سید ابوالحسن مولانا

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۱۱ توسط Sedaghat (بحث | مشارکت‌ها) (تصویر و ترتیب در رده ی علمای معاصر)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آیت الله سید ابوالحسن مولانا فقیه و مجتهد بزرگ خطه آذربایجان که از حامیان انقلاب اسلامی بود.

خاندان و ولادت

مولانا، نامی ‌‌آشنا برای خطه عالم‌پرور آذربایجان، به ویژه اهالی تبریز است. این نام، برای آنان از سال‌ها پیش علم، تقوا، فضیلت، فقاهت و اخلاق را تداعی می‌‌كند. معنویت، ساده‌زیستی، حسن خلق و مردم مداری، در ناصیه این خاندان می‌‌درخشد و یادآور سیره و زندگی رسول گرامی ‌‌اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصوم علیهم السلام است. آقا سید محمد مولانا و آقا سید علی مولانا، از شاخص‌ترین و برجسته‌ترین چهره‌های این خاندان می‌‌باشند كه مردم تبریز سال‌ها، برای حل مشكلات شرعی و اجتماعی خود، آنان را ملجا و پناهگاه معنوی خود می‌‌دانسته‌اند.

آقا سید ابوالحسن مولانا، اولین فرزند آیت الله حاج سید علی مولانا است كه نسب شریفش به امام هفتم، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام می‌‌رسد.[۱] وی در روز چهارشنبه، 27 جمادی الاول 1343 ق. سوم دی ماه 1303 ش. در شهر مقدس نجف و در خاندان علم، سیادت و فقاهت چشم به جهان گشود و در سه سالگی به همراه پدرش از نجف به تبریز آمد.

سیر تحصیلی و حیات علمی‌‌

سید ابوالحسن، بعد از پایان دروس ابتدایی، به علوم دینی روی آورد و مراحل مقدماتی را نزد استادان مسلم آن فراگرفت. كتاب‌های جامع المقدمات، سیوطی، جامی، مغنی‌اللبیب، مطول، كتاب كبری و حاشیه در منطق را از پدر بزرگوارش آقا سید علی مولانا، حاج شیخ علی‌اكبر نحوی، آقا میرزا محمود انصاری و میرزا ابوالفضل صدیقی سرابی آموخت. سپس برای تكمیل تحصیلات، در 19 سالگی، رهسپار حرم اهل بیت علیهم السلام، یعنی شهر قم گردید. او طی 14 سال تلاش و كوشش كم‌نظیر و با اقامت در مدارس علمیه دارالشفاء، فیضیه و حجتیه و با استمداد از روح بلند حضرت معصومه علیهاالسلام مدارج علمی ‌‌حوزوی را طی كرد.

استادان و مربیان

آیت الله مولانا همانند سایر بزرگان، بخش عمده توفیقات و كمالات خود را مرهون استادان و مربیان ارجمند و ممتازی است كه در طول تحصیلات خود از آنان بهره‌مند گردیده است. شاخص‌ترین استادان وی بر اساس تاریخ تعلیم عبارتند از:

  1. آیت الله شهید سید اسدالله مدنی
  2. آقا شیخ موسی زنجانی
  3. آقا سید محمدباقر سلطانی طباطبایی
  4. آقا شیخ اسحاق آستارایی
  5. آیت الله شیخ عبدالكریم خوئینی
  6. آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی
  7. آیت الله سید احمد خوانساری
  8. آیت الله مرعشی نجفی
  9. آقا سید حسین قاضی طباطبایی تبریزی
  10. علامه سید محمدحسین طباطبایی تبریزی
  11. آیت الله سید محمد محقق داماد یزدی
  12. آیت الله حاج آقا حسین بروجردی كه آیت الله مولانا، ده سال در درس خارج فقه وی شركت كرد. (عمده‌ترین تاثیرپذیری آیت الله مولانا از آیت الله حجت و آیت الله بروجردی بوده است و شالوده اندیشه‌های اصولی و فقهی‌اش، نزد این دو بزرگوار پی‌ریزی شده است. آیت الله مولانا در طول اقامت خود در شهر قم، همواره مورد توجه و تكریم این دو استاد، به ویژه آیت الله حجت بوده است.)
  13. آیت الله سید محمد حجت كوه‌كمره‌ای
  14. آیت الله سید محمدتقی خوانساری
  15. حضرت امام خمینی

آیت الله مولانا بعد از تكمیل درس‌های حوزه علمیه قم به نجف هجرت كرد و در آن حوزه از درس‌های آیت الله خویی و آیت الله شیخ حسین حلی نیز بهره‌مند شد.

آثار و تالیفات

یكی از مهمترین نشانه‌های شناخت یك عالم پژوهشگر، نوشته‌ها و تالیفات اوست كه از اندیشه‌های عالمانه‌اش تراوش نموده و بر روی صفحات كاغذ نقش بسته است. آیت الله مولانا، حاصل هشتاد سال عمر سراسر مطالعه، تفكر، تعلیم و تعلم را در قالب كتاب‌های ارزشمندی در حوزه دین و معارف الهی به جامعه عرضه نموده است كه تنوع موضوعات آن ها ژرف‌نگری، تیزبینی، جامعیت و زمان شناسی آن محقق خستگی ناپذیر را می‌‌رساند. در این بخش، برای شناخت بیشتر این عالم وارسته، فهرست آثار به جای مانده از آن بزرگوار را به ترتیب موضوعات ذكر می‌‌كنیم:

فقه و اصول:

  1. دررالمطالب فی شرح المكاسب
  2. النجم الزاهر فی صلاه المسافر
  3. ثلاث مسائل
  4. تحقیق و تعلیق پیرامون كتاب احسن الدلالات
  5. الحلیه فی حرمه حلق اللحیه
  6. حاشیه بر توضیح المسائل آیت الله خویی
  7. مساله ولایت فقیه
  8. حاشیه بر منهاج الصالحین آیت الله خویی
  9. توضیح الاحكام
  10. حاشیه بر رسائل شیخ اعظم انصاری
  11. استفتائات
  12. تعلیقه بر وجیزه شیخ بهایی
  13. البیان فی تفسیر القرآن
  14. الفاظ مشكله در قرآن
  15. پیامبر اسلام و كثرت همسر
  16. چهل حدیث
  17. شرح كلمات قصار نهج البلاغه
  18. در تابناك در كلمات معصومین
  19. حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، سرور زنان عالمین
  20. امام مهدی علیه السلام و مسئله غیبت
  21. مهدی علیه السلام و مسئله رجعت
  22. انتظار فرج
  23. الملاحم والفتن
  24. مهدی علیه السلام، نجات دهنده بشر
  25. راهنمای دین در اصول دین

اخلاق:

  1. انیس الابرار فی وظایف الاخیار
  2. درس‌هایی در اخلاق

فلسفه:

  1. حاشیه بر منظومه سبزواری

ادبیات:

  1. حاشیه بر عوامل

متفرقه:

  1. پاسخ به سئوالات
  2. هدیه دوستان
  3. زندگی‌نامه آیت الله سید محمد مولانا
  4. داستان‌های راستین

همچنین مقالاتی نیز از وی در جاهای مختلف چاپ شده است كه برخی عبارتند از: امام مهدی علیه السلام از دیدگاه اهل سنت، مهدویت و اتفاق مسلمین، جواب به 6 شبهه پیرامون مسئله رجعت، توقیعات یا نامه‌هایی از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، مهدی موعود و حدیث ثقلین، مقدمه بر تفسیر الوجیز و تقریظ بر كتاب به رنگ آفتاب.

تدریس و تبلیغ

آیت الله مولانا از همان دوران تحصیل، در كنار آموزش و تعلیم درس‌های حوزوی به تدریس نیز همت ورزید و تشنگان معارف الهی را سیراب می‌‌نمود. شرح لمعه، مكاسب، كفایه الاصول و برخی از مباحث فقه استدلالی، كتاب‌ها و موضوعاتی بودند كه وی بارها آن‌ها را تدریس كرده بود. جلسات درسی وی، تا اواخر عمر پربار ایشان ادامه یافت.

آیت الله مولانا همچنین در مساجد، مجالس و محافل متعددی به تبلیغ و نشر معارف اسلام و اهل بیت علیهم السلام می‌‌پرداخت. مسجد «استاد و شاگرد» در خیابان فردوسی تبریز، مهمترین پایگاه وی بشمار می‌‌رفت.

شاگردان

جمع زیادی از تشنگان معرفت و طالبان علوم اهل بیت علیهم السلام و كمالات معنوی، از محضر پرفیض این بزرگ مرد الهی بهره‌مند شده‌اند كه به اسامی ‌‌برخی اشاره می‌‌شود:

سید جلال الدین آشتیانی، علی مرندی، محمد كوچه باغی، حسین الانقی، جواد راحت حق، محمد توتونكار، اسماعیل پاك نیا نهندی، قربانعلی اسماعیلی و جلال فلاحیان.

همچنین عده‌ای دیگر از عالمان دینی از وی اجازاتی دریافت كرده‌اند كه برخی عبارتند از: سید محمدتقی آل هاشم، سید محمدتقی قاضی طباطبایی، میرزا محمد كوچه باغی، سید محسن شفیعی، سید عبدالله مفتی الشیعه، سید جلال الدین حسینی، محمدتقی مجتهدی تبریزی و میرزا علی گمبندی.

در وادی اخلاق و فضیلت

آیت الله مولانا از عالمان نادری بود كه خود را به ویژگی‌های معنوی و اخلاقی آراسته بود. كسانی كه وی را از دور یا نزدیك می‌‌شناختند، او را نمونه بارز یك عالم وارسته می‌‌دانستند. او حقیقتا راهرو راستین خلق و خوی اجداد طاهرین خویش بود.

آیت الله كریمی ‌‌جهرمی ‌‌در این زمینه می‌‌گوید: «تواضع و فروتنی در ایشان در حد اعلی بود. خودنمایی و خودستایی در ایشان وجود نداشت. رسیدگی به حال مردم را وظیفه خود می‌‌دانست. در مجامع عمومی ‌‌با مردم بود؛ اساسا آقای مولانا، یك عالم مردمی‌‌ بود».

عالمی‌‌ خوش محضر

آقای مولانا، اخلاق نیك و پسندیده‌ای داشت و هر كس كه در حضورش می‌‌نشست، احساس خستگی نمی‌‌كرد. او حاضرین را با سیمایی متبسم و با گشاده‌رویی به حضور می‌‌پذیرفت، به طوری كه افراد از حضور نزد وی خسته نمی‌‌شدند و از او دل نمی‌‌كندند.

ساده زیستی

بارزترین صفات اخلاقی این شخصیت وارسته كه وی را محبوب مردم كرده بود، ساده‌زیستی، زندگی در میان مردم كوچه و بازار و دوری از تجملات و تشریفات بود. او با این كه می‌‌توانست در بهترین خانه‌های مجلل زندگی كند، اما تا آخرین لحظه عمر خویش، در همان محله پدری و همان منزل بی‌آلایش، واقع در محله دستمالچی تبریز زندگی كرد و هیچ گونه تغییری در زندگی خود نداد و هرگز قدمی ‌‌به سوی دنیاداری و تجمل برنداشت.

احترام به شهدا

او تجلیل از شهدای راه دین و فضیلت را بر خود لازم می‌‌شمرد و در فرصت‌های مناسب، از آنان یاد می‌‌كرد و در مجالس و یادواره‌های آنان شركت می‌‌كرد. آیت الله مولانا بر این باور بود كه شهدای عزیز، در حفظ مملكت اسلامی ‌‌جان را فدا كرده‌اند و از همه چیزشان گذشته‌اند؛ از جوانی و آرزوهای شیرین آن چشم پوشیدند و با اخلاص تمام به شهادت رسیدند. آن ها با ایثار و جهاد خود، دشمن را شكست دادند، اما به مقامات عالی معنوی نایل آمدند و در واقع، تداوم بخش راه شهدای كربلا محسوب می‌‌شوند. آن بزرگوار در مقدمه كتاب «به رنگ آفتاب» كه در ترسیم گوشه‌هایی از معنویات هشت سال دفاع مقدس تالیف شده و توسط بنیاد نیمه شعبان مسجد آیت الله انگجی به چاپ رسیده است، در این زمینه می‌‌نویسد: «شهیدان از همه چیز این زندگی گذشتند و در همین راه جان باختند و خود را از همه تعلقات و لذات این زندگی آزاد ساختند و تنها رضا و خشنودی پروردگار را در نظر گرفتند و كسب مال و جاه و مقام، همه در نظر آن ها بی‌ارزش بود و آن چه ارزش داشت، اعتلای اسلام بود.[۲]

ایثار و فداكاری

آیت الله مولانا هنگامی ‌‌كه مدارج عالی حوزوی را نزد استادان مبرز حوزه نجف و قم به پایان رساند، به تهران عزیمت كرد؛ اما برای اطاعت از امر پدر بزرگوارش و با وجود فراهم بودن زمینه‌های عالی موفقیت و موقعیت‌های متعدد اجتماعی در مركز، آن جا را رها كرده، به وطن خویش بازگشت و تا آخر عمر، برای خدمت به اسلام و مسلمین، در همان جا كمر همت بسته و استقامت ورزید.

در پرتو رحمت الهی

آن سرچشمه علم و تقوا بر اثر تلاش‌های شبانه‌روزی در عرصه عرفان و معنویت، به مراحلی از درجات معنوی رسیده بود كه گاهی نسیم رحمت حق آن بزرگوار را نوازش نموده، جرعه‌هایی را از دریای رحمت الهی دریافت می‌‌كرد. وی برخی از مشهودات خود را در این زمینه بیان نموده است. دو مورد را با هم می‌‌خوانیم:

الف) «روزی حوالی ظهر كه عازم مسجد «استاد و شاگرد»، جهت اقامه نماز جماعت ظهر و عصر بودم، در سر راه، نزدیك كلیسای ارامنه، واقع در میدان نماز تبریز، «دیكباشی»، پیرمرد خوش سیمایی را كه یقین كردم حضرت خضر است، ملاقات نمودم. آن حضرت به من فرمودند: تو خیلی زحمت كشیده‌ای و مطالعه زیاد می‌‌كنی؛ چشمهایت ضعیف شده است؛ آن گاه دست‌های مباركش را به چشم‌ها و ابرویم كشیده و فرمود: ده سال دیگر به عمر شما اضافه كردیم».[۳]

ب) در سال 1379 ش. وی سخت بیمار شد و در بیمارستان جهت انجام یك عمل جراحی بسیار خطرناك بستری گردید؛ اما با توكل به خداوند متعال و توسل اهل بیت علیهم السلام عمل جراحی با موفقیت انجام شد و آقای مولانا شفا یافت.

آیت الله مولانا در این زمینه می‌‌گوید: «آن روز كه كارم در بیمارستان به عمل جراحی انجامید، با خدای خود پیمان بستم كه اگر مرا شفا بخشید، من نیز به شكرانه آن كتابی درباره عظمت سرور زنان عالمیان به رشته تحریر درآورم. حمد خدای را كه به من عنایت كرده و شفا بخشید و من نیز به عهد خود وفا كرده و به لطف الهی، كتاب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سرور زنان عالمیان را تالیف كردم».[۴]

شیفته اهل بیت علیهم السلام

آیت الله مولانا شیفته اهل بیت علیهم السلام بود و از راههای مختلف، ارادت خود را به معصومین علیهم السلام ابراز می‌‌كرد. گفته‌ها، نوشته‌ها، رفتار و كردارش موید این حقیقت است. سفارش اكید وی به زیارت عاشورا، دعای توسل و زیارت جامعه كبیره در همین راستا صورت می‌‌گرفت.

خدمات اجتماعی

آقا سید ابوالحسن مولانا از عالمان كم‌نظیری بود كه در دیار خود منشا خدمات فراوان اجتماعی گردید. او از هر فرصتی برای خدمت رسانی به مردم و گسترش فرهنگ دستگیری از محرومان اقتصادی و فرهنگی استقبال می‌‌كرد كه در این جا به دو نمونه اشاره می‌‌شود:

1. تاسیس بنیاد فرهنگی و خیریه نیمه شعبان: این بنیاد، در سال 1367 ش. به دنبال پایان هشت سال دفاع مقدس و هدایت نیروهای مومن، برای خدمت رسانی و تمركز نیروها در جبهه های فرهنگی و اقتصادی تاسیس گردید.[۵]

2. احیای مسجد استاد و شاگرد[۶]: این مسجد بزرگ و قدیمی‌‌ كه حدود چهل سال متروك مانده بود، در سال 1380 ق. با همت آیت الله مولانا و كمك مالی یكی از تجار خیر تبریزی ـ آقای دریانی ـ بازسازی شد و به یكی از مهمترین كانون‌های تبلیغی معارف اهل بیت علیهم السلام تبدیل گردید.

همراهی با انقلاب اسلامی‌‌

این عالم مخلص، از زمان شروع انقلاب اسلامی ‌‌ایران به رهبری حضرت امام خمینی، همدلی و همراهی خود را با این حركت اسلامی ‌‌اعلان نموده، در هر فرصتی به تایید آن پرداخت. صدور اطلاعیه و كشاندن مردم در صحنه‌های دفاع از انقلاب، سخنرانی‌های شورآفرین، شركت در مراسم یادبود شهدا، بدرقه رزمندگان اسلام و پشتیبانی معنوی از آنان، برخی از اقدامات انقلابی این شخصیت روحانی بود.

وی در آخرین سخنرانی خویش كه ده روز قبل از رحلتش در مسجد المهدی قره چمن در بدرقه كاروان پیاده زائران حرم امام خمینی ایراد كرد، با اشاره به توطئه دشمنان انقلاب چنین فرمود: «این‌ها همیشه در این صدد بودند كه اسلام را از روی زمین محو كنند. در زمان رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز چنین بود؛ اما هیچ وقت موفق نبوده‌اند؛ چرا كه خداوند حافظ این دین است و حالا هم آمریكا و انگلیس و هم‌پیمانانشان به اماكن مقدسه در عراق تعرض و جسارت می‌‌كنند؛ اما بالاخره موفق نخواهند شد.

از نامه‌هایی كه حضرت امام خمینی برای وی ارسال كرده است، علاقه آن استاد به شاگردش كاملا روشن می‌‌شود. امام خمینی در یكی از نامه‌های خویش می‌‌نویسد: «جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سید ابوالحسن مولانا دامت بركاته به عرض عالی می‌‌رساند: مرقومه شریفه كه حاكی از سلامتی مزاج و تبریك ورود حقیر به شهر مقدس قم بود، واصل و موجب تشكر گردید. از عواطف كریمه و تفقد آن جناب متشكرم. توفیق عموم علمای اعلام دامت بركاتهم را از خدای متعال خواستارم. ان‌شاءالله در مظان استجابت دعا، حقیر را فراموش نفرمایید. والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته. 7 ذی الحجه.

آیت الله مولانا نه تنها در گفتار، انقلاب اسلامی ‌‌ایران را تایید كرده و با جان و دل از آرمان‌های آن پاسداری می‌‌كرد، بلكه عملا نیز فرزند رشید خود را به جبهه فرستاد. آری شهید سید حسین آل مولانا، فرزند دلبند آیت الله مولانا در پنجم فروردین 1361 ش. در عملیات فتح‌المبین، در جبهه شوش به درجه رفیع شهادت نایل گردید.

آیت الله مولانا در مورد آرمان‌ها و شخصیت فرزند شهیدش می‌‌نویسد: «او كه در آستانه ورود به دانشگاه بود، فكر دفاع از حریم اسلام در وجودش قوت گرفت و همه آرمان‌های خود را فدای هدفش كه اسلام بود، قرار داد. او شهادت در راه اسلام را برای خودش سعادت می‌‌دانست و سعادتی را بالاتر از آن نمی‌‌دانست كه جان خود را در عنفوان جوانی فدای اسلام كند، او می‌‌گفت: خون من از خون سرور شهیدان، امام حسین علیه السلام بالاتر نیست. من كه فرزند حسینم، باید راه او را بروم. فرزند شهیدم از اول انقلاب اسلامی، پیوسته در خدمت انقلاب بود و كمتر سخن می‌‌گفت و بیشتر عمل می‌‌كرد؛ برخلاف آنان كه بیشتر سخن می‌‌گویند و كمتر عمل می‌‌كنند».[۷]

دستورالعمل‌های اخلاقی

آیت الله سید ابوالحسن مولانا علاوه بر ارشاد عمومی ‌‌مردم و عرضه معارف اهل بیت علیهم السلام با قلم و بیان، گاهی نیز به درخواست‌های مكرر جوانان مومن و متدین، پاسخ مثبت داده، دستورالعمل‌های خصوصی را به صورت مكتوب برای خودسازی و تهذیب نفس ـ كه برای عموم نیز قابل استفاده بود ـ صادر می‌‌كرد. آن فقیه وارسته، در یك دستورالعمل اخلاقی كه به انیس الابرار فی وظائف الاخیار موسوم شد، بیست سفارش به شرح ذیل برای جوانان جویای حقیقت و سعادت بیان فرموده است:

  1. ملازمت تقوا و پرهیزگاری و پیروی از اوامر خداوند و اجتناب از نواهی
  2. مداومت به نماز شب، به عنوان نیرومندترین وسیله توفیق و سعادت
  3. صله ذریه علویه كه از توصیه‌های ویژه علامه حلی به فرزندش می‌‌باشد.
  4. تعظیم و احترام فقها و علمای دین
  5. دوری از غیبت كنندگان بندگان خدا، مخصوصاً غیبت سادات و علما
  6. صله رحم كه موجب توفیق در انجام اعمال صالح، زیادی عمر و بركت در روزی است.
  7. تلاوت قرآن، همراه با تدبر
  8. زیارت اهل قبور و تفكر در احوال دیروز و امروز آنان
  9. تداوم در زیارت مشاهد مشرف انبیای عظام و ائمه طاهرین و فرزندان آنان
  10. دستگیری و احسان به ضعفا، مستمندان و یتیمان
  11. مداومت به زیارت عاشورا و دعاهای معروف، مخصوصا دعای كمیل، توسل، زیارت جامعه كبیره و دعاهای صحیفه سجادیه، مانند دعای «یا من تحل به عقد المكاره...». (دعای هفتم)
  12. پیمودن راه احتیاط در كارهای حرام و شبهه‌ناك كه طریق نجات است.
  13. تلاوت قرآن و هدیه ثواب آن به ارواح مومنین بی‌وارث
  14. خواندن دعای: «اللهم انی اسئلك بحق فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و بالسر المستودع فیها ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفعل بی ما انت اهله ولاتفعل بی ما انا اهله» كه استاد و شیخ اجازه ما آیت الله مرعشی نجفی رحمه الله علیه به سند خود از سید بن طاووس رحمه الله علیه روایت كرده است.
  15. تلاش برای حسن خلق و آراستن خویش به این خصلت نبوی
  16. محاسبه نفس در هر شبانه روز؛ امام صادق علیه السلام به عبدالله بن جندب فرمود: بر هر مسلمانی كه به ولایت ما معرفت دارد، لازم است كه در هر شب و روز اعمالش را بر خویشتن عرضه كند و خودش به حساب خود برسد. اگر در كارهای خود خوبی دید، آن را افزایش دهد و اگر بدی دید، از آن استغفار نماید تا روز قیامت خوار نگردد.
  17. ترس از نفرین مظلومان، خصوصا یتیمان و عاجزان؛ زیرا خداوند در مورد این گروه دل شكسته مسامحه روا نمی‌‌دارد.
  18. مجالست و همنشینی با علما و مردمان صالح و شایسته و دوری گزیدن از بدان و جاهلان
  19. پرداخت حقوق واجب از خمس، زكات و غیره
  20. صبر و شكیبایی در مصایب و شداید و توكل بر خدا، قرآن در مورد آنان فرمود: «اولئك علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئك هم المهتدون».[۸]

مشایخ اجازات

فهرست اجازاتی که علمای به نام دین به نام آیت الله مولانا صادر کرده اند از تنوع خاص برخوردار است که نشانگر مقام بلند علمی حضرت ایشان است که نام برخی از مشایخ والامقامشان آورده می شود:

مشایخ اجازه او عبارتند از:

  1. آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی كه ضمن اجازه مفصلی در امور حسبیه و نقل روایات، وی را مورد عنایت قرار داده است.
  2. آیت الله شیخ محمدصالح علامه مازندرانی (اجازه اجتهاد و روایت)
  3. آیت الله سید محمد وحیدی (اجازه در امور حسبیه و روایت)
  4. آیت الله سید ابوالقاسم خویی (اجازه در امور حسبیه)
  5. آیت الله سید محمدسعید حكیم (اجازه در امور حسبیه)
  6. آیت الله سید محمد شیرازی (اجازه روایی)
  7. علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی (اجازه روایت از طریق شیعه و اهل سنت)
  8. آیت الله علی غروی علیاری: او كه یكی از استوانه‌های علم، فقاهت و تقوا در شهر تبریز بود، صورت اجازه اجتهادی و روایتی قابل توجهی برای آقای مولانا صادر كرده است. آیت الله مولانا هنگام رحلت این استادش، در سال 1367ش. در تبریز بر پیكر پاك وی نماز خواند.[۹]
  9. علامه سید عبدالحسین شرف الدین موسوی كه از طریق شیعه، اهل سنت و زیدیه، برای وی اجازه روایتی صادر كرده است.
  10. آیت الله شیخ نصرالله شبستری (اجازه روایی)
  11. آیت الله مولانا بعدها خود برای گروهی اجازه و روایتی صادر کرده اند.

وفات

این عالم فرزانه، بعد از عمری تلاش و جهاد در راه اعتلای كلمه الله و نشر معارف اهل بیت علیهم السلام و پس از خدمات فراوان به جامعه اسلامی، در روز پنج شنبه هفتم خرداد سال 1383 ش. مطابق هفتم ربیع الثانی 1425 ق. در سن هشتاد سالگی در شهر تبریز دیده از جهان فروبست. پیكر مطهر آن عارف وارسته، در روز جمعه با حضور شخصیت های برجسته از نقاط مختلف كشور، نمایندگان مراجع تقلید، مقامات محلی و ائمه جمعه تشییع شد و بعد از اقامه نماز توسط آیت الله ابوالقاسم مولانا، برادر بزرگوارش، در وادی رحمت، قطعه صدیقین به خاك سپرده شد. هنگام دفن وی سوز و گداز جوانان دلباخته اهل بیت علیهم السلام هر بیننده‌ای را متاثر می‌‌ساخت.

بعد از رحلت وی از سوی بزرگان و شخصیت های برجسته، پیام‌های تسلیتی صادر شد. رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیت الله خامنه‌ای درگذشت آن عالم ربانی و فقیه صمدانی را به علما و مردم تبریز و بازماندگان آن مرحوم تسلیت گفت. در این پیام، خطاب به امام جمعه تبریز آمده است: «به جناب عالی و عموم اهالی و جامعه علمای محترم و حوزه علمیه تبریز و خاندان معظم مولانا و به طور خاص به بازماندگان آن مرحوم تسلیت می‌‌گویم و علو درجات ایشان و همه گذشتگان و اعلام خاندان مولانا را از خداوند متعال مسئلت می‌‌كنم».[۱۰]

پانویس

  1. بخشی از سلسله نسب آیت الله مولانا كه شعاع نورافشانی این خاندان درخشان را نیز نشان می‌‌دهد، بدین قرار است: سید ابوالحسن مولانا، فرزند آیت الله حاج سید علی مولانا، فرزند سید العلما والمجتهدین حاج سید محمد مولانا، فرزند عالم جلیل حاج میر عبدالكریم موتمن الشریعه، فرزند علامه حاج میر محمد شیخ الاسلام در شهر سراب، فرزند علامه حاج میرنقی «شیخ الاسلام سراب»، فرزند حاج میر جعفر شیخ الاسلام، فرزند علامه ادیب، شاعر و خطیب سید احمد شیخ الاسلام كه به عارف متاله و سالك ناسك معین‌الدین علی مشهور به قاسم الانوار تبریزی نسب می‌‌رساند و مدفنش در نزدیكی شهر مشهد، مزار عاشقان اهل بیت علیهم السلام می‌‌باشد و نسب وی نیز به هارون بن امام ابوابراهیم موسی بن جعفر علیه السلام می‌‌رسد.
  2. ویژه‌نامه اربعین، ص 45.
  3. ویژه‌نامه اربعین، ص 34.
  4. مقدمه كتاب فاطمه زهرا سرور زنان عالمین، ص 10.
  5. جان جهان، ص 150.
  6. این مسجد، از طرف امیر حسین چوپانی، ملقب به علاءالدین ساخته شده و به نام خان مغول (سلیمان نواده هلاكو) موسوم گردیده بود؛ اما چون تحریر كتیبه و مندرجات دیوارهای داخل و خارج مسجد به خط عبدالله صیرفی و یكی از شاگردان زبردست وی صورت گرفته بود، عموم مردم، آن جا را به عنوان مسجد استاد و شاگرد می‌‌نامیدند. عبدالله صیرفی یكی از معروف‌ترین هنرمندان خطاط تاریخ شیعی می‌‌باشد كه شاگردان زیادی را تربیت كرد و در نشر معارف اهل بیت علیهم السلام نقش بسزایی داشته است. مبارك دیلمی‌‌از خطاطان برجسته در حق وی گفته است: صیرفی فاقد جواهر خط × كه به تبریز گشت گوهر ریز × هست بر حسن خط او شاهد × در و دیوار خطه تبریز.
  7. فرازهایی از زندگانی آیت الله مولانا، ص 43.
  8. برگرفته از انیس الابرار فی وظائف الاخیار.
  9. شرح زندگی این عالم وارسته در مجموعه ستارگان حرم، ج2، آمده است.
  10. پایگاه اطلاع رسانی رهبر معظم انقلاب اسلامی، 18/3/1383.

منابع

  • تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد6، زندگی نامه "آيت الله سيد ابوالحسن مولانا" از عبدالكريم پاك‌نيا.
  • ابراهیم گرجی زاده، آشنایی با زندگی آیت الله حاج سید ابوالحسن مولانا تبریزی، مجله کیهان فرهنگی، شماره 214، پایگاه اطلاع رسانی حوزه.

آرشیو عکس و تصویر