رعایت سطح مخاطب عام متوسط است
عنوان بندی ضعیف
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

تحمید (حمدله): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (7پروژه: رتبه بندی، اولویت بندی ، سنجش کیفی)
(ویرایش)
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
تحمید، گفتن یا نوشتن «الحمدللّه» یا «الحمدللّه رب العالمین». مصدرِ منحوتِ (تراشیده شدة) آن حَمدَله است، نظیر بَسمَله و حولقه. بیشتر نحویان و مفسران کلمة «الحمد» را در جملة «الحمدللّه» مبتدا و مرفوع و «ال» را در الحمد به معنای جنس می دانند که دلالت بر استغراق دارد و بیان می کند که حمد به خدا اختصاص دارد. بعضی «الحمد» را منصوب دانسته اند و جمله ای مثل «اَحْمدُاللّهَ» یا شبیه آن را قبل از «الحمد» در تقدیر گرفته اند.<ref> سیبویه، ج1، ص329؛ فخررازی، ج1، ص220؛ ابوحیّان، ج1، ص18؛ زمخشری، ج1، ص9ـ10؛ قرطبی، ج1، ص135ـ136 </ref> در برخی تفاسیر عرفانی آمده که تمامی اقسام حمد، چه از حیث وصفی و چه تکوینی، بازگشت به حمد حق تعالی دارد و در واقع حمد خداوند است.<ref>قشیری، ج1، ص45؛ امام خمینی، ص111ـ112 </ref>
+
'''«تحمید»'''، به معنای گفتن «الحَمدُلِلَّه» یا «الحَمدُلِلَّهِ رَبِّ العالَمین» است و مصدرِ منحوتِ آن «حَمدَله» می باشد، نظیر «[[بسمله|بَسمَله]]» و «[[حوقله]]». گفتن «الحمدللّه» در برخی از آیات [[قرآن کریم]] توصیه شده است. «تحمید» از [[ذکر (اصطلاح اخلاق و عرفان)|اذکار]] رایج مسلمانان است، زیرا بنا بر [[حدیث|احادیث]]، گفتنِ الحمدللّه، بجا آوردن [[شکر]] نعمتهای بزرگ و کوچک [[الله|خداوند]] است.<ref> کلینی، ج۲، ص۱۰۲ </ref>
  
گفتن «الحمدللّه» در چندین آیه [[قرآن کریم]] توصیه شده است.<ref> مثلاً رجوع کنید به [[سوره مومنون]]: 28؛ [[سوره نحل]]: 59، 93؛ [[سوره عنکبوت]]: 63؛ [[سوره لقمان]]: 25 </ref>
+
== اهمیت تحمید ==
 +
گفتن «الحمدللّه» در چند آیه از [[قرآن کریم]] توصیه شده است، از جمله: [[آیه 28 سوره مؤمنون|آیه ۲۸ سوره مؤمنون]]؛ [[آیه 63 سوره عنکبوت|آیه ۶۳ سوره عنکبوت]]؛ [[آیه 25 سوره لقمان|آیه ۲۵ سوره لقمان]].
  
گذشته از این «الحمدللّه» در پنج سوره؛ [[سوره حمد]] و [[سوره انعام]] و [[سوره کهف]] و [[سوره سبأ]] و [[سوره فاطر]] عبارت آغازین سوره پس از بسمله است؛ از این رو این سوره ها را سُوَر حمد نامیده اند.<ref> رامیار، ص597؛ نیز رجوع کنید به [[سوره حمد]] </ref>
+
گذشته از این، «الحمدللّه» در پنج سوره: [[سوره حمد|حمد]]، [[سوره انعام|انعام]]، [[سوره کهف|کهف]]، [[سوره سبأ|سبأ]] و [[سوره فاطر|فاطر]]، عبارت آغازین سوره پس از [[بسمله]] است؛ از این رو این [[سوره|سوره ها]] را «سُوَر حمد» نامیده اند.<ref> رامیار، ص۵۹۷. </ref>
  
تحمید از اذکاری است که مسلمانان آن را مدام بر زبان جاری می کنند، زیرا بنا بر احادیث گفتنِ الحمدللّه بجا آوردن شکر نعمت های بزرگ و کوچک خداوند است. <ref> کلینی، ج2، ص102 </ref>
+
همچنین بر طبق روایتی از [[امام صادق]] علیه السلام، [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله هر روز ۳۶۰ مرتبه این تحمید را تکرار می کرد: «الحمدللّه رب العالمین کثیراً علی کل حال».<ref> همان، ج۲، ص۴۸۸ </ref>
  
همچنین بر طبق روایتی از [[امام صادق]] علیه السلام پیامبر اکرم هر روز 360 مرتبه این تحمید را تکرار می کرد: «الحمدللّه رب العالمین کثیراً علی کل حال» <ref> همان، ج2، ص488 </ref>
+
احادیث متعدد و مشابهی از پیامبر اکرم و [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم السلام نقل شده است با این مضمون که هیچ چیز نزد خدا دوست داشتنی تر از گفتن «الحمدللّه» نیست و بدان جهت خداوند خود را با این کلمه ستوده است.<ref> ابوالفتوح رازی، ج۱، ص۶۴؛ کلینی، همانجا </ref>
  
احادیث متعدد و مشابهی از پیامبر اکرم و امامان شیعه علیهم السلام نقل شده است با این مضمون که هیچ چیز نزد خدا دوست داشتنی تر از گفتن «الحمدللّه» نیست و بدان جهت خداوند خود را با این کلمه ستوده است.<ref> ابوالفتوح رازی، ج1، ص64؛ کلینی، همانجا </ref>
+
به گفته [[فخر رازى|فخررازی]] اولین کلمه ای که [[حضرت آدم علیه السلام|حضرت آدم]] علیه السلام بر زبان جاری کرد تحمید بود<ref> ج۱، ص۲۲۵ </ref> و برخی گفته اند که آدم علیه السلام اولین کسی بود که الحمدللّه گفت.<ref> ابن رسته، ص۲۰۰؛ فؤاد صالح السیّد، ص۲۷۳ </ref> بنابر [[آیه 10 سوره یونس|آیه ۱۰ سوره یونس]]، واپسین درخواست اهل [[بهشت]] نیز تحمید است. غزالی<ref> ج۱، ص۳۹۶ـ۳۹۷ </ref> روایتی از پیامبر آورده است که بر ارزش و آثار تحمید تأکید بسیار دارد.
  
به گفته فخررازی اولین کلمه ای که آدم علیه السلام بر زبان جاری کرد تحمید بود <ref> ج1، ص225 </ref> و برخی گفته اند که آدم علیه السلام اولین کسی بود که الحمدللّه گفت. <ref> ابن رسته، ص200؛ فؤاد صالح السیّد، ص273 </ref> بنابر آیه دهم [[سوره یونس]]، واپسین درخواست اهل بهشت نیز تحمید است. غزالی <ref> ج1، ص396ـ397 </ref> روایتی از پیامبر آورده است که بر ارزش و آثار تحمید تأکید بسیار دارد.
+
بنابر روایتی از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله، هر امر مهمی که با تحمید آغاز نشود، نافرجام و نامیمون است.<ref> نووی، ص۱۰۳؛ ابوداود، ج۵، ص۱۷۲</ref> بر این اساس کتابها و نامه ها و [[خطبه]] ها و خطابه ها را با تحمید آغاز می کرده اند.<ref> رجوع کنید به ستوده و نجف زاده بارفروش، ج۱ </ref>
  
تحمید در فقه نیز مطرح است و یکی از اجزای خطبة [[نماز جمعه]] است که برخی آن را واجب و برخی مستحب می دانند <ref> ابواسحاق شیرازی، ج1، ص118؛ مسلم بن حجاج، ج1، ص593؛ حرّ عاملی، ج7، ص342 </ref>
+
خطبه معروف [[زیاد بن ابیه|زیاد]] را در [[بصره]] به سبب نداشتن تحمید، «خطبة بَتراء» (به معنای خطبه ناقص) خوانده اند.<ref> جاحظ، ج۲، ص۴۷؛ قس د.اسلام ، چاپ دوم، ذیل «حَمدَله» </ref> گاهی تحمید در ابتدای کتابها و رساله های فارسی به صورت ترجمه آمده است.<ref> رجوع کنید به ابن سینا، ص۱؛ نجم رازی، ص۱ </ref> به عقیده محمد بن عبدالخالق میهنی،<ref> ص۲۳ </ref> رسم نوشتن تحمید در انتهای نامه بجای ابتدای آن را عبدالحمید کاتب (متوفی ۱۳۲) در روزگار [[بنی امیه|امویان]] بنا نهاد.
 +
==حکم تحمید==
 +
«تحمید» در [[فقه]] نیز مطرح است. تحمید به عنوان جزئی از [[تسبیحات اربعه]] در [[رکعت]] سوم و چهارم [[نماز]] بنابر قول به وجوب آن و در دو خطبه [[نماز جمعه]]<ref> ابواسحاق شیرازی، ج۱، ص۱۱۸؛ مسلم بن حجاج، ج۱، ص۵۹۳؛ حرّ عاملی، ج۷، ص۳۴۲ </ref> و نیز در [[نماز خوف]] در صورت عدم امکان [[رکوع]] و [[سجده|سجود]] حتّی با اشاره که نوبت به گفتن تسبیحات اربعه به جای هر رکعت می‌رسد، [[واجب]] است.
  
تحمید نزد شیعیان پس از خواندن [[سوره حمد]] در نماز <ref> مقدس اردبیلی، ج2، ص234؛ حرّ عاملی، ج6، ص67 </ref> و قبل از تشهد <ref> نجفی، ج10، ص273 </ref> و پس از سلام نماز، مخصوصاً 33 مرتبه در تسبیحات حضرت زهرا سلام اللّه علیها مستحب شمرده می شود.<ref>نجفی، ج10، ص396ـ401؛ برقی، ج1، ص106؛ برای آگاهی از دیگر موارد مستحب رجوع کنید به ابوداود، ج1، ص491، ج5، ص290؛ مسلم بن حجاج، ج3، ص2095؛ ترمذی، ج5، ص508؛ نووی، ص42، 104؛ مجلسی، ج71، ص222، ج73، ص55، ج81، ص309 </ref>
+
تحمید در موارد زیر [[استحباب|مستحب]] است: بعد از فراغ از [[وضو]]؛<ref>جواهرالکلام ۲/۳۳۹.</ref> هنگام نگاه کردن در آینه؛<ref>وسائل الشیعة ۷/۱۷۳.</ref> بعد از عطسه برای عطسه کننده و نیز شنونده عطسه؛<ref>العروة الوثقى ۱/۷۱۷.</ref> برای مأموم بعد از فراغ [[امام جماعت‌|امام جماعت]] از حمد؛<ref>.۸۰۴</ref> برای نماز گزار بعد از گفتن «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ»؛<ref> ۶۷۲؛ جواهرالکلام ۱۰/۱۱۴.</ref> در آغاز [[تشهد|تشهّد]]<ref>العروة الوثقى ۱/۶۹۱.</ref> و نیز دو یا سه بار گفتن آن بعد از فراغ از تشهّد اول؛<ref> جواهرالکلام ۱۱/۲۷۷.</ref> صد بار برای امام جماعت در [[نماز باران|نماز استسقاء]]، پس از قرار گرفتن بر منبر بعد از [[تکبیر]] و [[تسبیح]] و [[تهلیل]]؛<ref> ۱۲/۱۴۶ </ref> هنگام ورود به [[مسجد]]؛<ref> ۱۴/۸۱ </ref> وقوف در [[عرفات]] و [[مشعر الحرام|مشعر]]؛ و در اثنای غذا خوردن و پایان آن.<ref> ۳۶/ ۴۵۲ـ۴۵۳ </ref>
  
* استحباب تحميد: در همه حالات به ويژه در موارد زير مستحب است:
+
بسیار [[حمد]] کردن [[الله|خداوند]] هنگام روآوردن و آشکار شدن نعمتهای الهی، بر انسان مستحب است<ref>وسائل الشیعة ۷/۱۷۴.</ref> و نیز از مستحبّات مؤکّد بعد از نماز، [[تسبیحات حضرت زهرا (س)|تسبیح حضرت زهرا]] (علیها السلام) است که از ارکان آن ۳۳ بار تحمید است که بنابر مشهور بعد از ۳۴ بار تکبیر گفته می‌شود.<ref>نجفی، ج۱۰، ص۳۹۶ـ۴۰۱؛ برقی، ج۱، ص۱۰۶؛ برای آگاهی از دیگر موارد مستحب رجوع کنید به: مجلسی، ج۷۱، ص۲۲۲. </ref>  
 
 
بعد از فراغ از وضو؛<ref>جواهرالكلام 2/339.</ref> هنگام نگاه كردن در آينه؛<ref>وسائل الشيعة 7/173.</ref> بعد از عطسه براى عطسه كننده و نيز شنونده عطسه؛<ref>العروة الوثقى 1/717.</ref> براى مأموم بعد از فراغ امام از حمد؛<ref>.804</ref> براى نماز گزار بعد از گفتن {سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ}؛<ref> 672؛ جواهرالكلام 10/114.</ref> در آغاز تشهّد<ref>العروة الوثقى 1/691.</ref> و نيز دو يا سه بار گفتن آن بعد از فراغ از تشهّد اوّل؛<ref> جواهرالكلام 11/277.</ref> صد بار براى امام در نماز استسقاء پس از قرار گرفتن بر منبر بعد از تكبير، تسبيحو تهليل<ref> 12/146 </ref>؛ هنگام ورود به مسجد<ref> 14/81 </ref>و وقوف در عرفات و مشعرو در اثناى غذا خوردن و پايان آن.<ref> 36/ 452ـ453 </ref>
 
 
 
بسيار حمد كردن خداوند هنگام روآوردن و آشكار شدن نعمتهاى الهى بر انسان، مستحب است.<ref>وسائل الشيعة 7/174.</ref>
 
 
 
گفتن الحمدللّه را در برخی موارد، از جمله در مکانهای ناپاک، ناپسند دانسته اند و در مدح معصیت نیز آن را حرام شمرده اند.<ref> الموسوعة الفقهیّة، ج10، ص266، 276</ref> سرّیِ سقَطی صوفی به سبب آنکه پس از شنیدن خبر سوختن بازار [[بغداد]] و در امان ماندن دکان خویش الحمدللّه گفت، سالها استغفار می کرد؛ بر این اساس برخی تحمید را در جایی که به جمعی مصیبت رسد و فرد از آن مصیبت در امان مانده باشد، ناپسند دانسته اند.<ref>عطار، ص337؛ فخررازی، ج1، ص224ـ225 </ref>
 
 
 
بنابر روایتی از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم هر امر مهمی که با تحمید آغاز نشود، نافرجام و نامیمون است.<ref> نووی، ص103؛ ابوداود، ج5، ص172</ref> بر این اساس کتابها و نامه ها و خطبه ها و خطابه ها را با تحمید آغاز می کرده اند.<ref> رجوع کنید به ستوده و نجف زاده بارفروش، ج1 </ref>
 
 
 
خطبة معروف زیاد را در [[بصره]] به سبب نداشتن تحمید، «خطبة بَتراء» (به معنای خطبة ناقص) خوانده اند.<ref> جاحظ، ج2، ص47؛ قس د.اسلام ، چاپ دوم، ذیل «حَمدَله» </ref>. گاهی تحمید در ابتدای کتابها و رساله های فارسی به صورت ترجمه آمده است.<ref> رجوع کنید به ابن سینا، ص1؛ نجم رازی، ص1 </ref> به عقیده محمد بن عبدالخالق میهنی<ref> ص23 </ref>، رسم نوشتن تحمید در انتهای نامه بجای ابتدای آن را عبدالحمید کاتب (متوفی 132) در روزگار امویان بنا نهاد.
 
  
 +
گفتن الحمدللّه را در برخی موارد، از جمله در مکانهای ناپاک، ناپسند دانسته اند و در مدح [[معصیت]] نیز آن را [[حرام]] شمرده اند.<ref> الموسوعة الفقهیّة، ج۱۰، ص۲۶۶، ۲۷۶</ref> گفته شده سرّیِ سقَطی صوفی، به سبب آنکه پس از شنیدن خبر سوختن بازار [[بغداد]] و در امان ماندن دکان خویش الحمدللّه گفت، سالها [[استغفار]] می کرد؛ بر این اساس برخی تحمید را در جایی که به جمعی مصیبت رسد و فرد از آن مصیبت در امان مانده باشد، ناپسند دانسته اند.<ref>عطار، ص۳۳۷؛ فخررازی، ج۱، ص۲۲۴ـ۲۲۵ </ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* دانشنامه جهان اسلام، جلد ذیل مدخل ''تحمید'' از محسن معینی (با تلخیص)، در دسترس در  پایگاه دانشنامه جهان اسلام.
+
*[[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]، جلد ۶، ذیل مدخل "''تحمید"'' از محسن معینی (با تلخیص).
* جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، ج2، صفحه 383، ذیل مدخل ''تحمید''.
+
*[[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام]]، ج۲، صفحه ۳۸۳، جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى.
 
+
*[http://wiki.isca.ac.ir/wiki/index.php/%D8%AA%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF_(_%D9%81%D9%82%D9%87_) دانشنامه علوم اسلامی]، بازیابی: ۲ بهمن ماه ۱۳۹۲.
 +
== مطالب مرتبط ==
 +
* [[شکر|حمد (شکر)]]
 
[[رده:نماز]]
 
[[رده:نماز]]
 
[[رده:آداب و سنن]]
 
[[رده:آداب و سنن]]
 
[[رده:مقاله های مرتبط به دانشنامه]]
 
[[رده:مقاله های مرتبط به دانشنامه]]
 
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۴۴

«تحمید»، به معنای گفتن «الحَمدُلِلَّه» یا «الحَمدُلِلَّهِ رَبِّ العالَمین» است و مصدرِ منحوتِ آن «حَمدَله» می باشد، نظیر «بَسمَله» و «حوقله». گفتن «الحمدللّه» در برخی از آیات قرآن کریم توصیه شده است. «تحمید» از اذکار رایج مسلمانان است، زیرا بنا بر احادیث، گفتنِ الحمدللّه، بجا آوردن شکر نعمتهای بزرگ و کوچک خداوند است.[۱]

اهمیت تحمید

گفتن «الحمدللّه» در چند آیه از قرآن کریم توصیه شده است، از جمله: آیه ۲۸ سوره مؤمنون؛ آیه ۶۳ سوره عنکبوت؛ آیه ۲۵ سوره لقمان.

گذشته از این، «الحمدللّه» در پنج سوره: حمد، انعام، کهف، سبأ و فاطر، عبارت آغازین سوره پس از بسمله است؛ از این رو این سوره ها را «سُوَر حمد» نامیده اند.[۲]

همچنین بر طبق روایتی از امام صادق علیه السلام، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هر روز ۳۶۰ مرتبه این تحمید را تکرار می کرد: «الحمدللّه رب العالمین کثیراً علی کل حال».[۳]

احادیث متعدد و مشابهی از پیامبر اکرم و امامان علیهم السلام نقل شده است با این مضمون که هیچ چیز نزد خدا دوست داشتنی تر از گفتن «الحمدللّه» نیست و بدان جهت خداوند خود را با این کلمه ستوده است.[۴]

به گفته فخررازی اولین کلمه ای که حضرت آدم علیه السلام بر زبان جاری کرد تحمید بود[۵] و برخی گفته اند که آدم علیه السلام اولین کسی بود که الحمدللّه گفت.[۶] بنابر آیه ۱۰ سوره یونس، واپسین درخواست اهل بهشت نیز تحمید است. غزالی[۷] روایتی از پیامبر آورده است که بر ارزش و آثار تحمید تأکید بسیار دارد.

بنابر روایتی از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله، هر امر مهمی که با تحمید آغاز نشود، نافرجام و نامیمون است.[۸] بر این اساس کتابها و نامه ها و خطبه ها و خطابه ها را با تحمید آغاز می کرده اند.[۹]

خطبه معروف زیاد را در بصره به سبب نداشتن تحمید، «خطبة بَتراء» (به معنای خطبه ناقص) خوانده اند.[۱۰] گاهی تحمید در ابتدای کتابها و رساله های فارسی به صورت ترجمه آمده است.[۱۱] به عقیده محمد بن عبدالخالق میهنی،[۱۲] رسم نوشتن تحمید در انتهای نامه بجای ابتدای آن را عبدالحمید کاتب (متوفی ۱۳۲) در روزگار امویان بنا نهاد.

حکم تحمید

«تحمید» در فقه نیز مطرح است. تحمید به عنوان جزئی از تسبیحات اربعه در رکعت سوم و چهارم نماز بنابر قول به وجوب آن و در دو خطبه نماز جمعه[۱۳] و نیز در نماز خوف در صورت عدم امکان رکوع و سجود حتّی با اشاره که نوبت به گفتن تسبیحات اربعه به جای هر رکعت می‌رسد، واجب است.

تحمید در موارد زیر مستحب است: بعد از فراغ از وضو؛[۱۴] هنگام نگاه کردن در آینه؛[۱۵] بعد از عطسه برای عطسه کننده و نیز شنونده عطسه؛[۱۶] برای مأموم بعد از فراغ امام جماعت از حمد؛[۱۷] برای نماز گزار بعد از گفتن «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ»؛[۱۸] در آغاز تشهّد[۱۹] و نیز دو یا سه بار گفتن آن بعد از فراغ از تشهّد اول؛[۲۰] صد بار برای امام جماعت در نماز استسقاء، پس از قرار گرفتن بر منبر بعد از تکبیر و تسبیح و تهلیل؛[۲۱] هنگام ورود به مسجد؛[۲۲] وقوف در عرفات و مشعر؛ و در اثنای غذا خوردن و پایان آن.[۲۳]

بسیار حمد کردن خداوند هنگام روآوردن و آشکار شدن نعمتهای الهی، بر انسان مستحب است[۲۴] و نیز از مستحبّات مؤکّد بعد از نماز، تسبیح حضرت زهرا (علیها السلام) است که از ارکان آن ۳۳ بار تحمید است که بنابر مشهور بعد از ۳۴ بار تکبیر گفته می‌شود.[۲۵]

گفتن الحمدللّه را در برخی موارد، از جمله در مکانهای ناپاک، ناپسند دانسته اند و در مدح معصیت نیز آن را حرام شمرده اند.[۲۶] گفته شده سرّیِ سقَطی صوفی، به سبب آنکه پس از شنیدن خبر سوختن بازار بغداد و در امان ماندن دکان خویش الحمدللّه گفت، سالها استغفار می کرد؛ بر این اساس برخی تحمید را در جایی که به جمعی مصیبت رسد و فرد از آن مصیبت در امان مانده باشد، ناپسند دانسته اند.[۲۷]

پانویس

  1. کلینی، ج۲، ص۱۰۲
  2. رامیار، ص۵۹۷.
  3. همان، ج۲، ص۴۸۸
  4. ابوالفتوح رازی، ج۱، ص۶۴؛ کلینی، همانجا
  5. ج۱، ص۲۲۵
  6. ابن رسته، ص۲۰۰؛ فؤاد صالح السیّد، ص۲۷۳
  7. ج۱، ص۳۹۶ـ۳۹۷
  8. نووی، ص۱۰۳؛ ابوداود، ج۵، ص۱۷۲
  9. رجوع کنید به ستوده و نجف زاده بارفروش، ج۱
  10. جاحظ، ج۲، ص۴۷؛ قس د.اسلام ، چاپ دوم، ذیل «حَمدَله»
  11. رجوع کنید به ابن سینا، ص۱؛ نجم رازی، ص۱
  12. ص۲۳
  13. ابواسحاق شیرازی، ج۱، ص۱۱۸؛ مسلم بن حجاج، ج۱، ص۵۹۳؛ حرّ عاملی، ج۷، ص۳۴۲
  14. جواهرالکلام ۲/۳۳۹.
  15. وسائل الشیعة ۷/۱۷۳.
  16. العروة الوثقى ۱/۷۱۷.
  17. .۸۰۴
  18. ۶۷۲؛ جواهرالکلام ۱۰/۱۱۴.
  19. العروة الوثقى ۱/۶۹۱.
  20. جواهرالکلام ۱۱/۲۷۷.
  21. ۱۲/۱۴۶
  22. ۱۴/۸۱
  23. ۳۶/ ۴۵۲ـ۴۵۳
  24. وسائل الشیعة ۷/۱۷۴.
  25. نجفی، ج۱۰، ص۳۹۶ـ۴۰۱؛ برقی، ج۱، ص۱۰۶؛ برای آگاهی از دیگر موارد مستحب رجوع کنید به: مجلسی، ج۷۱، ص۲۲۲.
  26. الموسوعة الفقهیّة، ج۱۰، ص۲۶۶، ۲۷۶
  27. عطار، ص۳۳۷؛ فخررازی، ج۱، ص۲۲۴ـ۲۲۵

منابع

مطالب مرتبط