میرزا عبدالحسین بروجردی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
(ویرایش)
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
میرزا عبدالحسین بروجردی (م، ۱۳۷۷ ق) معروف به «صاحب الداری»، از شاگردان آیت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری]] بود و نقش مهمی در تقویت [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه قم]] و [[مدرسه فیضیه]] داشت. مرحوم آیت الله صاحب الداری مردی [[اخلاص|مخلص]] و بی ریا و شیفته خاندان عصمت و طهارت بود.
==ميرزا عبدالحسين بروجردي «صاحب الداري»==
 
  
ياور فقاهت
+
==ولادت و خاندان==
 +
حاج شیخ عبدالحسین بروجردی در سال ۱۳۰۸ ق. در شهر بروجرد، در خانواده متدین و روحانی دیده به جهان گشود. علت این که ایشان در میان طلاب و علما به «صاحب الداری» مشهور بود، طبق نقل فرزند بزرگوارش، این است که او به [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت ولی عصر]] عجل الله تعالی فرجه الشریف عشق و ارادت عجیبی داشت. به همین جهت، این لقب را که از القاب [[امام زمان]] علیه السلام است، برای خود انتخاب کرد.<ref> علامه دهخدا؛ «صاحب الدار» را از القاب امام زمان دانسته است؛ مثل صاحب الزمان (لغتنامه، ج ۹، ص ۱۳۰۰۹).</ref>
  
'''مقدمه'''
+
پدر بزرگوار این عالم جلیل القدر، مرحوم آخوند ملا علی بروجردی، یکی از عالمان متقی و باصفای بروجرد بشمار می رفت و به سبب داشتن حالات معنوی توأم با مناجات، مورد احترام اهالی آن سامان بود و کتابی خطی از آن مرحوم درباره «[[دعا]]» به یادگار مانده است.
  
از شهر بروجرد، رجال و نوابغ علمي و معنوي بزرگي برخاسته‌اند؛ از جمله مرحوم سيد بحرالعلوم، صاحب كرامات و آيت الله العظمي بروجردي، مرجع نامدار جهان تشيع. عالم رباني، مرد اخلاق، [[علم]] و [[تقوا]] حاج شيخ عبدالحسين بروجردي معروف به «صاحب الداري» در سال 1308 ق. در اين شهر، در خانواده متدين و روحاني ديده به جهان گشود.
+
==تحصیل و تدریس==
  
علت اين كه ايشان در ميان طلاب و علما به «صاحب الداري» مشهور بود، طبق نقل فرزند بزرگوارش، اين است كه او به حضرت ولي عصر عجل الله تعالی فرجه شریف عشق و ارادت عجيبي داشت. به همين جهت، اين لقب را كه از القاب [[امام زمان]] علیه السلام است، براي خود انتخاب كرد.<ref> علامه دهخدا؛ «صاحب الدار» را از القاب [[امام زمان]] دانسته است؛ مثل صاحب الزمان (لغتنامه، ج 9، ص 13009).</ref>
+
صاحب الداری بعد از نشو و نما به امر پدرش، تحصیلات ادبیات و مقدمات را در زادگاهش بروجرد، نزد اساتید بزرگوار آن دیار به اتمام رسانید. آن گاه به سلطان آباد اراک، که مرکزیت علمی خاصی داشت، هجرت نمود و سطوح [[علوم اسلامی]] را در محضر آیات بزرگوار: [[آقا نورالدین عراقی|آقا نورالدین عراقی]] و آخوند ملا علی عراقی فراگرفت؛ تا این که آیت الله العظمی [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|حائری یزدی]] از [[کربلا]] به اراک آمد و مرحوم صاحب الداری به اتفاق بسیاری از فضلا و بزرگان آن عصر، به مدت هشت سال در درس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] او شرکت کرد.  
  
'''پدر و تحصيلات'''
+
وی ضمن تحصیل، سطوح پایین تر را برای عده‌ای از طلاب تدریس می کرد و همچنین از طرف آیت الله حائری یزدی تقسیم شهریه طلاب اراک را بر عهده داشت؛ مسئولیت تقسیم شهریه، بعد از هجرت آن بزرگوار به [[قم]] تا پایان عمر او ادامه داشت. البته امروزه در [[حوزه علمیه|حوزه‌های علمیه]]، سمت مُقسم شهریه بودن، ارزش ویژه‌ای ندارد؛ اما در زمان های گذشته معمولاً بزرگان و زعمای حوزه کسانی را برای این سمت برمی‌گزیدند که علاوه بر جهات علمی، خوش برخورد و بردبار، دارای مدیریت، خوش نامی و صفای نفس باشند. آنان که آن مرحوم را دیده‌اند، همگی معترفند که وی همه این ویژگی ها را داشته است.
  
پدر بزرگوار اين عالم جليل القدر، مرحوم آخوند ملا علي بروجردي، يكي از عالمان متقي و باصفاي بروجرد بشمار مي رفت و به سبب داشتن حالات معنوي توأم با مناجات، مورد احترام اهالي آن سامان بود و كتابي خطي از آن مرحوم درباره «[[دعا]]» به يادگار مانده است.
+
دو ماه بعد از مهاجرت آیت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|حائری یزدی]] به [[قم]]، صاحب الداری نیز به قصد فیض بردن از دانش بی پایان استاد گرانمایه اش، راهی شهر مقدس قم می شود و در این شهر رحل اقامت می افکند.
  
صاحب الداري بعد از نشو و نما به امر پدرش، تحصيلات ادبيات و مقدمات را در زادگاهش بروجرد، نزد اساتيد بزرگوار آن ديار به اتمام رسانيد. آن گاه به سلطان آباد اراك، كه مركزيت علمي خاصي داشت، هجرت نمود و سطوح علوم اسلامي را در محضر آيات بزرگوار: آقا نورالدين عراقي و آخوند ملا علي عراقي فراگرفت؛ تا اين كه آيت الله العظمي حائري يزدي از [[كربلا]] به اراك آمد و مرحوم صاحب الداري به اتفاق بسياري از فضلا و بزرگان آن عصر، به مدت هشت سال در درس خارج [[فقه]] و [[اصول]] او شركت كرد. وي ضمن تحصيل، سطوح پايين تر را براي عده‌اي از طلاب تدريس مي كرد و همچنين از طرف آيت الله حائري يزدي تقسيم شهريه طلاب اراك را بر عهده داشت؛ مسئوليت تقسيم شهريه، بعد از هجرت آن بزرگوار به قم تا پايان عمر او ادامه داشت.
+
صاحب آثار الحجة می نویسد: «آقای حاج میرزا عبدالحسین بروجردی، معروف به صاحب الداری، که مُقسّم ایشان (آیت الله حائری یزدی، مؤسس [[حوزه علمیه قم]]) در اراک بودند، برای نگارنده گفت که: بعد از توقف ایشان، اول کسی که به ایشان پیوست، بنده بودم با جناب حجت الاسلام آقای حاج میرزا هدایت الله وحید گلپایگانی که اکنون ساکن تهرانند. پس از آن که تا دو ماه شهریه به امر ایشان به محصلین اراک را پرداختم و بعد از آن که خدمت ایشان رسیدیم، فرمودند: «ما ماندنی شدیم؛ اگر شما هم بخواهید بمانید؛ خدا کریم است، بروید خانواده خود را بیاورید.» پس آقای حاج میرزا هدایت به اراک رفته و رفقا و اصحاب آیت الله حائری را از قضیه اطلاع داده و خانواده خود و مرا به قم آورد و کم کم رفقای اراک به قم آمده و رفته رفته حوزه علمیه قم تأسیس گردید و پیش بینی ها و پیش گویی های حضرات [[امامان معصوم|معصومین]] علیهم السلام مصداق یافت».<ref> مآخذ این مقاله علاوه بر مصاحبه نویسنده با فرزند بزرگوارش، حاج علی آقا صاحب الداری، از این قرار است.</ref>
  
البته امروزه در حوزه‌هاي علميه، سمت مُقسم شهريه بودن، ارزش ويژه‌اي ندارد؛ اما در زمان هاي گذشته معمولاً بزرگان و زعماي حوزه كساني را براي اين سمت برمي‌گزيدند كه علاوه بر جهات علمي، خوش برخورد و بردبار، داراي مديريت، خوش نامي و صفاي نفس باشند. آنان كه آن مرحوم را ديده‌اند، همگي معترفند كه وي همه اين ويژگي ها را داشته است.
+
آیت الله صاحب الداری بعد از ورود به حوزه قم، در درس آیت الله حائری شرکت کرد و خود، به تدریس سطوح پایین تر پرداخت. جمعی از بزرگان و فضلای نامدار از محضر پرفیض وی بهره علمی و معنوی فراوانی بردند که از میان آنان می توان به آیات بزرگوار: فقیهی بروجردی، شیخ غلامرضا انجدانی، مرحوم علمی اراکی و... اشاره داشت.<ref> تاریخ بروجرد، دانشمندان بروجرد از قرن چهارم تا عصر معاصر، غلامرضا مولانا، ص ۵۹۹ و ۶۰۰.</ref>
  
'''هجرت به قم'''
+
حاج علی آقا، فرزند برومند آن بزرگوار می فرماید: «حضرت [[سید رضا بهاءالدینی|آیت الله بهاءالدینی]] به من فرمودند که: من درس مرحوم آقای والدتان را دیده بودم که جمع کثیری از طلاب و فضلا در آن شرکت می کردند».
  
دو ماه بعد از مهاجرت آيت الله حائري يزدي به قم، صاحب الداري نيز به قصد فيض بردن از دانش بي پايان استاد گرانمايه اش، راهي شهر مقدس قم مي شود و در اين شهر رحل اقامت مي افكند.
+
== فعالیت‌های اجتماعی ==
 +
آیت الله صاحب الداری علاوه بر تحصیل و تدریس، مشاغل گوناگون دیگری را در حوزه بر عهده داشت و منشأ خدمات فراوان علمی و معنوی بود. فرزند وی این مشاغل را چنین بر شمرده است:
  
صاحب آثار الحجة مي نويسد: «آقاي حاج ميرزا عبدالحسين بروجردي، معروف به صاحب الداري، كه مُقسّم ايشان (آيت الله حائري يزدي، مؤسس حوزه علميه قم) در اراك بودند، براي نگارنده گفت كه: بعد از توقف ايشان، اول كسي كه به ايشان پيوست، بنده بودم با جناب حجت الاسلام آقاي حاج ميرزا هدايت الله وحيد گلپايگاني كه اكنون ساكن تهرانند. پس از آن كه تا دو ماه شهريه به امر ايشان به محصلين اراك را پرداختم و بعد از آن كه خدمت ايشان رسيديم، فرمودند: «ما ماندني شديم؛ اگر شما هم بخواهيد بمانيد؛ خدا كريم است، برويد خانواده خود را بياوريد.» پس آقاي حاج ميرزا هدايت به اراك رفته و رفقا و اصحاب آيت الله حائري را از قضيه اطلاع داده و خانواده خود و مرا به قم آورد و كم كم رفقاي اراك به قم آمده و رفته رفته حوزه علميه قم تأسيس گرديد و پيش بيني ها و پيش گويي هاي حضرات معصومين علیهم السلام مصداق يافت».<ref> مآخذ اين مقاله علاوه بر مصاحبه نويسنده با فرزند بزرگوارش، حاج علي آقا صاحب الداري، از اين قرار است.</ref>
+
'''<I>۱- تقسیم شهریه:</I>'''<ref> آثار الحجة، محمد شریف رازی، ج ۱، ص ۱۷.</ref>  
  
آيت الله صاحب الداري بعد از ورود به حوزه [[قم]]، در درس آيت الله حائري شركت كرد و خود، به تدريس سطوح پايين تر پرداخت. جمعي از بزرگان و فضلاي نامدار از محضر پرفيض وي بهره علمي و معنوي فراواني بردند كه از ميان آنان مي توان به آيات بزرگوار: فقيهي بروجردي، شيخ غلامرضا انجداني، مرحوم علمي اراكي و... اشاره داشت.<ref> تاريخ بروجرد، دانشمندان بروجرد از قرن چهارم تا عصر معاصر، غلامرضا مولانا، ص 599 و 600.</ref>
+
این امر تا پایان عمر استاد بزرگوارش و نیز در زمان حیات [[آیت الله بروجردی|آیت الله بروجردی]] ادامه داشت.
  
حاج علي آقا صاحب الداري، فرزند برومند آن بزرگوار مي فرمايد: «حضرت آيت الله بهاءالديني به من فرمودند كه: من درس مرحوم آقاي والدتان را ديده بودم كه جمع كثيري از طلاب و فضلا در آن شركت مي كردند».
+
'''<I>۲- مدیریت مدارس:</I>'''
  
آيت الله صاحب الداري علاوه بر تحصيل و تدريس، مشاغل گوناگون ديگري را در حوزه بر عهده داشت و منشأ خدمات فراوان علمي و معنوي بود. فرزند وي اين مشاغل را چنين بر شمرده است:
+
مرحوم صاحب الداری بعد از ورود به قم، از طرف آیت الله حائری یزدی اداره طلاب [[مدرسه فیضیه|فیضیه]] و مدرسه دارالشفاء را بر عهده گرفت و زحمات زیادی را به جان خرید تا این مدارس را به شکل آبرومندی درآورد؛ زیرا برخی از حجرات آن ها به قهوه خانه تبدیل شده بود و قسمتی دیگر، محل استراحت خدام حرم و مابقی آن، متروک و غیرقابل استفاده گردیده بود. وی علاوه بر به دست گرفتن امور مدارس و بیرون راندن بیگارگان و سکنا دادن طلاب، در ساختن قسمت فوقانی [[مدرسه فیضیه]] و دارالشفاء به مرحوم آیت الله حائری کمک شایانی کرد؛ در حقیقت، متولی ساخت و ساز مدرسه هم بود. تولیت این مدارس در زمان آیات ثلاث<ref> همان، ج ۲، ص ۵۶.</ref> بر عهده وی بود. در زمان [[مرجعیت|مرجعیت]] آیت الله بروجردی، علاوه بر این دو مدرسه، تصدی مدرسه «خان» هم به ایشان واگذار شد. یکی از بزرگان می فرمود:
  
'''<I>1- تقسيم شهريه:</I>'''<ref> آثار الحجة، محمد شريف رازي، ج 1، ص 17.</ref>
+
«شاید کسی به اندازه مرحوم آیت الله صاحب الداری به عالم [[اسلام]] و روحانیت خدمت نکرده است؛ زیرا با این که خانواده ایشان در قم بودند؛ حجره‌ای را در مدرسه فیضیه در اختیار داشت که بیشتر اوقات شبانه روز را در مدرسه بسر می برد و به رتق و فتق امور طلاب می پرداخت. گاهی نیمه های شب، طلاب مراجعه می کردند و او با کمال خوشرویی و بانهایت ادب و احترام حوائج آنان را برآورده می ساخت و همواره از این امر خوشنود بود».
  
اين امر تا پايان عمر استاد بزرگوارش و نيز در زمان حيات آيت الله بروجردي ادامه داشت.
+
'''<I>۳- پیگیری امور نظام وظیفه طلاب:</I>'''<ref> آیات عظام: صدر، حجت کوه کمره ای و خوانساری.</ref>
  
'''<I>2- مديريت مدارس:</I>'''
+
وی، این وظیفه سنگین و حساس را که در زمان آیت الله حائری و نیز آیات ثلاث و آیت الله بروجردی بر عهده داشت، به خوبی به انجام رساند. با این که در زمان رضاخان و بعد از او روحانیت با مشکلات و محدودیت های فراوانی مواجه بود، اما او توانست ضمن حفظ شئون محصلان علوم دینی، منشأ خدمات ارزنده‌ای گردد.
  
مرحوم صاحب الداري بعد از ورود به [[قم]]، از طرف آيت الله حائري يزدي اداره طلاب فيضيه و مدرسه دارالشفاء را بر عهده گرفت و زحمات زيادي را به جان خريد تا اين مدارس را به شكل آبرومندي درآورد؛ زيرا برخي از حجرات آن ها به قهوه خانه تبديل شده بود و قسمتي ديگر، محل استراحت خدام حرم و مابقي آن، متروك و غيرقابل استفاده گرديده بود. وي علاوه بر به دست گرفتن امور مدارس و بيرون راندن بيگارگان و سكنا دادن طلاب، در ساختن قسمت فوقاني [[مدرسه فيضيه]] و دارالشفاء به مرحوم آيت الله حائري كمك شاياني كرد؛ در حقيقت، متولي ساخت و ساز مدرسه هم بود. توليت اين مدارس در زمان آيات ثلاث<ref> همان، ج 2، ص 56.</ref> بر عهده وي بود. در زمان مرجعيت آيت الله بروجردي، علاوه بر اين دو مدرسه، تصدي مدرسه «خان» هم به ايشان واگذار شد. يكي از بزرگان مي فرمود:
+
'''<I>۴- مسئولیت کتابخانه مدرسه فیضیه:</I>'''
  
«شايد كسي به اندازه مرحوم آيت الله صاحب الداري به عالم اسلام و روحانيت خدمت نكرده است؛ زيرا با اين كه خانواده ايشان در قم بودند؛ حجره‌اي را در مدرسه فيضيه در اختيار داشت كه بيشتر اوقات شبانه روز را در مدرسه بسر مي برد و به رتق و فتق امور طلاب مي پرداخت. گاهي نيمه هاي شب، طلاب مراجعه مي كردند و او با كمال خوشرويي و بانهايت ادب و احترام حوائج آنان را برآورده مي ساخت و همواره از اين امر خوشنود بود».
+
این مسئولیت از همان زمان آیت الله حائری بر عهده وی بود. نگهداری و جمع آوری کتاب ها و پرداختن به سایر امور مربوط به کتابخانه، از جمله وظایف او بشمار می رفت. شاید یکی از علل ماندگاری ایشان در اغلب اوقات شبانه روز در حجره خود در مدرسه فیضیه، رسیدگی به امور طلاب و به ویژه تهیه و تحویل کتاب های مورد نیاز آنان بوده است.
  
'''<I>3- پيگيري امور نظام وظيفه طلاب:</I>'''<ref> آيات عظام: صدر، حجت كوه كمره اي و خوانساري.</ref>
+
'''<I>۵- عضویت در کمیسیون رسیدگی به شکایات و امتحانات:</I>'''
  
وي، اين وظيفه سنگين و حساس را كه در زمان آيت الله حائري و نيز آيات ثلاث و آيت الله بروجردي بر عهده داشت، به خوبي به انجام رساند. با اين كه در زمان رضاخان و بعد از او روحانيت با مشكلات و محدوديت هاي فراواني مواجه بود، اما او توانست ضمن حفظ شئون محصلان علوم ديني، منشأ خدمات ارزنده‌اي گردد.
+
آیت الله بروجردی به نظم و برنامه‌ریزی در حوزه بسیار علاقه‌مند بود و بارها می فرمود: «حوزه به روی اشخاص مختلف باز است؛ افراد صالح و ناصالح از هم ممتاز نمی شوند؛ ای کاش نظمی بود و برنامه ای!» ایشان برای رسیدن بدین مقصود، گروهی از علمای برجسته را مأمور ساخت تا پس از مشورت، دیدگاه‌های اصلاحی خود را ارائه دهند. این گروه که اصطلاحاً به «هیئت حاکمه» معروف بود، وظیفه داشت با رعایت مصالح حوزه، عمل کند. اعضای این هیئت عبارت بودند از آیات عظام: [[امام خمینی]]، حاج شیخ مرتضی حائری، حاج سید احمد زنجانی، حاج سید ابوطالب مدرسی، شیخ فاضل قفقازی، حاج شیخ عبدالحسین فقیهی، حاج سید زین العابدین کاشانی، سید محمد یزدی (داماد)، حاج شیخ ابوالقاسم اصفهانی، حاج سید مرتضی مبرقعی، حاج مصطفی صادقی، آقای قاضی تبریزی، حاج میرزا محمود روحانی، حاج ریحان الله گلپایگانی، سلطانی طباطبایی و حاج عبدالحسین صاحب الداری.
  
'''<I>4- مسئوليت كتابخانه مدرسه فيضيه:</I>'''
+
جلسات گروه، هر شب در مدرسه حاج ملاصادق برگزار می شد، یکی از برنامه های هیئت، موضوع امتحانات حوزه بود که بر اساس آن مواد امتحان، سطوح مختلف تحصیل (که عبارت بود از سه سطح)، مدت تحصیل، درس های اصلی و جنبی و کتاب های مربوط به هر سطح تعیین گردید. از میان اعضای هیئت تعدادی به عنوان مسئول امتحانات برگزیده شدند که عبارت بودند از آیات بزرگوار: حاج فقیهی رشتی، فاضل قفقازی، قاضی تبریزی، حاج شیخ ابوالقاسم نحوی، میرزا عبدالحسین صاحب الداری، سید محمدباقر سلطانی طباطبایی، مبرقعی، حاج شیخ مرتضی حائری، حاج شیخ ابوالقاسم اصفهانی و حاج سید زین العابدین کاشانی.<ref> گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۱، ص ۲۸۸ و ۲۹۲.</ref>
  
اين مسئوليت از همان زمان آيت الله حائري بر عهده وي بود. نگهداري و جمع آوري كتاب ها و پرداختن به ساير امور مربوط به كتابخانه، از جمله وظايف او بشمار مي رفت. شايد يكي از علل ماندگاري ايشان در اغلب اوقات شبانه روز در حجره خود در مدرسه فيضيه، رسيدگي به امور طلاب و به ويژه تهيه و تحويل كتاب هاي مورد نياز آنان بوده است.
+
'''<I>۶- رفع مشکلات حوزه:</I>'''
  
'''<I>5- عضويت در كميسيون رسيدگي به شكايات و امتحانات:</I>'''
+
مرحوم آیت الله صاحب الداری در امور رفاهی طلاب هم نقش بسزایی داشتند. حاج علی آقا، فرزند آن بزرگوار در این زمینه، دو خاطره زیر را نقل کرده است:
  
آيت الله بروجردي به نظم و برنامه‌ريزي در حوزه بسيار علاقه‌مند بود و بارها مي فرمود: «حوزه به روي اشخاص مختلف باز است؛ افراد صالح و ناصالح از هم ممتاز نمي شوند؛ اي كاش نظمي بود و برنامه اي!» ايشان براي رسيدن بدين مقصود، گروهي از علماي برجسته را مأمور ساخت تا پس از مشورت، ديدگاه‌هاي اصلاحي خود را ارائه دهند. اين گروه كه اصطلاحاً به «هيئت حاكمه» معروف بود، وظيفه داشت با رعايت مصالح حوزه، عمل كند. اعضاي اين هيئت عبارت بودند از آيات عظام: [[امام خمینی]]، حاج شيخ مرتضي حائري، حاج سيد احمد زنجاني، حاج سيد ابوطالب مدرسي، شيخ فاضل قفقازي، حاج شيخ عبدالحسين فقيهي، حاج سيد زين العابدين كاشاني، سيد محمد يزدي (داماد)، حاج شيخ ابوالقاسم اصفهاني، حاج سيد مرتضي مبرقعي، حاج مصطفي صادقي، آقاي قاضي تبريزي، حاج ميرزا محمود روحاني، حاج ريحان الله گلپايگاني، سلطاني طباطبايي و حاج عبدالحسين صاحب الداري.
+
*روزی در ایوان حجره [[مدرسه فیضیه]] ایستاده بودم که مرحوم والد آمد. دیدم ناراحت است. پاکتی را به من داد و فرمود: برو به فلان حجره و این مبلغ را به فلانی بده! وقتی علت ناراحتی را سؤال کردم، فرمود: دو روز است که او غذا نخورده است؛ چرا من زودتر نفهمیدم؟ و این که وجه کمی بود، از این بابت هم متأثر بود. وقتی پول را به آن طلبه رساندم، او هم ناراحت شد. گفتم: چرا ناراحت هستید؟ گفت: ناراحتی من از این است که چطور و چرا دیگران این موضوع را فهمیده‌اند؟!
  
جلسات گروه، هر شب در مدرسه حاج ملاصادق برگزار مي شد، يكي از برنامه هاي هيئت، موضوع امتحانات حوزه بود كه بر اساس آن مواد امتحان، سطوح مختلف تحصيل (كه عبارت بود از سه سطح)، مدت تحصيل، درس هاي اصلي و جنبي و كتاب هاي مربوط به هر سطح تعيين گرديد. از ميان اعضاي هيئت تعدادي به عنوان مسئول امتحانات برگزيده شدند كه عبارت بودند از آيات بزرگوار: حاج فقيهي رشتي، فاضل قفقازي، قاضي تبريزي، حاج شيخ ابوالقاسم نحوي، ميرزا عبدالحسين صاحب الداري، سيد محمدباقر سلطاني طباطبايي، مبرقعي، حاج شيخ مرتضي حائري، حاج شيخ ابوالقاسم اصفهاني و حاج سيد زين العابدين كاشاني.<ref> گنجينه دانشمندان، محمد شريف رازي، ج ص 288 و 292.</ref>
+
*عامل پخش قند و شکر قم، شکری را به طلاب ساکن مدرسه فیضیه و دارالشفاء داده بود که این شکر هم تر بود و هم زرد؛ که طلبه ها به پدرم گله کردند. پدرم دستور داد شکرها را جمع کنند و به عامل پخش بازگردانند. سپس تلگرافی را برای قوام السلطنه بدین مضمون به [[تهران]] مخابره کردند: «شما می دانید که قم با بی آبی و عطش مواجه است؛ از شما تشکر می کنم که شکر تر را به طلبه های قم دادید تا رفع عطش و بی آبی آنان شود.» وقتی قوام السلطنه این تلگراف را خواند، فوری دستور تعویض رئیس دارایی را صادر کرد.<ref> همان، ج ۲، ص ۸۹.</ref> (گفتنی است که آیت الله صاحب الداری این شکر را با واریز کردن پول از اداره دارایی قم در آن زمان خریده بود و این اداره قصد داشت تا این گونه روحانیت را تحقیر کند؛ اما درایت و سرعت عمل آیت الله صاحب الداری مانع این عمل شد.)
  
'''<I>6- رفع مشكلات حوزه:</I>'''
+
==صفات اخلاقی==
  
مرحوم آيت الله صاحب الداري در امور رفاهي طلاب هم نقش بسزايي داشتند. حاج علي آقا، فرزند آن بزرگوار در اين زمينه، دو خاطره زير را نقل كرده است:
+
'''<I>اخلاص و فروتنی:</I>'''
  
* روزي در ايوان حجره [[مدرسه فيضيه]] ايستاده بودم كه مرحوم والد آمد. ديدم ناراحت است. پاكتي را به من داد و فرمود: برو به فلان حجره و اين مبلغ را به فلاني بده! وقتي علت ناراحتي را سؤال كردم، فرمود: دو روز است كه او غذا نخورده است؛ چرا من زودتر نفهميدم؟ و اين كه وجه كمي بود، از اين بابت هم متأثر بود. وقتي پول را به آن طلبه رساندم، او هم ناراحت شد. گفتم: چرا ناراحت هستيد؟ گفت: ناراحتي من از اين است كه چطور و چرا ديگران اين موضوع را فهميده‌اند؟!
+
مرحوم بروجردی با این که مسئولیت مدارس، نظام وظیفه، رسیدگی به شکایات، امتحانات و کتابخانه را بر عهده داشت، ولی همواره خود را خادم طلاب می خواند و بر آن مباهات می کرد. وی در زمان حیات خود، خدمات فراوانی انجام داد که پس از مرگش معلوم شد از سوی او بوده است.
  
* عامل پخش قند و شكر قم، شكري را به طلاب ساكن مدرسه فيضيه و دارالشفاء داده بود كه اين شكر هم تر بود و هم زرد؛ كه طلبه ها به پدرم گله كردند. پدرم دستور داد شكرها را جمع كنند و به عامل پخش بازگردانند. سپس تلگرافي را براي قوام السلطنه بدين مضمون به تهران مخابره كردند: «شما مي دانيد كه قم با بي آبي و عطش مواجه است؛ از شما تشكر مي كنم كه شكر تر را به طلبه هاي قم داديد تا رفع عطش و بي آبي آنان شود.» وقتي قوام السلطنه اين تلگراف را خواند، فوري دستور تعويض رئيس دارايي را صادر كرد.<ref> همان، ج 2، ص 89.</ref>
+
'''<I>احترام به بازماندگان روحانیان:</I>'''
  
اين گونه برخوردهاي مرحوم آيت الله والد با صاحب منصبان اداري، خصوصاً دائره مشمولين فراوان داشتند. (گفتني است كه آيت الله صاحب الداري اين شكر را با واريز كردن پول از اداره دارايي قم در آن زمان خريده بود و اين اداره قصد داشت تا اين گونه روحانيت را تحقير كند؛ اما درايت و سرعت عمل آيت الله صاحب الداري مانع اين عمل شد.)
+
زندگی اغلب طلاب بسیار دشوار و درآمدشان منحصر به شهریه بود. از این رو، خانواده های آنان به سختی امرار معاش می کردند؛ خصوصاً خانواده هایی که سرپرستشان رحلت می کرد؛ چون شهریه هم قطع می شد، زندگی بر آنان بسیار مشکل و طاقت فرسا می گردید. مرحوم صاحب الداری به چنین خانواده هایی احترام فوق العاده ای قائل بود و می کوشید مشکلاتشان را رفع کند. اگر متوفا از اساتید ایشان بود، حتی برای بچه‌های کوچک آنان، تمام قد برمی‌خاست و احترام می کرد و مورد تفقدشان قرار می داد.
  
'''برخي صفات اخلاقي'''
+
'''<I>گشاده رویی با خانواده:</I>'''
  
'''<I>اخلاص و فروتني:</I>'''
+
آقای صاحب الداری می گوید: «مرحوم والد با وجود مشاغل زیاد و حشر و نشر با افراد مختلف و فشار کارهای زیاد، در منزل با همه افراد خانواده با کمال خوش رویی و صفا و صمیمیت برخورد می کرد؛ به طوری که اگر کسی او را نمی شناخت، فکر می کرد هیچ مشغله یا مسئولیتی ندارد که چنین راحت و شاد و خندان و سرحال است. او سعی داشت تا خستگی کار را به محیط خانواده نیاورد».
  
مرحوم آيت الله صاحب الداري مردي مخلص و بي ريا و شيفته خاندان عصمت و طهارت بود. هنگامي كه مرحوم آقا قوام وشنوه‌اي را براي روضه دعوت مي كرد، در همان حجره براي ايشان روضه خواني مي كرد و مي رفت. با اين كه مسئوليت مدارس، نظام وظيفه، رسيدگي به شكايات، امتحانات و كتابخانه را بر عهده داشت، ولي همواره خود را خادم طلاب مي خواند و بر آن مباهات مي كرد. وي در زمان حيات خود، خدمات فراواني انجام داد كه پس از مرگش معلوم شد از سوي او بوده است.
+
'''<I>رؤیای صادق:</I>'''
  
'''<I>احترام به بازماندگان روحانيان:</I>'''
+
حاج علی آقا صاحب الداری می گوید: «مرحوم آیت الله حاج آقا جواد جزایری، از علمای بزرگ خرم آباد، در پیام تسلیتی، برایم نوشتند: من در شب وفات، ایشان را خواب دیدم و گفتم: مدتی هست که خدمت شما نرسیده‌ام. این دفعه ان شاء‌الله در قم خدمتتان خواهم رسید. ایشان فرمود: من دیگر در قم نیستم، بلکه در [[نجف]] اشرف در جوار آقا [[امیرالمومنین]] علیه السلام هستم. بیدار شدم و از این رؤیا تعجب کردم؛ چون از رحلت ایشان خبر نداشتم. بعد از دو روز، خبر رحلت ایشان به من رسید».
  
زندگي اغلب طلاب بسيار دشوار و درآمدشان منحصر به شهريه بود. از اين رو، خانواده هاي آنان به سختي امرار معاش مي كردند؛ خصوصاً خانواده هايي كه سرپرستشان رحلت مي كرد؛ چون شهريه هم قطع مي شد، زندگي بر آنان بسيار مشكل و طاقت فرسا مي گرديد. مرحوم صاحب الداري به چنين خانواده هايي احترام فوق العاده اي قائل بود و مي كوشيد مشكلاتشان را رفع كند. اگر متوفا از اساتيد ايشان بود، حتي براي بچه‌هاي كوچك آنان، تمام قد برمي‌خاست و احترام مي كرد و مورد تفقدشان قرار مي داد.
+
دیگر این که: «مرحوم آیت الله فکور یزدی که بسیار مقدس بود، به من فرمود: من در نجف بودم. شبی به فکر افتادم که به نیابت از دوست بزرگوارم آقای صاحب الداری در حرم حضرت امیر علیه السلام [[زیارتنامه|زیارتنامه]] ای بخوانم. همان شب در خواب ایشان را دیدم که به من فرمود: من دیگر در قم نیستم؛ بلکه در نجف اشرف و در خدمت آقا هستم».
  
'''<I>گشاده رويي با خانواده:</I>'''
+
'''<I>تأثیر زیارت قبر پدر:</I>'''
  
آقاي صاحب الداري مي گويد: «مرحوم والد با وجود مشاغل زياد و حشر و نشر با افراد مختلف و فشار كارهاي زياد، در منزل با همه افراد خانواده با كمال خوش رويي و صفا و صميميت برخورد مي كرد؛ به طوري كه اگر كسي او را نمي شناخت، فكر مي كرد هيچ مشغله يا مسئوليتي ندارد كه چنين راحت و شاد و خندان و سرحال است. او سعي داشت تا خستگي كار را به محيط خانواده نياورد».
+
حاج علی آقا، فرزند بزرگ مرحوم میرزا عبدالحسین صاحب الداری، خاطره جالبی را نقل کرده است که نقل آن بی فایده نیست. ایشان می گوید: «من در حدود سی سال است که با عارف بزرگ و مرجع بزرگوار تقلید، حضرت [[آیت الله محمدتقی بهجت|آیت الله بهجت]] همسایه دیوار به دیوار هستم و از ایشان خاطرات زیادی دارم؛ از جمله این که: قبل از انقلاب برای این جانب مشکلی پیش آمد که برای حل آن می بایست صبح ها خیلی زود از قم به ساوه می رفتم و غروب، پاسی از شب گذشته، برمی گشتم. این کار بیش از یک ماه طول کشید و در این ایام حتی فرصت نکردم برای [[زیارت اهل قبور|زیارت اهل قبور]] - خصوصاً به زیارت والد بزرگوارم - بروم؛ تا این که یک روز بر اثر کسالتی مردد بودم به ساوه بروم یا نه؟ در این حال، دیدم درِ منزلمان به صدا درآمد. رفتم در را باز کردم، دیدم حضرت آیت الله العظمی بهجت هستند. سلام و احوالپرسی کردند و بدون مقدمه فرمودند: شما چرا به زیارت اهل قبور نمی روید؟ گفتم: آقا! الآن یک ماه است که به ساوه می روم و فرصت پیدا نمی کنم. فرمودند: دیگر لازم نیست به ساوه بروید؛ اگر می خواهید گرفتاریتان رفع شود، به زیارت پدرتان بروید؛ مشکلتان حل می شود و من با ارتباطی که دارم، فهمیدم که شما به سر قبر ایشان نمی روید!» 
  
'''<I>رؤياي صادق:</I>'''
+
همچنین آیت الله بهجت به مناسبتی به من فرمود: «من دیشب مرحوم حاج آقا (صاحب الداری) را در خواب دیدم. از ایشان درباره [[آیت الله بروجردی|آیت الله بروجردی]] در آن جا سؤال کردم، فرمودند: وضعشان خیلی خوب است و در درجات بالا هستند. بعد، از مرحوم آیت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی|سیدابوالحسن اصفهانی]] سؤال کردم، فرمودند: ایشان هم موقعیت و درجات بسیار بالایی دارند. آن وقت از کسی که خیلی معروف‌تر از این ها بود، سؤال کردم، ایشان اظهار بی اطلاعی کردند و فرمودند: من از ایشان اطلاعی ندارم».<ref> مجله حوزه، ش ۴۴-۴۳، ویژه‌نامه سی امین سال درگذشت آیت الله العظمی بروجردی، ص ۱۰۶.</ref>  
  
حاج علي آقا صاحب الداري مي گويد: «مرحوم آيت الله حاج آقا جواد جزايري، از علماي بزرگ خرم آباد، در پيام تسليتي، برايم نوشتند: من در شب وفات، ايشان را خواب ديدم و گفتم: مدتي هست كه خدمت شما نرسيده‌ام. اين دفعه ان شاء‌الله در قم خدمتتان خواهم رسيد. ايشان فرمود: من ديگر در قم نيستم، بلكه در [[نجف]] اشرف در جوار آقا [[امیرالمومنین]] علیه السلام هستم. بيدار شدم و از اين رؤيا تعجب كردم؛ چون از رحلت ايشان خبر نداشتم. بعد از دو روز، خبر رحلت ايشان به من رسيد».
+
==وفات==
  
ديگر اين كه: «مرحوم آيت الله فكور يزدي كه بسيار مقدس بود، به من فرمود: من در نجف بودم. شبي به فكر افتادم كه به نيابت از دوست بزرگوارم آقاي صاحب الداري در حرم حضرت امير علیه السلام زيارتنامه اي بخوانم. همان شب در خواب ايشان را ديدم كه به من فرمود: من ديگر در قم نيستم؛ بلكه در نجف اشرف و در خدمت آقا هستم».
+
آیت الله میرزا عبدالحسین صاحب الداری پس از عمری تلاش و خدمت به [[اسلام]] و روحانیت، سرانجام در روز شهادت امام و مولایش [[امام هادی]] علیه السلام در ۳ [[رجب]] ۱۳۷۷ ق. دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت الهی پرگشود. جنازه آن بزرگوار را باشکوه [[تشییع جنازه|تشییع]] کردند و حضرت آیت الله بروجردی بر آن [[نماز]] گزاردند. سپس در بالاسر حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها، سمت راست قبر استاد گرانقدرش آیت الله حائری یزدی، مؤسس [[حوزه علمیه قم]] و در ردیف مرقد آیت الله گلپایگانی، به خاک سپرده شد.
  
'''<I>تأثير زيارت قبر پدر:</I>'''
+
به دستور حضرت [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|آیت الله مرعشی]]، بر سنگ قبر او نوشته شده است: «هوالباقی. قد ثوی فی هذا المضجع العالم الجلیل والفاضل النبیل حجت الاسلام والمسلمین الحاج میرزا عبدالحسین صاحب الداری نجل المرحوم الملا علی البروجردی قدس سره و قد افنی عمره فی خدمة المجمع العلمی ببلدة قم و کم له من حق علی المشتغلین لاهتمامه بشئونهم - حشره الله مع موالیه - و کانت وفاته یوم الجمعه، ۳ [[رجب]] ۱۳۷۷».
  
حاج علي آقا، فرزند بزرگ مرحوم ميرزا عبدالحسين صاحب الداري، خاطره جالبي را نقل كرده است كه نقل آن بي فايده نيست. ايشان مي گويد: «من در حدود سي سال است كه با عارف بزرگ و مرجع بزرگوار تقليد، حضرت آيت الله بهجت همسايه ديوار به ديوار هستم و از ايشان خاطرات زيادي دارم؛ از جمله اين كه: قبل از انقلاب براي اين جانب مشكلي پيش آمد كه براي حل آن مي بايست صبح ها خيلي زود از قم به ساوه مي رفتم و غروب، پاسي از شب گذشته، برمي گشتم.
+
==پانویس==
 
+
<references />
اين كار بيش از يك ماه طول كشيد و در اين ايام حتي فرصت نكردم براي [[زيارت]] اهل قبور - خصوصاً به زيارت والد بزرگوارم - بروم؛ تا اين كه يك روز بر اثر كسالتي مردد بودم به ساوه بروم يا نه؟ در اين حال، ديدم درِ منزلمان به صدا درآمد. رفتم در را باز كردم، ديدم حضرت آيت الله العظمي بهجت مدظله العالي هستند. سلام و احوالپرسي كردند و بدون مقدمه فرمودند: شما چرا به زيارت اهل قبور نمي رويد؟ گفتم: آقا! الآن يك ماه است كه به ساوه مي روم و فرصت پيدا نمي كنم.
+
==منبع==
 
 
فرمودند: ديگر لازم نيست به ساوه برويد؛ اگر مي خواهيد گرفتاريتان رفع شد، به زيارت پدرتان برويد؛ مشكلتان حل مي شود و من با ارتباطي كه دارم، فهميدم كه شما به سر قبر ايشان نمي رويد!» همچنين آيت الله بهجت دام ظله به مناسبتي به من فرمود: «من ديشب مرحوم حاج آقا (صاحب الداري) را در خواب ديدم. از ايشان درباره آيت الله بروجردي در آن جا سؤال كردم، فرمودند: وضعشان خيلي خوب است و در درجات بالا هستند. بعد، از مرحوم آيت الله سيدابوالحسن اصفهاني سؤال كردم، فرمودند: ايشان هم موقعيت و درجات بسيار بالايي دارند. آن وقت از كسي كه خيلي معروف‌تر از اين ها بود، سؤال كردم، ايشان اظهار بي اطلاعي كردند و فرمودند: من از ايشان اطلاعي ندارم».<ref> مجله حوزه، ش 44-43، ويژه‌نامه سي امين سال درگذشت آيت الله العظمي بروجردي، ص 106.</ref>
 
 
 
'''رحلت'''
 
 
 
آيت الله ميرزا عبدالحسين صاحب الداري پس از عمري تلاش و خدمت به [[اسلام]] و روحانيت، سرانجام در روز شهادت امام و مولايش [[امام هادی]] علیه السلام در 3 [[رجب]] 1377 ق. دار فاني را وداع كرد و به جوار رحمت الهي پرگشود. جنازه آن بزرگوار را باشكوه تشييع كردند و حضرت آيت الله بروجردي بر آن [[نماز]] گزاردند.(10) سپس در بالاسر حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها، سمت راست قبر استاد گرانقدرش آيت الله حائري يزدي، مؤسس حوزه علميه [[قم]] و در رديف مرقد آيت الله گلپايگاني، به خاك سپرده شد.
 
 
 
به دستور حضرت آيت الله مرعشي، بر سنگ قبر او نوشته شده است: «هوالباقي. قد ثوي في هذا المضجع العالم الجليل والفاضل النبيل حجت الاسلام والمسلمين الحاج ميرزا عبدالحسين صاحب الداري نجل المرحوم الملا علي البروجردي قدس سره و قد افني عمره في خدمة المجمع العلمي ببلدة قم و كم له من حق علي المشتغلين لاهتمامه بشئونهم - حشره الله مع مواليه - و كانت وفاته يوم الجمعه، 3 [[رجب]] 1377».
 
 
 
در پي ارتحال اين عالم وارسته كه در مشاغل گوناگون مديريتي، اجرايي، علمي و... خدمات شاياني داشت، آيت الله بروجردي پيام تسليتي براي خانواده محترم وي ارسال داشت و مجلس فاتحه اي در مدرسه فيضيه برگزار كرد. به دنبال آن، مجالس متعدد فاتحه از سوي علما، مراجع، طلاب، فضلا و بازاريان در قم و نيز در شهرستان بروجرد به پا شد.
 
  
==پانویس ==
+
محمدتقی ادهم نژاد لنگرودی، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۳، صفحه ۲۳۳، ۲۴۳.
<references />
 
===منبع===
 
  
محمدتقي ادهم نژاد لنگرودي, ستارگان حرم، جلد 13، صفحه 233، 243.
 
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 +
[[رده:فقیهان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۲۸

میرزا عبدالحسین بروجردی (م، ۱۳۷۷ ق) معروف به «صاحب الداری»، از شاگردان آیت الله شیخ عبدالکریم حائری بود و نقش مهمی در تقویت حوزه علمیه قم و مدرسه فیضیه داشت. مرحوم آیت الله صاحب الداری مردی مخلص و بی ریا و شیفته خاندان عصمت و طهارت بود.

ولادت و خاندان

حاج شیخ عبدالحسین بروجردی در سال ۱۳۰۸ ق. در شهر بروجرد، در خانواده متدین و روحانی دیده به جهان گشود. علت این که ایشان در میان طلاب و علما به «صاحب الداری» مشهور بود، طبق نقل فرزند بزرگوارش، این است که او به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف عشق و ارادت عجیبی داشت. به همین جهت، این لقب را که از القاب امام زمان علیه السلام است، برای خود انتخاب کرد.[۱]

پدر بزرگوار این عالم جلیل القدر، مرحوم آخوند ملا علی بروجردی، یکی از عالمان متقی و باصفای بروجرد بشمار می رفت و به سبب داشتن حالات معنوی توأم با مناجات، مورد احترام اهالی آن سامان بود و کتابی خطی از آن مرحوم درباره «دعا» به یادگار مانده است.

تحصیل و تدریس

صاحب الداری بعد از نشو و نما به امر پدرش، تحصیلات ادبیات و مقدمات را در زادگاهش بروجرد، نزد اساتید بزرگوار آن دیار به اتمام رسانید. آن گاه به سلطان آباد اراک، که مرکزیت علمی خاصی داشت، هجرت نمود و سطوح علوم اسلامی را در محضر آیات بزرگوار: آقا نورالدین عراقی و آخوند ملا علی عراقی فراگرفت؛ تا این که آیت الله العظمی حائری یزدی از کربلا به اراک آمد و مرحوم صاحب الداری به اتفاق بسیاری از فضلا و بزرگان آن عصر، به مدت هشت سال در درس خارج فقه و اصول او شرکت کرد.

وی ضمن تحصیل، سطوح پایین تر را برای عده‌ای از طلاب تدریس می کرد و همچنین از طرف آیت الله حائری یزدی تقسیم شهریه طلاب اراک را بر عهده داشت؛ مسئولیت تقسیم شهریه، بعد از هجرت آن بزرگوار به قم تا پایان عمر او ادامه داشت. البته امروزه در حوزه‌های علمیه، سمت مُقسم شهریه بودن، ارزش ویژه‌ای ندارد؛ اما در زمان های گذشته معمولاً بزرگان و زعمای حوزه کسانی را برای این سمت برمی‌گزیدند که علاوه بر جهات علمی، خوش برخورد و بردبار، دارای مدیریت، خوش نامی و صفای نفس باشند. آنان که آن مرحوم را دیده‌اند، همگی معترفند که وی همه این ویژگی ها را داشته است.

دو ماه بعد از مهاجرت آیت الله حائری یزدی به قم، صاحب الداری نیز به قصد فیض بردن از دانش بی پایان استاد گرانمایه اش، راهی شهر مقدس قم می شود و در این شهر رحل اقامت می افکند.

صاحب آثار الحجة می نویسد: «آقای حاج میرزا عبدالحسین بروجردی، معروف به صاحب الداری، که مُقسّم ایشان (آیت الله حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم) در اراک بودند، برای نگارنده گفت که: بعد از توقف ایشان، اول کسی که به ایشان پیوست، بنده بودم با جناب حجت الاسلام آقای حاج میرزا هدایت الله وحید گلپایگانی که اکنون ساکن تهرانند. پس از آن که تا دو ماه شهریه به امر ایشان به محصلین اراک را پرداختم و بعد از آن که خدمت ایشان رسیدیم، فرمودند: «ما ماندنی شدیم؛ اگر شما هم بخواهید بمانید؛ خدا کریم است، بروید خانواده خود را بیاورید.» پس آقای حاج میرزا هدایت به اراک رفته و رفقا و اصحاب آیت الله حائری را از قضیه اطلاع داده و خانواده خود و مرا به قم آورد و کم کم رفقای اراک به قم آمده و رفته رفته حوزه علمیه قم تأسیس گردید و پیش بینی ها و پیش گویی های حضرات معصومین علیهم السلام مصداق یافت».[۲]

آیت الله صاحب الداری بعد از ورود به حوزه قم، در درس آیت الله حائری شرکت کرد و خود، به تدریس سطوح پایین تر پرداخت. جمعی از بزرگان و فضلای نامدار از محضر پرفیض وی بهره علمی و معنوی فراوانی بردند که از میان آنان می توان به آیات بزرگوار: فقیهی بروجردی، شیخ غلامرضا انجدانی، مرحوم علمی اراکی و... اشاره داشت.[۳]

حاج علی آقا، فرزند برومند آن بزرگوار می فرماید: «حضرت آیت الله بهاءالدینی به من فرمودند که: من درس مرحوم آقای والدتان را دیده بودم که جمع کثیری از طلاب و فضلا در آن شرکت می کردند».

فعالیت‌های اجتماعی

آیت الله صاحب الداری علاوه بر تحصیل و تدریس، مشاغل گوناگون دیگری را در حوزه بر عهده داشت و منشأ خدمات فراوان علمی و معنوی بود. فرزند وی این مشاغل را چنین بر شمرده است:

۱- تقسیم شهریه:[۴]

این امر تا پایان عمر استاد بزرگوارش و نیز در زمان حیات آیت الله بروجردی ادامه داشت.

۲- مدیریت مدارس:

مرحوم صاحب الداری بعد از ورود به قم، از طرف آیت الله حائری یزدی اداره طلاب فیضیه و مدرسه دارالشفاء را بر عهده گرفت و زحمات زیادی را به جان خرید تا این مدارس را به شکل آبرومندی درآورد؛ زیرا برخی از حجرات آن ها به قهوه خانه تبدیل شده بود و قسمتی دیگر، محل استراحت خدام حرم و مابقی آن، متروک و غیرقابل استفاده گردیده بود. وی علاوه بر به دست گرفتن امور مدارس و بیرون راندن بیگارگان و سکنا دادن طلاب، در ساختن قسمت فوقانی مدرسه فیضیه و دارالشفاء به مرحوم آیت الله حائری کمک شایانی کرد؛ در حقیقت، متولی ساخت و ساز مدرسه هم بود. تولیت این مدارس در زمان آیات ثلاث[۵] بر عهده وی بود. در زمان مرجعیت آیت الله بروجردی، علاوه بر این دو مدرسه، تصدی مدرسه «خان» هم به ایشان واگذار شد. یکی از بزرگان می فرمود:

«شاید کسی به اندازه مرحوم آیت الله صاحب الداری به عالم اسلام و روحانیت خدمت نکرده است؛ زیرا با این که خانواده ایشان در قم بودند؛ حجره‌ای را در مدرسه فیضیه در اختیار داشت که بیشتر اوقات شبانه روز را در مدرسه بسر می برد و به رتق و فتق امور طلاب می پرداخت. گاهی نیمه های شب، طلاب مراجعه می کردند و او با کمال خوشرویی و بانهایت ادب و احترام حوائج آنان را برآورده می ساخت و همواره از این امر خوشنود بود».

۳- پیگیری امور نظام وظیفه طلاب:[۶]

وی، این وظیفه سنگین و حساس را که در زمان آیت الله حائری و نیز آیات ثلاث و آیت الله بروجردی بر عهده داشت، به خوبی به انجام رساند. با این که در زمان رضاخان و بعد از او روحانیت با مشکلات و محدودیت های فراوانی مواجه بود، اما او توانست ضمن حفظ شئون محصلان علوم دینی، منشأ خدمات ارزنده‌ای گردد.

۴- مسئولیت کتابخانه مدرسه فیضیه:

این مسئولیت از همان زمان آیت الله حائری بر عهده وی بود. نگهداری و جمع آوری کتاب ها و پرداختن به سایر امور مربوط به کتابخانه، از جمله وظایف او بشمار می رفت. شاید یکی از علل ماندگاری ایشان در اغلب اوقات شبانه روز در حجره خود در مدرسه فیضیه، رسیدگی به امور طلاب و به ویژه تهیه و تحویل کتاب های مورد نیاز آنان بوده است.

۵- عضویت در کمیسیون رسیدگی به شکایات و امتحانات:

آیت الله بروجردی به نظم و برنامه‌ریزی در حوزه بسیار علاقه‌مند بود و بارها می فرمود: «حوزه به روی اشخاص مختلف باز است؛ افراد صالح و ناصالح از هم ممتاز نمی شوند؛ ای کاش نظمی بود و برنامه ای!» ایشان برای رسیدن بدین مقصود، گروهی از علمای برجسته را مأمور ساخت تا پس از مشورت، دیدگاه‌های اصلاحی خود را ارائه دهند. این گروه که اصطلاحاً به «هیئت حاکمه» معروف بود، وظیفه داشت با رعایت مصالح حوزه، عمل کند. اعضای این هیئت عبارت بودند از آیات عظام: امام خمینی، حاج شیخ مرتضی حائری، حاج سید احمد زنجانی، حاج سید ابوطالب مدرسی، شیخ فاضل قفقازی، حاج شیخ عبدالحسین فقیهی، حاج سید زین العابدین کاشانی، سید محمد یزدی (داماد)، حاج شیخ ابوالقاسم اصفهانی، حاج سید مرتضی مبرقعی، حاج مصطفی صادقی، آقای قاضی تبریزی، حاج میرزا محمود روحانی، حاج ریحان الله گلپایگانی، سلطانی طباطبایی و حاج عبدالحسین صاحب الداری.

جلسات گروه، هر شب در مدرسه حاج ملاصادق برگزار می شد، یکی از برنامه های هیئت، موضوع امتحانات حوزه بود که بر اساس آن مواد امتحان، سطوح مختلف تحصیل (که عبارت بود از سه سطح)، مدت تحصیل، درس های اصلی و جنبی و کتاب های مربوط به هر سطح تعیین گردید. از میان اعضای هیئت تعدادی به عنوان مسئول امتحانات برگزیده شدند که عبارت بودند از آیات بزرگوار: حاج فقیهی رشتی، فاضل قفقازی، قاضی تبریزی، حاج شیخ ابوالقاسم نحوی، میرزا عبدالحسین صاحب الداری، سید محمدباقر سلطانی طباطبایی، مبرقعی، حاج شیخ مرتضی حائری، حاج شیخ ابوالقاسم اصفهانی و حاج سید زین العابدین کاشانی.[۷]

۶- رفع مشکلات حوزه:

مرحوم آیت الله صاحب الداری در امور رفاهی طلاب هم نقش بسزایی داشتند. حاج علی آقا، فرزند آن بزرگوار در این زمینه، دو خاطره زیر را نقل کرده است:

  • روزی در ایوان حجره مدرسه فیضیه ایستاده بودم که مرحوم والد آمد. دیدم ناراحت است. پاکتی را به من داد و فرمود: برو به فلان حجره و این مبلغ را به فلانی بده! وقتی علت ناراحتی را سؤال کردم، فرمود: دو روز است که او غذا نخورده است؛ چرا من زودتر نفهمیدم؟ و این که وجه کمی بود، از این بابت هم متأثر بود. وقتی پول را به آن طلبه رساندم، او هم ناراحت شد. گفتم: چرا ناراحت هستید؟ گفت: ناراحتی من از این است که چطور و چرا دیگران این موضوع را فهمیده‌اند؟!
  • عامل پخش قند و شکر قم، شکری را به طلاب ساکن مدرسه فیضیه و دارالشفاء داده بود که این شکر هم تر بود و هم زرد؛ که طلبه ها به پدرم گله کردند. پدرم دستور داد شکرها را جمع کنند و به عامل پخش بازگردانند. سپس تلگرافی را برای قوام السلطنه بدین مضمون به تهران مخابره کردند: «شما می دانید که قم با بی آبی و عطش مواجه است؛ از شما تشکر می کنم که شکر تر را به طلبه های قم دادید تا رفع عطش و بی آبی آنان شود.» وقتی قوام السلطنه این تلگراف را خواند، فوری دستور تعویض رئیس دارایی را صادر کرد.[۸] (گفتنی است که آیت الله صاحب الداری این شکر را با واریز کردن پول از اداره دارایی قم در آن زمان خریده بود و این اداره قصد داشت تا این گونه روحانیت را تحقیر کند؛ اما درایت و سرعت عمل آیت الله صاحب الداری مانع این عمل شد.)

صفات اخلاقی

اخلاص و فروتنی:

مرحوم بروجردی با این که مسئولیت مدارس، نظام وظیفه، رسیدگی به شکایات، امتحانات و کتابخانه را بر عهده داشت، ولی همواره خود را خادم طلاب می خواند و بر آن مباهات می کرد. وی در زمان حیات خود، خدمات فراوانی انجام داد که پس از مرگش معلوم شد از سوی او بوده است.

احترام به بازماندگان روحانیان:

زندگی اغلب طلاب بسیار دشوار و درآمدشان منحصر به شهریه بود. از این رو، خانواده های آنان به سختی امرار معاش می کردند؛ خصوصاً خانواده هایی که سرپرستشان رحلت می کرد؛ چون شهریه هم قطع می شد، زندگی بر آنان بسیار مشکل و طاقت فرسا می گردید. مرحوم صاحب الداری به چنین خانواده هایی احترام فوق العاده ای قائل بود و می کوشید مشکلاتشان را رفع کند. اگر متوفا از اساتید ایشان بود، حتی برای بچه‌های کوچک آنان، تمام قد برمی‌خاست و احترام می کرد و مورد تفقدشان قرار می داد.

گشاده رویی با خانواده:

آقای صاحب الداری می گوید: «مرحوم والد با وجود مشاغل زیاد و حشر و نشر با افراد مختلف و فشار کارهای زیاد، در منزل با همه افراد خانواده با کمال خوش رویی و صفا و صمیمیت برخورد می کرد؛ به طوری که اگر کسی او را نمی شناخت، فکر می کرد هیچ مشغله یا مسئولیتی ندارد که چنین راحت و شاد و خندان و سرحال است. او سعی داشت تا خستگی کار را به محیط خانواده نیاورد».

رؤیای صادق:

حاج علی آقا صاحب الداری می گوید: «مرحوم آیت الله حاج آقا جواد جزایری، از علمای بزرگ خرم آباد، در پیام تسلیتی، برایم نوشتند: من در شب وفات، ایشان را خواب دیدم و گفتم: مدتی هست که خدمت شما نرسیده‌ام. این دفعه ان شاء‌الله در قم خدمتتان خواهم رسید. ایشان فرمود: من دیگر در قم نیستم، بلکه در نجف اشرف در جوار آقا امیرالمومنین علیه السلام هستم. بیدار شدم و از این رؤیا تعجب کردم؛ چون از رحلت ایشان خبر نداشتم. بعد از دو روز، خبر رحلت ایشان به من رسید».

دیگر این که: «مرحوم آیت الله فکور یزدی که بسیار مقدس بود، به من فرمود: من در نجف بودم. شبی به فکر افتادم که به نیابت از دوست بزرگوارم آقای صاحب الداری در حرم حضرت امیر علیه السلام زیارتنامه ای بخوانم. همان شب در خواب ایشان را دیدم که به من فرمود: من دیگر در قم نیستم؛ بلکه در نجف اشرف و در خدمت آقا هستم».

تأثیر زیارت قبر پدر:

حاج علی آقا، فرزند بزرگ مرحوم میرزا عبدالحسین صاحب الداری، خاطره جالبی را نقل کرده است که نقل آن بی فایده نیست. ایشان می گوید: «من در حدود سی سال است که با عارف بزرگ و مرجع بزرگوار تقلید، حضرت آیت الله بهجت همسایه دیوار به دیوار هستم و از ایشان خاطرات زیادی دارم؛ از جمله این که: قبل از انقلاب برای این جانب مشکلی پیش آمد که برای حل آن می بایست صبح ها خیلی زود از قم به ساوه می رفتم و غروب، پاسی از شب گذشته، برمی گشتم. این کار بیش از یک ماه طول کشید و در این ایام حتی فرصت نکردم برای زیارت اهل قبور - خصوصاً به زیارت والد بزرگوارم - بروم؛ تا این که یک روز بر اثر کسالتی مردد بودم به ساوه بروم یا نه؟ در این حال، دیدم درِ منزلمان به صدا درآمد. رفتم در را باز کردم، دیدم حضرت آیت الله العظمی بهجت هستند. سلام و احوالپرسی کردند و بدون مقدمه فرمودند: شما چرا به زیارت اهل قبور نمی روید؟ گفتم: آقا! الآن یک ماه است که به ساوه می روم و فرصت پیدا نمی کنم. فرمودند: دیگر لازم نیست به ساوه بروید؛ اگر می خواهید گرفتاریتان رفع شود، به زیارت پدرتان بروید؛ مشکلتان حل می شود و من با ارتباطی که دارم، فهمیدم که شما به سر قبر ایشان نمی روید!»

همچنین آیت الله بهجت به مناسبتی به من فرمود: «من دیشب مرحوم حاج آقا (صاحب الداری) را در خواب دیدم. از ایشان درباره آیت الله بروجردی در آن جا سؤال کردم، فرمودند: وضعشان خیلی خوب است و در درجات بالا هستند. بعد، از مرحوم آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی سؤال کردم، فرمودند: ایشان هم موقعیت و درجات بسیار بالایی دارند. آن وقت از کسی که خیلی معروف‌تر از این ها بود، سؤال کردم، ایشان اظهار بی اطلاعی کردند و فرمودند: من از ایشان اطلاعی ندارم».[۹]

وفات

آیت الله میرزا عبدالحسین صاحب الداری پس از عمری تلاش و خدمت به اسلام و روحانیت، سرانجام در روز شهادت امام و مولایش امام هادی علیه السلام در ۳ رجب ۱۳۷۷ ق. دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت الهی پرگشود. جنازه آن بزرگوار را باشکوه تشییع کردند و حضرت آیت الله بروجردی بر آن نماز گزاردند. سپس در بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها، سمت راست قبر استاد گرانقدرش آیت الله حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم و در ردیف مرقد آیت الله گلپایگانی، به خاک سپرده شد.

به دستور حضرت آیت الله مرعشی، بر سنگ قبر او نوشته شده است: «هوالباقی. قد ثوی فی هذا المضجع العالم الجلیل والفاضل النبیل حجت الاسلام والمسلمین الحاج میرزا عبدالحسین صاحب الداری نجل المرحوم الملا علی البروجردی قدس سره و قد افنی عمره فی خدمة المجمع العلمی ببلدة قم و کم له من حق علی المشتغلین لاهتمامه بشئونهم - حشره الله مع موالیه - و کانت وفاته یوم الجمعه، ۳ رجب ۱۳۷۷».

پانویس

  1. علامه دهخدا؛ «صاحب الدار» را از القاب امام زمان دانسته است؛ مثل صاحب الزمان (لغتنامه، ج ۹، ص ۱۳۰۰۹).
  2. مآخذ این مقاله علاوه بر مصاحبه نویسنده با فرزند بزرگوارش، حاج علی آقا صاحب الداری، از این قرار است.
  3. تاریخ بروجرد، دانشمندان بروجرد از قرن چهارم تا عصر معاصر، غلامرضا مولانا، ص ۵۹۹ و ۶۰۰.
  4. آثار الحجة، محمد شریف رازی، ج ۱، ص ۱۷.
  5. همان، ج ۲، ص ۵۶.
  6. آیات عظام: صدر، حجت کوه کمره ای و خوانساری.
  7. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۱، ص ۲۸۸ و ۲۹۲.
  8. همان، ج ۲، ص ۸۹.
  9. مجله حوزه، ش ۴۴-۴۳، ویژه‌نامه سی امین سال درگذشت آیت الله العظمی بروجردی، ص ۱۰۶.

منبع

محمدتقی ادهم نژاد لنگرودی، ستارگان حرم، جلد ۱۳، صفحه ۲۳۳، ۲۴۳.