آیه 6 سوره ص

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۱ توسط Aghajani (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَىٰ آلِهَتِكُمْ ۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ

مشاهده آیه در سوره


<<5 آیه 6 سوره ص 7>>
سوره : سوره ص (38)
جزء : 23
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و گروهی از سران قوم به راه افتاده (و چنین رأی دادند) که باید طریقه خود را ادامه دهید و در پرستش خدایان خود ثابت قدم باشید، این کاری است که مراد همه است (یا این قیام پیغمبر بر محو و نابود ساختن بتان از پیشامدهای بد روزگار است که باید با آن مقاومت کنیم).

سران و اشرافشان روان شدند [و فریاد برداشتند] که بروید و بر پرستش و نگهداری معبودانتان ایستادگی کنید زیرا از این دعوت [به سوی خدای یگانه] ریاست و آقایی بر اراده شده است.

و بزرگانشان روان شدند [و گفتند:] «برويد و بر خدايان خود ايستادگى نماييد كه اين امر قطعاً هدف [ما]ست.

مهترانشان به راه افتادند و گفتند: برويد و بر پرستش خدايان خويش پايدارى ورزيد كه اين است چيزى كه از شما خواسته شده.

سرکردگان آنها بیرون آمدند و گفتند: «بروید و خدایانتان را محکم بچسبید، این چیزی است که خواسته‌اند (شما را گمراه کنند)!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Their elite go about [urging others]: ‘Go and stand by your gods! This is indeed the desirable thing [to do].

And the chief persons of them break forth, saying: Go and steadily adhere to your gods; this is most surely a thing sought after.

The chiefs among them go about, exhorting: Go and be staunch to your gods! Lo! this is a thing designed.

And the leader among them go away (impatiently), (saying), "Walk ye away, and remain constant to your gods! For this is truly a thing designed (against you)!

معانی کلمات آیه

  • انطلق: راه افتاد، شروع كرد. آن از طلاق به معنى جدايى و جدا كردن است.[۱]

نزول

شأن نزول آیات 1 تا 7:

ابن عباس گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله ذکر سجده را بلند قرائت می‌کرد تا این که عده اى از قریش در صدد ایذاء و اذیت پیامبر برآمدند و خواستند نقشه شوم خویش را عملى سازند ولى گرفتار شدند و به شکنجه افتادند لذا با زبان عذرخواهى نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و او را به خداوند و خویشاوندانش قسم دادند و از اثر دعاى پیامبر از گرفتارى و شکنجه رهائى یافتند سپس این آیات نازل گردید با وجود بر این هیچ یک از آنان ایمان نیاوردند.[۲]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ عُجابٌ «5»

آيا او به جاى معبودهاى متعدّد، يك معبود قرار داده است؟ البتّه كه اين، چيزى بسيار عجيب است!

وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى‌ آلِهَتِكُمْ إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ يُرادُ «6»

سردمداران كفر، (سخن پيامبر) را رها كردند (و به ديگران نيز گفتند:) برويد و بر پرستش خدايان خود پايدار بمانيد كه اين مقاومت شما چيز مطلوبى است.

ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ «7»

ما اين مطالب را در آيين اخير (نياكان يا آيين مسيحيّت) نشنيده‌ايم، اين آيين جز آيينى ساختگى نيست.

نکته ها

«عُجابٌ» به چيز بسيار عجيب گويند. «انطلاق» به معناى رفتنى است كه با جدايى از فردى همراه باشد. «اخْتِلاقٌ» به معناى ساختگى بودن چيزى است كه سابقه نداشته باشد، يعنى اينها را از خودبافته و پرداخته و خلق كرده است.

«ملأ» به گروهى گويند كه نام و عنوان آنها چشم‌گير و چشم‌پركن باشد.

مراد كفّار از «الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ» دين حضرت مسيح است كه آخرين دين آسمانى قبل از اسلام بوده، زيرا آنان قائل به تثليث بوده‌اند.

ممكن است مراد از «إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ يُرادُ» اين باشد كه اين دعوت به توحيد، همان سيادت و آقايى است كه خواست ومراد پيامبر است واگر نظام بت‌پرستى برچيده شود رهبر موحّدين پيامبر خواهد شد كه اراده او همين است. او با دعوت به توحيد به فكر آقائى بر شماست. «1»

«1». تفسير الميزان.

جلد 8 - صفحه 82

پیام ها

1- اولين اقدام پيامبر، نفى معبودهاى دروغين و اثبات خداى يكتاست. «جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً»

2- كفّار هم در توحيد گرفتار بودند، «أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً» هم در نبوّت، «عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ»- آيه‌ى قبل- و هم در معاد. «أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ» «1»

3- براى اكثر مردم، دست برداشتن از عقايد ديرينه و توجّه به افكار جديد سخت و شگفت‌آور است. «أَ جَعَلَ‌- لَشَيْ‌ءٌ عُجابٌ»

4- گاهى باطل چنان اوج و قدرت مى‌گيرد كه سخن حقّ سخنى عجيب و غير قابل قبول مى‌شود. «هذا لَشَيْ‌ءٌ عُجابٌ»

5- سردمدارانِ كفر، براى نفوذ كلام خود، اول خودشان به انحراف مى‌روند و بعد به ديگران سفارش رفتن مى‌كنند. انْطَلَقَ الْمَلَأُ ... أَنِ امْشُوا

6- در ميان كفّار، گروهى عامل انحراف و سرسختى ديگران هستند. «وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا»

7- كفّار را از گفتار و رفتارشان بشناسيم:

الف) شبهه‌افكنى و فتنه‌جويى. أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ ... لَشَيْ‌ءٌ عُجابٌ‌- عَجِبُوا

ب) دور كردن مردم از اجتماعات حقّ. «امْشُوا»

ج) به جاى دعوت به تفكّر، دعوت به تعصّب و مقاومت. «اصْبِرُوا»

د) تكيه بر آيين نياكان يا طرح آيين ديگران در برابر اسلام. «ما سَمِعْنا بِهذا»

8- كفّار براى دعوت ديگران از گرايش‌هاى آنان سوء استفاده مى‌كنند. «اصْبِرُوا عَلى‌ آلِهَتِكُمْ»

9- هر نوع پايدارى و صبرى پسنديده نيست. «اصْبِرُوا عَلى‌ آلِهَتِكُمْ» چنانكه هر نوع‌

«1». اسراء، 49.

جلد 8 - صفحه 83

نوآورى محكوم نيست تا گفته شود. بِهذا ... اخْتِلاقٌ‌

10- پيامبران، صبر را در راه خدا قرار مى‌دهند. «وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ» و كفّار، صبر را در راه بت‌ها. «اصْبِرُوا عَلى‌ آلِهَتِكُمْ»

11- سردمداران كفر، پايدارى بر انحراف را تبليغ و ترويج مى‌كنند. «إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ يُرادُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى‌ آلِهَتِكُمْ إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ يُرادُ «6»

وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ‌: و بشتاب روان شدند از مجلس ابو طالب جماعتى كه از اشراف و رؤسا بودند و با هم گفتند: أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا: آنكه برويد و صبر كنيد، عَلى‌ آلِهَتِكُمْ‌: بر پرستش خدايان خود و ثابت باشيد بر تحمل صدمات، إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ يُرادُ: بدرستى كه اين امر يعنى مخالفت او و زياد شدن اصحاب او هر آينه حادثه از حوادث كه خواسته شده است به ما، يعنى نوائب روزگار است كه بر ما واقع شود و از آن چاره نيست و دفع آن را بر ما تمكن نيست. يا آنچه اين شخص بوسيله توحيد اراده نموده از ترفع و استعلاى او بر ما و ساير عرب و عجم، چيزى است كه مراد همه كس است، يعنى همه كس مرادش اينست كه مستعلى و مترفع باشد بر غير.

جلد 11 - صفحه 179


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى‌ آلِهَتِكُمْ إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ يُرادُ «6» ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلاَّ اخْتِلاقٌ «7» أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ «8» أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ «9» أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ «10»

ترجمه‌

و روان شدند جماعت اشراف از آنها گفتند كه برويد و شكيبائى ورزيد بر معبودهاتان همانا اين چيزى است كه خواسته ميشود

نشنيديم اينرا در كيش اخير نيست اين مگر ساختگى و دروغ‌

آيا فرستاده شد بر او قرآن از ميان ما بلكه آنها در ترديدى از كلام منند بلكه هنوز نچشيده‌اند عذاب مرا

آيا نزد آنها است خزانه‌هاى رحمت پروردگارت كه غالب بخشاينده است‌

يا براى آنها است پادشاهى آسمانها و زمين و آنچه ميان آندو است پس بايد كه بالا روند بوسائلى.

تفسير

در كافى از امام باقر عليه السّلام و قمّى ره در شأن نزول اين آيات قريب بآنچه در آيات سابقه از مجمع اخيرا نقل شد كه بمفسّرين نسبت داده بود با مختصر اختلافى روايت نموده و قمّى ره اضافه فرموده كه قريش گفتند اگر احتياج بمال برادرزاده تو را وادار باين ادعاء نموده ما براى او آنقدر مال جمع‌آورى مينمائيم كه ثروتمندترين ما شود و سلطنت ميدهيم او را بر خودمان و چون حضرت ابو طالب اينمعنى را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله اظهار فرمود حضرت جوابيرا كه از مجمع بعنوان روايت نقل شد فرمود و اين آيات نازل شد و بنابراين خداوند متعال بيان فرموده اعراض آنها را از مجلس حضرت ابو طالب و آنكه چون بيرون آمدند با خود ميگفتند برويد و ثابت قدم باشيد در دينتان و صبر نمائيد بر پرستش و ستايش بتانتان براى تقرّب بخدا با اينمرد مكالمه نمودن فائده ندارد آنچه بايد بسر ما بيايد خواهد آمد اين گرفتارى براى ما خواسته شده يا اين رياست خواسته هر كسى است اختصاص بمحمّد ندارد چنانچه در تفسير انّ هذا لشي‌ء يراد ذكر شده ولى بنظر حقير مراد آنستكه اين ثبات قدم و صبر در حمايت از دين چيزى است كه بايد مطلوب و مراد هر عاقلى باشد و در هر حال‌

جلد 4 صفحه 459

گفتند ما چنين چيزى كه بايد عبادت خداوند يگانه را نمود در ملّت اخيره نصارى كه قائل بسه معبودند يا در دين پدران خودمان كه ملّت آخر الزّمان است نيافتيم اينكه محمّد ميگويد فقط دينى است كه خودش اختراع نموده و از پيش خود ساخته و پرداخته است آيا در ميان ما قريش چه مزيّت مالى و ثروتى براى او هست كه بايد كتاب آسمانى براى او نازل شود و براى ما نشود با اينكه در بين قريش اشخاص متشخّص‌تر از او زياد است و اين دليل است بر قصور نظر آنها از درك كمالات معنوى و انحصار توجّه آنان بمال و جاه دنيوى در نتيجه حسد و تكبّر و عناد كه نميخواستند از يكنفر از كسان خودشان كه از حيث مال و جاه بآنها نميرسد تمكين نمايند لذا خداوند در مقام ردّ آنها فرموده كه اينها تأمّل و تفكّر در آيات قرآن ننمودند تا يقين كنند كه آن حق و آورنده آن پيغمبر بر حق است بلكه در شك و ترديدند از صحّت معانى و استحكام مبانى قرآن و نبوّت تو براى تقليد و تعصّب از دين آباء خود و هنوز طعم عذاب الهى را نچشيده‌اند تا تمكين نمايند از حق و يقين كنند بصدق مواعيد الهيه و خواهى نخواهى مسلمان شوند و آيا تصوّر ميكنند كه خداوند كليد خزائن رحمت و نعمت خود را بآنها داده كه بتوانند تو را از مال دنيا بى‌نياز كنند و خدا نتواند يا آنكه بتوانند كسيرا به مقام نبوّت برسانند كه دلخواه آنها باشد با آنكه خداوند عزيز و غالب و توانائى است كه كسى بر او غلبه نمى‌نمايد و بخشنده بى‌عوض و غرضى است كه هر چه را بهر كس بخواهد ميدهد بحسب قابليّت و بر وفق مصلحت يا مگر سلطنت آسمانها و زمين و ما بين آن دو با آنها است كه بتدبير بتوانند اسباب سلطنت تو را بر خودشان فراهم نمايند يا وسائل ارتقاء خودشان را بآسمان فراهم نموده از آنجا تدبير امور زمين را بميل خودشان بنمايند و هر كس را بخواهند بمقام نبوّت برسانند آنچه در اين دو آيه اخيره بطور ترديد ذكر شده يكى نظريّه حقير و ديگر منقول از مفسّرين است و بيانات ديگرى هم شده است كه چون لازم نديدم ذكر ننمودم از قبيل آنكه مراد باسباب ابواب آسمان يا خود آسمانها است و اللّه اعلم.

جلد 4 صفحه 460

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ انطَلَق‌َ المَلَأُ مِنهُم‌ أَن‌ِ امشُوا وَ اصبِرُوا عَلي‌ آلِهَتِكُم‌ إِن‌َّ هذا لَشَي‌ءٌ يُرادُ «6»

جلد 15 - صفحه 213

و بيرون‌ رفتند جماعتي‌ ‌که‌ اشراف‌ قريش‌ بودند ‌از‌ نزد پيغمبر (ص‌) و ابي‌ طالب‌ و ‌به‌ ساير قريش‌ ‌که‌ اتباع‌ و ضعفا بودند (گفتند) ‌که‌ بيرون‌ برويد ‌از‌ نزد ‌او‌ و گوش‌ ‌به‌ كلمات‌ ‌او‌ ندهيد، و ‌بر‌ عقيده ‌خود‌ و پرستش‌ آلهه ‌خود‌ صبر كنيد و ثابت‌ باشيد ‌اينکه‌ ‌هر‌ آينه‌ چيزي‌ ‌است‌ اراده‌ ‌شده‌.

وَ انطَلَق‌َ المَلَأُ مِنهُم‌ طلاق‌ بمعني‌ جدايي‌ و تفرقه‌ ‌است‌ مقابل‌ ازدواج‌ ‌که‌ بهم‌ پيوستن‌ ‌است‌ و انطلاق‌ قبول‌ جدايي‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌از‌ پيغمبر جدا شدند و تفرقه‌ پيدا كردند و ملأ بمعني‌ جماعت‌ ‌است‌ ‌يعني‌ جمعي‌ ‌از‌ قريش‌ ‌که‌ اكابر و رؤساء ‌آنها‌ بودند و سران‌ ‌آنها‌.

أَن‌ِ امشُوا ‌يعني‌ قالوا ‌که‌ ‌در‌ تقدير ‌است‌ گفتند بديگران‌ ‌که‌ برويد ‌از‌ نزد اينكه‌ دعوي‌ پيغمبري‌ دارد و گوش‌ ‌به‌ كلمات‌ ‌او‌ ندهيد چنانچه‌ امروز ‌هم‌ رؤساء اهل‌ ضلال‌ و علماء اهل‌ سنت‌ حرام‌ كردند رجوع‌ ‌به‌ اخبار اهل‌ بيت‌ و كتب‌ شيعه‌ و فقط بكتب‌ عامه‌ و صحاح‌ ستّه‌ ‌خود‌ و اخبار مرويه‌ ‌از‌ مثل‌ انس‌ و ابي‌ هريره‌ و امثال‌ ‌آنها‌ رجوع‌ كنند ‌با‌ اينكه‌ بحمد اللّه‌ ‌در‌ همان‌ صحاح‌ سته‌ ‌آنها‌ و اخبار مرويه ‌آنها‌ افتضاح‌ و رسوايي‌ ‌آنها‌ و حقانيت‌ مذهب‌ شيعه‌ ثابت‌ ميشود چنانچه‌ ‌در‌ ‌هر‌ مقامي‌ نقل‌ كرده‌ايم‌ و علماء ثبت‌ كرده‌اند.

وَ اصبِرُوا عَلي‌ آلِهَتِكُم‌ ‌بر‌ همان‌ عقيده‌ آبائي‌ و اجدادي‌ و آلهه‌ ‌خود‌ باقي‌ و ثابت‌ باشيد و ‌هر‌ چه‌ ‌از‌ طرف‌ مسلمين‌ بشما وارد ميشود ‌در‌ راه‌ آلهه ‌خود‌ صبر كنيد.

إِن‌َّ هذا لَشَي‌ءٌ يُرادُ بدرستي‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ امريست‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ پيغمبر و اتباعش‌ اراده‌ كردند ‌که‌ ‌ما ‌را‌ ‌به‌ بدبختي‌ و بيچارگي‌ بيندازند و آلهه

جلد 15 - صفحه 214

‌ما ‌را‌ ‌از‌ ‌بين‌ ببرند و روزگار ‌ما ‌را‌ سياه‌ كنند بايد ‌ما كوشش‌ و جديت‌، و تحمل‌ ‌هر‌ زحمتي‌ ‌باشد‌ بكنيم‌ و نگذاريم‌ مقصد اينها پيشرفت‌ كند و ‌بر‌ ‌ما مسلط شوند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 6)- «سرکردگان آنها (هنگامی که از مراجعه به ابو طالب و میانجیگری او مأیوس و ناامید شدند از نزد او بیرون آمدند، و گفتند:) بروید و خدایانتان را

ج4، ص176

محکم بچسبید، این چیزی است که خواسته‌اند» شما را با آن گمراه کنند (وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلی آلِهَتِکُمْ إِنَّ هذا لَشَیْ‌ءٌ یُرادُ).

سران بت پرستان می‌خواستند با این سخن، روحیه متزلزل پیروان خود را تقویت کنند، و از سقوط هر چه بیشتر اعتقاداتشان جلوگیری به عمل آورند اما چه تلاش بیهوده‌ای؟!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص200
  2. کتاب الدلائل از ابونعیم.

منابع