تفسیر صافی (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
 
|زبان= عربی
 
|زبان= عربی
  
|تعداد جلد= 5
+
|تعداد جلد= ۵
  
 
|عنوان افزوده1= مصحح
 
|عنوان افزوده1= مصحح
سطر ۲۱: سطر ۲۱:
 
|افزوده2=
 
|افزوده2=
  
|لینک= [http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39168/تفسير-الصافي  تفسير الصافي]
+
|لینک= [http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39168/تفسير-الصافي  تفسیر الصافی]
  
 
}}
 
}}
 +
'''«تفسیر صافى»''' تألیف [[فیض کاشانی|ملامحسن فیض کاشانى]] (م، ۱۰۹۱ ق) از [[تفسیر مأثور|تفاسیر روایی]] مشهور [[شیعه]] به حساب مى آید که از روایات در [[تفسیر]] آیات به شکل گسترده استفاده کرده است. این تفسیر همواره مورد توجه و بهره‌بردارى علما و دانش‌پژوهان قرار گرفته و حاشیه‌های متعددى بر آن نوشته‌ شده است.
 +
 
==مؤلف==
 
==مؤلف==
محمّد بن مرتضى مشهور به ملامحسن فيض كاشانى (۹۷۷-۱۰59ش)، حکیم، محدث، مفسر، عارف، شاعر، و يكى از اكابر علما، و فقهاء اخباری دوره صفویه در قرن یازدهم هجری و از شاگردان بر جسته ملاصدرای شیرازی و معاصر با شاه عباس دوم بوده است. پدر وی رضی‌الدین شاه مرتضی (۹۵۰-۱۰۰۹ق) مردی فقیه، متکلّم، ادیب و مفسر بود و در کاشان حوزه تدریس داشت  از اساتید برجسته ایشان می توان به ملّا محمدتقی مجلسی، شیخ بهایی، میرفندرسکی، میرداماد اشاره کرد. و برخی از آثار ایشان شامل، عین الیقین الملقب بالانوار و الاسرار، الاصفی فی تفسیر القرآن، الشهاب الثاقب فی وجوب صلاة الجمعة العینی می باشد. سرانجام ملامحسن فيض در سن 84 سالگى، در 22 ربيع الثانى سال 1091 در شهر كاشان از دنيا رفت و در قبرستانى كه در زمان حياتش زمين آن را خريدارى و وقف نموده بود، به خاک سپرده شد.  
+
محمد بن مرتضى مشهور به [[فیض کاشانی]] (۹۷۷-۱۰۹۱ ق)، حکیم، [[محدث]]، مفسر، عارف، شاعر، و یکى از اکابر علما و فقهاء اخباری دوره [[صفویه]] در قرن یازدهم هجری است. از اساتید برجسته او می توان به [[ملاصدرا|ملاصدرای شیرازی]]، [[محمدتقی مجلسی]]، [[شیخ بهایی]]، [[میرفندرسکی]] و [[میرداماد|میرداماد]] اشاره کرد.  
  
==معرفى اجمالى كتاب==
+
برخی از آثار مهم ایشان عبارتند از: [[تفسیر صافی]]، [[تفسیر اصفی]]، [[الوافى (کتاب)|الوافی]] و [[المحجة البیضاء]].
  
تفسیر صافى همواره مورد بهره بردارى دانش پژوهان قرار گرفته است؛ حتى در گذشته متن درسى طلاب حوزه علمیه بوده است. ویژگى مهم این تفسیر در دو جهت است. نخست، بهره گیرى از روایات در تفسیر آیات به شكل گسترده و نقد و ارزیابى این روایات در دلالت بر آیه و جنبه هاى مختلف آن. دوم، استفاده از نكات ادبى و بلاغى.
+
ملامحسن فیض در سن ۸۴ سالگى، در ۲۲ [[ماه ربیع الثانی|ربیع الثانى]] سال ۱۰۹۱ در شهر کاشان از دنیا رفت و در قبرستانى که در زمان حیاتش زمین آن را خریدارى و [[وقف]] نموده بود، به خاک سپرده شد.
  
وى در این زمینه، از متن عبارات بیضاوى استفاده مى كند و گاه بدون افزودن یك كلمه همان عبارات او را در شرح كلمات و تفسیر آیه مى آورد. گذشته از این، تفسیر صافى یكى از تفاسیر ممتاز فرهنگ شیعى به حساب مى آید و دیدگاه امامیه را به طور گسترده شرح مى دهد و به درستى آن استدلال مى كند و هر جا كه شبهه اى باشد، پاسخ مى دهد. فیض در آغاز تفسیر خود مقدمه اى نگاشته و به انگیزه تألیف خود اشاره كرده و دلیل بهره گیرى از روایات را برشمرده است.
+
== انگیزه تألیف ==
 +
[[فیض کاشانی]] تفسیر خود را با دیباچه‌ای آغاز مى‌کند و ضمن آن، از جریان تفسیرنگارى و زمینه‌هاى تفاسیر نوشته‌شده در فرهنگ اسلامى سخن مى‌گوید. پس از آن به انواع تفسیرنگارى اشاره‌اى دارد و اعتراضى به تفسیرنگارى، بدون توجه به [[اهل البیت|اهل‌بیت]](علیهم السلام) و تعالیم آن بزرگواران مى‌کند و از تفاسیرى سخن به میان مى‌آورد که با روایات و اخبار، [[قرآن]] را [[تفسیر]] کرده‌اند و یادآورى مى‌کند که این‌گونه تفاسیر نیز از کاستى‌ها و ناهنجارى‌ها به‌دور نیستند؛ این‌گونه تفاسیر یا کامل نیستند، یا تفسیر تمام آیات را ندارند؛ برخى نیز سرشارند از اخبار ضعیف و در برخى دیگر روایاتى آمده، بى‌ارتباط با موضوع، بدون تدوینى شایسته و ترتیبى زیبا. افزون بر اینها، در این‌گونه تفاسیر، روایاتى راه یافته است برخلاف عقل و خرد، همانند نسبت عصیان و سفاهت به انبیا و پاره‌ای از آنها مشتملند بر تأویلاتى بی‌جا و نفرت‌زا و حیرت‌افزا و بالاخره در این مجموعه‌ها، گاه روایات، به‌ظاهر متضادند و مفسران هیچ‌گونه تلاشى، براى رفع تضاد از آنها به‌کار نبسته‌اند.
  
== صافى و تفسير بيضاوى ==
+
مرحوم فیض بعد از این مطالب مى‌فرماید: «به‌هرحال من تاکنون، در میان تفاسیر، با همه گستردگى تعداد آنها، تفسیرى مهذب و پیراسته از ناهنجارى‌ها با بیانى کافى که تشنگان را سیراب کند، نیافته‌ام و امیدوارم این تفسیر، همانى باشد که انتظار مى‌رود؛ تفسیرى که مطالب و روایات صحیح را از روایات کدر و ناصاف، تمیز دهد، از مفسرى که با شناخت متن احادیث، پى به صحت و ضعف آن، برد نه با شناخت اسانید، مفسرى که علم را از خداوند گرفته باشد، نه از اساتید، مفسرى که توانایى شکافتن روایات و تجزیه و تحلیل آنها را داشته باشد و با این توان، روایات صاف را از روایات غبارآلود، بازشناساند و از دل روایات اهل‌بیت(ع) مطالب مناسب فهم اهل زمانش را استخراج و بیان نماید و زوائد را به‌دور افکند به‌گونه‌ای که ابهام را بزداید نه آنکه ابهامی را بر ابهامی بیفزاید.»
   
 
مرحوم فيض مطالب غير روايى خود را در شأن نزول، لغت، قرائت، و اعراب آيات غالبا از تفسير بيضاوى اخذ كرده است، و اين شيوه‌اى است كه خود در مقدمه دوازدهم، اشاره به آن نموده بود.( البته بدون نام بردن از تفسيرى خاص) در تطبيق اجمالى مطالب غير روائى تفسير صافى با تفسير بيضاوى كه با مقايسه سه قسمت از ابتدا، وسط، و انتهاى هر جلد، به ميزان حدود 10 آيه در هر مورد و آيات پراكنده ديگر از هر جلد، صورت گرفت، به راحتى مى‌توان تخمين حضرت آيت اللّه استادى كه فرموده‌اند« 90 درصد جملات تفسير صافى از بيضاوى است».( منظور مطالب غير روائى است.) را پذيرفت، بلكه مى‌توان گفت بيش از 90 درصد.
 
  
مصنف در اين نقل، هيچ اشاره‌اى به منبع مطالب، ننموده است، در بعضى موارد بعنوان« قيل» و در اكثر موارد بدون اين لفظ، مطالب را نقل مى‌نمايد. بخش كمى هم از بيانات با تعبير« اقول» از خود مصنف است كه برخى از آنها رنگ و بوى تعابير عرفانى را دارند.
+
==محتوا و شیوه تفسیر==
  
البته در نقل مطالب بيضاوى گاهى تعبير جمله را تغيير داده، از حالت اسميه به فعليه و بر عكس، فعل مضارع را به ماضى و بر عكس، و در بسيارى موارد نيز عين تعبير را حفظ نموده است.
+
ویژگى مهم «تفسیر صافی» در دو جهت است؛ نخست، بهره گیرى از [[حدیث|روایات]] در [[تفسیر قرآن|تفسیر]] آیات به شکل گسترده و نقد و ارزیابى این روایات در دلالت بر [[آیه|آیات]]؛ دوم، استفاده از نکات ادبى و [[بلاغت|بلاغى]].
البته اين بدان معنا نيست كه همه مطالب تفسير بيضاوى را، نقل كرده باشد، بلكه نقل ايشان گزينشى بوده است، مثلا ممكن است از يك سطر فقط يك جمله را كه لازم مى‌ديده، آورده باشد.
 
همانطور كه مصنف در مقدمه دوازدهم بيان كرده است، تا وقتى روايتى موجود بود سراغ قول مفسرين نمى‌رود، به همين جهت نقل او از تفسير بيضاوى پس از اتمام تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السّلام بيشتر و نمايانتر مى‌شود. بنابراين مطالب منقول از بيضاوى از لحاظ تنوع شامل تفسير فرازهايى از آيات، معانى الفاظ و لغات، بيان قرائتها، شأن نزول، مطالب ادبى و مقدار كمى احاديث پيامبر« صلّى اللّه عليه و آله» مى‌شود. اينك نمونه‌هايى از موارد بالا، در چگونگى نقل از تفسير بيضاوى را، ذكر مى‌كنيم.
 
  
1- جلد 1 تفسير صافى صفحه 137 در ذيل آيه 60 سوره بقره فراز« لا تعثوا» مى‌فرمايد:« قيل هو من العثو بمعنى الاعتداء و يقرب منه العيث غير انه يغلب على ما يدرك بالحس.»
+
مرحوم فیض در نقل روایات، از منابع تفسیرى و غیر تفسیرى متعددى استفاده نموده است. روایات را با ذکر مرجع بدون [[سند حدیث|سند]] بیان کرده و در مواردى نیز مرجع روایت را ذکر ننموده است، در بعض موارد فقط به نقل مقطع مورد نظر کفایت کرده و از نقل بقیه روایت اجتناب کرده است، گاهى نیز به تحلیل یا جمع یا توجیه روایات مى‌پردازد.
عبارت تفسير بيضاوى در جزء 1 صفحه 83 چنين است:« لا تعتدوا حال إفسادكم... و يقرب منه العيث غير انه يغلب فيما يدرك حسا.»
 
  
2- آيه 106 سوره بقره جلد 1 ص 178 صافى در مورد« ما ننسخ من آيه» و قرأ بعضهم بضم النون و كسر السين. و در تفسير بيضاوى جزء 1 صفحه 99 مى‌نويسد: و قرأ ابن عامر« ما ننسخ» من انسخ( يعنى ننسخ به ضم نون و كسر سين).
+
در نقل از [[تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام|تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى]] علیه السلام بدلیل کثرت نقل، در غالب موارد اشاره به تفسیر نمى‌کند، امّا در مقدمه دوازدهم مى‌فرماید: در [[سوره بقره]] اغلب تفسیر ما از تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى علیه السلام است، به همین جهت بدون ذکر آن روایات را نقل مى‌کند.
  
3- آيه 109 سوره بقره ج 1 ص 179 صافى مى‌نويسد:« من عند انفسهم»، قيل اى تمنوا ذلك من عند انفسهم و تشهيهم لا من عند تدينهم و ميلهم الى الحق او حسدا بالغا منبعثا من اصل انفسهم.
+
گاهى عین عبارات تفسیر را مى‌آورد، گاهى اندکى را حذف و بقیه را مى‌آورد، و گاهى نیز نقل به معنى مى‌کند. مرحوم فیض در مورد نقل روایات در مقدمه دوازدهم مى‌فرماید: در جایى که روایات هم معناى زیادى وجود دارد، جامع‌ترین آن را نقل نموده و از ذکر دیگر روایات بدلیل اختصار، صرف‌نظر کرده‌ایم و گاهى به کثرت آن اشاره داشته‌ایم. در جایى که روایات مختلف وجود دارد، اصح، احسن و اعم آنها را انتخاب کرده، نقل مى‌کنیم و در مواردى نیز اشاره به موارد اختلاف کرده‌ایم.
  
در تفسير بيضاوى جزء 1 صفحه 100 مى‌نويسد:« من عند انفسهم» اى تمنوا ذلك من عند انفسهم و تشهيهم، لا من قبل التدين و الميل مع الحق، او بحسدا اى حسدا بالغا منبعثا من اصل نفوسهم.
+
مفسر، مطالب بخش دوم یعنی مباحث غیر روایى خود را در [[شأن نزول]]، لغت، قرائت، و اعراب آیات، غالبا از [[انوار التنزیل و اسرار التأویل (کتاب)|تفسیر بیضاوى]] اخذ کرده است، و این شیوه‌اى است که خود در مقدمه دوازدهم، اشاره به آن نموده است (البته بدون نام بردن از تفسیرى خاص). در تطبیق اجمالى مطالب غیر روائى تفسیر صافى با تفسیر بیضاوى، به راحتى مى‌توان تخمین آیت اللّه [[رضا استادی مقدم|رضا استادى]] که می گوید «۹۰ درصد جملات تفسیر صافى از بیضاوى است» را پذیرفت.
  
مرحوم فيض در پاورقى آيه 116 سوره بقره ج 1 صافى صفحه 184 در فراز« و قالوا اتخذ اللّه ولدا» مى‌نويسد: قيل ان السبب فى هذه الضلالة ان ارباب الشرايع المتقدمة... فاعتقدوا ذلك تقليدا. بيضاوى همين مطلب را ذيل آيه 117 مى‌آورد مى‌نويسد: و اعلم ان السبب فى هذه الضلالة، ان ارباب الشرايع المتقدمة... فاعتقدوا ذلك تقليدا، كه عين همين عبارت را مرحوم فيض در پاورقى آورده‌اند.
+
البته مرحوم فیض در نقل مطالب بیضاوى، گاهى تعبیر جمله را تغییر داده، از حالت اسمیه به فعلیه و بر عکس، فعل مضارع را به ماضى و بر عکس، و در بسیارى موارد نیز عین تعبیر را حفظ نموده است.
 +
البته این بدان معنا نیست که همه مطالب تفسیر بیضاوى را، نقل کرده باشد، بلکه نقل ایشان گزینشى بوده است. همانطور که مصنف در مقدمه دوازدهم بیان کرده است، تا وقتى روایتى موجود بود سراغ قول مفسرین نمى‌رود، به همین جهت نقل او از تفسیر بیضاوى پس از اتمام [[تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام|تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى]] (علیه السلام) بیشتر و نمایانتر مى‌شود. اینک نمونه‌ایى در چگونگى نقل از تفسیر بیضاوى را ذکر مى‌شود:
  
4- حتى در بعض تعابير« اقول» از تفسير بيضاوى بهره برده است، ذيل« اياك نعبد» در صفحه 84 ج 1 تفسير صافى مى‌فرمايد: اقول: انما انتقل العبد من الغيبة الى الخطاب... كأن العلم صار له عيانا و الخبر شهودا و الغيبة حضورا. بيضاوى در همين فراز جزء 1 صفحه 29 مى‌نويسد: و الانتقال من الغيبة الى الشهود... فكأن المعلوم صار عيانا و المعقول صار مشاهدا و الغيبة حضورا.
+
مفسر در تفسیر آیه {{متن قرآن|«مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ »}} (۱۰۹ [[سوره بقره]]) مى‌نویسد: «قیل اى تمنوا ذلک من عند انفسهم و تشهیهم لا من عند تدینهم و میلهم الى الحق او حسدا بالغا منبعثا من اصل انفسهم»؛ که در تفسیر بیضاوى ذیل همین آیه آمده است:{{متن قرآن|«مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ »}}؛ «اى تمنوا ذلک من عند انفسهم و تشهیهم، لا من قبل التدین و المیل مع الحق، او بحسدا اى حسدا بالغا منبعثا من اصل نفوسهم».
  
5- در اعراب آيه‌ها سوره حمد ج 1 صفحه 84 صافى مى‌نويسد: قيل المستند فى نعبد و نستعين للقارى و من معه من الحفظة و حاضرى صلاة الجماعة او له و لسائر الموحدين ادرج عبادته في تضاعيف عبادتهم و خلط حاجته بحاجتهم لعلها تقبل ببركتها و تجاب اليها و لهذا شرعت الجماعة و قدّم اياك للتعظيم له و الاهتمام به و للدلالة على الحصر.
+
==منابع روایى تفسیر==
 
 
بيضاوى در همين فراز جزء 1 ص 29 مى‌نويسد: و الضمير المستكن فى الفعلين للقارى و من معه من الحفظة و حاضرى صلاة الجماعة، اوله و لسائر الموحدين. ادرج عبادته فى تضاعيف عبادتهم و خلط حاجته بحاجتهم لعلها تقبل ببركتها و يجاب اليها و لهذا شرعت الجماعة و قدّم المفعول للتعظيم و الاهتمام به و الدلالة على الحصر.
 
 
 
6- صافى در جلد 1 صفحه 247 در شأن نزول آيه 217 سوره بقره« يسألونك عن الشهر الحرام قتال فيه» مى‌نويسد: بعث النبي« صلّى اللّه عليه و آله» عبد الرحمن بن حسن ابن عمته على سرية فى جمادى الآخرة قبل قتال بدر بشهرين، ليترصد عيرا لقريش فيهم عمرو بن عبد اللّه الحضرمى... حتى تنزل توبتنا، و رد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله العير و الأسارى، فنزلت.
 
بيضاوى نيز همين را در ذيل همين آيه جزء 1 صفحه 136 آورده است. مى‌نويسد، روي انه« عليه الصلاة و السلام» بعث عبد الله بن جحش ابن عمته على سرية فى جمادى الآخرة، قبل بدر بشهرين، ليترصد عيرا لقريش فيها عمرو بن عبد اللّه الحضرمى و... حتى تنزل توبتنا، و رد رسول اللّه« صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» العير و الأسارى.
 
 
 
== منابع روايى تفسير صافى  ==
 
 
        
 
        
مرحوم فيض نقل روايات از منابع تفسيرى و غير تفسيرى متعددى استفاده نموده است، روايات را با ذكر مرجع بدون سند بيان كرده و در مواردى نيز مرجع روايت را ذكر ننموده است، در بعض موارد فقط به نقل مقطع مورد نظر كفايت كرده و از نقل بقيه روايت اجتناب كرده است، گاهى نيز به تحليل يا جمع يا توجيه روايات مى‌پردازد.
+
برخی از منابع [[شیعه|شیعى]] که مرحوم فیض از آنها نقل روایت نموده، با تعداد موارد نقل به شرح ذیل مى‌باشد:
 
+
(قابل توجه اینکه بدلیل [[تقطیع حدیث|تقطیع]] روایات توسط مرحوم فیض، هر مورد نمایانگر یک روایت مستقل نیست.)
در نقل از تفسير منسوب به امام حسن عسكرى« عليه السلام» بدليل كثرت نقل در غالب موارد اشاره به تفسير نمى‌كند، امّا در مقدمه دوازدهم مى‌فرمايد: در سوره بقره اغلب تفسير ما از تفسير منسوب به امام حسن عسكرى« عليه السلام» است. به همين جهت بدون ذكر آن روايات را نقل مى‌كند، گاهى عين عبارات تفسير را مى‌آورد، گاهى اندكى را حذف و بقيه را مى‌آورد، و گاهى نيز نقل به معنى مى‌كند.
 
 
 
مرحوم فيض در مورد نقل روايات در مقدمه دوازدهم مى‌فرمايد: در جايى كه روايات هم معناى زيادى وجود دارد، جامع‌ترين آن را نقل نموده و از ذكر ديگر روايات بدليل اختصار، صرف‌نظر كرده‌ايم و گاهى به كثرت آن اشاره داشته‌ايم. در جايى كه روايات مختلف وجود دارد، اصح، احسن و اعم آنها را انتخاب كرده، نقل مى‌كنيم و در مواردى نيز اشاره به موارد اختلاف كرده‌ايم.
 
 
 
منابعى كه مرحوم فيض از آنها نقل روايت نموده با تعداد موارد نقل به شرح ذيل مى‌باشد:
 
( قابل توجه اينكه بدليل تقطيع روايات توسط مرحوم فيض هر مورد نمايانگر يك روايت مستقل نيست. تعداد موارد نقل حدود 90 به واقع نزديك مى‌باشد.)
 
1-[[ تفسير قمى]] 2400 مورد
 
 
 
2-[[ تفسير عياشى]] 1300 مورد
 
 
 
3- تفسير[[ مجمع البيا]]ن 1450 مورد
 
  
4- [[ارشاد]] مفيد 8 مورد
+
* ۱- [[ تفسیر قمى]] ۲۴۰۰ مورد
 +
* ۲- [[ تفسیر عیاشى]] ۱۳۰۰ مورد
 +
* ۳- [[مجمع البیان (کتاب)|مجمع البیان]] ۱۴۵۰ مورد
 +
* ۴- [[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (کتاب)|الارشاد]] شیخ مفید ۸ مورد
 +
* ۵- [[اعتقادات صدوق (کتاب)|اعتقادات صدوق]] ۸ مورد
 +
* ۶- [[کمال الدین و تمام النعمه (کتاب)|اکمال الدین]] ۱۱۰ مورد
 +
* ۷- [[الاحتجاج (کتاب)|الاحتجاج]] ۱۶۰ مورد
 +
* ۸- [[الأمالی شیخ طوسی (کتاب)|امالى طوسى]] ۴۵ مورد
 +
* ۹- [[بصائر الدرجات]] ۴۵ مورد
 +
* ۱۰- [[تهذیب الأحکام (کتاب)|تهذیب طوسى]] ۱۱۰ مورد
 +
* ۱۱- [[التوحید (کتاب)|توحید صدوق]] ۱۵۰ مورد
 +
* ۱۲- [[تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام|تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى]] (علیه السلام) تقریبا اغلب تفسیر
 +
* ۱۳- [[من لایحضره الفقیه (کتاب)|من لا یحضره الفقیه]] صدوق ۲۰۰ مورد
 +
* ۱۴- [[الکافی (کتاب)|الکافى]] ۱۳۵۰ مورد
 +
* ۱۵- [[جوامع الجامع]] ۱۴۵ مورد
 +
* ۱۶- [[خصال]] ۱۴۵ مورد
 +
* ۱۷- [[علل الشرایع]] ۱۸۰ مورد
 +
* ۱۸- [[عیون اخبارالرضا (کتاب)|عیون اخبار الرضا (علیه السلام)]] ۱۶۰ مورد
 +
* ۱۹- مجالس ۹۰ مورد
 +
* ۲۰- [[مصباح الشریعة]] ۴۰ مورد
 +
* ۲۱- [[الخرائج والجرائح (کتاب)|الخرائج و الجرایح]] ۱۵ مورد
 +
* ۲۲- [[معانى الأخبار (کتاب)|معانى الاخبار]] ۱۳۵ مورد
 +
* ۲۳- [[نهج البلاغه]] ۵۵ مورد
 +
* ۲۴- [[ثواب الاعمال]] ۲۲۰ مورد
 +
* ۲۵- [[عوالى اللئالى]] ۱۵ مورد
 +
* ۲۶- [[قرب الاسناد (کتاب)|قرب الاسناد]] ۳۰ مورد
 +
* ۲۷- [[مناقب ابن شهر آشوب (کتاب)|مناقب ابن شهرآشوب]] ۴۵ مورد
 +
* ۲۸- روضة الواعظین ۲۳ مورد
  
5- اعتقادات صدوق 8 مورد
+
از منابع [[اهل سنت]] نیز، علاوه بر استفاده از روایات [[انوار التنزیل و اسرار التأویل (کتاب)|تفسیر بیضاوى]]، از کتب ذیل نقل نموده است:
  
6- [[اكمال الدين]] 110 مورد
+
* ۱- [[شواهد التنزیل لقواعد التفضیل (کتاب)|شواهد التنزیل‌]]
 +
* ۲- [[تفسیر نعمانی (کتاب)|تفسیر نعمانى‌]]
 +
* ۳- الجامع الصغیر
 +
* ۴- [[البحر المحیط فی التفسیر (کتاب)|تفسیر بحر المحیط]]
 +
* ۵- [[الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل (کتاب)|تفسیر کشاف‌]]
 +
* ۶- [[الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور (کتاب)|الدرّ المنثور]]
  
7- [[احتجاج]] 160 مورد
+
==حواشى و ترجمه‌‌ها==
 
 
8- [[امالى طوسى]] 45 مورد
 
 
 
9- [[بصائر الدرجات]] 45 مورد
 
 
 
10-[[ تهذيب طوسى]] 110 مورد
 
 
 
11- [[توحيد صدوق]] 150 مورد
 
 
 
12-[[ تفسير امام حسن عسكرى]]( ع) تقريبا اغلب تفسير
 
 
 
13- فقيه صدوق 200 مورد
 
 
 
14- [[كافى]] 1350 مورد
 
 
 
15- [[جوامع الجامع]] 145 مورد
 
 
 
16- [[خصال]] 145 مورد
 
 
 
17- [[علل الشرايع]] 180 مورد
 
 
 
18- ع[[يون اخبار الرضا( ع)]] 160 مورد
 
 
 
19- مجالس 90 مورد
 
 
 
20- [[مصباح الشريعة]] 40 مورد
 
 
 
21- [[الخرائج و الجرايح]] 15 مورد
 
 
 
22- [[معانى الاخبار]] 135 مورد
 
 
 
23-[[نهج البلاغه]] 55 مورد
 
 
 
24- [[ثواب الاعمال]] 220 مورد
 
 
 
25- [[عوالى اللئالى]] 15 مورد
 
 
 
26- [[قرب الاسناد]] 30 مورد
 
 
 
27- [[مناقب ابن شهرآشوب]] 45 مورد
 
 
 
28- [[روضة الواعظين]] 23 مورد
 
 
 
29- [[محاسن برقى]] موارد كم‌
 
 
 
30- [[صحيفه سجاديه]] موارد كم‌
 
 
 
31- [[تفسير ابى حمزه ثمالى]] موارد كم‌
 
 
 
32- [[تحف العقول]] موارد كم‌
 
 
 
33- نهايه [[شيخ طوسى]] موارد كم‌
 
 
 
34- [[تفسير تبيان]] موارد كم
 
 
35- [[عدة الاصول]] موارد كم‌
 
 
 
36- [[المشكاة]] موارد كم‌
 
 
 
37- [[مختصر البصائر]] موارد كم‌
 
 
 
38- [[مصباح المتهجد]] موارد كم‌
 
 
 
39- اقبال موارد كم‌
 
 
 
40- طب الائمة« عليهم السلام» موارد كم‌
 
 
 
 
 
از منابع اهل سنت، علاوه بر استفاده از روايات تفسير بيضاوى، از كتب ذيل نقل نموده است.
 
 
 
41- [[شواهد التنزيل‌]]
 
 
 
42-[[ تفسير نعمانى‌]]
 
 
 
43- تفسير [[سعد السعود]]
 
 
 
44- الجامع الصغير
 
 
 
45- [[تفسير بحر المحيط]]
 
 
 
46- [[تفسير كشاف‌]]
 
 
 
47- [[در المنثور]]
 
 
 
48- [[تفسير كلبى‌]]
 
 
 
49- [[تفسير ثعلبى‌]]
 
 
 
بنابراين بيشترين استفاده را در روايات از تفسير قمى، تفسير عياشى، كافى و تفسير مجمع البيان نموده است.
 
 
 
== حواشى و ترجمه‌ ها  ==
 
 
      
 
      
تفسير صافى از ابتدا مورد توجه علماء قرار گرفت و عده‌اى نيز بر آن تعليقاتى نوشته‌اند.
+
«تفسیر صافى» همواره مورد توجه و بهره بردارى علماء و دانش پژوهان قرار گرفته و حتى در گذشته متن درسى طلاب [[حوزه علمیه]] بوده است. عده‌اى نیز بر آن حاشیه و تعلیقاتى نوشته‌اند، از جمله:
از جمله حواشى:
 
 
 
1- حاشيه ملا آقا خوئى تبريزى( متوفى 1307 ه. ق)
 
 
 
2- حاشيه سيد صدر الدين يزدى‌
 
 
 
3- حاشيه ملا عبد الرضا دماوندى( متوفى 1160)
 
 
 
4- حاشيه ميرزا محمد على طباطبايى يزدى متخلص به وامق در يك جلد به زبان عربى( متوفى 1240)
 
 
 
5- حاشيه ميرزا محمد تويسركانى.
 
 
 
6- حاشيه و شرح تفسير صافى از سيد عبد الاعلى سبزوارى در يك جلد به زبان عربى شيوا، مصنف با مشرب معقول خود حواشى و شروحى بر تفسير صافى نگاشته است. نسخه اصل به خط مؤلف در كتابخانه وى در نجف اشرف موجود است.
 
 
 
7- حضرت آيت اللّه حسن زاده آملى مى‌فرمايد تفسير« روان جاويد» در 5 جلد اثر ميرزا محمد ثقفى ترجمه« تفسير صافى» مى‌باشد.
 
 
 
8- ترجمه تفسير صافى توسط آقايان سبحانى و محمد باقر ساعدى خراسانى توسط نشر صفا تهران به سال 1405 در 368 صفحه وزيرى به چاپ رسيده است.
 
 
 
9- حاشيه دهگردى بر تفسير صافى تأليف سيد ابو القاسم حسينى از علماى اماميه در قرن 14 ه اوائل قرن 15 هجر
 
 
 
==وضعیت نشر==
 
 
 
این كتاب با مقدمه و تصحیح شیخ حسین اعلى به همت مؤسسه اعلمى للمطبوعات چاپ و منتشر شده است.
 
 
 
==پانویس==
 
<references/>
 
  
 +
* ۱- حاشیه ملا آقا خوئى تبریزى (متوفى ۱۳۰۷ ه.ق)
 +
* ۲- حاشیه سید صدرالدین یزدى‌
 +
* ۳- حاشیه ملا عبدالرضا دماوندى (متوفى ۱۱۶۰)
 +
* ۴- حاشیه میرزا محمدعلى طباطبایى یزدى متخلص به وامق، در یک جلد به زبان عربى (متوفى ۱۲۴۰)
 +
* ۵- حاشیه میرزا محمد تویسرکانى.
 +
* ۶- حاشیه و شرح تفسیر صافى از [[سید عبدالاعلی سبزواری|سید عبدالاعلى سبزوارى]] (متوفى ۱۴۱۴ ق) در یک جلد به زبان عربى. مصنف با مشرب معقول خود حواشى و شروحى بر تفسیر صافى نگاشته است.
 +
* ۷- حاشیه [[سید ابوالقاسم دهکردی|سید ابوالقاسم دهکردى]] (متوفى ۱۳۵۳ ق) از علماى بزرگ [[امامیه]].
 +
* ۸- ترجمه تفسیر صافى، توسط آیت اللّه [[محمد ثقفی تهرانی|میرزا محمد ثقفى]]؛ علامه [[علامه حسن زاده آملی|حسن زاده آملى]] مى‌فرماید: «[[روان جاوید در تفسیر قرآن مجید (کتاب)|تفسیر روان جاوید]]» در ۵ جلد اثر میرزا محمد ثقفى، ترجمه تفسیر صافى مى‌باشد.
 +
* ۹- ترجمه تفسیر صافى، توسط آقایان سبحانى و محمدباقر ساعدى خراسانى، توسط نشر صفا تهران به سال ۱۴۰۵ در ۳۶۸ صفحه وزیرى به چاپ رسیده است.
 
==منابع==
 
==منابع==
 
*محمدرضا ضمیری، کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی.
 
*محمدرضا ضمیری، کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی.
*مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار جامع التفاسیر[لوح فشرده]، بخش کتابشناسی  
+
*[[نرم افزار جامع تفاسیر نور|نرم افزار جامع التفاسیر نور]]، بخش کتابشناسی.
 
 
==متن کتاب تفسير الصافي==
 
[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39168/تفسير-الصافي  تفسير الصافي]
 
 
 
 
[[رده:تفاسیر]]
 
[[رده:تفاسیر]]
 
[[رده:تفاسیر روایی]]
 
[[رده:تفاسیر روایی]]
 
[[رده:آثار فیض کاشانی]]
 
[[رده:آثار فیض کاشانی]]
 
{{تفسیر قرآن}}
 
{{تفسیر قرآن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۶

تفسیر الصافی .jpg
نویسنده فیض کاشانی
موضوع تفاسیر شیعه
زبان عربی
تعداد جلد ۵
مصحح حسین‌ اعلمی

تفسیر الصافی

«تفسیر صافى» تألیف ملامحسن فیض کاشانى (م، ۱۰۹۱ ق) از تفاسیر روایی مشهور شیعه به حساب مى آید که از روایات در تفسیر آیات به شکل گسترده استفاده کرده است. این تفسیر همواره مورد توجه و بهره‌بردارى علما و دانش‌پژوهان قرار گرفته و حاشیه‌های متعددى بر آن نوشته‌ شده است.

مؤلف

محمد بن مرتضى مشهور به فیض کاشانی (۹۷۷-۱۰۹۱ ق)، حکیم، محدث، مفسر، عارف، شاعر، و یکى از اکابر علما و فقهاء اخباری دوره صفویه در قرن یازدهم هجری است. از اساتید برجسته او می توان به ملاصدرای شیرازی، محمدتقی مجلسی، شیخ بهایی، میرفندرسکی و میرداماد اشاره کرد.

برخی از آثار مهم ایشان عبارتند از: تفسیر صافی، تفسیر اصفی، الوافی و المحجة البیضاء.

ملامحسن فیض در سن ۸۴ سالگى، در ۲۲ ربیع الثانى سال ۱۰۹۱ در شهر کاشان از دنیا رفت و در قبرستانى که در زمان حیاتش زمین آن را خریدارى و وقف نموده بود، به خاک سپرده شد.

انگیزه تألیف

فیض کاشانی تفسیر خود را با دیباچه‌ای آغاز مى‌کند و ضمن آن، از جریان تفسیرنگارى و زمینه‌هاى تفاسیر نوشته‌شده در فرهنگ اسلامى سخن مى‌گوید. پس از آن به انواع تفسیرنگارى اشاره‌اى دارد و اعتراضى به تفسیرنگارى، بدون توجه به اهل‌بیت(علیهم السلام) و تعالیم آن بزرگواران مى‌کند و از تفاسیرى سخن به میان مى‌آورد که با روایات و اخبار، قرآن را تفسیر کرده‌اند و یادآورى مى‌کند که این‌گونه تفاسیر نیز از کاستى‌ها و ناهنجارى‌ها به‌دور نیستند؛ این‌گونه تفاسیر یا کامل نیستند، یا تفسیر تمام آیات را ندارند؛ برخى نیز سرشارند از اخبار ضعیف و در برخى دیگر روایاتى آمده، بى‌ارتباط با موضوع، بدون تدوینى شایسته و ترتیبى زیبا. افزون بر اینها، در این‌گونه تفاسیر، روایاتى راه یافته است برخلاف عقل و خرد، همانند نسبت عصیان و سفاهت به انبیا و پاره‌ای از آنها مشتملند بر تأویلاتى بی‌جا و نفرت‌زا و حیرت‌افزا و بالاخره در این مجموعه‌ها، گاه روایات، به‌ظاهر متضادند و مفسران هیچ‌گونه تلاشى، براى رفع تضاد از آنها به‌کار نبسته‌اند.

مرحوم فیض بعد از این مطالب مى‌فرماید: «به‌هرحال من تاکنون، در میان تفاسیر، با همه گستردگى تعداد آنها، تفسیرى مهذب و پیراسته از ناهنجارى‌ها با بیانى کافى که تشنگان را سیراب کند، نیافته‌ام و امیدوارم این تفسیر، همانى باشد که انتظار مى‌رود؛ تفسیرى که مطالب و روایات صحیح را از روایات کدر و ناصاف، تمیز دهد، از مفسرى که با شناخت متن احادیث، پى به صحت و ضعف آن، برد نه با شناخت اسانید، مفسرى که علم را از خداوند گرفته باشد، نه از اساتید، مفسرى که توانایى شکافتن روایات و تجزیه و تحلیل آنها را داشته باشد و با این توان، روایات صاف را از روایات غبارآلود، بازشناساند و از دل روایات اهل‌بیت(ع) مطالب مناسب فهم اهل زمانش را استخراج و بیان نماید و زوائد را به‌دور افکند به‌گونه‌ای که ابهام را بزداید نه آنکه ابهامی را بر ابهامی بیفزاید.»

محتوا و شیوه تفسیر

ویژگى مهم «تفسیر صافی» در دو جهت است؛ نخست، بهره گیرى از روایات در تفسیر آیات به شکل گسترده و نقد و ارزیابى این روایات در دلالت بر آیات؛ دوم، استفاده از نکات ادبى و بلاغى.

مرحوم فیض در نقل روایات، از منابع تفسیرى و غیر تفسیرى متعددى استفاده نموده است. روایات را با ذکر مرجع بدون سند بیان کرده و در مواردى نیز مرجع روایت را ذکر ننموده است، در بعض موارد فقط به نقل مقطع مورد نظر کفایت کرده و از نقل بقیه روایت اجتناب کرده است، گاهى نیز به تحلیل یا جمع یا توجیه روایات مى‌پردازد.

در نقل از تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى علیه السلام بدلیل کثرت نقل، در غالب موارد اشاره به تفسیر نمى‌کند، امّا در مقدمه دوازدهم مى‌فرماید: در سوره بقره اغلب تفسیر ما از تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى علیه السلام است، به همین جهت بدون ذکر آن روایات را نقل مى‌کند.

گاهى عین عبارات تفسیر را مى‌آورد، گاهى اندکى را حذف و بقیه را مى‌آورد، و گاهى نیز نقل به معنى مى‌کند. مرحوم فیض در مورد نقل روایات در مقدمه دوازدهم مى‌فرماید: در جایى که روایات هم معناى زیادى وجود دارد، جامع‌ترین آن را نقل نموده و از ذکر دیگر روایات بدلیل اختصار، صرف‌نظر کرده‌ایم و گاهى به کثرت آن اشاره داشته‌ایم. در جایى که روایات مختلف وجود دارد، اصح، احسن و اعم آنها را انتخاب کرده، نقل مى‌کنیم و در مواردى نیز اشاره به موارد اختلاف کرده‌ایم.

مفسر، مطالب بخش دوم یعنی مباحث غیر روایى خود را در شأن نزول، لغت، قرائت، و اعراب آیات، غالبا از تفسیر بیضاوى اخذ کرده است، و این شیوه‌اى است که خود در مقدمه دوازدهم، اشاره به آن نموده است (البته بدون نام بردن از تفسیرى خاص). در تطبیق اجمالى مطالب غیر روائى تفسیر صافى با تفسیر بیضاوى، به راحتى مى‌توان تخمین آیت اللّه رضا استادى که می گوید «۹۰ درصد جملات تفسیر صافى از بیضاوى است» را پذیرفت.

البته مرحوم فیض در نقل مطالب بیضاوى، گاهى تعبیر جمله را تغییر داده، از حالت اسمیه به فعلیه و بر عکس، فعل مضارع را به ماضى و بر عکس، و در بسیارى موارد نیز عین تعبیر را حفظ نموده است. البته این بدان معنا نیست که همه مطالب تفسیر بیضاوى را، نقل کرده باشد، بلکه نقل ایشان گزینشى بوده است. همانطور که مصنف در مقدمه دوازدهم بیان کرده است، تا وقتى روایتى موجود بود سراغ قول مفسرین نمى‌رود، به همین جهت نقل او از تفسیر بیضاوى پس از اتمام تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى (علیه السلام) بیشتر و نمایانتر مى‌شود. اینک نمونه‌ایى در چگونگى نقل از تفسیر بیضاوى را ذکر مى‌شود:

مفسر در تفسیر آیه «مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ » (۱۰۹ سوره بقره) مى‌نویسد: «قیل اى تمنوا ذلک من عند انفسهم و تشهیهم لا من عند تدینهم و میلهم الى الحق او حسدا بالغا منبعثا من اصل انفسهم»؛ که در تفسیر بیضاوى ذیل همین آیه آمده است:«مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ »؛ «اى تمنوا ذلک من عند انفسهم و تشهیهم، لا من قبل التدین و المیل مع الحق، او بحسدا اى حسدا بالغا منبعثا من اصل نفوسهم».

منابع روایى تفسیر

برخی از منابع شیعى که مرحوم فیض از آنها نقل روایت نموده، با تعداد موارد نقل به شرح ذیل مى‌باشد: (قابل توجه اینکه بدلیل تقطیع روایات توسط مرحوم فیض، هر مورد نمایانگر یک روایت مستقل نیست.)

از منابع اهل سنت نیز، علاوه بر استفاده از روایات تفسیر بیضاوى، از کتب ذیل نقل نموده است:

حواشى و ترجمه‌‌ها

«تفسیر صافى» همواره مورد توجه و بهره بردارى علماء و دانش پژوهان قرار گرفته و حتى در گذشته متن درسى طلاب حوزه علمیه بوده است. عده‌اى نیز بر آن حاشیه و تعلیقاتى نوشته‌اند، از جمله:

  • ۱- حاشیه ملا آقا خوئى تبریزى (متوفى ۱۳۰۷ ه.ق)
  • ۲- حاشیه سید صدرالدین یزدى‌
  • ۳- حاشیه ملا عبدالرضا دماوندى (متوفى ۱۱۶۰)
  • ۴- حاشیه میرزا محمدعلى طباطبایى یزدى متخلص به وامق، در یک جلد به زبان عربى (متوفى ۱۲۴۰)
  • ۵- حاشیه میرزا محمد تویسرکانى.
  • ۶- حاشیه و شرح تفسیر صافى از سید عبدالاعلى سبزوارى (متوفى ۱۴۱۴ ق) در یک جلد به زبان عربى. مصنف با مشرب معقول خود حواشى و شروحى بر تفسیر صافى نگاشته است.
  • ۷- حاشیه سید ابوالقاسم دهکردى (متوفى ۱۳۵۳ ق) از علماى بزرگ امامیه.
  • ۸- ترجمه تفسیر صافى، توسط آیت اللّه میرزا محمد ثقفى؛ علامه حسن زاده آملى مى‌فرماید: «تفسیر روان جاوید» در ۵ جلد اثر میرزا محمد ثقفى، ترجمه تفسیر صافى مى‌باشد.
  • ۹- ترجمه تفسیر صافى، توسط آقایان سبحانى و محمدباقر ساعدى خراسانى، توسط نشر صفا تهران به سال ۱۴۰۵ در ۳۶۸ صفحه وزیرى به چاپ رسیده است.

منابع

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: