سید عباس خاتم یزدی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: سید عباس خاتم یزدی، آثار سید عباس خاتم ی...' ایجاد کرد)
 
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۳۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
'''آیت الله سید عباس خاتم یزدی''' (1309 - 1380 ش) دانشمندی بزرگوار، فقیهی فرزانه و پرهیزگار، ساده زیست و متواضع، چهره‌ای مشهور در شورای استفتای امام خمینی، مقام معظم رهبری و آیت الله اراکی بود. ایشان همچنین نماینده‌ تام‌الاختیار حضرت‌ امام‌ در امور حج‌ در سال‌های‌ پیش‌ از انقلاب‌ و نیز عضویت‌ در بعثه‌ ایشان‌ در سال‌های پس‌ از انقلاب‌ بود.
  
 +
{{خوب}}
 +
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل = سید عباس خاتم یزدی
 +
|تصویر=[[پرونده:Khatam.jpg|۲۲۰px|center]]
 +
|زادروز =  1309 شمسی
 +
|زادگاه = [[یزد]]
 +
|وفات =  1380 شمسی
 +
|مدفن =  [[قم]] - [[حرم حضرت معصومه عليها السلام|حرم حضرت معصومه]] سلام الله علیها
 +
|اساتید =  [[امام خمینی]]، [[سید عبدالهادی شیرازی]]، [[سید محمود حسینی شاهرودی]]، [[سید محسن حکیم]] و ...
 +
|شاگردان = سید محمدتقی محصل همدانی، سید جعفر حسینی رکن‌آبادی
 +
|آثار = الکلام فی اتحاد الطلب والارادة (عربی)، الشبهة الموضوعیة (عربی)، تفسیر [[سوره حمد]] و ...
 +
}}
  
  
 +
==آغاز زندگی==
  
رايت اخلاص
+
سید عباس در سال 1309 شمسی<ref> در شناسنامه سال تولدش 1313 ذکر شده است؛ اما آن گونه که خود در مصاحبه‌ها و یادداشت‌هایش تصریح کرده، سال 1309 صحیح است.</ref> در خانواده‌ای روحانی در شهرستان [[یزد]] (محله تَل) دیده به جهان گشود. در دوران کودکی طبق معمول و رسوم محلی آن زمان، روخوانی [[قرآن]] کریم و نیز اشعار سعدی و حافظ را در مدت کوتاهی فراگرفت و در ضمن، به کار و کسب مختصری نیز جهت امرار معاش اشتغال داشت.<ref> خلاصه‌ای از زندگینامه حضرت آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، جمعی از شاگردان، ص 1 و 2.</ref>
  
'''آغاز زندگي'''
+
==خاندان==
 +
===جد===
 +
آیت الله خاتم درباره جد هفتم خود می‌گوید: «او مردی عالم و عارف و صاحب کرامت بود و در احمدآباد زندگی می‌کرد. وی علاوه بر انجام وظایف روحانیت کاتب [[قرآن]] نیز بود. و معروف است چهل قرآن را به خط خود نگاشت».<ref> خاطرات آیت الله خاتم یزدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 15.</ref>
  
سيدعباس در سال 1309 ش<ref> در شناسنامه سال تولدش 1313 ذكر شده است؛ اما آن گونه كه خود در مصاحبه‌ها و يادداشت‌هايش تصريح كرده، سال 1309 صحيح است.</ref> در خانواده‌اي روحاني در شهرستان يزد (محله تَل) ديده به جهان گشود. در دوران كودكي طبق معمول و رسوم محلي آن زمان، روخواني [[قرآن]] كريم و نيز اشعار سعدي و حافظ را در مدت كوتاهي فراگرفت و در ضمن، به كار و كسب مختصري نيز جهت امرار معاش اشتغال داشت.<ref> خلاصه‌اي از زندگينامه حضرت آيت الله حاج سيد عباس خاتم يزدي، جمعي از شاگردان، ص 1 و 2.</ref>
+
===پدر===
 +
پدر بزرگوار وی مرحوم سید یحیی احمدآبادی<ref> احمدآباد یکی از بخش‌های شهرستان اردکان و در چند کیلومتری غرب این شهر واقع است دانشمندان و فقهای برجسته‌ای از این خطه برخاسته‌اند که آیت الله محمد فکور یزدی و سید محمد محقق داماد و نمونه‌ای از آنان هستند.</ref> معروف به «آقا سید یحیی بزرگ» فرزند سید حیدر، از روحانیان مورد توجه یزد بود. سید یحیی در جوانی برای تحصیل از احمدآباد به یزد هجرت کرد و سپس به [[اصفهان]] رفت و پس از مدتی عازم [[نجف]] اشرف گردید. وی پس از کسب مدارج بالای علمی‌ و نیل به درجه [[اجتهاد]] به یزد بازگشت.
  
'''تباري پاك'''
+
زمان حضور وی در یزد مصادف با اختناق رضاخانی و مسئله کشف حجاب و تعویض اجباری لباس روحانیان بود. غیرت فوق‌العاده او موجب شد تا بی‌حجابی زنان و حضور روحانیان را با کلاه پهلوی تحمل نکند؛ به این جهت مجبور شد چندین سال از یزد دور بماند و در یکی از روستاهای مهریز به نام «دره» رحل اقامت افکند و همان جا به تبلیغ و سخنرانی و ارشاد مردم بپردازد.
  
پدر بزرگوار وي مرحوم سيد يحيي احمدآبادي<ref> احمدآباد يكي از بخش‌هاي شهرستان اردكان و در چند كيلومتري غرب اين شهر واقع است دانشمندان و فقهاي برجسته‌اي از اين خطه برخاسته‌اند كه آيت الله محمد فكور يزدي و سيد محمد محقق داماد و نمونه‌اي از آنان هستند.</ref> معروف به «آقا سيد يحيي بزرگ» فرزند سيد حيدر، از روحانيان مورد توجه يزد بود. سيد يحيي در جواني براي تحصيل از احمدآباد به يزد هجرت كرد و سپس به [[اصفهان]] رفت و پس از مدتي عازم [[نجف]] اشرف گرديد. وي پس از كسب مدارج بالاي علمی‌ و نيل به درجه [[اجتهاد]] به يزد بازگشت.
+
سید عباس، در حالی که بیش از نه سال از عمرش نمی‌گذشت، 29 بهمن 1317 ش پدر بزرگوارش را از دست داد و غبار یتیمی ‌بر چهره‌اش نشست. بیشتر اجداد وی مؤمنانی باسواد و در سلک روحانیت بودند.  
  
زمان حضور وي در يزد مصادف با اختناق رضاخاني و مسئله كشف حجاب و تعويض اجباري لباس روحانيان بود. غيرت فوق‌العاده او موجب شد تا بي‌حجابي زنان و حضور روحانيان را با كلاه پهلوي تحمل نكند؛ به اين جهت مجبور شد چندين سال از يزد دور بماند و در يكي از روستاهاي مهريز به نام «دره» رحل اقامت افكند و همان جا به تبليغ و سخنراني و ارشاد مردم بپردازد.
+
===مادر===
 +
بی‌بی هاجر مادر حاج سید عباس نیز زنی مؤمن، عفیف و باسواد و از خانواده مذهبی و روحانی بود. وی علاوه بر آموزش قرآن کریم، اشعار حافظ، گلستان و بوستان سعدی را هم تدریس می‌کرد. پدر بی‌بی هاجر حاج ملا غلامرضا، به جهت علاقه‌ای که به مراتب فضل و کمال علمی ‌سید یحیی داشت، دخترش را به عقد ایشان درآورد و نه تنها چیزی از وی دریافت نکرد، بلکه به دلیل تمکن مالی خود، خانه‌ای را با لوازم مورد نیاز و دو دانگ آب و زمین زراعتی را در اختیار دامادش قرار داد. ثمره این ازدواج مبارک، پنج دختر و دو پسر بود. بی‌بی هاجر نیز در حالی دارفانی را وداع گفت که سید عباس هنوز در سنین جوانی بود.
  
سيد عباس، در حالي كه بيش از نه سال از عمرش نمی‌گذشت، 29 بهمن 1317 ش پدر بزرگوارش را از دست داد و غبار يتيمی ‌بر چهره‌اش نشست. بيشتر اجداد وي مؤمناني باسواد و در سلك روحانيت بودند. او درباره جد هفتم خود می‌گويد: «او مردي عالم و عارف و صاحب كرامت بود و در احمدآباد زندگي می‌كرد. وي علاوه بر انجام وظايف روحانيت كاتب [[قرآن]] نيز بود. و معروف است چهل قرآن را به خط خود نگاشت».<ref> خاطرات آيت الله خاتم يزدي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، ص 15.</ref>
+
==تحصیلات==
 +
===یزد===
  
بي‌بي هاجر مادر حاج سيد عباس نيز زني مؤمن، عفيف و باسواد و از خانواده مذهبي و روحاني بود. وي علاوه بر آموزش قرآن كريم، اشعار حافظ، گلستان و بوستان سعدي را هم تدريس می‌كرد. پدر بي‌بي هاجر حاج ملا غلامرضا، به جهت علاقه‌اي كه به مراتب فضل و كمال علمی ‌سيد يحيي داشت، دخترش را به عقد ايشان درآورد و نه تنها چيزي از وي دريافت نكرد، بلكه به دليل تمكن مالي خود، خانه‌اي را با لوازم مورد نياز و دو دانگ آب و زمين زراعتي را در اختيار دامادش قرار داد. ثمره اين ازدواج مبارك، پنج دختر و دو پسر بود. بي‌بي هاجر نيز در حالي دارفاني را وداع گفت كه سيد عباس هنوز در سنين جواني بود.
+
او در سال 1325 ش به علت علاقه زیاد به دروس دینی و نیز تشویق و اصرار بعضی از بزرگان یزد، به ویژه عالم متقی و روشنفکر، حجة الاسلام حاج سید علی محمد وزیری، - از دوستان پدر و زعامت [[حوزه علمیه]] یزد - وارد حوزه علمیه شد و در مدرسه شفیعیه یزد به تحصیل مشغول گردید.
  
'''تحصيل'''
+
دروس پایه (چون: نصاب الصبیان، صرف زاهد، عوامل جرجانی) و مقدمات (چون: سیوطی، جامی، مغنی، شرح نظام، حاشیه، شمسیه، شرح مطالع، مطول) و برخی از کتب سطح (چون: لمعه، قوانین، رسائل) و نیز خلاصة الحساب [[شیخ بهایی]]، شرح منظومه سبزواری و تفسیر [[قرآن]] را در یزد فراگرفت.<ref> خاتم معرفت، مؤسسه فرهنگی-هنری فرهنگ منهاج، ص 18.</ref>
  
او در سال 1325 ش به علت علاقه زياد به دروس ديني و نيز تشويق و اصرار بعضي از بزرگان يزد، به ويژه عالم متقي و روشنفكر، حجة الاسلام حاج سيد علي محمد وزيري، كه از دوستان پدر وي بود و زعامت [[حوزه علميه]] يزد را به عهده داشت، وارد حوزه علميه شد و در مدرسه شفيعيه يزد به تحصيل مشغول گرديد.
+
===قم===
  
دروس پايه (چون: نصاب الصبيان، صرف زاهد، عوامل جرجاني) و مقدمات (چون: سيوطي، جامي، مغني، شرح نظام، حاشيه، شمسيه، شرح مطالع، مطول) و برخي از كتب سطح (چون: لمعه، قوانين، رسائل) و نيز خلاصة الحساب [[شیخ بهایی]]، شرح منظومه سبزواري و تفسير [[قرآن]] را در يزد فراگرفت.<ref> خاتم معرفت، مؤسسه فرهنگي-هنري فرهنگ منهاج، ص 18.</ref>
+
وی در سال 1329 ش جهت ادامه تحصیل به شهر مقدس [[قم]] که در آن روز از نظر علمی ‌رونق بسزایی داشت، هجرت نمود و سایر کتب سطح و دروس خارج [[فقه]] و [[اصول]] و نیز مراتب عالی [[کلام]] و [[فلسفه]] را نزد اساتید بزرگ آموخت. او مدت پنج سال در حوزه علمیه قم به تحصیل ادامه داد که چهار سال آن را در مدرسه حجتیه و یک سال در مدرسه دارالشفاء گذراند. توجه بیش از حدش به درس و بحث و غفلت از سلامت جسمانی، او را دچار بیماری و ضعف زیاد کرد.  
  
'''هجرت به قم'''
+
خود در این باره می‌گوید: «در این مدت حتی یک بار هم در رختخواب استراحت نکردم. بلکه رختخواب من یک عبای کلفت نائینی بود که هر وقت از مطالعه خسته می‌شدم و خوابم می‌گرفت، آن را به خودم می‌پیچیدم و می‌خوابیدم. از نظر تغذیه نیز عمده موادغذایی من نان و ماست بود که معمولاً از مغازه‌ای که در کنار مدرسه حجتیه قرار داشت، تهیه می‌کردم. آقای سید عبدالوهاب موسوی که مقسم آیت الله حجت بود، معمولاً هر روز موقع خرید ماست مرا می‌دید. او می‌گفت: هر وقت ماست می‌بینم به یاد سید عباس می‌افتم. به هر حال، تداوم این وضعیت باعث شد که من در سال آخر دچار زخم معده شدیدی شدم؛ به طوری که حتی نمی‌توانستم غذا بخورم. ضمن این که به سر درد شدیدی هم مبتلا گردیدم و با کمال تأسف با مراجعه مکرر به پزشکان [[قم]]، یزد و تهران سودی نبخشید؛ تا جایی که از بازیافتن سلامتی و ادامه تحصیل مأیوس شدم. به همین دلیل تصمیم گرفتم برای استشفاء عازم [[عتبات عالیات]] شوم».<ref> خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 38 و 39.</ref>
  
وي در سال 1329 ش جهت ادامه تحصيل به شهر مقدس [[قم]] كه در آن روز از نظر علمی ‌رونق بسزايي داشت، هجرت نمود و ساير كتب سطح و دروس خارج [[فقه]] و [[اصول]] و نيز مراتب عالي [[كلام]] و [[فلسفه]] را نزد اساتيد بزرگ آموخت. او مدت پنج سال در حوزه علميه قم به تحصيل ادامه داد كه چهار سال آن را در مدرسه حجتيه و يك سال در مدرسه دارالشفاء گذراند. توجه بيش از حدش به درس و بحث و غفلت از سلامت جسماني، او را دچار بيماري و ضعف زياد كرد.
+
===نجف===
  
خود در اين باره می‌گويد: «در اين مدت حتي يك بار هم در رختخواب استراحت نكردم. بلكه رختخواب من يك عباي كلفت نائيني بود كه هر وقت از مطالعه خسته می‌شدم و خوابم می‌گرفت، آن را به خودم می‌پيچيدم و می‌خوابيدم. از نظر تغذيه نيز عمده موادغذايي من نان و ماست بود كه معمولاً از مغازه‌اي كه در كنار مدرسه حجتيه قرار داشت، تهيه می‌كردم. آقاي سيد عبدالوهاب موسوي كه مقسم آيت الله حجت بود، معمولاً هر روز موقع خريد ماست مرا می‌ديد. او می‌گفت: هر وقت ماست می‌بينم به ياد سيد عباس می‌افتم. به هر حال، تداوم اين وضعيت باعث شد كه من در سال آخر دچار زخم معده شديدي شدم؛ به طوري كه حتي نمی‌توانستم غذا بخورم. ضمن اين كه به سر درد شديدي هم مبتلا گرديدم و با كمال تأسف با مراجعه مكرر به پزشكان [[قم]]، يزد و تهران سودي نبخشيد؛ تا جايي كه از بازيافتن سلامتي و ادامه تحصيل مأيوس شدم. به همين دليل تصميم گرفتم براي استشفاء عازم عتبات عاليات شوم».<ref> خاطرات آيت الله خاتم يزدي، ص 38 و 39.</ref>
+
آیت الله خاتم در سال 1333 ش. عازم عتبات عالیات گردید. ابتدا به [[سامرا]] مشرف شد و دو سه روزی در آن جا ماند. بعد از [[زیارت]]، به [[کربلا]] رفت و مرقد مطهر [[امام حسین(ع)|اباعبدالله الحسین]] و [[حضرت عباس علیه السلام|ابوالفضل العباس]] علیهم السلام و اماکن مقدسه آن جا را زیارت نمود. سپس وارد [[نجف]] اشرف شد و به [[ائمه اطهار]] علیهم السلام به ویژه حضرت [[امیرالمومنین]] علیه السلام متوسل شد و شفا یافت.
  
'''سفر به نجف اشرف'''
+
خود در این باره چنین می‌گوید: «پس از [[زیارت]] اماکن مقدسه در [[کربلا]]، وارد [[نجف]] اشرف شدم و متوسل به [[ائمه اطهار]] و [[اهل بیت]] عصمت و طهارت علیهم السلام مخصوصاً حضرت [[امام علی(ع)|امیرالمؤمنین]] علیه السلام شده، [[دعا]] کردم، گریه‌ها کردم، تضرع نمودم، ضجه‌ها زدم و از حضرت طلب کمک نمودم؛ که به برکت آن وجود مقدس، بیماری من به تمام معنا رفع شد و نجف برای من مکانی بسیار دوست داشتنی و شفا بخش گردید».<ref> خاتم معرفت، ص 36.</ref>
  
آيت الله خاتم در سال 1333 ش. عازم عتبات عاليات گرديد. ابتدا به [[سامرا]] مشرف شد و دو سه روزي در آن جا ماند. بعد از [[زيارت]]، به [[كربلا]] رفت و مرقد مطهر ابا عبدالله الحسين و ابوالفضل العباس علیهم السلام و اماكن مقدسه آن جا را زيارت نمود. سپس وارد [[نجف]] اشرف شد و به [[ائمه اطهار]] علیهم السلام به ويژه حضرت [[امیرالمومنین]] علیه السلام متوسل شد و شفا يافت.
+
او پس از بهبودی، برای ادامه تحصیل، در مدرسه بزرگ مرحوم آخوند خراسانی قدس سره ساکن شد و چندی بعد، به مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی که نزدیک حرم مطهر قرار داشت و در سه طبقه به صورتی زیبا ساخته شده بود، منتقل گردید. وی در طبقه اول، کنار راه پله، حجره‌ای گرفته، مشغول درس و بحث گردید و تا آخر در همان حجره باقی ماند.<ref> خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 41.</ref>
  
خود در اين باره چنين می‌گويد: «پس از [[زيارت]] اماكن مقدسه در [[كربلا]]، وارد [[نجف]] اشرف شدم و متوسل به [[ائمه اطهار]] و [[اهل بيت]] عصمت و طهارت علیهم السلام مخصوصاً حضرت اميرالمؤمنين علیه السلام شده، [[دعا]] كردم، گريه‌ها كردم، تضرع نمودم، ضجه‌ها زدم و از حضرت طلب كمك نمودم؛ كه به بركت آن وجود مقدس، بيماري من به تمام معنا رفع شد و نجف براي من مكاني بسيار دوست داشتني و شفا بخش گرديد».<ref> خاتم معرفت، ص 36.</ref>
+
==اساتید==
  
او پس از بهبودي، براي ادامه تحصيل، در مدرسه بزرگ مرحوم آخوند خراساني قدس سره ساكن شد و چندي بعد، به مدرسه مرحوم آيت الله بروجردي كه نزديك حرم مطهر قرار داشت و در سه طبقه به صورتي زيبا ساخته شده بود، منتقل گرديد. وي در طبقه اول، كنار راه پله، حجره‌اي گرفته، مشغول درس و بحث گرديد و تا آخر در همان حجره باقي ماند.<ref> خاطرات آيت الله خاتم يزدي، ص 41.</ref>
+
آیت الله خاتم یزدی، در [[یزد]]، [[قم]] و [[نجف]] نزد اساتید برجسته‌ای کسب علم نمود که بعضی از آن ها را به طور اختصار معرفی می‌نماییم.
  
'''استادان'''
+
===اساتید یزد===
  
آيت الله خاتم يزدي، در [[يزد]]، [[قم]] و [[نجف]] نزد اساتيد برجسته‌اي كسب علم نمود كه بعضي از آن ها را به طور اختصار معرفي می‌نماييم.
+
*شیخ حیدرعلی کوچه بیوکی: نصاب الصبیان، صرف زاهد و عوامل جرجانی را نزد ایشان خواند.<ref> خاتم معرفت، ص 36.</ref>
 +
*
 +
*سید حسین بَنادکی.<ref> بَنادَک سادات، روستایی است در اطراف مهریز یزد.</ref> وی انموذج و مقداری از [[سیوطی]] را نزد ایشان فراگرفت.
 +
*
 +
*شیخ عبدالحسین عرب عجم.<ref> خاتم معرفت، ص 37.</ref>
 +
*
 +
*آیت الله حاج شیخ محمود فرساد
 +
*حاج شیخ جلال آیت اللهی: مقداری از قوانین، مطول، خلاصةالحساب، شرح منظومه و رسائل را نزد ایشان فراگرفت.<ref> همان، ص 27.</ref>
 +
*
 +
*حاج شیخ احمد علومی‌ و برادرش حاج شیخ جلال علومی‌ و حاج شیخ محمود علومی، فرزند حاج شیخ جلال.<ref> همان، ص 21.</ref>
 +
*
 +
*آیت الله سید علی محمد کازرونی: از تفسیر قرآن و بخشی از رسائل و مکاسب را از محضر وی فراگرفت.<ref> خاتم معرفت، ص 37 و 38.</ref>
 +
*
 +
*آیت الله حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی، فرزند حاج ابراهیم یزدی (کوچه بیوکی)
  
'''<I>الف) اساتيد يزد:</I>'''
+
===اساتید قم===
  
* 1. شيخ حيدرعلي كوچه بيوكي.<ref> كوچه بِيُوك، در گذشته منطقه‌اي بيرون شهر يزد بود؛ اما الآن جزء يزد شده است.</ref> وي مردي با معنويت و استاد ادبيات بود و اكثر علما، مقدمات را از وي می‌آموختند. حاج سيد عباس خاتم نيز نصاب الصبيان، صرف زاهد و عوامل جرجاني را نزد ايشان خواند.<ref> خاتم معرفت، ص 36.</ref>
+
*آیت الله حاج شیخ [[مرتضی حائری یزدی]]
 +
*
 +
*آیت الله حاج شیخ [[حاج شيخ محمد فكور يزدى|محمد فکور یزدی]]
 +
*
 +
*آیت الله [[سید محمد محقق داماد]]
 +
*
 +
*حجة الاسلام حاج سید حسن سریزدی
 +
*
 +
*حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی
  
* 2. سيد حسين بَنادكي.<ref> بَنادَك سادات، روستايي است در اطراف مهريز يزد.</ref> وي انموذج و مقداري از [[سيوطي]] را نزد ايشان فراگرفت.
+
آیت الله خاتم اساتید برجسته و شناخته شده دیگری نیز در قم داشتند که فقط به ذکر نام آن ها اکتفا می‌کنیم: شرح تجرید را نزد علامه [[شهید مطهری]]، اسفار و تفسیر [[قرآن]] را از مرحوم علامه حاج [[سید محمدحسین طباطبایی]] و خارج [[فقه]] و [[اصول]] را از آیات عظام: [[گلپایگانی، محمدرضا|گلپایگانی]] و [[امام خمینی]] و بعضی از اساتید دیگر فراگرفت.
  
* 3. شيخ عبدالحسين عرب عجم.
+
===اساتید نجف===
  
آيت الله خاتم درباره وي چنين می‌گويد: «ايشان استادي بود واقعاً از پدر مهربانتر؛ يعني هم استاد بود، هم جنبه پدري داشت. خيلي نسبت به من مهرباني می‌كرد و كمك‌هاي مالي هم داشت. ايشان روحاني موجه يزد و انساني با سخاوت بود. وي در «باقي آباد»، كه نزديك «طرزجان» است، باغي داشت كه تابستان‌ها به آن جا می‌رفت و بنده و ميرزا علي‌اصغر و پسر ايشان به آن جا می‌رفتيم و خدمت ايشان همان جا درس می‌خوانديم.» وي مقداري از سيوطي و حاشيه، و تمام شرح نظام، جامی ‌و مغني را نزد ايشان آموخت.<ref> خاتم معرفت، ص 37.</ref>
+
آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی در [[نجف]] اشرف نیز از محضر بعضی از اساتید بزرگ و آیات عظام و حجج الاسلام کسب فیض نمود که شماری از آن ها بدین قرارند:
  
* 4. آيت الله حاج شيخ محمود فرساد. وي از دانشمندان و بزرگان بنام اردكان بود. در دوم [[صفر]] 1309 ق در درياي عدن در راه [[مكه]] متولد شد. و در 1324 ق براي كسب علم به اصفهان رفت و از محضر علماي بزرگوار آن ديار چون: آيت الله حاج شيخ عبدالكريم گزي و علي مدرس يزدي و حاج سيد محمدصادق خاتون آبادي اصفهاني كسب فيض نمود. و در سال 1332 ق براي تكميل مدارج علمی ‌خود عازم [[نجف]] اشرف گرديد. و در آن جا از محضر اساتيد بزرگ و آيات عظام: حاج سيد محمدكاظم يزدي، شريعت اصفهاني و سيد ابوالحسن اصفهاني بهره‌مند گرديد. و پس از شش سال اقامت، به يزد بازگشت و مدتي نيز به [[قم]] مهاجرت نمود و از درس آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حايري يزدي استفاده نمود و به درجه [[اجتهاد]] نائل شد و به يزد بازگشت.<ref> تاريخ اردكان، علي سپهري، ج 1، ص 215.</ref>
+
*حاج [[سید عبدالهادی شیرازی]]
 +
*حاج [[سید محمود حسینی شاهرودی|سید محمود شاهرودی]]
 +
*حاج [[سید محسن حکیم]]
 +
*حاج شیخ حسین حلی
 +
*حاج [[سیدابوالقاسم خویی]]
 +
*حاج [[سید حسن بجنوردی]]
 +
*حاج [[سید یحیی مدرسی‌زاده یزدی|سید یحیی یزدی]]
 +
*حاج شیخ صدرا بادکوبه‌ای<ref> خلاصه‌ای از زندگینامه حضرت آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، ص 4.</ref>
  
وي در حسن قريحه، خط، انشاء، ادبيات، شعر، [[فقه]] و [[اصول]] يگانه زمان خويش بود. او يكي از بانيان انجمن ادبي يزد بود كه سال‌هاي متمادي به كارش ادامه داد. عبدالحسين آيتي می‌گويد: «نخستين انجمن ادبي يزد، انجمني بود كه اعضاي هيئت رئيسه آن را مرحوم حاج شيخ محمود فرساد، حاج سيد محمدعلي وزيري، افصح زاده، سيد حسن شكوهي، سيد محمدرضا اماميان، عبدالحسين ميبدي و غلامرضا مرشد تشكيل می‌دادند. اين انجمن به رياست مرحوم فرساد از سال 1315 تا 1327 در خانه مرحوم فرساد برگزار می‌گرديد».<ref> يزدنامه، ايرج افشار، ص 495.</ref>
+
==تدریس==
  
آيت الله خاتم درباره وي می‌گويد: «مقداري از قوانين، معاني و بيان و مطول را نزد مرحوم آيت الله حاج شيخ محمود فرساد خواندم. ايشان استاد بزرگواري بود، [[اصول]] و [[فقه]] و ادبياتش خوب بود. در [[فلسفه]] هم تبحر داشت و فوق‌العاده خوش بيان بود. مطالب را به سادگي و روان به شاگردان منتقل می‌كرد و خوش اخلاق نيز بود».<ref> خاطرات آيت الله خاتم يزدي، ص 19 و 20.</ref>
+
آیت الله خاتم در [[حوزه علمیه]] یزد، [[قم]] و [[نجف]] در ضمن تحصیل به تدریس هم اهمتام زیادی داشت و در این راه خدمات ارزنده‌ای ارائه نمود.  
 +
وی در یزد بخشی از سیوطی، مغنی، شرح نظام و مطول و در قم کتاب‌های معالم، حاشیه ملا عبدالله و قسمتی از شرح لمعه را تدریس نمود. سپس به نجف عزیمت کرد و ضمن تحصیل، کتاب‌های مکاسب، کفایه، شرح منظومه و شرح تجرید را تدریس کرد. آیت الله خاتم محفل علمی ‌پرباری داشته است؛ به طوری که بنا به گفته آیت الله معرفت، درس سطح ایشان در [[نجف]] بر خیلی از درس های خارج ترجیح داشت.<ref> گفتگو با آیت الله معرفت، خاتم معرفت، ص 96.</ref>
  
* 5. حاج شيخ جلال آيت اللهي. وي از جمله علماي با فضل و كمال و متقي يزد بود كه اخيراً به رحمت ايزدي پيوست. آيت الله خاتم مقداري از قوانين، مطول، خلاصةالحساب، شرح منظومه و رسائل را نزد ايشان فراگرفت.<ref> همان، ص 27.</ref>
+
وی علاوه بر تدریس کتاب‌های ذکر شده، درس خارج مرحوم آیت الله خویی را برای تعدادی از طلاب که در حدود ده نفر بودند، تقریر می‌کرد؛ به این صورت که بعد از استماع درس آیت الله خویی در مسجد خضراء، در مکان دیگری آن مباحث را برای درک و ضبط بهتر بعضی از دوستانش بازگو می‌کرد.<ref> خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 44-40.</ref>
  
* 6. حاج شيخ احمد علومی‌ و برادرش حاج شيخ جلال علومی‌ و حاج شيخ محمود علومي، فرزند حاج شيخ جلال. شيخ محمود از جمله مجتهدان و علماي صاحب نام خطه يزد بود. او عالمی ‌متواضع بود كه براي خود شأن و منزلتي دنيوي قائل نبود و آن چه را وظيفه خود تشخيص می‌داد، بدون هيچ اكراهي انجام می‌داد. از اين رو، به امر تبليغ بسيار اهميت می‌داد و در شهر يزد و روستاهاي اطراف به سخنراني و تبليغ دين مبين اسلام می‌پرداخت؛ حتي در ايام عيدهاي مذهبي برخلاف معمول، به جاي نشستن در خانه، به روستاهاي يزد می‌رفت و در اقامه [[نماز]] و تبليغ می‌كوشيد.
+
==شاگردان==
  
آيت الله خاتم می‌گويد: «مرحوم شيخ محمود و پدرش مرحوم شيخ جلال و عموي وي مرحوم شيخ احمد علومی ‌جزو علما و مجتهدان صاحب نام يزد بشمار می‌آمدند».<ref> همان، ص 21.</ref>
+
آیت الله خاتم در طول زندگی بابرکت خویش شاگردان زیادی تربیت نمود که بیشتر آن ها هنوز در قید حیاتند و در مسئولیت‌‌های علمی، فرهنگی و خدماتی به خدمت مشغولند. بعضی از آن ها عبارتند از:
  
* 7. آيت الله سيد علي محمد كازروني. وي يكي از مجتهدان مسلم بشمار می‌رفت كه در [[حوزه علميه]] اصفهان تحصيل كرد و در [[فقه]]، [[اصول]] و [[فلسفه]] مدارج بالاي علمی ‌را طي نمود و به كمالات معنوي والايي رسيد. ايشان، علاوه بر تدريس در حوزه علميه، در يكي از مساجد يزد درس تفسير می‌گفت. آيت الله خاتم مقداري از تفسير قرآن و بخشي از رسائل و مكاسب را از محضر وي فراگرفت.<ref> خاتم معرفت، ص 37 و 38.</ref>
+
*حاج شیخ محمدحسن قافی
 +
*استاد جعفری تبار
 +
*حاج شیخ محمود محمدی
 +
*حاج شیخ علی محدث
 +
*حاج شیخ محسن اراکی
 +
*حاج سید علی اشکوری
 +
*حاج شیخ حسن ابوترابی
 +
*حاج سید محمدتقی محصل همدانی
 +
*حاج سید جعفر حسینی رکن‌آبادی.<ref> خاتم معرفت، ص 196-116.</ref>
  
* 8. آيت الله حاج شيخ غلامرضا فقيه خراساني، فرزند حاج ابراهيم يزدي (كوچه بيوكي). وي در سال 1309 ق وارد حوزه علميه [[مشهد]] گرديد. و پس از تحصيل علوم ادبي و اندكي [[فقه]] و [[اصول]] و كلام همراه آقا سيد حسن قوچاني معروف به آقانجفي، با پاي پياده و رنج فراوان از مشهد به يزد و سپس به اصفهان رفت و پس از پنج سال عازم نجف گرديد و از محضر علماي بزرگوار كسب فيض نمود؛ سپس به وطن خود يزد بازگشت و در آن جا مقيم گرديد.<ref> سياحت شرق، آقا نجفي، ص 81-55.</ref> وي در روز جمعه يازده تير 1338 ش در 83 سالگي رحلت نمود و در كنار امامزاده جعفر يزد به خاك سپرده شد.<ref> ر.ك: ستارگان حرم، ج 2، ص 119 و 120.</ref>
+
==آثار==
  
آيت الله خاتم درباره وي می‌گويد: «مرحوم حاج شيخ غلامرضا فقيه خراساني، يكي از مجتهدين و اوتاد يزد بود. ايشان كتابي در مقدمه تفسير داشت به نام «مفاتيح العلوم» كه همان را براي ما تدريس می‌كرد. مرحوم حاج شيخ، انساني وارسته و اهل سير و سلوك بود و در اين مسير به مراحل عاليه‌اي دست يافته بود. درباره وي كرامات زيادي، از جمله طي الارض و ملاقات با حضرت صاحب الامر عجل الله تعالي فرجه الشرف در هر هفته، نقل می‌شد. وي بيش از چهل سال زعامت حوزه علميه يزد را بر عهده داشت».<ref> خاطرات آيت الله خاتم يزدي، ص 22.</ref>
+
آیت الله خاتم، همان گونه که به تدریس اهمیت می‌داد، به تدوین علوم دینی نیز توجه خاصی داشت. ولذا بسیاری از مباحث را با دقت و ظرافت به رشته تحریر درآورد؛ ولی با کمال تأسف هنوز هیچ کدام از آثارش به زیور طبع آراسته نشده است. بعضی از مکتوبات وی بدین شرح است:
  
'''<I>ب) اساتيد قم:</I>'''
+
*حاشیه بر عروةالوثقی؛
 +
*
 +
*قاعده لاضرر (عربی)؛
 +
*
 +
*قاعده ید (فارسی)؛
 +
*
 +
*نجاست و طهارت اهل کتاب (فارسی)؛
 +
*
 +
*میراث النساء (فارسی)؛
 +
*
 +
*تقریرات درس [[امام خمینی]] در [[نجف]] اشرف؛
 +
*
 +
*تقریرات درس آیت الله خویی در نجف اشرف (عربی)؛
 +
*
 +
*تقریرات درس آیت الله حاج شیخ حسین حلی در نجف اشرف؛
 +
*
 +
*[[حج]] (فارسی)؛
 +
*
 +
*زبدةالاحکام (فارسی)؛
 +
*
 +
*سلسله مباحث خارج فقه مبحث طهارت (متن پیاده شده دروس خارج فقه از روی نوار)؛
 +
*
 +
*الطهارة والنجاسة (عربی)؛
 +
*
 +
*تقیه (فارسی)؛
 +
*
 +
*الصحیح والأعم (عربی)؛
 +
*
 +
*الطهارة فی تنجیس المصحف (عربی)؛
 +
*
 +
*کتاب الصلوة فیما لو نَسِیَ التّشهّد و فیما لو نَسِیَ السّلام (عربی)؛
 +
*
 +
*المشتق (عربی)؛
 +
*
 +
*کتاب الزّکوة (عربی)؛
 +
*
 +
*الکلام فی اتحاد الطلب والارادة (عربی)؛
 +
*
 +
*الشبهة الموضوعیة (عربی)؛
 +
*
 +
*تفسیر [[سوره حمد]]؛
 +
*
 +
*درس اخلاق؛<ref> همان، ص 243 و 244.</ref>
 +
*
 +
*و تقریرات درس کفایة از استاد عبدالجواد جبل عاملی (فارسی)<ref> خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 33.</ref>
  
* 1. آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري يزدي (1324-1406 ق)؛<ref>و <ref>و (24). ر.ك: ستارگان حرم، ج 2، ص 193، 155 و 115.</ref> و (24). ر.ك: ستارگان حرم، ج 2، ص 193، 155 و 115.</ref>
+
==فعالیت ها==
 +
===قبل از انقلاب===
 +
آیت الله خاتم در مدت اقامتش در نجف اشرف تا سال 1358 ش، یکی از اعضای شورای استفتائات امام خمینی و نیز یکی از ممتحنان [[فقه]] و [[اصول]] بود. همچنین وکالت حضرت امام برای رسیدگی به امور حجاج [[بیت الله الحرام]] به وی واگذار شد. به طور خلاصه، بخش عظیمی ‌از امور امام در حوزه نجف بر عهده آیت الله خاتم بود، حتی در هنگام عزیمت امام امت به پاریس، به او و سه نفر دیگر از نزدیکانشان وکالت تام الاختیار جهت اداره امور داده شد. که این وکالت در تمام طول حیات امام ادامه داشت. از این رو، وی به نمایندگی از طرف امام در نجف ماند.<ref> خلاصه‌ای از زندگینامه آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، ص 7 و 8.</ref>
  
* 2. آيت الله حاج شيخ محمد فكور يزدي (1324-1394 ق)؛<ref>و (24). ر.ك: ستارگان حرم، ج 2، ص 193، 155 و 115.</ref>
+
===بعد از انقلاب===
  
* 3. آيت الله سيد محمد محقق داماد (1325-1393 ق)؛(24)
+
وی در [[قم]] مسئولیت امتحان خارج فقه و اصول حوزه علمیه را بر عهده داشت. همچنین او با عده‌ای دیگر از بزرگان، در دفتر استفتائات امام در قم فعال بود.
  
* 4. حجة الاسلام حاج سيد حسن سريزدي. مرحوم سريزدي از علماي بزرگ و فاضل حوزه علميه [[قم]] بود كه در روستاي «سريزد» مهريز واقع در هشت فرسخي يزد به دنيا آمد، وي از شاگردان برجسته و مورد توجه آيت الله بروجردي قدس سره بود؛ به طوري كه اگر اشكالي را مطرح می‌كرد، مرحوم آيت الله بروجردي گوش می‌داد و پاسخ می‌گفت. وي به جهت فضل و كمالي كه داشت، از سوي آيت الله بروجردي و به اصرار فراوان مردم كرج، به اين شهر اعزام شد و با استقبال گرم و تجليل فراوان منطقه روبرو گرديد و مدت‌ها در آن جا به تبليغ و ارشاد و راهنمايي مردم همت گماشت.<ref> خاطرات آيت الله خاتم يزدي، ص 30 و 31.</ref>
+
علاوه بر این، ایشان تا سال 1366 ش. (که مصادف با به خاک و خون کشیده شدن حجاج به وسیله حکومت وهابی آل سعود بود) هر سال از طرف حضرت امام با دیگر آقایان به بیت الله مشرف شده، پاسخگوی مسائل شرعی حجاج بود. و نیز در دبیرخانه ائمه جمعه به عنوان دبیر و عضو دبیرخانه فعالیت می‌کرد و بعد از رحلت حضرت امام خمینی نیز از طرف [[سید علی حسینی خامنه ای|مقام معظم رهبری]] به عضویت این دبیرخانه منصوب شد.<ref> خلاصه‌ای از زندگینامه آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، ص 8.</ref>
  
* 5. حاج شيخ عبدالجواد جبل عاملي. وي از شاگردان امام راحل قدس سره و به تعبير ايشان مجسمه [[علم]] و [[تقوا]] بود. او در تدريس كفايةالاصول اگر چه بيان چندان خوبي نداشت و به جهت يكنواختي، درسش ملال‌آور بود؛ ولي از نظر بيان مراد صاحب كفاية و تفهيم مطالب، بسيار عالي بود. از اين رو بود كه آيت الله خاتم تمام كفاية الاصول را نزد وي آموخت.
+
یکی دیگر از مسئولیت‌های آیت الله خاتم یزدی، نمایندگی مجلس خبرگان بود.
  
معروف است در دوره پهلوي اول (رضاخان) در مقطعي كه عمامه بر سر داشتن را منوط به امتحان در وزارت فرهنگ كرده بودند، مرحوم جبل عاملي، را نيز براي امتحان فراخواندند. دو تن از آخوندهاي زبده كه در حد اجتهاد بودند ولي متأسفانه به خدمت رژيم درآمده بودند، از علما امتحان می‌گرفتند و با سخت‌گيري‌هاي بي‌مورد و به بهانه بي‌سواد بودن، به تعداد كمتري اجازه پوشيدن لباس روحانيت می‌دادند. در جلسه امتحان مرحوم شيخ عبدالجواد نيز سؤالاتي از مكاسب مطرح می‌شود و مرحوم عاملي چنان عالي جواب می‌دهد و مباني شيخ مرتضي انصاري قدس سره را تشريح می‌كند كه بعد از اتمام جلسه، يكي از آن دو می‌گويد: ايشان امتحان نداد؛ بلكه به ما درس داد.<ref> همان، ص 32.</ref>
+
==ارتحال==
  
آيت الله خاتم اساتيد برجسته و شناخته شده ديگري نيز در قم داشتند كه فقط به ذكر نام آن ها اكتفا می‌كنيم: شرح تجريد را نزد علامه [[شهید مطهری]]، اسفار و تفسير [[قرآن]] را از مرحوم علامه حاج سيد محمدحسين طباطبايي و خارج [[فقه]] و [[اصول]] را از آيات عظام: گلپايگاني، بروجردي و امام خميني و بعضي از اساتيد ديگر فراگرفت.
+
آیت الله خاتم یزدی بر اثر بیماری مدتی در بیمارستان خاتم الانبیاء [[تهران]] بستری شد؛ اما طولی نکشید که با وجود تمام مراقبت‌های درمانی، در صبحگاه روز سه شنبه 20 شهریور 1380 ش. (22 [[جمادی الثانی]] 1422 ق)، در 71 سالگی دارفانی را وداع گفت.<ref> خلاصه‌ای از زندگینامه، ص 12 و خاتم معرفت، ص 201.</ref> از وی چند فرزند دختر و یک پسر به نام سید محمدعلی خاتم که به تحصیل علوم دینی مشغول است، باقی ماند.
  
'''<I>ج) اساتيد نجف:</I>'''
+
پیکر مطهر این عالم ربانی ابتدا به زادگاهش منتقل شد و پس از تشییع در یزد، به [[قم]] انتقال یافت و از مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه السلام تا حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها تشییع و در جوار آن حضرت، در مسجد بالاسر، به خاک سپرده شد.<ref> خاتم معرفت، ص 230 و 231.</ref>
  
آيت الله حاج سيد عباس خاتم يزدي در [[نجف]] اشرف نيز از محضر بعضي از اساتيد بزرگ و آيات عظام و حجج الاسلام كسب فيض نمود كه شماري از آن ها بدين قرارند: حاج سيد عبدالهادي شيرازي، حاج سيد محمود شاهرودي، حاج سيد محسن حكيم، حاج شيخ حسين حلي، حاج سيدابوالقاسم خويي، حاج سيد حسن بجنوردي، حاج سيد يحيي يزدي، حاج شيخ صدرا بادكوبه‌اي و به ويژه [[امام خمینی]].<ref> خلاصه‌اي از زندگينامه حضرت آيت الله حاج سيد عباس خاتم يزدي، ص 4.</ref>
+
==پانویس==
 
+
<references />
'''بر كرسي تدريس'''
 
 
 
آيت الله خاتم در [[حوزه علميه]] يزد، [[قم]] و [[نجف]] در ضمن تحصيل به تدريس هم اهمتام زيادي داشت و در اين راه خدمات ارزنده‌اي ارائه نمود. وي در يزد بخشي از سيوطي، مغني، شرح نظام و مطول و در قم كتاب‌هاي معالم، حاشيه ملا عبدالله و قسمتي از شرح لمعه را تدريس نمود. سپس به نجف عزيمت كرد و ضمن تحصيل، كتاب‌هاي مكاسب، كفايه، شرح منظومه و شرح تجريد را تدريس كرد. آيت الله خاتم محفل علمی ‌پرباري داشته است؛ به طوري كه بنا به گفته آيت الله معرفت، درس سطح ايشان در [[نجف]] بر خيلي از درس هاي خارج ترجيح داشت.<ref> گفتگو با آيت الله معرفت، خاتم معرفت، ص 96.</ref>
 
 
 
وي علاوه بر تدريس كتاب‌هاي ذكر شده، درس خارج مرحوم آيت الله خويي را براي تعدادي از طلاب كه در حدود ده نفر بودند، تقرير می‌كرد؛ به اين صورت كه بعد از استماع درس آيت الله خويي در مسجد خضراء، در مكان ديگري آن مباحث را براي درك و ضبط بهتر بعضي از دوستانش بازگو می‌كرد.<ref> خاطرات آيت الله خاتم يزدي، ص 44-40.</ref>
 
 
 
حجة الاسلام حاج شيخ محمود محمدي، كه از سال 1342 ش. تا آخر عمر همراه آيت الله خاتم بود و بعضي از دروس را از محضر وي آموخت، چنين می‌گويد: «مرحوم آيت الله خاتم در نجف دو نوع تدريس داشت: تدريس در ايام تحصيلي و تدريس در ايام تعطيلي. پنجشنبه، جمعه و ايام وفات ائمه علیهم السلام و تابستان درس‌ها تعطيل می‌شد، نوعاً معقول را مثل شرح تجريد، اسفار، عقايد و... تدريس می‌كرد. و هنگام مسافرت نيز يك كتاب برمی‌داشت و در راه مطالب علمی ‌آن را مباحثه می‌كرد».<ref> گفتگو با حجة الاسلام حاج شيخ محمود محمدي، خاتم معرفت، ص 148.</ref>
 
 
 
'''شاگردان'''
 
 
 
آيت الله خاتم در طول زندگي بابركت خويش شاگردان زيادي تربيت نمود كه بيشتر آن ها هنوز در قيد حياتند و در مسئوليت‌‌هاي علمي، فرهنگي و خدماتي به خدمت مشغولند. بعضي از آن ها عبارتند از حجج الاسلام: حاج شيخ محمدحسن قافي؛ استاد جعفري تبار؛ حاج شيخ محمود محمدي؛ حاج شيخ علي محدث؛ حاج شيخ محسن اراكي (برادر خانم آيت الله خاتم)؛ حاج سيد علي اشكوري؛ حاج شيخ حسن ابوترابي؛ حاج سيد محمدتقي محصل همداني؛ حاج سيد جعفر حسيني ركن‌آبادي.<ref> خاتم معرفت، ص 196-116.</ref>
 
 
 
'''تأليفات'''
 
 
 
آيت الله خاتم، همان گونه كه به تدريس اهميت می‌داد، به تدوين علوم ديني نيز توجه خاصي داشت. ولذا بسياري از مباحث را با دقت و ظرافت به رشته تحرير درآورد؛ ولي با كمال تأسف هنوز هيچ كدام از آثارش به زيور طبع آراسته نشده است. (اميد است به همت بازماندگان ايشان، اين آثار با ارزش بزودي چاپ و منتشر شود.) بعضي از مكتوبات وي بدين شرح است:
 
 
 
* 1. حاشيه بر عروةالوثقي؛
 
 
 
* 2. قاعده لاضرر (عربي)؛
 
 
 
* 3. قاعده يد (فارسي)؛
 
 
 
* 4. نجاست و طهارت اهل كتاب (فارسي)؛
 
 
 
* 5. ميراث النساء (فارسي)؛
 
 
 
* 6. تقريرات درس [[امام خمینی]] در [[نجف]] اشرف؛
 
 
 
* 7. تقريرات درس آيت الله خويي در نجف اشرف (عربي)؛
 
 
 
* 8. تقريرات درس آيت الله حاج شيخ حسين حلي در نجف اشرف؛
 
 
 
* 9. [[حج]] (فارسي)؛
 
 
 
* 10. زبدةالاحكام (فارسي)؛
 
 
 
* 11. سلسله مباحث خارج فقه مبحث طهارت (متن پياده شده دروس خارج فقه از روي نوار)؛
 
 
 
* 12. الطهارة والنجاسة (عربي)؛
 
 
 
* 13. تقيه (فارسي)؛
 
 
 
* 14. الصحيح والأعم (عربي)؛
 
 
 
* 15. الطهارة في تنجيس المصحف (عربي)؛
 
 
 
* 16. كتاب الصلوة فيما لو نَسِيَ التّشهّد و فيما لو نَسِيَ السّلام (عربي)؛
 
  
* 17. المشتق (عربي)؛
+
==منبع==
 +
احمد محیطی اردکانی, ستارگان حرم، جلد 15، صفحه 32-52
  
* 18. كتاب الزّكوة (عربي)؛
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 
+
<gallery mode="packed" heights="170">
* 19. الكلام في اتحاد الطلب والارادة (عربي)؛
+
پرونده:خاتم00.jpg|از راست: سید جعفر کریمی، سید عباس خاتم یزدی و حسین راستی کاشانی
 
+
پرونده:خاتم (2).jpg|سید عباس خاتم یزدی در لباس احرام و در سرزمین وحی
* 20. الشبهة الموضوعية (عربي)؛
+
پرونده:خاتم (5).jpg|سید عباس خاتم یزدی و [[میرزا جواد تبریزی|جواد رهبر سعادتی]] (میرزا جواد تبریزی)
 
+
پرونده:خاتم (1).jpg|سید عباس خاتم یزدی و [[سید علی حسینی خامنه ای]]
* 21. تفسير [[سوره حمد]]؛
+
پرونده:خاتم0.jpg|از راست: حسین شب زنده دار جهرمی، سید عباس خاتم یزدی و [[جعفر سبحانی]]
 
+
پرونده:خاتم (4).jpg|از راست: سید عباس خاتم یزدی، محسن خرازی و عباس محفوظی
* 22. درس اخلاق؛<ref> همان، ص 243 و 244.</ref>
+
</gallery>
 
 
* 23. و تقريرات درس كفاية از استاد عبدالجواد جبل عاملي، كه به فارسي به رشته تحرير درآمده است.<ref> خاطرات آيت الله خاتم يزدي، ص 33.</ref>
 
 
 
'''همگام با امام'''
 
 
 
هنگام شروع نهضت امام خميني قدس سره در سال 1342 ش. و تبعيد ايشان به تركيه، آيت الله خاتم در [[نجف]] اشرف بسر می‌برد. وي در اين باره می‌گويد: «با تبعيد حضرت امام به تركيه، جنب و جوش زيادي در نجف پديد آمد. نگاه‌ها متوجه ايران و اوضاع و احوال آن گرديد. طلاب انقلابي براي اعلام حمايت از امام و قيام ملت ايران و استمداد از مراجع عظام به طور دسته جمعي به منازل آن ها رفتند و مراجع نيز در حد توان خويش قول همكاري و مساعدت دادند.
 
 
 
رژيم پهلوي بلكه آمريكا - كه سردمدار اصلي حكومت پهلوي بود - براي اين كه امام را منزوي و در ميان علماي بزرگ و مراجع عظام در نجف به فراموشي بسپارد و شأن علمی‌ و سياسي وي را تنزل دهد، به نجف تبعيد نمود. با انتشار خبر عزيمت امام خميني قدس سره به نجف، طلاب و روحانيون به استقبال وي شتافتند. از طرف آيت الله خويي و آيت الله سيد محمود شاهرودي هم هيئتي با چند دستگاه اتومبيل سواري به منظور استقبال از امام از نجف خارج شدند. در ميانه راه نجف و [[كربلا]]، در منزلگاه «خان نُص» به ملاقات امام و مشايعت كنندگان نائل آمده، باشكوه خاصي امام وارد نجف گرديد.
 
 
 
امام خميني بعد از مراسم ديد و بازديدها، درس خارج فقه را شروع كرد و اولين جلسه تدريس را به سخنراني اختصاص داد و عمدتاً به نصيحت و ترغيب و تشويق طلاب براي جدي گرفتن دروس و از دست ندادن فرصت‌ها، پرداخت و سپس خارج مكاسب را شروع نمود.<ref> خاتم معرفت، ص 42 و 46.</ref>
 
 
 
آيت الله خاتم در تمام مدت چهارده سالي كه امام امت در [[عراق]] به حالت تبعيد بسر می‌بردند، از نزديكترين ياران و شاگردان آن حضرت بود. حضرت امام در هنگام تدريس به سؤالات و اشكالات دو نفر توجه ويژه داشت: يكي فرزند بزرگوارش شهيد حاج آقا مصطفي خميني و ديگري آيت الله حاج سيد عباس خاتم يزدي. اعتماد و علاقه مرحوم امام به آيت الله خاتم به گونه‌اي بود كه تنقيح و تصحيح دوره مباحث بيع و مكاسب خود را به ايشان و بعضي ديگر از بزرگان سپرد.
 
 
 
آيت الله خاتم در مدت اقامتش در نجف اشرف، يكي از اعضاي شوراي استفتائات امام امت و نيز يكي از ممتحنان [[فقه]] و [[اصول]] بود. همچنين وكالت حضرت امام براي رسيدگي به امور حجاج بيت الله الحرام به وي واگذار شد. به طور خلاصه، بخش عظيمی ‌از امور امام در حوزه نجف بر عهده آيت الله خاتم بود، حتي در هنگام عزيمت امام امت به پاريس، به او و سه نفر ديگر از نزديكانشان وكالت تام الاختيار جهت اداره امور داده شد. كه اين وكالت در تمام طول حيات امام ادامه داشت. از اين رو، وي به نمايندگي از طرف امام در نجف ماند؛ لكن اوايل سال 1358 ش. حكومت بعثي عراق او را دستگير و زنداني نمود. سپس به همراه عده‌اي ديگر از عراق اخراج كرد و به ايران فرستاد.
 
 
 
او پس از ورود به ايران، در شهر مقدس [[قم]] سكنا گزيد و با تمام نيرو و در كمال [[اخلاص]]، خود را وقف انقلاب، امام، حوزه علميه و امت مسلمان نمود.<ref> خلاصه‌اي از زندگينامه آيت الله حاج سيد عباس خاتم يزدي، ص 7 و 8.</ref>
 
 
 
'''خدمات وي در ايران'''
 
 
 
وي در قم مسئوليت امتحان خارج فقه و اصول حوزه علميه را بر عهده داشت. همچنين او با عده‌اي ديگر از بزرگان، در دفتر استفتائات امام در قم فعال بود. تسلط ايشان به نظريات فقهي امام خميني به گونه‌اي بود كه بنا به درخواست سرپرست دفتر انتشارات اسلامي، مبني بر بررسي و انتشار توضيح المسائل با آخرين فتاواي امام خميني و معرفي افراد مورد اعتماد و اطمينان جهت بررسي نهايي، امام خميني شوراي استفتا را كه آيت الله خاتم نيز در ميان آنان بود، معرفي كرد و چنين مرقوم فرمود:
 
 
 
«بسمه تعالي. پس از تكميل آن چه اعضاي محترم شوراي استفتاي قم (حضرات آقايان: سيد عباس خاتم يزدي، سيد جعفر كريمی‌ و محمدحسن قديري) تأييد نمايند، مورد تأييد است».<ref> صحيفه امام، ج 19، ص 314.</ref>
 
 
 
علاوه بر اين، ايشان تا سال 1366 ش. (كه مصادف با به خاك و خون كشيده شدن حجاج به وسيله حكومت وهابي آل سعود بود) هر سال از طرف حضرت امام با ديگر آقايان به بيت الله مشرف شده، پاسخگوي مسائل شرعي حجاج بود. و نيز در دبيرخانه ائمه جمعه به عنوان دبير و عضو دبيرخانه فعاليت می‌كرد و بعد از رحلت حضرت امام خميني نيز از طرف مقام معظم رهبري به عضويت اين دبيرخانه منصوب شد.<ref> خلاصه‌اي از زندگينامه آيت الله حاج سيد عباس خاتم يزدي، ص 8.</ref>
 
 
 
يكي ديگر از مسئوليت‌هاي آيت الله خاتم يزدي، نمايندگي مجلس خبرگان بود. البته حضور ايشان در مجلس خبرگان، بنا به تقاضاي مكرر مردم استان يزد و نيز تشويق مقام معظم رهبري آيت الله خامنه‌اي دامت بركاته بود. پس از اتمام دوره اول، باز با درخواست مكرر مردم براي نمايندگي در مجلس خبرگان، در دور دوم نيز با كسب اكثريت آرا، اين مسئوليت را برعهده گرفت؛ اما پيش از اتمام اين دوره به رحمت ايزدي پيوست.<ref> همان، ص 9 و خاتم معرفت، ص 165.</ref>
 
 
 
'''ويژگي‌ها'''
 
 
 
آيت الله خاتم از همان آغاز تحصيل، خصوصيات اخلاقي برجسته و استعداد فوق‌العاده‌اي داشت و بدين جهت همواره مورد علاقه روحانيت معظم يزد، به ويژه مرحوم آيت الله حاج شيخ غلامرضا فقيه خراساني و حاج سيد علي محمد وزيري، مدير حوزه علميه يزد، بود.
 
 
 
'''<I>اشتياق زياد به تحصيل:</I>'''
 
 
 
وي اشتياق بسيار زيادي به كسب علم داشت. خود در اين باره می‌گويد: «بحمدالله خداوند منان شوق و شعف زائدالوصفي نسبت به كسب علم در من پديد آورد؛ به طوري كه شبانه‌روز مشغول درس و بحث بودم».
 
 
 
وي در مدت دو سال توانست تمام دروس مقدماتي آن روز مانند: صرف، عوامل جرجاني، نصاب الصبيان، انموذج، شرح نظام، جامي، سيوطي، منطق، مغني، حاشيه و شرح شمسيه را در مدرسه شفيعيه يزد به اتمام برساند. سپس به مدرسه خان رفته، كتاب هاي مطول، شرح مطالع، منظومه، خلاصة الحساب، قوانين، معالم، شرح لمعه، رسائل، مكاسب و تفسير را در زمان كوتاهي فراگرفت.<ref>و <ref> خاتم معرفت، ص 30 و 31.</ref>. خاتم معرفت، ص 30 و 31.</ref>
 
 
 
'''<I>حافظه قوي:</I>'''
 
 
 
وي داراي حافظه‌اي قوي بود. به گونه‌اي كه تمام كتاب نصاب الصبيان و صرف زاهد و الفيه ابن مالك را حفظ بود.<ref> خاتم معرفت، ص 30 و 31.</ref>
 
 
 
'''<I>گشاده‌رويي:</I>'''
 
 
 
يكي ديگر از ويژگي‌هاي اخلاقي اين عالم رباني، كه بيشتر دوستان وي را تحت تأثير قرار داده بود، چهره متبسم و خوش روي او بود. آيت الله طاهري خرم‌آبادي می‌گويد:
 
 
 
«او خيلي آدم خوش برخورد، خنده رو و بشاشي بود. هيچ گاه ما نديديم ايشان عبوس باشد. هميشه متبسم و خندان بود».<ref> همان، ص 97.</ref>
 
 
 
'''<I>تواضع:</I>'''
 
 
 
بيشتر افراد در اولين برخورد با وي، مجذوب تواضع و فروتني‌اش می‌شدند. او تا ماه‌هاي آخر عمر، صبح زود به نانوايي می‌رفت و خود، نان می‌خريد. برخوردش چنان عادي و بي‌تكلف بود كه همه مجذوب وي می‌شدند.<ref>و <ref> همان، ص 115 و 116.</ref>. همان، ص 115 و 116.</ref>
 
 
 
'''<I>ساده زيستي:</I>'''
 
 
 
ساده‌زيستي وي قابل وصف نيست. او در همه چيز، در لباس، خوراك، رفت و آمد، گفتگو و... بسيار ساده و بدون هيچ تشريفاتي بود. وجود چنين ويژگي‌هاي در افراد، به ويژه كساني كه داراي موقعيتي هستند. به ندرت ديده می‌شود! وي از معدود كساني بود كه در اوج قدرت دنيوي و اجتماعي و علمي، مثل اولين روز طلبگي بود و كوچكترين تغييري در زندگي و رفتارش حاصل نشد.<ref> همان، ص 115 و 116.</ref>
 
 
 
'''<I>دوري از هواي نفس:</I>'''
 
 
 
آيت الله خاتم به سبب مدارج علمی‌ و دقت نظر و بي هوايي و رعايت موازين شرعي، بسيار مورد قبول امام امت بود.<ref> همان، ص 97.</ref> با اين كه مجتهد مسلم بود، اما رساله عمليه‌اش را چاپ نكرد.
 
 
 
آيت الله حاج شيخ محمدحسن قافي می‌گويد: «ايشان خيلي عالم و فاضل بود. قطعاً و جزماً مجتهد و جايز التقليد بود؛ حتي گاهي كه از ديگران صحبت می‌كرد، می‌گفتم: تو خودت أعلم هستي. می‌گفت: رساله هم نوشته‌ام؛ ولي ديدم چاپ كردنش خالي از هوا نيست، ترك كردم و به ديگران ارجاع داده و می‌دهم».<ref> همان، ص 144.</ref>
 
 
 
'''<I>اخلاص:</I>'''
 
 
 
توفيقات انسان، به ويژه يك عالم روحاني، در سايه [[عبادت]] و توسل و عبوديت توأم با [[اخلاص]] است. آيت الله خاتم نيز مانند ساير علماي رباني يك بنده مخلص خداوند بود. [[نماز]] و [[دعا]] و توسل و زيارتش را بي‌ريا و به دور از خودنمايي انجام می‌داد. معمولاً شب‌هاي جمعه از [[نجف]] به [[كربلا]] می‌رفت. هرگاه به حرم مشرف می‌شد، دو ركعت نماز براي پدر و دو ركعت نماز براي مادر می‌خواند و ديگران را نيز سفارش می‌كرد كه اين گونه به ياد پدر و مادر باشند. سپس با خشوع و تواضعي خاص زيارتنامه‌هاي معروف و مشهور را می‌خواند و مخلصانه [[دعا]] می‌كرد و نماز [[زيارت]] را به جا می‌آورد و از حرم خارج می‌شد.<ref> همان، ص 149.</ref>
 
 
 
'''<I>كمك به ديگران:</I>'''
 
 
 
وي در كمك كردن به ديگران، به ويژه طلاب و روحانيان، هيچ دريغ نداشت. تنها فرزند پسرش حجة الاسلام سيد محمدعلي خاتم در اين باره می‌گويد: «او از كمك كردن به مردم دريغ نمی‌كرد؛ از باب نمونه، روزي در منزل، از ايشان سؤال كردم: براي اصلاح صورتتان كجا رفتيد؟ ايشان فرمودند: يك سلماني اينجا هست، با ايشان رفيق هستم. پيش ايشان رفتم. گفتم: ايشان خيلي در اصلاح صورت وارد نيست. ايشان فرمود: اين آقا عيال‌وار و نيازمند است. من با اين كه می‌دانم خوب اصلاح نمی‌كند، ولي به اين بهانه می‌روم كه كمكي به او بكنم».<ref> همان، ص 214.</ref> او طلبه‌ها را دوست داشت و هرگز تقاضاي طلبه‌اي را رد نمی‌كرد؛ تقاضاي مالي يا درسي يا مباحثه.<ref> همان، ص 146.</ref>
 
 
 
'''ارتحال'''
 
 
 
آيت الله خاتم يزدي بر اثر بيماري مدتي در بيمارستان خاتم الانبياء تهران بستري شد؛ اما طولي نكشيد كه با وجود تمام مراقبت‌هاي درماني، در صبحگاه روز سه شنبه 20 شهريور 1380 ش. (22 [[جمادی الثانی]] 1422 ق) پس از عمري كوشش در راه خدمت به [[اسلام]] و انقلاب اسلامی‌ و نشر علوم قرآن و مكتب اهل بيت، در 71 سالگي دارفاني را وداع گفت و همه دوستان و ارادتمندانش را در سوگ خود نشاند.<ref> خلاصه‌اي از زندگينامه، ص 12 و خاتم معرفت، ص 201.</ref> از وي چند فرزند دختر و يك پسر به نام سيد محمدعلي خاتم كه به تحصيل علوم ديني مشغول است، باقي ماند.
 
 
 
'''تشييع در يزد'''
 
 
 
پيكر مطهر اين عالم رباني ابتدا به زادگاهش منتقل شد و در ميان غم و اندوه مردم شهيد پرور يزد از مسجد حظيره تا امامزاده جعفر تشييع گرديد. در اين مراسم، حجة الاسلام حاج شيخ محمدعلي صدوقي - امام جمعه يزد -، روحانيان، استاندار يزد، خانواده معظم شهدا، مسئولان، بازاريان و گروه‌هاي مختلف مردم حضور داشتند.
 
 
 
تشييع كنندگان ضمن تشكيل دسته‌جات سينه‌زني و عزاداري با شعارهاي «عزاعزاست امروز، روز عزاست امروز، خامنه‌اي رهبر صاحب عزاست امروز» ياد و خاطره آن عالم رباني و جليل القدر را گرامی ‌داشتند. به همين مناسبت، روزهاي پنجشنبه و جمعه و شنبه در استان يزد عزاي عمومی ‌اعلام شد و مجلس يادبودي از سوي [[امام جمعه]] يزد در روز شنبه در مسجد حظيره يزد برگزار گرديد.<ref> روزنامه جمهوري اسلامي، پنجشنبه 22 شهريور 1380.</ref>
 
 
 
'''تشييع و دفن در قم'''
 
 
 
پس از تشييع در يزد، پيكر مطهرش به [[قم]] انتقال يافت و از مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه السلام تا حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها تشييع و در جوار آن حضرت، در مسجد بالاسر، به خاك سپرده شد. در اين مراسم، تني چند از آيات عظام، نمايندگان مقام معظم رهبري، رياست جمهوري و رئيس قوه قضائيه، دادستان كل كشور، امام جمعه يزد و مسئولان استان، فضلا و طلاب و مردم متدين قم حضور داشتند. مراسمی ‌از طرف خانواده آن مرحوم و مقام معظم رهبري در مسجد اعظم قم برگزار شد و با شكوه خاصي ياد و خاطره وي گرامی ‌داشته شد.<ref> خاتم معرفت، ص 230 و 231.</ref>
 
 
 
'''پيام‌هاي تسليت'''
 
 
 
با ارتحال آيت الله خاتم يزدي، از سوي مسئولان برجسته كشور پيام‌هاي تسليت به بيت آن مرحوم ارسال گرديد؛ از جمله: آيت الله هاشمی‌ رفسنجاني، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، حجة الاسلام سيد محمد خاتمي، رئيس جمهور، حجة الاسلام كروبي، رئيس مجلس شوراي اسلامي، آيت الله هاشمی ‌شاهرودي، رئيس قوه قضائيه و جامعه مدرسين حوزه علميه قم.<ref> روزنامه جمهوري اسلامي، پنجشنبه 22 شهريور 1380.</ref>
 
 
 
حضرت آيت الله خامنه‌اي (مدظله العالي) نيز پيام تسليتي بدين شرح ارسال فرمود: «بسم الله الرحمن الرحيم. رحلت تأسف بار فقيه رباني آيت الله آقاي حاج سيد عباس خاتم قدس سره را به [[حوزه علميه]] قم و بخصوص به مراجع معظم و مدرسين و علماي اعلام آن و نيز به مردم شريف و مؤمن استان يزد و به طور ويژه به بازماندگان و خانواده محترم و فرزندان مكرم آن مرحوم و نيز به شاگردان و اراتمندان ايشان تسليت عرض می‌كنم. اين عالم بزرگوار از جمله چهره‌هاي پرهيزگار علمی‌ در حوزه‌هاي علميه [[شيعه]] به شمار می‌رفتند و سال‌ها در [[نجف]] و [[قم]] به افاضه و تدريس اشتغال داشتند. همچنين از ياران امام راحل قدس سره در طول زمان به حساب می‌آمدند. درگذشت ايشان براي حوزه هاي علميه، بخصوص كساني كه از دانش ايشان بهره می‌بردند، ضايعه و خسارت محسوب می‌گردد. از خداوند متعال، علو درجات و حشر با اوليايش را براي آن مرحوم و صبر و اجر براي بازماندگان را مسئلت می‌نمايم. 21/6/1380 سيد علي خامنه‌اي».<ref> همان و خاتم معرفت، ص 225.</ref>
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
===منبع===
 
  
احمد محيطي اردكاني, ستارگان حرم، جلد 15، صفحه 32-52
+
[[رده:علمای معاصر|خاتم یزدی،سید عباس]]
 +
[[رده:مجتهدین]]
 +
[[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۳۱

آیت الله سید عباس خاتم یزدی (1309 - 1380 ش) دانشمندی بزرگوار، فقیهی فرزانه و پرهیزگار، ساده زیست و متواضع، چهره‌ای مشهور در شورای استفتای امام خمینی، مقام معظم رهبری و آیت الله اراکی بود. ایشان همچنین نماینده‌ تام‌الاختیار حضرت‌ امام‌ در امور حج‌ در سال‌های‌ پیش‌ از انقلاب‌ و نیز عضویت‌ در بعثه‌ ایشان‌ در سال‌های پس‌ از انقلاب‌ بود.

۲۲۰px
نام کامل سید عباس خاتم یزدی
زادروز 1309 شمسی
زادگاه یزد
وفات 1380 شمسی
مدفن قم - حرم حضرت معصومه سلام الله علیها

Line.png

اساتید

امام خمینی، سید عبدالهادی شیرازی، سید محمود حسینی شاهرودی، سید محسن حکیم و ...

شاگردان

سید محمدتقی محصل همدانی، سید جعفر حسینی رکن‌آبادی

آثار

الکلام فی اتحاد الطلب والارادة (عربی)، الشبهة الموضوعیة (عربی)، تفسیر سوره حمد و ...


آغاز زندگی

سید عباس در سال 1309 شمسی[۱] در خانواده‌ای روحانی در شهرستان یزد (محله تَل) دیده به جهان گشود. در دوران کودکی طبق معمول و رسوم محلی آن زمان، روخوانی قرآن کریم و نیز اشعار سعدی و حافظ را در مدت کوتاهی فراگرفت و در ضمن، به کار و کسب مختصری نیز جهت امرار معاش اشتغال داشت.[۲]

خاندان

جد

آیت الله خاتم درباره جد هفتم خود می‌گوید: «او مردی عالم و عارف و صاحب کرامت بود و در احمدآباد زندگی می‌کرد. وی علاوه بر انجام وظایف روحانیت کاتب قرآن نیز بود. و معروف است چهل قرآن را به خط خود نگاشت».[۳]

پدر

پدر بزرگوار وی مرحوم سید یحیی احمدآبادی[۴] معروف به «آقا سید یحیی بزرگ» فرزند سید حیدر، از روحانیان مورد توجه یزد بود. سید یحیی در جوانی برای تحصیل از احمدآباد به یزد هجرت کرد و سپس به اصفهان رفت و پس از مدتی عازم نجف اشرف گردید. وی پس از کسب مدارج بالای علمی‌ و نیل به درجه اجتهاد به یزد بازگشت.

زمان حضور وی در یزد مصادف با اختناق رضاخانی و مسئله کشف حجاب و تعویض اجباری لباس روحانیان بود. غیرت فوق‌العاده او موجب شد تا بی‌حجابی زنان و حضور روحانیان را با کلاه پهلوی تحمل نکند؛ به این جهت مجبور شد چندین سال از یزد دور بماند و در یکی از روستاهای مهریز به نام «دره» رحل اقامت افکند و همان جا به تبلیغ و سخنرانی و ارشاد مردم بپردازد.

سید عباس، در حالی که بیش از نه سال از عمرش نمی‌گذشت، 29 بهمن 1317 ش پدر بزرگوارش را از دست داد و غبار یتیمی ‌بر چهره‌اش نشست. بیشتر اجداد وی مؤمنانی باسواد و در سلک روحانیت بودند.

مادر

بی‌بی هاجر مادر حاج سید عباس نیز زنی مؤمن، عفیف و باسواد و از خانواده مذهبی و روحانی بود. وی علاوه بر آموزش قرآن کریم، اشعار حافظ، گلستان و بوستان سعدی را هم تدریس می‌کرد. پدر بی‌بی هاجر حاج ملا غلامرضا، به جهت علاقه‌ای که به مراتب فضل و کمال علمی ‌سید یحیی داشت، دخترش را به عقد ایشان درآورد و نه تنها چیزی از وی دریافت نکرد، بلکه به دلیل تمکن مالی خود، خانه‌ای را با لوازم مورد نیاز و دو دانگ آب و زمین زراعتی را در اختیار دامادش قرار داد. ثمره این ازدواج مبارک، پنج دختر و دو پسر بود. بی‌بی هاجر نیز در حالی دارفانی را وداع گفت که سید عباس هنوز در سنین جوانی بود.

تحصیلات

یزد

او در سال 1325 ش به علت علاقه زیاد به دروس دینی و نیز تشویق و اصرار بعضی از بزرگان یزد، به ویژه عالم متقی و روشنفکر، حجة الاسلام حاج سید علی محمد وزیری، - از دوستان پدر و زعامت حوزه علمیه یزد - وارد حوزه علمیه شد و در مدرسه شفیعیه یزد به تحصیل مشغول گردید.

دروس پایه (چون: نصاب الصبیان، صرف زاهد، عوامل جرجانی) و مقدمات (چون: سیوطی، جامی، مغنی، شرح نظام، حاشیه، شمسیه، شرح مطالع، مطول) و برخی از کتب سطح (چون: لمعه، قوانین، رسائل) و نیز خلاصة الحساب شیخ بهایی، شرح منظومه سبزواری و تفسیر قرآن را در یزد فراگرفت.[۵]

قم

وی در سال 1329 ش جهت ادامه تحصیل به شهر مقدس قم که در آن روز از نظر علمی ‌رونق بسزایی داشت، هجرت نمود و سایر کتب سطح و دروس خارج فقه و اصول و نیز مراتب عالی کلام و فلسفه را نزد اساتید بزرگ آموخت. او مدت پنج سال در حوزه علمیه قم به تحصیل ادامه داد که چهار سال آن را در مدرسه حجتیه و یک سال در مدرسه دارالشفاء گذراند. توجه بیش از حدش به درس و بحث و غفلت از سلامت جسمانی، او را دچار بیماری و ضعف زیاد کرد.

خود در این باره می‌گوید: «در این مدت حتی یک بار هم در رختخواب استراحت نکردم. بلکه رختخواب من یک عبای کلفت نائینی بود که هر وقت از مطالعه خسته می‌شدم و خوابم می‌گرفت، آن را به خودم می‌پیچیدم و می‌خوابیدم. از نظر تغذیه نیز عمده موادغذایی من نان و ماست بود که معمولاً از مغازه‌ای که در کنار مدرسه حجتیه قرار داشت، تهیه می‌کردم. آقای سید عبدالوهاب موسوی که مقسم آیت الله حجت بود، معمولاً هر روز موقع خرید ماست مرا می‌دید. او می‌گفت: هر وقت ماست می‌بینم به یاد سید عباس می‌افتم. به هر حال، تداوم این وضعیت باعث شد که من در سال آخر دچار زخم معده شدیدی شدم؛ به طوری که حتی نمی‌توانستم غذا بخورم. ضمن این که به سر درد شدیدی هم مبتلا گردیدم و با کمال تأسف با مراجعه مکرر به پزشکان قم، یزد و تهران سودی نبخشید؛ تا جایی که از بازیافتن سلامتی و ادامه تحصیل مأیوس شدم. به همین دلیل تصمیم گرفتم برای استشفاء عازم عتبات عالیات شوم».[۶]

نجف

آیت الله خاتم در سال 1333 ش. عازم عتبات عالیات گردید. ابتدا به سامرا مشرف شد و دو سه روزی در آن جا ماند. بعد از زیارت، به کربلا رفت و مرقد مطهر اباعبدالله الحسین و ابوالفضل العباس علیهم السلام و اماکن مقدسه آن جا را زیارت نمود. سپس وارد نجف اشرف شد و به ائمه اطهار علیهم السلام به ویژه حضرت امیرالمومنین علیه السلام متوسل شد و شفا یافت.

خود در این باره چنین می‌گوید: «پس از زیارت اماکن مقدسه در کربلا، وارد نجف اشرف شدم و متوسل به ائمه اطهار و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام مخصوصاً حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شده، دعا کردم، گریه‌ها کردم، تضرع نمودم، ضجه‌ها زدم و از حضرت طلب کمک نمودم؛ که به برکت آن وجود مقدس، بیماری من به تمام معنا رفع شد و نجف برای من مکانی بسیار دوست داشتنی و شفا بخش گردید».[۷]

او پس از بهبودی، برای ادامه تحصیل، در مدرسه بزرگ مرحوم آخوند خراسانی قدس سره ساکن شد و چندی بعد، به مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی که نزدیک حرم مطهر قرار داشت و در سه طبقه به صورتی زیبا ساخته شده بود، منتقل گردید. وی در طبقه اول، کنار راه پله، حجره‌ای گرفته، مشغول درس و بحث گردید و تا آخر در همان حجره باقی ماند.[۸]

اساتید

آیت الله خاتم یزدی، در یزد، قم و نجف نزد اساتید برجسته‌ای کسب علم نمود که بعضی از آن ها را به طور اختصار معرفی می‌نماییم.

اساتید یزد

  • شیخ حیدرعلی کوچه بیوکی: نصاب الصبیان، صرف زاهد و عوامل جرجانی را نزد ایشان خواند.[۹]
  • سید حسین بَنادکی.[۱۰] وی انموذج و مقداری از سیوطی را نزد ایشان فراگرفت.
  • شیخ عبدالحسین عرب عجم.[۱۱]
  • آیت الله حاج شیخ محمود فرساد
  • حاج شیخ جلال آیت اللهی: مقداری از قوانین، مطول، خلاصةالحساب، شرح منظومه و رسائل را نزد ایشان فراگرفت.[۱۲]
  • حاج شیخ احمد علومی‌ و برادرش حاج شیخ جلال علومی‌ و حاج شیخ محمود علومی، فرزند حاج شیخ جلال.[۱۳]
  • آیت الله سید علی محمد کازرونی: از تفسیر قرآن و بخشی از رسائل و مکاسب را از محضر وی فراگرفت.[۱۴]
  • آیت الله حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی، فرزند حاج ابراهیم یزدی (کوچه بیوکی)

اساتید قم

آیت الله خاتم اساتید برجسته و شناخته شده دیگری نیز در قم داشتند که فقط به ذکر نام آن ها اکتفا می‌کنیم: شرح تجرید را نزد علامه شهید مطهری، اسفار و تفسیر قرآن را از مرحوم علامه حاج سید محمدحسین طباطبایی و خارج فقه و اصول را از آیات عظام: گلپایگانی و امام خمینی و بعضی از اساتید دیگر فراگرفت.

اساتید نجف

آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی در نجف اشرف نیز از محضر بعضی از اساتید بزرگ و آیات عظام و حجج الاسلام کسب فیض نمود که شماری از آن ها بدین قرارند:

تدریس

آیت الله خاتم در حوزه علمیه یزد، قم و نجف در ضمن تحصیل به تدریس هم اهمتام زیادی داشت و در این راه خدمات ارزنده‌ای ارائه نمود. وی در یزد بخشی از سیوطی، مغنی، شرح نظام و مطول و در قم کتاب‌های معالم، حاشیه ملا عبدالله و قسمتی از شرح لمعه را تدریس نمود. سپس به نجف عزیمت کرد و ضمن تحصیل، کتاب‌های مکاسب، کفایه، شرح منظومه و شرح تجرید را تدریس کرد. آیت الله خاتم محفل علمی ‌پرباری داشته است؛ به طوری که بنا به گفته آیت الله معرفت، درس سطح ایشان در نجف بر خیلی از درس های خارج ترجیح داشت.[۱۶]

وی علاوه بر تدریس کتاب‌های ذکر شده، درس خارج مرحوم آیت الله خویی را برای تعدادی از طلاب که در حدود ده نفر بودند، تقریر می‌کرد؛ به این صورت که بعد از استماع درس آیت الله خویی در مسجد خضراء، در مکان دیگری آن مباحث را برای درک و ضبط بهتر بعضی از دوستانش بازگو می‌کرد.[۱۷]

شاگردان

آیت الله خاتم در طول زندگی بابرکت خویش شاگردان زیادی تربیت نمود که بیشتر آن ها هنوز در قید حیاتند و در مسئولیت‌‌های علمی، فرهنگی و خدماتی به خدمت مشغولند. بعضی از آن ها عبارتند از:

  • حاج شیخ محمدحسن قافی
  • استاد جعفری تبار
  • حاج شیخ محمود محمدی
  • حاج شیخ علی محدث
  • حاج شیخ محسن اراکی
  • حاج سید علی اشکوری
  • حاج شیخ حسن ابوترابی
  • حاج سید محمدتقی محصل همدانی
  • حاج سید جعفر حسینی رکن‌آبادی.[۱۸]

آثار

آیت الله خاتم، همان گونه که به تدریس اهمیت می‌داد، به تدوین علوم دینی نیز توجه خاصی داشت. ولذا بسیاری از مباحث را با دقت و ظرافت به رشته تحریر درآورد؛ ولی با کمال تأسف هنوز هیچ کدام از آثارش به زیور طبع آراسته نشده است. بعضی از مکتوبات وی بدین شرح است:

  • حاشیه بر عروةالوثقی؛
  • قاعده لاضرر (عربی)؛
  • قاعده ید (فارسی)؛
  • نجاست و طهارت اهل کتاب (فارسی)؛
  • میراث النساء (فارسی)؛
  • تقریرات درس امام خمینی در نجف اشرف؛
  • تقریرات درس آیت الله خویی در نجف اشرف (عربی)؛
  • تقریرات درس آیت الله حاج شیخ حسین حلی در نجف اشرف؛
  • حج (فارسی)؛
  • زبدةالاحکام (فارسی)؛
  • سلسله مباحث خارج فقه مبحث طهارت (متن پیاده شده دروس خارج فقه از روی نوار)؛
  • الطهارة والنجاسة (عربی)؛
  • تقیه (فارسی)؛
  • الصحیح والأعم (عربی)؛
  • الطهارة فی تنجیس المصحف (عربی)؛
  • کتاب الصلوة فیما لو نَسِیَ التّشهّد و فیما لو نَسِیَ السّلام (عربی)؛
  • المشتق (عربی)؛
  • کتاب الزّکوة (عربی)؛
  • الکلام فی اتحاد الطلب والارادة (عربی)؛
  • الشبهة الموضوعیة (عربی)؛
  • تفسیر سوره حمد؛
  • درس اخلاق؛[۱۹]
  • و تقریرات درس کفایة از استاد عبدالجواد جبل عاملی (فارسی)[۲۰]

فعالیت ها

قبل از انقلاب

آیت الله خاتم در مدت اقامتش در نجف اشرف تا سال 1358 ش، یکی از اعضای شورای استفتائات امام خمینی و نیز یکی از ممتحنان فقه و اصول بود. همچنین وکالت حضرت امام برای رسیدگی به امور حجاج بیت الله الحرام به وی واگذار شد. به طور خلاصه، بخش عظیمی ‌از امور امام در حوزه نجف بر عهده آیت الله خاتم بود، حتی در هنگام عزیمت امام امت به پاریس، به او و سه نفر دیگر از نزدیکانشان وکالت تام الاختیار جهت اداره امور داده شد. که این وکالت در تمام طول حیات امام ادامه داشت. از این رو، وی به نمایندگی از طرف امام در نجف ماند.[۲۱]

بعد از انقلاب

وی در قم مسئولیت امتحان خارج فقه و اصول حوزه علمیه را بر عهده داشت. همچنین او با عده‌ای دیگر از بزرگان، در دفتر استفتائات امام در قم فعال بود.

علاوه بر این، ایشان تا سال 1366 ش. (که مصادف با به خاک و خون کشیده شدن حجاج به وسیله حکومت وهابی آل سعود بود) هر سال از طرف حضرت امام با دیگر آقایان به بیت الله مشرف شده، پاسخگوی مسائل شرعی حجاج بود. و نیز در دبیرخانه ائمه جمعه به عنوان دبیر و عضو دبیرخانه فعالیت می‌کرد و بعد از رحلت حضرت امام خمینی نیز از طرف مقام معظم رهبری به عضویت این دبیرخانه منصوب شد.[۲۲]

یکی دیگر از مسئولیت‌های آیت الله خاتم یزدی، نمایندگی مجلس خبرگان بود.

ارتحال

آیت الله خاتم یزدی بر اثر بیماری مدتی در بیمارستان خاتم الانبیاء تهران بستری شد؛ اما طولی نکشید که با وجود تمام مراقبت‌های درمانی، در صبحگاه روز سه شنبه 20 شهریور 1380 ش. (22 جمادی الثانی 1422 ق)، در 71 سالگی دارفانی را وداع گفت.[۲۳] از وی چند فرزند دختر و یک پسر به نام سید محمدعلی خاتم که به تحصیل علوم دینی مشغول است، باقی ماند.

پیکر مطهر این عالم ربانی ابتدا به زادگاهش منتقل شد و پس از تشییع در یزد، به قم انتقال یافت و از مسجد امام حسن عسکری علیه السلام تا حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها تشییع و در جوار آن حضرت، در مسجد بالاسر، به خاک سپرده شد.[۲۴]

پانویس

  1. در شناسنامه سال تولدش 1313 ذکر شده است؛ اما آن گونه که خود در مصاحبه‌ها و یادداشت‌هایش تصریح کرده، سال 1309 صحیح است.
  2. خلاصه‌ای از زندگینامه حضرت آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، جمعی از شاگردان، ص 1 و 2.
  3. خاطرات آیت الله خاتم یزدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 15.
  4. احمدآباد یکی از بخش‌های شهرستان اردکان و در چند کیلومتری غرب این شهر واقع است دانشمندان و فقهای برجسته‌ای از این خطه برخاسته‌اند که آیت الله محمد فکور یزدی و سید محمد محقق داماد و نمونه‌ای از آنان هستند.
  5. خاتم معرفت، مؤسسه فرهنگی-هنری فرهنگ منهاج، ص 18.
  6. خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 38 و 39.
  7. خاتم معرفت، ص 36.
  8. خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 41.
  9. خاتم معرفت، ص 36.
  10. بَنادَک سادات، روستایی است در اطراف مهریز یزد.
  11. خاتم معرفت، ص 37.
  12. همان، ص 27.
  13. همان، ص 21.
  14. خاتم معرفت، ص 37 و 38.
  15. خلاصه‌ای از زندگینامه حضرت آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، ص 4.
  16. گفتگو با آیت الله معرفت، خاتم معرفت، ص 96.
  17. خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 44-40.
  18. خاتم معرفت، ص 196-116.
  19. همان، ص 243 و 244.
  20. خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 33.
  21. خلاصه‌ای از زندگینامه آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، ص 7 و 8.
  22. خلاصه‌ای از زندگینامه آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، ص 8.
  23. خلاصه‌ای از زندگینامه، ص 12 و خاتم معرفت، ص 201.
  24. خاتم معرفت، ص 230 و 231.

منبع

احمد محیطی اردکانی, ستارگان حرم، جلد 15، صفحه 32-52

آرشیو عکس و تصویر