میرزا احمد آشتیانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 
'''«میرزا احمد آشتیانى»''' (1300-1395 ق) فرزند [[میرزا محمدحسن آشتیانی|میرزا محمدحسن آشتیانى]]،  
 
'''«میرزا احمد آشتیانى»''' (1300-1395 ق) فرزند [[میرزا محمدحسن آشتیانی|میرزا محمدحسن آشتیانى]]،  
  
== ولادت و خاندان ==
+
==ولادت و خاندان==
 
میرزا احمد آشتیانى فرزند آیت الله [[میرزا محمدحسن آشتیانی|میرزا محمدحسن آشتیانى]] (1319ـ1248هـ.ق)، در سال (1300 هـ.ق) در [[تهران]] و در خانواده اى که وارث معرفت و اندیشه بودند، دیده به جهان گشود. پدرش از مشاهیر عالمان تهران بود و به دلیل حضور مؤثر در مبارزه با استبداد در جریان قیام تنباکو که به لغو قرارداد «رژى» منتهى گردید، در پهنه کشور اسلامى [[ایران]] نیز از شهرت بسزایى برخوردار بود.
 
میرزا احمد آشتیانى فرزند آیت الله [[میرزا محمدحسن آشتیانی|میرزا محمدحسن آشتیانى]] (1319ـ1248هـ.ق)، در سال (1300 هـ.ق) در [[تهران]] و در خانواده اى که وارث معرفت و اندیشه بودند، دیده به جهان گشود. پدرش از مشاهیر عالمان تهران بود و به دلیل حضور مؤثر در مبارزه با استبداد در جریان قیام تنباکو که به لغو قرارداد «رژى» منتهى گردید، در پهنه کشور اسلامى [[ایران]] نیز از شهرت بسزایى برخوردار بود.
  
 
آیت الله [[شیخ مرتضی آشتیانی]]، برادر بزرگتر میرزا احمد آشتیانى می باشد.
 
آیت الله [[شیخ مرتضی آشتیانی]]، برادر بزرگتر میرزا احمد آشتیانى می باشد.
  
== تحصیل و استادان ==
+
==تحصیل و استادان==
 
احمد آشتیانى در سنین کودکى و نوجوانى مقدّمات علوم حوزوى و ادبیات فارسى را بخوبى فراگرفت و در خدمت والد بزرگوارش، [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و علوم دیگر را کسب کرد. چنانچه نوشته اند: «میرزا احمد آشتیانى پس از پایان مقدّمات و ادبیات، لطیفه بسیارى در فنون [[نحو]]، [[صرف]]، [[منطق]]، هیأت، حساب و معانى خدمت والد ماجدش اشتغال یافته و به درس خصوصى در مباحث اصول تحت عنوان «معالم» پا گزارده و قواعد اصولى را از بیانات آن بزرگوار آموخت.»
 
احمد آشتیانى در سنین کودکى و نوجوانى مقدّمات علوم حوزوى و ادبیات فارسى را بخوبى فراگرفت و در خدمت والد بزرگوارش، [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و علوم دیگر را کسب کرد. چنانچه نوشته اند: «میرزا احمد آشتیانى پس از پایان مقدّمات و ادبیات، لطیفه بسیارى در فنون [[نحو]]، [[صرف]]، [[منطق]]، هیأت، حساب و معانى خدمت والد ماجدش اشتغال یافته و به درس خصوصى در مباحث اصول تحت عنوان «معالم» پا گزارده و قواعد اصولى را از بیانات آن بزرگوار آموخت.»
  
 
میرزا احمد پس از وفات پدر بزرگوارش، [[فلسفه]]، [[حکمت]] و مباحث فقه و اصول را نزد استادانى که نامشان ذکر مى شود، در سطح عالى فرا گرفت.
 
میرزا احمد پس از وفات پدر بزرگوارش، [[فلسفه]]، [[حکمت]] و مباحث فقه و اصول را نزد استادانى که نامشان ذکر مى شود، در سطح عالى فرا گرفت.
  
* میرزا هاشم اشکورى (متوفّاى 1332 هـ .ق)؛ او به تدریس در مدرسه سپهسالار تهران دعوت گردید و برخى از آثار عرفانى را در این مکان تدریس مى نمود. میرزا احمد، کتاب «[[تمهید القواعد (شهید ثانی) (کتاب)|تمهید القواعد]]»، «شرح فصوص قیصرى»، «مصباح الانس» حمزه فنارى و بخش «الهیّات» از «[[اسفار]]» [[ملاصدرا]] را نزد این حکیم متألّه آموخت.
+
*میرزا هاشم اشکورى (متوفّاى 1332 هـ .ق)؛ او به تدریس در مدرسه سپهسالار تهران دعوت گردید و برخى از آثار عرفانى را در این مکان تدریس مى نمود. میرزا احمد، کتاب «[[تمهید القواعد (شهید ثانی) (کتاب)|تمهید القواعد]]»، «شرح فصوص قیصرى»، «مصباح الانس» حمزه فنارى و بخش «الهیّات» از «[[اسفار]]» [[ملاصدرا]] را نزد این حکیم متألّه آموخت.
* [[میرزا حسن کرمانشاهی|میرزا حسن کرمانشاهى]] (متوفّاى 1336 هـ .ق.)؛ این حکیم از ارکان انتقال فلسفه به طبقات متأخرتر به شمار مى رود. میرزا احمد بخشهایى از کتاب «[[شفا (کتاب)|شفاى]]» [[ابن سینا|بوعلى سینا]]، شرح اشارات و نیز سفر نفس، امور عامه، جواهر و اعراض کتاب اسفار را نزد میرزا حسن کرمانشاهى آموخت.
+
*[[میرزا حسن کرمانشاهی|میرزا حسن کرمانشاهى]] (متوفّاى 1336 هـ .ق.)؛ این حکیم از ارکان انتقال فلسفه به طبقات متأخرتر به شمار مى رود. میرزا احمد بخشهایى از کتاب «[[شفا (کتاب)|شفاى]]» [[ابن سینا|بوعلى سینا]]، شرح اشارات و نیز سفر نفس، امور عامه، جواهر و اعراض کتاب اسفار را نزد میرزا حسن کرمانشاهى آموخت.
* میرزا شهاب الدین نیریزى شیرازى (متوفّاى 1320 هـ .ق)؛ این حکیم از شاگردان برجسته حکیم جلوه است که در فقه و اصول هم تبحّر داشت. وى در مدرسه صدر تهران آثار [[محیی الدین ابن عربی|محیى الدین عربى]] را تدریس مى نمود. میرزا احمد آشتیانى بخشهاى قابل توجّهى از کتاب اسفار ملاصدرا را نزد آقا میرزا شهاب الدّین قرائت نمود.
+
*میرزا شهاب الدین نیریزى شیرازى (متوفّاى 1320 هـ .ق)؛ این حکیم از شاگردان برجسته حکیم جلوه است که در فقه و اصول هم تبحّر داشت. وى در مدرسه صدر تهران آثار [[محیی الدین ابن عربی|محیى الدین عربى]] را تدریس مى نمود. میرزا احمد آشتیانى بخشهاى قابل توجّهى از کتاب اسفار ملاصدرا را نزد آقا میرزا شهاب الدّین قرائت نمود.
  
 
میرزا احمد پس از فراگیرى متون مهم فلسفى و [[عرفان|عرفانى]]، به [[ریاضى]] علاقه مند گردید و در این رشته در زمره شاگردان نامدار میرزا جهان بخش و میرزا عبدالغفار نجم الدوله به شمار آمد.
 
میرزا احمد پس از فراگیرى متون مهم فلسفى و [[عرفان|عرفانى]]، به [[ریاضى]] علاقه مند گردید و در این رشته در زمره شاگردان نامدار میرزا جهان بخش و میرزا عبدالغفار نجم الدوله به شمار آمد.
سطر ۲۴: سطر ۲۴:
  
 
آیت الله [[رضا استادی مقدم|رضا استادى]] متذکر گردیده اند: مرحوم آقاى آشتیانى در ابتداى آمدن مرحوم [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|حاج شیخ عبدالکریم حائرى]] به [[قم]] و تأسیس [[حوزه علميه قم|حوزه علمیه قم]] توسط ایشان، مدّت کوتاهى هم در قم رحل اقامت افکند و در درس آیت الله حائرى شرکت مى کرد ولى ظاهراً اقامت او در قم کوتاه بوده است.
 
آیت الله [[رضا استادی مقدم|رضا استادى]] متذکر گردیده اند: مرحوم آقاى آشتیانى در ابتداى آمدن مرحوم [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|حاج شیخ عبدالکریم حائرى]] به [[قم]] و تأسیس [[حوزه علميه قم|حوزه علمیه قم]] توسط ایشان، مدّت کوتاهى هم در قم رحل اقامت افکند و در درس آیت الله حائرى شرکت مى کرد ولى ظاهراً اقامت او در قم کوتاه بوده است.
 
به سوى نجف
 
  
 
با وجود اینکه میرزا احمد جرعه هاى پرفیضى از چشمه هاى عالمان تهران و قم نوشید و در چندین رشته از علوم توانایى هاى فوق العاده اى به دست آورد، امّا به آن اکتفا نکرد و به منظور تکمیل علوم نقلى و درک فیض استادان حوزه [[نجف]] اشرف در سال (1340 هـ .ق.) رهسپار [[عراق]] گردید و در حدود ده سال در جوار بارگاه مطهّر [[حضرت على]](علیه السلام) اقامت گزید. وى علاوه بر تحصیل، به تدریس هم مى پرداخت. میرزا احمد از محضر آیات عظام [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدّین عراقى]]، [[سید ابوالحسن اصفهانى]] و [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزا محمدحسین نائینى]] بهره هاى فراوان برد و در نقل [[احادیث]] و وصول به درجه [[اجتهاد]] از این بزرگان، به کسب [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] و گواهى نایل گردید. البتّه او قبلاً این اجازات را از [[آیت الله بروجردی|آیت الله بروجردى]] و آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى یزدى نیز اخذ کرده بود.
 
با وجود اینکه میرزا احمد جرعه هاى پرفیضى از چشمه هاى عالمان تهران و قم نوشید و در چندین رشته از علوم توانایى هاى فوق العاده اى به دست آورد، امّا به آن اکتفا نکرد و به منظور تکمیل علوم نقلى و درک فیض استادان حوزه [[نجف]] اشرف در سال (1340 هـ .ق.) رهسپار [[عراق]] گردید و در حدود ده سال در جوار بارگاه مطهّر [[حضرت على]](علیه السلام) اقامت گزید. وى علاوه بر تحصیل، به تدریس هم مى پرداخت. میرزا احمد از محضر آیات عظام [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدّین عراقى]]، [[سید ابوالحسن اصفهانى]] و [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزا محمدحسین نائینى]] بهره هاى فراوان برد و در نقل [[احادیث]] و وصول به درجه [[اجتهاد]] از این بزرگان، به کسب [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] و گواهى نایل گردید. البتّه او قبلاً این اجازات را از [[آیت الله بروجردی|آیت الله بروجردى]] و آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى یزدى نیز اخذ کرده بود.
سطر ۳۳: سطر ۳۱:
 
میرزا احمد آشتیانى پس از رسیدن به فراز قله حکمت و فقاهت و بهره مند شدن از محضر مشاهیرى که بدانها اشاره گشت، در سال (1350 هـ .ق.) نجف اشرف را به قصد [[ایران]] ترک نمود و در تهران ساکن گردید.
 
میرزا احمد آشتیانى پس از رسیدن به فراز قله حکمت و فقاهت و بهره مند شدن از محضر مشاهیرى که بدانها اشاره گشت، در سال (1350 هـ .ق.) نجف اشرف را به قصد [[ایران]] ترک نمود و در تهران ساکن گردید.
  
== تدریس ==
+
==تدریس و شاگردان==
آشتیانى پس از اینکه علوم عقلى و نقلى را در تهران فراگرفت، در مدرسه سپهسالار قدیم و سپس در مدرسه سپهسالار جدید مشغول تدریس علوم معقول و منقول گردید. و در زمان فراغت از تدریس مجمعى به عنوان کلاس اصول عقاید براى عموم طبقات علاقه مند تشکیل مى داد و با بیانى شیوا و قابل فهم براى همه افراد، به ارشاد و هدایت مردم در این محافل و مجالس مى پرداخت.([19])
+
میرزا احمد آشتیانى پس از اینکه علوم عقلى و نقلى را در [[تهران]] فراگرفت، در مدرسه سپهسالار قدیم و سپس در مدرسه سپهسالار جدید مشغول تدریس علوم معقول و منقول گردید. و در زمان فراغت از تدریس مجمعى به عنوان کلاس اصول عقاید براى عموم طبقات علاقه مند تشکیل مى داد و با بیانى شیوا و قابل فهم براى همه افراد، به ارشاد و هدایت مردم در این محافل و مجالس مى پرداخت. در واقع میرزا احمد وقتى سى بهار را پشت سر نهاد به تدریس در بسیارى از علوم و فنون مشغول گردید و جمع زیادى از دانشوران ساکن تهران در درس او حاضر مى شدند. در مجلسى که بحثهاى [[علم کلام|کلامى]] و اعتقادى را مطرح مى نمود، گروه کثیرى از مردمان ساکن تهران مشتاق شرکت در جلسات پربارش گردیدند و از این رهگذر توانستند با بصیرت افزون ترى ملتزم امور شرعى و موازین مذهبى باشند.
 
 
در واقع میرزا احمد وقتى سى بهار را پشت سر نهاد به تدریس در بسیارى از علوم و فنون مشغول گردید و جمع زیادى از دانشوران ساکن تهران در درس او حاضر مى شدند. در مجلسى که بحثهاى کلامى و اعتقادى را مطرح مى نمود، گروه کثیرى از مردمان ساکن تهران مشتاق شرکت در جلسات پربارش گردیدند و از این رهگذر توانستند با بصیرت افزون ترى ملتزم امور شرعى و موازین مذهبى باشند.
 
 
 
میرزا احمد در مباحث عرفانى مسلّط و مدتهایى «شرح فصوص»، «اسفار» و «شفا» را تدریس کرده و در طرح مباحث نظرى عرفان بسیار دقّت نظر داشت.([20])
 
 
 
همچنین این عارف زاهد با منابع طب قدیم کاملاً آشنایى داشت و مدتها کتابهاى تحقیقى طبّ راتدریس مى نمود، علوم ریاضى را نیز چندین دوره درس داد. همچنین ایشان در نجف داراى حوزه تدریس بود و کثیرى از دانشوران نامدار در درس او حاضر مى گردیدند.([21])
 
 
 
حوزه درس آشتیانى پس از بازگشت از نجف مرجع خاص و عام گردید و افراد زیادى از چشمه زلال دانش و ژرفاى اندیشه اش بهره مند گردیدند. افرادى در مکتب وى به فراگیرى علوم مبادرت ورزیدند که در زمان ما از استوانه هاى مهم علمى به شمار مى روند و محافل حوزوى و دانشگاهى از مشعل فروزان آنان استفاده مى کنند.([22])
 
 
 
شاگردان
 
 
 
سیّدجلال الدّین آشتیانى.
 
 
 
ایشان از استوانه هاى فرهنگ و اندیشه اسلامى و از حکیمان و شارحان برجسته عرفان نظرى در زمان حاضر است. او که از دوران شباب به فلسفه، حکمت نظرى و عرفان علاقه مند بوده، سالیان متمادى از محضر میرزا احمد آشتیانى استفاده کرده است. و به برکت شاگردى نزد این حکیم عارف و مشاهیرى چون میرزا محمود آشتیانى، سیّد محمّدکاظم عصّار، سیّدابوالحسن رفیعى قزوینى و علاّمه طباطبایى در ایّام جوانى بر متون فلسفى و عرفانى تسلّط یافته است.([23])
 
 
 
سیّدجلال الدّین آشتیانى مى نویسد:
 
 
 
نگارنده مدّتى در تهران از محضر تدریس آقاى آشتیانى استفاضه نموده ام و قسمتى از مباحث اسفار، حدوث و قدم و اوائل عقل و معقولات و مقدارى از مباحث الفاظ ـ تقریرات مرحوم آیت الله نائینى ـ را نزد آن مرحوم قرائت کرده ام.در دوران تحصیل همیشه مورد عنایت آن عالم ربّانى بودم و حقوق زیادى از آن مرحوم بر ذمّه حقیر است.([24])
 
 
 
ایشان در جاى دیگر خاطرنشان مى نماید: بعد از تشرّف به مشهد مقدمه قیصرى را شرح کردم و نسخه اى خدمتشان فرستادم. ایشان به من گفت: با ذوق فلسفه آن را شرح کرده اى و خیلى بر مشکلات تسلّط ندارى!
 
 
 
این بود که در یک سالى که در تهران بودم اوائل شب مى رفتم خدمتشان، عبارت را مى خواندم و ایشان شرح مى داد. فى الواقع خیلى تسلّط داشت.([25])
 
 
 
علاّمه حسن حسن زاده آملى.
 
 
 
ایشان بخش مهمّى از کتاب شفاى بوعلى را در تهران نزد میرزا احمد آشتیانى فرا گرفت.([26])آیت الله حسن زاده خود متذکر گردیده اند:
 
 
 
من شفا را خدمت سه نفر خوانده ام اکثر آن را خدمت استاد شعرانى خواندم (از کتاب نفس تا آخر آن) و از ابتدا تا بحث نفس خدمت دو بزرگوار مرحوم فاضل تونى و مرحوم آقا میرزا احمد آشتیانى. ایشان هم جامع علوم عقلى و نقلى و بزرگ مرد علم و عمل بود. در تهران قانون و طب تدریس مى فرمودند: اگرچه آقاى قمشه اى (الهى قمشه اى) و استاد شعرانى هم قانون درس مى دادند امّا معروف بود که آقاى میرزا احمد در قانون گفتن متفرّد ]بى نظیر [بود.([27])
 
 
 
آیت الله حاج میرزا محمّدباقر آشتیانى.
 
 
 
وى سال (1323 هـ .ق.) در تهران دیده به جهان گشود و پس از فراغت از سطوح اولیه و استفاده از محضر پدر فاضلش، در سال (1340 هـ .ق.) همراه پدر بزرگوارش به نجف اشرف مهاجرت نمود و ضمن بهره گیرى از حوزه درس آیت الله حاج میرزا احمد آشتیانى در عراق، از محضر درس آیات عظام ضیاءالدّین عراقى، میرزاى نائینى و سیّدابوالحسن اصفهانى هم بهره برد. وى سپس به تهران مراجعت نمود و در مدرسه مروى به تدریس معقول و منقول پرداخت. او با تأثیر پذیرى از بُعد تحقیقاتى و جامعیت علمى پدرش، بیش از سى جلد کتاب، رساله و حاشیه تألیف نموده است که از میان آنها رساله «ارث» به زبان فارسى و رساله «احیاء موات» توسط کتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران انتشار یافته است.([28])
 
 
 
آن فقیه فرزانه داراى خلق و خوى پسندیده، کریم النّفس و انسانى داراى مناعت طبع و اهل سخاوت بود. وى از سوى آیت الله خویى نمایندگى و وکالت تام داشت و شهریه حوزه علمیّه قم را از طرف معظم له مى پرداخت. میرزا محمّد باقر آشتیانى داراى فرزندى به نام محمّدحسین بود که در زمان حیات پدر در تاریخ 21 خرداد (1350 هـ .ش.) دارفانى را وداع گفت.([29])
 
 
 
سرانجام آیت الله میرزا محمّدباقر آشتیانى پس از عمرى تلاش علمى و کوشش در جهت کسب فضایل و آراستن روح و روان به معرفت و معنویت در تاریخ 11 ذیحجه سال (1404 هـ .ق.) مطابق (16/6/1363 ش.) به سراى باقى شتافت. پیکر پاکش از مدرسه مروى تشییع و به شهر رى انتقال یافت و در مقبره معروف به آشتیانى در جوار بارگاه حضرت عبدالعظیم حسنى دفن گردید.
 
 
 
در خصوص ارتحال وى حضرت امام خمینى پیامى صادر فرمودند که در فرازى از آن آمده است:
 
 
 
بسم الله الرحمن الرحیم، انّا لله و انّا الیه راجعون. خبر تأسّف آور رحلت عالم متّقى مهذّب و فقیه ارزشمند و متعهّد حضرت حجت الاسلام والمسلمین مرحوم آقاى حاج میرزا محمّدباقر آشتیانى رحمة الله علیه موجب نگرانى و تألّم شد. این جانب ایشان را از جوانى مى شناختم و آنچه از ایشان دریافتم تقوا و صفاى باطن و اخلاق کریمانه و اشتغال به علم و عمل بود. خاندان محترم ایشان از اساطین فقه و چهره هاى بارز بین عالمان و فقیهان بودند و به علم و حوزه هاى علمیّه خدمت نمودند. فجزاهم الله عن الاسلام خیراً([30])
 
 
 
آیت الله حاج سیّد عبّاس طباطبایى.
 
 
 
سیّدالعلماء و المتقین آیت الله سیّد عبّاس طباطبایى فرزند آیت الله سیّد محمّد طباطبایى فشارکى زواره اى از عالمان و دانشمندان معاصر و داماد آیت الله حاج میرزا احمد آشتیانى بود. وى در سامرّا به دنیا آمد و در کودکى پدر بزرگوارش را از دست داد. او پس از خواندن ادبیات و سطح، از محضر مراجع وقت استفاده کرد تا به درجه اجتهاد نائل گردید. او در عراق و ایران از محضر آیت الله میرزا احمد آشتیانى استفاده کرد و ارتباط علمى وى با استاد منجر به رابطه اى دوستانه و عاطفى شد و به تدریج جزو خانواده آیت الله آشتیانى به شمار آمد و با دختر میرزا احمد آشتیانى ازدواج نمود. آیت الله رضا استادى که در مواقعى به نماز جماعت ایشان در مسجد مذکور حضور مى یافته است، یاد آور مى شود:
 
 
 
از ارادتمندان ایشان بودم. پس از رحلت آیت الله طباطبایى فرزند ارشد ایشان در همان مسجد اقامه نماز جماعت مى کند و مورد علاقه اهل محلّ است.([31])
 
 
 
جامعیّت در فضل
 
 
 
آیت الله میرزا احمد آشتیانى جامع ترین استاد در علوم عقلى و نقلى بود. وى در فنون ریاضى متبحّر و در طبّ قدیم یگانه استاد عصر خویش به شمار مى رفت و به خوبى از عهده تدریس قانون ابوعلى سینا و سایر کتابهاى طبى بر مى آمد.([32])
 
 
 
در فقه و اصول، تفسیر، حدیث و اخلاق نیز براى خواص و نیز عموم مردم مباحثى ارزنده و آموزنده و متکى برپژوهشهاى عمیق بیان مى کرد و در این رشته ها تألیفها و رساله هاى مفیدى تدوین کرده است.([33])
 
 
 
ایشان علاوه بر جامعیت کم نظیر در علوم متداوّل عصر خود و احاطه بر مراتب معقول و منقول، عالمى متّقى و دانشمندى زاهد و پارسا و انسانى تمام عیار بود. آیت الله سیّد جلال الدّین آشتیانى مى نویسد: تحصیل جامعیت در علوم عقلى و نقلى کارى بسیار مشکل است. تبحّر و تسلّط در علم فقه، اصول و حدیث در حدّ اجتهاد و تحصیل علوم عقلى، فلسفه و حکمت مشّاء و اشراق، حکمت متعالیه ملاّصدرا، تعلیم عرفان و علم توحید به نحوى که قدرت تامّ جهت تدریس شفا، اشارات، حکمت اشراق، اسفار، شواهد الرّبوبیة، شرح فصوص الحکم و مصباح الانس حاصل گردد، کارى دشوار و محتاج به قبول مشقّات و تحمّل مشکلات طاقت فرساست و کمتر کسى مى تواند به این درجات نایل آید. آیت الله آشتیانى علاوه بر دارابودن تسلّط تام بر تدریس کتب فلسفى و عرفانى و احاطه تام بر علوم نقلى، در علم طبّ قدیم و تدریس کتب تحقیقى طبّ و علوم ریاضى متداوّل نیز در هشتاد سال قبل تخصّص کامل داشت. از همه این امور مهم تر سلامت نفس، و پاکى روح و اهتمام به امور مردم محتاج و عدم آلودگى از محیط، از خواص آن وجود ملکوتى بود.([34])
 
 
 
سیّدجلال الدّین در جاى دیگر فضایل استاد را متذکر مى گردد:
 
 
 
آن مرد بى نظیر آن چنان از تظاهر و ریا و خودنمایى مُبرّا بود که حقیر احتمال مى دهد بر شمردن حفوق فراوان او، چه بسا موجب رنجش آن روح پرفتوح شود. چنان جهات کثرت و خلقى در جنبه حقّى او فانى شده بود که واقعاً تبدیل شده بود به ملکى در لباس انسانى و از ناحیه اکثرت تقوا و عبادت داراى نورانیّت خاص بود و به غیر از حقّ و حقیقت به امر دیگر توجّه نداشت.([35])
 
 
 
ادیب و هنرمند
 
 
 
آیت الله آشتیانى روح لطیفى داشت که با شکوفایى زمینه هاى ذوقى درونى شعر هم مى سرود. او بسیارى از مضامین عرفانى و فلسفى را به صورت سروده هایى، تنظیم نموده است. وى ارادت قلبى خویش به ساحت مقدّس اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) را نیز به صورت شعر آشکار ساخته است. وى در شعر به «واله» تخلّص مى نمود و دو قصیده اى که در سال روز میلاد حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) و نیز موسم ولادت حضرت مهدى(عج) سروده از شهرت بیشترى برخوردار است. دو بیت از اشعارش که به مناسبت تولّد حضرت ختمى مرتبت سروده چنین است:
 
 
 
صباح الخیر زد بلبل به گُلشن *** گل من عید شد چشم تو روشن
 
 
 
گُلى در گلشن اُمید بشکفت *** که هرگز نشکفد زینان به گلشن
 
 
 
در پایان یکى از نوشته هاى خود به زبان شعر این گونه دعا مى کند:
 
 
 
یا ربّ به کرامت آل عبا *** به فخامت نامه وحىّ سما
 
 
 
این نامه نامى نیک اثر *** کآورده ز عالم قدس خبر
 
 
 
پیوسته خجسته مقامش کن *** مقبول قلوب خواهش کن
 
 
 
آیت الله آشتیانى در هنر خوشنویسى، خطوط ریز و درشت نامور و نمونه بود و در این زمینه آثارى درخشان از خود به یادگار نهاد. کتاب «تمهید القواعد» شرح تحقیقى عمیقى است بر رساله قواعد و مؤلّف تمهید، ابن ترکه، از اسباط مؤلف، قواعد و معاصر است با شاهرخ میرزافرزند تیمور. این اثر از کتابهاى درسى حوزه علمى و عرفانى تهران بود.یکى از نسخه هاى تصحیح شده، نسخه اى است که آقا میرزا احمد آشتیانى زمان قرائت آن نزد آستادش میرزا هاشم گیلانى با کمال دقّت مقابله را با اصل نسخه رعایت نموده و با خط زیباى خود نسخه اى کامل پدید آورده است. نسخه آیت الله آشتیانى از تمامى نسخه ها معتبرتر است و سیّد جلال الدّین آشتیانى بر اساس آن کتاب «تمهید القواعد» را به طبع رسانیده است. حواشى این کتاب به خط آیت الله آشتیانى است که آن را از نسخه اصل به خطى زیبا نقل نموده است.([36])
 
 
 
علاّمه حسن زاده آملى مى نویسد: راقم این سطور وقتى درتهران در محضر مبارک آیت الله حاج میرزا احمد آشتیانى تشرّف داشت آن جناب را بر این تلمیذ دعاگویش لطفى خاص بود. در آن فرخنده محضر، سخن از اساتید حضرتش به میان آمد تا اینکه از جایش برخاست و به اندرون رفت و کتابى را به قطع وزیرى و قطر در حدود چهار انگشت و تمیز و با خط ممتاز و مجلّد بود آورد و فرمود: این تعلیقات استاد ما مرحوم میرزا حسن کرمانشاهى بر اسفار است که من خودم استنساخ کرده ام، شما این نسخه را ببرید و استنساخ کنید و به من برگردانید.([37])
 
 
 
قرآن و عترت
 
 
 
آیت الله آشتیانى به ساحت قدس پروردگار از درون توجّه داشت و این توجّه ناشى از معرفت ژرف او بود. عمل و اطاعتش از این درجات معنوى حکایت مى نمود. مداومت در اعمال نیک و انجام تکالیف دینى، تهجّد، تضرع و نیایش او را به حالتى از توحید عبادى رسانید که همه تواناییها و امکانات خویش را در جهت حبّ و تقرّب به مقام ربوبیّت به کار گرفت و هیچ نوع علاقه و تمایلى که با خشنودى پروردگار در تعارض باشد در دل و ذهن این عالم عامل مشاهده نگردید. فرزندش میرزا محمّدباقر آشتیانى نوشته است:
 
 
 
مرحوم آقاى والد پیوسته به قرآن و عترت عشق مى ورزید و ابراز علاقه مى نمود تا حدّى که در عیدها هم دستور مى داد مناقب و مصائب اهل بیت(علیهم السلام) نبوّت یادآورى شود. گاهى خود چند روایت تلاوت و با بیان مختصر نافع به حاضران استفاده مى رساند. و زمانى که حال حضور در مسجد براى اقامه جماعت داشتند بین دو نماز یا بعد از فراغ از نماز به حاج عبدقارى ضریر که به وجه معجزه آسایى به وسیله توسّل به مقام مقدّس صدیقه کبرى حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)حافظ قرآن شده بود مى فرمودند چند آیه از قرآن تلاوت نمایند و همواره به ما توصیه مى کردند از قرائت قرآن همه روزه ولو چند آیه غفلت ننمایید که موجب سعادت دنیا و نجات آخرت است.([38]) ایشان افزوده اند:
 
 
 
از مرحوم مبرور پدرم ـ طاب ثراه ـ جویا شدم که آیا در مدّت عمر خویش به شرف لقاء ولى عصر امام زمان علیه افضل الصّلوة و السّلام رسیده اند یا خیر؟ پس از تأمّل و شاید تبسّمى فرمودند: گاهى آثارى مشاهده نمودم که غیر از آن وجود مقدّس شایسته آن نبود. در آن لحظه نه من اصرار بر ذکر مواردش نمودم و نه ایشان بیانى فرمودند و لکن در مواقعى قضایایى اتّفاق افتاد که به گمان این جانب مورد انطباق بود:
 
 
 
الف ـ دستور به مداومت دعاى مشروط به طهارت به جهت حفظ از مرض وبا در سال (1321 هـ .ق.) معروف به سال وبایى که ابتدا به ایشان نام دعا القا مى شود بعد دسترسى به آن دعا به نحو غیر منتظره (به وسیله شخصى بعد از اداى نماز و در مسجد به ایشان) و مداومت بر آن و حفظ کلیّه افراد خانواده و کسانى که اقدام به خواندن آن کردند از ابتلاء به آن مرض و مبتلا شدن دو نفر از اعضاى خانواده و شفاى آنها.
 
 
 
ب ـ در اثر توسّل به ائمه اطهار(علیهم السلام) در نجف اشرف و به امام زمان(عج) به جهت وسعت رزق و اداى دیون در مسجد هندى پس از فراغ از بحث مرحوم میرزاى نائینى پیرمرد ناشناسى بدون سؤال و اظهار حال نزد ایشان مى آید و مى گوید: ما در موقع شدّت و ابتلاء این آیه را در شب نیمه شعبان مى نویسیم و در محلهایى که پول به جهت مخارج مى گذاریم، نگهدارى مى کنیم خداوند متعال وسعت مى دهد و متن دعا به ایشان مى دهد و مى رود. برهمین دستور اوّلین مرتبه شب نیمه شعبان در کربلاى معلاّ دستورالعمل را انجام و از آن پس من حیث لایحتسب وسعت و برکت مرحمت شد.
 
 
 
ج ـ در خصوص نام گذارى جزوه دعاى هدیه احمدیه که فرمودند: «در فکر تسمیه آن بودم سیّدى ناشناس وارد منزل شد پس از آنکه جویاى حال شدند به من فرمودند: شنیدم که کتاب دعایى مرقوم داشته اید گرفتند و ملاحظه کردند و فرمودند نام کتاب دعایى که تدوین کرده اید را «هدیه احمدیه» بگذارید. پس از خروج آن سیّد از اتاق با توجّه به اینکه کسى از نوشتن آن اطلاعى نداشت به دنبال ایشان فرستادم که جویا شوم از کجاست مستحضر شده اید که تألیفى در این باره نموده ام، هرچند گشتند، کسى را نیافتند از مستخدمین منزل سؤال نمودم این آقا کجا رفتند؟ گفتند: ما کسى را ندیدیم که وارد شود که حالا بدانیم کى خارج شده است.([39])
 
 
 
مسؤولیّت در قبال جامعه
 
 
 
از ویژگیهاى آیت الله آشتیانى این بودکه با وجود احاطه علمى قوىّ بر علوم و معارف گوناگون و تشکیل حوزه هاى درسى از این که به تبلیغ و ارشاد عامّه مردم بپردازد کوتاهى نمى کرد و چون احساس نمود در بین افراد جامعه در حوزه بحثهاى کلامى و اعتقادى و مضامین عبادى خلأ مشاهده مى شود و لازم است اشکالها و تردیدهاى عموم افراد حلّ و فصل گشته و کتابهاى مناسبى براى ایشان تدوین گردد به تألیف و تصنیف رساله ها و آثارى در این موارد پرداخت. خصوصاً در پدید آوردن این گونه نوشته ها جوانان را مدّ نظر داشت و مى کوشید با نثرى ساده و روان امّا با استدلالهاى استوار و براهین محکم آنان را از دریاى طوفان زده تردید و ابهام به ساحل هدایت و معنویت هدایت نماید. آن مرحوم در دیباچه رساله «یادآور توحید» پس از حمد خداوند و درود بر رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) و آلش در انگیزه تحریر رساله مذکور مى نویسد:
 
 
 
«و بعد احمد بن محمّد حسن الآشتیانى براى یادآورى جوانان روشنفکر که سایر طبقات خامدالفکر را ارشاد و هدایت بنمایند تحریر مى نماید.»
 
 
 
سپس با مثلى ساده بحث خداشناسى را مطرح مى کند. در سبب تألیف رساله «میزان القرائة» مى نویسد:
 
 
 
چون احساس کردم مردم به هنگام قرائت در نماز الفاظ آن را طبق آنچه در لغت و زبان عرب است ادا نمى کنند و نیز بر حسب سفارش یکى از دوستان رساله «میزان القرائه» را در درست ادا کردن مضامین نماز تحریر نمودم.
 
 
 
او طى این اثر اشکالها و ابهامهایى را که معمولاً براى افراد پیش مى آید، مطرح نموده که در نوع خود جالب و خواندنى است. حتّى در پژوهشهاى این حکیم برخى بلاها و حوادثى که متوجّه انسانهاست مورد توجّه بوده و در رساله «هدیه احمدیه» ادعیه اى جهت محفوظ ماندن بنا، رفع مرض، محفوظ ماندن از شرّ دشمن و دفع بلایا و نیز رفع گرفتاریهاى آورده است. آن حکیم در پایان رساله «بیان نافع» مى نویسد: «چون در این عصر صدمات وارده از تصادفات و غیر آنها زیاد است مناسب دانستم که این دعاى ذیل را که مرحوم مجلسى در کتاب «مقابس المصابیح» از کلینى از امام صادق(علیه السلام) نقل فرموده و براى حفظ دین، جان و مال مفید است و از تعقیبات مشترکه نمازهاى یومیه مى باشد در تتمه این رساله ذکر نمایم.([40])
 
 
 
در جلسه هاى شبانه که براى برادران ایمانى و دینى داشت هفته اى یک شب را به تفسیر قرآن اختصاص داد. وى در این جلسه ها تفسیر چندین سوره را به زبان ساده براى حاضران بیان مى کرد که ظاهراً مجموعه آن بحثها را به صورت نوشتارى درآورده تا همه مردم از آن استفاده کنندولى این نوشته ها تاکنون به طبع نرسیده است.([41])
 
 
 
آیت الله آشتیانى از عمر با برکت خویش به بهترین و عالى ترین نحو استفاده مى نمود و اجازه نمى داد لحظه اى از وقتش بیهوده تلف شود. عبادت، ارشاد مردم وعظ و خطابه تشکیل حوزه هاى درسى و تربیت شاگردان، تألیف آثار و نوشته هاى گوناگون محور تلاشهاى فکرى و فرهنگى او بود. حتّى وقتى در ناحیه پا دچار عارضه شدید شد از تحقیق و پژوهش باز نماند و در چند روزى که از حضور در مجلس درس محروم گردید اجمالى از مطالب اخلاقى و اعتقادى را در رساله «اخلاق و توحید» تدوین نمود.
 
 
 
آثار
 
 
 
آثارقلمی برجای مانده ازاین فقیه عارف درعرصه فنون وعلوم بسیاری است که به بیش از شصت جلدمی رسدکه نیمی از آنها به زیور طبع اراسته شده اند.این نوشته های ارزشمنددر موضوعات ذیل تدوین یافته اند:
 
 
 
الف-قرآن وحدیث
 
 
 
1. طرائف الحکم در دو جلدعربى و فارسى. این کتاب مجموعه روایت هاى انتخاب شده اى است که آیت الله آشتیانى براى جلسه هاى هفتگى خود فراهم آورده و در آن جلسات مکرّر براى مردم مى خوانده است. این اثر چندین بار به طبع رسیده است.
 
 
 
2. رساله بیان نافع در تفسیر آیه (یا ایّها النّاس اعبدوا ربّکم الّذى خلقکم)
 
 
 
3. رساله در تفسیر آیه قل الرّوح.
 
 
 
4. الاحادیث.
 
 
 
این کتاب شامل یکصدو بیست حدیث است که در حاشیه رساله «قول ثابت» بدون ترجمه و نیز ضمیمه چاپ دوم قول ثابت با ترجمه چاپ شده است.
 
 
 
5. تفسیر چند سوره از قرآن نیاز به تبویب، تنظیم و ترتیب دارد.
 
 
 
6. رساله مختصرى در تفسیر سوره واقعه.
 
 
 
7. رساله مختصرى در فضائل السّادات (دیدگاه روایى).
 
 
 
ب ـ کلام و اعتقادات.
 
 
 
8. حاشیه شرح تجرید علاّمه حلّى.
 
 
 
9. حاشیه شرح تجرید قوشچى.
 
 
 
10. نامه رهبران (یکدوره اصول عقاید به زبان فارسى) که تاکنون سه بار چاپ شده است.
 
 
 
11. لوامع الحقایق (یکدوره اصول عقاید به زبان عربى) یک بار در ایران و بار دوم در لبنان چاپ گردید.
 
 
 
12. تذکرة الغافلین (یکدوره اصول عقاید به زبان فارسى) که حدود نود سال قبل بدون ذکر نام مؤلّف به صورت سنگى چاپ شده و لازم است تجدید طبع شود.
 
 
 
13. رساله دلائل التوحید.
 
 
 
14. رساله یادآور(در توحید) فارسى.
 
 
 
15. رساله کلمه طیّبه.
 
 
 
16. رساله قول ثابت.
 
 
 
17. قصدالسّبیل در ابطال جبر و تفویض و اثبات امر بین الامرین (یک بار چاپ سنگى شده است.)
 
 
 
18. الهدیة الاحمدیة در علم بارى که یک بار به صورت چاپ سنگى در دسترس مردم قرار گرفته است.
 
  
19. رسالة فى الولایة.
+
میرزا احمد در مباحث [[عرفان|عرفانى]] مسلّط و مدتهایى «شرح فصوص»، «[[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]]» و «[[شفا (کتاب)|شفا]]» را تدریس کرده و در طرح مباحث نظرى عرفان بسیار دقّت نظر داشت. همچنین این عارف زاهد با منابع [[طب]] قدیم کاملاً آشنایى داشت و مدتها کتابهاى تحقیقى طبّ را تدریس مى نمود، علوم [[ریاضى]] را نیز چندین دوره درس داد. همچنین ایشان در [[نجف]] داراى حوزه تدریس بود و کثیرى از دانشوران نامدار در درس او حاضر مى گردیدند.
  
20. سرمایه سعادت در توحید، نبوّت، امامت و معاد.
+
حوزه درس آشتیانى پس از بازگشت از نجف، مرجع خاص و عام گردید و افراد زیادى از چشمه زلال دانش و ژرفاى اندیشه اش بهره مند گردیدند. افرادى در مکتب وى به فراگیرى علوم مبادرت ورزیدند که در زمان ما از استوانه هاى مهم علمى به شمار مى روند و محافل حوزوى و دانشگاهى از مشعل فروزان آنان استفاده مى کنند.
  
21. رساله پرستش نامه. مؤلّف آن را در سال (1353 هـ .ق.) نوشته و تاکنون دو بار چاپ شده است.
+
برخی شاگردان مبرز آیت الله آشتیانى عبارتند از:
  
22. آداب الدعاء.
+
* [[سید جلال الدین آشتیانی|سید جلال الدین آشتیانى]]؛ ایشان از استوانه هاى فرهنگ و اندیشه اسلامى و از حکیمان و شارحان برجسته عرفان نظرى معاصر است. او سالیان متمادى از محضر میرزا احمد آشتیانى استفاده کرد و در ایّام جوانى بر متون فلسفى و عرفانى تسلّط یافت.
 +
* [[علامه حسن زاده آملی|علامه حسن حسن زاده آملى]]؛ ایشان بخش مهمّى از کتاب [[شفا (کتاب)|شفا]] و [[قانون (کتاب)|قانون]] بوعلى سینا را در تهران نزد میرزا احمد آشتیانى فرا گرفت.
 +
* آیت الله میرزا محمدباقر آشتیانى؛ وى در سال (1340 هـ .ق.) در نجف اشرف از حوزه درس آیت الله میرزا احمد آشتیانى بهره برد.
 +
* آیت الله سید عباس طباطبایى؛ او در عراق و ایران از محضر آیت الله میرزا احمد آشتیانى استفاده کرد و ارتباط علمى وى با استاد منجر به رابطه اى دوستانه و عاطفى شد و با دختر میرزا احمد آشتیانى ازدواج نمود.  
  
23. رساله توحید و معاد.
+
== ویژگی‌های علمی و اخلاقی ==
 +
آیت الله میرزا احمد آشتیانى جامع ترین استاد در علوم عقلى و نقلى بود. وى در فنون [[ریاضى]] متبحّر و در [[طب|طبّ]] قدیم یگانه استاد عصر خویش به شمار مى رفت و به خوبى از عهده تدریس قانون [[ابن سینا|ابوعلى سینا]] و سایر کتابهاى طبى بر مى آمد.
  
24. رساله عیدیه در نبوّت و نیز مقام رسالت حضرت ختمى مرتبت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم).
+
وی در [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[تفسیر]]، [[حدیث]] و [[اخلاق]] نیز براى خواص و نیز عموم مردم مباحثى ارزنده و آموزنده و متکى برپژوهشهاى عمیق بیان مى کرد و در این رشته ها تألیفها و رساله هاى مفیدى تدوین کرده است.
  
25. هدیه احمدیه (ادعیه و ذکرهاى مفید).
+
آیت الله آشتیانى روح لطیفى داشت که با شکوفایى زمینه هاى ذوقى درونى [[شعر]] هم مى سرود. او بسیارى از مضامین عرفانى و فلسفى را به صورت سروده هایى، تنظیم نموده است. وى ارادت قلبى خویش به ساحت مقدّس [[اهل بیت]] (علیهم السلام) را نیز به صورت شعر آشکار ساخته است. وى در شعر به «واله» [[تخلص|تخلّص]] مى نمود و دو [[قصیده]] اى که در سال روز میلاد [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]](صلى الله علیه وآله) و نیز موسم ولادت [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدى]](علیه السلام) سروده از شهرت بیشترى برخوردار است.
  
26. رساله آداب دعا.
+
آیت الله آشتیانى در هنر خوشنویسى، خطوط ریز و درشت نامور و نمونه بود و در این زمینه آثارى درخشان از خود به یادگار نهاد.  
  
ح ـ اصول فقه، فقه و احکام
+
ایشان علاوه بر جامعیت کم نظیر در علوم متداوّل عصر خود و احاطه بر مراتب معقول و منقول، عالمى متّقى و دانشمندى زاهد و پارسا و انسانى تمام عیار بود. آیت الله [[سید جلال الدین آشتیانی|سید جلال الدین آشتیانى]] مى نویسد: «تحصیل جامعیت در علوم عقلى و نقلى کارى بسیار مشکل است. تبحّر و تسلّط در علم فقه، اصول و حدیث در حدّ اجتهاد و تحصیل علوم عقلى، فلسفه و حکمت مشّاء و اشراق، حکمت متعالیه ملاّصدرا، تعلیم عرفان و علم توحید به نحوى که قدرت تامّ جهت تدریس شفا، اشارات، حکمت اشراق، اسفار، شواهد الرّبوبیة، شرح فصوص الحکم و مصباح الانس حاصل گردد، کارى دشوار و محتاج به قبول مشقّات و تحمّل مشکلات طاقت فرساست و کمتر کسى مى تواند به این درجات نایل آید. آیت الله آشتیانى علاوه بر دارا بودن تسلّط تام بر تدریس کتب فلسفى و عرفانى و احاطه تام بر علوم نقلى، در علم طبّ قدیم و تدریس کتب تحقیقى طبّ و علوم ریاضى متداوّل نیز در هشتاد سال قبل تخصّص کامل داشت. از همه این امور مهمتر، سلامت نفس، و پاکى روح و اهتمام به امور مردم محتاج و عدم آلودگى از محیط، از خواص آن وجود ملکوتى بود.»
  
27. حاشیه مکاسب شیخ انصارى.
+
آیت الله آشتیانى به ساحت قدس پروردگار از درون توجّه داشت و این توجّه ناشى از معرفت ژرف او بود. عمل و اطاعتش از این درجات معنوى حکایت مى نمود. مداومت در اعمال نیک و انجام تکالیف دینى، [[تهجّد]]، تضرع و نیایش او را به حالتى از [[توحید]] عبادى رسانید که همه تواناییها و امکانات خویش را در جهت حبّ و تقرّب به مقام ربوبیّت به کار گرفت و هیچ نوع علاقه و تمایلى که با خشنودى پروردگار در تعارض باشد در دل و ذهن این عالم عامل مشاهده نگردید.  
  
28. حاشیه رسائل شیخ انصارى.
+
== فعالیت‌های اجتماعی ==
 +
از ویژگیهاى آیت الله آشتیانى این بود که با وجود احاطه علمى قوىّ بر علوم و معارف گوناگون و تشکیل حوزه هاى درسى از این که به تبلیغ و ارشاد عامّه مردم بپردازد کوتاهى نمى کرد و چون احساس نمود در بین افراد جامعه در حوزه بحثهاى [[علم کلام|کلامى]] و اعتقادى و مضامین عبادى خلأ مشاهده مى شود و لازم است اشکالها و تردیدهاى عموم افراد حلّ و فصل گشته و کتابهاى مناسبى براى ایشان تدوین گردد به تألیف و تصنیف رساله ها و آثارى در این موارد پرداخت. خصوصاً در پدید آوردن این گونه نوشته ها جوانان را مدّ نظر داشت و مى کوشید با نثرى ساده و روان امّا با استدلالهاى استوار و براهین محکم آنان را از دریاى طوفان زده تردید و ابهام به ساحل هدایت و معنویت هدایت نماید. آن مرحوم در دیباچه رساله «یادآور توحید» پس از حمد خداوند و درود بر [[رسول اکرم]](صلى الله علیه وآله) و آلش در انگیزه تحریر رساله مذکور مى نویسد: «و بعد، احمد بن محمّد حسن الآشتیانى براى یادآورى جوانان روشنفکر که سایر طبقات خامدالفکر را ارشاد و هدایت بنمایند تحریر مى نماید.» سپس با مثلى ساده بحث خداشناسى را مطرح مى کند. در سبب تألیف رساله «میزان القرائة» مى نویسد: چون احساس کردم مردم به هنگام قرائت در نماز الفاظ آن را طبق آنچه در لغت و زبان عرب است ادا نمى کنند و نیز بر حسب سفارش یکى از دوستان رساله «میزان القرائه» را در درست ادا کردن مضامین نماز تحریر نمودم.
  
29. حاشیه کفایه آخوند خراسانى.
+
او طى این اثر اشکالها و ابهامهایى را که معمولاً براى افراد پیش مى آید، مطرح نموده که در نوع خود جالب و خواندنى است. حتّى در پژوهشهاى این حکیم برخى بلاها و حوادثى که متوجّه انسانهاست مورد توجّه بوده و در رساله «هدیه احمدیه» ادعیه اى جهت محفوظ ماندن بنا، رفع مرض، محفوظ ماندن از شرّ دشمن و دفع بلایا و نیز رفع گرفتاریهاى آورده است.
  
30. حاشیه شرح لمعه شهید ثانى.
+
در جلسه هاى شبانه که براى برادران ایمانى و دینى داشت، هفته اى یک شب را به [[تفسیر قرآن]] اختصاص داد. وى در این جلسه ها تفسیر چندین [[سوره]] را به زبان ساده براى حاضران بیان مى کرد که ظاهراً مجموعه آن بحثها را به صورت نوشتارى درآورده تا همه مردم از آن استفاده کنند ولى این نوشته ها تاکنون به طبع نرسیده است.
  
31. حاشیه شرایع محقّق حلّى.
+
آیت الله آشتیانى از عمر با برکت خویش به بهترین نحو استفاده مى نمود و اجازه نمى داد لحظه اى از وقتش بیهوده تلف شود. عبادت، ارشاد مردم، وعظ و خطابه تشکیل حوزه هاى درسى و تربیت شاگردان، تألیف آثار و نوشته هاى گوناگون محور تلاشهاى فکرى و فرهنگى او بود. حتّى وقتى در ناحیه پا دچار عارضه شدید شد از تحقیق و پژوهش باز نماند و در چند روزى که از حضور در مجلس درس محروم گردید اجمالى از مطالب اخلاقى و اعتقادى را در رساله «اخلاق و توحید» تدوین نمود.
  
32. حاشیه طهارت شیخ انصارى.
+
== آثار و تألیفات ==
 +
آثار قلمی برجای مانده از این فقیه عارف در عرصه فنون و علوم بسیاری است که به بیش از شصت جلد می رسد که نیمی از آنها به زیور طبع آراسته شده اند. این نوشته های ارزشمند در موضوعات ذیل تدوین یافته اند:
  
33. حاشیه قواعد علاّمه حلّى.
+
الف- قرآن و حدیث
  
34. حاشیه تبصره علاّمه حلّى.
+
* 1. طرائف الحکم در دو جلدعربى و فارسى. این کتاب مجموعه روایت هاى انتخاب شده اى است که آیت الله آشتیانى براى جلسه هاى هفتگى خود فراهم آورده و در آن جلسات مکرّر براى مردم مى خوانده است. این اثر چندین بار به طبع رسیده است.
 +
* 2. رساله بیان نافع در تفسیر آیه (یا ایّها النّاس اعبدوا ربّکم الّذى خلقکم)؛ آن حکیم در پایان رساله «بیان نافع» مى نویسد: «چون در این عصر صدمات وارده از تصادفات و غیر آنها زیاد است مناسب دانستم که این دعاى ذیل را که مرحوم مجلسى در کتاب «مقابس المصابیح» از کلینى از امام صادق(علیه السلام) نقل فرموده و براى حفظ دین، جان و مال مفید است و از تعقیبات مشترکه نمازهاى یومیه مى باشد در تتمه این رساله ذکر نمایم.
 +
* 3. رساله در تفسیر آیه قل الرّوح.
 +
* 4. الاحادیث.
 +
* این کتاب شامل 120 حدیث است که در حاشیه رساله «قول ثابت» بدون ترجمه و نیز ضمیمه چاپ دوم قول ثابت با ترجمه چاپ شده است.
 +
* 5. تفسیر چند سوره از قرآن، که نیاز به تبویب، تنظیم و ترتیب دارد.
 +
* 6. رساله مختصرى در تفسیر سوره واقعه.
 +
* 7. رساله مختصرى در فضائل السّادات (دیدگاه روایى).
  
35. حاشیه قوانین میرزاى قمى.
+
ب ـ کلام و اعتقادات
  
36. کتاب الصلواة (تقریرات درس آیت الله نائینى).
+
* 8. حاشیه شرح تجرید علاّمه حلّى.
 +
* 9. حاشیه شرح تجرید قوشچى.
 +
* 10. نامه رهبران (یکدوره اصول عقاید به زبان فارسى) که تاکنون سه بار چاپ شده است.
 +
* 11. لوامع الحقایق (یکدوره اصول عقاید به زبان عربى) یک بار در ایران و بار دوم در لبنان چاپ گردید.
 +
* 12. تذکرة الغافلین (یکدوره اصول عقاید به زبان فارسى) که حدود نود سال قبل بدون ذکر نام مؤلّف به صورت سنگى چاپ شده و لازم است تجدید طبع شود.
 +
* 13. رساله دلائل التوحید.
 +
* 14. رساله یادآور(در توحید) فارسى.
 +
* 15. رساله کلمه طیّبه.
 +
* 16. رساله قول ثابت.
 +
* 17. قصدالسّبیل در ابطال جبر و تفویض و اثبات امر بین الامرین (یک بار چاپ سنگى شده است.)
 +
* 18. الهدیة الاحمدیة در علم بارى که یک بار به صورت چاپ سنگى در دسترس مردم قرار گرفته است.
 +
* 19. رسالة فى الولایة.
 +
* 20. سرمایه سعادت در توحید، نبوّت، امامت و معاد.
 +
* 21. رساله پرستش نامه. مؤلّف آن را در سال (1353 هـ .ق.) نوشته و تاکنون دو بار چاپ شده است.
 +
* 22. آداب الدعاء.
 +
* 23. رساله توحید و معاد.
 +
* 24. رساله عیدیه در نبوّت و نیز مقام رسالت حضرت ختمى مرتبت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم).
 +
* 25. هدیه احمدیه (ادعیه و ذکرهاى مفید)؛ مرحوم آشتیانی در خصوص نام گذارى جزوه دعاى هدیه احمدیه فرمودند: «در فکر تسمیه آن بودم سیّدى ناشناس وارد منزل شد پس از آنکه جویاى حال شدند به من فرمودند: شنیدم که کتاب دعایى مرقوم داشته اید گرفتند و ملاحظه کردند و فرمودند نام کتاب دعایى که تدوین کرده اید را «هدیه احمدیه» بگذارید. پس از خروج آن سیّد از اتاق با توجّه به اینکه کسى از نوشتن آن اطلاعى نداشت به دنبال ایشان فرستادم که جویا شوم از کجاست مستحضر شده اید که تألیفى در این باره نموده ام، هرچند گشتند، کسى را نیافتند از مستخدمین منزل سؤال نمودم این آقا کجا رفتند؟ گفتند: ما کسى را ندیدیم که وارد شود که حالا بدانیم کى خارج شده است.
 +
* 26. رساله آداب دعا.
  
37. کتاب المتاجر (تقریرات درس مرحوم آیت الله نائینى.)
+
ج ـ اصول فقه، فقه و احکام
  
38. تقریرات اصول فقه (یک دوره درس محقّق نائینى).
+
* 27. حاشیه مکاسب شیخ انصارى.
 +
* 28. حاشیه رسائل شیخ انصارى.
 +
* 29. حاشیه کفایه آخوند خراسانى.
 +
* 30. حاشیه شرح لمعه شهید ثانى.
 +
* 31. حاشیه شرایع محقّق حلّى.
 +
* 32. حاشیه طهارت شیخ انصارى.
 +
* 33. حاشیه قواعد علاّمه حلّى.
 +
* 34. حاشیه تبصره علاّمه حلّى.
 +
* 35. حاشیه قوانین میرزاى قمى.
 +
* 36. کتاب الصلواة (تقریرات درس آیت الله نائینى).
 +
* 37. کتاب المتاجر (تقریرات درس مرحوم آیت الله نائینى.)
 +
* 38. تقریرات اصول فقه (یک دوره درس محقّق نائینى).
  
 
د ـ حکمت، فلسفه، عرفان، اخلاق و منطق
 
د ـ حکمت، فلسفه، عرفان، اخلاق و منطق
  
39. حاشیه شرح اشارات.
+
* 39. حاشیه شرح اشارات.
 
+
* 40. حاشیه شواهد الربوبیّه.
40. حاشیه شواهد الربوبیّه.
+
* 41. حاشیه طبیعیات شفاء.
 
+
* 42. حاشیه شرح فصوص الحکم.
41. حاشیه طبیعیات شفاء.
+
* 43. حاشیه و تصحیح کتاب تمهید القواعد ابن ترکه.
 
+
* 44. حاشیه شرح مطالع (منطق).
42. حاشیه شرح فصوص الحکم.
+
* 45. حاشیه شرح منظومه سبزوارى.
 
+
* 46. حاشیه اسفار ملاّصدرا.
43. حاشیه و تصحیح کتاب تمهید القواعد ابن ترکه.
+
* 47. حاشیه مصباح الانس.
 
+
* 48. رساله اخلاق و توحید.
44. حاشیه شرح مطالع (منطق).
+
* 49. مقالات احمدیه (در اخلاق).
 
+
* 50. تبیان المسالک در بیان عقاید مسالک مختلف در مسأله وحدت وجود.
45. حاشیه شرح منظومه سبزوارى.
+
* 51. رساله اى در فرق بین اسم جنس و علم جنس.
 
 
46. حاشیه اسفار ملاّصدرا.
 
 
 
47. حاشیه مصباح الانس.
 
 
 
48. رساله اخلاق و توحید.
 
 
 
49. مقالات احمدیه (در اخلاق).
 
 
 
50. تبیان المسالک در بیان عقاید مسالک مختلف در مسأله وحدت وجود.
 
 
 
51. رساله اى در فرق بین اسم جنس و علم جنس.
 
  
 
هـ. ادبیات فارسى و عربى، صرف و نحو و تجوید
 
هـ. ادبیات فارسى و عربى، صرف و نحو و تجوید
  
52. حاشیه مقامات حریرى (ادبیات).
+
* 52. حاشیه مقامات حریرى (ادبیات).
 
+
* 53. حاشیه مطوّل تفتازانى در علوم بلاغت.
53. حاشیه مطوّل تفتازانى در علوم بلاغت.
+
* 54. حاشیه شرح نظام (صرف).
 
+
* 55. حاشیه سیوطى (نحو).
54. حاشیه شرح نظام (صرف).
+
* 56. حاشیه شرح رضى (نحو).
 
+
* 57. حاشیه تصریح (نحو).
55. حاشیه سیوطى (نحو).
+
* 58. حاشیه شرح جامى (نحو).
 
+
* 59. رساله میزان القرائة (در تجوید).
56. حاشیه شرح رضى (نحو).
+
* 60. قصیده اى در میلاد پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله).
 
+
* 61. قصیدهاى در میلاد حضرت مهدى(عج).
57. حاشیه تصریح (نحو).
 
 
 
58. حاشیه شرح جامى (نحو).
 
 
 
59. رساله میزان القرائة (در تجوید).
 
 
 
60. قصیده اى در میلاد پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله).
 
 
 
61. قصیدهاى در میلاد حضرت مهدى(عج).
 
  
 
و ـ هیأت، نجوم، ریاضى، زیست شناسى و طبّ
 
و ـ هیأت، نجوم، ریاضى، زیست شناسى و طبّ
  
62. حاشیه خلاصة الحساب شیخ بهایى (ریاضى).
+
* 62. حاشیه خلاصة الحساب شیخ بهایى (ریاضى).
 
+
* 63. حاشیه تشریح الافلاک شیخ بهایى (هیأت).
63. حاشیه تشریح الافلاک شیخ بهایى (هیأت).
+
* 64. حاشیه کلیات قانون بوعلى سینا(طب).
 
+
* 65. حاشیه بر فیزیولوژى.
64. حاشیه کلیات قانون بوعلى سینا(طب).
 
 
 
65. حاشیه بر فیزیولوژى.([42])
 
 
 
 
 
وفات
 
  
 +
== وفات ==
 
میرزا احمد آشتیانى سرانجام پس از عمرى تلاش فکرى، علمى و فرهنگى توأم با زهد و وارستگى در روز سه شنبه سوم تیرماه (1354) مطابق 14 جمادى الثانى سال (1395 هـ .ق.) در سن نود و پنج سالگى چشم از جهان فرو بست.
 
میرزا احمد آشتیانى سرانجام پس از عمرى تلاش فکرى، علمى و فرهنگى توأم با زهد و وارستگى در روز سه شنبه سوم تیرماه (1354) مطابق 14 جمادى الثانى سال (1395 هـ .ق.) در سن نود و پنج سالگى چشم از جهان فرو بست.
  

نسخهٔ ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۷

«میرزا احمد آشتیانى» (1300-1395 ق) فرزند میرزا محمدحسن آشتیانى،

ولادت و خاندان

میرزا احمد آشتیانى فرزند آیت الله میرزا محمدحسن آشتیانى (1319ـ1248هـ.ق)، در سال (1300 هـ.ق) در تهران و در خانواده اى که وارث معرفت و اندیشه بودند، دیده به جهان گشود. پدرش از مشاهیر عالمان تهران بود و به دلیل حضور مؤثر در مبارزه با استبداد در جریان قیام تنباکو که به لغو قرارداد «رژى» منتهى گردید، در پهنه کشور اسلامى ایران نیز از شهرت بسزایى برخوردار بود.

آیت الله شیخ مرتضی آشتیانی، برادر بزرگتر میرزا احمد آشتیانى می باشد.

تحصیل و استادان

احمد آشتیانى در سنین کودکى و نوجوانى مقدّمات علوم حوزوى و ادبیات فارسى را بخوبى فراگرفت و در خدمت والد بزرگوارش، فقه، اصول و علوم دیگر را کسب کرد. چنانچه نوشته اند: «میرزا احمد آشتیانى پس از پایان مقدّمات و ادبیات، لطیفه بسیارى در فنون نحو، صرف، منطق، هیأت، حساب و معانى خدمت والد ماجدش اشتغال یافته و به درس خصوصى در مباحث اصول تحت عنوان «معالم» پا گزارده و قواعد اصولى را از بیانات آن بزرگوار آموخت.»

میرزا احمد پس از وفات پدر بزرگوارش، فلسفه، حکمت و مباحث فقه و اصول را نزد استادانى که نامشان ذکر مى شود، در سطح عالى فرا گرفت.

  • میرزا هاشم اشکورى (متوفّاى 1332 هـ .ق)؛ او به تدریس در مدرسه سپهسالار تهران دعوت گردید و برخى از آثار عرفانى را در این مکان تدریس مى نمود. میرزا احمد، کتاب «تمهید القواعد»، «شرح فصوص قیصرى»، «مصباح الانس» حمزه فنارى و بخش «الهیّات» از «اسفار» ملاصدرا را نزد این حکیم متألّه آموخت.
  • میرزا حسن کرمانشاهى (متوفّاى 1336 هـ .ق.)؛ این حکیم از ارکان انتقال فلسفه به طبقات متأخرتر به شمار مى رود. میرزا احمد بخشهایى از کتاب «شفاى» بوعلى سینا، شرح اشارات و نیز سفر نفس، امور عامه، جواهر و اعراض کتاب اسفار را نزد میرزا حسن کرمانشاهى آموخت.
  • میرزا شهاب الدین نیریزى شیرازى (متوفّاى 1320 هـ .ق)؛ این حکیم از شاگردان برجسته حکیم جلوه است که در فقه و اصول هم تبحّر داشت. وى در مدرسه صدر تهران آثار محیى الدین عربى را تدریس مى نمود. میرزا احمد آشتیانى بخشهاى قابل توجّهى از کتاب اسفار ملاصدرا را نزد آقا میرزا شهاب الدّین قرائت نمود.

میرزا احمد پس از فراگیرى متون مهم فلسفى و عرفانى، به ریاضى علاقه مند گردید و در این رشته در زمره شاگردان نامدار میرزا جهان بخش و میرزا عبدالغفار نجم الدوله به شمار آمد.

وى سپس به طب روى آورد و کتابهاى تحقیقى این دانش همچون «شرح نفیسى» و «کلیات قانون» را نزد استادان مشهورى چون میرزا محمدحسین و میرزا ابوالقاسم نائینى فرا گرفت و در درس استادان طبّ جدید آن عصر یعنى میرزا على اکبر ناظم الاطبّاء و رئیس الاطبا میرزا ابوالحسن حاضر گردید. او به موازات تحصیل علوم عقلى، معارف نقلى مخصوصاً فقه و اصول را نزد مرحوم آقا شیخ محمدرضا نورى و مرحوم آقا سید محمد یزدى فراگرفت.

زمانى که میرزا على اکبر، مدرّس مدرسه شیخ عبدالحسین در تهران بود میرزا احمد به همراه آیت الله حاج آقا حسین قمى و تنى چند از عالمان برجسته در درس ایشان شرکت مى نمود.

آخوند ملا محمد هیدجى زنجانى (1349 ـ 1270 هـ .ق)؛ میرزا احمد آشتیانى در حوزه درسى او به تکمیل تواناییهاى خود در علوم معقول پرداخت و از فضایل اخلاقى این حکیم زاهد نیز متأثر شد.

آیت الله رضا استادى متذکر گردیده اند: مرحوم آقاى آشتیانى در ابتداى آمدن مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائرى به قم و تأسیس حوزه علمیه قم توسط ایشان، مدّت کوتاهى هم در قم رحل اقامت افکند و در درس آیت الله حائرى شرکت مى کرد ولى ظاهراً اقامت او در قم کوتاه بوده است.

با وجود اینکه میرزا احمد جرعه هاى پرفیضى از چشمه هاى عالمان تهران و قم نوشید و در چندین رشته از علوم توانایى هاى فوق العاده اى به دست آورد، امّا به آن اکتفا نکرد و به منظور تکمیل علوم نقلى و درک فیض استادان حوزه نجف اشرف در سال (1340 هـ .ق.) رهسپار عراق گردید و در حدود ده سال در جوار بارگاه مطهّر حضرت على(علیه السلام) اقامت گزید. وى علاوه بر تحصیل، به تدریس هم مى پرداخت. میرزا احمد از محضر آیات عظام آقا ضیاءالدّین عراقى، سید ابوالحسن اصفهانى و میرزا محمدحسین نائینى بهره هاى فراوان برد و در نقل احادیث و وصول به درجه اجتهاد از این بزرگان، به کسب اجازه و گواهى نایل گردید. البتّه او قبلاً این اجازات را از آیت الله بروجردى و آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى یزدى نیز اخذ کرده بود.

آشتیانى در میان استادان نجف با محقّق نائینى انس و الفت افزون ترى داشت و این ارتباط که فراتر از روابط استاد و شاگردى بود.

میرزا احمد آشتیانى پس از رسیدن به فراز قله حکمت و فقاهت و بهره مند شدن از محضر مشاهیرى که بدانها اشاره گشت، در سال (1350 هـ .ق.) نجف اشرف را به قصد ایران ترک نمود و در تهران ساکن گردید.

تدریس و شاگردان

میرزا احمد آشتیانى پس از اینکه علوم عقلى و نقلى را در تهران فراگرفت، در مدرسه سپهسالار قدیم و سپس در مدرسه سپهسالار جدید مشغول تدریس علوم معقول و منقول گردید. و در زمان فراغت از تدریس مجمعى به عنوان کلاس اصول عقاید براى عموم طبقات علاقه مند تشکیل مى داد و با بیانى شیوا و قابل فهم براى همه افراد، به ارشاد و هدایت مردم در این محافل و مجالس مى پرداخت. در واقع میرزا احمد وقتى سى بهار را پشت سر نهاد به تدریس در بسیارى از علوم و فنون مشغول گردید و جمع زیادى از دانشوران ساکن تهران در درس او حاضر مى شدند. در مجلسى که بحثهاى کلامى و اعتقادى را مطرح مى نمود، گروه کثیرى از مردمان ساکن تهران مشتاق شرکت در جلسات پربارش گردیدند و از این رهگذر توانستند با بصیرت افزون ترى ملتزم امور شرعى و موازین مذهبى باشند.

میرزا احمد در مباحث عرفانى مسلّط و مدتهایى «شرح فصوص»، «اسفار» و «شفا» را تدریس کرده و در طرح مباحث نظرى عرفان بسیار دقّت نظر داشت. همچنین این عارف زاهد با منابع طب قدیم کاملاً آشنایى داشت و مدتها کتابهاى تحقیقى طبّ را تدریس مى نمود، علوم ریاضى را نیز چندین دوره درس داد. همچنین ایشان در نجف داراى حوزه تدریس بود و کثیرى از دانشوران نامدار در درس او حاضر مى گردیدند.

حوزه درس آشتیانى پس از بازگشت از نجف، مرجع خاص و عام گردید و افراد زیادى از چشمه زلال دانش و ژرفاى اندیشه اش بهره مند گردیدند. افرادى در مکتب وى به فراگیرى علوم مبادرت ورزیدند که در زمان ما از استوانه هاى مهم علمى به شمار مى روند و محافل حوزوى و دانشگاهى از مشعل فروزان آنان استفاده مى کنند.

برخی شاگردان مبرز آیت الله آشتیانى عبارتند از:

  • سید جلال الدین آشتیانى؛ ایشان از استوانه هاى فرهنگ و اندیشه اسلامى و از حکیمان و شارحان برجسته عرفان نظرى معاصر است. او سالیان متمادى از محضر میرزا احمد آشتیانى استفاده کرد و در ایّام جوانى بر متون فلسفى و عرفانى تسلّط یافت.
  • علامه حسن حسن زاده آملى؛ ایشان بخش مهمّى از کتاب شفا و قانون بوعلى سینا را در تهران نزد میرزا احمد آشتیانى فرا گرفت.
  • آیت الله میرزا محمدباقر آشتیانى؛ وى در سال (1340 هـ .ق.) در نجف اشرف از حوزه درس آیت الله میرزا احمد آشتیانى بهره برد.
  • آیت الله سید عباس طباطبایى؛ او در عراق و ایران از محضر آیت الله میرزا احمد آشتیانى استفاده کرد و ارتباط علمى وى با استاد منجر به رابطه اى دوستانه و عاطفى شد و با دختر میرزا احمد آشتیانى ازدواج نمود.

ویژگی‌های علمی و اخلاقی

آیت الله میرزا احمد آشتیانى جامع ترین استاد در علوم عقلى و نقلى بود. وى در فنون ریاضى متبحّر و در طبّ قدیم یگانه استاد عصر خویش به شمار مى رفت و به خوبى از عهده تدریس قانون ابوعلى سینا و سایر کتابهاى طبى بر مى آمد.

وی در فقه و اصول، تفسیر، حدیث و اخلاق نیز براى خواص و نیز عموم مردم مباحثى ارزنده و آموزنده و متکى برپژوهشهاى عمیق بیان مى کرد و در این رشته ها تألیفها و رساله هاى مفیدى تدوین کرده است.

آیت الله آشتیانى روح لطیفى داشت که با شکوفایى زمینه هاى ذوقى درونى شعر هم مى سرود. او بسیارى از مضامین عرفانى و فلسفى را به صورت سروده هایى، تنظیم نموده است. وى ارادت قلبى خویش به ساحت مقدّس اهل بیت (علیهم السلام) را نیز به صورت شعر آشکار ساخته است. وى در شعر به «واله» تخلّص مى نمود و دو قصیده اى که در سال روز میلاد رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) و نیز موسم ولادت حضرت مهدى(علیه السلام) سروده از شهرت بیشترى برخوردار است.

آیت الله آشتیانى در هنر خوشنویسى، خطوط ریز و درشت نامور و نمونه بود و در این زمینه آثارى درخشان از خود به یادگار نهاد.

ایشان علاوه بر جامعیت کم نظیر در علوم متداوّل عصر خود و احاطه بر مراتب معقول و منقول، عالمى متّقى و دانشمندى زاهد و پارسا و انسانى تمام عیار بود. آیت الله سید جلال الدین آشتیانى مى نویسد: «تحصیل جامعیت در علوم عقلى و نقلى کارى بسیار مشکل است. تبحّر و تسلّط در علم فقه، اصول و حدیث در حدّ اجتهاد و تحصیل علوم عقلى، فلسفه و حکمت مشّاء و اشراق، حکمت متعالیه ملاّصدرا، تعلیم عرفان و علم توحید به نحوى که قدرت تامّ جهت تدریس شفا، اشارات، حکمت اشراق، اسفار، شواهد الرّبوبیة، شرح فصوص الحکم و مصباح الانس حاصل گردد، کارى دشوار و محتاج به قبول مشقّات و تحمّل مشکلات طاقت فرساست و کمتر کسى مى تواند به این درجات نایل آید. آیت الله آشتیانى علاوه بر دارا بودن تسلّط تام بر تدریس کتب فلسفى و عرفانى و احاطه تام بر علوم نقلى، در علم طبّ قدیم و تدریس کتب تحقیقى طبّ و علوم ریاضى متداوّل نیز در هشتاد سال قبل تخصّص کامل داشت. از همه این امور مهمتر، سلامت نفس، و پاکى روح و اهتمام به امور مردم محتاج و عدم آلودگى از محیط، از خواص آن وجود ملکوتى بود.»

آیت الله آشتیانى به ساحت قدس پروردگار از درون توجّه داشت و این توجّه ناشى از معرفت ژرف او بود. عمل و اطاعتش از این درجات معنوى حکایت مى نمود. مداومت در اعمال نیک و انجام تکالیف دینى، تهجّد، تضرع و نیایش او را به حالتى از توحید عبادى رسانید که همه تواناییها و امکانات خویش را در جهت حبّ و تقرّب به مقام ربوبیّت به کار گرفت و هیچ نوع علاقه و تمایلى که با خشنودى پروردگار در تعارض باشد در دل و ذهن این عالم عامل مشاهده نگردید.

فعالیت‌های اجتماعی

از ویژگیهاى آیت الله آشتیانى این بود که با وجود احاطه علمى قوىّ بر علوم و معارف گوناگون و تشکیل حوزه هاى درسى از این که به تبلیغ و ارشاد عامّه مردم بپردازد کوتاهى نمى کرد و چون احساس نمود در بین افراد جامعه در حوزه بحثهاى کلامى و اعتقادى و مضامین عبادى خلأ مشاهده مى شود و لازم است اشکالها و تردیدهاى عموم افراد حلّ و فصل گشته و کتابهاى مناسبى براى ایشان تدوین گردد به تألیف و تصنیف رساله ها و آثارى در این موارد پرداخت. خصوصاً در پدید آوردن این گونه نوشته ها جوانان را مدّ نظر داشت و مى کوشید با نثرى ساده و روان امّا با استدلالهاى استوار و براهین محکم آنان را از دریاى طوفان زده تردید و ابهام به ساحل هدایت و معنویت هدایت نماید. آن مرحوم در دیباچه رساله «یادآور توحید» پس از حمد خداوند و درود بر رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) و آلش در انگیزه تحریر رساله مذکور مى نویسد: «و بعد، احمد بن محمّد حسن الآشتیانى براى یادآورى جوانان روشنفکر که سایر طبقات خامدالفکر را ارشاد و هدایت بنمایند تحریر مى نماید.» سپس با مثلى ساده بحث خداشناسى را مطرح مى کند. در سبب تألیف رساله «میزان القرائة» مى نویسد: چون احساس کردم مردم به هنگام قرائت در نماز الفاظ آن را طبق آنچه در لغت و زبان عرب است ادا نمى کنند و نیز بر حسب سفارش یکى از دوستان رساله «میزان القرائه» را در درست ادا کردن مضامین نماز تحریر نمودم.

او طى این اثر اشکالها و ابهامهایى را که معمولاً براى افراد پیش مى آید، مطرح نموده که در نوع خود جالب و خواندنى است. حتّى در پژوهشهاى این حکیم برخى بلاها و حوادثى که متوجّه انسانهاست مورد توجّه بوده و در رساله «هدیه احمدیه» ادعیه اى جهت محفوظ ماندن بنا، رفع مرض، محفوظ ماندن از شرّ دشمن و دفع بلایا و نیز رفع گرفتاریهاى آورده است.

در جلسه هاى شبانه که براى برادران ایمانى و دینى داشت، هفته اى یک شب را به تفسیر قرآن اختصاص داد. وى در این جلسه ها تفسیر چندین سوره را به زبان ساده براى حاضران بیان مى کرد که ظاهراً مجموعه آن بحثها را به صورت نوشتارى درآورده تا همه مردم از آن استفاده کنند ولى این نوشته ها تاکنون به طبع نرسیده است.

آیت الله آشتیانى از عمر با برکت خویش به بهترین نحو استفاده مى نمود و اجازه نمى داد لحظه اى از وقتش بیهوده تلف شود. عبادت، ارشاد مردم، وعظ و خطابه تشکیل حوزه هاى درسى و تربیت شاگردان، تألیف آثار و نوشته هاى گوناگون محور تلاشهاى فکرى و فرهنگى او بود. حتّى وقتى در ناحیه پا دچار عارضه شدید شد از تحقیق و پژوهش باز نماند و در چند روزى که از حضور در مجلس درس محروم گردید اجمالى از مطالب اخلاقى و اعتقادى را در رساله «اخلاق و توحید» تدوین نمود.

آثار و تألیفات

آثار قلمی برجای مانده از این فقیه عارف در عرصه فنون و علوم بسیاری است که به بیش از شصت جلد می رسد که نیمی از آنها به زیور طبع آراسته شده اند. این نوشته های ارزشمند در موضوعات ذیل تدوین یافته اند:

الف- قرآن و حدیث

  • 1. طرائف الحکم در دو جلدعربى و فارسى. این کتاب مجموعه روایت هاى انتخاب شده اى است که آیت الله آشتیانى براى جلسه هاى هفتگى خود فراهم آورده و در آن جلسات مکرّر براى مردم مى خوانده است. این اثر چندین بار به طبع رسیده است.
  • 2. رساله بیان نافع در تفسیر آیه (یا ایّها النّاس اعبدوا ربّکم الّذى خلقکم)؛ آن حکیم در پایان رساله «بیان نافع» مى نویسد: «چون در این عصر صدمات وارده از تصادفات و غیر آنها زیاد است مناسب دانستم که این دعاى ذیل را که مرحوم مجلسى در کتاب «مقابس المصابیح» از کلینى از امام صادق(علیه السلام) نقل فرموده و براى حفظ دین، جان و مال مفید است و از تعقیبات مشترکه نمازهاى یومیه مى باشد در تتمه این رساله ذکر نمایم.
  • 3. رساله در تفسیر آیه قل الرّوح.
  • 4. الاحادیث.
  • این کتاب شامل 120 حدیث است که در حاشیه رساله «قول ثابت» بدون ترجمه و نیز ضمیمه چاپ دوم قول ثابت با ترجمه چاپ شده است.
  • 5. تفسیر چند سوره از قرآن، که نیاز به تبویب، تنظیم و ترتیب دارد.
  • 6. رساله مختصرى در تفسیر سوره واقعه.
  • 7. رساله مختصرى در فضائل السّادات (دیدگاه روایى).

ب ـ کلام و اعتقادات

  • 8. حاشیه شرح تجرید علاّمه حلّى.
  • 9. حاشیه شرح تجرید قوشچى.
  • 10. نامه رهبران (یکدوره اصول عقاید به زبان فارسى) که تاکنون سه بار چاپ شده است.
  • 11. لوامع الحقایق (یکدوره اصول عقاید به زبان عربى) یک بار در ایران و بار دوم در لبنان چاپ گردید.
  • 12. تذکرة الغافلین (یکدوره اصول عقاید به زبان فارسى) که حدود نود سال قبل بدون ذکر نام مؤلّف به صورت سنگى چاپ شده و لازم است تجدید طبع شود.
  • 13. رساله دلائل التوحید.
  • 14. رساله یادآور(در توحید) فارسى.
  • 15. رساله کلمه طیّبه.
  • 16. رساله قول ثابت.
  • 17. قصدالسّبیل در ابطال جبر و تفویض و اثبات امر بین الامرین (یک بار چاپ سنگى شده است.)
  • 18. الهدیة الاحمدیة در علم بارى که یک بار به صورت چاپ سنگى در دسترس مردم قرار گرفته است.
  • 19. رسالة فى الولایة.
  • 20. سرمایه سعادت در توحید، نبوّت، امامت و معاد.
  • 21. رساله پرستش نامه. مؤلّف آن را در سال (1353 هـ .ق.) نوشته و تاکنون دو بار چاپ شده است.
  • 22. آداب الدعاء.
  • 23. رساله توحید و معاد.
  • 24. رساله عیدیه در نبوّت و نیز مقام رسالت حضرت ختمى مرتبت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم).
  • 25. هدیه احمدیه (ادعیه و ذکرهاى مفید)؛ مرحوم آشتیانی در خصوص نام گذارى جزوه دعاى هدیه احمدیه فرمودند: «در فکر تسمیه آن بودم سیّدى ناشناس وارد منزل شد پس از آنکه جویاى حال شدند به من فرمودند: شنیدم که کتاب دعایى مرقوم داشته اید گرفتند و ملاحظه کردند و فرمودند نام کتاب دعایى که تدوین کرده اید را «هدیه احمدیه» بگذارید. پس از خروج آن سیّد از اتاق با توجّه به اینکه کسى از نوشتن آن اطلاعى نداشت به دنبال ایشان فرستادم که جویا شوم از کجاست مستحضر شده اید که تألیفى در این باره نموده ام، هرچند گشتند، کسى را نیافتند از مستخدمین منزل سؤال نمودم این آقا کجا رفتند؟ گفتند: ما کسى را ندیدیم که وارد شود که حالا بدانیم کى خارج شده است.
  • 26. رساله آداب دعا.

ج ـ اصول فقه، فقه و احکام

  • 27. حاشیه مکاسب شیخ انصارى.
  • 28. حاشیه رسائل شیخ انصارى.
  • 29. حاشیه کفایه آخوند خراسانى.
  • 30. حاشیه شرح لمعه شهید ثانى.
  • 31. حاشیه شرایع محقّق حلّى.
  • 32. حاشیه طهارت شیخ انصارى.
  • 33. حاشیه قواعد علاّمه حلّى.
  • 34. حاشیه تبصره علاّمه حلّى.
  • 35. حاشیه قوانین میرزاى قمى.
  • 36. کتاب الصلواة (تقریرات درس آیت الله نائینى).
  • 37. کتاب المتاجر (تقریرات درس مرحوم آیت الله نائینى.)
  • 38. تقریرات اصول فقه (یک دوره درس محقّق نائینى).

د ـ حکمت، فلسفه، عرفان، اخلاق و منطق

  • 39. حاشیه شرح اشارات.
  • 40. حاشیه شواهد الربوبیّه.
  • 41. حاشیه طبیعیات شفاء.
  • 42. حاشیه شرح فصوص الحکم.
  • 43. حاشیه و تصحیح کتاب تمهید القواعد ابن ترکه.
  • 44. حاشیه شرح مطالع (منطق).
  • 45. حاشیه شرح منظومه سبزوارى.
  • 46. حاشیه اسفار ملاّصدرا.
  • 47. حاشیه مصباح الانس.
  • 48. رساله اخلاق و توحید.
  • 49. مقالات احمدیه (در اخلاق).
  • 50. تبیان المسالک در بیان عقاید مسالک مختلف در مسأله وحدت وجود.
  • 51. رساله اى در فرق بین اسم جنس و علم جنس.

هـ. ادبیات فارسى و عربى، صرف و نحو و تجوید

  • 52. حاشیه مقامات حریرى (ادبیات).
  • 53. حاشیه مطوّل تفتازانى در علوم بلاغت.
  • 54. حاشیه شرح نظام (صرف).
  • 55. حاشیه سیوطى (نحو).
  • 56. حاشیه شرح رضى (نحو).
  • 57. حاشیه تصریح (نحو).
  • 58. حاشیه شرح جامى (نحو).
  • 59. رساله میزان القرائة (در تجوید).
  • 60. قصیده اى در میلاد پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله).
  • 61. قصیدهاى در میلاد حضرت مهدى(عج).

و ـ هیأت، نجوم، ریاضى، زیست شناسى و طبّ

  • 62. حاشیه خلاصة الحساب شیخ بهایى (ریاضى).
  • 63. حاشیه تشریح الافلاک شیخ بهایى (هیأت).
  • 64. حاشیه کلیات قانون بوعلى سینا(طب).
  • 65. حاشیه بر فیزیولوژى.

وفات

میرزا احمد آشتیانى سرانجام پس از عمرى تلاش فکرى، علمى و فرهنگى توأم با زهد و وارستگى در روز سه شنبه سوم تیرماه (1354) مطابق 14 جمادى الثانى سال (1395 هـ .ق.) در سن نود و پنج سالگى چشم از جهان فرو بست.

دوست داران و مشتاقان فضایل اخلاقى و مکارم ملکوتى این عبد صالح با اشک و آه پیکر آن مربّى پرهیزگار را با عزّت و احترام ویژه اى تشییع نمودند و در مقبره خانوادگى ایشان در صحن حضرت عبدالعظیم حسنى به خاک سپردند.([43])

منابع

  • "میرزا احمد آشتیانى"، سایت فرهیختگان تمدن شیعه، غلامرضا گلى زواره.