سید جعفر دارابی کشفی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
'''سید جعفر دارابی کشفی''' (۱۲۶۷-۱۱۸۹ ق)، عالم [[امامیه|امامى]]، [[فقیه]] اصولى، [[محدث]]، [[علم کلام|متکلم]]، [[علم نحو|نحوى]]، [[عارف]]، ادیب، شاعر و دانشمند علوم عقلی و دینی قرن ۱۳ هجری و از شاگردان [[سید محمد مهدی بحرالعلوم|علامه بحرالعلوم]] است. از آن جا که علامه سید جعفر کشفی، اهل کشف و کرامت بوده، به او لقب «کشفی» داده‌اند. وی در تألیفات خود از جمله کتاب «تحفة الملوک» به مسأله حکومت و سیاست توجه نموده و قائل به همراهی [[دین|دین]] و دولت است.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = سید جعفر دارابی کشفی
 +
||تصویر=
 +
||زادروز =  ۱۱۸۹ قمری
 +
|زادگاه = استهبان
 +
|وفات =  ۱۲۶۷ قمری
 +
|مدفن = بروجرد
 +
|اساتید =  [[سید محمد مهدی بحرالعلوم]]،...
 +
|شاگردان = سید حسین بروجردی، ملا عبدالله بروجردی، میرزا صالح لرستانی،...
 +
|آثار = اجابة المضطرین، البرق و الشرق، نخبة العقول فی علم الاصول، البلدالامین فی اصول الدین، تحفة الملوک فی السیر والسلوک،...
 +
}}
 +
==ولادت و کودکی==
  
 +
سید جعفر کشفی<ref>نسب وی با سی و چهار واسطه به امام موسی بن جعفر علیهماالسلام منتهی می‌‌شود.</ref> در سال ۱۱۸۹ ق. در اصتهبانات ـ از توابع استان فارس ـ چشم به جهان گشود. پدرش، سید یعقوب از علمای مشهور شهر داراب بود و در حدود سال ۱۱۹۸ ق وفات یافت.
  
'''کلیدواژه: سید جعفر دارابی کشفی، آثار سید جعفر کشفی، عوامل بقای دولت'''
+
سید جعفر کشفی با سلسله‌های زندیه و قاجاریه هم‌عصر بوده است؛ وی در دوران سلطنت کریم خان -بنیان‌گذار زندیه- به دنیا آمد و کودکی و نوجوانی را در زمان جانشینان کریم خان تا انقراض آن سلسله و به قدرت رسیدن آقا محمدخان در فارس و [[یزد]] سپری کرد.
  
==ولادت و نسب==
+
== فعالیت‌های علمی ==
  
سید جعفر کشفی<ref>نسب وی با سی و چهار واسطه به امام موسی بن جعفر علیهماالسلام منتهی می‌‌شود.</ref> در سال 1189 ق. در اصتهبانات ـ از توابع استان فارس ـ چشم به جهان گشود. پدرش، سید یعقوب از علمای مشهور شهر داراب بود. سید یعقوب پس از مدتی، داراب را ترک و در اصتهبانات سکونت کرد و در آن جا با دختر شیخ حسین بحرانی ـ که زنی فاضل و اهل علم بود ـ [[ازدواج]] نمود. وی پس از چند سال اقامت در اصتهبانات، همراه خانواده‌اش روانه داراب شد و سرانجام در حدود سال 1198 ق وفات یافت و در آن دیار دفن گردید.
+
===تحصیل و استادان===
  
==تحصیلات==
+
سید جعفر پس از ارتحال پدر، همراه مادرش به اصتهبانات رفت و در آن جا تحصیلات مقدماتی را به پایان رسانید. وی اندکی از دروس مقدماتی را نزد مادر دانشمندش -دختر شیخ حسین بحرانی- گذارنید. پس از رحلت مادرش رهسپار [[حوزه علمیه]] [[یزد]] شد و در آن جا دوره سطح را طول چهار سال به پایان رسانید و در نوزده سالگی به [[نجف]] اشرف هجرت کرد و از محضر استادانی چون علامه [[سید محمد مهدی بحرالعلوم|سید محمدمهدی بحرالعلوم]] بهره‌مند شد. <ref> اجابه المضطرین، علامه کشفی، ج ۱، مقدمه.</ref>
  
سید جعفر پس از ارتحال پدر، همراه مادرش به اصتهبانات رفت و در آن جا تحصیلات مقدماتی را به پایان رسانید. وی اندکی از دروس مقدماتی را نزد مادر دانشمندش دختر شیخ حسین بحرانی گذارنید. پس از رحلت مادرش رهسپار [[حوزه علمیه]] یزد شد و در آن جا دوره سطح را طول چهار سال به پایان رسانید و در نوزده سالگی به [[نجف]] اشرف هجرت کرد و از محضر استادانی چون علامه سید مهدی بحرالعلوم بهره‌مند شد. وی در مدت کوتاهی به مدارج والای اخلاقی و علمی‌‌ رسید و از مدرسان نجف اشرف محسوب شد و به تربیت شاگردان فراوانی توفیق یافت.
+
===تدریس و شاگردان===
  
در آشوب عراق (حمله وهابیون به [[کربلا]] و نجف)، به ایران مسافرت کرد و در اثر دعوت‌های پی در پی شاهزاده محمدتقی میرزا به بروجرد آمد و در این دیار اقامت گزید؛ از این رو، دانشمندان زیادی از اطراف به محضرش شرفیاب شده و علوم گوناگونی را فراگرفتند.<ref> اجابه المضطرین، علامه کشفی، ج 1، مقدمه.</ref> یکی از دلائل سفرهای متعدد علامه کشفی و عدم اقامت وی در یک منطقه، خودداری از پذیرش مقام «مرجعیت» بود؛ زیرا مسئولیت آن را بسیار سنگین و خطیر می‌‌دانست.
+
وی در مدت کوتاهی به مدارج والای اخلاقی و علمی‌‌ رسید و از مدرسان نجف اشرف محسوب شد و به تربیت شاگردان فراوانی توفیق یافت. در آشوب [[عراق]] (حمله [[وهابیت|وهابیون]] به [[کربلا]] و نجف)، به [[ایران]] مسافرت کرد و در اثر دعوت‌های پی در پی شاهزاده محمدتقی میرزا به بروجرد آمد و در این دیار اقامت گزید؛ از این رو، دانشمندان زیادی از اطراف به محضرش شرفیاب شده و علوم گوناگونی را فراگرفتند. علامه کشفی در مسیر نشر دانش و علوم، شاگردانی را تحویل جامعه داد که برخی از شاگردان وی در بروجرد<ref> از شاگردان وی در غیر بروجرد، اطلاعی در دست نیست.</ref> عبارتند از:
  
==تألیفات==
+
'''<I>۱. سید حسین بروجردی فرزند سید محمدرضا (۱۲۷۷ـ۱۲۳۸ ق):</I>'''
  
علامه کشفی از دانش فراوان بهره‌مند بود؛ لذا در موضوعات مختلف کتاب‌هایی نوشته است؛ از جمله:
+
وی در شهرهای [[نجف]]، [[کربلا]] و بروجرد از محضر فقهای بزرگی چون: [[شیخ محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]]، [[صاحب فصول]] و سید جعفر کشفی، علوم [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[تفسیر]] و [[علم رجال|رجال]] را فراگرفت و از [[سید عبدالله شبر]] اجازه نقل روایت گرفته است.
  
'''<I>1. اجابه المضطرین:</I>'''
+
'''<I>۲. ملا عبدالله بروجردی (متولد ۱۲۵۶ ق):</I>'''
  
وی نگارش این کتاب را در سفر زیارتی [[مشهد]] به توصیه حسام السلطنه<ref> حسام السلطنه، از طایفه قاجار و حاکم بروجرد بود.</ref> آغاز کرد و در 1228 ق، به پایان رسانید. مباحث این کتاب عبارتند از: مفهوم دین، قوای انسانی، مسأله جبر و اختیار، ستایش و نکوهش دنیا، گناهان کبیره، همکاری با سلطان جائر، شرایط و ویژگی‌های مجتهد و رویدادهای قبل از ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی و فرجه الشریف.<ref> الذریعه، ج ص 120؛ میزان الملوک والطوائف، با تصحیح عبدالوهاب فراتی، ص 19.</ref> این اثر در 1306 و 1377 ق در کشور هندوستان و ایران به چاپ رسیده است.
+
آثار او عبارتند از: «رساله فی صلاه»؛ «رساله فی اجماع»؛ «رساله فی مقدمه الواجب»؛ «رساله فی اجتماع الامر والنهی»؛ «رساله فی قطع».<ref> دانشنامه جهان اسلام، ج ۳، ص ۲۵۴.</ref>
  
'''<I>2. البرق والشرق:</I>'''
+
'''<I>۳. حاج میرزا صالح لرستانی (متوفی ۱۳۲۱ ق):</I>'''
  
این اثر شرح بعضی از [[احادیث]] است که به فارسی فصیح و موافق مشرب اهل عرفان نگارش یافته است؛ در این کتاب، اصل [[حدیث]] تحت عنوان «برق» و شرح آن «شرق» نامیده شده است.<ref> الذریعه، ج 3، ص 87، ریحانه الأدب، ج 6 و 5، ص 60.</ref>
+
وی در بروجرد نزد علامه کشفی علوم دینی را فراگرفت و سپس به [[نجف]] اشرف رفت و تحصیلات خود را تا درجه اجتهاد نزد میرزای شیرازی ادامه داد.<ref> تاریخ بروجرد، ج ۲؛ دانشمندان بروجرد از قرن چهارم تا عصر حاضر، غلامرضا مولانا، ص ۳۰۴.</ref>
  
'''<I>3. سنا برق فی شرح البارق من الشرق:</I>'''
+
'''<I>۴. اورنگ زیب میرزا، فرزند حسام السلطنه (متوفی ۱۲۸۷ ق):</I>'''
  
این اثر، شرح عرفانی و فلسفی بر «دعای رجبیه» است که در سال 1252 ق. به نگارش درآمده است.<ref> الذریعه، ج 12، ص 232؛ میزان الملوک والطوائف، ص 23.</ref>
+
وی در زمان حکومت پدرش در بروجرد، از محضر دانشمندان این شهر مخصوصاً سید جعفر کشفی استفاده می‌‌کرد. یکی از آثار این [[فقیه]] بزرگ طائفه قاجاریه عبارت است از: «مشارق الانوار فی احکام الله الواحد القهار المستنبطه من اخبار الأئمه الاطهار».'''<I><ref> تاریخ بروجرد، ج ۲، ص ۳۰۵.</ref></I>'''
  
'''<I>4. نخبه العقول فی علم الاصول</I>'''
+
'''<I>۵. شیخ عبدالحسین بروجردی، فرزند زین‌العابدین:</I>'''
  
'''<I>5. الشریفیه:</I>'''
+
وی برخی از تألیفات استادش را استنساخ کرده است، همچون «بلدالامین»؛ «نخبه العقول»؛ «شموس و عکوس»؛ «برق و شرق».<ref> همان.</ref>
  
این اثر، منظومه‌ای در 340 بیت، درباره قواعد منطق است که به سال 1211 ق. در [[نجف]] اشرف سروده شده است و صدرالافاضل اصتهباناتی شرحی بر آن نوشته است.<ref> اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص 29.</ref>
+
==آثار و تألیفات==
  
'''<I>6. البلدالامین فی اصول الدین:</I>'''
+
علامه کشفی از دانش فراوان بهره‌مند بود؛ لذا در موضوعات مختلف کتاب‌هایی نوشته است؛ از جمله:
 
 
منظومه‌ای است در 496 بیت که موضوع آن، نظریات کلامی‌‌ علامه کشفی است. حاج میرزا ابالحسن اصتهباناتی ملقب به «محقق العلما» بر آن، شرحی به نام «الحصن الحصین» نوشته است.<ref> میزان الملوک والطوائف، ص 8؛ اجابه المضطرین، ج 1، مقدمه.</ref>
 
 
 
'''<I>7. کفایه الایتام:</I>'''
 
 
 
یک دوره فقه استدلالی است که علامه کشفی در سال 1240 ق به تقاضای محمدتقی میرزا به فارسی و با قلم ساده و روان نگاشته است. وی در این کتاب، شیعیان عصر غیبت را ایتام آل محمد صلی الله علیه و آله می‌‌خواند.<ref> اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص 28؛ دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 209.</ref>
 
 
 
'''<I>8. الرق المنشور فی معراج نبینا المنصور:</I>'''
 
 
 
این کتاب درباره اثبات معراج جسمانی [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله است که در سال 1231 ق در [[عراق]] نوشته شده است.<ref> اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص 30؛ اجابه المضطرین، ج 1، مقدمه.</ref>
 
 
 
'''<I>9. الشهب القابوس المکرم والابواب القاموس المعظم:</I>'''
 
 
 
این کتاب درباره حقانیت [[شیعه]] و تفسیر واژه‌هایی مانند نفاق، شورا و اجماع به بحث می‌‌پردازد؛ نگارش آن از سال 1255 ق شروع و در [[شعبان]] 1258 ق به پایان رسیده است.<ref> اجابه المضطرین، ج 1، ص مقدمه؛ اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص 3.</ref>
 
  
'''<I>10. صید البحر:</I>'''
+
'''<I>۱. اجابة المضطرین:</I>'''
  
این کتاب دربردارنده مطالب گوناگون فلسفی، کلامی‌‌ و اعتقادی است.<ref> همان، ص 30.</ref>
+
وی نگارش این کتاب را در سفر زیارتی [[مشهد]] به توصیه حسام السلطنه<ref> حسام السلطنه، از طایفه قاجار و حاکم بروجرد بود.</ref> آغاز کرد و در ۱۲۲۸ ق، به پایان رسانید. مباحث این کتاب عبارتند از: مفهوم [[دین]]، قوای انسانی، مسأله [[جبر]] و [[اختیار]]، ستایش و نکوهش [[دنیا]]، [[گناه|گناهان]] کبیره، همکاری با سلطان جائر، شرایط و ویژگی‌های مجتهد و رویدادهای قبل از ظهور [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدی]] عجل الله تعالی و فرجه الشریف.<ref> الذریعه، ج ۱، ص ۱۲۰؛ میزان الملوک والطوائف، با تصحیح عبدالوهاب فراتی، ص ۱۹.</ref>  
  
'''<I>11. الرطب الیابس فی الاجماع المتخالف المتعاکس</I>'''.<ref> همان، ص 31.</ref>
+
'''<I>۲. البرق و الشرق:</I>'''
  
'''<I>12. جمع الشتات المتفرقه فی الاجماعات المحقه المحققه</I>'''.<ref> اجابه المضطرین، ج 1، مقدمه؛ اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص 31.</ref>
+
این اثر شرح بعضی از [[احادیث]] است که به فارسی فصیح و موافق مشرب اهل [[عرفان]] نگارش یافته است؛ در این کتاب، اصل حدیث تحت عنوان «برق» و شرح آن «شرق» نامیده شده است.<ref> الذریعه، ج ۳، ص ۸۷، ریحانه الأدب، ج ۶ و ۵، ص ۶۰.</ref>
  
'''<I>13. التنزیل فی معنی التأویل</I>'''.<ref> همان، ج 1، مقدمه، همان، ص 31.</ref>
+
'''<I>۳. سنا برق فی شرح البارق من الشرق:</I>'''
  
'''<I>14. عکوس ملکیه شموس فلکیه:</I>'''
+
این اثر، شرح عرفانی و [[فلسفه|فلسفی]] بر «[[دعای رجبیه]]» است که در سال ۱۲۵۲ ق. به نگارش درآمده است.<ref> الذریعه، ج ۱۲، ص ۲۳۲؛ میزان الملوک والطوائف، ص ۲۳.</ref>
  
موضوع اصلی این رساله، «تنزیه امام علیه‌السلام از اکل حرام» است و مباحث دیگر آن، عبارتند از: علم امام علیه‌السلام، عظمت امام علیه‌السلام ارتباط او با عالم ملکوت. این اثر در سال‌‌های قبل از 1255 ق. نوشته شده است.<ref> همان، ج 1، مقدمه؛ اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص 30؛ میزان الملوک والطوائف، ص 22.</ref>
+
'''<I>۴. نخبة العقول فی علم الاصول.</I>'''
  
'''<I>15. منظومه‌ای در منطق:</I>'''
+
'''<I>۵. الشریفیه:</I>'''
  
این کتاب اولین اثر علامه کشفی است که در سال 1211 ق. در نجف اشرف به نگارش درآمده و صدرالافاضل شرحی بر آن نوشته است.<ref> اجابه المضطرین، ج 1، مقدمه.</ref>
+
این اثر، منظومه‌ای در ۳۴۰ [[بیت (شعر)|بیت]]، درباره قواعد [[منطق]] است که به سال ۱۲۱۱ ق. در [[نجف]] اشرف سروده شده است و صدرالافاضل اصتهباناتی شرحی بر آن نوشته است.<ref> اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص ۲۹.</ref>
  
'''<I>16. منظومه‌ای در علم صرف</I>'''.<ref> همان.</ref>
+
'''<I>۶. البلدالامین فی اصول الدین:</I>'''
  
'''<I>17. میزان الملوک والطوائف والصراط المستقیم فی سلوک الخلایق:</I>'''
+
منظومه‌ای است در ۴۹۶ بیت که موضوع آن، نظریات [[علم کلام|کلامی‌‌]] علامه کشفی است. حاج میرزا ابالحسن اصتهباناتی ملقب به «محقق العلما» بر آن، شرحی به نام «الحصن الحصین» نوشته است.<ref> میزان الملوک والطوائف، ص ۸؛ اجابه المضطرین، ج ۱، مقدمه.</ref>
  
این کتاب در سال 1246 ق به نگارش درآمده؛ موضوعات آن بدین قرار است: عدالت، خلافت، سلطنت الملوک، کیفیت سلوک کارگزاران دولت، عاملان، اهل وعظ، قاضیان، صاحبان سرمایه و ثروت، کشاورزان، تاجران، صاحبان حرفه و صنعت...
+
'''<I>۷. کفایة الایتام:</I>'''
  
علامه کشفی در این کتاب در صدد ارائه معیار و صراط مستقیم به طبقات و طوائفی است که به نظر او، هر یکی از آن‌ها در انجام کاری خداوند را در زمین جانشینی می‌‌کنند. این کتاب که در قواعد کشورداری است به درخواست حسام‌السلطنه (حاکم بروجرد) تألیف شده است. علامه کشفی در این اثر بر این باور بوده که «سیاست» باید در پرتو «دیانت» اجرا گردد؛ از این رو، با نگرانی و تأثر شدید، بسیاری از نابسامانی‌های عصر «قاجار» را در تظاهر به اجرای شریعت می‌‌داند.<ref> اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص 28.</ref>  
+
یک دوره [[فقه]] استدلالی است که علامه کشفی در سال ۱۲۴۰ ق به تقاضای محمدتقی میرزا به فارسی و با قلم ساده و روان نگاشته است. وی در این کتاب، [[شیعه|شیعیان]] عصر [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غیبت]] را ایتام آل محمد صلی الله علیه و آله می‌‌خواند.<ref> اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص ۲۸؛ دائرة المعارف تشیع، ج ۱، ص ۲۰۹.</ref>
  
وی ویژگی جامعه مطلوب و آرمانی را در سه مقوله خلاصه می‌‌کند:
+
'''<I>۸. الرق المنشور فی معراج نبینا المنصور:</I>'''
  
* الف) اجرای عدالت
+
این کتاب درباره اثبات [[معراج]] جسمانی [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله است که در سال ۱۲۳۱ ق در [[عراق]] نوشته شده است.<ref> اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص ۳۰؛ اجابه المضطرین، ج ۱، مقدمه.</ref>
* ب) برقراری امنیت
 
* ج) اجرای شریعت<ref> میزان الملوک والطوائف، ص 25.</ref>
 
  
'''<I>18. تحفه الملوک فی السیر والسلوک (2 جلد):</I>'''
+
'''<I>۹. الشهب القابوس المکرم والابواب القاموس المعظم:</I>'''
  
این اثر در سال 1233 ق. به درخواست حسام السلطنه به نگارش درآمده است.<ref> همان، ص 20.</ref>
+
این کتاب درباره حقانیت [[شیعه]] و تفسیر واژه‌هایی مانند [[نفاق]]، شورا و [[اجماع]] به بحث می‌‌پردازد؛ نگارش آن از سال ۱۲۵۵ ق شروع و در [[شعبان]] ۱۲۵۸ ق به پایان رسیده است.<ref> اجابه المضطرین، ج ۱، ص مقدمه؛ اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص ۳.</ref>
  
علامه کشفی در خاتمه این کتاب به تدبیر منزل و سیاست کشورداری می‌‌پردازد؛ به نظر وی «اخلاق» مبنای سیاست است و سیاست بدون آن، سامان نمی‌‌یابد. آخرین بخش این کتاب، «بررسی جنگ میان دو دولت اسلامی» است؛ وی کشته‌شدگان دولتی را که هدفش از جنگ، اقامه سنت پیغمبر و اعتلای دین [[حق]] است، «مجاهد» و «شهید» می‌‌داند. علامه کشفی در این کتاب بر صلح و دوری از جنگ بین دولت‌های اسلامی، تأکید می‌‌کند و فواید و ثمرات آن را برمی‌‌شمارد...<ref> اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص 26.</ref>
+
'''<I>۱۰. صید البحر:</I>'''
  
==ذوق شعری==
+
این کتاب دربردارنده مطالب گوناگون [[فلسفه|فلسفی]]، [[علم کلام|کلامی‌‌]] و [[عقاید|اعتقادی]] است.<ref> همان، ص ۳۰.</ref>
  
علامه سید جعفر کشفی، علاوه بر تبحر در [[فقه]]، [[اصول]]، [[کلام]]، [[فلسفه]] و [[عرفان]]، از ذوق ادبی و شعری نیز برخوردار بوده است. در کتاب «تحفه الملوک» شعرهای زیادی از وی مشاهده می‌‌شود؛ که این بیت از آن نمونه است:
+
'''<I>۱۱. الرطب الیابس فی الاجماع المتخالف المتعاکس</I>'''.<ref> همان، ص ۳۱.</ref>
  
{{بیت|زان آستان که [[قبله]] ارباب دولت است|محروم بودن، از عدم قابلیت است}}
+
'''<I>۱۲. جمع الشتات المتفرقه فی الاجماعات المحقه المحققه</I>'''.<ref> اجابه المضطرین، ج ۱، مقدمه؛ اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص ۳۱.</ref>
  
==شاگردان==
+
'''<I>۱۳. التنزیل فی معنی التأویل</I>'''.<ref> همان، ج ۱، مقدمه، همان، ص ۳۱.</ref>
  
علامه کشفی در مسیر نشر دانش و علوم، شاگردانی را تحویل جامعه داد که برخی از شاگردان وی در بروجرد<ref> از شاگردان وی در غیر بروجرد، اطلاعی در دست نیست.</ref> عبارتند از:
+
'''<I>۱۴. عکوس ملکیه شموس فلکیه:</I>'''
  
'''<I>1. سید حسین بروجردی فرزند سید محمدرضا (1277ـ1238 ق):</I>'''
+
موضوع اصلی این رساله، «تنزیه امام علیه‌السلام از اکل حرام» است و مباحث دیگر آن، عبارتند از: علم امام علیه‌السلام، عظمت امام علیه‌السلام ارتباط او با [[عالم ملکوت]]. این اثر در سال‌‌های قبل از ۱۲۵۵ ق. نوشته شده است.<ref> همان، ج ۱، مقدمه؛ اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص ۳۰؛ میزان الملوک والطوائف، ص ۲۲.</ref>
  
وی در شهرهای [[نجف]]، [[کربلا]] و بروجرد از محضر فقهای بزرگی چون: صاحب جواهر؛ شیخ محمدحسن کاشف الغطاء؛ شیخ محمدحسین، صاحب فصول؛ سید شفیع جاپلقی و سید جعفر کشفی، علوم [[فقه]]، [[اصول]]، [[تفسیر]] و رجال را فراگرفت و از سید عبدالله شبر اجازه نقل روایت گرفته است. در ضمن، پدر و فرزندان او به نام های سید نورالدین و سید عبدالحسین نیز از علما بودند.<ref> [[دانشنامه]] جهان اسلام، ج 3، ص 254.</ref>
+
'''<I>۱۵. منظومه‌ای در منطق:</I>'''
  
'''<I>2. ملا عبدالله بروجردی<ref> تاریخ بروجرد، ج 2، ص 262.</ref> (متولد 1256 ق):</I>'''
+
این کتاب اولین اثر علامه کشفی است که در سال ۱۲۱۱ ق. در نجف اشرف در موضوع علم [[منطق]] به نگارش درآمده و صدرالافاضل شرحی بر آن نوشته است.<ref> اجابه المضطرین، ج ۱، مقدمه.</ref>
  
وی مقدمات علوم دینی را در بروجرد فراگرفت و سپس به اصفهان رفت و در آن جا فقه، اصول، حدیث و کلام را آموخت و بعد از بازگشت به بروجرد به تدریس، تبلیغ و اقامه [[نماز جماعت]] در مسجد «رنگینه» پرداخت. آثار او عبارتند از: «رساله فی صلاه»؛ «رساله فی اجماع»؛ «رساله فی مقدمه الواجب»؛ «رساله فی اجتماع الامر والنهی»؛ «رساله فی قطع».<ref> دانشنامه جهان اسلام، ج 3، ص 254.</ref>
+
'''<I>۱۶. منظومه‌ای در علم صرف</I>'''.<ref> همان.</ref>
  
'''<I>3. حاج میرزا صالح لرستانی (متوفی 1321 ق):</I>'''
+
'''<I>۱۷. میزان الملوک والطوائف والصراط المستقیم فی سلوک الخلایق:</I>'''
  
وی در بروجرد نزد علامه کشفی علوم دینی را فراگرفت و سپس به [[نجف]] اشرف رفت و تحصیلات خود را تا درجه اجتهاد نزد میرزای شیرازی ادامه داد.<ref> تاریخ بروجرد، ج 2؛ دانشمندان بروجرد از قرن چهارم تا عصر حاضر، غلامرضا مولانا، ص 304.</ref>
+
این کتاب در سال ۱۲۴۶ ق به نگارش درآمده؛ موضوعات آن بدین قرار است: [[عدالت]]، [[خلافت]]، سلطنت الملوک، کیفیت سلوک کارگزاران دولت، عاملان، اهل وعظ، قاضیان، صاحبان سرمایه و ثروت، کشاورزان، تاجران، صاحبان حرفه و صنعت... . علامه کشفی در این کتاب در صدد ارائه معیار و [[صراط]] مستقیم به طبقات و طوائفی است که به نظر او، هر یکی از آن‌ها در انجام کاری [[الله|خداوند]] را در زمین جانشینی می‌‌کنند. این کتاب که در قواعد کشورداری است به درخواست حسام‌السلطنه (حاکم بروجرد) تألیف شده است. علامه کشفی در این اثر بر این باور بوده که «سیاست» باید در پرتو «دیانت» اجرا گردد؛ از این رو، با نگرانی و تأثر شدید، بسیاری از نابسامانی‌های عصر «قاجار» را در تظاهر به اجرای [[شریعت]] می‌‌داند.<ref> اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص ۲۸.</ref> وی ویژگی جامعه مطلوب و آرمانی را در سه مقوله خلاصه می‌‌کند: الف) اجرای عدالت ب) برقراری امنیت ج) اجرای شریعت.<ref> میزان الملوک والطوائف، ص ۲۵.</ref>
  
'''<I>4. اورنگ زیب میرزا، فرزند حسام السلطنه<ref> تاریخ بروجرد، ج 2، ص 305.</ref> (متوفی 1287 ق):</I>'''
+
'''<I>۱۸. تحفة الملوک فی السیر والسلوک (۲ جلد):</I>'''
  
وی در زمان حکومت پدرش در بروجرد، از محضر دانشمندان این شهر مخصوصاً سید جعفر کشفی استفاده می‌‌کرد یکی از آثار این فقیه بزرگ طائفه قاجاریه عبارت است از: «مشارق الانوار فی احکام الله الواحد القهار المستنبطه من اخبار الأئمه الاطهار».
+
این اثر در سال ۱۲۳۳ ق. به درخواست حسام السلطنه به نگارش درآمده است.<ref> همان، ص ۲۰.</ref> علامه کشفی در خاتمه این کتاب به تدبیر منزل و سیاست کشورداری می‌‌پردازد؛ به نظر وی «[[اخلاق]]» مبنای سیاست است و سیاست بدون آن، سامان نمی‌‌یابد. آخرین بخش این کتاب، «بررسی جنگ میان دو دولت اسلامی» است؛ وی کشته‌شدگان دولتی را که هدفش از جنگ، اقامه [[سنت]] پیغمبر و اعتلای دین [[حق]] است، «مجاهد» و «شهید» می‌‌داند. علامه کشفی در این کتاب بر صلح و دوری از جنگ بین دولت‌های اسلامی، تأکید می‌‌کند و فواید و ثمرات آن را برمی‌‌شمارد.<ref> اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص ۲۶.</ref> علامه سید جعفر کشفی، علاوه بر تبحر در [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[کلام]]، [[فلسفه]] و [[عرفان]]، از ذوق ادبی و [[شعر|شعری]] نیز برخوردار بوده است. در کتاب «تحفه الملوک» شعرهای زیادی از وی مشاهده می‌‌شود؛ که این بیت از آن نمونه است:
 
+
{{بیت|زان آستان که قبله ارباب دولت است|محروم بودن، از عدم قابلیت است}}
'''<I>5. شیخ عبدالحسین بروجردی، فرزند زین‌العابدین:</I>'''
 
 
 
وی برخی از تألیفات استادش را استنساخ کرده است، همچون «بلدالامین»؛ «نخبه العقول»؛ «شموس و عکوس»؛ «برق و شرق».<ref> همان.</ref>
 
 
 
بین علمای شیعه بسیاری از اهل کرامات بوده‌اند؛ از آن جا که علامه سید جعفر کشفی اهل کشف و کرامت بوده است، به او لقب «کشفی» داده‌اند. سید جعفر کشفی با سلسله‌های زندیه و قاجاریه هم‌عصر بوده است؛ وی در دوران سلطنت کریم خان ـ بنیان‌گذار زندیه در اصتهبانات چشم به جهان گشود و کودکی و نوجوانی را در زمان جانشینان کریم خان تا انقراض آن سلسله و به قدرت رسیدن آقا محمدخان در فارس و یزد سپری کرد و سپس در زمان به قدرت رسیدن فتحعلی شاه، به [[عراق]] هجرت کرد.
 
 
 
از حوادث مهم این دوره می‌‌توان به جنگ‌های ایران و روس اشاره کرد؛ که به منظور دستیابی به دریای آزاد به وقوع پیوست و طی دو دوره (1228ـ1219 ق) و (1243ـ1241 ق) اوضاع داخلی ایران را تحت‌الشعاع خود قرار داد.
 
 
 
علاوه بر این، اذیت و آزار زائران ایرانی در عتبات عالیات، توسط دست نشاندگان امپراطوری عثمانی، از عواملی بود که در دوره فتحعلی شاه موجب درگیری‌های پراکنده و متعدد بین ایران و عثمانی گردید؛ این جنگ‌ها سبب تضعیف دو دولت ایران و عثمانی و تقویت انگلیس و روس شد! این اختلافات تا عهد ناصرالدین شاه ادامه داشت؛ در اوایل حکومت ناصرالدین شاه، علامه سید جعفر کشفی به دیدار حق شتافت.<ref> اندیشه سیاسی جعفر کشفی، ص 33.</ref>
 
  
 
==دولت آرمانی کشفی==
 
==دولت آرمانی کشفی==
  
دولت آرمانی کشفی به حکومت پیامبر صلی الله علیه و آله در [[مدینه]] و حکومت [[امام مهدی]] عجل الله تعالی و فرجه الشریف در آخرالزمان عینیت می‌‌یابد و در زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله و امام معصوم علیه‌السلام به عنوان سرسلسله عاقلان حضور دارد، هر کس که به تشکیل دولت همت گمارد و تحت نظر آن‌ها نباشد، دولت باطل می‌‌باشد؛ ولی در دوره‌ای که امام علیه‌السلام در غیبت است، دولت آرمانی کشفی به دولتی منحصر می‌‌شود که رهبر آن با عقل کل در ارتباط باشد و همانند منصب امامت دارای دو رکن «سیف» و «علم» باشد.
+
دولت آرمانی کشفی به حکومت [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله در [[مدینه]] و حکومت [[امام مهدی]] عجل الله تعالی فرجه در [[آخر الزمان|آخرالزمان]] عینیت می‌‌یابد و در زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله و [[امام|امام معصوم]] علیه‌السلام به عنوان سرسلسله عاقلان حضور دارد، هر کس که به تشکیل دولت همت گمارد و تحت نظر آن‌ها نباشد، دولت [[باطل]] می‌‌باشد؛ ولی در دوره‌ای که امام علیه‌السلام در [[غیبت]] است، دولت آرمانی کشفی به دولتی منحصر می‌‌شود که رهبر آن با عقل کل در ارتباط باشد و همانند منصب [[امامت]] دارای دو رکن «سیف» و «علم» باشد. و در زمانی که این دولت مستقر نشود، علامه کشفی به تفکیک حوزه عرفیات و شرعیه تن می‌‌دهد و از مشروعیت سلطان عادل و لزوم تبعیت او از علوم عالمان ربانی، حمایت می‌‌کند و در آخر، به دولتی که از معیار و هنجارهای [[اسلام]] خارج باشد، لقب «جائر» می‌‌دهد و در شرایطی که آن دولت عزلش موجب [[فتنه]] و گسترش هرج و مرج نشود، او را از حکومت برکنار می‌‌کند.<ref> همان، ص ۱۳۹.</ref>
  
و در زمانی که این دولت مستقر نشود، علامه کشفی به تفکیک حوزه عرفیات و شرعیه تن می‌‌دهد و از مشروعیت سلطان عادل و لزوم تبعیت او از علوم عالمان ربانی، حمایت می‌‌کند و در آخر، به دولتی که از معیار و هنجارهای اسلام خارج باشد، لقب «جائر» می‌‌دهد و در شرایطی که آن دولت عزلش موجب فتنه و گسترش هرج و مرج نشود، او را از حکومت برکنار می‌‌کند.<ref> همان، ص 139.</ref>
+
علامه کشفی در جواب این سوال که: چه عواملی‌‌ دولت را نگاه می‌‌دارد و چه عواملی باعث نابودی آن می‌‌شود؟ به چند عامل اشاره می‌‌کند:
  
==عوامل بقا و زوال دولت<ref> اقتباس از «اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی»، ص 197.</ref>==
+
'''<I>۱. عدالت:</I>'''
  
علامه کشفی در جواب این سوال که: چه عوالمی‌‌ دولت را نگاه می‌‌دارد و چه عواملی باعث نابودی آن می‌‌شود؟ به چند عامل اشاره می‌‌کند:
+
علامه کشفی با اشاره به [[حدیث]] «الملک یبقی بالعدل مع الکفر ولایبقی مع الظلم بالایمان»<ref> ملک باقی می‌‌ماند به سبب عدل همراه کفر ولی باقی نمی‌‌ماند به وسیله ستم همراه با [[ایمان]].</ref> مهمترین عامل بقای دولت را، «[[عدالت]]» می‌‌داند.
  
'''<I>1. عدالت:</I>'''
+
'''<I>۲. نظارت بر عملکرد کارگزاران:</I>'''
  
علامه کشفی با اشاره به حدیث «الملک یبقی بالعدل مع الکفر ولایبقی مع الظلم بالایمان»<ref> ملک باقی می‌‌ماند به سبب عدل همراه کفر ولی باقی نمی‌‌ماند به وسیله ستم همراه با [[ایمان]].</ref> مهمترین عامل بقای دولت را، «عدالت» می‌‌داند.
+
افرادی که به همکاری دعوت می‌‌شوند، در بقا و زوال دولت نقش بسیار مهمی ‌‌دارند؛ از این رو، سلطان باید پس از احراز راستی، ثبات و اهلیت، منصب‌های حکومتی را به افراد شایسته بدهد و همیشه از احوال کارگزارانش آگاهی داشته باشد تا آن‌ها بر کار خلاف، جسارت نداشته باشند.
  
'''<I>2. نظارت بر عملکرد کارگزاران:</I>'''
+
'''<I>۳. خصال نیکو:</I>'''
  
افرادی که به همکاری دعوت می‌‌شوند، در بقا و زوال دولت نقش بسیار مهمی ‌‌دارند؛ از این رو، سلطان باید پس از احراز راستی، ثبات و اهل بیت، منصب‌های حکومتی را به افراد شایسته بدهد و همیشه از احوال کارگزارانش آگاهی داشته باشد تا آن‌ها بر کار خلاف، جسارت نداشته باشند.
+
علامه کشفی از میان خصال نیکو، «[[احسان]]» را بیش از هر خصلتی در ثبات حکومت، موثر می‌‌شمرد و در این راستا، احسان به مردم را مایه قدرت می‌‌داند و می‌‌فرماید: «بعد از فراغ از استعمال قوانین عدالت، باید که به رعایا احسان نماید و خیراتی که زیاد بر قدر واجب ممکن باشد به ایشان برساند، چون بعد از خصلت عدالت، هیچ خصلتی و فضیلتی در امور سلطنت سلاطین و پادشاهان، بهتر و بزرگتر از احسان نمی‌‌باشد. و باید که در احسان نمودن، التزام خصلت هیبت را بنماید؛ که احسان بدون هیبت، موجب بطر، تجاسر، زیادیت [[حرص]] و طمع زبردستان می‌‌گردد و بعد از آن اگر همه ملک را به ایشان بدهد، هر آینه راضی و قانع نمی‌‌شوند.  
  
'''<I>3. خصال نیکو:</I>'''
+
'''<I>۴. وحدت در جامعه:</I>'''
  
علامه کشفی از میان خصال نیکو «احسان» را بیش از هر خصلتی در ثبات حکومت، موثر می‌‌شمرد و در این راستا، احسان به مردم را مایه قدرت می‌‌داند و می‌‌فرماید: «بعد از فراغ از استعمال قوانین عدالت، باید که به رعایا احسان نماید و خیراتی که زیاد بر قدر واجب ممکن باشد به ایشان برساند، چون بعد از خصلت عدالت، هیچ خصلتی و فضیلتی در امور سلطنت سلاطین و پادشاهان، بهتر و بزرگتر از احسان نمی‌‌باشد.  
+
علامه کشفی همچنین عدم تفرقه و وحدت را در جامعه مهم شمرده و بقای دولت را مشروط به آن می‌‌داند.
  
و باید که در احسان نمودن، التزام خصلت هیبت را بنماید؛ که احسان بدن هیبت، موجب بطر، تجاسر، زیادیت حرص و طمع زبردستان می‌‌گردد و بعد از آن اگر همه ملک را به ایشان بدهد، هر آینه راضی و قانع نمی‌‌شوند.
+
'''<I>۵. تجمل‌گرایی:</I>'''
  
'''<I>4. وحدت در جامعه:</I>'''
+
یکی از عوامل مهم زوال دولت‌ها، تجمل‌گرایی می‌‌باشد؛ علامه کشفی در این خصوص می‌‌فرماید: «اگر سلطان به تمتع و التذاد مشغول گردد و اغفال در امور مملکت نماید و به توهم این که چون امور به ید تصرف من است، باید که در راحت، فراغت و اوقات تمتع و لذت بیفزاید، البته خلل، وهن و [[فساد]] در مدینه راه یابد و فتح باب [[شهوت رانی|شهوات]] گردد و سعادت به شقاوت و خیرات به شرور، مبدل گردد و نظام، روی به انحلال و هرج و مرج نهد».<ref> تحفه الملوک، ج ۲، ص ۲۱۱، به نقل از اندیشه سیاسی، سید جعفر کشفی، ص ۲۰۰.</ref>
  
علامه کشفی همچنین عدم تفرقه و وحدت را در جامعه مهم شمرده و بقای دولت را مشروط به آن می‌‌داند.
+
علامه کشفی در پایان چنین تأکید می‌‌کند: «چنان که قوام بدن به طبیعت و قوام طبیعت به [[نفس]]، و قوام نفس به [[عقل]] است، همچنان قوام مدن و اهل عالم به ملوک است و قوام ملوک به تدبیر و سیاست، و قوام سیاست به استعمال نور و قانون عقل و حکم و ناموس [[شرع]] است که همگی قواعد [[حکمت]] است. و چون قواعد حکمت، نور عقل و آثار شرع در مدینه متعارف و معروف گردد، هر آینه نظام حاصل آید و موجودات به کمالات خود توجه یابند. و چون برخلاف این باشد، هر آینه خذلان به ناموس [[حق]] و ظلمت به نور عقل و به قواعد حکمت برسد و قوام ملک و زینت ملوک و سلاطین زایل گردد و جور تغلب، [[فتنه]]، تجارت و هرج و مرج پدید آید و رسوم مروت و حدود انسانیت مندرس گردد و کرامت به ذلت و نعمت به نقمت و ربح به خسارت، متبدل گردد و خاصیت مدن و اهل مدن و ریاست و روسا همگی برطرف گردد».<ref> همان، ص ۲۱۰.</ref>
  
'''<I>5. تجمل‌گرایی:</I>'''
+
وی قائل به توأمانی [[دین|دین]] و دولت است. استدلال وی بر این مسأله این است که دین و [[شریعت|شریعت]]، بدون قدرت دولت کاملا محقق نمی شود و دولت غیردینی جز دفع هرج و مرج، نتیجه ای برای بشر به ارمغان نمی آورد.
 
 
یکی از عوامل مهم زوال دولت‌ها، تجمل‌گرایی می‌‌باشد؛ علامه کشفی در این خصوص می‌‌فرماید: «اگر سلطان به تمتع و التذاد مشغول گردد و اغفال در امور مملکت نماید و به توهم این که چون امور به ید تصرف من است، باید که در راحت، فراغت و اوقات تمتع و لذت بیفزاید، البته خلل، وهن و فساد در [[مدینه]] راه یابد و فتح باب شهوات گردد و سعادت به شقاوت و خیرات به شرور، مبدل گردد و نظام، روی به انحلال و هرج و مرج نهد».<ref> تحفه الملوک، ج 2، ص 211، به نقل از اندیشه سیاسی، سید جعفر کشفی، ص 200.</ref>
 
 
 
علامه کشفی در پایان چنین تأکید می‌‌کند: «چنان که قوام بدن به طبیعت و قوام طبیعت به نفس، و قوام نفس به عقل است، همچنان قوام مدن و اهل عالم به ملوک است و قوام ملوک به تدبیر و سیاست، و قوام سیاست به استعمال نور و قانون عقل و حکم و ناموس شرع است که همگی قواعد حکمت است. و چون قواعد حکمت، نور عقل و آثار شرع در مدینه متعارف و معروف گردد، هر آینه نظام حاصل آید و موجودات به کمالات خود توجه یابند. و چون برخلاف این باشد، هر آینه حذلان به ناموس حق و ظلمت به نور عقل و به قواعد حکمت برسد و قوام ملک و زینت ملوک و سلاطین زایل گردد و جور تغلب، فتنه، تجارت و هرج و مرج پدید آید و رسوم مروت و حدود انسانیت مندرس گردد و کرامت به ذلت و نعمت به نقمت و ربح به خسارت، متبدل گردد و خاصیت مدن و اهل مدن و ریاست و روسا همگی برطرف گردد».<ref> همان، ص 210.</ref>
 
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
سرانجام سید جعفر کشفی بعد از سال‌ها تحصیل، تدریس، تحقیق، خدمت به جامعه و گسترش مذهب تشیع، در سال 1267 ق. بدرود حیات گفت و به «جنه النعیم» شتافت و پیکر مطهرش نیز پس از تشییع باشکوه، در جنب مسجد «دور خواهران» بروجرد دفن گردید. سید حسین بروجردی، نویسنده نخبه المقال درباره تاریخ [[مرگ]] استادش کشفی، چنین سروده است:
+
سرانجام سید جعفر کشفی بعد از سال‌ها تحصیل، تدریس، تحقیق، خدمت به جامعه و گسترش مذهب [[شیعه|تشیع]]، در سال ۱۲۶۷ ق. بدرود حیات گفت و پیکر مطهرش نیز پس از [[تشییع جنازه|تشییع]] باشکوه، در جنب [[مسجد]] «دور خواهران» بروجرد دفن گردید.  
 
 
{{بیت|سیدنا الاصفی الجلیل جعفر|ابن ابی اسحق المفسر}}
 
{{بیت|قد کان بدراً لسماء العلم|و بعد لمح غاب نجم العلم}}
 
 
 
در این بیت، «غاب نجم العلم» به تاریخ وفات (1267) و «لمح» به مدت حیاتش (78 سال) اشاره دارد.<ref> اجابه المضطرین، ج 1، مقدمه.</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد زندگی نامه "سيد جعفر دارابی کشفی" از مسيب كياني
+
 
 +
*تلخیص از مجموعه [[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۴، زندگی نامه "سید جعفر دارابی کشفی" از مسیب کیانی.
 +
*[[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]، "مدخل کشفی" از سارا قاسمی، بازیابی: ۱۸ فروردین ۱۳۹۳.
 +
*سید جواد میرخلیلی، از فاضل هندی تا آیت الله کاشانی، روزنامه جام جم، شماره ۲۴۹۸، ۲۳/۱۱/۸۷، صفحه ۱۱، [http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1805557 مگ ایران، پایگاه اطلاعات نشریات کشور]، بازیابی: ۱۸ فروردین ۱۳۹۳.
 +
*[[انجمن مفاخر فرهنگی]]، [[اثرآفرینان]]، ج۵، ص۴۲.
  
 
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]
 
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]
 +
[[رده:فقیهان]]
 +
[[رده:راویان حدیث]]
 +
[[رده:مفسرین قرآن]]
 +
[[رده:عارفان]]
 +
[[رده:متکلمان]]
 +
[[رده:ادیبان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۵

سید جعفر دارابی کشفی (۱۲۶۷-۱۱۸۹ ق)، عالم امامى، فقیه اصولى، محدث، متکلم، نحوى، عارف، ادیب، شاعر و دانشمند علوم عقلی و دینی قرن ۱۳ هجری و از شاگردان علامه بحرالعلوم است. از آن جا که علامه سید جعفر کشفی، اهل کشف و کرامت بوده، به او لقب «کشفی» داده‌اند. وی در تألیفات خود از جمله کتاب «تحفة الملوک» به مسأله حکومت و سیاست توجه نموده و قائل به همراهی دین و دولت است.

نام کامل سید جعفر دارابی کشفی
زادروز ۱۱۸۹ قمری
زادگاه استهبان
وفات ۱۲۶۷ قمری
مدفن بروجرد

Line.png

اساتید

سید محمد مهدی بحرالعلوم،...

شاگردان

سید حسین بروجردی، ملا عبدالله بروجردی، میرزا صالح لرستانی،...

آثار

اجابة المضطرین، البرق و الشرق، نخبة العقول فی علم الاصول، البلدالامین فی اصول الدین، تحفة الملوک فی السیر والسلوک،...

ولادت و کودکی

سید جعفر کشفی[۱] در سال ۱۱۸۹ ق. در اصتهبانات ـ از توابع استان فارس ـ چشم به جهان گشود. پدرش، سید یعقوب از علمای مشهور شهر داراب بود و در حدود سال ۱۱۹۸ ق وفات یافت.

سید جعفر کشفی با سلسله‌های زندیه و قاجاریه هم‌عصر بوده است؛ وی در دوران سلطنت کریم خان -بنیان‌گذار زندیه- به دنیا آمد و کودکی و نوجوانی را در زمان جانشینان کریم خان تا انقراض آن سلسله و به قدرت رسیدن آقا محمدخان در فارس و یزد سپری کرد.

فعالیت‌های علمی

تحصیل و استادان

سید جعفر پس از ارتحال پدر، همراه مادرش به اصتهبانات رفت و در آن جا تحصیلات مقدماتی را به پایان رسانید. وی اندکی از دروس مقدماتی را نزد مادر دانشمندش -دختر شیخ حسین بحرانی- گذارنید. پس از رحلت مادرش رهسپار حوزه علمیه یزد شد و در آن جا دوره سطح را طول چهار سال به پایان رسانید و در نوزده سالگی به نجف اشرف هجرت کرد و از محضر استادانی چون علامه سید محمدمهدی بحرالعلوم بهره‌مند شد. [۲]

تدریس و شاگردان

وی در مدت کوتاهی به مدارج والای اخلاقی و علمی‌‌ رسید و از مدرسان نجف اشرف محسوب شد و به تربیت شاگردان فراوانی توفیق یافت. در آشوب عراق (حمله وهابیون به کربلا و نجف)، به ایران مسافرت کرد و در اثر دعوت‌های پی در پی شاهزاده محمدتقی میرزا به بروجرد آمد و در این دیار اقامت گزید؛ از این رو، دانشمندان زیادی از اطراف به محضرش شرفیاب شده و علوم گوناگونی را فراگرفتند. علامه کشفی در مسیر نشر دانش و علوم، شاگردانی را تحویل جامعه داد که برخی از شاگردان وی در بروجرد[۳] عبارتند از:

۱. سید حسین بروجردی فرزند سید محمدرضا (۱۲۷۷ـ۱۲۳۸ ق):

وی در شهرهای نجف، کربلا و بروجرد از محضر فقهای بزرگی چون: صاحب جواهر، صاحب فصول و سید جعفر کشفی، علوم فقه، اصول، تفسیر و رجال را فراگرفت و از سید عبدالله شبر اجازه نقل روایت گرفته است.

۲. ملا عبدالله بروجردی (متولد ۱۲۵۶ ق):

آثار او عبارتند از: «رساله فی صلاه»؛ «رساله فی اجماع»؛ «رساله فی مقدمه الواجب»؛ «رساله فی اجتماع الامر والنهی»؛ «رساله فی قطع».[۴]

۳. حاج میرزا صالح لرستانی (متوفی ۱۳۲۱ ق):

وی در بروجرد نزد علامه کشفی علوم دینی را فراگرفت و سپس به نجف اشرف رفت و تحصیلات خود را تا درجه اجتهاد نزد میرزای شیرازی ادامه داد.[۵]

۴. اورنگ زیب میرزا، فرزند حسام السلطنه (متوفی ۱۲۸۷ ق):

وی در زمان حکومت پدرش در بروجرد، از محضر دانشمندان این شهر مخصوصاً سید جعفر کشفی استفاده می‌‌کرد. یکی از آثار این فقیه بزرگ طائفه قاجاریه عبارت است از: «مشارق الانوار فی احکام الله الواحد القهار المستنبطه من اخبار الأئمه الاطهار».[۶]

۵. شیخ عبدالحسین بروجردی، فرزند زین‌العابدین:

وی برخی از تألیفات استادش را استنساخ کرده است، همچون «بلدالامین»؛ «نخبه العقول»؛ «شموس و عکوس»؛ «برق و شرق».[۷]

آثار و تألیفات

علامه کشفی از دانش فراوان بهره‌مند بود؛ لذا در موضوعات مختلف کتاب‌هایی نوشته است؛ از جمله:

۱. اجابة المضطرین:

وی نگارش این کتاب را در سفر زیارتی مشهد به توصیه حسام السلطنه[۸] آغاز کرد و در ۱۲۲۸ ق، به پایان رسانید. مباحث این کتاب عبارتند از: مفهوم دین، قوای انسانی، مسأله جبر و اختیار، ستایش و نکوهش دنیا، گناهان کبیره، همکاری با سلطان جائر، شرایط و ویژگی‌های مجتهد و رویدادهای قبل از ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی و فرجه الشریف.[۹]

۲. البرق و الشرق:

این اثر شرح بعضی از احادیث است که به فارسی فصیح و موافق مشرب اهل عرفان نگارش یافته است؛ در این کتاب، اصل حدیث تحت عنوان «برق» و شرح آن «شرق» نامیده شده است.[۱۰]

۳. سنا برق فی شرح البارق من الشرق:

این اثر، شرح عرفانی و فلسفی بر «دعای رجبیه» است که در سال ۱۲۵۲ ق. به نگارش درآمده است.[۱۱]

۴. نخبة العقول فی علم الاصول.

۵. الشریفیه:

این اثر، منظومه‌ای در ۳۴۰ بیت، درباره قواعد منطق است که به سال ۱۲۱۱ ق. در نجف اشرف سروده شده است و صدرالافاضل اصتهباناتی شرحی بر آن نوشته است.[۱۲]

۶. البلدالامین فی اصول الدین:

منظومه‌ای است در ۴۹۶ بیت که موضوع آن، نظریات کلامی‌‌ علامه کشفی است. حاج میرزا ابالحسن اصتهباناتی ملقب به «محقق العلما» بر آن، شرحی به نام «الحصن الحصین» نوشته است.[۱۳]

۷. کفایة الایتام:

یک دوره فقه استدلالی است که علامه کشفی در سال ۱۲۴۰ ق به تقاضای محمدتقی میرزا به فارسی و با قلم ساده و روان نگاشته است. وی در این کتاب، شیعیان عصر غیبت را ایتام آل محمد صلی الله علیه و آله می‌‌خواند.[۱۴]

۸. الرق المنشور فی معراج نبینا المنصور:

این کتاب درباره اثبات معراج جسمانی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است که در سال ۱۲۳۱ ق در عراق نوشته شده است.[۱۵]

۹. الشهب القابوس المکرم والابواب القاموس المعظم:

این کتاب درباره حقانیت شیعه و تفسیر واژه‌هایی مانند نفاق، شورا و اجماع به بحث می‌‌پردازد؛ نگارش آن از سال ۱۲۵۵ ق شروع و در شعبان ۱۲۵۸ ق به پایان رسیده است.[۱۶]

۱۰. صید البحر:

این کتاب دربردارنده مطالب گوناگون فلسفی، کلامی‌‌ و اعتقادی است.[۱۷]

۱۱. الرطب الیابس فی الاجماع المتخالف المتعاکس.[۱۸]

۱۲. جمع الشتات المتفرقه فی الاجماعات المحقه المحققه.[۱۹]

۱۳. التنزیل فی معنی التأویل.[۲۰]

۱۴. عکوس ملکیه شموس فلکیه:

موضوع اصلی این رساله، «تنزیه امام علیه‌السلام از اکل حرام» است و مباحث دیگر آن، عبارتند از: علم امام علیه‌السلام، عظمت امام علیه‌السلام ارتباط او با عالم ملکوت. این اثر در سال‌‌های قبل از ۱۲۵۵ ق. نوشته شده است.[۲۱]

۱۵. منظومه‌ای در منطق:

این کتاب اولین اثر علامه کشفی است که در سال ۱۲۱۱ ق. در نجف اشرف در موضوع علم منطق به نگارش درآمده و صدرالافاضل شرحی بر آن نوشته است.[۲۲]

۱۶. منظومه‌ای در علم صرف.[۲۳]

۱۷. میزان الملوک والطوائف والصراط المستقیم فی سلوک الخلایق:

این کتاب در سال ۱۲۴۶ ق به نگارش درآمده؛ موضوعات آن بدین قرار است: عدالت، خلافت، سلطنت الملوک، کیفیت سلوک کارگزاران دولت، عاملان، اهل وعظ، قاضیان، صاحبان سرمایه و ثروت، کشاورزان، تاجران، صاحبان حرفه و صنعت... . علامه کشفی در این کتاب در صدد ارائه معیار و صراط مستقیم به طبقات و طوائفی است که به نظر او، هر یکی از آن‌ها در انجام کاری خداوند را در زمین جانشینی می‌‌کنند. این کتاب که در قواعد کشورداری است به درخواست حسام‌السلطنه (حاکم بروجرد) تألیف شده است. علامه کشفی در این اثر بر این باور بوده که «سیاست» باید در پرتو «دیانت» اجرا گردد؛ از این رو، با نگرانی و تأثر شدید، بسیاری از نابسامانی‌های عصر «قاجار» را در تظاهر به اجرای شریعت می‌‌داند.[۲۴] وی ویژگی جامعه مطلوب و آرمانی را در سه مقوله خلاصه می‌‌کند: الف) اجرای عدالت ب) برقراری امنیت ج) اجرای شریعت.[۲۵]

۱۸. تحفة الملوک فی السیر والسلوک (۲ جلد):

این اثر در سال ۱۲۳۳ ق. به درخواست حسام السلطنه به نگارش درآمده است.[۲۶] علامه کشفی در خاتمه این کتاب به تدبیر منزل و سیاست کشورداری می‌‌پردازد؛ به نظر وی «اخلاق» مبنای سیاست است و سیاست بدون آن، سامان نمی‌‌یابد. آخرین بخش این کتاب، «بررسی جنگ میان دو دولت اسلامی» است؛ وی کشته‌شدگان دولتی را که هدفش از جنگ، اقامه سنت پیغمبر و اعتلای دین حق است، «مجاهد» و «شهید» می‌‌داند. علامه کشفی در این کتاب بر صلح و دوری از جنگ بین دولت‌های اسلامی، تأکید می‌‌کند و فواید و ثمرات آن را برمی‌‌شمارد.[۲۷] علامه سید جعفر کشفی، علاوه بر تبحر در فقه، اصول، کلام، فلسفه و عرفان، از ذوق ادبی و شعری نیز برخوردار بوده است. در کتاب «تحفه الملوک» شعرهای زیادی از وی مشاهده می‌‌شود؛ که این بیت از آن نمونه است:

زان آستان که قبله ارباب دولت است محروم بودن، از عدم قابلیت است

دولت آرمانی کشفی

دولت آرمانی کشفی به حکومت پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه و حکومت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه در آخرالزمان عینیت می‌‌یابد و در زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله و امام معصوم علیه‌السلام به عنوان سرسلسله عاقلان حضور دارد، هر کس که به تشکیل دولت همت گمارد و تحت نظر آن‌ها نباشد، دولت باطل می‌‌باشد؛ ولی در دوره‌ای که امام علیه‌السلام در غیبت است، دولت آرمانی کشفی به دولتی منحصر می‌‌شود که رهبر آن با عقل کل در ارتباط باشد و همانند منصب امامت دارای دو رکن «سیف» و «علم» باشد. و در زمانی که این دولت مستقر نشود، علامه کشفی به تفکیک حوزه عرفیات و شرعیه تن می‌‌دهد و از مشروعیت سلطان عادل و لزوم تبعیت او از علوم عالمان ربانی، حمایت می‌‌کند و در آخر، به دولتی که از معیار و هنجارهای اسلام خارج باشد، لقب «جائر» می‌‌دهد و در شرایطی که آن دولت عزلش موجب فتنه و گسترش هرج و مرج نشود، او را از حکومت برکنار می‌‌کند.[۲۸]

علامه کشفی در جواب این سوال که: چه عواملی‌‌ دولت را نگاه می‌‌دارد و چه عواملی باعث نابودی آن می‌‌شود؟ به چند عامل اشاره می‌‌کند:

۱. عدالت:

علامه کشفی با اشاره به حدیث «الملک یبقی بالعدل مع الکفر ولایبقی مع الظلم بالایمان»[۲۹] مهمترین عامل بقای دولت را، «عدالت» می‌‌داند.

۲. نظارت بر عملکرد کارگزاران:

افرادی که به همکاری دعوت می‌‌شوند، در بقا و زوال دولت نقش بسیار مهمی ‌‌دارند؛ از این رو، سلطان باید پس از احراز راستی، ثبات و اهلیت، منصب‌های حکومتی را به افراد شایسته بدهد و همیشه از احوال کارگزارانش آگاهی داشته باشد تا آن‌ها بر کار خلاف، جسارت نداشته باشند.

۳. خصال نیکو:

علامه کشفی از میان خصال نیکو، «احسان» را بیش از هر خصلتی در ثبات حکومت، موثر می‌‌شمرد و در این راستا، احسان به مردم را مایه قدرت می‌‌داند و می‌‌فرماید: «بعد از فراغ از استعمال قوانین عدالت، باید که به رعایا احسان نماید و خیراتی که زیاد بر قدر واجب ممکن باشد به ایشان برساند، چون بعد از خصلت عدالت، هیچ خصلتی و فضیلتی در امور سلطنت سلاطین و پادشاهان، بهتر و بزرگتر از احسان نمی‌‌باشد. و باید که در احسان نمودن، التزام خصلت هیبت را بنماید؛ که احسان بدون هیبت، موجب بطر، تجاسر، زیادیت حرص و طمع زبردستان می‌‌گردد و بعد از آن اگر همه ملک را به ایشان بدهد، هر آینه راضی و قانع نمی‌‌شوند.

۴. وحدت در جامعه:

علامه کشفی همچنین عدم تفرقه و وحدت را در جامعه مهم شمرده و بقای دولت را مشروط به آن می‌‌داند.

۵. تجمل‌گرایی:

یکی از عوامل مهم زوال دولت‌ها، تجمل‌گرایی می‌‌باشد؛ علامه کشفی در این خصوص می‌‌فرماید: «اگر سلطان به تمتع و التذاد مشغول گردد و اغفال در امور مملکت نماید و به توهم این که چون امور به ید تصرف من است، باید که در راحت، فراغت و اوقات تمتع و لذت بیفزاید، البته خلل، وهن و فساد در مدینه راه یابد و فتح باب شهوات گردد و سعادت به شقاوت و خیرات به شرور، مبدل گردد و نظام، روی به انحلال و هرج و مرج نهد».[۳۰]

علامه کشفی در پایان چنین تأکید می‌‌کند: «چنان که قوام بدن به طبیعت و قوام طبیعت به نفس، و قوام نفس به عقل است، همچنان قوام مدن و اهل عالم به ملوک است و قوام ملوک به تدبیر و سیاست، و قوام سیاست به استعمال نور و قانون عقل و حکم و ناموس شرع است که همگی قواعد حکمت است. و چون قواعد حکمت، نور عقل و آثار شرع در مدینه متعارف و معروف گردد، هر آینه نظام حاصل آید و موجودات به کمالات خود توجه یابند. و چون برخلاف این باشد، هر آینه خذلان به ناموس حق و ظلمت به نور عقل و به قواعد حکمت برسد و قوام ملک و زینت ملوک و سلاطین زایل گردد و جور تغلب، فتنه، تجارت و هرج و مرج پدید آید و رسوم مروت و حدود انسانیت مندرس گردد و کرامت به ذلت و نعمت به نقمت و ربح به خسارت، متبدل گردد و خاصیت مدن و اهل مدن و ریاست و روسا همگی برطرف گردد».[۳۱]

وی قائل به توأمانی دین و دولت است. استدلال وی بر این مسأله این است که دین و شریعت، بدون قدرت دولت کاملا محقق نمی شود و دولت غیردینی جز دفع هرج و مرج، نتیجه ای برای بشر به ارمغان نمی آورد.

وفات

سرانجام سید جعفر کشفی بعد از سال‌ها تحصیل، تدریس، تحقیق، خدمت به جامعه و گسترش مذهب تشیع، در سال ۱۲۶۷ ق. بدرود حیات گفت و پیکر مطهرش نیز پس از تشییع باشکوه، در جنب مسجد «دور خواهران» بروجرد دفن گردید.

پانویس

  1. نسب وی با سی و چهار واسطه به امام موسی بن جعفر علیهماالسلام منتهی می‌‌شود.
  2. اجابه المضطرین، علامه کشفی، ج ۱، مقدمه.
  3. از شاگردان وی در غیر بروجرد، اطلاعی در دست نیست.
  4. دانشنامه جهان اسلام، ج ۳، ص ۲۵۴.
  5. تاریخ بروجرد، ج ۲؛ دانشمندان بروجرد از قرن چهارم تا عصر حاضر، غلامرضا مولانا، ص ۳۰۴.
  6. تاریخ بروجرد، ج ۲، ص ۳۰۵.
  7. همان.
  8. حسام السلطنه، از طایفه قاجار و حاکم بروجرد بود.
  9. الذریعه، ج ۱، ص ۱۲۰؛ میزان الملوک والطوائف، با تصحیح عبدالوهاب فراتی، ص ۱۹.
  10. الذریعه، ج ۳، ص ۸۷، ریحانه الأدب، ج ۶ و ۵، ص ۶۰.
  11. الذریعه، ج ۱۲، ص ۲۳۲؛ میزان الملوک والطوائف، ص ۲۳.
  12. اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص ۲۹.
  13. میزان الملوک والطوائف، ص ۸؛ اجابه المضطرین، ج ۱، مقدمه.
  14. اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص ۲۸؛ دائرة المعارف تشیع، ج ۱، ص ۲۰۹.
  15. اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص ۳۰؛ اجابه المضطرین، ج ۱، مقدمه.
  16. اجابه المضطرین، ج ۱، ص مقدمه؛ اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص ۳.
  17. همان، ص ۳۰.
  18. همان، ص ۳۱.
  19. اجابه المضطرین، ج ۱، مقدمه؛ اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص ۳۱.
  20. همان، ج ۱، مقدمه، همان، ص ۳۱.
  21. همان، ج ۱، مقدمه؛ اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص ۳۰؛ میزان الملوک والطوائف، ص ۲۲.
  22. اجابه المضطرین، ج ۱، مقدمه.
  23. همان.
  24. اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص ۲۸.
  25. میزان الملوک والطوائف، ص ۲۵.
  26. همان، ص ۲۰.
  27. اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی، ص ۲۶.
  28. همان، ص ۱۳۹.
  29. ملک باقی می‌‌ماند به سبب عدل همراه کفر ولی باقی نمی‌‌ماند به وسیله ستم همراه با ایمان.
  30. تحفه الملوک، ج ۲، ص ۲۱۱، به نقل از اندیشه سیاسی، سید جعفر کشفی، ص ۲۰۰.
  31. همان، ص ۲۱۰.

منابع