شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابراهیم بن محمد اشعری قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (پروژه4: اولویت بندی و رتبه بندی)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
ابراهيم بن محمد اشعري قمي از اصحاب امام موسی کاظم و امام رضا علیهما السلام و از راویات صادق حدیث اهلبیت است.   
+
'''«ابراهیم بن محمد اشعری قمی»''' از محدثان مورد اعتماد [[شیعه]] در قرن دوم هجری و از اصحاب و راویان [[امام کاظم]] و [[امام رضا]] علیهماالسلام است.   
 +
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل = ابراهیم بن محمد اشعری قمی
 +
|تصویر=
 +
|زادروز =  قرن دوم هجری
 +
|زادگاه =  [[قم]]
 +
|وفات = 
 +
|مدفن =
 +
|اساتید =  حمزة بن حُمران، عبید بن زراره، ثعلبة بن میمون، [[عبدالله بن بکیر شیبانی|عبدالله بن بکیر]]،...
 +
|شاگردان = [[محمد بن ابی عمیر|ابن ابی عمیر]]، [[احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی|احمد بن محمد بزنطی]]، [[صفوان بن یحیی|صفوان بن یحیی]]، [[محمد بن خالد برقی|محمد بن خالد برقی]]،...
 +
|آثار =
 +
}}
  
== ولادت و نسب ==
+
==ولادت و نسب==
ابراهيم بن محمد اشعري قمي در اوايل نيمه دوم، از سده دوم هجري در [[قم]] دیده به جهان گشود. از اين جهت كه ابراهيم از تبار خاندان اشعري است و در شهر قم به دنيا آمده، به نام اشعري قمی ‌‌مشهور است. از زندگي و چگونگي حالات پدرش چيزي نمی‌‌دانيم ولي اين نكته مسلم است كه از خاندان اشعري است.<ref> رجال نجاشي، ص 24، ش 42، چاپ جامعه مدرسين؛ رجال طوسي، ص 451، ش 77، فهرست طوسي، ص 8، ش 14؛ تهذيب المقال، ج 1، ص 333؛ لسان الميزان، ابن حجر عسقلاني، ج 1، ص 97، ش 289؛ منتهي المقال، ج ص 193؛ معجم رجال الحديث، ج 1، ص 272؛ مشتركات، كاظمي، ص 168؛ قاموس الرجال، ج 1، ص 269، ش 179؛ كشف الغمه، [[سيد بن طاووس]]، ص 125، چاپ داوري قم؛ الجامع في الرجال، ص 60؛ رجال كشي، ص 181، ش 315، چاپ حسن مصطفوي؛ نقد الرجال تفرشي، ص 12، ش 91؛ مجمع الرجال؛ قُهپايي، ج ص 64 و چند منبع ديگر.</ref>
+
ابراهیم بن محمد اشعری قمی در نیمه دوم قرن دوم هجری در [[قم]] دیده به جهان گشود. از این جهت که ابراهیم از تبار خاندان اشعری است و در شهر قم به دنیا آمده، به نام اشعری قمی ‌‌مشهور است. از زندگی و چگونگی حالات پدرش چیزی نمی‌‌دانیم ولی این نکته مسلم است که از خاندان اشعری است.<ref> رجال نجاشی، ص ۲۴، ش ۴۲؛ رجال طوسی، ص ۴۵۱، ش ۷۷، فهرست طوسی، ص ۸، ش ۱۴؛ منتهی المقال، ج ۱، ص ۱۹۳؛ معجم رجال الحدیث، ج ۱، ص ۲۷۲.</ref>  
  
== علم آموزی ==
+
زمان و مکان وفات و مدفن ابراهیم بن محمد نیز بر ما مجهول است.
ابراهيم کسب علم  را در قم آغاز نمود؛ زيرا در اين شهر دانشمندان و محدثان فراواني زندگي می‌‌كردند. سپس به مدینه هجرت و محضر دو تن از امامان شيعه را در دو زمان درك كرد، حضرت امام موسي كاظم علیه‌السلام كه در سال 183 ق. به شهادت رسيد و حضرت [[امام رضا]] علیه‌السلام كه در سال 203 ق. در طوس شهيد شد. طبعاً توقف ابراهيم در مدينه، مدتي طول كشيده است. تمام ترجمه‌نويسان شيعي، از اواخر سده چهارم هجري - كه روزگار نجاشي است - تا عصر اخير كه در دانش پرارزش رجال و رجال‌شناسي قلم زده‌اند، از او به عنوان صحابي اين دو امام بزرگوار ياد نموده‌اند.
+
 
 +
==تحصیل و استادان==
 +
ابراهیم کسب علم  را در [[قم]] آغاز نمود؛ زیرا در این شهر دانشمندان و [[محدثان]] فراوانی زندگی می‌‌کردند. سپس به [[مدینه]] هجرت نمود و محضر دو تن از [[امامان معصوم]] یعنی [[امام کاظم]] و [[امام رضا]] علیهماالسلام را درک کرد. طبعاً توقف ابراهیم در مدینه، مدتی طول کشیده است. تمام ترجمه‌نویسان [[شیعه|شیعی]]، از او به عنوان صحابی این دو امام بزرگوار یاد نموده‌اند.
 
   
 
   
نجاشي چنين می‌‌نگارد: ابراهيم بن محمد اشعري قمي، از جناب [[امام كاظم]] و امام رضا علیها‌السلام روايت می‌‌كند، و ظاهر سخن ايشان اين است كه آن بزرگواران را ملاقات و از آنان روايت نقل می‌‌كند.<ref> نجاشي، ص 24.</ref>
+
[[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] چنین می‌‌نگارد: ابراهیم بن محمد اشعری قمی، از امام کاظم و امام رضا علیهما‌السلام روایت می‌‌کند، و ظاهر سخن ایشان این است که آن بزرگواران را ملاقات و از آنان روایت نقل می‌‌کند.<ref> نجاشی، ص ۲۴.</ref>
البته  [[شيخ طوسی]] در رجال خويش، ابراهيم بن محمد اشعري را در رديف راوياني قرار داده كه مستقيماً از معصوم روايت نكرده‌اند. البته ثابت شده كه اين تقسيم شيخ طوسي، درست نيست؛ موردهاي بسياري هست كه شيخ طوسي بعضي از راويان را در شمار اصحاب امامان معصوم علیهم‌السلام ذكر كرده؛ اما در بخش آخر كتابش از همان راويان به عنوان كساني كه از امام به گونه مستقيم، حديث نقل نمی‌‌كنند، ياد كرده است. به اعتقاد برخي از محققان، چون بيشتر روايات ابراهيم بن محمد اشعري از امامان، با واسطه راويان نقل شده، شيخ طوسي تصور كرده كه ايشان از معصوم حديث نقل نكرده است.
+
هرچند [[شیخ طوسی]] در [[رجال شیخ طوسی (کتاب)|رجال]] خویش، ابراهیم بن محمد اشعری را در ردیف راویانی قرار داده که مستقیماً از [[معصوم]] روایت نکرده‌اند. البته ثابت شده که این تقسیم شیخ طوسی، درست نیست؛ موارد بسیاری هست که شیخ طوسی بعضی از راویان را در شمار اصحاب امامان معصوم علیهم‌السلام ذکر کرده؛ اما در بخش آخر کتابش از همان راویان به عنوان کسانی که از امام به گونه مستقیم، حدیث نقل نمی‌‌کنند، یاد کرده است. به اعتقاد برخی از محققان، چون بیشتر روایات ابراهیم بن محمد اشعری از امامان، با واسطه راویان نقل شده، شیخ طوسی تصور کرده که ایشان از معصوم حدیث نقل نکرده است.
گرچه سخن شيخ طوسي - در مورد بررسي اخباري كه از ابراهيم در كتاب‌هاي روايتي موجود است - سخن درستي است؛ اما با توجه به سخن نجاشي كه بزرگترين رجال شناس شيعه است، می‌‌توان دريافت كه ابراهيم به طور مستقيم از امامان علیه‌السلام روايت نقل كرده؛ اما ممكن است آن روايات به دست ما نرسيده باشد. طبق تحقيق انجام شده، روايتي كه ابراهيم بدون واسطه از امام نقل كند، به دست نيامد. نكته جالب‌تر اين كه بعضي از دانشمندان احتمال داده‌اند، ايشان و برادرش فضل، محضر [[امام صادق]] علیه‌السلام را نيز درك كرده‌اند.
+
گرچه سخن شیخ طوسی - در مورد بررسی اخباری که از ابراهیم در کتاب‌های روایتی موجود است - سخن درستی است؛ اما با توجه به سخن نجاشی که بزرگترین رجال شناس شیعه است، می‌‌توان دریافت که ابراهیم به طور مستقیم از امامان علیهم السلام روایت نقل کرده؛ اما ممکن است آن روایات به دست ما نرسیده باشد.  
شاهد اين دسته از دانشمندان اين سخن كشي است كه آورده است: از ابن ابي عمير، از ابراهيم بن محمد و برادرش فضل بن محمد نقل می‌‌كند كه آن دو گفتند: چون خبر [[مرگ]] بكير بن اعين - برادر زراره بن اعين - به حضرت [[امام صادق]] علیه‌السلام رسيد، حضرت فرمود: به خدا قسم! اينك خداوند متعال، او را نزد رسول اكرم صلی الله علیه و آله و حضرت اميرمؤمنان [[امام علی]] علیه‌السلام قرار داد.<ref> معجم رجال الحديث، ج ص 272؛ الجامع في الرجال، ص 6.</ref>
+
 
ظاهر اين خبر اين است كه خود آنان اين سخن را از امام علیه‌السلام شنيده‌اند. در همين راستا، سخن عالم معروف اهل سنت را هم می‌‌توان به عنوان تأييد برخي از محققان قرار داد.
+
نکته دیگر این که بعضی از دانشمندان احتمال داده‌اند، ابراهیم و برادرش فضل، محضر [[امام صادق]] علیه‌السلام را نیز درک کرده‌اند.
ابن حجر می‌‌گويد: ابراهيم بن محمد اشعري قمي، از رجال شيعه است و او كسي است كه از صادق علیه‌السلام و غير ايشان [[حديث]] نقل می‌‌كند.<ref> رجال كشي، ص 181.</ref>
+
شاهد این دسته از دانشمندان این سخن [[ابوعمرو کشی|کشی]] است که آورده است: از [[محمد بن ابی عمیر|ابن ابی عمیر]]، از ابراهیم بن محمد و برادرش فضل بن محمد نقل می‌‌کند که آن دو گفتند: چون خبر [[مرگ]] بکیر بن اعین - برادر [[زرارة بن اعین|زرارة بن اعین]] - به [[امام صادق]] علیه‌السلام رسید، حضرت فرمود: به خدا قسم! اینک خداوند متعال، او را نزد [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان [[امام علی]] علیه‌السلام قرار داد.<ref> معجم رجال الحدیث، ج ۱، ص ۲۷۲؛ الجامع فی الرجال، ص ۶.</ref>
 +
ظاهر این خبر این است که خود آنان این سخن را از امام علیه‌السلام شنیده‌اند. در همین راستا، سخن [[ابن حجرعسقلانی|ابن حجر]] عالم معروف [[اهل سنت]] را هم می‌‌توان به عنوان تأیید برخی از محققان قرار داد که می‌‌گوید: ابراهیم بن محمد اشعری قمی، از رجال شیعه است و او کسی است که از صادق علیه‌السلام و غیر ایشان [[حدیث]] نقل می‌‌کند.
 +
 
 +
علاوه بر امامان، ابراهیم بن محمد اشعری از بزرگان زمان خودش نیز نقل [[حدیث]] کرده است از جمله:
  
==استادان حدیث==
+
*ابویحیی الحناط؛
او از بزرگان زمان خودش نقل حدیث کرده است از جمله:
+
*ابان بن عبدالملک؛
# ابويحيي الحناط؛
+
*عبدالاعلی مولی آل سام؛
# ابان بن عبدالملك؛
+
*حمزة بن حُمران؛
# عبدالاعلي مولي آل سام؛
+
*عبید بن زراره؛
# حمزة بن حُمران؛
+
*ثعلبة بن میمون؛
# عبيد بن زراره؛
+
*[[عبدالله بن بکیر شیبانی|عبدالله بن بکیر]]؛
# ثعلبه بن ميمون؛
+
*حذیفة بن منصور؛
#عبدالله بن بكير؛
+
*فضل بن زکریا؛
# حذيفة بن منصور؛
+
*حسن بن حذیفه؛<ref> اصول کافی، ج ۲، ص ۲۵۵.</ref>
#فضل بن زكريا؛
+
*ابواسحاق طاهر.<ref> معجم رجال الحدیث، ج ۱، ص ۲۷۲؛ الجامع فی الرجال، ص ۶.</ref>
#حسن بن حذيفه؛<ref> اصول كافي، ج ص 255.</ref>
 
# ابواسحاق طاهر.<ref> معجم رجال الحديث، ج ص 272؛ الجامع في الرجال، ص 6.</ref>
 
== تدريس ==
 
آن گونه كه از ترجمه استادان او برمی‌‌آيد - كه بيشتر آنان از محدثان شيعي و اهل [[كوفه]] هستند - طبعاً اين بزرگوار راهي آن ديار هم شده و روزگاري را در آن خطه به فراگيري آموزه‌هاي ديني پرداخته است. وي بعد از اين تلاش چشمگير در راستاي يادگيري در جايگاه نشر حديث قرار گرفته و ذخيره‌هاي دانش خود را به گروهي از علاقمندان دانش حديث، انتقال داده است. به همين دليل جمعي از محدثان نخبه شيعه به محضر اين استاد روايت، شتافتند كه نام آنان عبارت است از:
 
# صفوان بن يحيي؛
 
# ابن ابي عُمير؛
 
# عبدالله بن محمد اسدي حجّال؛
 
# محمد بن خالد برقي؛
 
#محمد بن خالد اشعري؛
 
# احمد بن سَلَحه؛
 
# احمد بن محمد ابن بزنطي.
 
با دقت در اسامی ‌‌شاگردان اين عالم فرهيخته، آشكار می‌‌شود كه حداقل، سه نفر از اصحاب اجماع در ميان آنان وجود دارند و اين نشاني ديگر از برجستگي اين راوي شيعي، در حوزه گسترش اخبار [[اهل بيت]] علیهم‌السلام است.
 
  
== تأليفات ==
+
آن گونه که از ترجمه استادان ابراهیم بن محمد اشعری برمی‌‌آید - که بیشتر آنان از محدثان [[شیعه|شیعی]] و اهل [[کوفه]] هستند - طبعاً این بزرگوار راهی آن دیار هم شده و روزگاری را در آن خطه به فراگیری آموزه‌های دینی پرداخته است.  
ابراهيم بن محمد، برادري داشته به نام فضل كه از گروه محدثان شيعه است. اين دو برادر با همكاري يكديگر، يك كتاب تأليف كرده‌اند.
 
نجاشي و شيخ می‌‌گويند: و كتابهما شركة<ref> لسان الميزان، ج 1، ص 97.</ref> با كمال تأسف نام اين كتاب بر ما پوشيده است و اين كه اثر ياد شده مشتمل بر چه ابوابي از روايات است و از نظر كمی‌‌ چه اندازه بوده، در هاله‌اي از ابهام قرار دارد.
 
  
== گرايش روايتي ==
+
==تدریس و راویان==
در جاي خود، بررسي شده كه محدثان شيعي، گرچه در عنوان كلي يعني نقل روايت، مشترك‌اند؛ اما از منظر گرايش روايتي، داراي تفاوت‌اند. راه بدست آوردن گرايش محدث، پژوهش در رواياتي است كه از او به يادگار مانده است. بر اين اساس، از بررسي مجموع روايات اين محدث بزرگوار، می‌‌توان گفت: گرايش روايتي او در دو حوزه فرهنگي خلاصه می‌‌شود:
+
ابراهیم اشعری بعد از تلاش چشمگیر در راستای یادگیری [[حدیث]]، در جایگاه نشر آن قرار گرفته و ذخیره‌های دانش خود را به گروهی از علاقمندان دانش حدیث، انتقال داده است. به همین دلیل جمعی از محدثان نخبه شیعه به محضر این استاد روایت شتافتند، از جمله:
1- روشن ساختن و بيان [[احكام]] شرعي، كه از آن به عنوان «مسائل فقهي» نام برده می‌‌شود. اين حوزه طبعاً ارتباط مستقيم با حوزه رفتاري و عملي يك مسلمان در انجام وظايف ديني خود دارد.
 
2- حوزه خودسازي و اصلاح نفس، كه از اين روش به عنوان «دانش اخلاق» نام برده می‌‌شود. اين حوزه پيوند با مسائل اخلاقي و اعمال و سازوكارهاي معنوي در راستاي آراسته شدن به خوبي‌ها و دوري از صفات و خصلت‌هاي ناپسند است.
 
سخن آخر اين كه متأسفانه تاريخ غروب اين ستاره پرفروغ آسمان دانش حديث، زمان، مكان، وفات و به خاكسپاري‌اش بر ما مجهول است.
 
  
== گزيده‌اي از روايات ==
+
* [[صفوان بن یحیی|صفوان بن یحیی]]؛
از او روایات فراوانی نقل شده. تعدادی از این روایات را در اینجا یاد آور می شویم:
+
* [[محمد بن ابی عمیر|ابن ابی عُمیر]]؛
===بلا و منزلت مؤمن===
+
* عبدالله بن محمد اسدی حجّال؛
*حضرت صادق علیه‌السلام سه مرتبه می‌‌فرمود: مؤمن نزد خداوند مقام بسيار بلندي دارد<ref> اصول كافي، ج 2، ص 255، ح 25 (اِنّ المؤمن لَبِافضلِ مكانٍ - ثلاثاً - قاله ثلاثاً).</ref> كه خداوند او را به مصائب و آلام مبتلا و گرفتار می‌‌سازد، به گونه‌اي كه عضو عضو بدنش را جدا می‌‌كنند باز هم خداوند را شكر و سپاس می‌‌گويد.<ref> همان، ج 2، ص 254، ح 13.</ref>
+
* [[محمد بن خالد برقی|محمد بن خالد برقی]]؛
*عبدالله بن ابي يعفور می‌‌گويد: به امام صادق علیه‌السلام از بلاها و دردهايي كه بر من وارد می‌‌شد، گلايه كردم چون بسيار مريض می‌‌شدم. امام علیه‌السلام به من فرمود: اگر مؤمن می‌‌دانست، اين مصيبت‌ها و دردها چقدر اجر دارد، دوست می‌‌داشت بدنش را قطعه قطعه كنند.<ref> نجاشي، ص 24؛ فهرست طوسي، ص 8.</ref>
+
* محمد بن خالد اشعری؛
===وفات ابوطالب و هجرت پيامبر صلی الله علیه و آله===
+
* احمد بن سَلَحه؛
*[[امام صادق]] علیه‌السلام فرمود: چون حضرت ابوطالب از دنيا رفت، [[جبرئيل]] بر [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله نازل شد و به حضرت عرض كرد: يا محمد! اُخرُجُ مِن مكّة؛ اي محمد! از شهر مكه هجرت كن! تو ديگر بعد از ابوطالب ياوري در اين شهر نداري و چنين شد كه بعد از مرگ ابوطالب، هجوم و اذيت قريش بر پيامبر گرامی ‌‌اسلام زياد شد به گونه‌اي كه حضرت مجبور شد از [[مكه]] خارج شود. پيامبر گرامي صلی الله علیه و آله پس از خروج از شهر بالاي كوهِ نزديك مكه به نام «حجون»<ref> اصول كافي، ج 1، ص 449، ح 31، باب مولدالنبي صلی الله علیه و آله (نام قبرستان قريش يا ابوطالب است كه در نزديك [[مكه]] قرار دارد).</ref> رفت. و سپس از آنجا به [[مدينه]] هجرت نمود.<ref> همان، ج 2، ص 303، باب الغضب، ح 5.</ref>
+
* [[احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی|احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی]].
===موعظه بليغ===
 
*عبدالاعلي آل سام می‌‌گويد به امام جعفرصادق علیه‌السلام عرض كردم: مرا موعظه‌اي بفرماييد كه در من تأثيرگذار باشد و پند گيرم. امام در پاسخ فرمود: مردي خدمت رسول اكرم صلی الله علیه و آله آمد و گفت: يا رسول الله! مرا موعظه و نصيحتي بفرما كه از خواب غفلت بيدار شوم. حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: فقط به تو يك چيز می‌‌گويم، برو دنبال زندگي و كار و تلاش؛ ولي مراقب باش خشمگين نشوي. حضرت اين كلمه را سه بار تكرار فرمود.<ref> اصول كافي، ج 2، ص 341، ح 15، باب الكذب (انّ رسول الله اتاه رجلٌ و قال يا رسول الله، علّمني عِظةً اَتَحِظَّ بها فقال له اِنْطَلِقْ و لاتغضَب ثلاث مرّاتٍ).</ref>
 
*عبيد بن زراره می‌‌گويد: دروغگو كم حافظه است از امام صادق علیه‌السلام شنيدم كه می‌‌فرمود: از آن چيزهايي كه خداوند مؤمنان را عليه دروغگويان كمك كرده، فراموشي است.<ref> امثال و حكم، دهخدا، ج 2، ص 799 (ممّا اعان الله به عَلَي الكذّابين: النسيان).</ref>
 
===شك در نماز===
 
*[[امام صادق]] علیه‌السلام فرمود: ما اعاد الصلوة فقيه قطّ يحتال لها و يُدَبِّرها حتي لايعيدها؛<ref> تهذيب الاحكام، ج 2، ص 377، ح 43.</ref> نمازگزار ملتفت و متوجه، نبايد نمازش را دوباره بخواند؛ بلكه بايد با تروي و فكر كردن در هنگام عارض شدن شك در نماز از اعاده و تكرار نماز جلوگيري نمايد.
 
===كمك به برادر ديني اندازه دارد===
 
*موسي بن جعفر علیه‌السلام می‌‌فرمايد: نبايد در رابطه با كمك و [[انفاق]] به برادرت آن قدر خود را به زحمت و رنج بيفكني كه از سودي كه به وي می‌‌رسد، بيشتر باشد.<ref> همان، ج 4، ص 32، ح 2، آداب المعروف (لاتبذُل لاِخوانك من نفسك، ماضرّه عليك اكثر من منفعته لهم).</ref>
 
  
==پانویس ==
+
با دقت در اسامی ‌‌شاگردان این عالم فرهیخته، آشکار می‌‌شود که حداقل، سه نفر از [[اصحاب اجماع]] در میان آنان وجود دارند و این نشانی دیگر از برجستگی این راوی شیعی، در حوزه گسترش اخبار [[اهل بیت]] علیهم‌السلام است.
 +
 
 +
==آثار و روایات==
 +
ابراهیم بن محمد اشعری، برادری داشته به نام فضل که از گروه محدثان شیعه است. این دو برادر با همکاری یکدیگر، یک کتاب تألیف کرده‌اند.
 +
[[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] و [[شیخ طوسی]] می‌‌گویند: «و کتابهما شرکة».<ref> لسان المیزان، ج ۱، ص ۹۷.</ref> با کمال تأسف نام این کتاب بر ما پوشیده است و این که اثر یاد شده مشتمل بر چه ابوابی از روایات است و از نظر کمی‌‌ چه اندازه بوده، در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.
 +
 
 +
از بررسی مجموع روایات این محدث بزرگوار، می‌‌توان گفت: گرایش روایتی او در دو حوزه فرهنگی خلاصه می‌‌شود:
 +
۱- بیان [[احکام شرعی|احکام شرعی]]، که از آن به عنوان «مسائل فقهی» نام برده می‌‌شود.
 +
۲- حوزه خودسازی و [[تهذیب نفس]]، که از این روش به عنوان «دانش اخلاق» نام برده می‌‌شود.
 +
 
 +
برخی از روایات نقل شده توسط ابراهیم بن محمد اشعری در اینجا ذکر می شود:
 +
 
 +
*[[امام صادق]] علیه‌السلام سه مرتبه می‌‌فرمود: مؤمن نزد خداوند مقام بسیار بلندی دارد<ref> اصول کافی، ج ۲، ص ۲۵۵، ح ۲۵ (اِنّ المؤمن لَبِافضلِ مکانٍ - قاله ثلاثاً).</ref> که خداوند او را به مصائب و آلام مبتلا و گرفتار می‌‌سازد، به گونه‌ای که عضو عضو بدنش را جدا می‌‌کنند باز هم خداوند را شکر و سپاس می‌‌گوید.<ref> همان، ج ۲، ص ۲۵۴، ح ۱۳.</ref>
 +
*عبدالله بن ابی یعفور می‌‌گوید: به امام صادق علیه‌السلام از بلاها و دردهایی که بر من وارد می‌‌شد، گلایه کردم چون بسیار مریض می‌‌شدم. امام علیه‌السلام به من فرمود: اگر مؤمن می‌‌دانست این مصیبت‌ها و دردها چقدر اجر دارد، دوست می‌‌داشت بدنش را قطعه قطعه کنند.<ref> نجاشی، ص ۲۴؛ فهرست طوسی، ص ۸.</ref>
 +
 
 +
*امام صادق علیه‌السلام فرمود: چون [[ابوطالب علیه السلام|حضرت ابوطالب]] از دنیا رفت، [[جبرئیل]] بر [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله نازل شد و به حضرت عرض کرد: ای محمد! از شهر [[مکه]] خارج شو! تو دیگر بعد از ابوطالب یاوری در این شهر نداری. و چنین شد که بعد از مرگ ابوطالب، هجوم و اذیت [[قریش|قریش]] بر پیامبر گرامی ‌‌اسلام زیاد شد به گونه‌ای که حضرت مجبور شد از مکه خارج شود. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله پس از خروج از شهر بالای کوهِ نزدیک مکه به نام «حجون»<ref>نام قبرستان قریش یا ابوطالب است که در نزدیک مکه قرار دارد.</ref> رفت<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۴۴۹، ح ۳۱، باب مولدالنبی صلی الله علیه و آله.</ref> و سپس از آنجا به [[مدینه]] هجرت نمود.<ref> همان، ج ۲، ص ۳۰۳، باب الغضب، ح ۵.</ref>
 +
 
 +
*عبدالاعلی آل سام می‌‌گوید به امام جعفرصادق علیه‌السلام عرض کردم: مرا موعظه‌ای بفرمایید که در من تأثیرگذار باشد و پند گیرم. امام در پاسخ فرمود: مردی خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول الله! مرا موعظه و نصیحتی بفرما که از خواب غفلت بیدار شوم. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: فقط به تو یک چیز می‌‌گویم، برو دنبال زندگی و کار و تلاش؛ ولی مراقب باش خشمگین نشوی. حضرت این کلمه را سه بار تکرار فرمود.<ref> اصول کافی، ج ۲، ص ۳۴۱، ح ۱۵، باب الکذب (انّ رسول الله اتاه رجلٌ و قال یا رسول الله، علّمنی عِظةً اَتَحِظَّ بها فقال له اِنْطَلِقْ و لاتغضَب ثلاث مرّاتٍ).</ref>
 +
*عبید بن زراره می‌‌گوید: دروغگو کم حافظه است از امام صادق علیه‌السلام شنیدم که می‌‌فرمود: از آن چیزهایی که خداوند مؤمنان را علیه دروغگویان کمک کرده، فراموشی است.<ref> امثال و حکم، دهخدا، ج ۲، ص ۷۹۹ (ممّا اعان الله به عَلَی الکذّابین: النسیان).</ref>
 +
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 
==منابع==
 
==منابع==
برگرفته از: ابوالحسن رباني سبزواري, ستارگان حرم، جلد 18، صفحه 92-100
+
* ستارگان حرم، ابوالحسن ربانی سبزواری، ج ۱۸، ص ۹۲-۱۰۰.
 
 
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده
سطر ۸۵: سطر ۹۵:
 
[[رده:علمای قرن دوم]]
 
[[رده:علمای قرن دوم]]
 
[[رده:راویان حدیث]]
 
[[رده:راویان حدیث]]
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]
+
[[رده:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]
 +
[[رده:اصحاب امام کاظم علیه السلام]]
 +
[[رده:اصحاب امام رضا علیه السلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۱۵

«ابراهیم بن محمد اشعری قمی» از محدثان مورد اعتماد شیعه در قرن دوم هجری و از اصحاب و راویان امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام است.

نام کامل ابراهیم بن محمد اشعری قمی
زادروز قرن دوم هجری
زادگاه قم

Line.png

اساتید

حمزة بن حُمران، عبید بن زراره، ثعلبة بن میمون، عبدالله بن بکیر،...

شاگردان

ابن ابی عمیر، احمد بن محمد بزنطی، صفوان بن یحیی، محمد بن خالد برقی،...



ولادت و نسب

ابراهیم بن محمد اشعری قمی در نیمه دوم قرن دوم هجری در قم دیده به جهان گشود. از این جهت که ابراهیم از تبار خاندان اشعری است و در شهر قم به دنیا آمده، به نام اشعری قمی ‌‌مشهور است. از زندگی و چگونگی حالات پدرش چیزی نمی‌‌دانیم ولی این نکته مسلم است که از خاندان اشعری است.[۱]

زمان و مکان وفات و مدفن ابراهیم بن محمد نیز بر ما مجهول است.

تحصیل و استادان

ابراهیم کسب علم را در قم آغاز نمود؛ زیرا در این شهر دانشمندان و محدثان فراوانی زندگی می‌‌کردند. سپس به مدینه هجرت نمود و محضر دو تن از امامان معصوم یعنی امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام را درک کرد. طبعاً توقف ابراهیم در مدینه، مدتی طول کشیده است. تمام ترجمه‌نویسان شیعی، از او به عنوان صحابی این دو امام بزرگوار یاد نموده‌اند.

نجاشی چنین می‌‌نگارد: ابراهیم بن محمد اشعری قمی، از امام کاظم و امام رضا علیهما‌السلام روایت می‌‌کند، و ظاهر سخن ایشان این است که آن بزرگواران را ملاقات و از آنان روایت نقل می‌‌کند.[۲] هرچند شیخ طوسی در رجال خویش، ابراهیم بن محمد اشعری را در ردیف راویانی قرار داده که مستقیماً از معصوم روایت نکرده‌اند. البته ثابت شده که این تقسیم شیخ طوسی، درست نیست؛ موارد بسیاری هست که شیخ طوسی بعضی از راویان را در شمار اصحاب امامان معصوم علیهم‌السلام ذکر کرده؛ اما در بخش آخر کتابش از همان راویان به عنوان کسانی که از امام به گونه مستقیم، حدیث نقل نمی‌‌کنند، یاد کرده است. به اعتقاد برخی از محققان، چون بیشتر روایات ابراهیم بن محمد اشعری از امامان، با واسطه راویان نقل شده، شیخ طوسی تصور کرده که ایشان از معصوم حدیث نقل نکرده است. گرچه سخن شیخ طوسی - در مورد بررسی اخباری که از ابراهیم در کتاب‌های روایتی موجود است - سخن درستی است؛ اما با توجه به سخن نجاشی که بزرگترین رجال شناس شیعه است، می‌‌توان دریافت که ابراهیم به طور مستقیم از امامان علیهم السلام روایت نقل کرده؛ اما ممکن است آن روایات به دست ما نرسیده باشد.

نکته دیگر این که بعضی از دانشمندان احتمال داده‌اند، ابراهیم و برادرش فضل، محضر امام صادق علیه‌السلام را نیز درک کرده‌اند. شاهد این دسته از دانشمندان این سخن کشی است که آورده است: از ابن ابی عمیر، از ابراهیم بن محمد و برادرش فضل بن محمد نقل می‌‌کند که آن دو گفتند: چون خبر مرگ بکیر بن اعین - برادر زرارة بن اعین - به امام صادق علیه‌السلام رسید، حضرت فرمود: به خدا قسم! اینک خداوند متعال، او را نزد رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان امام علی علیه‌السلام قرار داد.[۳] ظاهر این خبر این است که خود آنان این سخن را از امام علیه‌السلام شنیده‌اند. در همین راستا، سخن ابن حجر عالم معروف اهل سنت را هم می‌‌توان به عنوان تأیید برخی از محققان قرار داد که می‌‌گوید: ابراهیم بن محمد اشعری قمی، از رجال شیعه است و او کسی است که از صادق علیه‌السلام و غیر ایشان حدیث نقل می‌‌کند.

علاوه بر امامان، ابراهیم بن محمد اشعری از بزرگان زمان خودش نیز نقل حدیث کرده است از جمله:

  • ابویحیی الحناط؛
  • ابان بن عبدالملک؛
  • عبدالاعلی مولی آل سام؛
  • حمزة بن حُمران؛
  • عبید بن زراره؛
  • ثعلبة بن میمون؛
  • عبدالله بن بکیر؛
  • حذیفة بن منصور؛
  • فضل بن زکریا؛
  • حسن بن حذیفه؛[۴]
  • ابواسحاق طاهر.[۵]

آن گونه که از ترجمه استادان ابراهیم بن محمد اشعری برمی‌‌آید - که بیشتر آنان از محدثان شیعی و اهل کوفه هستند - طبعاً این بزرگوار راهی آن دیار هم شده و روزگاری را در آن خطه به فراگیری آموزه‌های دینی پرداخته است.

تدریس و راویان

ابراهیم اشعری بعد از تلاش چشمگیر در راستای یادگیری حدیث، در جایگاه نشر آن قرار گرفته و ذخیره‌های دانش خود را به گروهی از علاقمندان دانش حدیث، انتقال داده است. به همین دلیل جمعی از محدثان نخبه شیعه به محضر این استاد روایت شتافتند، از جمله:

با دقت در اسامی ‌‌شاگردان این عالم فرهیخته، آشکار می‌‌شود که حداقل، سه نفر از اصحاب اجماع در میان آنان وجود دارند و این نشانی دیگر از برجستگی این راوی شیعی، در حوزه گسترش اخبار اهل بیت علیهم‌السلام است.

آثار و روایات

ابراهیم بن محمد اشعری، برادری داشته به نام فضل که از گروه محدثان شیعه است. این دو برادر با همکاری یکدیگر، یک کتاب تألیف کرده‌اند. نجاشی و شیخ طوسی می‌‌گویند: «و کتابهما شرکة».[۶] با کمال تأسف نام این کتاب بر ما پوشیده است و این که اثر یاد شده مشتمل بر چه ابوابی از روایات است و از نظر کمی‌‌ چه اندازه بوده، در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

از بررسی مجموع روایات این محدث بزرگوار، می‌‌توان گفت: گرایش روایتی او در دو حوزه فرهنگی خلاصه می‌‌شود: ۱- بیان احکام شرعی، که از آن به عنوان «مسائل فقهی» نام برده می‌‌شود. ۲- حوزه خودسازی و تهذیب نفس، که از این روش به عنوان «دانش اخلاق» نام برده می‌‌شود.

برخی از روایات نقل شده توسط ابراهیم بن محمد اشعری در اینجا ذکر می شود:

  • امام صادق علیه‌السلام سه مرتبه می‌‌فرمود: مؤمن نزد خداوند مقام بسیار بلندی دارد[۷] که خداوند او را به مصائب و آلام مبتلا و گرفتار می‌‌سازد، به گونه‌ای که عضو عضو بدنش را جدا می‌‌کنند باز هم خداوند را شکر و سپاس می‌‌گوید.[۸]
  • عبدالله بن ابی یعفور می‌‌گوید: به امام صادق علیه‌السلام از بلاها و دردهایی که بر من وارد می‌‌شد، گلایه کردم چون بسیار مریض می‌‌شدم. امام علیه‌السلام به من فرمود: اگر مؤمن می‌‌دانست این مصیبت‌ها و دردها چقدر اجر دارد، دوست می‌‌داشت بدنش را قطعه قطعه کنند.[۹]
  • امام صادق علیه‌السلام فرمود: چون حضرت ابوطالب از دنیا رفت، جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و به حضرت عرض کرد: ای محمد! از شهر مکه خارج شو! تو دیگر بعد از ابوطالب یاوری در این شهر نداری. و چنین شد که بعد از مرگ ابوطالب، هجوم و اذیت قریش بر پیامبر گرامی ‌‌اسلام زیاد شد به گونه‌ای که حضرت مجبور شد از مکه خارج شود. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله پس از خروج از شهر بالای کوهِ نزدیک مکه به نام «حجون»[۱۰] رفت[۱۱] و سپس از آنجا به مدینه هجرت نمود.[۱۲]
  • عبدالاعلی آل سام می‌‌گوید به امام جعفرصادق علیه‌السلام عرض کردم: مرا موعظه‌ای بفرمایید که در من تأثیرگذار باشد و پند گیرم. امام در پاسخ فرمود: مردی خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول الله! مرا موعظه و نصیحتی بفرما که از خواب غفلت بیدار شوم. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: فقط به تو یک چیز می‌‌گویم، برو دنبال زندگی و کار و تلاش؛ ولی مراقب باش خشمگین نشوی. حضرت این کلمه را سه بار تکرار فرمود.[۱۳]
  • عبید بن زراره می‌‌گوید: دروغگو کم حافظه است از امام صادق علیه‌السلام شنیدم که می‌‌فرمود: از آن چیزهایی که خداوند مؤمنان را علیه دروغگویان کمک کرده، فراموشی است.[۱۴]

پانویس

  1. رجال نجاشی، ص ۲۴، ش ۴۲؛ رجال طوسی، ص ۴۵۱، ش ۷۷، فهرست طوسی، ص ۸، ش ۱۴؛ منتهی المقال، ج ۱، ص ۱۹۳؛ معجم رجال الحدیث، ج ۱، ص ۲۷۲.
  2. نجاشی، ص ۲۴.
  3. معجم رجال الحدیث، ج ۱، ص ۲۷۲؛ الجامع فی الرجال، ص ۶.
  4. اصول کافی، ج ۲، ص ۲۵۵.
  5. معجم رجال الحدیث، ج ۱، ص ۲۷۲؛ الجامع فی الرجال، ص ۶.
  6. لسان المیزان، ج ۱، ص ۹۷.
  7. اصول کافی، ج ۲، ص ۲۵۵، ح ۲۵ (اِنّ المؤمن لَبِافضلِ مکانٍ - قاله ثلاثاً).
  8. همان، ج ۲، ص ۲۵۴، ح ۱۳.
  9. نجاشی، ص ۲۴؛ فهرست طوسی، ص ۸.
  10. نام قبرستان قریش یا ابوطالب است که در نزدیک مکه قرار دارد.
  11. اصول کافی، ج ۱، ص ۴۴۹، ح ۳۱، باب مولدالنبی صلی الله علیه و آله.
  12. همان، ج ۲، ص ۳۰۳، باب الغضب، ح ۵.
  13. اصول کافی، ج ۲، ص ۳۴۱، ح ۱۵، باب الکذب (انّ رسول الله اتاه رجلٌ و قال یا رسول الله، علّمنی عِظةً اَتَحِظَّ بها فقال له اِنْطَلِقْ و لاتغضَب ثلاث مرّاتٍ).
  14. امثال و حکم، دهخدا، ج ۲، ص ۷۹۹ (ممّا اعان الله به عَلَی الکذّابین: النسیان).

منابع

  • ستارگان حرم، ابوالحسن ربانی سبزواری، ج ۱۸، ص ۹۲-۱۰۰.