عثمان بن عفان

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۳۷ توسط Ali hoghooghi (بحث | مشارکت‌ها) (دلایل شورش علیه عثمان)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

عثمان بن عفان سومین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت و از اصحاب پیامبر اکرم(ص) است. عثمان بنابر شورایی که عمر بن خطاب پیش از مرگ خود برای انتخاب خلیفه تعیین کرد، به خلافت رسید و از سال ۲۳ق.(یا۲۴ق.)تا هنگام کشته شدنش در سال ۳۵ق. حکومت کرد.او در پی یک شورش علیه شیوه حکومتی‌اش در مدینه به دست شورشیان کشته شد.

عثمان بن عفان

نسب و کنیه عثمان بن عفان

عثمان بن ابى العاص بن اميه بن عبد شمس بن عبد مناف بن قصىّ، مادرش اروى دختر كريز بن ربيعة بن حبيب بن عبد شمس بن عبد مناف بن قصى است و مادر مادرش بيضاء دختر عبد المطلب‌ بن هاشم بن عبد مناف است كه كنيه‌اش ام حكيم است[۱].

كنيه عثمان در جاهليت ابو عمرو بود و چون اسلام آشكار شد از رقيه دختر رسول خدا (ص) داراى پسرى به نام عبد الله شد و كنيه ابو عبد الله را براى خود برگزيد[۲].تولد عثمان را به اختلاف، سال هفتم[۳] و ششم عام الفیل نوشته‌اند.

فرزندان عثمان

فرزندان عثمان غير از عبد الله عبارت‌اند از:

  1. عبد الله اصغر كه مادرش فاخته دختر غزوان بن جابر است
  2. عمرو
  3. خالد
  4. ابان
  5. عمر
  6. مريم (كه مادر این پنج نفر ام عمرو دختر جندب بن عمرو بن حممة از قبيله دوس است[۴].

و ...

اسلام آوردن عثمان

گفته‌اند که عثمان به دعوت ابوبکر[۵]،در مکه اسلام آورد.البته برخی اسلام او را در پی اسلام طلحه و زبیر دانسته اند.[۶].

قبل از به خلافت رسیدن

در زمان رسول خدا(ص)

وی از جمله مهاجرین به حبشه به همراه همسرش خویش بوده است .[۷] و در هنگام هجرت به مدینه به خانه اوس بن ثابت برادر حسان بن ثابت در محله بنى نجار وارد شد.

نوشته اند که به دلیل بیماری همسرش در جنگ بدر حضور نیافته است.[۸] اما پيامبر (ص) سهم عثمان را در غنايم بدر منظور فرمود.[۹]. وی همراه مسلمانان در غزوه احد شرکت کرد امااز جمله مسلمانانی بود که در حین جنگ و پس از سخت شدن اوضاع،فرار کرد.مورخین نوشته اند که وی سه روز فراری بوده است.[۱۰] و هنگامی که بازشگت رسول خدا (ص) به او فرمود: «خيلى راه رفتيد!»

همچینین رسول خدا(ص) در جریان صلح حدیبیه او را به عنوان سفیر به نزد قریش فرستادند تا به آنها بگوید بگويد که مسلمانان براى جنگ نيامده‌ اند، بلكه براى تعظيم خانه خدا آمده و پس از قربانى شتران شهر را ترك خواهند كرد.

عثمان در بلدح با قريش برخورد. پيام رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را به قريش رساند و از جمله آن كه شما را نيز به ستوه آورده و برگزيدگانتان را از بين برده است. قريش گفتند كه از همانجا بازگرد و به محمد صلى الله عليه و آله و سلم بگو: آنان اجازه نخواهند داد تا او وارد مكه شود.

در اين لحظه ابان بن سعيد بن عاص از اشراف مكه بدو پناه داد و براى حفظ جان او، پشت سر وى سوار اسب شد و او را به مكه آورد. عثمان با تك تك اشراف مكه سخن گفت، اما اقدام عثمان نيز حاصلى در بر نداشت. گفته ‌اند كه عثمان سه روز در مكه براى دعوت قريش به پذيرش صلح ماند.غیبت سه روز او موجب نگرانی مسلمان و بیعت رضوان بین مسلمانان شد.

در زمان ابوبکر و عمر

در زمان ابوبکر وی از افراد نزدیک به خلیفه بوده و کاتب وی به شمار می آمد.عثمان كه در تمام دوره بيمارى ابو بكر ملازم او بود، از طرف وى مكلف به نوشتن عهدنامه جانشينى عمر شد. با نوشتن آغاز عهد، ابو بكر به حالت اغماء رفت و عثمان كه تكليف خود را مى‌دانست تا به آخر عهد را نوشته و نام عمر را در آن درج كرد. ابو بكر پس از به هوش آمدن از وى خواست تا آنچه را نوشته بخواند و او چنين كرد و ابو بكر نوشته او را تاييد نمود.[۱۱]

در دوره عمر نیز از نفوذ قابل توجهی برخوردار بود و در آن شرایط، نماینده بنی امیه به شمار می آمد.[۱۲]

شورای خلافت

در سال 23 هجری فیروز غلام ایرانی مغیرة بن شعبه ، عمر بن خطاب را مضروب ساخت. عمر تنها چند روز پس از این ضربت زنده ماند اما پیش از مرگ خود، شورایی شش نفره متشکل از امام علی (علیه اسلام)،عثمان بن عفان،زبیر بن عوام،طلحة بن عبیدالله،عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابی وقاص تشکیل داد و به آنها دستور داد تا یک نفر را از بین خود به عنوان خلیفه انتخاب کنند.سعد از ابتدا رأی خود را به عبدالرحمان واگذار کرد. زبیر به طرفداری از علی (ع) از نامزدی خلافت انصراف داد. عبدالرحمان اعلام کرد که خواستار خلافت نیست. طلحه که پسرعموی ابوبکر و مخالف علی(ع) بود، به طرفداری از عثمان کنار رفت. بنابراین فقط علی (ع) و عثمان نامزد خلافت بودند [۱۳] و رأی و نظر عبدالرحمن بسیار حائز اهمیت شد.

عبدالرحمن‌ بن عوف پس از ۳ روز رایزنی با مردم، به‌ویژه اشراف و امرا، ابتدا از علی (ع) خواست تا متعهد شود که در صورت نیل به مقام خلافت، به کتاب خدا، سیره پیامبر (ص) و ابوبکر و عمر عمل کند. علی (ع) در جواب گفت: «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) عمل کنم». سپس عبدالرحمن شرط خود را با عثمان در میان گذاشت و او بلافاصله پذیرفت. به همین جهت، ابن‌ عوف با عثمان بیعت کرد.

خلافت عثمان

ابن سعد در طبقات خویش می نویسد:«چون عثمان به خلافت رسيد، دوازده سال حكومت كرد. در شش سال اول حكومت، مردم بر او اعتراضى نداشتند مخصوصا قريش او را از عمر بن خطاب هم بيشتر دوست مى‌داشتند كه عمر بر آنها سخت‌گير بود. ولى عثمان چون به حكومت رسيد با آنان به نرمى رفتار مى‌ كرد و پيوند ايشان را رعايت مى‌نمود. ولى بعد در كار سستى كرد و در شش سال آخر،خويشاوندان و افراد خانواده خود را بر كارها گماشت‌....» و موجب نارضایتی مسلمانان از او شد.

گردآوری قرآن

در زمان خلافت عثمان، با فتوحات اسلامی و رفتن قرآن به سرزمین های تازه گشوده، اختلافات و مشکلات بسیاری در قرائت کلمات قرآن پیش آمد. عثمان گروهی مرکب از زید بن ثابت و سعید بن عاص و عبدالله بن زبیر و عبدالرحمن بن حارث تشکیل داد. این گروه با همکاری ۱۲ نفر از قریش و انصار که حضرت علی(ع) بر کار آنان به نوعی نظارت و اشراف داشت. کار استنساخ نسخه نهایی را آغاز کرد. آنان تمام نوشته‌های زمان پیامبر(ص) را گردآوردند. سپس نسخه کتابت زید در زمان ابوبکر را که نزد حفصه محفوظ بود، به امانت گرفتند. قرار بر این بود که هر وقت ۳ تن همکار زید با او در کتابت کلمه‌ای اختلاف یافتند به لهجه قریش کتابت کنند. به این ترتیب کار تدوین نهایی، بر مبنای صحایف بازمانده از پیامبر(ص) و نسخه‌های اختصاصی از جمله نسخه حفصه و نسخه خود زید، و با تکیه به حفظ حافظان و شهادت شاهدان، پیش رفت و «مصحف امام» یعنی مصحف نمونه و رسمی و نهایی که معروف به مُصحَف عُثمانی بود، در فاصله چهار پنج سال از ۲۴ق تا قبل از ۳۰ق، سرانجام یافت و از روی آن ۵ یا ۶ نسخه عیناً استنساخ شد. دو نسخه در مکه و مدینه نگه داشته شد و ۳ یا ۴ نسخه دیگر همراه با یک حافظ قرآن که نقش معلم و راهنمای درست خوانی را داشت، به مراکز مهم جهان اسلام یعنی بصره، کوفه، شام و بحرین ارسال شد. سپس عثمان دستور داد تمام نوشته‌ها و نسخه‌های پیشین را از میان ببرند تا ریشه نزاع و اختلاف به کلی از میان برود.

ادامه فتوحات

کار عمده فتوحات این دوره در شرق و قسمت هایی از غرب، تثبیت سلطه اعراب بر مناطق فتح شده است.از جمله این اقدامات می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • سرکوب شورش اسکندریه در سال 25 هجری و فتح مجدد آن
  • سرکوب شورش آذربایجان توسط حذیفة بن یمان و فتح مجدد آن در سال 26 و 27 هجری
  • سرکوب شورش ماهک بن شاهک در فارس توسط عبدالله بن عامر حاکم بصره و فتح اصطخر در سال 29
  • فتح خراسان و سیستان توسط عبدالله بن عامر حاکم بصره در سال های 30 تا 32.در سال 32 یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی در مرو کشته شد.
  • فتح ارمنیه توسط سپاهیان شام و کوفه که آغاز عدوات کوفیان و شامیان بود.
  • فتح قبرس توسط نیروی دریایی معاویه در سال 29
  • ادامه فتوحات آفریقا توسط عبدالله بن سعد[۱۴]

از دیگر اتفاقات زمان خلافت او می توان موارد زیر را ذکر کرد:

  • در گذشتن از قصاص عبیدالله بن عمر : او سه نفر را که شامل هرمزان ایرانی و زن و فرزندان ابولؤلؤ بودند، به اتهام دست داشتن در قتل عمر پدرش کشت؛ عثمان به عنوان حاکم از قصاص وی درگذشت و آن را تبدیل به دیه کرد و در برابر اعتراض ها مقاومت کرد.
  • رواج اشرافی گری در میان صحابه و به خصوص بنی امیه:عثمان به دلیل آنکه از قبیله بنی امیه بود و قبیله بنی امیه از جمله قبایل اشرافی قریش بودند به ثروت اندوزی و اشرافی گری میل پیدا کرده بود. این امر را از همان روز آغازین خلافت او می توان فهمید.یعقوبی می نویسد:«... پس عثمان به منبر برآمد [و] در همان جايى كه پيامبر خدا در آن مى‌ نشست و نه ابو بكر و نه عمر در آن ننشسته بودند، و عمر از ابو بكر هم يك پله پايين ‌تر مى ‌نشست، پس مردم در اين باره بسخن آمدند و برخى از ايشان گفتند: امروز شر پديد آمد.[۱۵]» یا در جایی دیگر نقل می کند:« عثمان در همان شبى كه بيعتش روز آن بانجام رسيد براى نماز عشاى پسين بيرون رفت و پيشاپيش او شمعى روشن شده بود پس مقداد بن عمرو باو برخورد و گفت:اين بدعت چيست؟مردمى به على بن ابى طالب گرويدند و زبان به بدگويى عثمان گشودند[۱۶]....».

تمام این کارها موجب شد که برخی صحابه رسول خدا(ص) که روزی بر روی سکویی در مسجد مدینه زندگی می کردند، رو به زندگی اشرافی بیاورند و شروع به ثروت اندوزی کنند.

  • دادن حکومت نواحی مختلف به خویشان خویش.مانند حکومت کوفه که به ولید بن عقبة بن ابی معیط و سپس به سعید بن عاص ، بصره به عبدالله بن عامر و مصر به عبدالله بن سعد بن ابی سرح.همچنین مروان بن حکم پسر عمویش را به عنوان مشاور خویش برگزید.این حاکمان زمینه های شورش مردم علیه او را ایجاد کردند.

شورش مسلمانان علیه خلیفه

از مهم ترین رویدادهای تاریخ صدر اسلام می توان به شورش مسلمانان علیه عثمان بن عفان خلیفه وقت اشاره کرد.به موجب این شورش ، معترضان به رفتارهای کارگزاران عثمان در استان های مختلف به خصوص از مصر،کوفه و بصره به همراه مسمانان مدینه،این شهر را محاصره کردند و سرانجام با حمله به خانه خلیفه ، او را کشتند.عثمان اولین خلیفه ای بود که توسط تعدادی مسلمان معترض کشته شد.

دلایل شورش علیه عثمان

برخی از دلایلی که منجر به شورش همگانی علیه عثمان بن عفان شد،عبارت اند از:

  • بدعت های وارد شده در دین:بی شک از مهم ترین دلایل شورش علیه عثمان بدعت هایی بود که توسط او یا اطرافیان متصب به او در دین وارد شد.از عایشه نقل شده است که به عثمان می گفت: «چه زود سنت پیامبرتان را ترک کردید.[۱۷]» یا زمانی که خبر قتل عثمان به عایشه رسید، گفت:«اعمال او، وی را به کشتن داد، او کتاب خدا را آتش زد و سنت پیامبر(ص) را ترک کرد.[۱۸]».یا عمار که از مخالفان بنام عثمان بود، می گفت:«قتلناه کافراً[۱۹]».محمد بن ابی بکر نیز در علت مخالفت خود با عثمان گفت: او کتاب خدا را تغییر داده بود.[۲۰]زمانی که امام علی (علیه اسلام) به خلافت رسیدند به مردم گفتند:«اگر حكومت را به اهلش سپرده بوديد دو نفر در احكام خدا اختلاف نمى كردند و امت در هيچ يك از امور الهى دچار اختلاف نمى گشت .[۲۱]»

از جمله بدعت هایی که مردم معتقد بودند،عثمان در دین گذاشته است عبارتند از:

  1. عدم قصاص عبیدالله به عمر به دلیل قتل هرمزان و دختر ابولؤلؤ.[۲۲]
  2. بر خلاف رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نماز در منی را تمام خواند و این سبب بر آشفتن عده ای بر ضد او شد. وقتی در این باره به عثمان اعتراض شد، گفت: این عقیده من است.[۲۳]
  3. یکی کردن قراعت های قرآن های موجود و سوزاندن نسخه های سایر اصحاب رسول خدا(ص) که موجب از بین رفتن تفسیر برخی از آیاتی شد که اصحاب رسول خدا(ص) از ایشان شنیده بودند.
  4. در زمانی که عثمان در ایام حج تمتع محرم بود،گوشت شکاری را برای وی آوردند و او از آن خورد.که این عمل در آن زمان حرام بود که موجب اعتراض امیرالمؤنین به وی شد و او در جواب گفت:«تو بسيار با ما مخالفت مى كنى![۲۴] »

و موارد بسیار دیگر ...

  • واگذاری فرمانداری شهرها به افرادی از خاندان اموی:

پانویس

  1. طبقات ابن سعد/ترجمه،ج3 ص 45
  2. طبقات ابن سعد/ترجمه،ج3 ص 45
  3. ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۷
  4. طبقات ابن سعد/ترجمه،ج3 ص 45
  5. ذهبی، اسدالغابه، ۳، ۴۸۱.
  6. طبقات ابن سعد/ترجمه،ج3 ص 46
  7. طبقات ابن سعد/ترجمه،ج3 ص 46
  8. واقدی، المغازی، ۱، ۱۰۱
  9. طبقات ابن سعد/ترجمه،ج3 ص 46
  10. المغازى، ج 1، ص 237، ترجمه ارشاد، ص 73(طبری، 310ق)، ج 4، ص 145، ناشر: دار الفكر/تاريخ الطبري، ج 2، ص 69، ناشر: دار الكتب العلمية/أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج 4، ص 63، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي/ السيرة النبوية، ج 3، ص 55 ؛/ المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، ج 17، ص 347، تحقيق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزيز الشتري، ناشر: دار العاصمة/ دار الغيث/ الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 3، ص 1074، تحقيق علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل/ الوافي بالوفيات، ج 20، ص 61، تحقيق: أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفى، ناشر: دار إحياء التراث/ البداية والنهاية، ج 4، ص 28 29،، ناشر: مكتبة المعارف)
  11. تاريخ الطبرى، ج 3، ص 429، شرح نهج البلاغة، ج 1، صص 163- 165، نثر الدار، ج 2، صص 15، 23، الكامل فى التاريخ، ج 2، ص 425، حياة الصحابه، ج 2، ص 26، طبقات الكبرى، ج 3، ص 200
  12. تاریخ سیاسی اسلام ، تاریخ خلفا ، رسولخ جعفریان ، ص 147
  13. تاریخ الامم و الملوک، ج ۳، ص ۲۹۶؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۱۸۸
  14. فتوح،ابن عثم کوفی،ترجمه،متن 281 به بعد
  15. تاريخ‌ يعقوبى/ترجمه،ج‌2،ص:54
  16. تاريخ‌ يعقوبى/ترجمه،ج‌2،ص:54
  17. انساب الاشراف، ج 5، ص 48 ؛ الاغانی، ج 5، ص 130
  18. الجمل، ص 161؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 6، ص 216
  19. المعیار والموازنه، ص 71
  20. البدایه والنهایه، ج 7، ص 175
  21. حر عاملى ، محمد، وسائل الشيعه ، ج 17، ص 426
  22. امام علی علیه السلام بدین خاطر عثمان را مورد سرزنش قرار داد و فرمود که در قیامت درباره خون هرمزان مؤاخذه خواهد شد.(انساب الاشراف، ج 5، ص 24)
  23. انساب الاشراف، ج 5، ص 39؛ البدایه و النهایه، ج 7، صص 154، 171؛ سنن نسائی، ج 3، ص 12؛ الموطاء ج 1، ص 282.
  24. امام احمد، مسند، ج 1، ص 100

منابع

  • طبقات، محمد بن سعد كاتب واقدى (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش.
  • تاريخ يعقوبى، احمد بن ابى يعقوب ابن واضح يعقوبى (م بعد 292)، ترجمه محمد ابراهيم آيتى ، تهران ، انتشارات علمى و فرهنگى ، چ ششم ، 1371ش.
  • الفتوح، ابن اعثم كوفى (م 314)، ترجمه محمد بن احمد مستوفى هروى (ق 6)، تحقيق غلامرضا طباطبائى مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1372ش.