قارعه
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
«قارِعَة» از ریشه «قرع» به معناى كوبيدن و زدن با شدّت و سختى است[۱] و راغب اصفهانی آن را كوفتن چيزى بر چيزى گفته است.[۲]
«قارعه» به معنای کوبنده، از نامهاى قیامت مى باشد و چون (خداوند در آستانه قیامت) آسمان ها و زمین را با تبدیل کردن، کوهها را با به حرکت درآوردن، آفتاب را با در هم پیچیدن، ماه را با بی فروغ کردن، ستارگان و کواکب را با پراکنده ساختن، و همه چیز را با قهر خود مى کوبد و خرد مى نماید، «قارعه» نامیده شده است.[۳] يعنى جهان در آستانه برپائى قيامت با حادثهاى كوبنده روبرو است.
این صفت برای قیامت در دو سوره از قرآن کریم آمده است:
- «كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عَادٌ بِالْقَارِعَةِ»؛ (سوره الحاقه، آیه ۴) [قوم] ثمود و عاد آن روز کوبنده را انکار کردند.
- «الْقارِعَةُ * مَا الْقارِعَةُ * وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ»؛ (سوره قارعه، آیات ۱-۳) حادثه كوبنده * آن حادثه كوبنده چيست؟ * و تو چه دانى آن حادثه كوبنده چيست؟