عامر بن شراحیل

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۹ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

عامر بن شراحیل، معروف به شعبی کوفی از اهالی «حِمْیر» است؛ ولی از هَمْدان به شمار می‌آید.[۱] وی علامه عصر خویش بوده و او را اعلم فقها دانسته‌اند. ابن عُیینه گفته است که: «علما سه نفرند: ابن عباس در زمان خود، شعبی در زمان خود و ثوری در زمان خود».[۲]

معرفی ابن شراحیل

با این که عدّه‌ای شَعْبی را از دشمنان امام علی علیه السلام خوانده‌اند،[۳] جالب آن است که شهرستانی، وی را در زمره شیعیان ذکر می‌کند.[۴]

وی حافظه‌ای چنان قوی داشت که می‌گفت هیچ سیاهی بر سفیدی ننوشتم و هیچ کس برای من حدیثی نقل نکرد، مگر آن که آن را حفظ کردم، و هیچ کس برایم حدیثی نگفت که از او بخواهم دوباره تکرار کند.[۵]

عامر بن شراحیل شعبی، معاصر ابراهیم نَخَعی بود؛ اما برخلاف ابراهیم، شَعْبی با بکارگیری رأی در استنباط احکام، مخالف بود و به حدیث بیشتر تمایل داشت به طوری که او را در برابر نخعی، محدث کوفه خوانده‌اند. شَعْبی، بیشتر به نقل اسرائیلیات از نومسلمانان ـ که پیش از آن، از اهل کتاب بودند ـ، مشهور است و قصص و اخبار یمن و مغازی را نیز روایت کرده است.[۶]

آثار و تألیفات

از آثار تاریخی او این عناوین است: المغازی، کتاب الفتوح، کتاب المبتدأ، کتاب الشوری، مقتل عثمان و مقتل الحسین علیه السلام. قطعه‌ای از المغازی او را خطیب بغدادی در دست داشته است.[۷] بخشی از کتاب الشوری و مقتل الحسین او هم در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید آمده است.[۸]

ابن شراحیل در سیاست

عامر بن شراحیل و پدرش نخستین کسانی بودند که به دعوت «مختار» پاسخ مثبت داده و حقانیت موضع او را گواهی کردند و در سال ۶۷ هـ.ق همراه او به ساباط مدائن رفتند.

او پس از شکست «مختار» به «حجاج» دژخیم اموی پیوست آنگاه در سال ۸۲ به «عبدالرحمن بن اشعث» روی آورد و بر ضد «حجاج» کارزار کرد و هنگامی که «عبدالرحمن» با شکست روبرو شد، از «قتیبة بن مسلم» فرماندار «حجاج» در «ری» تقاضا کرد که برایش امان بخواهد و او نیز برایش امان نامه گرفت و سرانجام ریاست دستگاه قضایی کوفه را در زمان «عمر بن عبدالعزیز» به عهده گرفت.

او از چهره ‌هایی است که دست از یاری «مسلم» و سالارش امام حسین علیه‌السلام کشید و به همراه کاروان نور نرفت.

«ابومخنف» از او به طور ارسال روایت می‌کند. «طبری» از او یکصد و چهارده خبر آورده است. در «تهذیب التهذیب» به نقل از «عجلی» آمده است که «عامر شعبی» از ۸۴ تن از صحابه روایت شنیده و خود، امیرمؤمنان علیه‌السلام را درک کرده و در سال ۱۱۰ هـ.ق از دنیا رفته است.[۹]

پانویس

  1. الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۴۶.
  2. سیر أعلام النبلاء، ج۴، ص۲۹۵و ۲۹۸ـ۳۰۰.
  3. معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۲۱۰؛ البیان فی تفسیر القرآن، ص۵۰۱ـ۵۰۳.
  4. منع تدوین الحدیث، ج۱، ص۱۹۰.
  5. کتاب العلم، ص۱۲؛ تذکرة الحفّاظ، ج۱، ص۸۴.
  6. سیر أعلام النبلاء، ج۴، ص۲۹۵و ۲۹۸ـ۲۹۹.
  7. تاریخ نگاری در اسلام، ص۵۸.
  8. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج۹، ص۴۹ـ۵۸.
  9. الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۵۵.

منابع