرد و اولين فرمان خداوند به پيامبرش فرمان فرهنگى بود.[۶]
پانویس
- پرش به بالا ↑ مفردات، ص۶۸۳، «قلم».
- پرش به بالا ↑ شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۴، ص۴۰۷؛ تفسير احسن الحديث، سید علیاکبر قرشی، ج۱۱، ص۲۷۶-۲۷۷.
- پرش به بالا ↑ فرهنگ فارسى، ج۲، ص۲۷۱۵، «قلم».
- پرش به بالا ↑ مفردات راغب، ص۶۸۳، «قلم»؛ الميزان، ج۱۹، ص۳۶۸؛ تفسير نورالثقلين، ج۵، ص۳۸۸، ح۶-۱۱.
- پرش به بالا ↑ بحارالانوار، ج ۲، ص ۵۲.
- پرش به بالا ↑ تفسیر نور، محسن قرائتی، ج ۱۰، ص ۱۶۹.
منابع
- فرهنگ قرآن، اکبر هاشمی رفسنجانی، ج ۲۳، ص ۴۴۵.
- قاموس قرآن، سید علیاکبر قرشی، «قلم»، ج ۶، ص ۳۲-۳۳.
- تفسیر نور، محسن قرائتی، ج ۱۰، ص ۱۶۹.