حسین محمدی لائینی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Laiini.jpg
نام کامل محمدتقی جعفری
زادروز 1301 شمسی
زادگاه مازندران
وفات 16 مهر 1372
مدفن قم

Line.png

اساتید

آیت الله کوهستانی، سيد محمود شاهرودى و ...


آثار

رسائل فقهی، بدايع الافكار، كتاب الطهارة، كتاب الصلاة و خيارات


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


آیت الله محمدی لائینی (1301-1372 ش) عالمی مجاهد و روحانی از جنس تقوا است، روحانی که هدایت ها، راهنمایی های دلسوزانه و نصیحت های پدرانه ایشان در دیدار های مختلف با مردم و مسئولان سبب شد خدمات بسيار ارزنده اى به اسلام و مسلمانان بنماید.

تولد

در سال 1301[۱]، در روستاى ملا محله هزارجريب «لائين» فرزندى پا به عرصه وجود گذاشت، كه نامش را حسين نهادند. حسين در 8 سالگى پدر خويش را كه 31 سال بيش نداشت، از دست داد و تحت تكفل و سرپرستى مادر گرامى خود قرار گرفت. مادر او كه از زنان بسيار مؤمن روستا بود، تمام همت خود را بر اين گمارد كه فرزندش را در راه پدر گراميش تربيت كند و به همين جهت در همان اوان كودكى روحيه طلبگى را در او ايجاد كرد.

تبارى پاك

خاندان آيت الله حاج شيخ حسين محمدى سابقه طولانى و درخشان در علم و تقوا دارند. بنابر مدارك و شواهد موجود، نسبِ اين خانواده به طائفه اى به نام «انصار» كه شعبه اى از طايفه انصار مدینه بودند، مى رسد. اين طائفه هم اكنون به انصارى مشهورند. تغيير شهرتِ اين خاندان از انصارى به محمدى، هنگام تنظيم شناسنامه در سال 1315 صورت گرفت.[۲]

وى فرزند شيخ محمدعلى، فرزند ملا اسماعيل، فرزند ملا بزرگ، فرزند ملا حسن، فرزند... خواجه عبدالله انصارى مى باشد. همه آن بزرگورران از علماى بزرگ منطقه محسوب مى شدند.[۳]

تحصيل

آيت الله محمدى از 8 سالگى نزد عموى خويش شروع به تحصيل علوم دينى كرد[۴] و دروس ابتدايى حوزه را از او فراگرفت. عموى او كه مرد دانا و پرهيزگارى بود، بر امور تحصيلى اش نظارت مى كرد. آيت الله محمدى دروس سطح را در حوزه علميه منطقه نزد اساتيد آن منطقه فراگرفت و پس از آن، به محضر عالم و عارف نامى استان مازندران، حضرت آيت الله العظمى كوهستانى رسيد تا سطوح عاليه را از وى فرابگيرد.

وى در سال 1338، بعد از كسب اجازه از آيت الله العظمى كوهستانى، جهت ادامه تحصيل علوم اسلامى، در 25 سالگى به نجف رفت و در طول 14 سال تحصيل در حوزه علميه نجف، از محضر اساتيد آن جا استفاده برد، سپس در سال 1342 - در حالى كه دو دوره در درس خارج اصول شركت كرده بود و اكثر كتب فقه در بحث عبادات و معاملات را گذرانده بود. - با كسب اجازه اجتهاد از علماى نجف، به ايران بازگشت.[۵]

ويژگى هاى علمى

آيت الله محمدى هيچ گاه فرصت ها را از دست نمى داد، آن چنان كه در نجف اشرف شبانه روز به درس و مباحثه مشغول بود. وى بالاترين كتب سطح را با زيباترين شيوه تدريس مى كرد و در علم منقول و تمام علوم مربوط به ادبيات عرب تبحر داشت. وى به عنوان مدرس برجسته در نجف شناخته مى شد. آيت الله محمدى پس از بازگشت به ايران، بنا به دعوت آيت الله كوهستانى در حوزه علميه كوهستان به تعليم طلاب پرداخت.

او يك مجتهد مسلم و صاحب نظر در فقه و اصول بود. و از علماى بزرگ اجازه‌نامه هاى مختلفى در اجتهاد و نقل روايات و امور حسبيه و شرعيه داشت. بعضى از مشايخ اجازه وى، عبارتند از آيات عظام

  1. امام خمینی (1279-1368 ش)؛
  2. سيد محمود شاهرودى؛
  3. ميرزا حسن يزدى؛
  4. ميرزا هاشم آملى (1282-1371)؛
  5. سيد حسين بروجردى (1253-1339 ش)؛
  6. سيد محمدرضا گلپايگانى؛
  7. سيد شهاب الدين مرعشى نجفى (1276-1369 ش)؛
  8. آقا بزرگ تهرانی (1293-1389 ق)؛
  9. حاج سيد محمدهادى ميلانى (1274-1353 ش)؛
  10. سيد محسن حكيم (1306-1390 ق)؛
  11. سيد ابوالقاسم خويى.

اساتيد

آيت الله محمدى از محضر علماى بزرگى كسب فيض نمود، كه بعضى از آن ها عبارتند از:

  • آيت الله حاج آقا ميرتقى نصيرى (1291-1373)

وى از مفاخر روحانيت و از چهره هاى محبوب علمى و عملى استان مازندران بود.[۶] در حالات وى آورده اند كه حافظ كل قرآن کریم بود و بر نماز شب مواظبت كامل داشت و هميشه بعد از نماز صبح، در سجده، زيارت عاشورا را همراه با دعا و قرآن، مخصوصاً سوره هاى آخر قرآن را تلاوت مى كرد كه تا طلوع آفتاب ادامه داشت.[۷]

  • آيت الله العظمى شيخ محمد كوهستانى (1269-1350 ش)

وى از شاگردان آيت الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى؛ و آيت الله العظمى نائينى؛ بود. حجة الاسلام والمسلمين شيخ على كاشانى مى گويد: مرحوم كوهستانى زياد به من توصيه مى كرد كه اگر مى خواهى به محضر حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف برسى، از آزار مردم، بالاخص اولياى خدا و مراجع تقليد و افرادى كه پناهى جز خداوند ندارند، بخصوص به وسيله غيبت و تهمت بپرهيز و در مجالسى كه اين گناهان انجام مى شود، منشين.[۸]

  • آيت الله العظمى حاج ميرزا حسن يزدى: آيت الله محمدى در نجف، در درس كفايه او شركت كرده و از درياى علم او استفاده برد.
  • آيت الله ميرزا هاشم آملى (1282-1371 ش): آيت الله محمدى در دو دوره از دروس خارج اصول وى شركت كرد.

مبارزات سیاسی

آیت الله محمدی شخصیتی کلان‌نگر، ولایی، عامل وحدت و انقلابی بود که در تمام مراحل فعالیت های سیاسی خود به ندای امام خمینی لبیک گفت.

قبل از انقلاب

آيت الله محمدى در زمان طاغوت كه كشور در خفتان و رعب و وحشت بود و كسى جرأت به زبان آوردن نام مبارك امام؛ را نداشت، علناً و در اجتماعات مختلف از حضرت امام پشتيبانى مى كرد و دائماً خطر انحطاط جامعه را به مردم گوشزد مى كرد. او در قيام هاى مردمى عليه رژيم منحوس و فاسد پهلوى همواره پيشرو بود، تا آن جا كه طلايه دار دسته هاى تبليغى بود.

ايشان گرچه به خاطر حمايت از امام با مشكلاتى روبرو مى شد، اما هيچگاه حاضر نمى شد دست از حمايت او بردارد. آيت الله محمدى در اولين مجلس ختم حاج آقا مصطفى خمينى در مازندران كه توسط خود وى تشكيل شده بود، شركت كرد و اعتنايى به تهديدات مقامات امنيتى نكرد.[۹]

بعد از انقلاب

  • حضور در جبهه ها با لباس رزم

آيت الله محمدى در طى 8 سال دفاع مقدس، با جان و مال خويش از رزمندگان اسلام دفاع كرد. وى با حضور در خط مقدم جبهه هاى نبرد حق عليه باطل و پوشيدن لباس پر افتخار بسيجى، باعث ايجاد روحيه، اميد و پشتكار در دل دريادلان بسيجى شد.

  • نماينده مجلس خبرگان

آيت الله محمدى دو دوره نماينده مردم استان مازندران در مجلس خبرگان بود. آن بزرگوار بسيار به حضرت امام و رهبر عظيم الشأن انقلاب علاقه و ارادت داشت و با تمام وجود از حضرت امام و مقام معظم رهبرى حمايت و دفاع مى كرد.

همان طور كه قبلاً گفته شد، آيت الله محمدى بعد از اين كه از نجف به ايران آمد، به علت كهولت سن مرحوم كوهستانى، مديريت حوزه علميه كوهستان را بر عهده گرفت. همچنين با فقدان عنصر زهد و تقوا و مرد علم و عمل، مرحوم آقا على ليموندى؛ و بنا به درخواست اهالى نكا، آيت الله محمدى از آيت الله كوهستانى اجازه گرفت و به آن شهرستان رفت. وى در اين سنگر جديد هم در شمار شخصیت هاى علمى، فقهى، سياسى و اجتماعى، مشغول اداره امور شرعى و حوزه علميه نكا شد، به طورى كه سراسر زندگى اش وقف خدمت به مردم گرديد.[۱۰]

ويژگى هاى اخلاقى و اجتماعى

  • كمك به نيازمندان:

آيت الله محمدى در كمك به نيازمندان بسيار كوشا بود. او با هر فردى كه در جهت رفع نياز به ايشان مراجعه مى كرد، با كمال خوشرويى و سعه صدر برخورد مى كرد و در رفع مشكل وى مى كوشيد. وى به يكى از مسئولان گفت: من مى ميرم، آيا شما نمى خواهيد براى حاشيه نشينان جنگل فكر كنيد. او حتى مهر نمايندگى خبرگان را به بيمارستان برد، تا بتواند در چنين موقعيتى هم دست نيازمندان را بگيرد.

بعضى از دوستان مورد اطمينان نقل كرده اند كه آن جناب يك دوره كامل از دعاهاى وارده در مفاتيح الجنان را خوانده است.(27)

  • احترام به خانواده شهدا:

وى به بازماندگان شهداى جنگ تحميلى بسيار احترام مى گذاشت. از ايشان نقل شده است كه فرموده اند: خيلى دلم مى خواست كه پدرِ شهيد باشم، از اين كه از فرزندانم شهيد نشده اند، خود را شرمنده مى بينم.

  • احسان به مخالف:

آيت الله محمدى بارها به مخالفان خود احسان نمود و سفارش مى كرد كه به آن ها احسان و احترام شود. نقل كرده اند: وى در يكى از روزهاى آخر عمر - كه بر اثر بيمارى در بيمارستان بسترى بود. - گفت: «همه كسانى كه به من تهمت زده و بدگويى كرده اند، را بخشيدم؛ به شرط آن كه عوض غيبت، يك روز و عوض تهمت، يك ماه برايم نماز بخوانند».

  • تصرف با اجازه مراجع: فرزند آيت الله محمدى مى گويد: «پدرم وصيت نامه خويش را به دست گرفته بود و به آن نگاه مى كرد، بنده و آقا محمدباقر و آقا محمدصادق و آقا محمدكاظم خدمت ايشان نشسته بوديم. ديديم كه آقا رو به ما كرد و فرمود: اى فرزندان من، تمام زندگى من از وجوهات و سهم امام علیه السلام مى باشد. بعد از فوت من، شما براى تصرف اموال، بايد از علما و مراجع اجازه بگيريد، اگر آن بزرگواران اجازه دادند، شما مى توانيد در اموال تصرف كنيد، اگر آن ها اجازه ندادند، بايد تمامى اموال را تحويل مراجع بزرگوار بدهيد».
  • طبع شعر

رحلت

آيت الله محمدى سرانجام در اثر بيمارى، در مهر ماه 1372 ش. (21 ربيع الثانى 1414 ق) جهان فانى را وداع گفت.
پيكر پاك آن بزرگمرد، پس از تشييع جنازه باشكوه و بى نظير در استان مازندران و خواندن نماز بر آن جسم پاك توسط حضرت آيت الله نصيرى، به قم منتقل و در جوار بارگاه ملكوتى حضرت معصومه سلام الله علیها، در مقبره شهيد آيت الله آقا شيخ فضل الله نورى؛ به خاك سپرده شد.

پانویس

  1. خلاصه اى از زندگى مرحوم محمدى (خطى): محمدصادق محمدى، ص2.
  2. همان : ص1.
  3. طلايه دار پرديس : عليرضا ولى زاده (حرّ)، ص18.
  4. فيض عرشى : اسدالله ربانی، ص389.
  5. طلايه دار پرديس : عليرضا ولى زاده (حرّ)، ص20.
  6. فيض عرشى : اسدالله ربانی، ص 389.
  7. همان : ص 380 و 381.
  8. همان : ص 274.
  9. فرزانگان مازندران : گلبرار رئيسى آتنى، ج 1، ص 373.
  10. فيض عرشى : اسدالله ربانی، ص 391.

منابع

مهدى صحرايى اردكانى، ستارگان حرم، جلد 10

آرشیو عکس و تصویر