سنجش مقاله انجام نشده است

مفهوم و منطوق: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
مفهوم و منطوق یکی از مباحث مربوط به دلالت الفاظ است. منطوق عبارت است از معنايي كه مستقيماً از كلام فهميده مي‌شود و موضوع آن در جمله ذكر شده است و مفهوم عبارت است از معنايي كه در كلام بيان نشده، ولي با توجه به ساختمان تركيبي آن فهميده مي‌شود و موضوع آن نيز در جمله ذكر نشده است.
+
مفهوم و منطوق یکی از مباحث مربوط به دلالت الفاظ است. منطوق عبارت است از معنایی که مستقیماً از کلام فهمیده می‌شود و موضوع آن در جمله ذکر شده است و مفهوم عبارت است از معنایی که در کلام بیان نشده، ولی با توجه به ساختمان ترکیبی آن فهمیده می‌شود و موضوع آن نیز در جمله ذکر نشده است. مفهوم خود به دو قسم مفهوم موافق و مفهوم مخالف تقسیم می گردد.
 
 
مفهوم خود به دو قسم مفهوم موافق و مفهوم مخالف تقسیم میگردد 
 
  
 
==واژه مفهوم==
 
==واژه مفهوم==
سطر ۹: سطر ۷:
 
۱. مفهوم یعنی، معنا و مدلولی که لفظ بر آن دلالت می کند و از لفظ فهمیده می‌شود. به عبارت دیگر، مفهوم با معنا، مدلول و مراد، مساوی است، چه این‌که مفهوم به معنای مدلول و معنا، مدلول مفرد باشد؛ مثل مفهوم لفظ «زید» و «انسان»، یا مدلول جمله باشد؛ مانند مفهوم جملۀ «زیدٌ قائِمٌ»، و چه مدلول حقیقی لفظ باشد؛ مانند حیوان درنده که مدلول حقیقی اَسَد(شیر) است، یا مدلول مجازی لفظ باشد؛ مثل مرد شجاع که مدلول مجازی لفظ اَسَد است.
 
۱. مفهوم یعنی، معنا و مدلولی که لفظ بر آن دلالت می کند و از لفظ فهمیده می‌شود. به عبارت دیگر، مفهوم با معنا، مدلول و مراد، مساوی است، چه این‌که مفهوم به معنای مدلول و معنا، مدلول مفرد باشد؛ مثل مفهوم لفظ «زید» و «انسان»، یا مدلول جمله باشد؛ مانند مفهوم جملۀ «زیدٌ قائِمٌ»، و چه مدلول حقیقی لفظ باشد؛ مانند حیوان درنده که مدلول حقیقی اَسَد(شیر) است، یا مدلول مجازی لفظ باشد؛ مثل مرد شجاع که مدلول مجازی لفظ اَسَد است.
  
 
+
۲. مفهوم یعنی چیزی که در مقابل مصداق است؛ یعنی همان معنایی که در ذهن تصور شد (وجود ذهنی و کلّی)، اگر چه معنا و مدلول لفظ نباشد. به عبارت دیگر، مفهوم، وجود ذهنی شیء است و مصداق، وجود خارجی آن. و این معنا از مفهوم، نسبت به معنای اول، گسترده تر است؛ زیرا معنای اول مفهوم، مقید بود به آنچه که از لفظ فهمیده می‌شود، ولی این معنا از مفهوم، مقید به قید لفظ نیست، بلکه حتی اگر از طریق کتابت یا اشاره نیز معنای یک چیز در ذهن تصور شود به آن مفهوم، گفته می‌شود.
2. مفهوم یعنی چیزی که در مقابل مصداق است؛ یعنی همان معنایی که در ذهن تصور شد (وجود ذهنی و کلّی)، اگر چه معنا و مدلول لفظ نباشد. به عبارت دیگر، مفهوم، وجود ذهنی شیء است و مصداق، وجود خارجی آن. و این معنا از مفهوم، نسبت به معنای اول، گسترده تر است؛ زیرا معنای اول مفهوم، مقید بود به آنچه که از لفظ فهمیده می‌شود، ولی این معنا از مفهوم، مقید به قید لفظ نیست، بلکه حتی اگر از طریق کتابت یا اشاره نیز معنای یک چیز در ذهن تصور شود به آن مفهوم، گفته می‌شود.
+
۳. مفهوم، یعنی چیزی که در مقابل منطوق باشد. در اصطلاح [[علم اصول]] که می‌گویند آیا فلان جمله دارای مفهوم است یا نه، همین قسم مراد است.<ref> مظفر، محمد رضا، أصول الفقه، ج ۱، ص ۱۰۷، اسماعیلیان، قم، چاپ پنجم، بی تا. </ref>
 
 
 
 
3. مفهوم، یعنی چیزی که در مقابل منطوق باشد. در اصطلاح علم اصول که می‌گویند آیا فلان جمله دارای مفهوم است یا نه، همین قسم مراد است<ref> مظفر، محمد رضا، أصول الفقه، ج ص 107، اسماعیلیان، قم، چاپ پنجم، بی تا. </ref>
 
 
 
 
==تعریف منطوق==
 
==تعریف منطوق==
  
منطوق، عبارت از آن چیزی است که نفس لفظ در حد ذات خود مستقیماً بر آن چیز دلالت داشته باشد. به عبارت دیگر، منطوق چیزی است که لفظ ابتداءً آن را در داخل خود دارد و لفظ، قالب آن می‌باشد، منطوق یعنی مدلول مطابقی لفظ<ref> همان. </ref>
+
منطوق، عبارت از آن چیزی است که نفس لفظ در حد ذات خود مستقیماً بر آن چیز دلالت داشته باشد. به عبارت دیگر، منطوق چیزی است که لفظ ابتداءً آن را در داخل خود دارد و لفظ، قالب آن می‌باشد، منطوق یعنی مدلول مطابقی لفظ.<ref> همان. </ref>
  
سیوطی در کتاب الاتقان در نوع پنجاهم با عنوان "در مفهوم و منطوق قرآن" در مورد اقسام منطوق می گوید:  
+
[[سیوطی]] در کتاب [[الاتقان فی علوم القرآن|الاتقان]] در مورد اقسام منطوق می گوید: پس اگر فقط یک معنى را محتمل باشد و بر غیر آن منطبق نگردد، «نصّ» نامیده مى‌شود، مانند:
 
+
{{متن قرآن|«فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ ۗ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ»}}-( پس روزۀ سه روز در حجّ و هفت روز هرگاه بازگشتید که آن ده روز کامل است)(سوره بقره/ آیه 196). و اگر معنى دیگرى نیز به طور راجح محتمل باشد، آن را «ظاهر» گویند، مانند: {{متن قرآن|«مَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ»}} (سوره بقره/آیه 173،سوره نحل/آیه115زیرا که باغى بر جاهل و ظالم هر دو اطلاق مى‌گردد، ولى در معنى دوم أظهر و أغلب است، و مانند: {{متن قرآن|«وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطْهُرْنَ»}}(سوره بقره/آیه222) که هم به قطع شدن خون حیض، و هم به وضو و غسل «طهر» گفته مى‌شود، و در معنى دوم أظهر است. و اگر به جهت دلیلى بر معنى مرجوح حمل گردد، آن را «تأویل» گویند.
پس اگر فقط يك معنى را محتمل باشد و بر غير آن منطبق نگردد، «نصّ» ناميده مى‌شود، مانند:
 
(فَصِيٰامُ ثَلاٰثَةِ أَيّٰامٍ فِي اَلْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذٰا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كٰامِلَةٌ- ١ پس روزۀ سه روز در حجّ و هفت روز هرگاه بازگشتيد كه آن ده روز كامل است)
 
 
 
و اگر معنى ديگرى نيز به طور مرجوح محتمل باشد، آن را «ظاهر» گويند، مانند: (فَمَنِ اُضْطُرَّ غَيْرَ بٰاغٍ وَ لاٰ عٰادٍزيرا كه باغى بر جاهل و ظالم هر دو اطلاق مى‌گردد، ولى در معنى دوم أظهر و أغلب است، و مانند: (وَ لاٰ تَقْرَبُوهُنَّ حَتّٰى يَطْهُرْنَ)كه هم به قطع شدن خون حيض، و هم به وضو و غسل «طهر» گفته مى‌شود، و در معنى دوم أظهر است.
 
 
 
و اگر به جهت دليلى بر معنى مرجوح حمل گردد، آن را «تأويل» ، و مرجوحى
 
  
 
==انواع دلالت==
 
==انواع دلالت==
سطر ۳۴: سطر ۲۲:
 
دلالت لفظی بر سه قسم است:
 
دلالت لفظی بر سه قسم است:
  
1. دلالت مطابقی: آن است که لفظ، بر تمام معنای موضوعٌ له خود دلالت کند و با آن مطابق، باشد. مثلاً لفظ کتاب، دلالت کند بر تمام معنای خود یعنی بر تمام برگ‌ها و خط‌ها و نقش‌ها و حتی جلد. و یا مانند لفظ انسان که بر تمام معنای خود یعنی حیوان ناطق، دلالت کند.
+
۱. دلالت مطابقی: آن است که لفظ، بر تمام معنای موضوعٌ له خود دلالت کند و با آن مطابق، باشد. مثلاً لفظ کتاب، دلالت کند بر تمام معنای خود یعنی بر تمام برگ‌ها و خط‌ها و نقش‌ها و حتی جلد. و یا مانند لفظ انسان که بر تمام معنای خود یعنی حیوان ناطق، دلالت کند.
  
2. دلالت تضمنی: آن است که لفظ، بر بخشی از معنای موضوعٌ له خود دلالت کند، نه بر تمام آن. مثلاً لفظ کتاب، دلالت کند بر برگ‌ها و خط‌ها اما بر جلد دلالت نکند.
+
۲. دلالت تضمنی: آن است که لفظ، بر بخشی از معنای موضوعٌ له خود دلالت کند، نه بر تمام آن. مثلاً لفظ کتاب، دلالت کند بر برگ‌ها و خط‌ها اما بر جلد دلالت نکند.
  
3. دلالت التزامی: آن است که لفظ، بر یک معنایی دلالت می‌کند که آن معنا داخل در موضوع له و جزء موضوع له نیست، اما لازمۀ موضوع له می‌باشد. مثل دلالت کردن لفظ دوات(جای مرکب)، بر قلم. که اگر کسی بگوید دوات را بیاور و شنونده قلم را همراه دوات نیاورد، مورد سرزنش قرار می‌گیرد؛ زیرا مرکب و قلم، به منزلۀ رفیق و همراه هم هستند و بدون یکدیگر کارایی لازم را ندارند. بنابر این لفظ دوات، به دلالت التزامی بر قلم دلالت می‌کند، در حالی که معنای قلم، داخل در موضوع له دوات نیست<ref> مظفر، محمد رضا، تلخیص المنطق، تلخیص، ترابی، اکبر، ص 11 - 12، دار العلم، قم، چاپ چهارم، 1374 ش. </ref>  
+
۳. دلالت التزامی: آن است که لفظ، بر یک معنایی دلالت می‌کند که آن معنا داخل در موضوع له و جزء موضوع له نیست، اما لازمۀ موضوع له می‌باشد. مثل دلالت کردن لفظ دوات (جای مرکب)، بر قلم. که اگر کسی بگوید دوات را بیاور و شنونده قلم را همراه دوات نیاورد، مورد سرزنش قرار می‌گیرد؛ زیرا مرکب و قلم، به منزلۀ رفیق و همراه هم هستند و بدون یکدیگر کارایی لازم را ندارند. بنابر این لفظ دوات، به دلالت التزامی بر قلم دلالت می‌کند، در حالی که معنای قلم، داخل در موضوع له دوات نیست.<ref> مظفر، محمد رضا، تلخیص المنطق، تلخیص، ترابی، اکبر، ص ۱۱ - ۱۲، دار العلم، قم، چاپ چهارم، ۱۳۷۴ ش. </ref>  
  
 
==تعریف مفهوم اصطلاحی==  
 
==تعریف مفهوم اصطلاحی==  
  
مفهوم، عبارت است از: آن چیزی که لفظ مستقیماً دلالت بر آن نداشته باشد و مدلول مطابقی لفظ نمی باشد، بلکه مدلول التزامی لفظ است که لفظ به تبع منطوق، بر آن دلالت دارد؛ مانند«اِن جَائَکَ زَیدٌ فَاَکرِمهُ»، منطوق جمله مذکور آن است که در صورت آمدن زید، اکرام او واجب است ولی مفهومش می‌شود: اگر زید نیاید اکرامش واجب نیست<ref> اصول الفقه، ج ص 107.  </ref>
+
مفهوم در اصطلاح، عبارت است از: آن چیزی که لفظ مستقیماً دلالت بر آن نداشته باشد و مدلول مطابقی لفظ نمی باشد، بلکه مدلول التزامی لفظ است که لفظ به تبع منطوق، بر آن دلالت دارد؛ مانند «اِن جَائَکَ زَیدٌ فَاَکرِمهُ»، منطوق جمله مذکور آن است که در صورت آمدن زید، اکرام او واجب است ولی مفهومش می‌شود: اگر زید نیاید اکرامش واجب نیست.<ref> اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۰۷.  </ref>
  
این قسم از مفهوم، دارای دو شرط است: الف. شرط اول این‌که مفهوم باید مدلول التزامی لفظ باشد و لزومش هم لزوم بیّن به معنای اخص باشد. لزوم، بر دو قسم است: لزوم بیّن و آشکار، لزوم غیر بیّن. لزوم بیّن، نیز بر دو قسم است: لزوم بین به معنای اخص، لزوم بین به معنای اعمّ. لزوم بیّن به معنای اخصّ، آن است که از تصور ملزوم فقط، بدون واسطه شدن چیزی دیگر، تصور لازم، در ذهن صورت گیرد، مانند این‌که از تصور آتش که ملزوم است، حرارت و سوزاندن، تصور می‌شود بدون نیاز به تصور چیز دیگر<ref> خویی، موسوی، سید ابوالقاسم، محاضرات فی أصول الفقه، مقرر، فیاضی، محمد اسحاق،‌ ج 5، ص 57 - 58، انصاریان، چاپ چهارم، 1417 ق. v مشکینی، میرزا ابوالحسن، حواشی المحقق المشکینی‌، ج 2، ص 13، لقمان، چاپ اول، 1413 ق.‌ </ref>
+
این قسم از مفهوم، دارای دو شرط است:  
  
ب. شرط دوم این‌که مفهوم، مربوط به جمله باشد نه مفرد. حال چه جملۀ انشاییه باشد؛ مثل «اِن جَائَکَ زَیدٌ فَاَکرِمهُ»، مفهوم این جمله آن است که اگر زید نیاید اکرامش واجب نیست. و چه جملۀ خبریه باشد؛ مانند «اِن کَانَتِ الشَّمسُ طالِعَةٌ فَالنَّهارُ مَوجُودٌ»، که مفهومش می‌شود: هنگامی که خورشید طلوع نکرده باشد، روز، موجود، نیست<ref> اصول الفقه، ج ص 107. </ref>
+
الف. شرط اول این‌که مفهوم باید مدلول التزامی لفظ باشد و لزومش هم لزوم بیّن به معنای اخص باشد. لزوم، بر دو قسم است: لزوم بیّن و آشکار، لزوم غیر بیّن. لزوم بیّن، نیز بر دو قسم است: لزوم بین به معنای اخص، لزوم بین به معنای اعمّ. لزوم بیّن به معنای اخصّ، آن است که از تصور ملزوم فقط، بدون واسطه شدن چیزی دیگر، تصور لازم، در ذهن صورت گیرد، مانند این‌که از تصور آتش که ملزوم است، حرارت و سوزاندن، تصور می‌شود بدون نیاز به تصور چیز دیگر.<ref> خویی، موسوی، سید ابوالقاسم، محاضرات فی أصول الفقه، مقرر، فیاضی، محمد اسحاق،‌ ج ۵، ص ۵۷ - ۵۸، انصاریان، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ ق. v مشکینی، میرزا ابوالحسن، حواشی المحقق المشکینی‌، ج ۲، ص ۱۳، لقمان، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق. </ref>
  
مفهوم بر دو قسم است: مفهوم موافق و مفهوم مخالف
+
ب. شرط دوم این‌که مفهوم، مربوط به جمله باشد نه مفرد. حال چه جملۀ انشاییه باشد؛ مثل «اِن جَائَکَ زَیدٌ فَاَکرِمهُ»، مفهوم این جمله آن است که اگر زید نیاید اکرامش واجب نیست. و چه جملۀ خبریه باشد؛ مانند «اِن کَانَتِ الشَّمسُ طالِعَةٌ فَالنَّهارُ مَوجُودٌ»، که مفهومش می‌شود: هنگامی که خورشید طلوع نکرده باشد، روز، موجود، نیست.<ref> اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۰۷. </ref>
  
مفهوم موافق قضيه‌اي است كه حكم آن نفياً و اثباتاً موافق حكم منطوق باشد
+
مفهوم بر دو قسم است: مفهوم موافق و مفهوم مخالف؛ مفهوم موافق قضیه‌ای است که حکم آن نفیاً و اثباتاً موافق حکم منطوق باشد. و مفهوم مخالف قضیه‌ای است که حکم آن نفیاً و اثباتاً مخالف حکم منطوق باشد.<ref> [http://www.haghgostar.ir/ShowPost.aspx?ID=۳۳۹ محمد مصدق، تعریف و توضیح منطوق و مفهوم، سایت حق گستر]، بازیابی: ‌۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ </ref>
 
 
مفهوم مخالف قضيه‌اي است كه حكم آن نفياً و اثباتاً مخالف حكم منطوق باشد<ref> [http://www.haghgostar.ir/ShowPost.aspx?ID=339 محمد مصدق، تعریف و توضیح منطوق و مفهوم، سایت حق گستر]، بازیابی: ‌۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ </ref>
 
  
 
==جایگاه طرح بحث مفهوم و منطوق==
 
==جایگاه طرح بحث مفهوم و منطوق==
بحث مفهوم ومنطوق در مبحث الفاظ کتاب های اصول فقه و نیز در کتابهای علوم قرآن به عنوان یکی از علوم قرآنی که به فهم قرآن کمک می کند مطرح می گردد به عنوان نمونه سیوطی در کتاب الاتقان در نوع پنجاهم با عنوان "در مفهوم و منطوق قرآن" به طور مفصل از مفهوم و منطوق در قرآن بحث نموده است. <ref> رجوع شود به مهدی حائری قزوینی، ترجمه الاتقان، ج 2، ص 107 در دسترس در [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4533/1/107 کتابخانه دیجیتال نور]، بازیابی: ‌۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ </ref>
+
بحث مفهوم ومنطوق در مبحث الفاظ کتاب های [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول فقه]] و نیز در کتابهای [[علوم قرآن]] به عنوان یکی از علوم قرآنی که به فهم [[قرآن]] کمک می کند مطرح می گردد. به عنوان نمونه [[سیوطی]] در کتاب الاتقان در نوع پنجاهم با عنوان "در مفهوم و منطوق قرآن" به طور مفصل از مفهوم و منطوق در قرآن بحث نموده است.
 +
<ref> رجوع شود به مهدی حائری قزوینی، ترجمه الاتقان، ج 2، ص 107 در دسترس در [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4533/1/107 کتابخانه دیجیتال نور]، بازیابی: ‌۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ </ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۶۱: سطر ۴۸:
  
 
==منبع==
 
==منبع==
*مفهوم چیست؟، [http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa22599 اسلام کوئیست]، بازیابی: بیست و سوم اردیبهشت 1394
+
 
 +
*مفهوم چیست؟، [http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa22599 اسلام کوئیست]، بازیابی: بیست و سوم اردیبهشت 1394
 
*[http://mansory.blog.ir/post/%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85%20%D9%88%20%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%88%D9%82 دانشنامه موضوعی قرآن و حدیث]
 
*[http://mansory.blog.ir/post/%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85%20%D9%88%20%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%88%D9%82 دانشنامه موضوعی قرآن و حدیث]
 
*[http://www.haghgostar.ir/ShowPost.aspx?ID=339 محمد مصدق، تعریف و توضیح منطوق و مفهوم، سایت حق گستر]
 
*[http://www.haghgostar.ir/ShowPost.aspx?ID=339 محمد مصدق، تعریف و توضیح منطوق و مفهوم، سایت حق گستر]
سطر ۶۷: سطر ۵۵:
 
{{فقه/اصول فقه}}
 
{{فقه/اصول فقه}}
 
{{قرآن}}
 
{{قرآن}}
 +
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=نشده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب=
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها=
 +
|رعایت سطح مخاطب عام=
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای=
 +
|جامعیت=
 +
|رعایت اختصار=
 +
|سیر منطقی=
 +
}}
  
 
[[رده:علوم قرآنی]]
 
[[رده:علوم قرآنی]]
 
[[رده:اصول فقه]]
 
[[رده:اصول فقه]]
 
[[رده:اصطلاحات اصول فقه]]
 
[[رده:اصطلاحات اصول فقه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۳۲

مفهوم و منطوق یکی از مباحث مربوط به دلالت الفاظ است. منطوق عبارت است از معنایی که مستقیماً از کلام فهمیده می‌شود و موضوع آن در جمله ذکر شده است و مفهوم عبارت است از معنایی که در کلام بیان نشده، ولی با توجه به ساختمان ترکیبی آن فهمیده می‌شود و موضوع آن نیز در جمله ذکر نشده است. مفهوم خود به دو قسم مفهوم موافق و مفهوم مخالف تقسیم می گردد.

واژه مفهوم

واژه‌ی مفهوم در سه معنا به کار می‌رود:

۱. مفهوم یعنی، معنا و مدلولی که لفظ بر آن دلالت می کند و از لفظ فهمیده می‌شود. به عبارت دیگر، مفهوم با معنا، مدلول و مراد، مساوی است، چه این‌که مفهوم به معنای مدلول و معنا، مدلول مفرد باشد؛ مثل مفهوم لفظ «زید» و «انسان»، یا مدلول جمله باشد؛ مانند مفهوم جملۀ «زیدٌ قائِمٌ»، و چه مدلول حقیقی لفظ باشد؛ مانند حیوان درنده که مدلول حقیقی اَسَد(شیر) است، یا مدلول مجازی لفظ باشد؛ مثل مرد شجاع که مدلول مجازی لفظ اَسَد است.

۲. مفهوم یعنی چیزی که در مقابل مصداق است؛ یعنی همان معنایی که در ذهن تصور شد (وجود ذهنی و کلّی)، اگر چه معنا و مدلول لفظ نباشد. به عبارت دیگر، مفهوم، وجود ذهنی شیء است و مصداق، وجود خارجی آن. و این معنا از مفهوم، نسبت به معنای اول، گسترده تر است؛ زیرا معنای اول مفهوم، مقید بود به آنچه که از لفظ فهمیده می‌شود، ولی این معنا از مفهوم، مقید به قید لفظ نیست، بلکه حتی اگر از طریق کتابت یا اشاره نیز معنای یک چیز در ذهن تصور شود به آن مفهوم، گفته می‌شود. ۳. مفهوم، یعنی چیزی که در مقابل منطوق باشد. در اصطلاح علم اصول که می‌گویند آیا فلان جمله دارای مفهوم است یا نه، همین قسم مراد است.[۱]

تعریف منطوق

منطوق، عبارت از آن چیزی است که نفس لفظ در حد ذات خود مستقیماً بر آن چیز دلالت داشته باشد. به عبارت دیگر، منطوق چیزی است که لفظ ابتداءً آن را در داخل خود دارد و لفظ، قالب آن می‌باشد، منطوق یعنی مدلول مطابقی لفظ.[۲]

سیوطی در کتاب الاتقان در مورد اقسام منطوق می گوید: پس اگر فقط یک معنى را محتمل باشد و بر غیر آن منطبق نگردد، «نصّ» نامیده مى‌شود، مانند: «فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ ۗ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ»-( پس روزۀ سه روز در حجّ و هفت روز هرگاه بازگشتید که آن ده روز کامل است)(سوره بقره/ آیه 196). و اگر معنى دیگرى نیز به طور راجح محتمل باشد، آن را «ظاهر» گویند، مانند: «مَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ» (سوره بقره/آیه 173،سوره نحل/آیه115)، زیرا که باغى بر جاهل و ظالم هر دو اطلاق مى‌گردد، ولى در معنى دوم أظهر و أغلب است، و مانند: «وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطْهُرْنَ»(سوره بقره/آیه222) که هم به قطع شدن خون حیض، و هم به وضو و غسل «طهر» گفته مى‌شود، و در معنى دوم أظهر است. و اگر به جهت دلیلى بر معنى مرجوح حمل گردد، آن را «تأویل» گویند.

انواع دلالت

دلالت، یا عقلی است، یا طبعی است، و یا وضعی. دلالت وضعی خود بر دو قسم است، یا لفظی است، یا غیر لفظی.

دلالت لفظی بر سه قسم است:

۱. دلالت مطابقی: آن است که لفظ، بر تمام معنای موضوعٌ له خود دلالت کند و با آن مطابق، باشد. مثلاً لفظ کتاب، دلالت کند بر تمام معنای خود یعنی بر تمام برگ‌ها و خط‌ها و نقش‌ها و حتی جلد. و یا مانند لفظ انسان که بر تمام معنای خود یعنی حیوان ناطق، دلالت کند.

۲. دلالت تضمنی: آن است که لفظ، بر بخشی از معنای موضوعٌ له خود دلالت کند، نه بر تمام آن. مثلاً لفظ کتاب، دلالت کند بر برگ‌ها و خط‌ها اما بر جلد دلالت نکند.

۳. دلالت التزامی: آن است که لفظ، بر یک معنایی دلالت می‌کند که آن معنا داخل در موضوع له و جزء موضوع له نیست، اما لازمۀ موضوع له می‌باشد. مثل دلالت کردن لفظ دوات (جای مرکب)، بر قلم. که اگر کسی بگوید دوات را بیاور و شنونده قلم را همراه دوات نیاورد، مورد سرزنش قرار می‌گیرد؛ زیرا مرکب و قلم، به منزلۀ رفیق و همراه هم هستند و بدون یکدیگر کارایی لازم را ندارند. بنابر این لفظ دوات، به دلالت التزامی بر قلم دلالت می‌کند، در حالی که معنای قلم، داخل در موضوع له دوات نیست.[۳]

تعریف مفهوم اصطلاحی

مفهوم در اصطلاح، عبارت است از: آن چیزی که لفظ مستقیماً دلالت بر آن نداشته باشد و مدلول مطابقی لفظ نمی باشد، بلکه مدلول التزامی لفظ است که لفظ به تبع منطوق، بر آن دلالت دارد؛ مانند «اِن جَائَکَ زَیدٌ فَاَکرِمهُ»، منطوق جمله مذکور آن است که در صورت آمدن زید، اکرام او واجب است ولی مفهومش می‌شود: اگر زید نیاید اکرامش واجب نیست.[۴]

این قسم از مفهوم، دارای دو شرط است:

الف. شرط اول این‌که مفهوم باید مدلول التزامی لفظ باشد و لزومش هم لزوم بیّن به معنای اخص باشد. لزوم، بر دو قسم است: لزوم بیّن و آشکار، لزوم غیر بیّن. لزوم بیّن، نیز بر دو قسم است: لزوم بین به معنای اخص، لزوم بین به معنای اعمّ. لزوم بیّن به معنای اخصّ، آن است که از تصور ملزوم فقط، بدون واسطه شدن چیزی دیگر، تصور لازم، در ذهن صورت گیرد، مانند این‌که از تصور آتش که ملزوم است، حرارت و سوزاندن، تصور می‌شود بدون نیاز به تصور چیز دیگر.[۵]

ب. شرط دوم این‌که مفهوم، مربوط به جمله باشد نه مفرد. حال چه جملۀ انشاییه باشد؛ مثل «اِن جَائَکَ زَیدٌ فَاَکرِمهُ»، مفهوم این جمله آن است که اگر زید نیاید اکرامش واجب نیست. و چه جملۀ خبریه باشد؛ مانند «اِن کَانَتِ الشَّمسُ طالِعَةٌ فَالنَّهارُ مَوجُودٌ»، که مفهومش می‌شود: هنگامی که خورشید طلوع نکرده باشد، روز، موجود، نیست.[۶]

مفهوم بر دو قسم است: مفهوم موافق و مفهوم مخالف؛ مفهوم موافق قضیه‌ای است که حکم آن نفیاً و اثباتاً موافق حکم منطوق باشد. و مفهوم مخالف قضیه‌ای است که حکم آن نفیاً و اثباتاً مخالف حکم منطوق باشد.[۷]

جایگاه طرح بحث مفهوم و منطوق

بحث مفهوم ومنطوق در مبحث الفاظ کتاب های اصول فقه و نیز در کتابهای علوم قرآن به عنوان یکی از علوم قرآنی که به فهم قرآن کمک می کند مطرح می گردد. به عنوان نمونه سیوطی در کتاب الاتقان در نوع پنجاهم با عنوان "در مفهوم و منطوق قرآن" به طور مفصل از مفهوم و منطوق در قرآن بحث نموده است. [۸]

پانویس

  1. مظفر، محمد رضا، أصول الفقه، ج ۱، ص ۱۰۷، اسماعیلیان، قم، چاپ پنجم، بی تا.
  2. همان.
  3. مظفر، محمد رضا، تلخیص المنطق، تلخیص، ترابی، اکبر، ص ۱۱ - ۱۲، دار العلم، قم، چاپ چهارم، ۱۳۷۴ ش.
  4. اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۰۷.
  5. خویی، موسوی، سید ابوالقاسم، محاضرات فی أصول الفقه، مقرر، فیاضی، محمد اسحاق،‌ ج ۵، ص ۵۷ - ۵۸، انصاریان، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ ق. v مشکینی، میرزا ابوالحسن، حواشی المحقق المشکینی‌، ج ۲، ص ۱۳، لقمان، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق.
  6. اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۰۷.
  7. محمد مصدق، تعریف و توضیح منطوق و مفهوم، سایت حق گستر، بازیابی: ‌۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
  8. رجوع شود به مهدی حائری قزوینی، ترجمه الاتقان، ج 2، ص 107 در دسترس در کتابخانه دیجیتال نور، بازیابی: ‌۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴


منبع

فقه/اصول فقه
اصول فقه مبحث الفاظ: مشتق، اوامر، نواهی، مفاهیم، عام و خاص ، مطلق و مقید ، مجمل و مبین منابع اصول فقه
ملازمات عقلیه: مستقلات عقلیه و غیر مستقلات عقلیه
مباحث حجت: کتاب، سنت، اجماع، حجیت ظواهر، شهرت، سیره ، قیاس، تعادل و تراجیح
مباحث اصول عملیه :اصل برائت، اصل احتیاط، اصل تخییر، اصل استصحاب
پیوندهای مرتبط: رده:اصول فقه | رده:اصولیون | رده:منابع اصول فقه | رده:اصطلاحات اصول فقه قواعد فقهی | احکام


قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن