قاسم بن محمد بن ابی بکر
«قاسم» فرزند محمد بن ابىبکر، از راویان و عالمان تابعی و از اصحاب و یاران امام سجاد علیهالسلام و جدّ مادرى امام صادق علیهالسلام بود. بیشتر علمای شیعه و سنی، از قاسم بن محمد به دلیل داشتن خصلتهاى پسندیده و رفتار و منش دینى، به نیکى یاد کردهاند.
محتویات
ولادت و خاندان
قاسم بن محمد در سال ۳۶ هجری در خانه محمد بن ابى بکر -که یکى از یاران با اخلاص و از سرداران شجاع و پسرخوانده امیرمؤمنان علیه السلام بود-، متولد شد. براى قاسم دو کنیه نام برده شده: ابومحمد و ابوعبدالرحمن. لقب وى نیز «دیباج» است و به علت زندگى در مدینه، «مدنى» هم به او گفته مى شود.[۱]
مادر قاسم، بنابر نظریه مشهور، دختر یزدجرد، آخرین پادشاه سلسله ساسانی بود. بر این اساس گفته شده که دو دختر یزدگرد که اسیر مسلمانان شدند، یکى به همسرى امام حسین علیه السلام درآمد (شهربانو) و دیگرى همسر محمد بن ابىبکر شد. در نتیجه، امام زین العابدین علیه السلام و قاسم بن محمد، پسرخاله یکدیگر بشمار مى روند.[۲]
یکى از امتیازات قاسم بن محمد این است که او جدّ مادرى امام صادق علیه السلام است. دختر او، نامش فاطمه و کنیهاش ام فروه، زنى بسیار با فضیلت بود. امام صادق علیه السلام در منزلت و جایگاه مادرش ام فروه فرمود: «کانت امّى ممّن آمنَت و اتقَت و احسنَت والله یحبّ المحسنین »؛ مادرم جامع سه خصلت برجسته بود: ایمان، پرهیزکارى و نیکى به دیگران.[۳]
نظرها در مورد قاسم بن محمد
از منظر امامان علیهمالسلام:
قاسم بن محمد، طبق پاره اى از اخبار، مورد بزرگداشت امامان معصوم علیهمالسلام قرار گرفته است:
- امام صادق علیه السلام او را یکى از سه بزرگى شمرده که در نزد امام سجاد علیه السلام از منزلت والایى برخوردار بوده اند.
- اسحاق بن جریر مى گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «سعید بن مسیب، قاسم بن محمد و ابوخالد کابلى، از جمله راویان و شیعیانى بودند که مورد اعتماد و عنایت حضرت سجاد علیه السلام بودند».[۴]
- عبدالله بن جعفر حمیرى در اثر گرانسنگ خود به نام قرب الإسناد از احمد بن ابى نصر بزنطى روایت مى کند: روزى در نزد امام رضا علیه السلام، نام قاسم بن محمد و سعید بن مسیب برده شد. حضرت فرمود: «کانا على هذا الامر، اى على التشیع؛ این دو، در راه روشن ولایت علوى و تشیع قرار داشتند».[۵]
- حمیرى در جایى دیگر از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که فرمود: «دیدم پدرم و جدم، قاسم بن محمد را که در یک شب بارانى، نماز مغرب و نماز عشاء را جمع خواند، بدون این که بین آن دو نماز، نماز دیگرى بخواند».[۶]
از دیدگاه عالمان شیعى:
بیشتر علمای رجال و ترجمهنویسان شیعه، شخصیت قاسم را تکریم نموده و از او به نیکى یاد کرده اند:
- شیخ طوسی در کتاب رجالی خود، او را از اصحاب امام سجاد و امام باقر علیهماالسلام به شمار آورده[۷] و این نشان مى دهد که او، قاسم را از راویان شیعه مى داند.
- صاحب کتاب مجالس المؤمنین از ابن داوود حلی نقل مى کند: قاسم بن محمد از اصحاب امام زین العابدین علیه السلام و مردى فقیه و دانشمند بوده است.[۸]
- علامه ممقانى می گوید: قاسم یکى از راویان و دانشوران شیعى است.[۹]
- محقق معاصر، صاحب قاموس الرجال می گوید: او از شیعیان خالص است.[۱۰]
- استاد جعفر سبحانى می گوید: وى یکى از فقیهان بزرگ و از یاران امام سجاد علیه السلام است.[۱۱]
از منظر عالمان سنى:
دانشمندان اهل سنت مانند دانشوران شیعى، در ستایش قاسم اتفاق دارند و هر یک او را به زبانى ستوده اند:
- صاحب الطبقات الکبرى: او مردى موجّه، بزرگ، بلندمرتبه، پیشوا و بسیار پرهیزکار است.[۱۲]
- ابن حبّان: قاسم از بزرگان تابعین، از بهترین و بافضیلت ترین دانشوران روزگار خود از منظر دانش، عقل، ادب، فقه، ورع بود.[۱۳]
- مؤلف حلیة الاولیاء: قاسم بن محمد، مردى بسیار پرهیزکار و مهربان بود. به قول ابوالزناد: من در میان فقیهان، همانندى برایش سراغ ندارم.[۱۴]
- ابن خلکان: او از بزرگان تابعین، و یکى از فقیهان هفتگانه مدینه بود.
- ذهبى: پیشواى حافظ، دانشمند روزگار، در خلافت على بن ابى طالب دیده به جهان گشود.[۱۵]
ویژگیهای علمی و اخلاقی
قاسم بن محمد به برکت بهره مندى از سرچشمه معارف و مصاحبت با امام سجاد علیه السلام، به کمالاتى نائل شد که به اختصار ذکر می شود:
- سکوت فراوان: قاسم بهره فراوانى از عقل داشت؛ در پرتو همین عقل بود که بسیار آرام و ساکت بود و کمتر سخن مى گفت؛ «کان صموتا لایتکلّم».[۱۶]
- فقاهت: خصلت برجسته دیگر قاسم، دانش و آگاهى او به احکام دین بود؛ به همین علت است که او را به عنوان یک فقیه عالى مقام ستوده اند.
- فروتنى: قاسم با این که از بزرگان دانش روزگار خود بود؛ بسیار فروتن بود. روزى از او پرسیدند: تو اعلم هستى یا سالم بن عبدالله!؟ قاسم در پاسخ گفت: سالم، مرد مبارکى است. او کراهت داشت که بگوید: اعلم از من است؛ تا دروغ نگفته باشد، یا بگوید: من از او اعلم هستم؛ تا خودستایى و غرور نباشد.
فعالیتهای علمی و اجتماعی
این محدث والامقام همان گونه که در فراگیرى دانش حدیث و فقه از محضر دو تن از امامان شیعه بهره مند شد، استادان دیگرى هم داشته که در کتاب هاى شرح حال به آنان اشاره شده که از آنان روایت نقل کرده است؛ از جمله: ابن عباس (مفسر معروف)، عبدالله بن عبدالله، صالح بن خوات انصارى، عبدالله بن مسعود و اسماء بنت عمیس.
قاسم بن محمد در دانش حدیث و فقه استاد برجسته اى بود و شاگردان فراوانى داشت و مردم نیز از محضر او کسب فیض مى کردند. درباره قاسم نوشته اند: او بعد از فارغ شدن از خواندن نماز عشا، در مسجد مى نشست و اصحابش گرد او را مى گرفتند و قاسم به عنوان استاد، براى آنان حدیث نقل مى کرد. یکى از دانشمندان چنین نقل مى کند: قاسم بن محمد را مى دیدم که در آغاز روز، به مسجد مى رفت و دو رکعت نماز تحیت مسجد را مى خواند آنگاه در مسجد مى نشست و به پرسش هاى مردم پاسخ مى داد.
نوشته اند که او هنگام نقل روایت، سعى مى کرد که در الفاظ روایت هیچ تصرف نکند و آن را واژه به واژه و بىکم و کاست نقل کند.[۱۷]
نمونۀ روایات:
از میان احادیث فراوانى که قاسم، باواسطه از حضرت رسول اکرم صلى الله علیه وآله نقل مى کند، دو روایت ذکر می شود:
- قاسم از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل مى کند که آن بزرگوار پیرامون آسان گیرى در امر ازدواج فرمود: «اعظم النساء برکة اَیسرهنّ مؤونة؛ بابرکت ترین بانوان و همسران، همسرى است که مهریه و مخارجش کمتر باشد».[۱۸]
- قاسم از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت مى کند که حضرت روزى به جمعى از یارانش فرمود: «آیا مى دانید چه کسانى در روز قیامت زودتر از دیگران به سوى سایه رحمت الهى، پیشى مى گیرند؟». عرض کردند: خداوند و رسولش عالم ترند. فرمود: «آنها کسانى هستند که هنگامى که سخن حقى درباره آنها گفته مى شود، آن را با تمام وجود پذیرایند و زمانى که نیازمندان از آنها چیزى طلب مى کنند، از کمک به آنان دریغ نمى کنند و آن چه را براى خود مى پسندند، براى دیگران هم مى پسندند و خلاصه، اهل انصاف و حقطلبى هستند».[۱۹]
سخنان حکیمانه:
- قاسم بن محمد مى گفت: لایُعدّ الرجلُ رجلاً حتى یعرفَ اللهَ؛|[۲۰] صفت مردانگى آنگاه بر انسان برازنده است که خداشناس و دینمدار باشد.
- همچنین از او نقل شده: اگر انسان -بعد از این که حق خدا را شناخت و به خدا ایمان داشت-، در نادانى و جهالت زندگى کند، بهتر است از این که فتوا دهد بدون علم و آگاهى.[۲۱]
- یکى از امیران مدینه درباره مفهوم «عالم» پرسید، قاسم در جواب گفت: عظمت و بزرگى عالم هنگامى است که بر زبان نراند مگر چیزى را که به طور کامل بر آن احاطه دارد و آن را به خوبى مى داند.[۲۲]
- انتقاد از عایشه: در تاریخ یعقوبى آمده است: پس از شهادت امام حسن علیه السلام، عایشه سوار بر استر، فریاد مى کرد که: نمى گذارم کسى را در خانه پیامبر صلى الله علیه وآله دفن کنند. قاسم که سن و سالى نداشت و هنوز نوجوان بود، نزد عایشه رفت و گفت: «اى عمه! هنوز یاد جنگ جمل از خاطره ها زدوده نشده که سوار بر شتر شدى، باز مى خواهى کارى کنى که گفته شود: دگر بار سوار بر استر شده و آتش فتنه دیگر را روشن کرده است!».
وفات
قاسم بن محمد به عنوان محدثى فقیه که نقش ممتازى در پیشبرد فرهنگى جامعه اسلامى داشت، هنگامى که به سفر حج (یا عمره) مشرف مى شد، بین راه مدینه و مکه، در سرزمین «قدید»، در حالى که ۷۶ سال از عمرش سپرى شده بود، به سال ۱۰۶ ق. از دنیا رفت. پیکر او از قدید به مدینه آورده و به خاک سپرده شد.[۲۳]
پانویس
- پرش به بالا ↑ مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶؛ معجم الرجال، ج ۱۴، ص ۴۵، ش ۹۵۳۵؛ مجمع الرجال، ج ۵، ص ۴۹؛ نقدالرجال، ص ۲۷۱؛ رجال الشیخ، ص ۱۰۰؛ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۱۹؛ کتاب الثقات، ابن حبان، ج ۵، ص ۳۰۲؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ شذرات الذهب، ج ۱، ص ۱۳۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳؛ قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۱؛ طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵.
- پرش به بالا ↑ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶.
- پرش به بالا ↑ اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲.
- پرش به بالا ↑ اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۷ «...کانوا من ثقات على بن الحسین علیه السلام».
- پرش به بالا ↑ قرب الاسناد، ص ۲۸۶.
- پرش به بالا ↑ قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۲.
- پرش به بالا ↑ رجال طوسى، ص ۱۰۰.
- پرش به بالا ↑ مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵.
- پرش به بالا ↑ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳، باب القاسم.
- پرش به بالا ↑ قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۳.
- پرش به بالا ↑ موسوعة الفقهاء، ج ۱، ص ۴۸۹.
- پرش به بالا ↑ طبقات الکبرى، ابن سعد، ج ۵، ص ۱۸۵.
- پرش به بالا ↑ کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۲.
- پرش به بالا ↑ حلیة الاولیاء، ابونعیم اصفهانی، ج ۲، ص ۱۸۳.
- پرش به بالا ↑ سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳.
- پرش به بالا ↑ کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۳.
- پرش به بالا ↑ طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹.
- پرش به بالا ↑ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۵.
- پرش به بالا ↑ همان.
- پرش به بالا ↑ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.
- پرش به بالا ↑ طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۶.
- پرش به بالا ↑ تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، ج ۲۳، ص ۴۲۸.
- پرش به بالا ↑ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۸۴.
منابع
- "قاسم بن محمد؛ حوارى امام زینالعابدین علیهالسلام"، ابوالحسن ربانى سبزوارى، فرهنگ کوثر، شماره ۵۷، بهار ۱۳۸۳.