میرزا هاشم آملی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} ==ميرزا هاشم آملى == «پرچمدار اصول» «عن الرسول صلی الله علیه ...' ایجاد کرد)
 
(اضافه کردن رده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
==ميرزا هاشم آملى ==
 
  
 
«پرچمدار اصول»
 
«پرچمدار اصول»
سطر ۳۶۹: سطر ۳۶۸:
  
 
ناصرالدين انصارى , ستارگان حرم، جلد 5
 
ناصرالدين انصارى , ستارگان حرم، جلد 5
 +
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]

نسخهٔ ‏۶ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۸

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«پرچمدار اصول»

«عن الرسول صلی الله علیه و آله: وَانّها -الارض- لََتَبْكى عَلَى الْعالِمِ اِذا ماتَ اَرْبَعينَ شَهْرا؛ زمين در فقدان عالم، چهل ماه اشك مى ريزد».

اشاره

فقيه و اصولى بزرگوار، اسوه علم و تقوا و فضيلت حضرت آيت الله العظمى حاج ميرزا هاشم آملى قدس سره الشريف يكى از ستارگان درخشان آسمان علم و دانش و از مفاخر فقهاى شيعه بشمار مى رفت. او يكى از حسنات عصر و بركات زمان ما بود، كه در سايه تلاش هاى مستمر و پيگير خويش توانست قلل برافراشته علم و اجتهاد را فتح نمايد و بر كرسى پرارزش تعليم و تدريس نشيند و دهها تن از بزرگان حوزه هاى علميه را در دامان خويش پرورش دهد و نامش را در قاموس پيشوايان بشريت ثبت نمايد. اينك برآنيم تا گوشه هايى از زندگانى سراسر تلاش و كوشش آن فقيه فرزانه را بنمايانيم و روح و جانمان را با ذكر جميل او صفا بخشيم و از گذران عمرش بهره گيريم.

ولادت

در يكى از روزهاى سال 1322 ق(1) (1278 ش) در دامنه زيبا و پرطراوت كوههاى سر به فلك كشيده «البرز» در روستاى «پَردمه» لاريجان - در هفتاد كيلومترى شهر آمل - در خانه ساده مرحوم ميرزا محمد، كودكى به دنيا آمد كه دست تقدير زعامت و مرجعيت را برايش رقم زده بود.

دوران كودكى را در دامان پاك پدر و مادر باتقوايش پشت نهاد و پس از فراگيرى قرآن و تحصيلات ابتدايى، با استعداد سرشارى كه داشت و عشق به تحصيل علوم دينى - كه او را از خود بي خود كرده بود - به فراگيرى ادبيات عرب و مقدمات علوم نزد مرحوم آقا سيد تاج و آقا شيخ احمد آملى پرداخت و تا مرحله سطوح را در همان شهر فراگرفت.(2)

تحصيلات

او سيزده ساله بود (1334 ق) كه براى ادامه تحصيل به حوزه پررونق تهران عزيمت كرد و به مدرسه علميه سپهسالار - كه زير نظر مرحوم آيت الله شهيد سيد حسن مدرس اداره مى شد - شتافت و مورد توجه و عنايت ويژه آن بزرگوار قرار گرفت و اين همه 12 سال به طول انجاميد.

كيفيت آشنايى و بذل توجه مرحوم شهيد مدرس به ايشان را از زبان خودشان بشنويم: «...تا سيزده سالگى در آمل بودم و بعد به تهران آمدم، جوان غريبى در شهر بودم. نزد مرحوم استاد شيخ حسين نوائى برخى علوم عربى را فراگرفتم و در مدرسه سپهسالار سكونت داشتم. اين مدرسه بسيار نامنظم بود، پس از مدتى مرحوم مدرس عهده دار مديريت آن جا شد و تمام آقازاده هايى را كه اهل كار و تدريس نبودند از مدرسه اخراج كرد و امتحانات سختى را براى ورود به مدرسه قرار داد. وقتى به من برخورد، فرمود: چه مي خوانى؟ گفتم: اسفار مى خوانم. تعجب كرد و پرسيد: تو با اين سن اسفار مى خوانى؟ گفتم: بلى، وقت امتحان روشن مى شود. او از من امتحان گرفت و من خيلى خوب از عهده برآمدم. از آن به بعد مورد توجه مرحوم مدرس قرار گرفتم و حجره مناسبى به من داد كه به تنهايى از آن استفاده مى كردم و ماهى پنج تومان هم برايم مقررى تعيين كرد و به خادم مدرسه هم گفته بود تا در شستن لباس ها و تهيه خوراك به من كمك كند. آن قدر خوشحال شده بودم كه شايد آن شب از خوشحالى خوابم نبرد، مجدّانه مشغول تحصيل شدم، درس فلسفه، رسائل، مكاسب و مقدارى از درس خارج را در تهران فراگرفتم...».(3)

از اساتيد معظم له در تهران مى توان از مرحوم ميرزا محمدرضا فقيه لاريجانى و حاج سيد محمد تنكابنى، مرحوم ميرزا يدالله نظرپاك، مرحوم آقا شيخ محمدعلى لواسانى و ميرزا طاهر تنكابنى و آيت الله حاج ميرزا ابوالحسن شعرانى و آيت الله شيخ محمدعلى شاه آبادى نام برد. وى كتاب هاى شوارق، منظومه، اشارات و اسفار را از مرحوم نظرپاك و مرحوم ميرزا طاهر تنكابنى، و شرح لمعه و قوانين را از نزد ميرزا عبدالله غروى آملى و سطوح عالى را از فقيه لاريجانى و سيد محمد تنكابنى آموخت.(4)

عزيمت به حوزه علميه قم

آيت الله آملى پس از پشت سر نهادن سطوح عاليه، در سال 1345 ق (1305 ش) براى بهره ورى از خرمن فيض آيت الله العظمى حايرى به قم آمد و در درس هاى فقه و اصول آيت الله مؤسس و در كنار آن به درس آيات عظام: حجت كوه‌كمرى، شاه آبادى و حاج شيخ محمدعلى حايرى قمى حاضر شد و در مدت شش سال از محضر آنان بهره ها برد و مبانى علمى خويش را استوار ساخت. او در اين مدت فقه، اصول، رجال، حديث، فلسفه و عرفان را نيك آموخت و اين درس ها را با حضرات آيات: سيد محمد محقق داماد، سيد يحيى يزدى و حاج ميرزا حسن يزدى به مباحثه نشست.

عزيمت به حوزه علميه نجف

مرجع فقيد در سال 1351 ق، پس از اخذ اجازه اجتهاد از دو استاد بزرگوارش آيت الله حايرى و آيت الله حجت، براى بهره ورى از محفل پررونق درسى بزرگان حوزه نجف و جستجو از آراء و مبانى اصول رهسپار آن ديار شد و پس از زيارت مرقد مطهر باب علم نبوى اميرالمؤمنين امام على علیه السلام و طلب توفيق از آن حضرت، در مدرسه بزرگ آخوند سكنى گزيد و در درس فقه و اصول آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى حاضر شد و ابواب طهارت، حج و بيع را از ايشان فراگرفت. و همزمان در درس هاى آيات عظام: نائينى و آقا ضياء عراقى نيز شركت جست و علاوه بر درس اصول، ابواب فقهى صلاة، اجاره، غصب، بيع و قضا را از آقا ضياء عراقى و معاملات را از ميرزاى نائينى فراگرفت.

ايشان پس از مدتى مورد توجه بسيار مرحوم آيت الله آقا ضياء عراقى قرار گرفت تا بدان جا كه از نزديكان و اصحاب استفتاء ايشان گرديد و در تدوين حاشيه دوم محقق عراقى بر «عروةالوثقى» نقش بسزايى داشت.

معظم له خود مى فرمود: «...ارتباط مرحوم آقا ضياء عراقى با من بيش از ارتباط استاد با شاگردش بود. بسيارى از اوقات پس از درس همراه ايشان بودم و اشكالات خود را تصحيح مى كردم. حتى برخى از شب ها در منزل آقا ضياء مى خوابيدم، ايشان نيمه شبى مرا بيدار كردند و فرمودند: فكرى به ذهنم رسيده است، آن را بنويسيد...».

و نيز مى فرمودند: «علاقه مرحوم آقا ضياء به ما به حدى بود كه تا زماني كه ما در درس ايشان حاضر نمى شديم، درس را شروع نمى كردند حتى ما شاگرد خانگى آقا ضياء بوديم، ما در درس ايشان را سرِ حرف مى آورديم تا بفهميم مطلب استاد چيست؟».(5)

استادان

مرحوم آيت الله العظمى آملى در طول 31 سال تلاش پيگير و خستگى ناپذير خويش (1330-1361 ق) توانست علوم رايج حوزه هاى علميه را مانند: ادبيات، فقه، اصول، فلسفه، هيئت، رجال و درايه، اخلاق و عرفان، منطق و حكمت نظرى از محضر اساتيد نام آور قم و تهران و نجف كسب نمايد و قله هاى علم و ايمان را فتح كند. برخى از آن مردان بزرگ عبارتند از آيات عظام و حجج اسلام:

  • 1- حاج شيخ عبدالكريم حايرى يزدى (1276-1355 ق) صاحب «درر الاصول» و «كتاب الصلاة»؛
  • 2- حاج ميرزا حسين نائينى (1273-1355 ق) صاحب «قاعده لاضرر» و «تنبيه الامّة»؛
  • 3- آقا ضياءالدين عراقى (1278-1361 ق) صاحب «شرح تبصرة المتعلمين» و «كتاب القضاء»؛
  • 4- آقا سيد ابوالحسن اصفهانى (1248-1365 ق) صاحب «وسيلة النجاة» و «ذخيرة العباد»؛
  • 5- ميرزا محمدعلى شاه آبادى (1292-1363 ق) صاحب «رشحات البحار» و «شذرات المعارف»؛
  • 6- آقا سيد محمد حجت كوه كمرى (1310-1373 ق) صاحب «مستدرك المستدرك» و «جامع الاحاديث والاصول»؛
  • 7- ميرزا ابوالحسن شعرانى (1320-1393 ق) نويسنده «ترجمه شرح تجريد» و «نثر طوبى »؛
  • 8- حاج سيد محمد تنكابنى (1277-1359 ق) صاحب «ايضاح الفوائد»؛
  • 9- حاج شيخ محمدعلى حايرى قمى (1299-1358 ق) صاحب «حاشيه بركفايه» و «ردّ وهابيت»؛
  • 10- ميرزا مهدى آشتيانى - فيلسوف شرق - (1306-1372 ق) صاحب «رساله در وحدت وجود» و «قاعده الواحد»؛
  • 11- ميرزا يدالله نظرپاك كجورى تهرانى (1296-1363 ق)؛
  • 12- ميرزا طاهر تنكابنى (1280-1360 ق) نويسنده «حاشيه بر قانون».

تدريس

آيت الله آملى در پى سال ها تحصيل و فراگيرى دانش، به چنان مقامى دست يافته بود كه نامش زبانزد علما و فضلاى حوزه نجف گرديده بود و مجلس درس او آكنده از مشتاقان علم گشته ولذا ساليان دراز به تدريس سطوح عاليه و خارج فقه و اصول اشتغال ورزيد.

معظم له در طول تحصيل در حوزه درس مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى به تدريس سطح و (چهار دوره مكاسب) و پس از وفات محقق عراقى به تدريس خارج فقه (كتاب هاى بيع و صلاة) و خارج اصول (چهار دوره) روى آورد و شاگردان بسيارى را پرورش داد و اين تا سال 1380 ق كه در قم مستقر گرديد، ادامه يافت.(6)

مهاجرت به حوزه علميه قم

مرجع فقيد پس از 30 سال اقامت در جوار مرقد اميرالمؤمنين امام على علیه السلام، در سال 1380 ق به عزم ديدار اقوام و صله ارحام و سكونت در حوزه علميه قم - كه آوازه آن تحت زعامت آيت الله العظمى بروجردى در جهان طنين افكن شده بود - رخت سفر بربست و راهى ايران شد.

فضلاى حوزه علميه با ورود ايشان به قم، مقدمش را گرامى داشتند و از اين كه يكى از برترين شاگردان محقق عراقى و صاحب تقريرات درس وى را در ميان خويش مى ديدند، شادمان شده و گرد شمع وجودش حلقه زدند.

معظم له با استقرار در قم، به تدريس خارج فقه و اصول روى آورد و بيش از سى سال ابواب گوناگون فقه چون: طهارت، صلاة، بيع و خيارات و شش دوره كامل اصول را تدريس نمود و تشنگان دانش و معارف اهل بيت علیهم السلام را از سرچشمه زلال علوم خويش سيراب ساخت.

ايشان در آغاز در مدرسه «خان» و پس از تبعيد حضرت امام خمينى در آبان 1343 ش، در شبستان مسجد اعظم و در جوار مرقد مرحوم آيت الله العظمى بروجردى به تدريس خارج طهارت، معاملات (بيع و خيارات) و خارج صلاة هر كدام در 10 سال پرداخت و عصرها نيز - يك ساعت و نيم به غروب مانده - به آموزش اصول استدلالى دست يازيد.(7)

شيوه تدريس

استاد معظم آيت الله حاج شيخ محمدعلى اسماعيل پور - كه يكى از قديمى ترين شاگردان استاد بشمار مى رود - پيرامون كيفيت تدريس مرحوم آيت الله آملى مى گويد: «از آن جا كه استاد ما اصولى بسيار ماهر بودند، درس فقه ايشان آكنده از تحقيقات اصولى بود و ديدگاه خويش را با ذكر تحقيقات اعاظم علماى پيشين و معاصر خود ذكر مى كردند. ايشان هر وقت وارد مطلبى شده و بحثى را آغاز مى كردند، تحقيق آن مطلب را از همان اول بيان مى كردند و تا آخر هم بر روى آن مبنا ايستادگى كرده و ادله مخالفين را به نقد مى كشيدند. معظم له در تدريس خود نظرات موافق را كمتر نقل مى نمود و اگر از بزرگان مطلبى بيان مى كرد بيشتر براى نقد و بررسى بود. آقا خودشان را مقيد كرده بودند كه قبل از تدريس حتماً درس را مطالعه و يادداشت نموده و دفترچه اى داشتند كه بحث ها را در آن تنظيم كرده و بعد به جلسه درس تشريف مى آوردند».

آقا به ساعت آغاز و انجام درس بسيار مقيد بودند و حتى براى محظورات شاگردان، زمان درس را تغيير نمى دادند و به رفع اشكالات شاگردان نيز اهتمام مى ورزيدند. ايشان خود را در فقه و اصول فدا كردند و هر چه داشتند در قالب اين دو علم پياده كردند. معظم له هميشه تاكيد داشتند كه روى فقه و فقاهت - كه مبناى اسلام و مركز ثقل علوم اهل بيت علیهم السلام است - كار كنيد. دأب آن بزرگوار اين بود كه بيشتر به فكر كردن در اطراف مطلب مورد بحث خود اهميت مى داد. ايشان در رويه فكرى پير و شيخ انصارى بود و در فهم و جمع روايات ائمه اطهار علیهم السلام در احكام الهى دقت تام مى نمود. آن جا كه درس اصول معظم له به مباحث فلسفى مربوط مى شد، بهتر از عهده برمى آمدند. مثلاً در بحث طلب و اراده، جبر و اختيار، قاعده الواحد لايصدر عنه الاّالواحد بسيار جالب بحث مى نمودند، درس ايشان يك درس جامع اصولى و فلسفى بود...».

شاگردان

مرحوم آيت الله آملى از پس تدريس ساليان دراز در حوزه هاى علميه نجف اشرف و قم، تلاميذ بسيارى را در محفل درس خود پرورش داد و آنان را به سر منزل مقصود رسانيد. شاگردانى كه هم اينك از اساتيد و علماى بزرگ حوزه هاى علميه بشمار مى روند و مدار تدريس و تاليف و تحقيق در حوزه ها بر وجود آنان مى گردد.

اينك به نام برخى از شاگردان آن بزرگ كه در نجف و قم از محضرش بهره برده اند، اشارتى مى شود و از عدم استقصاء نام آنان پوزش مى طلبيم: حضرات آيات و حجج اسلام:

- محمدعلى اسماعيل پور قمشه اى ؛

- ميرزا جواد آقا تبريزى ؛

- هاشم تقديرى ؛

- صابر جبارى ؛

- عبدالله جوادى آملى ؛

- سيد احمد حق شناس ؛

- محمدباقر دار ابكلائى ؛

- محسن دوزدوزانى ؛

- محمدهادى روحانى ؛

- سيد حسن شجاعى ؛

- اسماعيل صالحى مازندرانى ؛

- سيد حبيب الله طاهرى گرگانى ؛

- سيد رضا علوى تهرانى ؛

- على غياثى ؛

- سيد على فرحى قمى ؛

- محمدعلى فيض لاهيجى ؛

- سيد جعفر كريمى ؛

- محمدتقى مجلسى ؛

- عباس محفوظى ؛

- سيد على محقق داماد؛

- سيد مصطفى محقق داماد؛

- محمد محمدى گيلانى ؛

- حسين محمدى لائينى ؛

- سيد محمدحسن مرتضوى لنگرودى ؛

- سيد محمدمهدى مرتضوى لنگرودى ؛

- محمدحسين مسجد جامعى ؛

- محمدهادى معرفت ؛

- شهيد محمد مفتح ؛

- ناصر مكارم شيرازى ؛

- سيدابوالفضل موسوى تبريزى ؛

- ضياءالدين نجفى تهرانى ؛

- عبدالله نظرى ؛

- محمد يزدى .

تقريرات

تلامذه مرحوم آيت الله حاج ميرزا هاشم آملى در خلال تحصيل، دست به قلم برده و به ثبت و ضبط گفتار استاد مى پرداختند و از همين رهگذر است كه فشرده سخنان ايشان، هم اينك در دسترس دانش پژوهان قرار دارد. برخى از تقريرات درس معظم له كه به چاپ رسيده است عبارت است از:

  • 1- المعالم المأثوره فى الطهارة. تقريرات درس طهارت. (6 جلد) نوشته: محمدعلى اسماعيل پور؛
  • 2- كشف الحقايق. تقريرات درس بيع و خيارات. (4 جلد) نوشته: سيد جعفر كريمى ؛
  • 3- مجمع الافكار و مطرح الانظار. تقرير كامل درس اصول، از آغاز تا پايان تعادل و تراجيح. (5 جلد) نوشته: محمدعلى اسماعيل پورقمشه اى ؛
  • 4- منتهى الافكار. تقريرات مباحث الفاظ. (1 جلد) نوشته: محمدتقى مجلسى ؛
  • 5- تقرير الاصول. تقرير مباحث الفاظ. تأليف: ضياءالدين نجفى ؛
  • 6- تحرير الاصول. تقرير مباحث استصحاب و تعادل و تراجيح. نوشته: سيد على فرحى قمى .

تأليفات

آيت الله آملى در راه نشر و گسترش دانش آل محمد علیهم السلام از هيچ كوششى فروگذار نكرد، بيش از پنجاه سال به تدريس علوم اهل بيت علیهم السلام همت گماشت و در كنار تدريس، به تاليف و تحقيق نيز دست يازيد و هماره پيش از تدريس، مباحث طرح شده را به زيبايى نگاشته و پس از آن به القاء درس مى پرداخت، كه برخى از تأليفات ايشان از رهگذر همين خصيصه اكنون برجاى مانده عبارتند از:

  • 1- كتاب الطهارة؛
  • 2- كتاب الصلاة؛
  • 3- كتاب الصوم ؛
  • 4- كتاب الرهن والاجارة؛
  • 5- كتاب البيع ؛
  • 6- خيارات ؛
  • 7- رسالة فى النية؛
  • 8- تقريرات درس صلاة مرحوم آيت الله العظمى حايرى ؛
  • 9- تقريرات درس فقه آيت الله آقا ضياء عراقى (صلاة، اجاره، غصب، بيع و قضا)؛
  • 10- توضيح المسائل ؛
  • 12- حاشيه بر عروة الوثقى ؛
  • 13- بدايع الافكار. تقريرات درس اصول مرحوم محقق عراقى. (4 جلد)؛
  • 14- تقريرات درس اصول مرحوم آيت الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى ؛
  • 15- حاشيه بر شرح چغمينى - در هيئت؛

بنياد مدارس و مساجد

مرجع فقيد در كنار تأليفات پرثمر و پرورش شاگردان فرزانه، به ايجاد ساختمان هاى عام المنفعه نيز پرداخت، كه نمونه آشكار آن مدرسه علميه ولى عصر عجل الله تعالی فرجه شریف در قم است، كه اين مدرسه با مساحتى نزديك به هفتصد متر و داشتن بيش از چهل حجره و چند مدرس و كتابخانه اى درخور و شايسته، محل سكونت طلاب فاضل بوده و در آن علوم اهل بيت علیهم السلام آموخته مى شود.(8)

نيز معظم له در بناى ده ها مسجد در گوشه و كنار استان مازندران با كمك هاى مالى خويش شركت جست و اجازه مصرف سهم مبارك امام علیه السلام را در اين امر مقدس، به مقلدين خويش داده بودند.

فرزندان

آيت الله آملى با كريمه مرحوم آيت الله آقا سيد محسن نبوى اشرفى - م 1373 ق - (از مشاهير علما و دانشمندان خطه مازندران و از شاگردان آيات عظام، آخوند ملا محمدكاظم خراسانى، سيد محمدكاظم يزدى، شريعت اصفهانى و ميرزاى نائينى) در نجف اشرف وصلت جُست و داراى فرزندانى شد كه هر يك مايه زينت پدر و خدمت به نظام اسلامى هستند. آنان عبارتند از:

  • 1- دكتر محمدجواد لاريجانى. استاد دانشگاه، عضو شوراى امنيت ملى كشور، عضو كميسيون سياست خارجى مجلس شوراى اسلامى و رئيس مركز پژوهش هاى مجلس و مركز تحقيقات فيزيك نظرى و رياضيات. از او مقالات متعدد سياسى، علمى، فلسفى گوناگون و كتاب هاى ذيل منتشر شده است:

1- مقولاتى در استراتژى ملى؛

2- نقد ديندارى و مدرنيسم؛

3- نظم بازى گونه (بحثى در تحولات جهان معاصر).

  • 2- دكتر فاضل لاريجانى. دكترا در «سياستگذارى علمى» و نويسنده مقالات متعدد علمى و عضو كميسيون مشورتى شوراى عالى انقلاب فرهنگى .
  • 3- دكتر على لاريجانى. دكترا در «فلسفه غرب» و رياست صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران .
  • 4- حجت الاسلام آقاى حاج شيخ صادق لاريجانى. از افاضل حوزه علميه و مدرسين علم كلام و فلسفه اسلامى. وى داراى كتاب هاى متعددى است، كه عبارتند از:

1- معرفت دينى (در نقد نظريه قبض و بسط شريعت)؛

2- ترجمه و تعليقات بر فلسفه اخلاق در قرن حاضر (نوشته ج، وارنوك)؛

3- ترجمه كتاب انسان از آغاز تا انجام (نوشته علامه طباطبايى

4- قبض و بسط در قبض و بسطى ديگر؛

5- فلسفه اخلاق؛

6- فلسفه تحليلى .

  • 5- دكتر باقر لاريجانى، پزشك و فوق تخصص داخلى، استاديار دانشگاه تهران و معاونت دارو و درمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكى.
  • 6- متعلقه جناب حجت الاسلام والمسلمين دكتر سيد مصطفى محقق داماد - فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد محمد داماد و نوه دخترى آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حايرى و صاحب تاليفات متعدد فقهى و حقوقى .

فعاليت هاى سياسى

با شروع برنامه هاى ضداسلامى رژيم منحوس شاهنشاهى، در قالب تصويب قانون انجمن هاى ايالتى و ولايتى، در مهر ماه 1341 ش مراجع تقليد و علماى اعلام با درايت و هوشيارى تمام عمق فاجعه را احساس كردند و بى درنگ به ميدان آمدند و با حركت شورانگيز و يكپارچه و با اعلاميه ها و بيانيه هاى توفنده خويش، نقشه هاى استعمار را نقش برآب كردند.

مرحوم آيت الله آملى يكى از چهره هاى سرشناس مبارز روحانيت بود. نام ايشان همواره ذيل اعلاميه هاى دسته جمعى مراجع تقليد ديده مى شد.(9) خانه اش محل شور و گردهم آيى مبارزان بود و ديدگاهش روشنگر راه مبارزه. نماز جماعت ايشان در حياط مدرسه خان (آيت الله بروجردى)، نقطه گردهم آيى روحانيون مبارز بود.

در آن سال هاى سياه ترس و خفقان - كه حضرت امام تبعيد شده بودند و بردن نام ايشان به آسانى ميسر نبود - در آن جا طلاب نام و ياد امام را گرامى داشته و براى پيروزى و توفيق او شعار مى دادند و صلوات مى فرستادند. حجت الاسلام والمسلمين ناطق نورى در اين زمينه مى گويد: «...ايشان در دوران انقلاب از جمله فقها و آياتى بودند كه همواره از امام عاليقدر به عنوان رهبرى انقلاب و مقام امامت ياد مى كردند و همراه و همگام با امام در دوران مبارزه و انقلاب بودند و اعلاميه هاى باقيمانده از آن عالم بزرگوار شاهد بر اين مدعاست...».

آيت الله فقيد از اولين كسانى بود كه دولت منتخب امام را تأييد كردند و در تمام مواقف انقلاب مردم را به پشتيبانى از آرمان هاى حضرت امام فراخواندند. ايشان هماره از رهبر كبير انقلاب به عنوان «امام المسلمين» ياد مى فرمودند و پيروى از دستورات ايشان را واجب مى دانستند و مى گفتند: نظر من، در مسائل كشور همان است كه امام مى گويند.

پس از رحلت حضرت امام و انتخاب رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اى مدظله العالى به زعامت و رهبرى، نامه اى از جانب ايشان به معظم له ارسال شد كه در بخشى از آن آمده بود: «...انتخاب شايسته حضرتعالى كه فردى دانشمند و اسلام شناس و صاحب درايت هستيد از جانب مجلس خبرگان، مايه اميدوارى و تسكين است».

درگذشت

سرانجام آيت الله آملى پس از 91 سال تلاش و كوشش در جهت احياء و بزرگداشت شعائر دينى و پشت سر نهادن سكته اى ناقص و يك دوره بيمارى، در عصر روز جمعه چهارم رمضان المبارك 1413 ق (7 اسفند 1371 ش) بدرود حيات گفت و جهان علم و تقوا و فضيلت را در سوگ خويش عزادار ساخت. در آن روز قلب پر تپش مردى از حركت بازايستاد كه نزديك به يك قرن با ياد خدا تپيد و لحظه اى از ذكر حق بازنايستاد.

با اعلام خبر درگذشت ايشان، سيل اعلاميه ها و پيام هاى تسليت از سوى مراجع معظم تقليد، رهبر عالي قدر انقلاب، علماى اعلام، رؤساى قواى سه گانه، شخصیت ها، نهادها، سازمان ها، انجمن ها و هيآت مذهبى صادر شد و همه از مقام و مراتب علمى آن شخصيت بزرگ تجليل به عمل آوردند.

حضرت آيت الله العظمى گلپايگانى قدس سره شريف در بخشى از پيام خويش فرمود: «...واقعه تأسف انگيز و جبران ناپذير رحلت آيت الله آقاى حاج ميرزا هاشم آملى حوزه هاى علميه و عموم مؤمنين را سوگوار و عزادار نمود. اين مصيبت بزرگ را به آستان اقدس ولايت مدارى حضرت بقية الله ارواح العالمين له الفداء و محاضر شريف علماء اعلام و حوزه هاى علميه تسليت عرض مى نمايم. «انا للَه و انا اليه راجعون» فقيد سعيد يكى از فقهاء و اعاظم علما و اساتيد حوزه هاى علميه نجف اشرف و قم بودند و عمر بابركت خود را در اشتغال به فقه آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين و تدريس و تربيت طلاب و علما سپرى ساختند...».

آيت الله العظمى اراكى قدس سره نيز فرمودند: «...فقدان اسفناك عالم ربانى حضرت آيت الله آقاى حاج ميرزا هاشم آملى رحمة الله عليه ضايعه اى است جبران ناپذير براى عالم اسلام. اين عالم بزرگ سال هاى پربركت عمرش را در راه تعليم معالم اسلام در كرسى تدريس و تربيت علما و افاضل و در نشر علوم آل محمد صلی الله علیه و آله سپرى كرد...».

رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اى نيز در پيام خويش فرمودند: بسم اللّه الرحمن الرحيم . «انا للّه و انا اليه راجعون » با تاسف و تأثر اطلاع يافتم كه عالم جليل القدر و فقيه و اصولى برجسته و بزرگوار آيت الله العظمى حاج ميرزا هاشم آملى رضوان الله تعالى عليه دار فانى را وداع كرد و به رحمت ايزدى پيوست.

ايشان از علمايى بودند كه پس از طى مدارج عاليه و استفاده از محضر اكابر در حوزه علميه نجف اشرف و سال ها تدريس و تربيت شاگردان در آن حوزه، به قم هجرت كرده و در اين حوزه مقدسه بساط تدريس را گسترد و منشأ افاضات فقهى و اصولى و تربيت تلامذه بسيار شدند و بزرگانى از حوزه درس ايشان بهره بردند.

وجود بابركت اين فقيه عالي مقام يكى از بركات الهى بر حوزه علميه قم بود. و اكنون فقدان آن بزرگوار ضايعه اى بزرگ محسوب مي گردد. اين جانب اين حادثه مصيبت بار را به پيشگاه مقدس حضرت ولى عصر ارواحنا فداه و به مراجع معظم و علما و فضلاى حوزه هاى علميه و مقلدين ايشان و نيز به خانواده محترم، به خصوص به فرزندان برومند ايشان تسليت عرض مى كنم و رحمت و مغفرت الهى را براى آن مرحوم مسئلت مى نمايم. سيد على خامنه اى .

پيكر پاك آن اسوه علم و تنديس ايمان، عصر روز شنبه هشتم اسفند 1371 با حضور نمايندگان مقام معظم رهبرى، و بيوت آيات عظام، تنى چند از وزيران و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، شخصیت هاى سياسى و مذهبى كشور، بر روى دست ده‌ها هزار نفر از علما و فضلاى حوزه علميه و مردم سوگوار قم و آمل به سوى صحن مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها تشييع شد و پس از اقامه نماز به امامت آيت الله وحيد خراسانى، در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به خاك سپرده شد.(10)

آرى او رفت، اما فكر و انديشه اش جاودان و آثار او به يادگار مانده است و هرگز نخواهد مرد. «العلماء باقون مابقى الدهر، اعيانهم مفقودة و امثالهم فى القلوب موجودة» تَعَمّدَهُ اللّه بِرَحْمَتِهِ وَ اَسْكَنَهُ بُحْبُوحَةَ جَنّتِهِ .

ويژگي هاى اخلاقى

مرحوم آيت الله العظمى آملى در رفتار و گفتار به اولياء خدا اقتدا كرده بود. خوش بيان، خوش برخورد و خوش اخلاق بود. از تعينات زندگى به دور بود. از مظاهر بزرگنمايى سخت بدش مى آمد و با طلاب جوان همان گونه برخورد مى كرد كه با بزرگان. به همين دليل در دل همگان جاى گرفته بود. در خانه اش به روى همگان باز بود و در سرما و گرما پياده از خانه به مسجد اعظم جهت تدريس مى رفت. بشاش و گشاده رو بود، طلاب جوان را احترام مى كرد و به آنان شخصيت مى داد. با مردم مأنوس بود و غالباً كارهاى دفترشان را خود انجام مى داد. حتى بسيارى از مواقع خود شخصاً به تلفن جواب مى داد و جلو پاى واردين از جا برمى خاست. او زندگى اش را در گمنامى و بدون هياهوى دنيوى سپرى ساخت.

نظم در زندگى :

آيت الله آملى در زندگى اش بسيار منظم بود و از وقت خويش به خوبى استفاده مى برد. ساعت مطالعه، وقت عبادت و تدريس و زمان ديدار با مراجعين همه سر ساعت معين انجام مى گرفت. فرزند ايشان جناب حجت الاسلام آقاى صادق لاريجانى مى گويد: معظم له در امور درس و زندگى و برنامه خواب و فعاليت روزانه شان منظم بودند. ايشان هميشه شب ها زودتر از ديگران مى خوابيدند و سحرها كه بيدار مى شدند تا ظهر نمى خوابيدند. پس از نماز صبح شروع به مطالعه مى كرد و پس از صرف صبحانه آماده تدريس مى شد و پس از آن به پاسخ گويى استفتائات و جواب مراجعان مى پرداخت. ايشان از شب نشيني هاى رايج بين مردم خيلى پرهيز مى كردند و تحت هيچ شرايطى حاضر نبودند برنامه تنظيم شده خود را به هم زنند...».

تقيد به ادعيه و زيارات :

مرجع فقيد شيعه فقيهى متعبد و مجتهدى متقى و وارسته و پايبند دعاها و زيارات بودند، به زيارت عاشورا و جامعه كبيره اهميت داده و بسيار مى خواندند. استاد معظم جناب آيت الله اسماعيل پور مى فرمودند: معظم له داراى حالات و روحيات والاى عرفانى بود كه هماره آن را از ديگران كتمان مى كرد. ايشان در برخى از ادعيه خصايصى داشتند، اگر دعاى به خصوصى را مى دادند و يا مى خواندند مؤثر واقع مى شد، مطالبى بود كه استاد ما با رياضت، خواندن زيارت عاشورا، زيارت جامعه و توسل به آن ها دست يافته بود و كراماتى داشتند كه هرگز كسى را از چگونگى آن آگاه نساختند...».

عشق به ساحت مقدس ائمه علیهم السلام:

فقيه فقيد، به اهل بيت عصمت و طهارت علیهم السلام بسيار عشق مى ورزيدند، كمتر مواقعى بود كه نام مقدس اين انوار الهى را بشنوند و اشكشان جارى نشود. به ويژه هرگاه نام اميرالمؤمنين امام على علیه السلام را مى آوردند بغض گلويش را مى گرفت و اشك در ديدگانش حلقه مى زد. يكى از ويژگي هاى ايشان آن بود كه هماره تا از خواب برمى خاست، به شوق اميرمؤمنان بر آن حضرت درود مى فرستادند: «السلام عليك يا اميرالمؤمنين و رحمة الله و بركاته».

شور و عشق معظم له به سرور شهيدان غيرقابل وصف بود. مجلس عزايى كه در ده شب اول ماه محرم در مسجد اعظم برپا مى كرد، اين بزرگوار خود شركت جسته و در سوگ امام علیه السلام، با صداى بلند گريه مى كردند و اشك مى ريختند. و هر صبح جمعه در منزل ايشان مجلس ذكر مصيبت امامان برپا بود و اين سنت حسنه را ساليان فراوان ادامه دادند. معظم له براى سادات احترام بسيار قائل بودند و با تمام قد در جلو پاى آنان - حتى طلبه هاى جوان سيد - برمى خاستند.

جديت در تحصيل و تدريس :

آيت الله فقيد از اوان جوانى در تحصيل دانش، بسيار كوشا بود. ساليان فراوان - حدود هشتاد سال - به تحصيل و تدريس علوم آل محمد صلی الله علیه و آله در حوزه هاى علميه آمل، تهران، قم، نجف مشغول بود و هيچ چيز او را از اين كار بازنداشت. او با جديت تمام درس خواند و در سايه همين كوشش ها بود كه توانست قله هاى رفيع علم و دانش را به آسانى فتح نمايد. او خود فرموده است: «...من در درس خواندن خيلى مجد بودم، درس ها را تعقيب و دنبال مى كردم، بر اساتيد اشكال مى گرفتم، در هر درسى كه شركت مى كردم خيلى زود بروز كرده و مورد اعتناء استاد قرار مى گرفتم...».

نيز ايشان به تدريس بسيار اهتمام داشت و حتى در مواقع بيمارى هم از آن دست برنمى داشت. آيت الله حسن زاده آملى مى فرمودند: «روزى به ديدن و عيادت ايشان رفتم، مشاهده كردم آقا سخت مضطرب است و بى تابى مى فرمايد. عرض كردم: آقا چرا اين قدر بى تاب هستيد؟ چرا مضطربيد؟ فرمود: آقا! بى تابى من براى اينست كه درسم تعطيل شده است».

آيت الله اسماعيل پور مى فرمودند: «زمانى آيت الله العظمى آملى به درس تشريف آوردند و علائم بيمارى در چهره ايشان نمايان بود و فرمودند: من امروز تب داشتم و حالم مساعد نبود، اما براى اين كه درس تعطيل نشود و من بر شما حجت بوده باشم به درس آمدم. يادم مى آيد آقا مدتى در يكى از بيمارستان هاى تهران بسترى بودند و از علاقه بسيارى كه به علم و تدريس داشتند هر روز صبح به قم مى آمدند و درس صبح خود را گفته و سپس به تهران بازمى گشتند...».

حجت الاسلام لاريجانى نيز مى گويد: در اين يكى دو سال اخير ايشان سكته ناقص كرده بود و پزشكان آقا را از تدريس منع كرده بودند. معظم له از اين موضوع بسيار ناراحت بود و مى گفت: دكترها نمى گذارند درس بدهم، اگر درس بگويم خوب مى شوم.

نيز در سال هاى آخر عمرشان به علت ناراحتى چشمى كه داشتند، زياد نمى توانستند از چشمان خود استفاده كنند لذا يكى از شاگردانشان متون درسى را خدمتشان مى خواند و آقا آراء خويش را بيان مى فرمود و اين رويه چندين سال ادامه داشت... معظم له مى فرمود: تحصيل علم براى طلاب مستعد واجب عينى است و نمى شود به بهانه اى دست از تعليم و تعلم برداشت. در تحصيل علم نبايد كوتاهى كرد. اين سر و صداها و زر و زيورهاى دنيا در مقابل درس و بحث ارزشى ندارد و به طلاب مى فرمودند: شما مطالعه كنيد، شما فقط وقت خود را صرف تحقيق و علم نماييد. شما درس بخوانيد، اگر همين درس ها را كه معارف اهل بيت علیهم السلام است خوب بخوانيد، كم‌كم اين مطالب در مقام عمل هم راهش باز مى شود...

مردمى بودن

آيت الله آملى به مردم عشق مى ورزيد و با مردم مى جوشيد. درِ خانه اش به روى همگان باز بود تا ديدارش بدون هيچ مانعى صورت گيرد. از سالى كه به ايران بازآمد تا چند سالى پيش از وفات، هر ساله براى ديدار از خويشان، نزديكان و مردم زادگاهش به روستاى «پردَمه» مسافرت مى كرد و با اين كه عبور از جاده اين روستا بسيار دشوار است، اما وى سختي ها را تحمل مى كرد و براى صله رحم و درك فضيلت آن، مشكلات را به جان مى خريد.

ايشان خود مى فرمود: علما بايد خود را در معرض استفاده عموم قرار بدهند، ثبوت بى اثبات بدون فايده است. عالمى كه علم خود را عرضه و اظهار نكند بى حاصل است و آن هدفى كه از تعليم و تعلم منظور است به دست نخواهد آمد. و هم مى فرمود: رياست طلبى يك مسأله است و اين كه عالم خود را بى استفاده قرار دهد مساله ديگرى است، عرضه علم شهرت طلبى نيست و تفكيك اين دو، موضوع كم اهميتى نمى باشد.

تجليل از مراجع معاصر

مرحوم آيت الله آملى در تجليل از مراجع تقليد زمانش و علماى معاصرش از هيچ اقدامى فروگذار نمى كرد. ايشان در مواقع مختلف از مبانى علمى آيات عظام: حكيم و خويى و از مراتب زهد و تقواى آيت الله العظمى حاج سيد احمد خوانسارى تجليل مى فرمود و به مراتب علمى و عملى و مقامات معنوى آيت الله العظمى ميلانى عقيده محكمى داشتند.

براى بزرگداشت آيت الله العظمى گلپايگانى در مجالس سوگوارى و روضه ايشان شركت مى كرد و ارتباط بين ايشان و حضرات آيات: نجفى مرعشى و علامه طباطبايى از استحكام ديرينه اى - كه سابقه آن به درس هاى آقا ضياء عراقى و ميرزاى نائينى بازمى گشت برخوردار بود و دوستى و صميميت آنان نيز وصف ناشدنى. و هم به مرحوم آيت الله حاج ميرزا ابوالحسن شعرانى بسيار احترام مى نهاد و از او بانهايت تجليل و تبجيل ياد مى كرد و شخصيت علمى ايشان را مى ستود و هماره از شاگردان معظم له جوياى احوال او مى شد.

برخى از نصايح ايشان در جلسات درس

ايشان در زمان هاى مختلف، از جمله در آستانه تعطيلات حوزه، طلاب را به پرهيزكارى و ورع و تقوا فرامى خواندند و از آن جا كه خود، شهد شيرين تقوا را چشيده بود سخنش از حلاوت خاصى برخوردار بود و تا عمق جان آدمى تأثير مى كرد. از جمله مى فرمود:

- هماره به ياد خدا باشيد.

- همواره به ياد امام زمان علیه السلام باشيد كه او ناظر بر رفتار و كردار شماست.

- هميشه با وضو و طهارت باشيد.

- نماز شب را از ياد نبريد كه تمام پيامبران بدان سفارش كرده اند.

- هرگز به نامحرمان نظر مكنيد.

- فقه پاك است و در ظرف ناپاك جاى نمى گيرد، كسى كه مى خواهد فقيه اهل بيت شود بايد نفسش را پاك كند و خودش را اصلاح نمايد. دنيا قمارخانه نفس ناطقه است، مواظب باشيد كه نفستان را نبازيد.

«رحمة الله عليه و حشره الله مع مواليه الطاهرين ».

پى نوشت

(1). يا حدود 1323 ق (گنجينه دانشمندان 53/2).

(2). همان كتاب.

(3). مجله نور علم، ش 53-54، ص 197.

(4). گنجينه دانشمندان 53/2.

(5). مجله نور علم، ش 53-54، ص 198.

(6). گنجينه دانشمندان 53/2.

(7). مجله نور علم، ش 52-53، ص 200.

(8). گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 53.

(9). رك: جلد اول اسناد انقلاب اسلامى، جلد سوم نهضت روحانيون ايران، جلد اول بررسى نهضت امام خمينى.

(10). مجله نور علم، ش 53-54، ص 217-219.

منبع

ناصرالدين انصارى , ستارگان حرم، جلد 5