سید عباس خاتم یزدی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(خاندان)
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۲۳ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۸: سطر ۸:
 
|زادگاه = [[یزد]]
 
|زادگاه = [[یزد]]
 
|وفات =  1380 شمسی
 
|وفات =  1380 شمسی
|مدفن =  قم، [[حرم حضرت معصومه عليها السلام|حرم حضرت معصومه]] سلام الله علیها
+
|مدفن =  [[قم]] - [[حرم حضرت معصومه عليها السلام|حرم حضرت معصومه]] سلام الله علیها
 
|اساتید =  [[امام خمینی]]، [[سید عبدالهادی شیرازی]]، [[سید محمود حسینی شاهرودی]]، [[سید محسن حکیم]] و ...
 
|اساتید =  [[امام خمینی]]، [[سید عبدالهادی شیرازی]]، [[سید محمود حسینی شاهرودی]]، [[سید محسن حکیم]] و ...
 
|شاگردان = سید محمدتقی محصل همدانی، سید جعفر حسینی رکن‌آبادی
 
|شاگردان = سید محمدتقی محصل همدانی، سید جعفر حسینی رکن‌آبادی
سطر ۳۶: سطر ۳۶:
 
===یزد===
 
===یزد===
  
او در سال 1325 ش به علت علاقه زیاد به دروس دینی و نیز تشویق و اصرار بعضی از بزرگان یزد، به ویژه عالم متقی و روشنفکر، حجة الاسلام حاج سید علی محمد وزیری، که از دوستان پدر وی بود و زعامت [[حوزه علمیه]] یزد را به عهده داشت، وارد حوزه علمیه شد و در مدرسه شفیعیه یزد به تحصیل مشغول گردید.
+
او در سال 1325 ش به علت علاقه زیاد به دروس دینی و نیز تشویق و اصرار بعضی از بزرگان یزد، به ویژه عالم متقی و روشنفکر، حجة الاسلام حاج سید علی محمد وزیری، - از دوستان پدر و زعامت [[حوزه علمیه]] یزد - وارد حوزه علمیه شد و در مدرسه شفیعیه یزد به تحصیل مشغول گردید.
  
 
دروس پایه (چون: نصاب الصبیان، صرف زاهد، عوامل جرجانی) و مقدمات (چون: سیوطی، جامی، مغنی، شرح نظام، حاشیه، شمسیه، شرح مطالع، مطول) و برخی از کتب سطح (چون: لمعه، قوانین، رسائل) و نیز خلاصة الحساب [[شیخ بهایی]]، شرح منظومه سبزواری و تفسیر [[قرآن]] را در یزد فراگرفت.<ref> خاتم معرفت، مؤسسه فرهنگی-هنری فرهنگ منهاج، ص 18.</ref>
 
دروس پایه (چون: نصاب الصبیان، صرف زاهد، عوامل جرجانی) و مقدمات (چون: سیوطی، جامی، مغنی، شرح نظام، حاشیه، شمسیه، شرح مطالع، مطول) و برخی از کتب سطح (چون: لمعه، قوانین، رسائل) و نیز خلاصة الحساب [[شیخ بهایی]]، شرح منظومه سبزواری و تفسیر [[قرآن]] را در یزد فراگرفت.<ref> خاتم معرفت، مؤسسه فرهنگی-هنری فرهنگ منهاج، ص 18.</ref>
سطر ۴۴: سطر ۴۴:
 
وی در سال 1329 ش جهت ادامه تحصیل به شهر مقدس [[قم]] که در آن روز از نظر علمی ‌رونق بسزایی داشت، هجرت نمود و سایر کتب سطح و دروس خارج [[فقه]] و [[اصول]] و نیز مراتب عالی [[کلام]] و [[فلسفه]] را نزد اساتید بزرگ آموخت. او مدت پنج سال در حوزه علمیه قم به تحصیل ادامه داد که چهار سال آن را در مدرسه حجتیه و یک سال در مدرسه دارالشفاء گذراند. توجه بیش از حدش به درس و بحث و غفلت از سلامت جسمانی، او را دچار بیماری و ضعف زیاد کرد.  
 
وی در سال 1329 ش جهت ادامه تحصیل به شهر مقدس [[قم]] که در آن روز از نظر علمی ‌رونق بسزایی داشت، هجرت نمود و سایر کتب سطح و دروس خارج [[فقه]] و [[اصول]] و نیز مراتب عالی [[کلام]] و [[فلسفه]] را نزد اساتید بزرگ آموخت. او مدت پنج سال در حوزه علمیه قم به تحصیل ادامه داد که چهار سال آن را در مدرسه حجتیه و یک سال در مدرسه دارالشفاء گذراند. توجه بیش از حدش به درس و بحث و غفلت از سلامت جسمانی، او را دچار بیماری و ضعف زیاد کرد.  
  
خود در این باره می‌گوید: «در این مدت حتی یک بار هم در رختخواب استراحت نکردم. بلکه رختخواب من یک عبای کلفت نائینی بود که هر وقت از مطالعه خسته می‌شدم و خوابم می‌گرفت، آن را به خودم می‌پیچیدم و می‌خوابیدم. از نظر تغذیه نیز عمده موادغذایی من نان و ماست بود که معمولاً از مغازه‌ای که در کنار مدرسه حجتیه قرار داشت، تهیه می‌کردم. آقای سید عبدالوهاب موسوی که مقسم آیت الله حجت بود، معمولاً هر روز موقع خرید ماست مرا می‌دید. او می‌گفت: هر وقت ماست می‌بینم به یاد سید عباس می‌افتم. به هر حال، تداوم این وضعیت باعث شد که من در سال آخر دچار زخم معده شدیدی شدم؛ به طوری که حتی نمی‌توانستم غذا بخورم. ضمن این که به سر درد شدیدی هم مبتلا گردیدم و با کمال تأسف با مراجعه مکرر به پزشکان [[قم]]، یزد و تهران سودی نبخشید؛ تا جایی که از بازیافتن سلامتی و ادامه تحصیل مأیوس شدم. به همین دلیل تصمیم گرفتم برای استشفاء عازم عتبات عالیات شوم».<ref> خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 38 و 39.</ref>
+
خود در این باره می‌گوید: «در این مدت حتی یک بار هم در رختخواب استراحت نکردم. بلکه رختخواب من یک عبای کلفت نائینی بود که هر وقت از مطالعه خسته می‌شدم و خوابم می‌گرفت، آن را به خودم می‌پیچیدم و می‌خوابیدم. از نظر تغذیه نیز عمده موادغذایی من نان و ماست بود که معمولاً از مغازه‌ای که در کنار مدرسه حجتیه قرار داشت، تهیه می‌کردم. آقای سید عبدالوهاب موسوی که مقسم آیت الله حجت بود، معمولاً هر روز موقع خرید ماست مرا می‌دید. او می‌گفت: هر وقت ماست می‌بینم به یاد سید عباس می‌افتم. به هر حال، تداوم این وضعیت باعث شد که من در سال آخر دچار زخم معده شدیدی شدم؛ به طوری که حتی نمی‌توانستم غذا بخورم. ضمن این که به سر درد شدیدی هم مبتلا گردیدم و با کمال تأسف با مراجعه مکرر به پزشکان [[قم]]، یزد و تهران سودی نبخشید؛ تا جایی که از بازیافتن سلامتی و ادامه تحصیل مأیوس شدم. به همین دلیل تصمیم گرفتم برای استشفاء عازم [[عتبات عالیات]] شوم».<ref> خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 38 و 39.</ref>
  
 
===نجف===
 
===نجف===
  
آیت الله خاتم در سال 1333 ش. عازم عتبات عالیات گردید. ابتدا به [[سامرا]] مشرف شد و دو سه روزی در آن جا ماند. بعد از [[زیارت]]، به [[کربلا]] رفت و مرقد مطهر ابا عبدالله الحسین و ابوالفضل العباس علیهم السلام و اماکن مقدسه آن جا را زیارت نمود. سپس وارد [[نجف]] اشرف شد و به [[ائمه اطهار]] علیهم السلام به ویژه حضرت [[امیرالمومنین]] علیه السلام متوسل شد و شفا یافت.
+
آیت الله خاتم در سال 1333 ش. عازم عتبات عالیات گردید. ابتدا به [[سامرا]] مشرف شد و دو سه روزی در آن جا ماند. بعد از [[زیارت]]، به [[کربلا]] رفت و مرقد مطهر [[امام حسین(ع)|اباعبدالله الحسین]] و [[حضرت عباس علیه السلام|ابوالفضل العباس]] علیهم السلام و اماکن مقدسه آن جا را زیارت نمود. سپس وارد [[نجف]] اشرف شد و به [[ائمه اطهار]] علیهم السلام به ویژه حضرت [[امیرالمومنین]] علیه السلام متوسل شد و شفا یافت.
  
خود در این باره چنین می‌گوید: «پس از [[زیارت]] اماکن مقدسه در [[کربلا]]، وارد [[نجف]] اشرف شدم و متوسل به [[ائمه اطهار]] و [[اهل بیت]] عصمت و طهارت علیهم السلام مخصوصاً حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شده، [[دعا]] کردم، گریه‌ها کردم، تضرع نمودم، ضجه‌ها زدم و از حضرت طلب کمک نمودم؛ که به برکت آن وجود مقدس، بیماری من به تمام معنا رفع شد و نجف برای من مکانی بسیار دوست داشتنی و شفا بخش گردید».<ref> خاتم معرفت، ص 36.</ref>
+
خود در این باره چنین می‌گوید: «پس از [[زیارت]] اماکن مقدسه در [[کربلا]]، وارد [[نجف]] اشرف شدم و متوسل به [[ائمه اطهار]] و [[اهل بیت]] عصمت و طهارت علیهم السلام مخصوصاً حضرت [[امام علی(ع)|امیرالمؤمنین]] علیه السلام شده، [[دعا]] کردم، گریه‌ها کردم، تضرع نمودم، ضجه‌ها زدم و از حضرت طلب کمک نمودم؛ که به برکت آن وجود مقدس، بیماری من به تمام معنا رفع شد و نجف برای من مکانی بسیار دوست داشتنی و شفا بخش گردید».<ref> خاتم معرفت، ص 36.</ref>
  
 
او پس از بهبودی، برای ادامه تحصیل، در مدرسه بزرگ مرحوم آخوند خراسانی قدس سره ساکن شد و چندی بعد، به مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی که نزدیک حرم مطهر قرار داشت و در سه طبقه به صورتی زیبا ساخته شده بود، منتقل گردید. وی در طبقه اول، کنار راه پله، حجره‌ای گرفته، مشغول درس و بحث گردید و تا آخر در همان حجره باقی ماند.<ref> خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 41.</ref>
 
او پس از بهبودی، برای ادامه تحصیل، در مدرسه بزرگ مرحوم آخوند خراسانی قدس سره ساکن شد و چندی بعد، به مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی که نزدیک حرم مطهر قرار داشت و در سه طبقه به صورتی زیبا ساخته شده بود، منتقل گردید. وی در طبقه اول، کنار راه پله، حجره‌ای گرفته، مشغول درس و بحث گردید و تا آخر در همان حجره باقی ماند.<ref> خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 41.</ref>
سطر ۶۰: سطر ۶۰:
 
===اساتید یزد===
 
===اساتید یزد===
  
*1. شیخ حیدرعلی کوچه بیوکی.<ref> کوچه بِیُوک، در گذشته منطقه‌ای بیرون شهر یزد بود؛ اما الآن جزء یزد شده است.</ref> وی مردی با معنویت و استاد ادبیات بود و اکثر علما، مقدمات را از وی می‌آموختند. حاج سید عباس خاتم نیز نصاب الصبیان، صرف زاهد و عوامل جرجانی را نزد ایشان خواند.<ref> خاتم معرفت، ص 36.</ref>
+
*شیخ حیدرعلی کوچه بیوکی: نصاب الصبیان، صرف زاهد و عوامل جرجانی را نزد ایشان خواند.<ref> خاتم معرفت، ص 36.</ref>
 
+
*
*2. سید حسین بَنادکی.<ref> بَنادَک سادات، روستایی است در اطراف مهریز یزد.</ref> وی انموذج و مقداری از [[سیوطی]] را نزد ایشان فراگرفت.
+
*سید حسین بَنادکی.<ref> بَنادَک سادات، روستایی است در اطراف مهریز یزد.</ref> وی انموذج و مقداری از [[سیوطی]] را نزد ایشان فراگرفت.
 
+
*
*3. شیخ عبدالحسین عرب عجم.
+
*شیخ عبدالحسین عرب عجم.<ref> خاتم معرفت، ص 37.</ref>
 
+
*
آیت الله خاتم درباره وی چنین می‌گوید: «ایشان استادی بود واقعاً از پدر مهربانتر؛ یعنی هم استاد بود، هم جنبه پدری داشت. خیلی نسبت به من مهربانی می‌کرد و کمک‌های مالی هم داشت. ایشان روحانی موجه یزد و انسانی با سخاوت بود. وی در «باقی آباد»، که نزدیک «طرزجان» است، باغی داشت که تابستان‌ها به آن جا می‌رفت و بنده و میرزا علی‌اصغر و پسر ایشان به آن جا می‌رفتیم و خدمت ایشان همان جا درس می‌خواندیم.» وی مقداری از سیوطی و حاشیه، و تمام شرح نظام، جامی ‌و مغنی را نزد ایشان آموخت.<ref> خاتم معرفت، ص 37.</ref>
+
*آیت الله حاج شیخ محمود فرساد
 
+
*حاج شیخ جلال آیت اللهی: مقداری از قوانین، مطول، خلاصةالحساب، شرح منظومه و رسائل را نزد ایشان فراگرفت.<ref> همان، ص 27.</ref>
*4. آیت الله حاج شیخ محمود فرساد. وی از دانشمندان و بزرگان بنام اردکان بود. در دوم [[صفر]] 1309 ق در دریای عدن در راه [[مکه]] متولد شد. و در 1324 ق برای کسب علم به اصفهان رفت و از محضر علمای بزرگوار آن دیار چون: آیت الله حاج شیخ عبدالکریم گزی و علی مدرس یزدی و حاج سید محمدصادق خاتون آبادی اصفهانی کسب فیض نمود. و در سال 1332 ق برای تکمیل مدارج علمی ‌خود عازم [[نجف]] اشرف گردید. و در آن جا از محضر اساتید بزرگ و آیات عظام: حاج سید محمدکاظم یزدی، شریعت اصفهانی و سید ابوالحسن اصفهانی بهره‌مند گردید. و پس از شش سال اقامت، به یزد بازگشت و مدتی نیز به [[قم]] مهاجرت نمود و از درس آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی استفاده نمود و به درجه [[اجتهاد]] نائل شد و به یزد بازگشت.<ref> تاریخ اردکان، علی سپهری، ج 1، ص 215.</ref>
+
*
 
+
*حاج شیخ احمد علومی‌ و برادرش حاج شیخ جلال علومی‌ و حاج شیخ محمود علومی، فرزند حاج شیخ جلال.<ref> همان، ص 21.</ref>
وی در حسن قریحه، خط، انشاء، ادبیات، شعر، [[فقه]] و [[اصول]] یگانه زمان خویش بود. او یکی از بانیان انجمن ادبی یزد بود که سال‌های متمادی به کارش ادامه داد. عبدالحسین آیتی می‌گوید: «نخستین انجمن ادبی یزد، انجمنی بود که اعضای هیئت رئیسه آن را مرحوم حاج شیخ محمود فرساد، حاج سید محمدعلی وزیری، افصح زاده، سید حسن شکوهی، سید محمدرضا امامیان، عبدالحسین میبدی و غلامرضا مرشد تشکیل می‌دادند. این انجمن به ریاست مرحوم فرساد از سال 1315 تا 1327 در خانه مرحوم فرساد برگزار می‌گردید».<ref> یزدنامه، ایرج افشار، ص 495.</ref>
+
*
 
+
*آیت الله سید علی محمد کازرونی: از تفسیر قرآن و بخشی از رسائل و مکاسب را از محضر وی فراگرفت.<ref> خاتم معرفت، ص 37 و 38.</ref>
آیت الله خاتم درباره وی می‌گوید: «مقداری از قوانین، معانی و بیان و مطول را نزد مرحوم آیت الله حاج شیخ محمود فرساد خواندم. ایشان استاد بزرگواری بود، [[اصول]] و [[فقه]] و ادبیاتش خوب بود. در [[فلسفه]] هم تبحر داشت و فوق‌العاده خوش بیان بود. مطالب را به سادگی و روان به شاگردان منتقل می‌کرد و خوش اخلاق نیز بود».<ref> خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 19 و 20.</ref>
+
*
 
+
*آیت الله حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی، فرزند حاج ابراهیم یزدی (کوچه بیوکی)
*5. حاج شیخ جلال آیت اللهی. وی از جمله علمای با فضل و کمال و متقی یزد بود که اخیراً به رحمت ایزدی پیوست. آیت الله خاتم مقداری از قوانین، مطول، خلاصةالحساب، شرح منظومه و رسائل را نزد ایشان فراگرفت.<ref> همان، ص 27.</ref>
 
 
 
*6. حاج شیخ احمد علومی‌ و برادرش حاج شیخ جلال علومی‌ و حاج شیخ محمود علومی، فرزند حاج شیخ جلال. شیخ محمود از جمله مجتهدان و علمای صاحب نام خطه یزد بود. او عالمی ‌متواضع بود که برای خود شأن و منزلتی دنیوی قائل نبود و آن چه را وظیفه خود تشخیص می‌داد، بدون هیچ اکراهی انجام می‌داد. از این رو، به امر تبلیغ بسیار اهمیت می‌داد و در شهر یزد و روستاهای اطراف به سخنرانی و تبلیغ دین مبین اسلام می‌پرداخت؛ حتی در ایام عیدهای مذهبی برخلاف معمول، به جای نشستن در خانه، به روستاهای یزد می‌رفت و در اقامه [[نماز]] و تبلیغ می‌کوشید.
 
 
 
آیت الله خاتم می‌گوید: «مرحوم شیخ محمود و پدرش مرحوم شیخ جلال و عموی وی مرحوم شیخ احمد علومی ‌جزو علما و مجتهدان صاحب نام یزد بشمار می‌آمدند».<ref> همان، ص 21.</ref>
 
 
 
*7. آیت الله سید علی محمد کازرونی. وی یکی از مجتهدان مسلم بشمار می‌رفت که در [[حوزه علمیه]] اصفهان تحصیل کرد و در [[فقه]]، [[اصول]] و [[فلسفه]] مدارج بالای علمی ‌را طی نمود و به کمالات معنوی والایی رسید. ایشان، علاوه بر تدریس در حوزه علمیه، در یکی از مساجد یزد درس تفسیر می‌گفت. آیت الله خاتم مقداری از تفسیر قرآن و بخشی از رسائل و مکاسب را از محضر وی فراگرفت.<ref> خاتم معرفت، ص 37 و 38.</ref>
 
 
 
*8. آیت الله حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی، فرزند حاج ابراهیم یزدی (کوچه بیوکی). وی در سال 1309 ق وارد حوزه علمیه [[مشهد]] گردید. و پس از تحصیل علوم ادبی و اندکی [[فقه]] و [[اصول]] و کلام همراه آقا سید حسن قوچانی معروف به آقانجفی، با پای پیاده و رنج فراوان از مشهد به یزد و سپس به اصفهان رفت و پس از پنج سال عازم نجف گردید و از محضر علمای بزرگوار کسب فیض نمود؛ سپس به وطن خود یزد بازگشت و در آن جا مقیم گردید.<ref> سیاحت شرق، آقا نجفی، ص 81-55.</ref> وی در روز جمعه یازده تیر 1338 ش در 83 سالگی رحلت نمود و در کنار امامزاده جعفر یزد به خاک سپرده شد.<ref> ر.ک: ستارگان حرم، ج 2، ص 119 و 120.</ref>
 
 
 
آیت الله خاتم درباره وی می‌گوید: «مرحوم حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی، یکی از مجتهدین و اوتاد یزد بود. ایشان کتابی در مقدمه تفسیر داشت به نام «مفاتیح العلوم» که همان را برای ما تدریس می‌کرد. مرحوم حاج شیخ، انسانی وارسته و اهل سیر و سلوک بود و در این مسیر به مراحل عالیه‌ای دست یافته بود. درباره وی کرامات زیادی، از جمله طی الارض و ملاقات با حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشرف در هر هفته، نقل می‌شد. وی بیش از چهل سال زعامت حوزه علمیه یزد را بر عهده داشت».<ref> خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 22.</ref>
 
  
 
===اساتید قم===
 
===اساتید قم===
  
*1. آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی (1324-1406 ق)؛<ref>و <nowiki><ref>و (24). ر.ک: ستارگان حرم، ج 2، ص 193، 155 و 115.</nowiki></ref> و (24). ر.ک: ستارگان حرم، ج 2، ص 193، 155 و 115.<nowiki></ref></nowiki>
+
*آیت الله حاج شیخ [[مرتضی حائری یزدی]]
 +
*
 +
*آیت الله حاج شیخ [[حاج شيخ محمد فكور يزدى|محمد فکور یزدی]]
 +
*
 +
*آیت الله [[سید محمد محقق داماد]]
 +
*
 +
*حجة الاسلام حاج سید حسن سریزدی
 +
*
 +
*حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی
  
*2. آیت الله حاج شیخ محمد فکور یزدی (1324-1394 ق)؛<ref>و (24). ر.ک: ستارگان حرم، ج 2، ص 193، 155 و 115.</ref>
+
آیت الله خاتم اساتید برجسته و شناخته شده دیگری نیز در قم داشتند که فقط به ذکر نام آن ها اکتفا می‌کنیم: شرح تجرید را نزد علامه [[شهید مطهری]]، اسفار و تفسیر [[قرآن]] را از مرحوم علامه حاج [[سید محمدحسین طباطبایی]] و خارج [[فقه]] و [[اصول]] را از آیات عظام: [[گلپایگانی، محمدرضا|گلپایگانی]] و [[امام خمینی]] و بعضی از اساتید دیگر فراگرفت.
  
*3. آیت الله سید محمد محقق داماد (1325-1393 ق)؛(24)
+
===اساتید نجف===
 
 
*4. حجة الاسلام حاج سید حسن سریزدی. مرحوم سریزدی از علمای بزرگ و فاضل حوزه علمیه [[قم]] بود که در روستای «سریزد» مهریز واقع در هشت فرسخی یزد به دنیا آمد، وی از شاگردان برجسته و مورد توجه آیت الله بروجردی قدس سره بود؛ به طوری که اگر اشکالی را مطرح می‌کرد، مرحوم آیت الله بروجردی گوش می‌داد و پاسخ می‌گفت. وی به جهت فضل و کمالی که داشت، از سوی آیت الله بروجردی و به اصرار فراوان مردم کرج، به این شهر اعزام شد و با استقبال گرم و تجلیل فراوان منطقه روبرو گردید و مدت‌ها در آن جا به تبلیغ و ارشاد و راهنمایی مردم همت گماشت.<ref> خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 30 و 31.</ref>
 
 
 
*5. حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی. وی از شاگردان امام راحل قدس سره و به تعبیر ایشان مجسمه [[علم]] و [[تقوا]] بود. او در تدریس کفایةالاصول اگر چه بیان چندان خوبی نداشت و به جهت یکنواختی، درسش ملال‌آور بود؛ ولی از نظر بیان مراد صاحب کفایة و تفهیم مطالب، بسیار عالی بود. از این رو بود که آیت الله خاتم تمام کفایة الاصول را نزد وی آموخت.
 
  
معروف است در دوره پهلوی اول (رضاخان) در مقطعی که عمامه بر سر داشتن را منوط به امتحان در وزارت فرهنگ کرده بودند، مرحوم جبل عاملی، را نیز برای امتحان فراخواندند. دو تن از آخوندهای زبده که در حد اجتهاد بودند ولی متأسفانه به خدمت رژیم درآمده بودند، از علما امتحان می‌گرفتند و با سخت‌گیری‌های بی‌مورد و به بهانه بی‌سواد بودن، به تعداد کمتری اجازه پوشیدن لباس روحانیت می‌دادند. در جلسه امتحان مرحوم شیخ عبدالجواد نیز سؤالاتی از مکاسب مطرح می‌شود و مرحوم عاملی چنان عالی جواب می‌دهد و مبانی شیخ مرتضی انصاری قدس سره را تشریح می‌کند که بعد از اتمام جلسه، یکی از آن دو می‌گوید: ایشان امتحان نداد؛ بلکه به ما درس داد.<ref> همان، ص 32.</ref>
+
آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی در [[نجف]] اشرف نیز از محضر بعضی از اساتید بزرگ و آیات عظام و حجج الاسلام کسب فیض نمود که شماری از آن ها بدین قرارند:  
  
آیت الله خاتم اساتید برجسته و شناخته شده دیگری نیز در قم داشتند که فقط به ذکر نام آن ها اکتفا می‌کنیم: شرح تجرید را نزد علامه [[شهید مطهری]]، اسفار و تفسیر [[قرآن]] را از مرحوم علامه حاج سید محمدحسین طباطبایی و خارج [[فقه]] و [[اصول]] را از آیات عظام: گلپایگانی، بروجردی و امام خمینی و بعضی از اساتید دیگر فراگرفت.
+
*حاج [[سید عبدالهادی شیرازی]]
 +
*حاج [[سید محمود حسینی شاهرودی|سید محمود شاهرودی]]
 +
*حاج [[سید محسن حکیم]]
 +
*حاج شیخ حسین حلی
 +
*حاج [[سیدابوالقاسم خویی]]
 +
*حاج [[سید حسن بجنوردی]]
 +
*حاج [[سید یحیی مدرسی‌زاده یزدی|سید یحیی یزدی]]
 +
*حاج شیخ صدرا بادکوبه‌ای<ref> خلاصه‌ای از زندگینامه حضرت آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، ص 4.</ref>
  
===اساتید نجف===
+
==تدریس==
  
آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی در [[نجف]] اشرف نیز از محضر بعضی از اساتید بزرگ و آیات عظام و حجج الاسلام کسب فیض نمود که شماری از آن ها بدین قرارند: حاج سید عبدالهادی شیرازی، حاج سید محمود شاهرودی، حاج سید محسن حکیم، حاج شیخ حسین حلی، حاج سیدابوالقاسم خویی، حاج سید حسن بجنوردی، حاج سید یحیی یزدی، حاج شیخ صدرا بادکوبه‌ای و به ویژه [[امام خمینی]].<ref> خلاصه‌ای از زندگینامه حضرت آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، ص 4.</ref>
+
آیت الله خاتم در [[حوزه علمیه]] یزد، [[قم]] و [[نجف]] در ضمن تحصیل به تدریس هم اهمتام زیادی داشت و در این راه خدمات ارزنده‌ای ارائه نمود.  
 
+
وی در یزد بخشی از سیوطی، مغنی، شرح نظام و مطول و در قم کتاب‌های معالم، حاشیه ملا عبدالله و قسمتی از شرح لمعه را تدریس نمود. سپس به نجف عزیمت کرد و ضمن تحصیل، کتاب‌های مکاسب، کفایه، شرح منظومه و شرح تجرید را تدریس کرد. آیت الله خاتم محفل علمی ‌پرباری داشته است؛ به طوری که بنا به گفته آیت الله معرفت، درس سطح ایشان در [[نجف]] بر خیلی از درس های خارج ترجیح داشت.<ref> گفتگو با آیت الله معرفت، خاتم معرفت، ص 96.</ref>
'''بر کرسی تدریس'''
 
 
 
آیت الله خاتم در [[حوزه علمیه]] یزد، [[قم]] و [[نجف]] در ضمن تحصیل به تدریس هم اهمتام زیادی داشت و در این راه خدمات ارزنده‌ای ارائه نمود. وی در یزد بخشی از سیوطی، مغنی، شرح نظام و مطول و در قم کتاب‌های معالم، حاشیه ملا عبدالله و قسمتی از شرح لمعه را تدریس نمود. سپس به نجف عزیمت کرد و ضمن تحصیل، کتاب‌های مکاسب، کفایه، شرح منظومه و شرح تجرید را تدریس کرد. آیت الله خاتم محفل علمی ‌پرباری داشته است؛ به طوری که بنا به گفته آیت الله معرفت، درس سطح ایشان در [[نجف]] بر خیلی از درس های خارج ترجیح داشت.<ref> گفتگو با آیت الله معرفت، خاتم معرفت، ص 96.</ref>
 
  
 
وی علاوه بر تدریس کتاب‌های ذکر شده، درس خارج مرحوم آیت الله خویی را برای تعدادی از طلاب که در حدود ده نفر بودند، تقریر می‌کرد؛ به این صورت که بعد از استماع درس آیت الله خویی در مسجد خضراء، در مکان دیگری آن مباحث را برای درک و ضبط بهتر بعضی از دوستانش بازگو می‌کرد.<ref> خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 44-40.</ref>
 
وی علاوه بر تدریس کتاب‌های ذکر شده، درس خارج مرحوم آیت الله خویی را برای تعدادی از طلاب که در حدود ده نفر بودند، تقریر می‌کرد؛ به این صورت که بعد از استماع درس آیت الله خویی در مسجد خضراء، در مکان دیگری آن مباحث را برای درک و ضبط بهتر بعضی از دوستانش بازگو می‌کرد.<ref> خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 44-40.</ref>
  
حجة الاسلام حاج شیخ محمود محمدی، که از سال 1342 ش. تا آخر عمر همراه آیت الله خاتم بود و بعضی از دروس را از محضر وی آموخت، چنین می‌گوید: «مرحوم آیت الله خاتم در نجف دو نوع تدریس داشت: تدریس در ایام تحصیلی و تدریس در ایام تعطیلی. پنجشنبه، جمعه و ایام وفات ائمه علیهم السلام و تابستان درس‌ها تعطیل می‌شد، نوعاً معقول را مثل شرح تجرید، اسفار، عقاید و... تدریس می‌کرد. و هنگام مسافرت نیز یک کتاب برمی‌داشت و در راه مطالب علمی ‌آن را مباحثه می‌کرد».<ref> گفتگو با حجة الاسلام حاج شیخ محمود محمدی، خاتم معرفت، ص 148.</ref>
+
==شاگردان==
  
==شاگردان==
+
آیت الله خاتم در طول زندگی بابرکت خویش شاگردان زیادی تربیت نمود که بیشتر آن ها هنوز در قید حیاتند و در مسئولیت‌‌های علمی، فرهنگی و خدماتی به خدمت مشغولند. بعضی از آن ها عبارتند از:
  
آیت الله خاتم در طول زندگی بابرکت خویش شاگردان زیادی تربیت نمود که بیشتر آن ها هنوز در قید حیاتند و در مسئولیت‌‌های علمی، فرهنگی و خدماتی به خدمت مشغولند. بعضی از آن ها عبارتند از حجج الاسلام: حاج شیخ محمدحسن قافی؛ استاد جعفری تبار؛ حاج شیخ محمود محمدی؛ حاج شیخ علی محدث؛ حاج شیخ محسن اراکی (برادر خانم آیت الله خاتم)؛ حاج سید علی اشکوری؛ حاج شیخ حسن ابوترابی؛ حاج سید محمدتقی محصل همدانی؛ حاج سید جعفر حسینی رکن‌آبادی.<ref> خاتم معرفت، ص 196-116.</ref>
+
*حاج شیخ محمدحسن قافی
 +
*استاد جعفری تبار
 +
*حاج شیخ محمود محمدی
 +
*حاج شیخ علی محدث
 +
*حاج شیخ محسن اراکی
 +
*حاج سید علی اشکوری
 +
*حاج شیخ حسن ابوترابی
 +
*حاج سید محمدتقی محصل همدانی
 +
*حاج سید جعفر حسینی رکن‌آبادی.<ref> خاتم معرفت، ص 196-116.</ref>
  
 
==آثار==
 
==آثار==
  
آیت الله خاتم، همان گونه که به تدریس اهمیت می‌داد، به تدوین علوم دینی نیز توجه خاصی داشت. ولذا بسیاری از مباحث را با دقت و ظرافت به رشته تحریر درآورد؛ ولی با کمال تأسف هنوز هیچ کدام از آثارش به زیور طبع آراسته نشده است. (امید است به همت بازماندگان ایشان، این آثار با ارزش بزودی چاپ و منتشر شود.) بعضی از مکتوبات وی بدین شرح است:
+
آیت الله خاتم، همان گونه که به تدریس اهمیت می‌داد، به تدوین علوم دینی نیز توجه خاصی داشت. ولذا بسیاری از مباحث را با دقت و ظرافت به رشته تحریر درآورد؛ ولی با کمال تأسف هنوز هیچ کدام از آثارش به زیور طبع آراسته نشده است. بعضی از مکتوبات وی بدین شرح است:
 
 
*1. حاشیه بر عروةالوثقی؛
 
 
 
*2. قاعده لاضرر (عربی)؛
 
 
 
*3. قاعده ید (فارسی)؛
 
 
 
*4. نجاست و طهارت اهل کتاب (فارسی)؛
 
 
 
*5. میراث النساء (فارسی)؛
 
 
 
*6. تقریرات درس [[امام خمینی]] در [[نجف]] اشرف؛
 
 
 
*7. تقریرات درس آیت الله خویی در نجف اشرف (عربی)؛
 
 
 
*8. تقریرات درس آیت الله حاج شیخ حسین حلی در نجف اشرف؛
 
 
 
*9. [[حج]] (فارسی)؛
 
 
 
*10. زبدةالاحکام (فارسی)؛
 
 
 
*11. سلسله مباحث خارج فقه مبحث طهارت (متن پیاده شده دروس خارج فقه از روی نوار)؛
 
 
 
*12. الطهارة والنجاسة (عربی)؛
 
 
 
*13. تقیه (فارسی)؛
 
 
 
*14. الصحیح والأعم (عربی)؛
 
 
 
*15. الطهارة فی تنجیس المصحف (عربی)؛
 
 
 
*16. کتاب الصلوة فیما لو نَسِیَ التّشهّد و فیما لو نَسِیَ السّلام (عربی)؛
 
 
 
*17. المشتق (عربی)؛
 
 
 
*18. کتاب الزّکوة (عربی)؛
 
 
 
*19. الکلام فی اتحاد الطلب والارادة (عربی)؛
 
 
 
*20. الشبهة الموضوعیة (عربی)؛
 
 
 
*21. تفسیر [[سوره حمد]]؛
 
 
 
*22. درس اخلاق؛<ref> همان، ص 243 و 244.</ref>
 
 
 
*23. و تقریرات درس کفایة از استاد عبدالجواد جبل عاملی، که به فارسی به رشته تحریر درآمده است.<ref> خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 33.</ref>
 
  
 +
*حاشیه بر عروةالوثقی؛
 +
*
 +
*قاعده لاضرر (عربی)؛
 +
*
 +
*قاعده ید (فارسی)؛
 +
*
 +
*نجاست و طهارت اهل کتاب (فارسی)؛
 +
*
 +
*میراث النساء (فارسی)؛
 +
*
 +
*تقریرات درس [[امام خمینی]] در [[نجف]] اشرف؛
 +
*
 +
*تقریرات درس آیت الله خویی در نجف اشرف (عربی)؛
 +
*
 +
*تقریرات درس آیت الله حاج شیخ حسین حلی در نجف اشرف؛
 +
*
 +
*[[حج]] (فارسی)؛
 +
*
 +
*زبدةالاحکام (فارسی)؛
 +
*
 +
*سلسله مباحث خارج فقه مبحث طهارت (متن پیاده شده دروس خارج فقه از روی نوار)؛
 +
*
 +
*الطهارة والنجاسة (عربی)؛
 +
*
 +
*تقیه (فارسی)؛
 +
*
 +
*الصحیح والأعم (عربی)؛
 +
*
 +
*الطهارة فی تنجیس المصحف (عربی)؛
 +
*
 +
*کتاب الصلوة فیما لو نَسِیَ التّشهّد و فیما لو نَسِیَ السّلام (عربی)؛
 +
*
 +
*المشتق (عربی)؛
 +
*
 +
*کتاب الزّکوة (عربی)؛
 +
*
 +
*الکلام فی اتحاد الطلب والارادة (عربی)؛
 +
*
 +
*الشبهة الموضوعیة (عربی)؛
 +
*
 +
*تفسیر [[سوره حمد]]؛
 +
*
 +
*درس اخلاق؛<ref> همان، ص 243 و 244.</ref>
 +
*
 +
*و تقریرات درس کفایة از استاد عبدالجواد جبل عاملی (فارسی)<ref> خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 33.</ref>
  
 
==فعالیت ها==
 
==فعالیت ها==
 
===قبل از انقلاب===
 
===قبل از انقلاب===
آیت الله خاتم در مدت اقامتش در نجف اشرف تا سال 1358 ش، یکی از اعضای شورای استفتائات امام امت و نیز یکی از ممتحنان [[فقه]] و [[اصول]] بود. همچنین وکالت حضرت امام برای رسیدگی به امور حجاج بیت الله الحرام به وی واگذار شد. به طور خلاصه، بخش عظیمی ‌از امور امام در حوزه نجف بر عهده آیت الله خاتم بود، حتی در هنگام عزیمت امام امت به پاریس، به او و سه نفر دیگر از نزدیکانشان وکالت تام الاختیار جهت اداره امور داده شد. که این وکالت در تمام طول حیات امام ادامه داشت. از این رو، وی به نمایندگی از طرف امام در نجف ماند.<ref> خلاصه‌ای از زندگینامه آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، ص 7 و 8.</ref>
+
آیت الله خاتم در مدت اقامتش در نجف اشرف تا سال 1358 ش، یکی از اعضای شورای استفتائات امام خمینی و نیز یکی از ممتحنان [[فقه]] و [[اصول]] بود. همچنین وکالت حضرت امام برای رسیدگی به امور حجاج [[بیت الله الحرام]] به وی واگذار شد. به طور خلاصه، بخش عظیمی ‌از امور امام در حوزه نجف بر عهده آیت الله خاتم بود، حتی در هنگام عزیمت امام امت به پاریس، به او و سه نفر دیگر از نزدیکانشان وکالت تام الاختیار جهت اداره امور داده شد. که این وکالت در تمام طول حیات امام ادامه داشت. از این رو، وی به نمایندگی از طرف امام در نجف ماند.<ref> خلاصه‌ای از زندگینامه آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، ص 7 و 8.</ref>
 +
 
 
===بعد از انقلاب===
 
===بعد از انقلاب===
  
وی در قم مسئولیت امتحان خارج فقه و اصول حوزه علمیه را بر عهده داشت. همچنین او با عده‌ای دیگر از بزرگان، در دفتر استفتائات امام در قم فعال بود.
+
وی در [[قم]] مسئولیت امتحان خارج فقه و اصول حوزه علمیه را بر عهده داشت. همچنین او با عده‌ای دیگر از بزرگان، در دفتر استفتائات امام در قم فعال بود.
  
علاوه بر این، ایشان تا سال 1366 ش. (که مصادف با به خاک و خون کشیده شدن حجاج به وسیله حکومت وهابی آل سعود بود) هر سال از طرف حضرت امام با دیگر آقایان به بیت الله مشرف شده، پاسخگوی مسائل شرعی حجاج بود. و نیز در دبیرخانه ائمه جمعه به عنوان دبیر و عضو دبیرخانه فعالیت می‌کرد و بعد از رحلت حضرت امام خمینی نیز از طرف مقام معظم رهبری به عضویت این دبیرخانه منصوب شد.<ref> خلاصه‌ای از زندگینامه آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، ص 8.</ref>
+
علاوه بر این، ایشان تا سال 1366 ش. (که مصادف با به خاک و خون کشیده شدن حجاج به وسیله حکومت وهابی آل سعود بود) هر سال از طرف حضرت امام با دیگر آقایان به بیت الله مشرف شده، پاسخگوی مسائل شرعی حجاج بود. و نیز در دبیرخانه ائمه جمعه به عنوان دبیر و عضو دبیرخانه فعالیت می‌کرد و بعد از رحلت حضرت امام خمینی نیز از طرف [[سید علی حسینی خامنه ای|مقام معظم رهبری]] به عضویت این دبیرخانه منصوب شد.<ref> خلاصه‌ای از زندگینامه آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، ص 8.</ref>
  
 
یکی دیگر از مسئولیت‌های آیت الله خاتم یزدی، نمایندگی مجلس خبرگان بود.
 
یکی دیگر از مسئولیت‌های آیت الله خاتم یزدی، نمایندگی مجلس خبرگان بود.
سطر ۱۸۲: سطر ۱۸۷:
 
==ارتحال==
 
==ارتحال==
  
آیت الله خاتم یزدی بر اثر بیماری مدتی در بیمارستان خاتم الانبیاء تهران بستری شد؛ اما طولی نکشید که با وجود تمام مراقبت‌های درمانی، در صبحگاه روز سه شنبه 20 شهریور 1380 ش. (22 [[جمادی الثانی]] 1422 ق)، در 71 سالگی دارفانی را وداع گفت.<ref> خلاصه‌ای از زندگینامه، ص 12 و خاتم معرفت، ص 201.</ref> از وی چند فرزند دختر و یک پسر به نام سید محمدعلی خاتم که به تحصیل علوم دینی مشغول است، باقی ماند.
+
آیت الله خاتم یزدی بر اثر بیماری مدتی در بیمارستان خاتم الانبیاء [[تهران]] بستری شد؛ اما طولی نکشید که با وجود تمام مراقبت‌های درمانی، در صبحگاه روز سه شنبه 20 شهریور 1380 ش. (22 [[جمادی الثانی]] 1422 ق)، در 71 سالگی دارفانی را وداع گفت.<ref> خلاصه‌ای از زندگینامه، ص 12 و خاتم معرفت، ص 201.</ref> از وی چند فرزند دختر و یک پسر به نام سید محمدعلی خاتم که به تحصیل علوم دینی مشغول است، باقی ماند.
  
 
پیکر مطهر این عالم ربانی ابتدا به زادگاهش منتقل شد و پس از تشییع در یزد، به [[قم]] انتقال یافت و از مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه السلام تا حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها تشییع و در جوار آن حضرت، در مسجد بالاسر، به خاک سپرده شد.<ref> خاتم معرفت، ص 230 و 231.</ref>
 
پیکر مطهر این عالم ربانی ابتدا به زادگاهش منتقل شد و پس از تشییع در یزد، به [[قم]] انتقال یافت و از مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه السلام تا حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها تشییع و در جوار آن حضرت، در مسجد بالاسر، به خاک سپرده شد.<ref> خاتم معرفت، ص 230 و 231.</ref>
سطر ۱۸۹: سطر ۱۹۴:
 
<references />
 
<references />
  
===منبع===
+
==منبع==
 
احمد محیطی اردکانی, ستارگان حرم، جلد 15، صفحه 32-52
 
احمد محیطی اردکانی, ستارگان حرم، جلد 15، صفحه 32-52
  
 
==آرشیو عکس و تصویر==
 
==آرشیو عکس و تصویر==
 
<gallery mode="packed" heights="170">
 
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:خاتم00.jpg|از راست: سید جعفر کریمی، سید عباس خاتم یزدی و حسین راستی کاشانی
 +
پرونده:خاتم (2).jpg|سید عباس خاتم یزدی در لباس احرام و در سرزمین وحی
 +
پرونده:خاتم (5).jpg|سید عباس خاتم یزدی و [[میرزا جواد تبریزی|جواد رهبر سعادتی]] (میرزا جواد تبریزی)
 +
پرونده:خاتم (1).jpg|سید عباس خاتم یزدی و [[سید علی حسینی خامنه ای]]
 
پرونده:خاتم0.jpg|از راست: حسین شب زنده دار جهرمی، سید عباس خاتم یزدی و [[جعفر سبحانی]]
 
پرونده:خاتم0.jpg|از راست: حسین شب زنده دار جهرمی، سید عباس خاتم یزدی و [[جعفر سبحانی]]
 +
پرونده:خاتم (4).jpg|از راست: سید عباس خاتم یزدی، محسن خرازی و عباس محفوظی
 
</gallery>
 
</gallery>
  
 
[[رده:علمای معاصر|خاتم یزدی،سید عباس]]
 
[[رده:علمای معاصر|خاتم یزدی،سید عباس]]
 +
[[رده:مجتهدین]]
 +
[[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۳۱

آیت الله سید عباس خاتم یزدی (1309 - 1380 ش) دانشمندی بزرگوار، فقیهی فرزانه و پرهیزگار، ساده زیست و متواضع، چهره‌ای مشهور در شورای استفتای امام خمینی، مقام معظم رهبری و آیت الله اراکی بود. ایشان همچنین نماینده‌ تام‌الاختیار حضرت‌ امام‌ در امور حج‌ در سال‌های‌ پیش‌ از انقلاب‌ و نیز عضویت‌ در بعثه‌ ایشان‌ در سال‌های پس‌ از انقلاب‌ بود.

۲۲۰px
نام کامل سید عباس خاتم یزدی
زادروز 1309 شمسی
زادگاه یزد
وفات 1380 شمسی
مدفن قم - حرم حضرت معصومه سلام الله علیها

Line.png

اساتید

امام خمینی، سید عبدالهادی شیرازی، سید محمود حسینی شاهرودی، سید محسن حکیم و ...

شاگردان

سید محمدتقی محصل همدانی، سید جعفر حسینی رکن‌آبادی

آثار

الکلام فی اتحاد الطلب والارادة (عربی)، الشبهة الموضوعیة (عربی)، تفسیر سوره حمد و ...


آغاز زندگی

سید عباس در سال 1309 شمسی[۱] در خانواده‌ای روحانی در شهرستان یزد (محله تَل) دیده به جهان گشود. در دوران کودکی طبق معمول و رسوم محلی آن زمان، روخوانی قرآن کریم و نیز اشعار سعدی و حافظ را در مدت کوتاهی فراگرفت و در ضمن، به کار و کسب مختصری نیز جهت امرار معاش اشتغال داشت.[۲]

خاندان

جد

آیت الله خاتم درباره جد هفتم خود می‌گوید: «او مردی عالم و عارف و صاحب کرامت بود و در احمدآباد زندگی می‌کرد. وی علاوه بر انجام وظایف روحانیت کاتب قرآن نیز بود. و معروف است چهل قرآن را به خط خود نگاشت».[۳]

پدر

پدر بزرگوار وی مرحوم سید یحیی احمدآبادی[۴] معروف به «آقا سید یحیی بزرگ» فرزند سید حیدر، از روحانیان مورد توجه یزد بود. سید یحیی در جوانی برای تحصیل از احمدآباد به یزد هجرت کرد و سپس به اصفهان رفت و پس از مدتی عازم نجف اشرف گردید. وی پس از کسب مدارج بالای علمی‌ و نیل به درجه اجتهاد به یزد بازگشت.

زمان حضور وی در یزد مصادف با اختناق رضاخانی و مسئله کشف حجاب و تعویض اجباری لباس روحانیان بود. غیرت فوق‌العاده او موجب شد تا بی‌حجابی زنان و حضور روحانیان را با کلاه پهلوی تحمل نکند؛ به این جهت مجبور شد چندین سال از یزد دور بماند و در یکی از روستاهای مهریز به نام «دره» رحل اقامت افکند و همان جا به تبلیغ و سخنرانی و ارشاد مردم بپردازد.

سید عباس، در حالی که بیش از نه سال از عمرش نمی‌گذشت، 29 بهمن 1317 ش پدر بزرگوارش را از دست داد و غبار یتیمی ‌بر چهره‌اش نشست. بیشتر اجداد وی مؤمنانی باسواد و در سلک روحانیت بودند.

مادر

بی‌بی هاجر مادر حاج سید عباس نیز زنی مؤمن، عفیف و باسواد و از خانواده مذهبی و روحانی بود. وی علاوه بر آموزش قرآن کریم، اشعار حافظ، گلستان و بوستان سعدی را هم تدریس می‌کرد. پدر بی‌بی هاجر حاج ملا غلامرضا، به جهت علاقه‌ای که به مراتب فضل و کمال علمی ‌سید یحیی داشت، دخترش را به عقد ایشان درآورد و نه تنها چیزی از وی دریافت نکرد، بلکه به دلیل تمکن مالی خود، خانه‌ای را با لوازم مورد نیاز و دو دانگ آب و زمین زراعتی را در اختیار دامادش قرار داد. ثمره این ازدواج مبارک، پنج دختر و دو پسر بود. بی‌بی هاجر نیز در حالی دارفانی را وداع گفت که سید عباس هنوز در سنین جوانی بود.

تحصیلات

یزد

او در سال 1325 ش به علت علاقه زیاد به دروس دینی و نیز تشویق و اصرار بعضی از بزرگان یزد، به ویژه عالم متقی و روشنفکر، حجة الاسلام حاج سید علی محمد وزیری، - از دوستان پدر و زعامت حوزه علمیه یزد - وارد حوزه علمیه شد و در مدرسه شفیعیه یزد به تحصیل مشغول گردید.

دروس پایه (چون: نصاب الصبیان، صرف زاهد، عوامل جرجانی) و مقدمات (چون: سیوطی، جامی، مغنی، شرح نظام، حاشیه، شمسیه، شرح مطالع، مطول) و برخی از کتب سطح (چون: لمعه، قوانین، رسائل) و نیز خلاصة الحساب شیخ بهایی، شرح منظومه سبزواری و تفسیر قرآن را در یزد فراگرفت.[۵]

قم

وی در سال 1329 ش جهت ادامه تحصیل به شهر مقدس قم که در آن روز از نظر علمی ‌رونق بسزایی داشت، هجرت نمود و سایر کتب سطح و دروس خارج فقه و اصول و نیز مراتب عالی کلام و فلسفه را نزد اساتید بزرگ آموخت. او مدت پنج سال در حوزه علمیه قم به تحصیل ادامه داد که چهار سال آن را در مدرسه حجتیه و یک سال در مدرسه دارالشفاء گذراند. توجه بیش از حدش به درس و بحث و غفلت از سلامت جسمانی، او را دچار بیماری و ضعف زیاد کرد.

خود در این باره می‌گوید: «در این مدت حتی یک بار هم در رختخواب استراحت نکردم. بلکه رختخواب من یک عبای کلفت نائینی بود که هر وقت از مطالعه خسته می‌شدم و خوابم می‌گرفت، آن را به خودم می‌پیچیدم و می‌خوابیدم. از نظر تغذیه نیز عمده موادغذایی من نان و ماست بود که معمولاً از مغازه‌ای که در کنار مدرسه حجتیه قرار داشت، تهیه می‌کردم. آقای سید عبدالوهاب موسوی که مقسم آیت الله حجت بود، معمولاً هر روز موقع خرید ماست مرا می‌دید. او می‌گفت: هر وقت ماست می‌بینم به یاد سید عباس می‌افتم. به هر حال، تداوم این وضعیت باعث شد که من در سال آخر دچار زخم معده شدیدی شدم؛ به طوری که حتی نمی‌توانستم غذا بخورم. ضمن این که به سر درد شدیدی هم مبتلا گردیدم و با کمال تأسف با مراجعه مکرر به پزشکان قم، یزد و تهران سودی نبخشید؛ تا جایی که از بازیافتن سلامتی و ادامه تحصیل مأیوس شدم. به همین دلیل تصمیم گرفتم برای استشفاء عازم عتبات عالیات شوم».[۶]

نجف

آیت الله خاتم در سال 1333 ش. عازم عتبات عالیات گردید. ابتدا به سامرا مشرف شد و دو سه روزی در آن جا ماند. بعد از زیارت، به کربلا رفت و مرقد مطهر اباعبدالله الحسین و ابوالفضل العباس علیهم السلام و اماکن مقدسه آن جا را زیارت نمود. سپس وارد نجف اشرف شد و به ائمه اطهار علیهم السلام به ویژه حضرت امیرالمومنین علیه السلام متوسل شد و شفا یافت.

خود در این باره چنین می‌گوید: «پس از زیارت اماکن مقدسه در کربلا، وارد نجف اشرف شدم و متوسل به ائمه اطهار و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام مخصوصاً حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شده، دعا کردم، گریه‌ها کردم، تضرع نمودم، ضجه‌ها زدم و از حضرت طلب کمک نمودم؛ که به برکت آن وجود مقدس، بیماری من به تمام معنا رفع شد و نجف برای من مکانی بسیار دوست داشتنی و شفا بخش گردید».[۷]

او پس از بهبودی، برای ادامه تحصیل، در مدرسه بزرگ مرحوم آخوند خراسانی قدس سره ساکن شد و چندی بعد، به مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی که نزدیک حرم مطهر قرار داشت و در سه طبقه به صورتی زیبا ساخته شده بود، منتقل گردید. وی در طبقه اول، کنار راه پله، حجره‌ای گرفته، مشغول درس و بحث گردید و تا آخر در همان حجره باقی ماند.[۸]

اساتید

آیت الله خاتم یزدی، در یزد، قم و نجف نزد اساتید برجسته‌ای کسب علم نمود که بعضی از آن ها را به طور اختصار معرفی می‌نماییم.

اساتید یزد

  • شیخ حیدرعلی کوچه بیوکی: نصاب الصبیان، صرف زاهد و عوامل جرجانی را نزد ایشان خواند.[۹]
  • سید حسین بَنادکی.[۱۰] وی انموذج و مقداری از سیوطی را نزد ایشان فراگرفت.
  • شیخ عبدالحسین عرب عجم.[۱۱]
  • آیت الله حاج شیخ محمود فرساد
  • حاج شیخ جلال آیت اللهی: مقداری از قوانین، مطول، خلاصةالحساب، شرح منظومه و رسائل را نزد ایشان فراگرفت.[۱۲]
  • حاج شیخ احمد علومی‌ و برادرش حاج شیخ جلال علومی‌ و حاج شیخ محمود علومی، فرزند حاج شیخ جلال.[۱۳]
  • آیت الله سید علی محمد کازرونی: از تفسیر قرآن و بخشی از رسائل و مکاسب را از محضر وی فراگرفت.[۱۴]
  • آیت الله حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی، فرزند حاج ابراهیم یزدی (کوچه بیوکی)

اساتید قم

آیت الله خاتم اساتید برجسته و شناخته شده دیگری نیز در قم داشتند که فقط به ذکر نام آن ها اکتفا می‌کنیم: شرح تجرید را نزد علامه شهید مطهری، اسفار و تفسیر قرآن را از مرحوم علامه حاج سید محمدحسین طباطبایی و خارج فقه و اصول را از آیات عظام: گلپایگانی و امام خمینی و بعضی از اساتید دیگر فراگرفت.

اساتید نجف

آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی در نجف اشرف نیز از محضر بعضی از اساتید بزرگ و آیات عظام و حجج الاسلام کسب فیض نمود که شماری از آن ها بدین قرارند:

تدریس

آیت الله خاتم در حوزه علمیه یزد، قم و نجف در ضمن تحصیل به تدریس هم اهمتام زیادی داشت و در این راه خدمات ارزنده‌ای ارائه نمود. وی در یزد بخشی از سیوطی، مغنی، شرح نظام و مطول و در قم کتاب‌های معالم، حاشیه ملا عبدالله و قسمتی از شرح لمعه را تدریس نمود. سپس به نجف عزیمت کرد و ضمن تحصیل، کتاب‌های مکاسب، کفایه، شرح منظومه و شرح تجرید را تدریس کرد. آیت الله خاتم محفل علمی ‌پرباری داشته است؛ به طوری که بنا به گفته آیت الله معرفت، درس سطح ایشان در نجف بر خیلی از درس های خارج ترجیح داشت.[۱۶]

وی علاوه بر تدریس کتاب‌های ذکر شده، درس خارج مرحوم آیت الله خویی را برای تعدادی از طلاب که در حدود ده نفر بودند، تقریر می‌کرد؛ به این صورت که بعد از استماع درس آیت الله خویی در مسجد خضراء، در مکان دیگری آن مباحث را برای درک و ضبط بهتر بعضی از دوستانش بازگو می‌کرد.[۱۷]

شاگردان

آیت الله خاتم در طول زندگی بابرکت خویش شاگردان زیادی تربیت نمود که بیشتر آن ها هنوز در قید حیاتند و در مسئولیت‌‌های علمی، فرهنگی و خدماتی به خدمت مشغولند. بعضی از آن ها عبارتند از:

  • حاج شیخ محمدحسن قافی
  • استاد جعفری تبار
  • حاج شیخ محمود محمدی
  • حاج شیخ علی محدث
  • حاج شیخ محسن اراکی
  • حاج سید علی اشکوری
  • حاج شیخ حسن ابوترابی
  • حاج سید محمدتقی محصل همدانی
  • حاج سید جعفر حسینی رکن‌آبادی.[۱۸]

آثار

آیت الله خاتم، همان گونه که به تدریس اهمیت می‌داد، به تدوین علوم دینی نیز توجه خاصی داشت. ولذا بسیاری از مباحث را با دقت و ظرافت به رشته تحریر درآورد؛ ولی با کمال تأسف هنوز هیچ کدام از آثارش به زیور طبع آراسته نشده است. بعضی از مکتوبات وی بدین شرح است:

  • حاشیه بر عروةالوثقی؛
  • قاعده لاضرر (عربی)؛
  • قاعده ید (فارسی)؛
  • نجاست و طهارت اهل کتاب (فارسی)؛
  • میراث النساء (فارسی)؛
  • تقریرات درس امام خمینی در نجف اشرف؛
  • تقریرات درس آیت الله خویی در نجف اشرف (عربی)؛
  • تقریرات درس آیت الله حاج شیخ حسین حلی در نجف اشرف؛
  • حج (فارسی)؛
  • زبدةالاحکام (فارسی)؛
  • سلسله مباحث خارج فقه مبحث طهارت (متن پیاده شده دروس خارج فقه از روی نوار)؛
  • الطهارة والنجاسة (عربی)؛
  • تقیه (فارسی)؛
  • الصحیح والأعم (عربی)؛
  • الطهارة فی تنجیس المصحف (عربی)؛
  • کتاب الصلوة فیما لو نَسِیَ التّشهّد و فیما لو نَسِیَ السّلام (عربی)؛
  • المشتق (عربی)؛
  • کتاب الزّکوة (عربی)؛
  • الکلام فی اتحاد الطلب والارادة (عربی)؛
  • الشبهة الموضوعیة (عربی)؛
  • تفسیر سوره حمد؛
  • درس اخلاق؛[۱۹]
  • و تقریرات درس کفایة از استاد عبدالجواد جبل عاملی (فارسی)[۲۰]

فعالیت ها

قبل از انقلاب

آیت الله خاتم در مدت اقامتش در نجف اشرف تا سال 1358 ش، یکی از اعضای شورای استفتائات امام خمینی و نیز یکی از ممتحنان فقه و اصول بود. همچنین وکالت حضرت امام برای رسیدگی به امور حجاج بیت الله الحرام به وی واگذار شد. به طور خلاصه، بخش عظیمی ‌از امور امام در حوزه نجف بر عهده آیت الله خاتم بود، حتی در هنگام عزیمت امام امت به پاریس، به او و سه نفر دیگر از نزدیکانشان وکالت تام الاختیار جهت اداره امور داده شد. که این وکالت در تمام طول حیات امام ادامه داشت. از این رو، وی به نمایندگی از طرف امام در نجف ماند.[۲۱]

بعد از انقلاب

وی در قم مسئولیت امتحان خارج فقه و اصول حوزه علمیه را بر عهده داشت. همچنین او با عده‌ای دیگر از بزرگان، در دفتر استفتائات امام در قم فعال بود.

علاوه بر این، ایشان تا سال 1366 ش. (که مصادف با به خاک و خون کشیده شدن حجاج به وسیله حکومت وهابی آل سعود بود) هر سال از طرف حضرت امام با دیگر آقایان به بیت الله مشرف شده، پاسخگوی مسائل شرعی حجاج بود. و نیز در دبیرخانه ائمه جمعه به عنوان دبیر و عضو دبیرخانه فعالیت می‌کرد و بعد از رحلت حضرت امام خمینی نیز از طرف مقام معظم رهبری به عضویت این دبیرخانه منصوب شد.[۲۲]

یکی دیگر از مسئولیت‌های آیت الله خاتم یزدی، نمایندگی مجلس خبرگان بود.

ارتحال

آیت الله خاتم یزدی بر اثر بیماری مدتی در بیمارستان خاتم الانبیاء تهران بستری شد؛ اما طولی نکشید که با وجود تمام مراقبت‌های درمانی، در صبحگاه روز سه شنبه 20 شهریور 1380 ش. (22 جمادی الثانی 1422 ق)، در 71 سالگی دارفانی را وداع گفت.[۲۳] از وی چند فرزند دختر و یک پسر به نام سید محمدعلی خاتم که به تحصیل علوم دینی مشغول است، باقی ماند.

پیکر مطهر این عالم ربانی ابتدا به زادگاهش منتقل شد و پس از تشییع در یزد، به قم انتقال یافت و از مسجد امام حسن عسکری علیه السلام تا حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها تشییع و در جوار آن حضرت، در مسجد بالاسر، به خاک سپرده شد.[۲۴]

پانویس

  1. در شناسنامه سال تولدش 1313 ذکر شده است؛ اما آن گونه که خود در مصاحبه‌ها و یادداشت‌هایش تصریح کرده، سال 1309 صحیح است.
  2. خلاصه‌ای از زندگینامه حضرت آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، جمعی از شاگردان، ص 1 و 2.
  3. خاطرات آیت الله خاتم یزدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 15.
  4. احمدآباد یکی از بخش‌های شهرستان اردکان و در چند کیلومتری غرب این شهر واقع است دانشمندان و فقهای برجسته‌ای از این خطه برخاسته‌اند که آیت الله محمد فکور یزدی و سید محمد محقق داماد و نمونه‌ای از آنان هستند.
  5. خاتم معرفت، مؤسسه فرهنگی-هنری فرهنگ منهاج، ص 18.
  6. خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 38 و 39.
  7. خاتم معرفت، ص 36.
  8. خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 41.
  9. خاتم معرفت، ص 36.
  10. بَنادَک سادات، روستایی است در اطراف مهریز یزد.
  11. خاتم معرفت، ص 37.
  12. همان، ص 27.
  13. همان، ص 21.
  14. خاتم معرفت، ص 37 و 38.
  15. خلاصه‌ای از زندگینامه حضرت آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، ص 4.
  16. گفتگو با آیت الله معرفت، خاتم معرفت، ص 96.
  17. خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 44-40.
  18. خاتم معرفت، ص 196-116.
  19. همان، ص 243 و 244.
  20. خاطرات آیت الله خاتم یزدی، ص 33.
  21. خلاصه‌ای از زندگینامه آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، ص 7 و 8.
  22. خلاصه‌ای از زندگینامه آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدی، ص 8.
  23. خلاصه‌ای از زندگینامه، ص 12 و خاتم معرفت، ص 201.
  24. خاتم معرفت، ص 230 و 231.

منبع

احمد محیطی اردکانی, ستارگان حرم، جلد 15، صفحه 32-52

آرشیو عکس و تصویر