منابع و پی نوشتهای متوسط
جامعیت مقاله رعایت نشده است
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

قسم خوردن

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«یَمین» در اصطلاح فقهی و حقوقی به معنای «قسم خوردن» به ذات خدا یا اسماء خاص او بر انجام یا ترک کاری و یا اثبات ادعا است. قسم بیشتر با عنوان «یَمین» در فقه مطرح است و از آن در ابواب قضاء و شهادات و همچنین در کتاب أیمان در مورد کسی که چیزی را به واسطه قسم خوردن بر خود واجب یا حرام می‌کند از آن بحث می‌شود. قسم خوردن به دروغ در حالت عادی، حرام است و در روایات از آن نهی شده است.

تعریف و حکم تکلیفی قسم

قسم خوردن یا یمین به معنای سوگند خوردن به ذات خداوند[۱] بر فعل یا ترک کاری که احتمال آن در آینده می‌رود، است. مقصود از احتمال، امکان عقلی وقوع یا ترک عمل است نه امکان شرعی، از این‌رو، قسم خوردن بر فعل واجب و ترک حرام صحیح است، اما بر ممتنع صحیح نیست.[۲]

کسى که براى اثبات چیزى قسم مى خورد، اگر حرف او راست باشد، قسم خوردن او مکروه است[۳] و اگر دروغ باشد، حرام و از گناهان بزرگ است؛ ولى کفاره ندارد، کفّاره در جائى است که چیزى را بر عهده بگیرد و سپس انجام ندهد.[۴] به بیان دیگر، اگر قسم منعقد شد، وفاء به آن واجب است و در صورت مخالفت عمدی کفاره دارد؛ ولی اگر از روی جهل یا اضطرار یا اجبار با قسمش مخالفت كند، كفاره واجب نمی‌شود.[۵]

قسم خوردن برای رهایی مسلمانی، یا مال و یا عِرض او از دست ستمگری و یا دفع ستمی از او واجب است.[۶] برخی در این فرض، توریه را در صورت آشنایی با آن واجب دانسته‌اند.[۷] قسم دروغ و سوگند خوردن به بت و مانند آن، حرام است. ولی سوگند خوردن برای کاری که دارای مصلحت است، مانند اصلاح میان دو خصم، جایز و مستحب می‌باشد.[۸]

انواع قسم

یمین و قسم خوردن به چند نوع متصور است:

  • یمین تاكیدی: كه جهت تأكید و تحقیق خبر به وقوع چیزی یا عدم وقوع آن در گذشته، حال و آینده است؛ مثلا بگوید: والله من بدهكار نبودم (گذشته) یا بدهكار نیستم (حال) یا زید از سفر نخواهد آمد. (آینده) این قسم منعقد نمی‌شود و اگر دروغ باشد، از گناهان كبیره است و كاربرد این قسم در دادگاه است.
  • قسم خوردن لغو: برای این نوع قسم دو معنا ذکر شده است. قسم خوردن بر گذشته یا آینده، بدون قصد و اراده قسم؛ مانند قسم خوردن در حال اکراه یا غضب شدید؛ و جاری شدن قسم بر زبان بدون قصد (سبق لسان). این نوع قسم به هر دو معنای آن حرام نیست و کفاره ندارد، زیرا نیت و قصد در تحقق قسم معتبر است.[۹]
  • قسم غموس یا فاجره: اکثر این نوع قسم را به سوگند دروغ یاد کردن بر گذشته یا حال تعریف کرده‌اند. برخی، آن را به قسم دروغ خوردن بر گذشته تعریف کرده‌اند.[۱۰] برخی دیگر، بر سوگند یاد کردن به دروغ بر گذشته در گرفتن مال دیگری تعریف کرده‌اند.[۱۱] برخی نیز به معنای اعم تعریف کرده و گفته‌اند: چنین قسمی عبارت است از سوگند یاد کردن به دروغ بر وقوع امری یا ثبوت حقی برای دیگری و یا منع دیگری از حقش.[۱۲] علت نام‌گذاری آن به غموس این است که این نوع قسم، سوگند خورنده را در گناه یا آتش فرومی‌برد. این نوع قسم، حرام و در برخی روایات، از گناهان کبیره شمرده شده است، لیکن کفّاره ندارد.
  • قسم مُناشده: یمینی كه همراه با سؤال است یعنی برای تأكید، سوال می‌آورد و منظور از آن تحریك مسئول (سوال شونده) بر آوردن مقصود سائل است. این نوع قسم عبارت است از قسم دادن دیگری بر فعل یا ترک کاری، مانند آنکه بگوید: تو را به خدا قسم می‌دهم سؤال مرا پاسخ بده یا چیزی به من ببخش. این قسم هم منعقد نمی‌شود و قبول چنین درخواستی بر دیگری واجب نیست و كفاره و گناه نه بر قسم خورنده و نه بر مسئول (در صورتی كه مخالفت كند و مقصود سائل را نیارد) نیست.
  • قسم خوردن در آینده یا یمین عقد: یمینی كه تعهد و التزام است به این كه انسان در آینده عملی انجام بدهد یا ترك كند.[۱۳] این قسم است كه منعقد می‌شود و وفاء‌ به آن واجب و مخالفت با آن كفاره دارد.[۱۴]

ارکان قسم

قسم خوردن بر فعل یا ترک کاری در آینده که موضوع احکامی خاص می‌باشد، دارای ارکان و شرایطی است که بدون آنها منعقد نمی‌شود. ارکان قسم عبارت است از صیغۀ قسم، قسم خورنده و متعلق قسم.

صیغۀ قسم:

به قول مشهور، قسم تنها به ذات خدا یا نام‌های مختص به او و یا منصرف به او تحقق می‌یابد. اولی، مانند «والذی نفسی بیدهِ‌، قسم به آن که جانم در دست او است» یا «والذی فَلَقَ الحَبَّةَ و بَرأ النَّسَمَةَ‌، قسم به آن که دانه را شکافت و خلق را آفرید». دومی، نام‌هایی است که برای غیر خدا به کار نمی‌رود، مانند الله، رحمان و ربّ العالمین و سومی، نام‌هایی است که بر خدا و غیر خدا اطلاق می‌شود، لیکن بیشتر درباره خدا به کار می‌رود، مانند رحیم، خالق، رازق، متکبر و قاهر.[۱۵]

قسم با نام‌هایی که انصراف به خدای تعالی ندارد، منعقد نمی‌شود، هرچند آنها را به قصد سوگند خوردن به کار ببرد، مانند موجود، حیّ‌، سمیع و بصیر.[۱۶]

چنانچه سوگند خورنده بگوید: «اُقسِمُ‌» (سوگند می‌خورم)، یا «اَقسَمتُ‌» یا «اَحلِفُ‌» یا «حَلَفتُ‌» بدون آنکه نام خدا را بیاورد، قسم منعقد نمی‌شود و اگر نام خدا را بیاورد و بگوید: «اُقسِمُ باللّٰه» با قصد سوگند خوردن، قسم منعقد می‌شود.[۱۷] اگر قسم بدون نیّت صورت گیرد، مانند آنکه برای دفع ضرر یا از روی سبق لسان و سهو باشد، منعقد نمی‌شود.[۱۸]

قسم به مقدسات دیگر مثل قرآن و پیامبر و ائمه اطهار (علیهم السلام) احکام قسم را ندارد؛[۱۹] یعنی اگر با این اسم‌های مقدس قسم بخورد، چیزی بر عهده او نمی‌افتد و واجب نیست به قسمش وفا کند. همچنین اگر قسم خود را شکست بر او کفاره قسم واجب نمی‌شود.

قسم خورنده:

در قسم خورنده، بلوغ، عقل، اختیار و قصد شرط است. بنابراین، قسم از نابالغ، دیوانه، مجبور، مست و کسی که در حال غضب شدید است، صحیح نیست.[۲۰] آیا اسلام نیز شرط است یا نه‌؟ مسئله محل اختلاف است. مشهور فقها اسلام را شرط نمی‌دانند. بنابراین، قسم از کافر نیز صحیح است.[۲۱] اما برخی، اسلام را شرط دانسته و قسم کافر را صحیح نمی‌دانند.[۲۲]

قسم فرزند بدون اذن پدر و زن بدون اذن شوهر منعقد نمی‌شود، مگر این كه كاری كه قسم بر آن خورده شده انجام واجب یا ترک حرام باشد كه در این صورت بدون اذن منعقد می‌شود.[۲۳] آیا مقصود از عدم انعقاد، متزلزل بودن قسم قبل از اذن و جواز برهم زدن آن توسط پدر و یا شوهر است، یا بطلان و عدم صحّت قسم‌؟ مسئله محل اختلاف است. بنابر قول نخست، قسم از فرزند و زن بدون اذن پدر و شوهر صحیح است، لیکن آن دو، می‌توانند آن را برهم زنند. در این صورت کفّاره‌ای برعهدۀ فرزند یا زن نمی‌آید.[۲۴]

متعلق قسم:

در متعلق قسم این امور شرط است:

  • باید کاری در آینده باشد، از این‌رو، قسم خوردن بر کاری در گذشته صحیح نیست؛ چه راست باشد و چه دروغ؛
  • مرجوح نباشد، بنابراین اگر بر انجام حرام یا مکروه و یا ترک واجب یا مستحب قسم بخورد، صحیح نیست. اما قسم خوردن بر انجام واجب مانند نماز واجب، یا مستحب همچون نماز نافله، یا ترک حرام از قبیل زنا، یا ترک مکروه مانند پرخوری و یا ترک مباحی که فعل و ترکش برابر است یا ترکش بر حسب دنیا ارجح است، صحیح می‌باشد و در صورت شکستن قسم، کفاره واجب می‌شود.[۲۵]
  • باید فعلِ قسم خورنده باشد، نه فعلِ دیگری. بنابراین، اگر بگوید: قسم به خدا باید این کار را انجام دهی. چنین قسمی نه در حق قسم خورنده منعقد می‌شود و نه در حق دیگری.[۲۶]
  • وقوع آن ممکن باشد. بنابراین، قسم بر فعلی که عقلاً یا شرعاً و یا عادتاً امکان پذیر نیست، منعقد نمی‌شود، مانند آنکه بگوید: به خدا قسم می‌خورم که در آسمان پرواز کنم. چنین قسمی لغو می‌باشد. بلکه اگر متعلق قسم هنگام قسم ممکن باشد، لیکن پس از آن، قسم خورنده ناتوان از آن گردد، قسم منحل می‌شود، مانند آنکه قسم بخورد در این سال حج می‌گزارد و در ایام حج، از گزاردن آن ناتوان گردد.[۲۷]

چنانچه کسی برای کاری که قسم خورده وقتی مشخص نکند، زمان آن مادام العمر خواهد بود و حنث قسم (شکستن قسم) تحقق نمی‌یابد، مگر هنگام غلبۀ ظن بر عدم امکان انجام دادن آن پس از این وقت. در این صورت، باید متعلق قسم را قبل از آن زمان به جا آورد و در صورت تاخیر، مرتکب گناه شده است، و اگر قبل از به جاآوردن آن بمیرد، چنانچه از کارهایی باشد که قضا دارد، قضای آن از طرف وی انجام می‌شود.[۲۸]

شکستن قسم و کفاره آن

حنث یا شکستن قسمی که کفاره درپی دارد، با مخالفت اختیاری با سوگندی که یاد کرده، تحقق می‌یابد، مانند آنکه قسم بخورد به فلان شهر نمی‌روم، سپس با اختیار خود به آن شهر رود. اگر با اکراه و اجبار با قسم خود مخالفت کند، حنث محقق نمی‌شود. همچنین اگر از روی فراموش کردن قسم یا جهل، کاری را که قسم خورده انجام دهد، حنث محقق نمی‌شود.[۲۹]

کسی که بر انجام دادن یا ترک کاری سوگند خورده است، شکستن سوگند او تنها توسط خود او محقق می‌شود نه دیگری. بنابراین، اگر قسم بخورد که نخرد و نفروشد و دیگری را در فروختن یا خریدن وکیل کند، قسم شکسته نمی‌شود.[۳۰]

کفّاره شکستن قسم عبارت است از آزاد کردن برده یا اطعام ده فقیر و یا پوشاندن آنان، و در صورت ناتوانی از هر سه، سه روز روزه گرفتن که به قول مشهور باید پی در پی باشد.[۳۱] کفّاره تنها پس از حنث واجب می‌شود و ادای آن قبل از حنث کفایت نمی‌کند.[۳۲]

قسم دروغ از منظر روایات

قسم خوردن به دروغ در حالت عادی یکی از محرمات است که در احادیث به شدت از آن نهی شده است.

  • امام محمدباقر علیه‌السلام فرمود: «إِنَّ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ علیه‌السلام أَنَّ الْیَمِینَ الْکَاذِبَهَ وَ قَطِیعَهَ الرَّحِمِ تَذَرَانِ الدِّیَارَ بَلَاقِعَ مِنْ أَهْلِهَا وَ تُثْقِلُ الرَّحِمَ یَعْنِی انْقِطَاعَ النَّسْلِ»؛ در کتاب علی علیه‌السلام آمده است: قسم دروغ و قطع رحم موجب می‌شود که خانه‌ها از اهلش خالی شوند (کنایه از ویرانی خانه‌ها یا فقر و تنگدستی صاحبان آن‌ها است؛ یعنی خانه‌ها خالی از رزق و برکت می‌شوند) و موجب سنگینی رحم می‌شود، یعنی انقطاع نسل.[۳۳]
  • یعقوب احمر مى‌گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس در موردى قسم بخورد و خود بداند که دروغ گفته است با خداوند بزرگ به جنگ برخاسته است.
  • هشام بن سالم مى‌گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: قسم خوردن دروغ شهرها را از سکنه خالى خواهد ساخت.
  • فلیح بن ابوبکر شیبانى مى‌گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: قسم دروغ باعث فقر و تنگدستى نسل انسان مى‌گردد.
  • ابن ابى یعفور از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود: سوگندى که صاحبش را در گناه فرو مى‌برد بیش از چهل روز به او مهلت نمى‌دهد.
  • طلحة بن زید مى‌گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: قسم دروغ، رَحِم را دگرگون مى‌کند. راوى مى‌گوید: پرسیدم: مقصود از دگرگونى رحم چیست؟ فرمود: یعنى رحم را عقیم خواهد کرد.
  • حریز از یکى از دوستان خود از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود: سوگندى که صاحبش را در گناه فرو مى‌برد و موجب آتش دوزخ مى‌شود این است که انسان براى توقیف مال مسلمانى قسم دروغ بخورد.
  • حسین بن مختار مى‌گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس به خدا سوگند یاد کند باید راست بگوید و هر کس راست نگوید خدا را با او کارى نیست و هر کس که براى او به نام خدا قسم خورند باید راضى شود و اگر راضى نشود خدا را با او کارى نخواهد بود.[۳۴]

پانویس

  1. پرش به بالا ذات خدا یعنی بدون این كه قسم به اسمی از اسماء خدا باشد، عباراتی می‌آورد كه دلالت بر ذات خدا می‌كند.
  2. پرش به بالا نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۲۲۳.
  3. پرش به بالا نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۳۴۰-۳۴۱.
  4. پرش به بالا رساله احکام نوجوانان، مکارم شیرازی، مسأله ۴۷۹.
  5. پرش به بالا تحریر الوسیله، ج ۲، ص ۱۰۱.
  6. پرش به بالا شیخ بهائی، جامع عباسی، ج۱، ص۴۵۷.
  7. پرش به بالا حلی، جعفر بن محمد، شرائع الاسلام، ج۳، ص۷۲۱.
  8. پرش به بالا شیخ بهائی، جامع عباسی، ج۱، ص۴۵۷.
  9. پرش به بالا سیوری، مقداد بن عبدالله، التنقیح الرائع، ج۳، ص۵۰۲.
  10. پرش به بالا یوسفی، حسن ب ابی‌طالب، کشف الرموز، ج۲، ص۳۲۴.
  11. پرش به بالا ابن ادریس، محمد بن منصور، کتاب السرائر، ج۳، ص۴۳.
  12. پرش به بالا حکیم، سیدمحسن، منهاج الصالحین، ج۱، ص۱۲.
  13. پرش به بالا نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۲۲۵-۲۲۶.
  14. پرش به بالا تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۹۸.
  15. پرش به بالا شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۱، ص۱۸۱-۱۸۲.
  16. پرش به بالا حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۳، ص۲۶۵.
  17. پرش به بالا نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۲۳۵-۲۳۶.
  18. پرش به بالا نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۲۴۱.
  19. پرش به بالا رساله توضیح المسائل، فاضل لنکرانی، ص ۴۸۹.
  20. پرش به بالا نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۲۵۴-۲۵۵.
  21. پرش به بالا شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۱، ص۲۰۳-۲۰۴.
  22. پرش به بالا شیخ طوسی، الخلاف، ج۶، ص۱۱۶-۱۱۷.
  23. پرش به بالا تحریرالوسیله، امام خمینی، ج ۲، ص ۱۰۰، موسسه نشر اسلامی، چاپ نهم، ۱۴۲۴.
  24. پرش به بالا نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۲۶۰-۲۶۳.
  25. پرش به بالا حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۳، ص۲۶۹.
  26. پرش به بالا نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۲۷۷.
  27. پرش به بالا نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۲۷۸.
  28. پرش به بالا نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۳۲۲.
  29. پرش به بالا نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۳۳۷-۳۳۸.
  30. پرش به بالا نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۳۱۸-۳۲۰.
  31. پرش به بالا نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۳، ص۱۷۸.
  32. پرش به بالا نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۳۴۷-۳۴۸.
  33. پرش به بالا وسائل الشیعه، ج ۲۳.
  34. پرش به بالا ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، شیخ صدوق، ترجمه انصارى، ص۴۴۳-۴۴۷.

منابع

فقه/احکام
عبادات: تقلید، طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، حج

اموال: خرید و فروش، شرکت، صلح، اجاره، مزارعه، مساقات، وکالت، قرض، حواله، رهن، ضامن شدن، کفالت، امانت، عاریه، ارث، غصب

آداب و رفتار: ازدواج، طلاق، خوردن و آشامیدن، نذر و عهد، قسم، امر به معروف و نهی از منکر، صید ، ذبح، وصیت، مال پیدا شده، وقف، دفاع، مسائل مستحدثه

رده ها: احکام | احکام عبادی | احکام اقتصادی | احکام خانواده | احکام روابط اجتماعی |اصطلاحات احکام|مراجع تقلید