حسان بن ثابت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[فرهنگ قرآن]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[فرهنگ قرآن]]}}
  
حَسّان بن ثابت بن منذر، از انصار قبيله [[خزرج]] بود.<ref>النسب، ص 277.</ref> وى شاعر [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله<ref> الاستيعاب، ج‌1، ص‌400‌؛ اسدالغابه، ج‌2، ص‌6‌-‌7.</ref> و از معمّرين بود<ref>المعارف، ص‌312.</ref> كه با داشتن موضع عثمانی <ref> الغارات، ج‌1، ص‌221‌؛ تاريخ طبرى، ج‌2، ص‌694‌.</ref>از بيعت با [[امام على]] عليه السلام سر باز زد.<ref>تاريخ طبرى، ج2، ص698‌.</ref>
+
حَسّان بن ثابت بن منذر، از انصار قبيله [[خزرج]] بود.<ref>النسب، ص 277.</ref> وى شاعر معروف زمان [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله<ref> الاستيعاب، ج‌1، ص‌400‌؛ اسدالغابه، ج‌2، ص‌6‌-‌7.</ref> و از مُعمّرين بود.<ref>المعارف، ص‌312.</ref> رسول خدا(ص) مى فرمود: خداوند حسّان را تا زمانى که از رسول خدا دفاع کند، با روح القدس تأييد مى نمايد؛ وليکن وي از جمله افراد ترسو بود و در هيچ جنگى همراه پیامبر شرکت نکرد. حسان با داشتن موضع [[عثمان بن عفان|عثمانی]]،<ref> الغارات، ج‌1، ص‌221‌؛ تاريخ طبرى، ج‌2، ص‌694‌.</ref> از [[بيعت]] با [[امام على]] عليه السلام سر باز زد.<ref>تاريخ طبرى، ج2، ص698‌.</ref>
  
برخى مفسّران، مقصود از {{متن قرآن|« الَّذِينَ آمَنُوا ...»}} در آيه 227 [[سوره شعراء]](26) را شاعران مؤمنى چون حَسان دانسته‌اند.<ref>جامع‌البيان، ج‌11، جزء‌19، ص‌157‌-‌159‌؛ مجمع‌البيان، ج‌7‌-‌8‌، ص‌326. </ref>
+
== ولادت و نسب ==
 +
ابو ولید حسان بن ثابت بن منذر بن حرام بن... بن یعرب بن قحطان، هشت سال قبل از [[ولادت پیامبر اسلام]](صلى الله علیه وآله) در [[یثرب]] به دنیا آمد. او از قبیله [[خزرج]] و از طایفه بنی‌نجار بود و بنابر نظر مشهور صد و بیست سال زندگى نمود.  
  
ذيل آيه 11 [[سوره نور]](24) نيز هنگام سخن از ماجراى افك، از وى با صفت تهمت‌زنندگان ياد شده‌است.<ref>جامع‌البيان، ج‌10، جزء‌18، ص‌114‌-‌126‌؛ مجمع‌البيان، ج‌7‌-‌8‌، ص‌206.</ref>
+
خاند<span class="tooltiptext"></span>ان حسّان یکى از خاندان هاى [[شعر]] عرب است که افراد آن ید طولا و ریشه اى عمیق در ادبیّات و سرودن اشعار دارند. مرزبانى در «معجم الشعراء» مى نویسد: [[دعبل خزاعی|دعبل]] و مبرّد گفته اند: خاندان حسّان ریشه دارترین مردمان در شعر هستند.
 +
 
 +
== ویژگی های حسان ==
 +
حسّان [[یهود|یهودی]] بود، اما در شصت سالگی، با ورود [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلى الله علیه وآله) به [[مدینه]]، [[اسلام]] آورد. [[حاکم نیشابوری]] از مصعب [ابن عبدالله زبیرى] نقل مى کند که حسّان شصت سال در [[جاهلیت|جاهلیّت]] و شصت سال در اسلام زیست.
 +
 
 +
به حسان ثابت، لقب حُسام (= شمشیر بُرّان) داده بودند و دلیلش هم این بود که با اشعارش بسیار از اردوگاه [[اسلام]] دفاع مى نمود. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى او در [[مسجد]] خود منبرى قرار داده بود که بر آن مى ایستاد و از آن حضرت تمجید و ستایش مى کرد و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرمود: «إنَّ الله یؤیِّد حسّان بروح القدس، ما نافحَ أو فاخر عن رسول الله»؛ (خداوند حسّان را تا زمانى که از رسول خدا دفاع کند و یا فضایل رسول خدا را بگوید، با روح القدس تأیید مى نماید).
 +
 
 +
حسان در خصوص بسیاری از وقایع مهم صدر اسلام [[شعر]] سروده است. این اشعار به گونه‌ای است که بعضا به عنوان سند‌های تاریخی مورد توجه قرار گرفته‌اند. به عنوان نمونه او در [[فتح مکه]]، [[واقعه غدیر|روز غدیر]]، و در رثای [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) شعر سرود.
 +
 
 +
از جمله در روز عید غدیر و با اجازه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) شعری سرود که بخشی از آن چنین است:
 +
 
 +
ینادیهم یوم الغدیر نبیّهم * بخُمّ و اسمع بالنبی منادیا...
 +
 
 +
فقال له قُم یا علی فانّنی * رضیتُک من بعدی اماما و‌هادیا
 +
 
 +
فمن کنتُ مولاه فهذا ولیه * فکونوا له أتباع صدق موالیا
 +
 
 +
اما حسّان به ترسو بودن شهره بود و برخی مانند [[عزالدین ابن اثیر|ابن اثیر]] در «[[اسد الغابه فی معرفة الصحابه (کتاب)|اُسد الغابة]]» گفته اند به‌ سبب ترس، در هیچ‌یک از [[غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله|غزوات]] شرکت نکرد.<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ج۱، ص۴۸۴.</ref> اما به نظر مى‌رسد، اين بيان چندان درست نباشد؛ چرا كه اشعار وى در بعضى از غزوات، نشانگر حضور او در آن جنگ مى‌باشد.
 +
 
 +
برخى مفسّران، مقصود از {{متن قرآن|« الَّذِينَ آمَنُوا ...»}} در [[آیه 227 سوره شعراء|آيه 227 سوره شعراء]] که پس از آیه 224 این [[سوره]] (وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ) آمده است را شاعران مؤمنى چون حَسان دانسته‌اند.<ref>جامع‌البيان، ج‌11، جزء‌19، ص‌157‌-‌159‌؛ مجمع‌البيان، ج‌7‌-‌8‌، ص‌326. </ref> ذيل [[آیه 11 سوره نور]] نيز هنگام سخن از [[آیه افک|ماجراى افك]]، از وى با صفت [[تهمت|تهمت‌]]<nowiki/>زنندگان ياد شده‌است.<ref>جامع‌البيان، ج‌10، جزء‌18، ص‌114‌-‌126‌؛ مجمع‌البيان، ج‌7‌-‌8‌، ص‌206.</ref>
 +
 
 +
== حسان بعد از پیامبر ==
 +
پس از به [[خلافت]] رسیدن [[امام علی علیه السلام|امام علی]] (علیه‌السّلام)، عده‌ای از جمله حسان بن ثابت، از [[بیعت]] با آن حضرت امتناع ورزیدند. [[شیخ مفید]] می‌نویسد: «گروهی از بیعت با علی (علیه‌السّلام) سرباز زدند مانند [[عبدالله بن عمر|عبداللَّه بن عمر]]، [[سعد بن ابی وقاص|سعد وقاص]]، محمد بن مسلمه، حسان بن ثابت و [[اسامة بن زید]]. حضرت علی (علیه‌السّلام) پس از امتناع آنها از بیعت سخنرانی کرد و در بخشی از آن فرمود:... از جانب سعد و مسلمه و اسامه و عبداللَّه و حسان چیزهائی به من رسیده که آن را خوش ندارم و حق در میان من و ایشان حاکم است.»
 +
 
 +
حسان ثابت در اواخر عمر بینایی اش را از دست داد و به قولى در حالى که چشم ظاهر و باطنش کور شده بود، درگذشت. این مطلب را [[صحابی|صحابى]] بزرگ [[قیس بن سعد|قیس بن سعد بن عباده]] مهتر قوم [[خزرج]] با صراحت بیان کرده است.
 +
 
 +
داستان چنین است که [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]](علیه السلام) قیس را از ولایت [[مصر]] عزل نمود و او به [[مدینه]] بازگشت. وقتى وارد مدینه شد حسّان سرزنش کنان نزد او رفت، در آن زمان حسّان فردى طرفدار [[عثمان بن عفان|عثمان]] شده و ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) را رها کرده بود. حسّان به قیس گفت: از یک سو [[امام علی علیه السلام|على بن ابى طالب]] تو را از [[ولايت|ولایت]] عزل کرده و از سوى دیگر دستت به خون عثمان رنگین است. گناه این قتل بر گردنت باقى ماند و على هم از تو خوب تشکّر نکرد. قیس در پاسخ به او تَشَر زده و وى را از خود رانده و گفت: «اى کسى که از چشم دل و صورت هر دو نابینایى! سوگند به خدا اگر از برافروختن جنگ میان خویشان تو و قوم خود پرهیز نداشتم گردنت را مى زدم». سپس او را از نزد خود بیرون کرد.<ref>امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۶۵. </ref>
 +
 
 +
در اينكه حسان در چه سالى و در كجا از دنيا رفته است، اختلاف است. طبق يك نقل، وى قبل از سال 40 هجرى و در زمان خلافت حضرت على(ع) در [[مدینه|مدينه]]،<ref>ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج۱، ص۴۸۴.</ref> و به قولى، سال 50 و يا 54 هجرى از دنيا رفت. وى در زمان مرگ، 120 سال داشت؛ 60 سال در جاهليت و 60 سال در اسلام.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۱۱: سطر ۴۰:
  
 
==منابع==
 
==منابع==
فرهنگ قرآن، ج 10.
+
 
 +
* "معرفي حسان بن ثابت"، [http://www.makarem.ir/main.aspx?typeinfo=43&lid=0&mid=324495&catid=-2 پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی].
 +
* [[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]، برگرفته از مقاله «حسان بن ثابت»، شماره ۶۱۱۰.   
 +
* فرهنگ قرآن، ج 10.
 +
 
 +
<br />
  
 
[[رده:شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن]]
 
[[رده:شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن]]
 +
<references />

نسخهٔ ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۲۲

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از فرهنگ قرآن است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


حَسّان بن ثابت بن منذر، از انصار قبيله خزرج بود.[۱] وى شاعر معروف زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله[۲] و از مُعمّرين بود.[۳] رسول خدا(ص) مى فرمود: خداوند حسّان را تا زمانى که از رسول خدا دفاع کند، با روح القدس تأييد مى نمايد؛ وليکن وي از جمله افراد ترسو بود و در هيچ جنگى همراه پیامبر شرکت نکرد. حسان با داشتن موضع عثمانی،[۴] از بيعت با امام على عليه السلام سر باز زد.[۵]

ولادت و نسب

ابو ولید حسان بن ثابت بن منذر بن حرام بن... بن یعرب بن قحطان، هشت سال قبل از ولادت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در یثرب به دنیا آمد. او از قبیله خزرج و از طایفه بنی‌نجار بود و بنابر نظر مشهور صد و بیست سال زندگى نمود.

خاندان حسّان یکى از خاندان هاى شعر عرب است که افراد آن ید طولا و ریشه اى عمیق در ادبیّات و سرودن اشعار دارند. مرزبانى در «معجم الشعراء» مى نویسد: دعبل و مبرّد گفته اند: خاندان حسّان ریشه دارترین مردمان در شعر هستند.

ویژگی های حسان

حسّان یهودی بود، اما در شصت سالگی، با ورود پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) به مدینه، اسلام آورد. حاکم نیشابوری از مصعب [ابن عبدالله زبیرى] نقل مى کند که حسّان شصت سال در جاهلیّت و شصت سال در اسلام زیست.

به حسان ثابت، لقب حُسام (= شمشیر بُرّان) داده بودند و دلیلش هم این بود که با اشعارش بسیار از اردوگاه اسلام دفاع مى نمود. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى او در مسجد خود منبرى قرار داده بود که بر آن مى ایستاد و از آن حضرت تمجید و ستایش مى کرد و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرمود: «إنَّ الله یؤیِّد حسّان بروح القدس، ما نافحَ أو فاخر عن رسول الله»؛ (خداوند حسّان را تا زمانى که از رسول خدا دفاع کند و یا فضایل رسول خدا را بگوید، با روح القدس تأیید مى نماید).

حسان در خصوص بسیاری از وقایع مهم صدر اسلام شعر سروده است. این اشعار به گونه‌ای است که بعضا به عنوان سند‌های تاریخی مورد توجه قرار گرفته‌اند. به عنوان نمونه او در فتح مکه، روز غدیر، و در رثای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) شعر سرود.

از جمله در روز عید غدیر و با اجازه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) شعری سرود که بخشی از آن چنین است:

ینادیهم یوم الغدیر نبیّهم * بخُمّ و اسمع بالنبی منادیا...

فقال له قُم یا علی فانّنی * رضیتُک من بعدی اماما و‌هادیا

فمن کنتُ مولاه فهذا ولیه * فکونوا له أتباع صدق موالیا

اما حسّان به ترسو بودن شهره بود و برخی مانند ابن اثیر در «اُسد الغابة» گفته اند به‌ سبب ترس، در هیچ‌یک از غزوات شرکت نکرد.[۶] اما به نظر مى‌رسد، اين بيان چندان درست نباشد؛ چرا كه اشعار وى در بعضى از غزوات، نشانگر حضور او در آن جنگ مى‌باشد.

برخى مفسّران، مقصود از « الَّذِينَ آمَنُوا ...» در آيه 227 سوره شعراء که پس از آیه 224 این سوره (وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ) آمده است را شاعران مؤمنى چون حَسان دانسته‌اند.[۷] ذيل آیه 11 سوره نور نيز هنگام سخن از ماجراى افك، از وى با صفت تهمت‌زنندگان ياد شده‌است.[۸]

حسان بعد از پیامبر

پس از به خلافت رسیدن امام علی (علیه‌السّلام)، عده‌ای از جمله حسان بن ثابت، از بیعت با آن حضرت امتناع ورزیدند. شیخ مفید می‌نویسد: «گروهی از بیعت با علی (علیه‌السّلام) سرباز زدند مانند عبداللَّه بن عمر، سعد وقاص، محمد بن مسلمه، حسان بن ثابت و اسامة بن زید. حضرت علی (علیه‌السّلام) پس از امتناع آنها از بیعت سخنرانی کرد و در بخشی از آن فرمود:... از جانب سعد و مسلمه و اسامه و عبداللَّه و حسان چیزهائی به من رسیده که آن را خوش ندارم و حق در میان من و ایشان حاکم است.»

حسان ثابت در اواخر عمر بینایی اش را از دست داد و به قولى در حالى که چشم ظاهر و باطنش کور شده بود، درگذشت. این مطلب را صحابى بزرگ قیس بن سعد بن عباده مهتر قوم خزرج با صراحت بیان کرده است.

داستان چنین است که امیرالمؤمنین(علیه السلام) قیس را از ولایت مصر عزل نمود و او به مدینه بازگشت. وقتى وارد مدینه شد حسّان سرزنش کنان نزد او رفت، در آن زمان حسّان فردى طرفدار عثمان شده و ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) را رها کرده بود. حسّان به قیس گفت: از یک سو على بن ابى طالب تو را از ولایت عزل کرده و از سوى دیگر دستت به خون عثمان رنگین است. گناه این قتل بر گردنت باقى ماند و على هم از تو خوب تشکّر نکرد. قیس در پاسخ به او تَشَر زده و وى را از خود رانده و گفت: «اى کسى که از چشم دل و صورت هر دو نابینایى! سوگند به خدا اگر از برافروختن جنگ میان خویشان تو و قوم خود پرهیز نداشتم گردنت را مى زدم». سپس او را از نزد خود بیرون کرد.[۹]

در اينكه حسان در چه سالى و در كجا از دنيا رفته است، اختلاف است. طبق يك نقل، وى قبل از سال 40 هجرى و در زمان خلافت حضرت على(ع) در مدينه،[۱۰] و به قولى، سال 50 و يا 54 هجرى از دنيا رفت. وى در زمان مرگ، 120 سال داشت؛ 60 سال در جاهليت و 60 سال در اسلام.

پانویس

  1. النسب، ص 277.
  2. الاستيعاب، ج‌1، ص‌400‌؛ اسدالغابه، ج‌2، ص‌6‌-‌7.
  3. المعارف، ص‌312.
  4. الغارات، ج‌1، ص‌221‌؛ تاريخ طبرى، ج‌2، ص‌694‌.
  5. تاريخ طبرى، ج2، ص698‌.
  6. ابن اثیر، اسدالغابه، ج۱، ص۴۸۴.
  7. جامع‌البيان، ج‌11، جزء‌19، ص‌157‌-‌159‌؛ مجمع‌البيان، ج‌7‌-‌8‌، ص‌326.
  8. جامع‌البيان، ج‌10، جزء‌18، ص‌114‌-‌126‌؛ مجمع‌البيان، ج‌7‌-‌8‌، ص‌206.
  9. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۶۵.
  10. ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج۱، ص۴۸۴.


منابع