مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اصحاب فیل: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تغییرات اساسی در عناوین و مطالب)
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
اصحاب فیل گروهی بودند که از دیار خود به قصد تخریب [[کعبه]] معظمه حرکت کردند، اما خدای تعالی با فرستادن مرغان ابابیل و با ریزش کلوخهای سنگی بر سر آنان هلاکشان نموده
+
'''«اصحاب الفیل»''' تعبیری [[قرآن|قرآنی]]، و اشاره به سپاهى فیل‌سوار است که به فرماندهى [[ابرهه|اَبرَهه]]، قصد ویران کردن [[کعبه]] معظمه را داشتند، اما [[خداوند]] با فرستادن دسته‌هایى از پرندگان ([[ابابیل]]) و ریختن سنگریزه‌هایی بر سر آنان هلاکشان نمود. داستان اصحاب فیل در میان مردم [[حجاز]] چنان ‌مشهور بود که سال وقوع این رخداد، را «[[عام الفیل|عام‌الفیل]]» نامیده و مبدئى براى [[تاریخ]] قرار دادند.
== اصحاب فیل چه کسانی بودند==
+
==ماجرای اصحاب فیل==
اصحاب از ماده‌ی "صحب" در لغت به معنای ملازم و همراه (انسان، حیوان، مکان یا زمان)<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، دمشق بیروت، دارالعلم الدار الشامیة، 1412 ق‌، چاپ اول‌، ص475.</ref> و جمع صاحب می‌باشد.<ref>مصطفوی، حسن‌؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، تهران‌، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، 1360ش‌، ج6، ص190.</ref>
+
[[ابرهه]] فرزند صَبّاح، اهل [[حبشه]] و از فرمانروایان [[یمن]] بود و بر اثر زخمى که در یکى از جنگ‌ها در صورت وى پدید آمد به اَشرَم ملقب شد. او با حیله‌اى، فرمانرواى پیشین یمن، یعنى «اَرباط» را کشت و خود بر جاى او نشست.<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۴۲؛ روح‌المعانى، مج‌ ۱۶، ج‌ ۳۰، ص‌ ۴۲۰.</ref>
اصحاب فیل به سپاهى گفته مى‌شود كه به فرماندهى اَبرَهه، قصد ویران كردن كعبه را داشتند. ابرهه فرزند صَبّاح، اهل حبشه و از فرمانروایان یمن بود و بر اثر زخمى كه در یكى از جنگ‌ها در صورت وى پدید آمد به اَشرَم ملقب شد. كنیه وى را اَبویَكْسوم دانسته‌اند.<ref> مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 821؛ روح المعانى، مج‌ 16، ج‌ 30، ص ‌420.</ref> او با حیله‌اى، فرمانرواى پیشین یمن، یعنى «اَرباط» را كشت و خود بر جاى او نشست.<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ ص‌ 42؛ روح‌المعانى، مج‌ 16، ج‌ 30، ص‌ 420.</ref>
 
== تأسیس کلیسای قُلَّیْس به دست ابرهه ==
 
ابرهه از این كه كعبه مورد توجه ویژه مردم بود و [[زیارت]] آن، قدرت و شوكت [[مكه]] را در پى داشت ناخشنود بود و تصمیم گرفت مردم را به جاى مكه، متوجه یمن كند تا سلطه و نفوذ حبشه و امپراتورى روم و تسلط آن‌ها بر همه سرزمین‌هاى عربى مانند مكه بیشتر شود. 
 
وى در پى این تصمیم، كلیسایى باشكوه به نام «قُلَّیْس» در صَنعا بنا كرد و از مردم خواست تا به جاى كعبه، به زیارت آن بروند.<ref> جامع البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 386؛ مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 822.</ref>
 
==اقدام اعراب علیه کلیسای قُلَّیْس==
 
خبر تأسیس این كلیسا عرب‌ها را بسیار خشمگین ساخت، به ‌طورى ‌كه گفته‌اند: یكى از آن‌ها خود را به قلیس رساند و آن را آلوده ساخت<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ 1، ص‌ 45؛ تاریخ طبرى، ج‌ 1، ص‌ 440.</ref> و یكى از فرستادگان ابرهه به نام محمد بن ‌خُزاعى كه براى فراخوانى مردم به زیارت قلّیس به میان عرب‌ها رفته بود، به دست آنان كشته شد.<ref> تاریخ طبرى، ج‌ 1، ص‌ 440؛ جامع البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 387.</ref>
 
برخى گفته‌اند: گروهى از قریش در راه تجارتشان، كنار یكى از معابد مسیحیان فرود آمده، براى پختن غذا آتشى برافروختند و باد، آتش را در معبد افكند و آن را سوزاند.<ref> المفصل، ج‌ 3، ص‌ 510، 512؛ مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 824.</ref>
 
==تصمیم به تخریب کعبه==
 
این اقدامات خشم ابرهه را برانگیخت و فهمید كه با بودن كعبه، نمى‌تواند مردم را از مكه متوجه یمن كند و به اهداف خود برسد، از این‌رو تصمیم گرفت كعبه را ویران كند. براى این ‌كار سپاهى مجهز فراهم آورد و با فیل‌هاى جنگى به سوى [[مكه]] حركت كرد. شمار سپاهیان را 60000، و تعداد فیل‌ها را یك، 8، 12، 13 و 1000 رأس نوشته‌اند.<ref> مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 824؛ روح المعانى، مج‌ 16، ج ‌30، ص‌ 421.</ref>
 
در بین راه، هر قبیله‌اى را كه با آن‌ها به مقابله برمى‌خاست درهم شكسته و سران آن‌ها را اسیر مى‌كردند<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ 1، ص‌ 46؛ تاریخ طبرى، ج‌ 1، ص‌ 440.</ref> تا در نزدیكى مكه در محلى به نام «مُغَمَّس»<ref> جامع‌البیان، مج ‌15، ج‌ 30، ص‌ 388؛ مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 822.</ref> یا «حبّ المُحَصَّب»<ref> مروج الذهب، ج‌ 2، ص‌ 139.</ref> فرود آمدند. ابرهه گروهى از سواران خود را به فرماندهى اَسود ‌بن ‌مقصود براى تاراج اموال مردم به مكه فرستاد كه در این میان 200 شتر را از عبدالمطلب به غارت بردند<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ 1، ص‌ 48؛ جامع البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 388.</ref> و به وسیله حُناطه حِمْیَرى به بزرگ مكیان یعنى [[عبدالمطلب]] پیامى به این مضمون فرستاد كه من قصد جنگ با شما را ندارم و هدفم ویران كردن این خانه است.
 
==ملاقات عبدالمطلب و ابرهه==
 
عبدالمطلب پس از شنیدن پیام ابرهه گفت: ما نیز توان جنگ نداریم؛ اما كعبه خانه خدا و خانه خلیل وى [[حضرت ابراهیم]] علیه‌السلام است و او خود حرم خویش را حفظ خواهد كرد.<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ 1، ص‌ 48؛ جامع‌البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 388‌ـ‌389.</ref> سپس عبدالمطلب به ملاقات ابرهه رفت. ابرهه با دیدن سیماى زیبا و ابهت او از تخت به زیر آمد و كنار وى روى زمین نشسته، گفت: خواسته‌ات چیست؟ عبدالمطلب گفت: سپاهیانت 200 شتر از من ربوده‌اند بگو تا باز‌گردانند.
 
ابرهه با آنچه از مقام بزرگ قریش شنیده بود، از این درخواست شگفت‌زده شد و گفت: تصور مى‌كردم از من بخواهى خانه‌اى را كه آیین تو و پدران توست، ویران نكنم. عبدالمطلب گفت: من صاحب شتران خویشم و خانه، خود صاحبى دارد كه تو را از تعرض به آن باز خواهد داشت. عبدالمطلب پس از بازگشت از نزد ابرهه به مردم [[مكه]] فرمان داد شهر را ترك كرده به كوه‌ها و دره‌هاى اطراف پناه برند و خود با تنى چند در مكه ماند. وى حلقه در كعبه را گرفت و با سرودن اشعارى از خداى خانه یارى خواست.<ref> السیرة النبویه، ج‌ 1، ص‌ 50‌ـ‌51؛ جامع‌البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 389‌ـ‌390.</ref>
 
پس از آن حلقه خانه را رها كرده به سوى دره‌هاى مكه رفت. گویند زمانى كه ابرهه فرمان حمله داد عبدالمطلب یا شخصى به نام نفیل ‌بن ‌حبیب، خود را به فیل جنگى رساند و در گوشش گفت: از ‌حركت بایست و از جایى كه آمده‌اى بازگرد. اینجا سرزمین امن الهى است. ناگهان فیل پیش او زانو زد و هیچ فشارى نتوانست او را به سوى كعبه به ‌حركت درآورد؛ ولى به هر سوى دیگر كه او را باز مى‌گرداندند، شتابان مى‌رفت.<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ 1، ص‌ 52؛ روح المعانى، مج‌ 16، ج‌ 30، ص‌ 423.</ref>
 
==نابودی سپاه ابرهه==
 
در قرآن یک سوره به آن اختصاص داده و هدف از بیان این واقعه را عبرت گرفتن مردم تصریح نموده و پیامبر خویش را مورد خطاب قرار داده و ‌فرموده: {{متن قرآن|«أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصحَابِ الْفِیل»‌}}؛<ref>[[سوره فیل]]/1.</ref> آیا ندیدی پروردگارت با فیل سواران [لشکر ابرهه که برای نابودی کعبه آمده بودند] چه کرد؟!
 
این معجزه‌ای مشهود و محسوس، جهت تنبه و عبرت گیری است؛ تا مردم به طاعت و عبادت خدا روی آورند.<ref>شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج10، ص410.</ref>
 
[[قرآن كریم]] چگونگى عذاب آنان را این‌گونه بیان مى‌كند كه خداوند دسته‌هایى از پرندگان را با سنگ‌هایى از گِل، به سوى آنان فرستاد تا با آن‌ها اصحاب فیل را هدف قرار داده، نابود كنند: {{متن قرآن|«وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ × تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ»}}. <ref>([[سوره فیل]]/105، 3‌ـ‌4)</ref>
 
سپس مى‌فرماید: آن‌ها بر اثر عذاب الهى مانند عَصْف مَأكول (زراعتى كه چهارپایان خورده و بر آن سرگین انداخته و لگدمال كرده باشند، برگ پوسیده درختان، خورده‌كاه)<ref> جامع البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 392؛ مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 825.</ref> شدند: {{متن قرآن|«فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ»}}. <ref>(سوره فیل/105، 5)</ref>
 
  
درباره جزئیات این عذاب، میان مورخان و مفسران، اختلافات فراوانى وجود دارد؛ نقل شده كه در منقار و پاهاى هر یك از مرغان ابابیل، سه سنگریزه بود و هر سنگریزه بر سر و پیكر یك نفر فرود مى‌آمد وى را نابود مى‌كرد.<ref> جامع‌البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 390؛ مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 842.</ref>
+
=== قصد تخریب کعبه ===
گفته‌اند: وقتى ابرهه چنین دید پا به فرار گذاشت؛ اما یكى از سنگ‌ها به او اصابت كرد و بر اثر آن به تدریج گوشت بدنش ریخت و از آن چرك و خون خارج ‌شد.<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ 1، ص‌ 54؛ جامع البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 391.</ref> به نقلى، دست و پایش جدا شد<ref> [[بحارالانوار]]، ج‌ 15، ص‌ 74.</ref> تا به یمن رسید و در حالى نابود شد كه سینه و قلبش شكافته<ref> السیرة‌النبویه، ج ‌1، ص‌ 54؛ مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 823.</ref> و شكمش پاره شده بود<ref> مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 823.</ref> و به قولى، در بین راه در میان قبیله خَثْعَمْ هلاك شد.<ref> الدرالمنثور، ج‌ 8، ص‌ 632.</ref>
+
ابرهه از این که [[کعبه]] مورد توجه ویژه مردم بود و [[زیارت]] آن، قدرت و شوکت [[مکه]] را در پى داشت، ناخشنود بود و تصمیم گرفت مردم را به جاى مکه، متوجه یمن کند تا سلطه و نفوذ حبشه و امپراتورى روم و تسلط آن‌ها بر همه سرزمین‌هاى عربى مانند مکه بیشتر شود. وى در پى این تصمیم، [[کلیسا|کلیسایى]] باشکوه به نام «قُلَّیْس» در صَنعا بنا کرد و از مردم خواست تا به جاى کعبه، به زیارت آن بروند.<ref> جامع البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۶؛ مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۲.</ref>
  
به نقلى، مرغان ابابیل، شبانه اصحاب فیل را هدف قرار دادند و صبح كه [[عبدالمطلب]] آگاه شد، همگى را نابود شده یافت.<ref> همان، ص‌ 628.</ref> گفته شده: در بدن هر یك از سپاهیان پس از اصابت سنگریزه، خارشى پدید مى‌آمد و و بر اثر خاراندن، گوشتش مى‌ریخت.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 824؛ الدرالمنثور، ج ‌8، ص‌ 629.</ref>
+
خبر تأسیس این کلیسا عرب‌ها را بسیار خشمگین ساخت، به ‌طورى ‌که گفته‌اند: یکى از آن‌ها خود را به قلیس رساند و آن را آلوده ساخت.<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۴۵؛ تاریخ طبرى، ج‌ ۱، ص‌ ۴۴۰.</ref> یکى از فرستادگان ابرهه به نام محمد بن ‌خُزاعى نیز که براى فراخوانى مردم به زیارت قلّیس به میان عرب‌ها رفته بود، به دست آنان کشته شد.<ref> تاریخ طبرى، ج‌ ۱، ص‌ ۴۴۰؛ جامع البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۷.</ref>
 +
برخى گفته‌اند: گروهى از [[قریش]] در راه تجارتشان، کنار یکى از معابد [[مسیحیت|مسیحیان]] فرود آمده، براى پختن غذا آتشى برافروختند و باد، آتش را در معبد افکند و آن را سوزاند.<ref> المفصل، ج‌ ۳، ص‌ ۵۱۰، ۵۱۲؛ مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۴.</ref>
 +
این اقدامات خشم ابرهه را برانگیخت و فهمید که با بودن کعبه، نمى‌تواند مردم را از مکه متوجه یمن کند و به اهداف خود برسد، از این‌رو تصمیم گرفت کعبه را ویران کند. براى این ‌کار سپاهى مجهز فراهم آورد و با فیل‌هاى جنگى به سوى [[مکه]] حرکت کرد. در بین راه، هر قبیله‌اى را که با آن‌ها به مقابله برمى‌خاست درهم شکسته و سران آن‌ها را اسیر مى‌کردند<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۴۶؛ تاریخ طبرى، ج‌ ۱، ص‌ ۴۴۰.</ref> تا در نزدیکى مکه در محلى به نام «مُغَمَّس»<ref> جامع‌البیان، مج ‌۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۸؛ مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۲.</ref> یا «حبّ المُحَصَّب»<ref> مروج الذهب، ج‌ ۲، ص‌ ۱۳۹.</ref> فرود آمدند. ابرهه گروهى از سواران خود را به فرماندهى اَسود ‌بن ‌مقصود براى تاراج اموال مردم به مکه فرستاد که در این میان ۲۰۰ شتر را از [[عبدالمطلب]] غارت کردند<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۴۸؛ جامع البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۸.</ref> و به وسیله حُناطه حِمْیَرى به بزرگ مکیان یعنى عبدالمطلب پیامى به این مضمون فرستاد که من قصد جنگ با شما را ندارم و هدفم ویران کردن این خانه است.
 +
===ملاقات عبدالمطلب و ابرهه===
 +
عبدالمطلب پس از شنیدن پیام ابرهه گفت: ما نیز توان جنگ نداریم؛ اما کعبه خانه خدا و خانه خلیل وى [[حضرت ابراهیم]] علیه‌السلام است و او خود حرم خویش را حفظ خواهد کرد.<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۴۸؛ جامع‌البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۸‌ـ‌۳۸۹.</ref> سپس عبدالمطلب به ملاقات ابرهه رفت. ابرهه با دیدن سیماى زیبا و ابهت او از تخت به زیر آمد و کنار وى روى زمین نشسته، گفت: خواسته‌ات چیست؟ عبدالمطلب گفت: سپاهیانت ۲۰۰ شتر از من ربوده‌اند بگو تا باز‌گردانند.
 +
ابرهه با آنچه از مقام بزرگ قریش شنیده بود، از این درخواست شگفت‌زده شد و گفت: تصور مى‌کردم از من بخواهى خانه‌اى را که آیین تو و پدران توست، ویران نکنم. عبدالمطلب گفت: «انا ربّ الابل و للبیت ربّ یحفظه»؛ من صاحب شتران خویشم و خانه، خود صاحبى دارد که تو را از تعرض به آن باز خواهد داشت.
  
[[امام باقر]] علیه‌السلام فرمود: پس از آن كه اصحاب فیل هدف سنگریزه قرار گرفتند بیمارى آبله در میانشان شایع ‌شد و نابودشان كرد و تا آن زمان، چنان مرضى در آنجا دیده نشده بود.<ref> الكافى، ج‌ ص‌ 84.</ref>
+
عبدالمطلب پس از بازگشت از نزد ابرهه به مردم [[مکه]] فرمان داد شهر را ترک کرده به کوه‌ها و دره‌هاى اطراف پناه برند و خود با تنى چند در مکه ماند. وى حلقه در کعبه را گرفت و با سرودن اشعارى از خداى کعبه یارى خواست.<ref> السیرة النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۵۰‌ـ‌۵۱؛ جامع‌البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۹‌ـ‌۳۹۰.</ref>
گفته شده: چون ابرهه دید در سپاهش بیمارى وبا پدید آمده و بیشتر آنان را از بین برد، ناچار شد به سرعت بازگردد و در برگشت به یمن نیز بسیارى از لشكریانش در میان راه از بین رفتند و خود ابرهه نیز كه به این بیمارى مبتلا شده بود به زحمت توانست خود را به صنعا برساند و چون به آنجا رسید جان سپرد.<ref> المفصل، ج‌ ص‌ 516.</ref>
+
پس از آن حلقه خانه خدا را رها کرده به سوى دره‌هاى مکه رفت. گویند زمانى که ابرهه فرمان حمله داد، عبدالمطلب یا شخصى به نام نفیل ‌بن ‌حبیب، خود را به فیل جنگى رساند و در گوشش گفت: از ‌حرکت بایست و از جایى که آمده‌اى بازگرد. اینجا سرزمین امن الهى است. ناگهان فیل پیش او زانو زد و هیچ فشارى نتوانست او را به سوى کعبه به ‌حرکت درآورد؛ ولى به هر سوى دیگر که او را باز مى‌گرداندند، شتابان مى‌رفت.<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۵۲؛ روح المعانى، مج‌ ۱۶، ج‌ ۳۰، ص‌ ۴۲۳.</ref>  
 +
===نابودی سپاه ابرهه===
 +
[[قرآن کریم]] در [[سوره فیل]] پیامبر خویش را مورد خطاب قرار داده و در این رابطه می فرماید: {{متن قرآن|«أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِأَصْحَابِ الْفِیلِ»‌}}؛<ref>سوره فیل، ۱.</ref> آیا ندیدی پروردگارت با فیل سواران چه کرد؟! سپس چگونگى [[عذاب]] آنان را این‌گونه بیان مى‌کند که خداوند دسته‌هایى از پرندگان ([[ابابیل]]) را با سنگ‌هایى از گِل، به سوى آنان فرستاد تا با آن‌ها اصحاب فیل را هدف قرار داده، نابود کنند: {{متن قرآن|«وَأَرْسَلَ عَلَیهِمْ طَیرًا أَبَابِیلَ * تَرْمِیهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ»}}.<ref>سوره فیل، ۳‌ـ‌۴.</ref>
 +
سپس مى‌فرماید: آن‌ها بر اثر عذاب الهى مانند «عَصْف مَأکول» (زراعتى که چهارپایان خورده و لگدمال کرده باشند، برگ پوسیده درختان، خورده‌ کاه)<ref> جامع البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۹۲؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۵.</ref> شدند: {{متن قرآن|«فَجَعَلَهُمْ کعَصْفٍ مَأْکولٍ»}}.<ref>سوره فیل، ۵.</ref>
  
به نقلى فقط یك نفر توانسته بود نجات یابد و خود را به نجاشى پادشاه حبشه برساند. او هم پس از گزارش دادن نابودى سپاه با سنگریزه یكى از همان مرغان كه مأمور تعقیب او بود در حضور نجاشى نابود شد.<ref> روح المعانى، مج‌ 16، ج‌ 30، ص‌ 424.</ref>
+
این [[معجزه|معجزه‌ای]] مشهود و محسوس، جهت تنبه و عبرت گیری است تا مردم به طاعت و عبادت خدا روی آورند.<ref>شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج۱۰، ص۴۱۰.</ref>
به نقل سیوطى از محمد بن ‌كَعب قُرَظى دو فیل در این حمله شركت داشتند كه یكى سالم ماند و دیگرى نابود ‌شد.<ref> الدرالمنثور، ج‌ ص‌ 632.</ref> بیشتر نویسندگان مسلمان، عذاب اصحاب فیل را 40‌ سال پیش از بعثت و در سال ولادت رسول ‌اكرم صلى الله علیه و آله دانسته<ref> مجمع‌البیان، ج 10، ص 825؛ المفصل، ج 3، ص 507.</ref> و این تقارن را از بركات ولادت آن بزرگوار (ارهاص) برشمرده‌اند.<ref> همان، ص‌ 825‌؛ روح‌المعانى، مج ‌16، ج‌ 30، ص‌ 420.</ref>
+
درباره جزئیات این عذاب، میان مورخان و مفسران، اختلافات فراوانى وجود دارد؛ نقل شده که در منقار و پاهاى هر یک از مرغان ابابیل، سه سنگریزه بود و هر سنگریزه بر سر و پیکر یک نفر فرود مى‌آمد وى را نابود مى‌کرد.<ref> جامع‌البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۹۰؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۴۲.</ref>
 +
گفته‌اند: وقتى ابرهه چنین دید پا به فرار گذاشت؛ اما یکى از سنگ‌ها به او اصابت کرد و بر اثر آن به تدریج گوشت بدنش ریخت و از آن چرک و خون خارج ‌شد.<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۵۴؛ جامع البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۹۱.</ref> به نقلى، دست و پایش جدا شد<ref> بحارالانوار، ج‌ ۱۵، ص‌ ۷۴.</ref> تا به [[یمن]] رسید و در حالى نابود شد که سینه و قلبش شکافته<ref> السیرة‌النبویه، ج ‌۱، ص‌ ۵۴؛ مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۳.</ref> و شکمش پاره شده بود<ref> مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۳.</ref> و به قولى، در بین راه در میان قبیله خَثْعَمْ هلاک شد.<ref> الدرالمنثور، ج‌ ۸، ص‌ ۶۳۲.</ref>
  
داستان اصحاب فیل در میان مردم [[حجاز]] چنان ‌مشهور بود كه سال وقوع این رخداد، «عام‌الفیل» را مبدئى براى تاریخ قرار داده و در اشعارشان از آن یاد ‌كرده‌اند و زمانى كه پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله [[سوره فیل]] را براى مشركان خواند با وجود مخالفت شدیدى كه با او داشتند هیچ ‌كس آن را انكار نكرد،<ref> همان، ص‌ 826؛ المیزان، ج‌ 20، ص‌ 361.</ref> از این ‌رو خداوند، عذاب اصحاب فیل و خنثی شدن مكر آن‌ها براى ویرانى كعبه را از نشانه‌هاى روشن الهى و از نعمت‌هاى خداوند براى قریش مى‌داند: {{متن قرآن|«أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ × أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ»}}. <ref>([[سوره فیل]]/105، 1‌ـ‌2)</ref>
+
به نقلى، مرغان ابابیل، شبانه اصحاب فیل را هدف قرار دادند و صبح که [[عبدالمطلب]] آگاه شد، همگى را نابود شده یافت.<ref> همان، ص‌ ۶۲۸.</ref> گفته شده: در بدن هر یک از سپاهیان پس از اصابت سنگریزه، خارشى پدید مى‌آمد و بر اثر خاراندن، گوشتش مى‌ریخت.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۴؛ الدرالمنثور، ج ‌۸، ص‌ ۶۲۹.</ref>
  
در مورد تاریخ این واقعه نیز برخی آن را 40 سال قبل از تولد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و برخی 23 سال قبل می‌دانند؛ ولی اکثر علماء برآنند که عام الفیل همان سالی بود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله در آن سال متولد شد.<ref>زین العابدین، رهنما؛ ترجمه و تفسیر رهنما، تهران، نشر کیهان، 1346ش، ج4، ص610.</ref>
+
[[امام باقر]] علیه‌السلام فرمود: پس از آن که اصحاب فیل هدف سنگریزه قرار گرفتند بیمارى آبله در میانشان شایع ‌شد و نابودشان کرد و تا آن زمان، چنان مرضى در آنجا دیده نشده بود.<ref> الکافى، ج‌ ۸، ص‌ ۸۴.</ref>
 +
گفته شده: چون ابرهه دید در سپاهش بیمارى وبا پدید آمده و بیشتر آنان را از بین برد، ناچار شد به سرعت بازگردد و در برگشت به یمن نیز بسیارى از لشکریانش در میان راه از بین رفتند و خود ابرهه نیز که به این بیمارى مبتلا شده بود به زحمت توانست خود را به صنعا برساند و چون به آنجا رسید جان سپرد.<ref> المفصل، ج‌ ۳، ص‌ ۵۱۶.</ref>
  
 +
به نقلى فقط یک نفر توانسته بود نجات یابد و خود را به نجاشى پادشاه [[حبشه]] برساند. او هم پس از گزارش دادن نابودى سپاه با سنگریزه یکى از همان مرغان که مأمور تعقیب او بود در حضور نجاشى نابود شد.<ref> روح المعانى، مج‌ ۱۶، ج‌ ۳۰، ص‌ ۴۲۴.</ref>
 +
 +
==تاریخ واقعه اصحاب فیل==
 +
بیشتر نویسندگان مسلمان، عذاب اصحاب فیل را ۴۰‌ سال پیش از [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] و در سال [[ولادت پیامبر اسلام|ولادت رسول ‌اکرم]] صلى الله علیه وآله دانسته<ref> مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۵؛ المفصل، ج ۳، ص ۵۰۷.</ref> و این تقارن را از برکات ولادت آن بزرگوار ([[اِرهاص|ارهاص]]) برشمرده‌اند.<ref> همان، ص‌ ۸۲۵‌؛ روح‌المعانى، مج ‌۱۶، ج‌ ۳۰، ص‌ ۴۲۰.</ref>
 +
 +
همچنین در مورد تاریخ این واقعه نیز برخی آن را ۴۰ سال قبل از تولد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و برخی ۲۳ سال قبل می‌دانند؛ ولی اکثر علماء برآنند که [[عام الفیل]] همان سالی بود که رسول اکرم صلی الله علیه وآله در آن سال متولد شد.<ref>زین العابدین، رهنما؛ ترجمه و تفسیر رهنما، تهران، نشر کیهان، ۱۳۴۶ش، ج۴، ص۶۱۰.</ref>
 +
 +
داستان اصحاب فیل در میان مردم [[حجاز]] چنان ‌مشهور بود که سال وقوع این رخداد، «عام‌الفیل» را مبدئى براى تاریخ قرار داده و در اشعارشان از آن یاد ‌کرده‌اند و زمانى که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله [[سوره فیل]] را براى مشرکان خواند با وجود مخالفت شدیدى که با او داشتند هیچ ‌کس آن را انکار نکرد،<ref> همان، ص‌ ۸۲۶؛ المیزان، ج‌ ۲۰، ص‌ ۳۶۱.</ref> از این ‌رو خداوند، عذاب اصحاب فیل و خنثی شدن مکر آن‌ها براى ویرانى [[کعبه]] را از نشانه‌هاى روشن الهى مى‌داند: {{متن قرآن|«أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِأَصْحَابِ الْفِیلِ * أَلَمْ یجْعَلْ کیدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ»}}.<ref>سوره فیل، ۱‌ـ‌۲.</ref>
 +
 +
زمان ورود [[ابرهه]] به مکه را اول [[ماه محرم|محرم]] و نزول عذاب بر اصحاب فیل را ۱۷ همین ماه نوشته اند.<ref>سید مهدى مرعشى نجفى، حوادث الایام، صفحه ۴۷.</ref>
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
{{پانویس}}  
 
{{پانویس}}  
 
+
==منابع==
== منابع ==
+
*[http://www.pajoohe.ir "اصحاب فیل"، دانشنامه پژوهه]، محبوبه محجوب و سید جواد موسوی، تاریخ بازیابی: ۶ شهریور ۱۳۹۲.
* اصحاب فیل، محبوبه محجوب، سيد جواد موسوي، [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36104، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام] (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)، تاریخ بازیابی: 6 شهریور 1392.
+
==مطالب مرتبط==
 
+
*[[سوره فیل]]
 +
*[[عام الفیل]]
 
{{قرآن}}
 
{{قرآن}}
 
+
{{سنجش کیفی
[[رده: قصه‌های قرآنی]]
+
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
 +
[[رده: واژگان قرآنی]][[رده: قصه‌های قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۰۲


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«اصحاب الفیل» تعبیری قرآنی، و اشاره به سپاهى فیل‌سوار است که به فرماندهى اَبرَهه، قصد ویران کردن کعبه معظمه را داشتند، اما خداوند با فرستادن دسته‌هایى از پرندگان (ابابیل) و ریختن سنگریزه‌هایی بر سر آنان هلاکشان نمود. داستان اصحاب فیل در میان مردم حجاز چنان ‌مشهور بود که سال وقوع این رخداد، را «عام‌الفیل» نامیده و مبدئى براى تاریخ قرار دادند.

ماجرای اصحاب فیل

ابرهه فرزند صَبّاح، اهل حبشه و از فرمانروایان یمن بود و بر اثر زخمى که در یکى از جنگ‌ها در صورت وى پدید آمد به اَشرَم ملقب شد. او با حیله‌اى، فرمانرواى پیشین یمن، یعنى «اَرباط» را کشت و خود بر جاى او نشست.[۱]

قصد تخریب کعبه

ابرهه از این که کعبه مورد توجه ویژه مردم بود و زیارت آن، قدرت و شوکت مکه را در پى داشت، ناخشنود بود و تصمیم گرفت مردم را به جاى مکه، متوجه یمن کند تا سلطه و نفوذ حبشه و امپراتورى روم و تسلط آن‌ها بر همه سرزمین‌هاى عربى مانند مکه بیشتر شود. وى در پى این تصمیم، کلیسایى باشکوه به نام «قُلَّیْس» در صَنعا بنا کرد و از مردم خواست تا به جاى کعبه، به زیارت آن بروند.[۲]

خبر تأسیس این کلیسا عرب‌ها را بسیار خشمگین ساخت، به ‌طورى ‌که گفته‌اند: یکى از آن‌ها خود را به قلیس رساند و آن را آلوده ساخت.[۳] یکى از فرستادگان ابرهه به نام محمد بن ‌خُزاعى نیز که براى فراخوانى مردم به زیارت قلّیس به میان عرب‌ها رفته بود، به دست آنان کشته شد.[۴] برخى گفته‌اند: گروهى از قریش در راه تجارتشان، کنار یکى از معابد مسیحیان فرود آمده، براى پختن غذا آتشى برافروختند و باد، آتش را در معبد افکند و آن را سوزاند.[۵] این اقدامات خشم ابرهه را برانگیخت و فهمید که با بودن کعبه، نمى‌تواند مردم را از مکه متوجه یمن کند و به اهداف خود برسد، از این‌رو تصمیم گرفت کعبه را ویران کند. براى این ‌کار سپاهى مجهز فراهم آورد و با فیل‌هاى جنگى به سوى مکه حرکت کرد. در بین راه، هر قبیله‌اى را که با آن‌ها به مقابله برمى‌خاست درهم شکسته و سران آن‌ها را اسیر مى‌کردند[۶] تا در نزدیکى مکه در محلى به نام «مُغَمَّس»[۷] یا «حبّ المُحَصَّب»[۸] فرود آمدند. ابرهه گروهى از سواران خود را به فرماندهى اَسود ‌بن ‌مقصود براى تاراج اموال مردم به مکه فرستاد که در این میان ۲۰۰ شتر را از عبدالمطلب غارت کردند[۹] و به وسیله حُناطه حِمْیَرى به بزرگ مکیان یعنى عبدالمطلب پیامى به این مضمون فرستاد که من قصد جنگ با شما را ندارم و هدفم ویران کردن این خانه است.

ملاقات عبدالمطلب و ابرهه

عبدالمطلب پس از شنیدن پیام ابرهه گفت: ما نیز توان جنگ نداریم؛ اما کعبه خانه خدا و خانه خلیل وى حضرت ابراهیم علیه‌السلام است و او خود حرم خویش را حفظ خواهد کرد.[۱۰] سپس عبدالمطلب به ملاقات ابرهه رفت. ابرهه با دیدن سیماى زیبا و ابهت او از تخت به زیر آمد و کنار وى روى زمین نشسته، گفت: خواسته‌ات چیست؟ عبدالمطلب گفت: سپاهیانت ۲۰۰ شتر از من ربوده‌اند بگو تا باز‌گردانند. ابرهه با آنچه از مقام بزرگ قریش شنیده بود، از این درخواست شگفت‌زده شد و گفت: تصور مى‌کردم از من بخواهى خانه‌اى را که آیین تو و پدران توست، ویران نکنم. عبدالمطلب گفت: «انا ربّ الابل و للبیت ربّ یحفظه»؛ من صاحب شتران خویشم و خانه، خود صاحبى دارد که تو را از تعرض به آن باز خواهد داشت.

عبدالمطلب پس از بازگشت از نزد ابرهه به مردم مکه فرمان داد شهر را ترک کرده به کوه‌ها و دره‌هاى اطراف پناه برند و خود با تنى چند در مکه ماند. وى حلقه در کعبه را گرفت و با سرودن اشعارى از خداى کعبه یارى خواست.[۱۱] پس از آن حلقه خانه خدا را رها کرده به سوى دره‌هاى مکه رفت. گویند زمانى که ابرهه فرمان حمله داد، عبدالمطلب یا شخصى به نام نفیل ‌بن ‌حبیب، خود را به فیل جنگى رساند و در گوشش گفت: از ‌حرکت بایست و از جایى که آمده‌اى بازگرد. اینجا سرزمین امن الهى است. ناگهان فیل پیش او زانو زد و هیچ فشارى نتوانست او را به سوى کعبه به ‌حرکت درآورد؛ ولى به هر سوى دیگر که او را باز مى‌گرداندند، شتابان مى‌رفت.[۱۲]

نابودی سپاه ابرهه

قرآن کریم در سوره فیل پیامبر خویش را مورد خطاب قرار داده و در این رابطه می فرماید: «أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِأَصْحَابِ الْفِیلِ»‌؛[۱۳] آیا ندیدی پروردگارت با فیل سواران چه کرد؟! سپس چگونگى عذاب آنان را این‌گونه بیان مى‌کند که خداوند دسته‌هایى از پرندگان (ابابیل) را با سنگ‌هایى از گِل، به سوى آنان فرستاد تا با آن‌ها اصحاب فیل را هدف قرار داده، نابود کنند: «وَأَرْسَلَ عَلَیهِمْ طَیرًا أَبَابِیلَ * تَرْمِیهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ».[۱۴] سپس مى‌فرماید: آن‌ها بر اثر عذاب الهى مانند «عَصْف مَأکول» (زراعتى که چهارپایان خورده و لگدمال کرده باشند، برگ پوسیده درختان، خورده‌ کاه)[۱۵] شدند: «فَجَعَلَهُمْ کعَصْفٍ مَأْکولٍ».[۱۶]

این معجزه‌ای مشهود و محسوس، جهت تنبه و عبرت گیری است تا مردم به طاعت و عبادت خدا روی آورند.[۱۷] درباره جزئیات این عذاب، میان مورخان و مفسران، اختلافات فراوانى وجود دارد؛ نقل شده که در منقار و پاهاى هر یک از مرغان ابابیل، سه سنگریزه بود و هر سنگریزه بر سر و پیکر یک نفر فرود مى‌آمد وى را نابود مى‌کرد.[۱۸] گفته‌اند: وقتى ابرهه چنین دید پا به فرار گذاشت؛ اما یکى از سنگ‌ها به او اصابت کرد و بر اثر آن به تدریج گوشت بدنش ریخت و از آن چرک و خون خارج ‌شد.[۱۹] به نقلى، دست و پایش جدا شد[۲۰] تا به یمن رسید و در حالى نابود شد که سینه و قلبش شکافته[۲۱] و شکمش پاره شده بود[۲۲] و به قولى، در بین راه در میان قبیله خَثْعَمْ هلاک شد.[۲۳]

به نقلى، مرغان ابابیل، شبانه اصحاب فیل را هدف قرار دادند و صبح که عبدالمطلب آگاه شد، همگى را نابود شده یافت.[۲۴] گفته شده: در بدن هر یک از سپاهیان پس از اصابت سنگریزه، خارشى پدید مى‌آمد و بر اثر خاراندن، گوشتش مى‌ریخت.[۲۵]

امام باقر علیه‌السلام فرمود: پس از آن که اصحاب فیل هدف سنگریزه قرار گرفتند بیمارى آبله در میانشان شایع ‌شد و نابودشان کرد و تا آن زمان، چنان مرضى در آنجا دیده نشده بود.[۲۶] گفته شده: چون ابرهه دید در سپاهش بیمارى وبا پدید آمده و بیشتر آنان را از بین برد، ناچار شد به سرعت بازگردد و در برگشت به یمن نیز بسیارى از لشکریانش در میان راه از بین رفتند و خود ابرهه نیز که به این بیمارى مبتلا شده بود به زحمت توانست خود را به صنعا برساند و چون به آنجا رسید جان سپرد.[۲۷]

به نقلى فقط یک نفر توانسته بود نجات یابد و خود را به نجاشى پادشاه حبشه برساند. او هم پس از گزارش دادن نابودى سپاه با سنگریزه یکى از همان مرغان که مأمور تعقیب او بود در حضور نجاشى نابود شد.[۲۸]

تاریخ واقعه اصحاب فیل

بیشتر نویسندگان مسلمان، عذاب اصحاب فیل را ۴۰‌ سال پیش از بعثت و در سال ولادت رسول ‌اکرم صلى الله علیه وآله دانسته[۲۹] و این تقارن را از برکات ولادت آن بزرگوار (ارهاص) برشمرده‌اند.[۳۰]

همچنین در مورد تاریخ این واقعه نیز برخی آن را ۴۰ سال قبل از تولد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و برخی ۲۳ سال قبل می‌دانند؛ ولی اکثر علماء برآنند که عام الفیل همان سالی بود که رسول اکرم صلی الله علیه وآله در آن سال متولد شد.[۳۱]

داستان اصحاب فیل در میان مردم حجاز چنان ‌مشهور بود که سال وقوع این رخداد، «عام‌الفیل» را مبدئى براى تاریخ قرار داده و در اشعارشان از آن یاد ‌کرده‌اند و زمانى که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله سوره فیل را براى مشرکان خواند با وجود مخالفت شدیدى که با او داشتند هیچ ‌کس آن را انکار نکرد،[۳۲] از این ‌رو خداوند، عذاب اصحاب فیل و خنثی شدن مکر آن‌ها براى ویرانى کعبه را از نشانه‌هاى روشن الهى مى‌داند: «أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِأَصْحَابِ الْفِیلِ * أَلَمْ یجْعَلْ کیدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ».[۳۳]

زمان ورود ابرهه به مکه را اول محرم و نزول عذاب بر اصحاب فیل را ۱۷ همین ماه نوشته اند.[۳۴]

پانویس

  1. السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۴۲؛ روح‌المعانى، مج‌ ۱۶، ج‌ ۳۰، ص‌ ۴۲۰.
  2. جامع البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۶؛ مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۲.
  3. السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۴۵؛ تاریخ طبرى، ج‌ ۱، ص‌ ۴۴۰.
  4. تاریخ طبرى، ج‌ ۱، ص‌ ۴۴۰؛ جامع البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۷.
  5. المفصل، ج‌ ۳، ص‌ ۵۱۰، ۵۱۲؛ مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۴.
  6. السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۴۶؛ تاریخ طبرى، ج‌ ۱، ص‌ ۴۴۰.
  7. جامع‌البیان، مج ‌۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۸؛ مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۲.
  8. مروج الذهب، ج‌ ۲، ص‌ ۱۳۹.
  9. السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۴۸؛ جامع البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۸.
  10. السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۴۸؛ جامع‌البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۸‌ـ‌۳۸۹.
  11. السیرة النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۵۰‌ـ‌۵۱؛ جامع‌البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۸۹‌ـ‌۳۹۰.
  12. السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۵۲؛ روح المعانى، مج‌ ۱۶، ج‌ ۳۰، ص‌ ۴۲۳.
  13. سوره فیل، ۱.
  14. سوره فیل، ۳‌ـ‌۴.
  15. جامع البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۹۲؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۵.
  16. سوره فیل، ۵.
  17. شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج۱۰، ص۴۱۰.
  18. جامع‌البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۹۰؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۴۲.
  19. السیرة‌النبویه، ج‌ ۱، ص‌ ۵۴؛ جامع البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۳۹۱.
  20. بحارالانوار، ج‌ ۱۵، ص‌ ۷۴.
  21. السیرة‌النبویه، ج ‌۱، ص‌ ۵۴؛ مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۳.
  22. مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۳.
  23. الدرالمنثور، ج‌ ۸، ص‌ ۶۳۲.
  24. همان، ص‌ ۶۲۸.
  25. مجمع‌البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۲۴؛ الدرالمنثور، ج ‌۸، ص‌ ۶۲۹.
  26. الکافى، ج‌ ۸، ص‌ ۸۴.
  27. المفصل، ج‌ ۳، ص‌ ۵۱۶.
  28. روح المعانى، مج‌ ۱۶، ج‌ ۳۰، ص‌ ۴۲۴.
  29. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۵؛ المفصل، ج ۳، ص ۵۰۷.
  30. همان، ص‌ ۸۲۵‌؛ روح‌المعانى، مج ‌۱۶، ج‌ ۳۰، ص‌ ۴۲۰.
  31. زین العابدین، رهنما؛ ترجمه و تفسیر رهنما، تهران، نشر کیهان، ۱۳۴۶ش، ج۴، ص۶۱۰.
  32. همان، ص‌ ۸۲۶؛ المیزان، ج‌ ۲۰، ص‌ ۳۶۱.
  33. سوره فیل، ۱‌ـ‌۲.
  34. سید مهدى مرعشى نجفى، حوادث الایام، صفحه ۴۷.

منابع

مطالب مرتبط

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن