آیه 3 سوره قارعة

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ

مشاهده آیه در سوره


<<2 آیه 3 سوره قارعة 4>>
سوره : سوره قارعة (101)
جزء : 30
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و چگونه حالت آن روز هولناک را تصور توانی کرد؟

و تو چه می دانی آن کوبنده چیست؟

و تو چه دانى كه كوبنده چيست؟

و تو چه دانى كه قارعه چيست؟

و تو چه می‌دانی که حادثه کوبنده چیست؟! (آن حادثه همان روز قیامت است!)

ترجمه های انگلیسی(English translations)

What will show you what is the Catastrophe?

And what will make you comprehend what the terrible calamity is?

Ah, what will convey unto thee what the Calamity is!

And what will explain to thee what the (Day) of Noise and Clamour is?

معانی کلمات آیه

«مَآ أَدْرَاکَ»: تو چه می‌دانی؟!

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


الْقارِعَةُ «1» مَا الْقارِعَةُ «2» وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ «3» يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ «4» وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ «5» فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ «6» فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ «7» وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ «8» فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ «9» وَ ما أَدْراكَ ما هِيَهْ «10» نارٌ حامِيَةٌ «11»

«1» حادثه كوبنده. «2» آن حادثه كوبنده چيست؟ «3» و تو چه دانى آن حادثه كوبنده چيست؟ «4» روزى كه مردم مانند پروانه‌ها پراكنده باشند. «5» و كوهها مانند پشمِ رنگارنگِ زده شده. «6» پس هر كس كفّه‌هاى (عمل خيرش در) ترازويش سنگين باشد، «7» پس او در زندگى رضايت بخشى است. «8» ولى هر كس كفّه‌هاى (كار خيرش در) ترازويش سبك باشد، «9» پس در آغوش آتش است. «10» و تو چه دانى آن چيست؟ «11» آتشى سوزان.

نکته ها

«قارعة» از «قرع» به معناى كوبيدن چيزى بر چيزى است. يكى از نام‌هاى قيامت، «قارعة» است، زيرا با صيحه‌ى كوبنده آغاز مى‌شود و عذاب آن كوبنده است.

در روايات مى‌خوانيم: حضرت على عليه السلام و فرزندان معصومش، ميزان و معيار سنجش‌

جلد 10 - صفحه 575

اعمال انسان‌ها در قيامت هستند. «1»

شايد دليل آنكه كلمه «موازين» به صورت جمع آمده، اين باشد كه كارهاى گوناگون انسان با ابزارهاى گوناگون سنجيده مى‌شود و هر كار، ميزان مخصوص به خود را دارد.

«موازين» جمع «ميزان» به معناى وسيله سنجش است و روشن است كه اعمال انسان، امرى مادى و داراى وزن و جرم نيست كه با ترازوهاى معمولى سنجيده شود، بلكه هر دسته از اعمال انسان، معيار سنجش مخصوص به خود دارد.

مادر براى همه فرزندان، مأوى و پناهگاه است، اما در آنجا مادر و پناهگاه گروهى از انسان‌ها دوزخ است.

«هاوِيَةٌ» از «هوى» به معناى سقوط است و دوزخ، محلّ سقوط گروهى است.

«حامِيَةٌ» از «حمى» به معناى شدّت حرارت است.

كوه‌هاى رنگارنگ در اثر قطعه قطعه شدن و خورد و خاك شدن، مثل پشم زده رنگارنگ مى‌شوند. «كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ» «منفوش» از «نفش» به معناى باز كردن و كشيدن پشم است تا آنجا كه اجزاى آن از هم بگسلد. «2»

سبك و سنگينى مخصوص ماديات نيست. لذا به سخنان بى‌محتوى مى‌گويند: سخن سبك. شايد مراد از «ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ» و «خَفَّتْ مَوازِينُهُ» ارزش و كيفيّت عمل باشد و شايد هم مراد، قلّت و كثرت آن باشد.

حضرت على عليه السلام فرمودند: مراد از سبكى عمل، كم بودن عمل و مراد از سنگينى عمل، زيادى آن است. «قلة الحساب و كثرته» «3»

شخصى سلمان را تحقير كرد كه تو كيستى و چيستى؟ پاسخ داد: اول من و تو نطفه و آخر

«1». بحارالانوار، ج 7، ص: 252.

«2». تفسير راهنما.

«3». احتجاج طبرسى، ج 1، ص 363. به نقل راهنما.

جلد 10 - صفحه 576

من و تو مردار است. اين دنياست، اما در قيامت، «من ثقلت موازينه فهو الكريم و من خفت موازينه فهو لئيم» «1» هر كس ميزان او سنگين باشد، تكريم مى‌شود و هر كس سبك باشد، تحقير و ملامت خواهد شد.

پیام ها

1- قيامت، كوبنده مستكبران و روحيه‌هاى متكبّرانه است. «الْقارِعَةُ مَا الْقارِعَةُ»

2- قيامت فراتر از فكر بشر است. حتى پيامبر بدون بيان الهى از آن خبر ندارد. «وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ»

3- قيامت روز تحيّر و سرگردانى بشر است. «كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ»

4- بهشت را به بها دهند نه بهانه. «مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ»

5- زندگىِ سراسر شاد، مخصوص قيامت است. زيرا در دنيا در كنار كاميابى‌ها، دغدغه بيمارى، سرقت، حسادت، از دست دادن و گذرا بودن هست. «عِيشَةٍ راضِيَةٍ»

6- رضايت از زندگى، از نشانه‌هاى جامعه بهشتى است. «فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ»

7- مبناى كيفر و پاداش، عمل است كه با ترازوى عدل سنجيده مى‌شود. ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ‌ ... خَفَّتْ مَوازِينُهُ‌

«والحمدللّه ربّ العالمين»

«1». تفسير نور الثقلين.

جلد 10 - صفحه 578

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ «3»

وَ ما أَدْراكَ‌: و چه چيز دانا كرد تو را تا بدانى، مَا الْقارِعَةُ: چيست كوبنده؟ مراد آنكه آن قدر شدت و عظمت دارد كه عقل قاصر از ادراك آن است و از هول و هيبت، دل‌هاى مردمان را بكوبد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

الْقارِعَةُ «1» مَا الْقارِعَةُ «2» وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ «3» يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ «4»

وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ «5» فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ «6» فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ «7» وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ «8» فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ «9»

وَ ما أَدْراكَ ما هِيَهْ «10» نارٌ حامِيَةٌ «11»

ترجمه‌

آن كوبنده،

چيست آن كوبنده‌

و چه ميدانى تو كه چيست آن كوبنده‌

روز كه ميباشند مردم مانند پرندگان كوچكى كه گرد چراغ ميگردند و پراكنده ميشوند

و ميباشند كوهها مانند پشم رنگارنگ زده شده‌

پس اما كسيكه سنگين باشد مقدار كارهاى خوب او

پس او در زندگانى رضايت بخش خواهد بود

و اما كسيكه سبك باشد مقدار كارهاى خوب او

پس جايگاه اصلى او هاويه است‌

و چه ميدانى تو كه چيست آن‌

آتشى است كه گرمى آن بسيار است.

تفسير

خداوند سبحان در اين سوره شريفه باز بعضى از اوضاع و اهوال قيامت را بيان فرموده باين تقريب كه آن روز و وقتى كه كوبنده است دلهاى مردم را بفزع و هول و افلاك و كواكب را بانشقاق و انحطاط كه باين مناسبت بقارعه ناميده شده چيست آن و براى اهميّت و عظمت امر آن پرسش از حقيقت آن شده و بجاى ضمير براى مزيد تهويل و تجليل اسم ظاهر تكرار شده است و باز بهمين غرض فرموده و چه ميدانى تو اى پيغمبر حقيقت و كنه آنرا بتفصيل چون امر آن بالاتر و برتر از آنست كه دانش كسى بكنه آن برسد بلى اجمالا آنچه را خداوند بآن خبر داده از اوضاع آن عالم ميدانى و چه قدر فرق است بين عيان و بيان آن روزى است كه تمام مردم مانند پرندگان كوچكى كه گرد چراغ در شب تابستان جمع ميشوند و پريشان و سر گردان گشته بال و پر سوخته و ريخته منتشر و پراكنده ميگردند ميباشند و وجه شبه معلوم است كه زيادى و سر گردانى‌

جلد 5 صفحه 426

و تشويش و انتشار و التهاب و ذلّت و انكسار است و كوهها مانند پشم الوان زده شده ميباشند در تفرّق اجزاء و انتشار آن در فضا و در آن روز ميزانهاى اعمال وضع و وزن آنها معلوم ميشود و تحقيق اين معنى در اوائل سوره اعراف گذشت پس كسيكه سنگين شود مقادير حسنات او برجحان بر سيّئاتش پس او در زندگانى رضايت بخش بهشت خواهد بود و كسيكه سبك باشد مقدارهاى كارهاى خوبش بالنّسبه بكارهاى بدش پس مانند كودكى كه در آغوش مادر جاى گيرد در آتش جهنّم مأوى خواهد گرفت چون موازين بمعناى مقادير است و هاويه از اسماء آتش جهنّم ميباشد و خداوند آنرا تفسير فرموده كه ميفرمايد چه ميدانى تو اى پيغمبر كه چيست هاويه و چه قدر جاى بدى است آن آتش بسيار گرم ميباشد و هاء در ما هيه براى وقف است و با اين بيان الهى باز بعضى فامّه هاويه را بفرود آمدن در جهنم با مغز سر تفسير نموده‌اند در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه زياد سوره القارعه را قرائت نمايد خداوند او را از فتنه دجال و ايمان باو و از عذاب جهنّم مأمون فرمايد و الحمد للّه رب العالمين‌

جلد 5 صفحه 427

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

القارِعَةُ «1» مَا القارِعَةُ «2» وَ ما أَدراك‌َ مَا القارِعَةُ «3»

قرع‌ بمعني‌ زدن‌ بشدت‌ و سختي‌ و بزبان‌ ‌ما كوبيدن‌ ‌است‌ مثل‌ قرع‌ الباب‌ ‌که‌ ‌با‌ بكوب‌ ميزنند، ‌ يا ‌ مي‌گويي‌: قرع‌ رأسه‌ بالعصا ‌که‌ عصا ‌را‌ ميكوبد ‌بر‌ سر ‌او‌، و يكي‌ ‌از‌ اسماء قيامت‌ قارعة ‌است‌ چون‌ ‌از‌ شدت‌ فزع‌ و اضطراب‌ و وحشت‌ دلها ‌را‌ ميكوبد، و ممكن‌ ‌است‌ ‌از‌ جهت‌ عمودهايي‌ ‌که‌ ‌بر‌ سر كفار ‌در‌ جهنم‌ ميكوبند ‌که‌ ميفرمايد: وَ لَهُم‌ مَقامِع‌ُ مِن‌ حَدِيدٍ كُلَّما أَرادُوا أَن‌ يَخرُجُوا مِنها مِن‌ غَم‌ٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذاب‌َ الحَرِيق‌ِ حج‌ آيه 22.

و ميفرمايد: وَ أَمَّا الَّذِين‌َ فَسَقُوا فَمَأواهُم‌ُ النّارُ كُلَّما أَرادُوا أَن‌ يَخرُجُوا مِنها أُعِيدُوا فِيها وَ قِيل‌َ لَهُم‌ ذُوقُوا عَذاب‌َ النّارِ الَّذِي‌ كُنتُم‌ بِه‌ِ تُكَذِّبُون‌َ سجده‌ آيه 20.

القارِعَةُ روزي‌ ‌که‌ ميكوبد دلها ‌را‌ ‌از‌ شدت‌ فزع‌ و اضطراب‌ و وحشت‌ ‌که‌ سر ‌از‌ قبر بيرون‌ ميآورد ملائكه‌ غلاظ و شداد ‌با‌ زنجير آتشي‌ و غلهاي‌ آتشي‌ ‌او‌ ‌را‌ غل‌ و زنجير ميكنند و بضعف‌ و شدت‌ ‌او‌ ‌را‌ ميكشند وارد صحراي‌ محشر ميشود و ‌با‌ صورت‌ سياه‌ و صورت‌ برگشته‌ بطرف‌ پشت‌ و دستهاي‌ برگشته‌ ‌به‌ پشت‌ و نامه‌ عمل‌ سياه‌ بدست‌ چپ‌ ‌او‌ داده‌ ‌شده‌ ‌که‌ تمام‌ اعمالش‌ خرد و درشت‌ ‌حتي‌ نفسهايي‌ ‌که‌ ‌در‌ حال‌ معاصي‌ كشيده‌ ثبت‌ ‌است‌ ‌که‌ گفته‌ايم‌ كفار همين‌ نحوي‌ ‌که‌ مكلف‌ باصول‌ هستند مكلف‌ بفروع‌ ‌هم‌ هستند ميبينند زمين‌ محشر مثل‌ كوره‌ حدادي‌ آفتاب‌ يك‌ ني‌ بالاي‌ سر حرارت‌ پخش‌ و سياه‌ زفير جهنم‌ بلند شعله‌ ميزند آتش‌ حلقه‌وار دور ‌آنها‌ ‌را‌ حلقه‌ زده‌ چنان‌ قلب‌ها كوبيده‌ ميشود ‌که‌ ميفرمايد: تَرَي‌ النّاس‌َ سُكاري‌ وَ ما هُم‌ بِسُكاري‌ وَ لكِن‌َّ عَذاب‌َ اللّه‌ِ شَدِيدٌ حج‌ ‌آيه‌ 2.

مَا القارِعَةُ ‌آن‌ ‌هم‌ چه‌ قارعه‌اي‌ ‌که‌ آسمانها و كوه‌ها و زمين‌ طاقت‌ نمي‌آورند ‌که‌ ‌در‌ دعاء كميل‌ مي‌گويي‌:

(فكيف‌ احتمالي‌ لبلاء الاخرة و جليل‌ وقوع‌ المكاره‌ ‌فيها‌ لانه‌ ‌لا‌ ‌يکون‌ الا ‌عن‌ غضبك‌ و انتقامك‌ و سخطك‌ و ‌هذا‌ ‌ما ‌لا‌ تقوم‌ السماوات‌ و الارض‌ ‌ يا ‌ سيدي‌ فكيف‌ بي‌ و انا عبدك‌ الضعيف‌ الذليل‌ الحقير المسكين‌ المستكين‌).

جلد 18 - صفحه 210

وَ ما أَدراك‌َ مَا القارِعَةُ آنچه‌ ‌در‌ قرآن‌ و لسان‌ اخبار بيان‌ فرموده‌اند ‌از‌ اوصاف‌ بهشت‌ و نعمتهاي‌ ‌او‌ و ‌از‌ اوصاف‌ جهنم‌ و عذابهاي‌ ‌او‌ بقدر آنچه‌ انسان‌ ‌در‌ دنيا ديده‌ و درك‌ كرده‌ ‌از‌ قصرها و ميوه‌ها و انهار و حور و غلمان‌ و همچنين‌ آتش‌ غل‌ زنجير حميم‌ غساق‌ و تازيانه‌ ‌است‌ زيرا فوق‌ ‌آن‌ ‌را‌ نديده‌ و درك‌ نكرده‌ ‌لا‌ يدرك‌ و ‌لا‌ يوصف‌ ‌است‌ اما فرداي‌ قيامت‌ ‌که‌ مشاهده‌ ميكند ميبيند هيچ‌ طرف‌ نسبت‌ ‌با‌ نعم‌ دنيوي‌ و عذابهاي‌ دنيوي‌ نيست‌ ‌که‌ ‌در‌ خبر دارد: ‌اگر‌ يك‌ لباس‌ اهل‌ جهنم‌ ‌را‌ ميان‌ زمين‌ و آسمان‌ بياورند تمام‌ اهل‌ زمين‌ و آسمان‌ ‌را‌ هلاك‌ ميكند لذا ميفرمايد ‌در‌ بيان‌ شدت‌ عذاب‌ و تاكيد ‌در‌ شدت‌: وَ ما أَدراك‌َ مَا القارِعَةُ.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 3)- «و تو چه می‌دانی که حادثه کوبنده چیست»؟ آن حادثه همان روز قیامت است (و ما ادراک ما القارعة).

بسیاری از مفسران گفته‌اند که «قارعة» یکی از نامهای قیامت است، ولی درست روشن نساخته‌اند که آیا این تعبیر اشاره به مقدمات قیامت می‌باشد که عالم دنیا در هم کوبیده می‌شود.

و یا این که منظور مرحله دوم، یعنی مرحله زنده شدن مردگان، و طرح نوین در عالم هستی است، و تعبیر به «کوبنده» به خاطر آن است که وحشت و خوف و ترس آن روز دلها را می‌کوبد.

ولی روی هم رفته احتمال اول مناسبتر به نظر می‌رسد، هر چند در این آیات هر دو حادثه پشت سر یکدیگر ذکر شده است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع