محمد واصف گیلانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


تولد و خاندان شیخ

محمد واصف گیلانی فرزند كربلايي ابوالقاسم در سال 1305 ش. در قريه «دهكاء» در حدود 20 كيلومتري شهرستان لاهيجان به دنيا آمد.

تحصيلات و اساتيد

شیخ محمد گيلاني در سال 1319 ش. براي تحصيل علوم ديني وارد حوزه علميه قم شد. وي به علت دارا بودن حافظه قوي و استعداد فراوان، از همان ابتداي طلبگي با تلاش و جديت فوق العاده، دروس حوزوي مانند منطق، تفسير، فقه، اصول، فلسفه و بسياري از كتاب هاي متداول آن عصر را به سرعت به پايان رساند. قدرت فراگيري او چنان بود كه هر سال، دروس سال گذشته را تدريس مي كرد.

مهمترين اساتيد شیخ محمد در دروس سطح، آيت الله شيخ عليرضا ممجد لنگرودي و آيت الله جعفر سبحاني بوده‌اند كه امروزه از مدرسين بنام حوزه علميه قم بشمار مي آيند.[۱]

ايشان دروس خارج فقه، اصول، فلسفه، حكمت و تفسير را نیز از اساتید زیر فراگرفت:

  • آيت الله بروجردي (متوفاي 1380 ق)
  • سيد مرتضي مرتضوي لنگرودي (متوفاي 1383 ق): آيت الله واصف گيلاني كه عشق و ارادت فراواني به اين استاد ارجمندش داشت و پيشرفت علمي و معنوي خود را مرهون زحمات او مي دانست، به مدت 10 سال در فقه، اصول و اخلاق از اين استاد بهره گرفت. بعد از رحلت آن بزرگوار، شرح حال و خدمات ارزشمند استادش را تحت عنوان «چهره‌اي از زندگاني حضرت آيت الله لنگرودي» به رشته تحرير درآورد و به چاپ رسانيد و در رثاي آن بزرگوار اشعاري سرود.
  • حضرت امام خميني (متوفاي 1368 ش): آيت الله واصف در درس خارج فقه و اصول حضرت امام شركت مي جست و دروس امام را تقرير مي كرد. او به امام راحل عشق مي ورزيد و همواره صلابت، استواري، غيرت، دين مداري، تقوا، هوشمندي، شجاعت، زيركي آن بزرگوار را مي ستود و درباره امام اشعار زيادي سروده است. ضمناً معظم له چون از سال 1337 ش. در قم داراي چاپخانه بود، اعلاميه‌هاي مربوط به حضرت امام و نهضت مقدس اسلامي را به صورت مخفيانه چاپ و تكثير مي نمود.
  • آقا ميرزا هاشم آملي (متوفاي 1371 ش): آيت الله واصف گيلاني مدت زيادي نزد ايشان به آموختن فقه مشغول بوده و درس آن بزرگوار را تقرير كرده و در ستايش اين استاد فرزانه‌اش نیز اشعاری سروده است.
  • عارف كامل آیت الله محمدتقی بهجت (متوفاي ۱۳۸۸ ش): وي از محضر اين استاد عالي قدرش نهايت استفاده را كرده است و همواره مقام علمي و حالات والاي معنوي و عرفاني ايشان را مي ستود.
  • علامه طباطبايي، صاحب تفسير الميزان، (متوفاي 1360 ش): آيت الله واصف، وي را نابغه دوران و فيلسوف منحصر به فرد و مفسري توانا مي دانست و در جلسات درس خصوصي آن بزرگوار شركت مي جست و تمام مطالب جلسات (تفسير و فلسفه) را به رشته تحرير درمي آورد.

آيت الله واصف گيلاني با تلاش و جديت تمام، مراحل علمي را پشت سر نهاد و از برخي اساتيد بزرگوارش اجازه اجتهاد دريافت كرد.

تدريس شیخ محمد

ايشان در طول ساليان تحصيل، به تدريس سطوح و كتب مختلف (رسائل، مكاسب و كفايه) اشتغال داشت و عده زيادي از محضر اين فقيه جليل القدر استفاده كردند.

ويژگي ها واصف گیلانی

عشق به اهل بیت عليهم السلام

مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد واصف گيلاني عشق و علاقه توصيف ناپذيري نسبت به خاندان عصمت و طهارت داشت. ايشان درباره صفات والاي انساني و سجاياي اخلاقي حضرات معصومين، كتاب هاي مختلفي نگاشت و اشعار زيادي در رثا و مدح آن بزرگواران سروده و هنگام سرودن شعر براي اهل بيت بسيار مي گريست. وي روضه خواني مي كرد و آن را دون شأن خود نمي دانست. با همه وجود، به فراگيري و نشر و ترويج آثار اهل بيت مي پرداخت و از توسل به آنان غافل نبود. او به سادات نيز ارادت مي ورزيد و دو دخترش را به ازدواج آنان درآورد.

علاقه حاج شیخ محمد به علم

ايشان از نظر علمي، فرد جامعي بود. در فقه، اصول، تفسير، رجال، تاريخ، فلسفه و كلام متبحر و صاحب نظر بود. در ادبيات، خصوصاً ادبيات عرب، خيلي دقيق بود. مهارت زيادي در سرودن شعر داشت كه اشعار بي نقطه، اشعار بي الف و... نمونه بارز اين مدعا است.

آن بزرگوار هيچ گاه از مطالعه، تحقيق، تتبع و مذاكره علمي خسته نمي شد؛ در سفر و حضر دست از نوشتن برنمي داشت؛ حتي يكي از كتب خود را در سفر به آلمان نوشت و در همان جا به چاپ رساند.

آيت الله واصف، انساني پركار و پرتلاش بود. امور مربوط به چاپخانه و نشر كتب را شخصاً انجام مي داد. مطالعه اش فوق العاده بود. در ريزه كاري هاي علمي، استنباط هاي دقيق و ظريفي داشت. حافظه اي فوق العاده داشت. بسيار مطالعه مي كرد و همه آن چه را خوانده و يا شنيده بود، به خوبي در حافظه خويش نگه مي داشت. مي توان گفت: كه او يك دائرةالمعارف بود و در هر زمينه‌اي اطلاعات دقيق داشت. زياد فكر مي كرد و كم سخن مي گفت.

زهد و ساده زيستي شیخ محمد

مرحوم آيت الله واصف گيلاني هيچگاه از زي طلبگي و ساده زيستي و زاهدانه خارج نشد؛ در حالي كه در خانواده اي ثروتمند و خرده مالك متولد شده بود. ظاهري آراسته و تميز داشت و از تظاهر به فقر و ناداري خودداري مي كرد. او با اين كه تا آخر عمر شريفش با قناعت پيشگي زندگي كرد؛ اما از رسيدگي به نيازمندان غافل نبود و بخصوص به اهل علم فقير و تهيدست كمك هاي فراواني مي كرد.

فعالیتهای اجتماعي و فرهنگي

تبلیغ و خطابه:

آيت الله واصف گيلاني با اين كه داراي معلومات گسترده اي بود، مع الوصف هيچ گاه تبليغ و منبر را فراموش نكرد؛ بلكه اكثر اوقات عمرشان را در همان روستاي كوچك - كه زادگاه وي و اجدادش بود - به وعظ و ارشاد مردم مشغول بود. ايشان در پاسخ به كساني كه به وي گفته بودند كه ديگر در شأن شما نيست تا در روستاي كوچك منبر برويد! فرمود: «من كه كسي نيستم؛ بسياري از بزرگان و اعاظم و فقهاي بزرگ شيعه منبر مي رفتند» و نيز مي فرمود: «اداي تكليف، شهر و روستا نمي شناسد».

دفاع از مرزهاي عقيدتي:

در سالياني كه كتاب «شهيد جاويد» چاپ و منتشر شده و برخي از مطالب موهن آن، اعتراض گروهي از علما را برانگيخته بود، آيت الله واصف گيلاني به دور از هياهو، دست به قلم برده، 3 جلد كتاب درباره زندگاني حضرت سيدالشهداء عليه السلام نگاشت و به ويژه يك جلد آن، كه تحت عنوان «في هامش علم الامام» به علم امام اختصاص يافته بود، مورد استقبال گسترده حوزويان و دانشجويان قرار گرفت.

آيت الله واصف كه خود را حافظ مرزهاي فكري و عقيدتي مي دانست، سكوت در برابر عقايد الحادآميز و كمونيستي حزب توده در سال هاي 28 و 29 ش. را روا ندانست و به مقابله با آنان پرداخت. او علاوه بر روشنگري در منابر، براي قشر جوان و تحصيل كرده كتابي تحت عنوان «احراق لانه‌هاي فساد» تأليف كرد كه اين كتاب نيز با استقبال مواجه شد؛ زيرا در اين كتاب با شواهد و استدلال هاي عقلي و منطقي، انديشه هاي حزب توده به خوبي نقد و ابطال، و اهداف پليد و استعماري پديدآورندگان آن با قلمي شيوا و محكم تبيين شده بود.

فعاليت در آلمان:

آيت الله واصف گيلاني در سال 1350 ش. به عنوان نماينده آيت الله گلپايگاني به كشور آلمان اعزام شد و در شهرهاي فرانكفورت و اشتوتكارت اقامت گزيد، پاسخ گويي به نيازهاي علمي و معنوي و ديني مسلمانان و خصوصاً ايرانيان آنجا را بر عهده گرفت. او با همكاري برخي از تجار ايراني و غيرايراني براي وحدت و انسجام مسلمانان و نيز ارتقاي سطح ديني و معنوي آنان، گامهاي مؤثري را برداشت. مرحوم آيت الله واصف به علت برخورداري از قدرت جاذبه اجتماعي، در جلسات علمي محبوبيت زيادي كسب كرده به طوري كه با حضور خود در روضه منازل مسلمانان و شيعيان مقيم آلمان، رونق خاصي به آن مجالس مي بخشيد.

ساختن بيمارستان:

ايشان در زمان آيت الله بروجردي، با همكاري و همياري مردم منطقه موفق شد بيمارستان «صاحب الزمان عليه السلام» را در روستاي همجوار زادگاه خود «فُشازده» با همه امكانات لازم احداث كند؛ حتي برخي از مراجع بزرگوار قم او را تشويق و مساعدت نمودند؛ اما قبل از آغاز فعاليت، به دستور شاه خائن، اين بيمارستان مصادره و به طور كلي تخريب شد و در همان مكان، بيمارستاني به نام «بيمارستان شاه» تأسيس نمودند! علت اين اقدام شاه براي كاهش قدرت و محبوبيت روحانيت در نزد مردم بود.

ساختن مسجد:

آن فقيد سعيد، سالي در ماه رمضان، براي تبليغ به روستاي محرومي در اطراف اصفهان مي رود؛ در آن جا متوجه فقر فرهنگي و مادي مردم منطقه مي شود. لذا مسجدي زيبا و بزرگ احداث مي كند، تا يك سال در آن منطقه محروم اقامت مي گزيند و به تعليم احكام و مسائل اسلام مي پردازد و در اين راه زحمات زيادي را متحمل مي شود.

تأسيس چاپخانه اسلام:

ايشان با تأسيس چاپخانه «نشر اسلامي» در سال 1337 ش. موفق شد آثار اسلامي و بسياري از كتب ارزشمند بزرگان دين و كتاب هايي را كه خود تأليف كرده بود، چاپ و منتشر كند. خدمات فرهنگي گسترده وي، از آن زمان و تا پايان عمرش ادامه داشته است. چاپخانه مذكور در بحبوحه قيام حضرت امام راحل با وجود مراقبت و نظارت شديد دستگاه امنيتي ساواک، به چاپ و نشر اعلاميه هاي حضرت امام و ساير بزرگان اقدام مي ورزيد. ضمناً در طول نهضت مقدس اسلامي، امضاي ايشان در پاي اعلاميه هاي مختلف حوزه علميه قم ديده مي شد.

ذوق واستعداد شعري محمد واصف گیلانی

آيت الله واصف از دوران كودكي شعر مي گفت؛ در مقدمه يكي از ديوان هاي خود مي نويسد: «به مقتضاي سن و سال خودم كه هنوز به سن بلوغ نرسيده بودم، اشعار مي سرودم ... و در آن زمان بعضي اشعار را مي سرودم و مي گريستم و پدر و مادرم، گاهي گريه مرا مي ديدند و ناراحت مي شدند و من اشك هايم را پاك مي كردم و چه بسا از اين كه كسي از حالم باخبر نشود، لُتْكه (قايق محلّي) متعلق به خانواده ام را برمي داشتم و در استخر پر آب مي رفتم و براي اين كه هيزمي تهيه كنم با اين خيال كه ديگر كسي مرا نمي بيند، روي دَكَلْ لُتْكا نشسته، براي مصائب اهل بيت شعر و مرثيه مي گفتم.

و روزي دوسه بار گريه مي كردم و اشعار خود را با آب دانه پَلغوم و يك نوع گل، كه از آن ها مركب مي ساختم، پاكنويس مي كردم. و اكنون (1373 ش) كه حدود پنجاه سال از آن مي گذرد، بعضي از آن دفاتر نزد من موجود است و بسياري از همان اشعار كه در كودكي و اوائل بلوغ سروده ام، در جلد اول، دوم، سوم و پنجم به چاپ رسيده است. و در اين اواخر شعرهاي زيادي سرودم كه حدود 50 ارجوزه و جزوه شعر از حقير به چاپ رسيده است».[۲]

آيت الله واصف در 21 سالگي منطق را به نظم درآورد و به نام كفاية الميزان به آية الله العظمي بروجردي تقديم كرد و آن بزرگوار در منزل و با حضور آيت الله العظمي سيد مرتضي لنگرودي قدس سره وي را تشويق و تحسين فراوان مي كند. او را مي توان اسطوره هنر در حوزه ها بشمار آورد. او اشعار فراواني به صورت بي نقطه، يا بدون الف و در عين حال به گونه اي كه هنگام خواندن حروف و كلمات آن، لب ها به هم نمي چسبند، مي سرود و مطالب خود را (اعم از شعر و نثر) به پنج زبان فارسي، عربي، گيلكي، كردي و تركي مي نگاشت. در اشعارش صنعت هاي لفظي و معنوي موج مي زند؛ به عنوان نمونه برخي از اشعار وي را مي‌آوريم:

ب) شعر بي نقطه:


امّ الائمه مهر او دردم دوا كرد × هم او دلم را راهي ملك ولا كرد

حوراء عالم، كادوي مهر الهي × اسرار مهر داوري را او مَلا كرد

او همسري الله گو آمد علي را × او در صراط همسري، او را حما كرد

مام امام دوم و هم سوم ما × در راه داور، صدر و هم دل را عطا كرد


ج) اشعار بي الف (فارسي، عربي)؛

وي اشعار فراواني در زمينه‌هاي مختلف دارد كه جداگانه در ديواني به چاپ رسيده است. به عنوان نمونه در مدح و منقبت حضرت معصومه عليهاالسلام است، چنين سروده است:


قبّه قبر تو در قم چون منوّر مي شود × چشم من روشن، دل من تر ز كوثر مي شود

مي شود در علم، موقن، هر كه بيند گنبدت × چون فرشته مي رسد، شكل كبوتر مي شود

چون دو دستم بر ضريح و مضجع تو مي رسد × پس حديث جد تو در ذهن، دفتر مي شود

نور تو در بطن گيتي، مي شود هر دم فزون × نور گنبد در فصول مه، مكرر مي شود.

اشعار بي الف عربي، مانند ابيات زير:

بمحمدٍ و بجوده × و بكشفه و وجوده

و بقربه و بحبّه × و بطهره و سجوده

و بنوره و ظهوره × و بوعده و عهوده

و بفكره و بذكره × و برفقه و بهوده

ربّ هب لي خطيئتي × و وقيحتي و قبيحتي...

ه) اشعاري كه خواننده را مبهوت مي كند؛

اين اشعار كه در جدول به چهار زبان (عربي، فارسي، گيلكي و فارسي، تركي و فارسي) براي اولين بار به اين سبك سروده شده، نمونه اي از «اشعار منكوسه» او است كه هر بيت آن، به چهار نحو خوانده مي شود. با اين حال تا بيت سوم، 16 نحو و تا آخر بيت سوم، 64 نحو خوانده مي شود. همين طور در قرائت مجذوري در بيت هاي بعد، در حدود 251 ميليارد شعر مي شود كه اگر كسي بخواهد در هر دقيقه يك نحو آن را منكوسه قرائت كند، قادر به قرائت تمام آن نخواهد بود؛ هر چند هزار سال عمر كند![۳]

در عين منكوسه بودن در جداول عمودي سه توشيح به سه زبان دارد. اصل شعر به نحو افقي، فارسي است؛ ولي عمودي در آخر نيم مصرع اول يك بيت عربي و در آخر نيم مصرع يك بيت گيلكي و در نيم مصرع سوم تركي مي شود. اين شعر منكوسه پايين، 268 ميليون شعر مي شود كه هر بيت آن 4 نحو خوانده مي شود و حاصل ضرب 44=16 و حاصلضرب 164=64 و به همين گونه تا آخر، حدود 268 ميليون شعر مي شود كه مؤلف، آن را در شهر اشتوتگارت آلمان سروده است.[۴]

و) اشعار مصحفيّه، كه هم مدح است و هم هجو؛

در اين گونه اشعار، جا به جايي نقطه ها، معناي شعر را به كلي تغيير مي دهد؛ اگر در بيت زير اين گونه نقطه بگذاريم، در مقام ذم است:

اي كه هستي هم مخنّث هم خبيث × هم محرّب هم محدّب هم لبيث


و اگر نقطه را اين گونه بگذاريم، مدح است:


اي كه هستي هم محبّب هم حبيب × هم مجرّب هم محدّث هم لبيب

حاج شیخ محمداز منظر بزرگان

  • 1. آيت الله حاج شيخ هاشم آملي قدس سره بارها مي فرمود: «آقاي واصف مغز متفكر است و خوب است از افكار ايشان، طلاب و محصلين و فضلا استفاده نمايند».[۵]
  • 2. آيت الله جعفر سبحاني، از مدرسان برجسته حوزه علميه قم، به نقل از جعفر آقا واصف، فرموده است: «آيت الله واصف، نابغه دوران و شيخ بهايی زمان ما است».
  • 3. امام جمعه پلدختر، حجةالاسلام والمسلمين علي بابايي در نامه اي، اين گونه نگاشته است: «...حضرت آيت الله واصف گيلاني، استادي علامه و محقق و مغزي متفكر و پرتلاش در مطالعات علوم و فنون ديني است. اديبي متواضع و صديق و در حقيقت يك سرمايه علمي و پرارج براي حوزه علميه قم مي باشند؛ دانشمند و عارفي به تمام معني هستند. اين عالم گرانقدر و اسوه تقوا تا به حال، خود را به مردم دنيا نشان نداده و خودنمايي نكرده‌اند».

آثار و تألیفات

آيت الله واصف گيلاني به دليل برخورداري از معلومات گسترده، روحيه تحقيق و تتبع، ذوق و حافظه سرشار و قلم شيوا و توانمند، در طول عمر گرانقدرش 200 جلد اثر نفيس و ارزشمند از خود به يادگار گذاشت. مجموعه آثار ايشان به 4 بخش تقسيم مي شود:

  • تأليفات و تصنيفات؛
  • ارجوزه‌ها و رساله‌هاي گوناگون؛
  1. ديوان، ج 1، در 224 صفحه؛
  2. ديوان، ج 2، بي نقطه در 220 صفحه؛
  3. ديوان، ج 3، در 164 صفحه؛
  4. شواهد الاسلام، يك هزار بيت عربي؛
  5. شواهد الولايه، يك هزار بيت عربي؛
  6. رقيه خاتون عليهاالسلام، در 5 گويش؛
  7. بيت الاحزان عاشقان؛
  8. راهنماي ميراث، ترجمه و شرح ارث لمعه؛
  9. رسالة الانسان واللحية، در حرمت ريش تراشي. ترجمه آن تحت عنوان «بهداشت صورت» به وسيله آقاي علي صحت به چاپ رسيده است؛
  10. ارجوزة القيامة، در اثبات معاد جسماني و براهين آن (شعر عربي)؛
  11. رساله برنامه دعا؛
  12. چهل حديث؛
  13. البُوّة الصغيرة في الشيمي (منظوم عربي)؛
  14. ارجوزة الخيارات، هزار بيت عربي اقتباس از درس خارج اصول آيت الله ميرزا هاشم آملي؛
  15. دروس العقائد اسلامي و شيعي، به نثر عربي. همين كتاب به وسيله آقاي يعقوب علي دادشي به زبان تركي و به وسيله دكتر مجيد صالحي، اهل كويت، به فرانسوي و به وسيله آقاي اسماعيل نوري زنجاني به فارسي ترجمه و چاپ شده است.
  16. دليل البكاء، به نظم عربي، در اثرات روحي و جسماني گريستن، به وسيله آقاي محمد اسلامي تحت عنوان «چرا مي گرييم؟» ترجمه شده است و هر دو به چاپ رسيده اند؛
  17. ارجوزة في دراية الحديث؛
  18. زبدة الاصول؛
  19. علم و عالم از نظر اسلام؛
  20. اسرار دختركشي عرب در جاهليت؛
  21. رساله اي در توضيح معناي جعل؛
  22. طبّ النبي عليه السلام؛
  23. فاطمه زهرا عليهاالسلام از نظر روايات اهل سنت؛
  24. عدالت و گناه؛
  25. رساله اي در قرائت قرآن؛
  26. اسرارالشهادة، پيرامون امام حسين عليه السلام؛
  27. منظومة في تحقيق الارادة؛
  28. رسالة الحبّ و ما ادراك ماالحّب؛
  29. الصنيع في فنّ البديع؛
  30. رسالة باب الولاية؛
  31. المناجات والموعظه؛
  32. ارجوزة في توصيف العلم الحضوري؛
  33. ارجوزة في تحقيق الفرق بين السياسة والنبوّة؛
  34. منظومه اي در عشق و محبت؛
  35. ترس و احكام تقيه؛
  36. چهارده معصوم، در تاريخ ولادت و وفات معصومين عليهم السلام؛
  37. تاريخ الائمة عليهم السلام؛
  38. سيماي اخلاق اسلامي؛
  39. احكام حقوق و اراضي؛
  40. كفاية الميزان في المنطق الصناعي؛
  41. طناب الغيبة، در حرمت غيبت؛
  42. ضامن آهو و صيّاد، (منظوم)؛
  43. شراب ننگين، (منظوم)؛
  44. عدالت گستر معجزه مي كند؛ درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف؛
  45. يادي از گذشته، (منظوم)؛
  46. زكات در اسلام، ترجمه زكات شرح لمعه؛
  47. حديقة الرموز؛
  48. هنر و مذهب در استخدام فنون؛
  49. شواهد العقايد، (منظوم)؛
  50. مدح القرآن الكريم، (منظوم)؛
  51. في نعت القرآن، (منظوم)؛
  52. مأة و عشرة اصول و قواعد، (منظوم)؛
  53. تنبيه الغافلين، (منظوم عربي)؛
  54. اشباح الاشباه، در سي مسئله از مسائل فقهي؛
  55. رسالة الاستحقاق والفضل؛
  56. الظلم و ما ادراك ماالظلم، هزار بيت عربي؛
  57. ارجوزة الفقه، (منظوم)؛
  58. هماهنگي هيئت علمي؛
  59. در راه حق چكار كرديم؟
  60. فايده سفر انسان از مرز برون به اندرون، در فايده روزه؛
  61. رساله قرائت قرآن؛
  62. انواع عبادت؛
  63. جواب المعترض، در ردّ اشكالات به روحانيت؛
  64. حرمت زنا و حُسن نكاح از نظر اديان آسماني؛
  65. عقايد اسلامي، (به صورت سؤال و جواب)؛
  66. نماز مستحبي، (شامل 70 نماز مستحبّي)؛
  67. راهنماي تصريف؛
  68. سخناني از خورشيد ولايت، (ترجمه چند خطبه نهج البلاغه
  69. چهارده بند در نعت چهارده معصوم عليهم السلام، (منظوم عربي)؛
  70. شبه الاشباه الفقهيه؛
  71. اعتقاد به خداوند كافيست يا نه؟
  72. ظلم نكنيد؛
  73. مختصري از تاريخ زندگاني حضرت محمد صلي الله و عليه و آله و سلم؛
  74. چهره‌اي از زندگاني آيت الله لنگرودي؛
  75. الفلتات؛
  76. ارجوزة في حول الانسان؛
  77. از چه شخصي بايد تقليد كنيم؟، (پيرامون اجتهاد و تقليد)؛
  78. طريق نجات؛
  79. الخمسون برهانا علي عدم الحُجيّة الذاتية لليقين؛
  80. وافوريّه، (فكاهي در مذمّت ترياك)؛
  81. علل حُرمت گوشت خوك و شراب؛
  82. نجاست مني و دستور ختنه در اسلام؛
  83. شيعه در انتظار عدالت جهاني؛
  84. اثبات معاد؛
  85. ارجوزة القياس، (منظوم عربي)؛
  86. كاپيتولاسيون، (منظوم)؛
  87. شكّيات، (منظوم)؛
  88. بشر و آزادي؛
  89. العوائد علي الفرائد؛
  90. ازدواج مشروع؛
  91. احراق لانه هاي فساد، در رد ماترياليست ديالكتيك؛
  92. چرخ هاي اقتصاد، (رساله پول حلال)؛
  93. عفت در خانواده؛
  94. موثق الرجال، كه به صورت شجري براي تسهيل در باب رجال موثق است؛
  95. پيشگويي بعضي از اولياي خدا درباره تاريخ اسلام؛
  96. لماذا وضع له الكل (رساله تحقيقي)؛
  97. پيرامون زندگاني اميرالمؤمنين عليه السلام؛
  98. حسن و حسين عليهماالسلام، در ترجمه كتاب دانشمند عرب، محمدرضا مصري؛
  99. انقلاب مقدس حسين عليه السلام؛
  100. تأثير دعا و زيارت از نظر ابن سينا؛
  101. امام علی عليه السلام در ميدان جنگ؛
  102. ارجوزة في اثبات وجود العنقا، (منظوم)؛
  103. رضاع در مسائل حقوقي؛
  104. ترجمه لمعه شهید اول، (فقه جامع)؛
  105. رساله اعتقاد، در عقايد مذهبي؛
  106. الاربعون برهانا علي ابطال التسلسل؛
  107. نصيحت به فرزند؛[۶]
  108. سرمنزل عشق، (منظوم)؛
  109. بيان الحقيقة، (منظوم عربي)؛
  110. زمين خواري، (غصب زمين)؛
  111. رساله عيد نوروز؛
  112. الفرق بين الملك والحكم والحق، (در 30 فصل)؛
  113. مكتوبات اربعه، در ولايت فقيه؛
  114. توضيح المراح، (شرح كتاب مراح الارواح)؛
  115. اعلان جنگ ترياكي ها با دولت، (اشعار فكاهي فارسي)؛
  116. رساله صيغة النكاح؛
  117. رساله در نعت اهل البيت عليهم السلام؛
  118. بضعة النبي، در حالات دختران پيامبر، (در 3 جلد)؛
  119. راهنماي شرح نظّام؛
  120. راهنماي علم اعلال؛
  121. دُرّ الاعلال، (بي نقطه)؛
  122. راهنماي صرف و مير؛
  123. رسالة في علم الاجتماع؛
  124. زخم دل، (اشعار)؛
  125. مرحم دل، (اشعار)؛
  126. توجه امام زمان به مسجد جمكران، (درباره وجود امام زمان عليه السلام از كتب عامه و ظهور آن حضرت)؛
  127. توجه به نماز مسجد جمكران؛
  128. اصول الاشتباه لمتفكريّ العالم، (شامل 40 مخالطه فلسفي و علمي)؛
  129. اربعون برهانا علي تجرّد النفس؛
  130. زخم مغلطه؛
  131. اشكال القرئة؛
  132. رساله پيرامون زندگاني امامزاده ابراهيم گيلان؛
  133. امامزاده ابراهيم از حجاز تا گيلان؛
  134. از دل تا كربلا و از كربلا تا دل؛
  135. فلسفه شهادت امام حسين عليه السلام؛
  136. شير بچه كربلا؛
  137. اشعار اصوليه گيلكي، (به مناسبت يادبود آيت الله ميرزاي رشتي)؛
  138. صرف و نحو، (منظوم)؛
  139. هزار و يك منزل در راه محبوب، (منازل سلوك الي الله)؛
  140. الفية منازل سلوك الي الله؛
  141. شجره طوبي، صفحات مشجر در خواص زيارت و تربت حسين عليه السلام؛
  142. مقدمه اي بر «جمال الصالحين»، حكيم متأله ملاحسن لاهيجي؛
  143. مقدمه اي بر ترجمه «تسهيل المسالك»، ملا فتح الله كاشاني؛
  144. ديوان هنري واصف، (در 5 جلد)؛
  145. هنر در خدمت خلق؛
  146. منافق مطلق؛
  147. پرتوي از حقيقت؛
  148. شير زنان كربلا؛
  149. اراجيز الفلك المتفال؛
  150. يادي از گذشته؛
  151. منظومة في الكلام؛
  152. محرمات النكاح؛
  153. تاريخ كشفيات و اختراعات؛
  154. تجدد و عوام فريبي؛
  155. شرح مبحث البرائت؛
  156. شرح مبحث استصحاب؛
  157. ترجمه علل الشرايع و شرح آن، (در 2 جلد)؛
  158. انديشه هاي نوابغ؛
  159. پيام قرآن؛
  160. حاشيه بر رسائل، مبحث قطع و ظن؛
  161. راهنماي علم الكتابه؛
  162. تعبير الرؤيا منسوب به امام الصادق عليه السلام؛
  163. چگونه به جهان ديگر راه توان يافت؟
  164. شمع الجمع في نعت الائمه الاطهار عليهم السلام؛
  165. في حولة الدم المتوسط؛
  166. حقايق گفتني؛
  167. فاطمه زهرا عليهاالسلام، از نظر آيات قرآن؛
  168. رساله اي در لبس خز؛
  169. ارث شجري، شامل 600 مسئله؛
  170. ارث جدولي، شامل 500 مسئله؛
  171. رضاع شجري؛
  172. موثقات الرجال شجري؛
  173. نحو شجري؛
  174. صرف شجري؛
  175. حج شجري و ده ها شجريات ديگر؛
  176. الفيه در اصول الفقه؛
  177. دروس الاعتقاد؛
  178. ارجوزه ظلم؛
  179. ارجوزه فقه؛
  180. الفلك المستبدع، كه صاحب «گنجينه دانشمندان» نوشته است: «فني است ابتكاري در علم كه مثل آن را در آثار علما نديده‌ام.»[۷]؛
  181. تقريرات فقهي و اصولي حضرت آيت الله بروجردي؛
  182. تقريرات فقهي و اصولي حضرت آيت الله مرتضوي لنگرودي؛
  183. تقريرات فقهي و اصولي حضرت امام؛
  184. تقريرات فقهي و اصولي حضرت آيت الله محقق داماد؛
  185. تقريرات فقهي و اصولي حضرت آيت الله آملي؛
  186. تقريرات تفسيري علامه طباطبایی؛
  187. تقريرات فلسفي علامه طباطبايي؛
  188. تقريرات فقهي و اصولي آيت الله بهجت، مدظله العالي؛
  189. و ده ها جزوه و دست نوشته هاي فراوان در زمينه هاي گوناگون.[۸]

رحلت و محل دفن حاج شیخ محمد واصف گیلانی

عالم بزرگوار آيت الله واصف گيلاني پس از عمري تلاش و مجاهدت خستگي ناپذير در راه خدمت به اسلام و مكتب پوياي جعفري و گذاردن آثار حسنه و تحمل مشقات و رنج هاي فراوان، طي يك بيماري (سرطان) در سحرگاه روز چهار شنبه 2 آبان 1375 ش. روح آسماني اش به ملكوت پركشيد و در جوار رحمت الهي آرام گرفت. حاج جعفر آقا مي گويد:

«در آخرين لحظات عمرش هم دو بيت شعر در رثاي اهل بيت عليهم السلام سروده است و اين، نشان دهنده قدرت فكري او در كهولت سن و عشق فراوانش به ساحت مقدس اهل بيت عليهم السلام است».

پيكر پاك اين عالم فرزانه در روز پنجشنبه از مسجد امام تا حرم مطهر حضرت معصومه عليهاالسلام تشييع شد و حضرت آيت الله العظمي آقاي بهجت مدظله العالي بر وي نماز گزارد. آن گاه در قبرستان ابوحسين، «مقبرة العلماء» به خاك سپرده شد. در پي در گذشت اين عالم رباني، مجالس متعددي در بزرگداشت آن فقيد سعيد در قم و گيلان، خصوصاً لاهيجان منعقد گرديد و از خدمات ارزنده وي تجليل شد.

پانویس

  1. مصاحبه با فرزند ارشد ايشان، حاج آقا جعفر واصف.
  2. ديوان واصف، ج 4، ص 4 و 5.
  3. مجموعه جداول اين قسمت به پيوست خواهد آمد؛ تحت عنوان «الفلك المستبدع».
  4. الفلك المستبدع.
  5. نامه اي است كه وي براي جشن فارغ التحصيلي فرزندش در سال 1350 ش به دانشكده اللهيات مشهد نگاشته است سراسر اين نامه را مضامين عالي كلامي و عرفاني تشكيل داده است متن اين نامه به چاپ رسيده است كه قابل استفاده براي همگان است نظير اين گونه نامه ها را در تاريخ علماء شیعه مشاهده مي كنيم؛ مثل نامه حضرت امام راحل به فرزندش حاج سيد احمد آقا خميني.
  6. گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 299.
  7. بروشور «از وادي خاموشان»، جعفر سعيدي، قم، 1376.
  8. ضمناً اسامي بيش از 75 تأليف آن فقيد سعيد در كتاب گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 300 و 299 آمده است.

(*). زندگي آيت الله ممجد لنگرودي، تدوين نگارنده در دفتر 12 ستارگان حرم آمده است.

(*). زندگي نامه وي در همين مجموعه آمده است. ر.ك: ستارگان حرم، ج 5، ص 14 و 113.

(*). ر.ك: ستارگان حرم، ج 2، ص 130-115.

(*). ر.ك: بررسي تحليلي نهضت امام خميني، سيد حميد روحاني (زيارتي)، ص 698.


منابع

محمدتقي ادهم‌نژاد لنگرودي, ستارگان حرم، جلد 14، صفحه 12، 44.