ذبح: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{مدخل دائرة المعارف|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام}} {{الگو:نیازم...' ایجاد کرد)
 
(ویرایش)
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام]]}}
 +
«ذَبْح» به معنای بریدن رگهاى چهارگانه گردن و به حیوان ذبح شده «ذبیحه» و به ذبح کننده «ذابح» گفته مى‌شود. از آن در باب صید و ذباحه سخن گفته‌اند. ذبح، یکى از راههاى تذکیه حیوانات خشکى تذکیه پذیر جز شتر و ملخ است. حیوانات دریایى نیز که خون جهنده دارند -جز ماهى- با ذبح تذکیه مى‌شوند.
  
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
+
==شرایط ذابح==
  
'''ذَبْح: بريدن رگهاى چهارگانه گردن.'''
+
* ذابح باید مسلمان یا در حکم مسلمان باشد؛ بنابراین، ذبیحه کافر غیرکتابى [[حلال]] نیست.<ref>جواهرالکلام ۳۶/ ۷۹ـ۸۰.</ref> در این که ذبیحه [[اهل کتاب|اهل کتاب]] مطلقاً [[حرام]] است یا در صورت بردن نام خداوند هنگام ذبح حلال مى‌باشد، اختلاف است. مشهور قائل به قول اول اند.<ref> ۸۰ـ۸۷؛ فقه الصادق ۲۴/۱۰.</ref>
 +
* ایمان ([[اثنى عشریه|دوازده امامى]] بودن) -بنابر مشهور- در ذابح شرط نیست؛ از این رو، ذبیحه تمامى فرقه‌هاى مسلمان، جز آنان که محکوم به کفرند، مانند [[ناصبی]] حلال است.<ref>جواهرالکلام، ۳۶/ ۹۳ـ۹۵.</ref>
 +
* ذبیحه کودک ممیز آشنا به چگونگى ذبح حلال است.<ref> ۹۰. </ref>
 +
* از دیگر شرایط ذابح، قصد تذکیه است. بنابراین ذبیحه فرد مست، دیوانه یا کودک غیرممیز حلال نیست.<ref>مسالک الافهام ۱۱/۴۶۶ ؛ جواهرالکلام ۳۶/۹۷ ؛ منهاج الصالحین (خویى) ۲/۳۳۵.</ref>
  
به حيوان ذبح شده «ذبيحه» و به ذبح كننده «ذابح» گفته مى‌شود. از آن در باب صيد و ذباحه سخن گفته‌اند.
+
==کیفیت ذبح==
  
ذبح، يكى از راههاى تذكيه حيوانات خشكى تذكيه پذير جز شتر و ملخ است. حيوانات دريايى نيز كه خون جهنده دارند جز ماهى با ذبح تذكيه مى‌شوند.
+
بنابر مشهور، ذبح با بریدن تمامى رگهاى چهارگانه (معروف به اوداج اربعه) یعنى مرى، حلقوم و دو شاه رگ گردن که بنابر مشهور به حلقوم و بنابر قول برخى به مرى احاطه دارد، محقق مى‌شود و بریدن بعض رگها در صورت امکان بریدن همه آنها، کفایت نمى‌کند.<ref> ۱۰۵. </ref>
  
== شرايط ذابح ==
+
آلت ذبح باید از جنس آهن برنده، مانند کارد باشد؛ بنابراین ذبح با آلتى دیگر صحیح نیست، مگر در صورت دسترسى نداشتن به آن و بیم تلف شدن حیوان که در این صورت، ذبح با شى‌ء تیز دیگرى مانند سنگ، صحیح است.<ref>جواهرالکلام ۳۶/ ۹۹ـ۱۰۰.</ref>
  
ذابح بايد مسلمان يا در حكم مسلمان باشد؛ بنابر اين، ذبيحه كافر غير كتابى حلال نيست. <ref> جواهر الكلام 36/ 79 ـ 80 </ref>در اينكه ذبيحه اهل كتاب مطلقا حرام است يا در صورت بردن نام خداوند هنگام ذبح، حلال مى‌باشد، اختلاف است. مشهور قائل به قول اوّل اند.<ref> 80 ـ 87 ؛ فقه الصادق 24/ 10 </ref>
+
==احکام و شرایط ذبح==
  
ايمان (دوازده امامى بودن) بنابر مشهور در ذابح شرط نيست؛ از اين رو، ذبيحه تمامى فرقه‌هاى مسلمان، جز آنان كه محكوم به كفرند، مانند ناصبى حلال است. <ref> جواهر الكلام 36/ 93 ـ 95 </ref>
+
* رو به [[قبله]] بودن ذبیحه هنگام ذبح.<ref> ۱۱۰ـ۱۱۱ </ref> در این که همه قسمت جلوى بدن، یعنى صورت، سینه، گلو و شکم حیوان باید رو به قبله باشد یا رو به قبله بودن محلّ ذبح (گلو) کفایت مى‌کند، اختلاف است.<ref>مسالک الافهام ۱۱/۴۷۶ ؛ مجمع الفائدة ۱۱/۱۱۴ ؛ کشف اللثام ۹/۲۲۸ ؛ مستند الشیعة ۱۵/۴۱۱.</ref> چنانچه از روى فراموشى یا جهل و یا ندانستن قبله، حیوان به طرف قبله ذبح نشود، اشکال ندارد.<ref>جواهرالکلام ۳۶/ ۱۱۱ـ۱۱۲.</ref> رو به قبله بودن ذابح شرط نیست.<ref>جواهرالکلام ۳۶/۱۱۱ ـ۱۱۲.</ref>
 +
* بردن نام [[الله|خدا]] توسط ذابح هنگام ذبح، مانند گفتن «بسم اللّه‌»، «الحمد للّه‌» یا «سبحان اللّه‌». در کفایت گفتن «اللّه‌» به تنهایى اختلاف است؛<ref>مسالک الافهام ۱۱/ ۴۷۷ـ۴۷۸؛ جواهرالکلام ۳۶/۱۱۳.</ref> [البته اگر از روی فراموشی نام خداوند برده نشود، اشکالی ندارد].
 +
* زنده بودن ذبیحه هنگام ذبح. در صورت مشتبه بودن حال حیوان بین مرگ و حیات، چنانچه پس از ذبح حرکتى که گویاى حیات باشد ـ مانند بر هم زدن چشمها، دست و پا زدن یا تکان دادن دم ـ از آن سر بزند یا از بدنش خون متعارف بیرون آید و یا بنابر قولى، هر دو نشانه تحقق یابد، حکم به زنده بودن و حلّیت حیوان مى‌شود.<ref>جواهرالکلام ۳۶/ ۱۴۱ـ۱۵۳ ؛ تحریر الوسیلة ۲/ ۱۴۹ـ۱۵۰؛ مهذّب الاحکام ۲۳/ ۷۳ـ۷۷.</ref> البته بسیارى از [[فقیه|فقها]] استقرار حیات به معناى قابلیت زنده ماندن حیوان به مدت یک روز یا بیشتر قبل از ذبح را شرط دانسته‌اند و برخى در حکم به حلّیت ذبیحه، تکان خوردن آن پس از ذبح یا بیرون آمدن خون متعارف یا تحقق هر دو نشانه را کافى دانسته‌اند. قائلان به استقرار حیات نیز در فرض مشتبه بودن حال حیوان، حرکت گویای حیات یا خروج خون متعارف و یا هر دو را نشانه استقرار حیات دانسته‌اند. بنابراین در فرض اشتباه، بدون هیچ اختلافی حرکت یا خروج خون و یا هر دو بنابر اختلاف اقوال در حکم به حلّیت ذبیحه کفایت می‌کند. از این رو، برخی گفته‌اند: بین علامت یاد شده و استقرار حیات ملازمه وجود دارد و در نتیجه، اکتفا به آن مطلقاً جایز است؛ زیرا شرط استقرار حیات در صورتی فایده خواهد داشت که با وجود علامت یاد شده علم به عدم استقرار حیات حاصل شود؛ در حالی که با وجود ملازمه بین آن دو، چنین چیزی امکان پذیر نیست. در نتیجه ثمره‌ای بر این شرط مترتب نخواهد بود.<ref>جواهر الکلام، ۳۶/ ۱۴۱-۱۴۸.</ref>
 +
* ذبح کردن حیوان از طرف گلو و نه پشت سر، بنابر قول گروهی از فقها.<ref>وسیلة النجاة/ ۶۰۶؛ منهاج الصالحین (سید محسن حکیم) ۲/۳۶۱؛ منهاج الصالحین (خویی) ۲/۳۳۹؛ تحریر الوسیلة ۲/۱۴۷.</ref> در مقابل، گروهی دیگر ذبح از قفا را نیز در صورتی که حیوان قبل از بریدن اوداج اربعه‌اش و بعد از آن زنده باشد، صحیح دانسته‌اند؛ البته با اختلاف در لزوم حیات مستقر یا کفایت صرف حیات، هر چند غیرمستقر، چنان که گذشت.<ref>المبسوط ۱/۳۹۰؛ قواعد الاحکام ۳/۳۲۳؛ مجمع الفائدة ۱۱/۱۰۰؛ جواهرالکلام ۳۶/۱۴۱؛ منهاج الصالحین (سیستانی) ۳/۲۸۰.</ref>
 +
* بنابر مشهور، پی در پی بریدن اوداج اربعه، به گونه‌ای که همه رگهای چهارگانه قبل از جان دادن حیوان بریده شوند.<ref>مهذّب الاحکام، ۲۳/۶۸.</ref>
 +
* در این که جدا کردن سر حیوان قبل از جان دادن حرام است یا [[مکروه]]، اختلاف است؛ چنان که بنابر قول به حرمت، در این که گوشت ذبیحه نیز حرام می‌شود یا نه، اختلاف است. بسیاری قائل به عدم حرمت آن هستند.<ref>جواهرالکلام، ۳۶/ ۱۲۰-۱۲۳.</ref>
  
ذبيحه كودك مميّز آشنا به چگونگى ذبح حلال است.<ref> 90 </ref>
+
== مستحبات و مکروهات ذبح ==
از ديگر شرايط ذابح قصد تذكيه است. بنابر اين، ذبيحه فرد مست، ديوانه يا كودك غير مميّز حلال نيست.<ref> مسالك الافهام 11/ 466 ؛ جواهر الكلام 36/ 97 ؛ منهاج الصالحين (خويى) 2/ 335 </ref>
+
'''مستحبات:'''
  
== آلت ذبح ==
+
* بستن دو دست و یک پا و بازگذاشتن پای دیگر در ذبح گوسفند و بستن هر چهار دست و پا و رهاکردن دم در ذبح گاو؛
 +
* رهاکردن مرغ پس از سر بریدن؛
 +
* تیزکردن آلت ذبح و سریع بریدن رگها؛
 +
* عرضه آب بر حیوان قبل از ذبح؛
 +
* رو به [[قبله]] بودن ذابح هنگام ذبح؛
 +
* بردن و خواباندن حیوان برای ذبح به ملایمت و نرمی.<ref>.۱۳۱-۱۳۴</ref>
  
آلت ذبح بايد از جنس آهن برنده، مانند كارد باشد؛ بنابر اين، ذبح با آلتى ديگر صحيح نيست، مگر در صورت دسترسى نداشتن به آن و بيم تلف شدن حيوان كه در اين صورت، ذبح با شى‌ء تيز ديگرى مانند سنگ، صحيح است.<ref> جواهر الكلام 36/ 99 ـ 100 </ref>.
+
'''مکروهات:'''
  
كيفيّت:بنابر مشهور، ذبح با بريدن تمامى رگهاى چهارگانه (معروف به اوداج اربعه) يعنى مرى، حلقوم و دو شاه رگ گردن كه بنابر مشهور به حلقوم و بنابر قول برخى به مرى احاطه دارد، محقق مى‌شود و بريدن بعض رگها در صورت امكان بريدن همه آنها، كفايت نمى‌كند.<ref> 105 </ref>
+
* فروبردن آلت ذبح در زیر حلقوم و کشاندن آن به سمت جلو [[مکروه]] است، برخى آن را حرام دانسته‌اند؛<ref> ۱۳۶ـ۱۳۷.</ref>
 +
* ذبح کردن حیوان در منظر دیگر حیوانات؛ <ref>.۱۳۷</ref>
 +
* ذبح کردن در شب،<ref> ۱۳۴. </ref> و پیش از زوال روز [[جمعه‌‌‌‌|جمعه]]؛<ref> ۱۳۵. </ref>
 +
* کشتن حیوان دست پرورده؛<ref> ۱۳۸.</ref>
 +
* بریدن نخاع پیش از جان دادن حیوان، برخى آن را حرام دانسته‌اند.<ref> ۱۳۵ـ۱۳۶.</ref>
  
== شرايط ذبح ==
 
 
1. روبه قبله بودن ذبيحه هنگام ذبح در صورت امكان.<ref> 110 ـ 111 </ref>در اينكه همه قسمت جلوى بدن، يعنى صورت، سينه، گلو و شكم حيوان بايد روبه قبله باشد يا روبه قبله بودن محلّ ذبح (گلو) كفايت مى‌كند، اختلاف است. <ref> مسالك الافهام 11/ 476 ؛ مجمع الفائدة 11/ 114 ؛ كشف اللثام 9/ 228 ؛ مستند الشيعة 15/ 411 </ref>چنانچه از روى فراموشى يا جهل و يا ندانستن قبله، حيوان به طرف قبله ذبح نشود، اشكال ندارد. <ref> جواهر الكلام 36/ 111 ـ 112 </ref>روبه قبله بودن ذابح شرط نيست. <ref> جواهر الكلام 36/ 111 ـ 112 </ref>
 
 
2. بردن نام خدا توسط ذابح، هنگام ذبح، مانند گفتن «بسم اللّه‌»، «الحمد للّه‌» يا «سبحان اللّه‌». در كفايت گفتن «اللّه‌» به تنهايى اختلاف است.<ref> مسالك الافهام 11/ 477 ـ 478 ؛ جواهر الكلام 36/ 113 </ref>
 
 
3. زنده بودن ذبيحه هنگام ذبح. در صورت مشتبه بودن حال حيوان بين مرگ و حيات، چنانچه پس از ذبح حركتى كه گوياى حيات باشد ـ مانند برهم زدن چشمها، دست و پا زدن يا تكان دادن دم ـ از آن سربزند يا از بدنش خون متعارف بيرون آيد و يا بنابر قولى، هر دو نشانه تحقق يابد، حكم به زنده بودن و حلّيت حيوان مى‌شود.<ref> جواهر الكلام 36/ 141 ـ 153 ؛ تحرير الوسيلة 2/ 149 ـ 150 ؛ مهذّب الاحكام 23/ 73 ـ 77 </ref>البته بسيارى از فقها استقرار حيات، به معناى قابليت زنده ماندن حيوان به مدّت يك روز يا بيشتر قبل از ذبح را شرط دانسته‌اند و برخى در حكم به حلّيت ذبيحه، تكان خوردن آن پس از ذبح يا بيرون آمدن خون متعارف يا تحقق هر دو نشانه را كافى دانسته‌اند.
 
 
قائلان به استقرار حیات نیز در فرض مشتبه بودن حال حیوان، حرکت گویای حیات، یا خروج خون متعارف و یا هر دو را نشانه استقرار حیات دانسته‌اند. بنابر این، در فرض اشتباه، بدون هیچ اختلافی، حرکت یا خروج خون و یا هر دو بنابر اختلاف اقوال در حکم به حلّیت ذبیحه کفایت می‌کند. از این رو، برخی گفته‌اند:بین علامت یاد شده و استقرار حیات ملازمه وجود دارد و در نتیجه، اکتفا به آن مطلقا جایز است؛ زیرا شرط استقرار حیات در صورتی فایده خواهد داشت که با وجود علامت یاد شده علم به عدم استقرار حیات حاصل شود؛ در حالی که با وجود ملازمه بین آن دو، چنین چیزی امکان پذیر نیست. در نتیجه، ثمره‌ای بر این شرط مترتّب نخواهد بود.<ref>جواهر الکلام 36/ 141 148</ref>
 
 
4. ذبح کردن حیوان از طرف گلو و نه پشت سر، بنابر قول گروهی از فقها.<ref>وسیلة النجاة/ 606؛ منهاج الصالحین (سیدمحسن حکیم) 2/ 361؛ منهاج الصالحین (خویی) 2/ 339؛ تحریر الوسیلة 2/ 147</ref>در مقابل، گروهی دیگر، ذبح از قفا را نیز در صورتی که حیوان قبل از بریدن اوداج اربعه‌اش و بعد از آن زنده باشد، صحیح دانسته‌اند؛ البته با اختلاف در لزوم حیات مستقر یا کفایت صرف حیات، هرچند غیر مستقر، چنان که گذشت.<ref>المبسوط 1/ 390؛ قواعد الاحکام 3/ 323؛ مجمع الفائدة 11/ 100؛ جواهر الکلام 36/ 141؛ منهاج الصالحین (سیستانی) 3/ 280</ref>
 
 
5. بنابر مشهور پی در پی بریدن اوداج اربعه، به گونه‌ای که همه رگهای چهارگانه قبل از جان دادن حیوان بریده شوند.<ref>مهذّب الاحکام 23/ 68</ref>
 
 
در اینکه جدا کردن سر حیوان قبل از جان دادن حرام است یا مکروه، اختلاف است؛ چنان که بنابر قول به حرمت، در اینکه گوشت ذبیحه نیز حرام می‌شود یا نه، اختلاف است. بسیاری قائل به عدم حرمت آن هستند.<ref>جواهر الکلام 36/ 120 123</ref>
 
 
بنابر قول مشهور، کندن پوست ذبیحه یا جدا کردن عضوی از آن قبل از سرد شدن مکروه است. برخی، آن را حرام و موجب حرمت گوشت ذبیحه دانسته‌اند.<ref>123 125</ref>
 
 
مستحبات:بستن دو دست و یک پا و باز گذاشتن پای دیگر در ذبح گوسفند و بستن هر چهار دست و پا و رها کردن دم در ذبح گاو؛ رها کردن مرغ پس از سر بریدن؛ تیز کردن آلت ذبح و سریع بریدن رگها؛ عرضه آب بر حیوان قبل از ذبح؛ رو به قبله بودن ذابح هنگام ذبح و بردن و خواباندن حیوان برای ذبح به ملایمت و نرمی.<ref>131 134</ref>
 
 
== مكروهات ==
 
 
فروبردن آلت ذبح در زير حلقوم و كشاندن آن به سمت جلو، برخى آن را حرام دانسته‌اند؛ <ref> 136 ـ 137 </ref>ذبح كردن حيوان در منظر ديگر حيوانات؛ <ref> 137 </ref>ذبح كردن در شب، <ref> 134 </ref>و پيش از زوال روز جمعه؛ <ref> 135 </ref>كشتن حيوان دست پرورده <ref> 138 </ref>و بريدن نخاع پيش از جان دادن حيوان، برخى آن را حرام دانسته‌اند. <ref> 135 ـ 136 </ref>
 
 
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
{{پانویس}}  
 
{{پانویس}}  
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جلد ‌4، صص 704-701.
 
  
 +
*جمعى از پژوهشگران زیر نظر [[سید محمود هاشمی شاهرودی|سید محمود هاشمى شاهرودى]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام]]، جلد ‌۴، صص ۷۰۴-۷۰۱.
 +
{{فقه/احکام}}
 
[[رده:احکام اطعمه و اشربه]]
 
[[رده:احکام اطعمه و اشربه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۴۸

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«ذَبْح» به معنای بریدن رگهاى چهارگانه گردن و به حیوان ذبح شده «ذبیحه» و به ذبح کننده «ذابح» گفته مى‌شود. از آن در باب صید و ذباحه سخن گفته‌اند. ذبح، یکى از راههاى تذکیه حیوانات خشکى تذکیه پذیر جز شتر و ملخ است. حیوانات دریایى نیز که خون جهنده دارند -جز ماهى- با ذبح تذکیه مى‌شوند.

شرایط ذابح

  • ذابح باید مسلمان یا در حکم مسلمان باشد؛ بنابراین، ذبیحه کافر غیرکتابى حلال نیست.[۱] در این که ذبیحه اهل کتاب مطلقاً حرام است یا در صورت بردن نام خداوند هنگام ذبح حلال مى‌باشد، اختلاف است. مشهور قائل به قول اول اند.[۲]
  • ایمان (دوازده امامى بودن) -بنابر مشهور- در ذابح شرط نیست؛ از این رو، ذبیحه تمامى فرقه‌هاى مسلمان، جز آنان که محکوم به کفرند، مانند ناصبی حلال است.[۳]
  • ذبیحه کودک ممیز آشنا به چگونگى ذبح حلال است.[۴]
  • از دیگر شرایط ذابح، قصد تذکیه است. بنابراین ذبیحه فرد مست، دیوانه یا کودک غیرممیز حلال نیست.[۵]

کیفیت ذبح

بنابر مشهور، ذبح با بریدن تمامى رگهاى چهارگانه (معروف به اوداج اربعه) یعنى مرى، حلقوم و دو شاه رگ گردن که بنابر مشهور به حلقوم و بنابر قول برخى به مرى احاطه دارد، محقق مى‌شود و بریدن بعض رگها در صورت امکان بریدن همه آنها، کفایت نمى‌کند.[۶]

آلت ذبح باید از جنس آهن برنده، مانند کارد باشد؛ بنابراین ذبح با آلتى دیگر صحیح نیست، مگر در صورت دسترسى نداشتن به آن و بیم تلف شدن حیوان که در این صورت، ذبح با شى‌ء تیز دیگرى مانند سنگ، صحیح است.[۷]

احکام و شرایط ذبح

  • رو به قبله بودن ذبیحه هنگام ذبح.[۸] در این که همه قسمت جلوى بدن، یعنى صورت، سینه، گلو و شکم حیوان باید رو به قبله باشد یا رو به قبله بودن محلّ ذبح (گلو) کفایت مى‌کند، اختلاف است.[۹] چنانچه از روى فراموشى یا جهل و یا ندانستن قبله، حیوان به طرف قبله ذبح نشود، اشکال ندارد.[۱۰] رو به قبله بودن ذابح شرط نیست.[۱۱]
  • بردن نام خدا توسط ذابح هنگام ذبح، مانند گفتن «بسم اللّه‌»، «الحمد للّه‌» یا «سبحان اللّه‌». در کفایت گفتن «اللّه‌» به تنهایى اختلاف است؛[۱۲] [البته اگر از روی فراموشی نام خداوند برده نشود، اشکالی ندارد].
  • زنده بودن ذبیحه هنگام ذبح. در صورت مشتبه بودن حال حیوان بین مرگ و حیات، چنانچه پس از ذبح حرکتى که گویاى حیات باشد ـ مانند بر هم زدن چشمها، دست و پا زدن یا تکان دادن دم ـ از آن سر بزند یا از بدنش خون متعارف بیرون آید و یا بنابر قولى، هر دو نشانه تحقق یابد، حکم به زنده بودن و حلّیت حیوان مى‌شود.[۱۳] البته بسیارى از فقها استقرار حیات به معناى قابلیت زنده ماندن حیوان به مدت یک روز یا بیشتر قبل از ذبح را شرط دانسته‌اند و برخى در حکم به حلّیت ذبیحه، تکان خوردن آن پس از ذبح یا بیرون آمدن خون متعارف یا تحقق هر دو نشانه را کافى دانسته‌اند. قائلان به استقرار حیات نیز در فرض مشتبه بودن حال حیوان، حرکت گویای حیات یا خروج خون متعارف و یا هر دو را نشانه استقرار حیات دانسته‌اند. بنابراین در فرض اشتباه، بدون هیچ اختلافی حرکت یا خروج خون و یا هر دو بنابر اختلاف اقوال در حکم به حلّیت ذبیحه کفایت می‌کند. از این رو، برخی گفته‌اند: بین علامت یاد شده و استقرار حیات ملازمه وجود دارد و در نتیجه، اکتفا به آن مطلقاً جایز است؛ زیرا شرط استقرار حیات در صورتی فایده خواهد داشت که با وجود علامت یاد شده علم به عدم استقرار حیات حاصل شود؛ در حالی که با وجود ملازمه بین آن دو، چنین چیزی امکان پذیر نیست. در نتیجه ثمره‌ای بر این شرط مترتب نخواهد بود.[۱۴]
  • ذبح کردن حیوان از طرف گلو و نه پشت سر، بنابر قول گروهی از فقها.[۱۵] در مقابل، گروهی دیگر ذبح از قفا را نیز در صورتی که حیوان قبل از بریدن اوداج اربعه‌اش و بعد از آن زنده باشد، صحیح دانسته‌اند؛ البته با اختلاف در لزوم حیات مستقر یا کفایت صرف حیات، هر چند غیرمستقر، چنان که گذشت.[۱۶]
  • بنابر مشهور، پی در پی بریدن اوداج اربعه، به گونه‌ای که همه رگهای چهارگانه قبل از جان دادن حیوان بریده شوند.[۱۷]
  • در این که جدا کردن سر حیوان قبل از جان دادن حرام است یا مکروه، اختلاف است؛ چنان که بنابر قول به حرمت، در این که گوشت ذبیحه نیز حرام می‌شود یا نه، اختلاف است. بسیاری قائل به عدم حرمت آن هستند.[۱۸]

مستحبات و مکروهات ذبح

مستحبات:

  • بستن دو دست و یک پا و بازگذاشتن پای دیگر در ذبح گوسفند و بستن هر چهار دست و پا و رهاکردن دم در ذبح گاو؛
  • رهاکردن مرغ پس از سر بریدن؛
  • تیزکردن آلت ذبح و سریع بریدن رگها؛
  • عرضه آب بر حیوان قبل از ذبح؛
  • رو به قبله بودن ذابح هنگام ذبح؛
  • بردن و خواباندن حیوان برای ذبح به ملایمت و نرمی.[۱۹]

مکروهات:

  • فروبردن آلت ذبح در زیر حلقوم و کشاندن آن به سمت جلو مکروه است، برخى آن را حرام دانسته‌اند؛[۲۰]
  • ذبح کردن حیوان در منظر دیگر حیوانات؛ [۲۱]
  • ذبح کردن در شب،[۲۲] و پیش از زوال روز جمعه؛[۲۳]
  • کشتن حیوان دست پرورده؛[۲۴]
  • بریدن نخاع پیش از جان دادن حیوان، برخى آن را حرام دانسته‌اند.[۲۵]

پانویس

  1. جواهرالکلام ۳۶/ ۷۹ـ۸۰.
  2. ۸۰ـ۸۷؛ فقه الصادق ۲۴/۱۰.
  3. جواهرالکلام، ۳۶/ ۹۳ـ۹۵.
  4. ۹۰.
  5. مسالک الافهام ۱۱/۴۶۶ ؛ جواهرالکلام ۳۶/۹۷ ؛ منهاج الصالحین (خویى) ۲/۳۳۵.
  6. ۱۰۵.
  7. جواهرالکلام ۳۶/ ۹۹ـ۱۰۰.
  8. ۱۱۰ـ۱۱۱
  9. مسالک الافهام ۱۱/۴۷۶ ؛ مجمع الفائدة ۱۱/۱۱۴ ؛ کشف اللثام ۹/۲۲۸ ؛ مستند الشیعة ۱۵/۴۱۱.
  10. جواهرالکلام ۳۶/ ۱۱۱ـ۱۱۲.
  11. جواهرالکلام ۳۶/۱۱۱ ـ۱۱۲.
  12. مسالک الافهام ۱۱/ ۴۷۷ـ۴۷۸؛ جواهرالکلام ۳۶/۱۱۳.
  13. جواهرالکلام ۳۶/ ۱۴۱ـ۱۵۳ ؛ تحریر الوسیلة ۲/ ۱۴۹ـ۱۵۰؛ مهذّب الاحکام ۲۳/ ۷۳ـ۷۷.
  14. جواهر الکلام، ۳۶/ ۱۴۱-۱۴۸.
  15. وسیلة النجاة/ ۶۰۶؛ منهاج الصالحین (سید محسن حکیم) ۲/۳۶۱؛ منهاج الصالحین (خویی) ۲/۳۳۹؛ تحریر الوسیلة ۲/۱۴۷.
  16. المبسوط ۱/۳۹۰؛ قواعد الاحکام ۳/۳۲۳؛ مجمع الفائدة ۱۱/۱۰۰؛ جواهرالکلام ۳۶/۱۴۱؛ منهاج الصالحین (سیستانی) ۳/۲۸۰.
  17. مهذّب الاحکام، ۲۳/۶۸.
  18. جواهرالکلام، ۳۶/ ۱۲۰-۱۲۳.
  19. .۱۳۱-۱۳۴
  20. ۱۳۶ـ۱۳۷.
  21. .۱۳۷
  22. ۱۳۴.
  23. ۱۳۵.
  24. ۱۳۸.
  25. ۱۳۵ـ۱۳۶.


منابع

فقه/احکام
عبادات: تقلید، طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، حج

اموال: خرید و فروش، شرکت، صلح، اجاره، مزارعه، مساقات، وکالت، قرض، حواله، رهن، ضامن شدن، کفالت، امانت، عاریه، ارث، غصب

آداب و رفتار: ازدواج، طلاق، خوردن و آشامیدن، نذر و عهد، قسم، امر به معروف و نهی از منکر، صید ، ذبح، وصیت، مال پیدا شده، وقف، دفاع، مسائل مستحدثه

رده ها: احکام | احکام عبادی | احکام اقتصادی | احکام خانواده | احکام روابط اجتماعی |اصطلاحات احکام|مراجع تقلید