مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اطمینان: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
+
'''«اطمینان»''' در مقابل «[[اضطراب]]»، به معنای آرامش قلبی است. در [[قرآن کریم]]، یاد [[الله|خدا]]، مهمترین عامل اطمینان و آرامش دل انسان بیان شده است.
  
__toc__
+
==تعریف اطمینان==
 +
"اطمینان" و طمأنینه به معنی آرامش خاطر بعد از بی‌تابی و [[اضطراب]] است.<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ترجمه غلامرضا خسروی، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۴، دوم، چ ۲، ص ۵۰۰.</ref> در لغت، زمین پست و فرورفته‌ای که آب در آن بی حرکت گرد می‌آید، زمین مطمئن نامیده می‌شود.<ref>فراهیدی، العین، ص‌۴۹۴.</ref>
  
'''«اطمينان»''' در مقابل «[[اضطراب]]»، به معناي آرامش قلبی است.
+
اطمینان در علم [[اخلاق]] به اعتدال صفات و حالات [[انسان]] و ثبات شخصیت آدمی گفته می‌شود.<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرة المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۵ ج۳، ص ۱۵۸.</ref> "اطمینان قلب" یعنی فکر انسان بر چیزی که باور دارد آرام گیرد و به خود تردید راه ندهد. گاهی هدف از اطمینان قلب، اعتماد در کار و یا توقع امید فراوان به آن است.<ref>احمد شرباصی، دایرة المعارف اخلاق قرآنی، ترجمه محمد بهاءالدین حسینی، ج ۱، ص ۱۰۶.</ref> و گاهی اطمینان هنگام کشف حقیقت و یقین به حصول وعده‌ها حاصل می شود.<ref>مدارج السالکین، ج‌۲، ص‌۵۳۴-۵۴۰‌.</ref>
  
== تعریف اطمينان ==
+
اطمینان قلب به یاد [[خدا]] نیز شامل امید به رحمت الهی برای انسانِ هراسان از خداوند، آرامشِ تسلیم در برابر [[قضا و قدر]] الهی و آرامشِ یاد پاداش خداوندی هنگام سختی و رنج زندگانی است.
"اطمينان" و طمأنينه در لغت به معني آرامش خاطر بعد از بي‌تابي و [[اضطراب]] است.<ref>راغب اصفهاني، مفردات، ترجمه غلامرضا خسروي، تهران، مرتضوي، 1374، دوم، چ 2، ص 500.</ref> اطمينان در علم [[اخلاق]] به اعتدال صفات و حالات [[انسان]] و ثبات شخصيت آدمي گفته مي‌شود.<ref>مركز فرهنگ و معارف قرآن، دايرة المعارف قرآن كريم، قم، بوستان كتاب، 1385 ج3، ص 158.</ref> "اطمينان قلب" يعني فكر انسان بر چيزي كه باور دارد آرام گيرد و به خود ترديد راه ندهد. گاهي هدف از اطمينان قلب، اعتماد در كار و يا توقع اميد فراوان به آن است.<ref>شرباصي، احمد؛ دايرة المعارف اخلاق قرآني، ترجمه محمد بهاءالدين حسيني، سنندج، تازه نگاه، 1379، اول، ج 1، ص 106.</ref>
 
  
بشر در طول زندگي خويش همواره با نگراني‌ها و اضطراب‌ها روبرو بوده است، مانند نگراني به خاطر آينده تاريك و مبهم، احتمال زوال نعمت ها، ضعف و بيماري و ناتواني، درماندگي و احتياج. پس او هميشه تلاش كرده تا اين عوامل را از بين ببرد، براي رسيدن به آرامش اكتشافات و اختراعات نموده، خانواده تشكيل داده، آموزه بشارت و نجات از مهمترين راهكارهاي انبياء مخصوصاً پيامبران بني‌اسرائيل بوده، و بوجود آمدن مكاتب روان درماني كه هدف اصلي‌شان رهايي از اضطراب و ايجاد امنيت بود. اما از ميان همه كوشش هايي كه براي رسيدن به آرامش يا پيش‌گيري از ابتلا به نگراني و افسردگي به عمل آمد، تأثير [[دين]] و [[ايمان]] در سلامت روان از جمله رويكردهاي جديد است كه در ميان روانشناسان مورد توجه قرار گرفته است.<ref>دايرة المعارف قرآن كريم، پيشين، ص 154-153.</ref>
+
ترس و اضطراب، اثر گرایش و دلبستگی به دنیاست، ناآرامی افراد عادی به دلیل اتکای آنان به چیزهایی است که خود تکیه‌گاهی ندارند، کسانی که در محبت دنیا غرق شده‌اند هر لحظه احساس خطر می‌کنند و به این و آن متمسک می‌شوند تا از اضطراب برهند ولی نمی‌توانند. همچنین انسان همواره طالب رسیدن به مراحل تکامل است و همواره از حالی به حال دیگر درمی‌آید و در هیچ مرحله‌ای به نهایت مطلوب خویش دست نمی‌یابد و خواهان رسیدن به مرحله دیگر است، به همین خاطر همواره در نگرانی و اضطراب است. رسیدن به [[خداوند]] که مبدأ و مقصود جهان هستی است و جامع این کمالات است، باعث می‌شود انسان به آرامشی بیکران دست یابد.<ref>[[سوره رعد]]/۲۸.</ref>
  
==عوامل اطمينان قلب==
+
==عوامل اطمینان قلب==
 +
از میان همه کوشش هایی که برای رسیدن [[انسان]] به آرامش یا پیش‌گیری از ابتلا به نگرانی و افسردگی به عمل آمده، تأثیر [[دین]] و [[ایمان]] در سلامت روان از جمله رویکردهای جدید است که در میان روانشناسان مورد توجه قرار گرفته است.<ref>دایرة المعارف قرآن کریم، پیشین، ص ۱۵۴-۱۵۳.</ref> احساس امنیت و آرامش در دین [[اسلام]] در سطحی گسترده‌ مورد توجه قرار گرفته و بخش وسیعی از آموزه‌های این دین مقدس به آن اختصاص یافته است. برخی از عوامل اطمینان قلب عبارتند از:
  
#اگر دل آدمي نسبت به [[حق]] يقين داشته باشد و گمان و دودلي در آن راه نيابد و خوف و اندوه او را آشفته نسازد، با تمام آمال و آرزوهايش به سوي پروردگار خويش كه چيزي قوي‌تر و تواناتر از او نيست برود، اين خود باعث اطمينان و پايداري مي‌شود.<ref>دايرة المعارف اخلاق قرآني، پيشين، ص 108.</ref>
+
*اگر دل آدمی نسبت به [[حق]] یقین داشته باشد و تردید در آن راه نیابد و خوف و اندوه او را آشفته نسازد، با تمام آرزوهایش به سوی پروردگار خویش که چیزی قوی‌تر و تواناتر از او نیست برود، این خود باعث اطمینان و پایداری می‌شود.<ref>دایرة المعارف اخلاق قرآنی، پیشین، ص ۱۰۸.</ref>
#[[ايمان]] به [[خدا]] و اين كه در آينده درمانده نيستيم و خدايي توانا و دانا و مهربان داريم، مي‌تواند نگراني ما را از آينده برطرف سازد.
+
*[[ایمان]] به [[خدا]] و این که در آینده درمانده نیستیم و خدایی توانا و دانا داریم، می‌تواند نگرانی ما را از آینده برطرف سازد.
#دانستن اين كه خداوند [[غفار (اسم الله)|غفّار]] و [[توبه]] پذير است و گذشته ما را مي‌بخشد، نگراني و اضطراب از گذشته را از بين خواهد برد.
+
*دانستن این که خداوند [[غفار (اسم الله)|غفّار]] و [[توبه]] پذیر است و گذشته ما را می‌بخشد، نگرانی و اضطراب از گذشته را از بین خواهد برد.
#هدف قرار دادن خداوند در زندگي و اعتقاد بر اين كه در عوض تلاش هايمان در [[آخرت]] پاداش خواهيم گرفت، خود آرامش بخش است.<ref>الهي، محمد و ديگران، شادي و آرامش از ديدگاه [[قرآن]] و [[نهج البلاغه]]، تهران، بيان جوان 1384، اول، ص 84-82.</ref>  
+
*هدف قرار دادن خداوند در زندگی و اعتقاد بر این که در عوض تلاش هایمان در [[آخرت]] پاداش خواهیم گرفت، خود آرامش بخش است.<ref>محمد الهی، شادی و آرامش از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه، تهران، بیان جوان ۱۳۸۴، اول، ص ۸۴-۸۲.</ref>
#ترس و اضطراب اثر گرايش و دلبستگي به دنياست، ناآرامي افراد عادي به دليل اتكاي آنان به چيزهايي است كه خود تكيه‌گاهي ندارند، كساني كه در محبت دنيا غرق شده‌اند هر لحظه احساس خطر مي‌كنند و به اين و آن متمسك مي‌شوند تا از اضطراب برهند ولي نمي‌توانند. توجه به اين نكته كه آرامش دلها در گرو ايمان به خداست<ref>[[سوره فتح]]/4.</ref> و نگراني و اضطراب و سختي‌ها، محصول فراموشي پروردگار،<ref>[[سوره طه]]/124.</ref> باعث بيدارشدن انسان از خواب [[غفلت]] مي‌شود و در اثر آن انسان به اطمينان قلب مي‌‌رسد.<ref>شادي و آرامش از ديدگاه قرآن و نهج‌البلاغه، پيشين، ص 7.</ref>
+
*توجه به این نکته که آرامش دلها در گرو ایمان به خداست<ref>[[سوره فتح]]/۴.</ref> و نگرانی و اضطراب و سختی‌ها، محصول فراموشی پروردگار،<ref>[[سوره طه]]/۱۲۴.</ref> باعث بیدارشدن انسان از خواب [[غفلت]] می‌شود و در اثر آن انسان به اطمینان قلب می‌‌رسد.<ref>شادی و آرامش از دیدگاه قرآن و نهج‌البلاغه، پیشین، ص ۷.</ref>
  
==انواع آرامش==
+
==اطمینان قلب در قرآن==
  
#اعتقادي: ذهن انسان به طور طبيعي باورهاي غيرمحسوس را مانند باورهاي محسوس نمي‌پذيرد و همواره پرسش هايي درباره ماهيت و كيفيت آنها در پندار خويش مي‌آفريند اين پرسش ها آرامش اعتقادي را از انسان مي‌گيرد. از اين روست كه ابراهيم علیه السلام از خدا تقاضاي مشاهده نمونه كوچكي از زنده شدن مردگان را نمود تا به نوعي آرامش اعتقادي برسد.<ref>[[سوره بقره]]/260.</ref>
+
مفهوم آرامش در [[قرآن کریم]] از راه واژه‌هایی مانند: '''اطمینان''' ([[سوره رعد]]/۲۸)، سکینة ([[سوره فتح]]/۴)، امنیت ([[سوره تین]]/۳)، ثبات ([[سوره فرقان]]/۴۷) و... قابل پی‌گیری است.<ref>دایرة المعارف قرآن کریم، پیشین، ص ۱۵۵.</ref> قرآن به راهکارهای روانی و رفتاری فراوانی برای دستیابی به این نیاز اصیل بشری پرداخته است.<ref>دایرة المعارف قرآن کریم، پیشین، ص ۱۵۶-۱۵۵.</ref>
#آرامش رواني: انسان همواره طالب رسيدن به مراحل تكامل است و همواره از حالي به حال ديگر درمي‌آيد و در هيچ مرحله‌اي به نهايت مطلوب خويش دست نمي‌يابد و خواهان رسيدن به مرحله ديگر است به همين خاطر همواره در نگراني و اضطراب است. رسيدن به خداوند كه مبدأ و مقصود جهان هستي است و جامع اين كمالات است باعث مي‌شود انسان به آرامشي بيكران دست يابد.<ref>[[سوره رعد]]/28.</ref>
 
  
==اطمينان قلب در قرآن==
+
{{متن قرآن|«...قُلْ إِنَّ اللّهَ یضِلُّ مَن یشَاء وَ یهْدِی إِلَیهِ مَنْ أَنَابَ * الَّذِینَ آمَنُواْ وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»}}؛<ref>[[سوره رعد]]/۲۸-۲۷.</ref> ...بگو خداوند هر کس را که بخواهد گمراه و هر کس که بازگردد به سوی خویش هدایت می‌کند. آنها کسانی هستند که [[ایمان]] آورده‌اند و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (آرام) است. آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرامش می‌یابد.
  
احساس امنيت و آرامش در دين اسلام در سطحي گسترده‌تر مورد توجه قرار گرفته و بخش وسيعي از آموزه‌هاي اين دين مقدس به آن اختصاص يافته است، اسلام به راهكارهاي رواني و رفتاري فراواني براي دستيابي به اين نياز اصيل بشري پرداخته است.<ref>دايرة المعارف قرآن كريم، پيشين، ص 156-155.</ref>
+
آرامشی که در این [[آیه]] بدان توجه شده است، آرامش در برابر عوامل مادی است که غالب مردم را نگران می‌کند، ولی مسلماً در افراد با ایمان نگرانی‌های ویرانگر وجود ندارد، اما نگرانی سازنده که انسان را به انجام وظیفه و مسئولیت در برابر خدا و خلق و فعالیت های مثبت زندگی وامی‌داد در وجود آنهاست و باید هم باشد. منظور از ذکر خدا تنها نام او را بر زبان آوردن نیست، بلکه منظور آیه این است که با تمام قلب متوجه او و عظمت و علم و آگاهیش و حاضر و ناظر بودنش گردد.<ref>تفسیر نمونه، پیشین، ص ۲۱۵.</ref>  
  
{{متن قرآن|«...قُلْ إِنَّ اللّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاء وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ × الَّذِينَ آمَنُواْ وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»}}؛<ref>[[سوره رعد]]/28، 27 (ترجمه آيات از آيت الله مكارم شيرازي مي‌باشد).</ref> ...بگو خداوند هر كس را كه بخواهد گمراه و هر كس كه بازگردد به سوي خويش هدايت مي‌كند. آنها كساني هستند كه [[ايمان]] آورده‌اند و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (آرام) است. آگاه باشيد تنها با ياد خدا دلها آرامش مي‌يابد.
+
هر نعمتی از جانب خدای سبحان است، اما عذاب‌ها و ناراحتی‌ها، هر چه باشد چیزی نیست که از ناحیه او نازل شده باشد بلکه آن عبارت است از افاضه نکردن خدا و خودداری او از رساندن نعمت و نزول رحمت. وقتی مسلم شد که هیچ شرّی از ناحیه خدا نازل نمی‌شود و ترس هم همیشه از شری است که ممکن است پیش آید، نتیجه می‌گیریم حقیقت ترس از خدا همانا ترس آدمی از اعمال زشت خویش است که باعث می‌شود خداوند از انزال رحمت خود خودداری نماید. بنابراین هر وقت دل انسان به یاد خدا بیفتد اولین اثری که از خود نشان می‌دهد این است که متوجه [[گناهان]] خویش گشته و متأثر شود، دومین اثرش این است که متوجه پروردگارش شود که هدف نهایی [[فطرت]] اوست، در نتیجه خاطرش سکون یافته و بیاد او آرامش می‌یابد.<ref>علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، ج۱۱، ص۲۸۶.</ref>
  
آرامشي كه در اين آيه بدان توجه شده است، آرامش در برابر عوامل مادي است كه غالب مردم را نگران مي‌كند ولي مسلماً افراد با ايمان در برابر مسئوليت هاي خويش نمي‌توانند نگران نباشند و نگراني‌هاي ويرانگر در آنها وجود ندارد اما نگراني سازنده كه انسان را به انجام وظيفه در برابر خدا و خلق و فعاليت هاي مثبت زندگي وامي‌داد در وجود آنهاست و بايد هم باشد. (منظور از خوف خدا نیز همين است).
+
توجه به این نکته ضروری است که خداوند در این آیه می‌فرماید با یاد خدا دل آرامش می‌یابد، ولی در آیه دوم از [[سوره انفال]] می‌فرماید: {{متن قرآن|«إِنَّمَا الْمُؤْمِنونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ...»}}؛<ref>[[سوره انفال]]/۲.</ref> مؤمنان تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهایشان ترسان می‌گردد. جمع این دو آیه این گونه است که انسان با توجه به پاداش و نعمت های بی حد الهی آرامش خاطر پیدا می‌کند، ولی با توجه به کیفر و انتقام پروردگار خائف و پریشان خاطر می‌گردد. در آنجا خداوند بندگان خود را تشویق می‌کند که دلهای خود را با توجه به این نعمات تسکین دهند، زیرا وعده خداوند حتمی است و هیچ چیز برای آرامش دلهای مضطرب بهتر از نویدهای صادق نیست.<ref>طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان، ترجمه مترجمان، تهران، فراهانی ۱۳۶۰، اول، ج ۱۰، ص ۱۶۱.</ref> ترس از خدا گاهی به خاطر درک مسئولیت ها و احتمال عدم قیام به وظایف است و گاهی به خاطر درک عظمت مقام و توجه به وجود بی‌انتها و پرمهابت خدای متعال است.<ref>تفسیر نمونه، پیشین، ج ۷، ص ۸۶.</ref>
  
منظور از ذكر خدا تنها نام او را بر زبان آوردن نيست و مكرر تسبيح و تهليل و تكبير گفتن نيست بلكه منظور آيه اين است كه با تمام قلب متوجه او و عظمتش و علم و آگاهيش و حاضر و ناظر بودنش گردد.<ref>تفسير نمونه، پيشين، ص 215.</ref> هر نعمتي از جانب خداي سبحان نازل مي‌شود اما نقمت ها و عذاب‌ها و ناراحتي‌ها، هر چه باشد چيزي نيست كه از ناحيه او نازل شده باشد و آن عبارتست از افاضه نكردن خدا و خودداري او از رساندن نعمت و تزول رحمت. وقتي مسلم شد كه هيچ شري از ناحيه خدا نازل نمي‌شود و ترس هم هميشه از شري است كه ممكن است پيش آيد نتيجه مي‌گيريم حقيقت ترس از خدا همانا ترس آدمي از اعمال زشت خويش است كه باعث مي‌شود خداوند از انزال رحمت و خير خود خودداري نمايد.
+
{{متن قرآن|«اَلا اِنَّ اَوْلِیاءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَیهمْ وَلا هُمْ یحْزَنونَ»}}؛ آگاه باشد [[اولیاء الله|اولیاء خدا]]، نه ترسی دارند نه غمگین می‌شوند. اولیاء خدا کسانی هستند که فاصله‌ای میان آنها و خدا نیست، هیچ گونه شک و تردیدی به دلهایشان راه نمی‌یابد و آنچه غیر از خداست در نظرشان کوچک و کم ارزش است. از اینجا روشن می‌شود که چرا آنها ترس و اندوهی ندارند زیرا خوف معمولاً از احتمال فقدان نعمت هایی است که انسان در اختیار دارد و یا از خطراتی است که در آینده او را تهدید می‌کند، اولیاء خدا از هر گونه وابستگی و اسارت جهان ماده آزادند. بنابراین غم هایی را که دیگران نسبت به گذشته و آینده دارند، در وجود اینان راهی نیست. به این ترتیب امنیت و آرامش واقعی بر وجود آنها حکمفرما است. غم و ترس معمولاً ناشی از روح دنیاپرستی است، اما اولیای خدا از این رذیله به دورند و از غم‌های مادی و دنیوی آزادند و وجودشان از خوف خدا مالامال است.<ref>تفسیر نمونه، پیشین، ج۸، ص۳۳۴-۳۳۳.</ref> اگر انسان بداند همه چیز ملک خداوند است و خود را مالک چیزی نداند، در این صورت دچار خوف و اندوه نمی‌گردد. اولیای خدا نه در دنیا و نه در [[آخرت]] از چیزی نمی‌ترسند، مگر این که خدای تعالی اراده کند که آنان از چیزی بترسند یا اندوهناک شوند.<ref>تفسیرالمیزان، پیشین، ج ۱۰، ص ۱۲۲.</ref>
 
 
بنابراين هر وقت دل انسان به ياد خدا بيفتد اولين اثري كه از خود نشان مي‌دهد اين است كه متوجه گناهان خويش گشته و متأثر شود، دومين اثرش اين است كه متوجه پروردگارش شود كه هدف نهايي فطرت اوست در نتيجه خاطرش سكون يافته و بياد او آرامش مي‌يابد.<ref>طباطبائي، محمدحسين؛ تفسير الميزان، ترجمه محمدباقر موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1374، پنجم، ج11، ص286.</ref> توجه به اين نكته بسيار ضروري است كه خداوند در اين آيه مي‌فرمايد با ياد خدا دل آرامش مي‌يابد ولي در آيه دوم از [[سوره انفال]] مي‌فرمايد: {{متن قرآن|«إِنَّمَا الْمُؤْمِنونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ...»}}؛<ref>[[سوره انفال]]/2.</ref> مؤمنان تنها كساني هستند كه هرگاه نام خدا برده شود، دلهايشان ترسان مي‌گردد.
 
 
 
جمع اين دو آيه اين گونه است كه انسان با توجه به پاداش و نعمت هاي بي حد الهي آرامش خاطر پيدا مي‌كند ولي با توجه به كيفر و انتقام پروردگار خائف و پريشان خاطر مي‌گردد در آنجا خداوند بندگان خود را تشويق مي‌كند كه دلهاي خود را با توجه به اين نعمات تسكين دهند زيرا وعده خداوند حتمي است و هيچ چيز براي آرامش دلهاي مضطرب بهتر از نويدهاي صادق نيست.<ref>طبرسي، فضل بن حسن؛ مجمع البيان، ترجمه مترجمان، تهران، فراهاني 1360، اول، ج 10، ص 161.</ref> ترس از خدا گاهي به خاطر درك مسئوليت ها و احتمال عدم قيام به وظايف است و گاهي به خاطر درك عظمت مقام و توجه به وجود بي‌انتها و پرمهابت (خداي متعال) است.<ref>تفسير نمونه، پيشين، ج 7، ص 86.</ref>
 
 
 
{{متن قرآن|«اَلا اِنَّ اَوْلِياءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَيْهمْ وَلا هُمْ يَحْزَنونَ»}}؛ آگاه باشد (دوستان و) اولياي خدا، نه ترسي دارند نه غمگين مي‌شوند.
 
 
 
"اولياء" جمع ولي به معني نبودن واسطه ميان دو چيز و نزديكي و پي در پي بودن آنهاست. به همين دليل هر چيزي را كه نسبت به ديگري قرابت و نزديكي داشته باشد (خواه از نظر مكان يا زمان يا نسب يا مقام) "ولي" گفته مي‌شود، بنابراين اولياء خدا كساني هستند كه فاصله‌اي ميان آنها و خدا نيست، هيچ گونه شك و ترديدي به دلهايشان راه نمي‌يابد و آنچه غير از خداست در نظرشان كوچك و كم ارزش است.
 
 
 
از اينجا روشن مي‌شود كه چرا آنها ترس و اندوهي ندارند زيرا خوف معمولاً از احتمال فقدان نعمت هايي است كه انسان در اختيار دارد و يا از خطراتي است كه در آينده او را تهديد مي‌كند، اولياء خدا از هر گونه وابستگي و اسارت جهان ماده آزادند. بنابراين غم هايي را كه ديگران نسبت به گذشته و آينده دارند، در وجود اينان راهي نيست. به اين ترتيب امنيت و آرامش واقعي بر وجود آنها حكمفرما است. غم و ترس معمولاً ناشي از روح دنياپرستي است اولياي خدا از اين رذيله به دورند و از غم‌هاي مادي و دنيوي آزادند و وجودشان از خوف خدا مالامال است.<ref>تفسير نمونه، پيشين، ج8، ص334-333.</ref>
 
 
 
اگر انسان بداند همه چيز ملك خداوند است و خود را، مالك چيزي نداند در اين صورت دچار خوف و اندوه نمي‌گردد. اولياي خدا نه در دنيا و نه در آخرت از چيزي نمي‌ترسند مگر اين كه خداي تعالي اراده كند كه آنان از چيزي بترسند يا اندوهناك شوند.<ref>تفسيرالميزان، پيشين، ج 10، ص 122.</ref>
 
 
 
مفهوم آرامش در [[قرآن]] از راه كليد واژه‌هايي مانند، اطمينان ([[سوره رعد]]/28)، سكينه ([[سوره فتح]]/4)، سكن ([[سوره توبه]]/103)، اَمْنيت ([[سوره تين]]/3)، ثبات ([[سوره فرقان]]/47) و... قابل پي‌گيري است.<ref>دايرة المعارف قرآن كريم، پيشين، ص 155.</ref>
 
  
 +
{{متن قرآن|«وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کیفَ تُحْیی الْمَوْتَىٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰکنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی...»}}؛ هنگامی را که ابراهیم گفت: خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می‌کنی؟ فرمود: مگر ایمان نیاورده‌ای؟! عرض کرد: آری، ولی می‌خواهم قلبم آرامش یابد.<ref>[[سوره بقره]]/۲۶۰.</ref> ذهن انسان به طور طبیعی باورهای غیرمحسوس را مانند باورهای محسوس نمی‌پذیرد و همواره پرسش هایی درباره ماهیت و کیفیت آنها در پندار خویش می‌آفریند این پرسش ها آرامش اعتقادی را از انسان می‌گیرد. از این روست که [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام از خدا تقاضای مشاهده نمونه کوچکی از زنده شدن مردگان را نمود تا به نوعی اطمینان آرامش اعتقادی برسد.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 
 
==منابع==
 
==منابع==
 
+
*[http://www.pajoohe.ir "اطمینان قلب"، دانشنامه پژوهه]، علی محمودی، تاریخ بازیابی: ۱ خرداد ۱۳۹۱.
* [http://www.pajoohe.ir "اطمینان قلب"، دانشنامه پژوهه]، علی محمودی، تاریخ بازیابی: 1 خرداد 1391.
+
*[[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|"آرامش"، دائرةالمعارف قرآن کریم]].
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده
سطر ۶۷: سطر ۵۳:
 
|رده= دارد
 
|رده= دارد
 
}}
 
}}
 
+
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:صفات پسندیده]]
 
[[رده:صفات پسندیده]]
 
[[رده: مقاله های مهم]]
 
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۱

«اطمینان» در مقابل «اضطراب»، به معنای آرامش قلبی است. در قرآن کریم، یاد خدا، مهمترین عامل اطمینان و آرامش دل انسان بیان شده است.

تعریف اطمینان

"اطمینان" و طمأنینه به معنی آرامش خاطر بعد از بی‌تابی و اضطراب است.[۱] در لغت، زمین پست و فرورفته‌ای که آب در آن بی حرکت گرد می‌آید، زمین مطمئن نامیده می‌شود.[۲]

اطمینان در علم اخلاق به اعتدال صفات و حالات انسان و ثبات شخصیت آدمی گفته می‌شود.[۳] "اطمینان قلب" یعنی فکر انسان بر چیزی که باور دارد آرام گیرد و به خود تردید راه ندهد. گاهی هدف از اطمینان قلب، اعتماد در کار و یا توقع امید فراوان به آن است.[۴] و گاهی اطمینان هنگام کشف حقیقت و یقین به حصول وعده‌ها حاصل می شود.[۵]

اطمینان قلب به یاد خدا نیز شامل امید به رحمت الهی برای انسانِ هراسان از خداوند، آرامشِ تسلیم در برابر قضا و قدر الهی و آرامشِ یاد پاداش خداوندی هنگام سختی و رنج زندگانی است.

ترس و اضطراب، اثر گرایش و دلبستگی به دنیاست، ناآرامی افراد عادی به دلیل اتکای آنان به چیزهایی است که خود تکیه‌گاهی ندارند، کسانی که در محبت دنیا غرق شده‌اند هر لحظه احساس خطر می‌کنند و به این و آن متمسک می‌شوند تا از اضطراب برهند ولی نمی‌توانند. همچنین انسان همواره طالب رسیدن به مراحل تکامل است و همواره از حالی به حال دیگر درمی‌آید و در هیچ مرحله‌ای به نهایت مطلوب خویش دست نمی‌یابد و خواهان رسیدن به مرحله دیگر است، به همین خاطر همواره در نگرانی و اضطراب است. رسیدن به خداوند که مبدأ و مقصود جهان هستی است و جامع این کمالات است، باعث می‌شود انسان به آرامشی بیکران دست یابد.[۶]

عوامل اطمینان قلب

از میان همه کوشش هایی که برای رسیدن انسان به آرامش یا پیش‌گیری از ابتلا به نگرانی و افسردگی به عمل آمده، تأثیر دین و ایمان در سلامت روان از جمله رویکردهای جدید است که در میان روانشناسان مورد توجه قرار گرفته است.[۷] احساس امنیت و آرامش در دین اسلام در سطحی گسترده‌ مورد توجه قرار گرفته و بخش وسیعی از آموزه‌های این دین مقدس به آن اختصاص یافته است. برخی از عوامل اطمینان قلب عبارتند از:

  • اگر دل آدمی نسبت به حق یقین داشته باشد و تردید در آن راه نیابد و خوف و اندوه او را آشفته نسازد، با تمام آرزوهایش به سوی پروردگار خویش که چیزی قوی‌تر و تواناتر از او نیست برود، این خود باعث اطمینان و پایداری می‌شود.[۸]
  • ایمان به خدا و این که در آینده درمانده نیستیم و خدایی توانا و دانا داریم، می‌تواند نگرانی ما را از آینده برطرف سازد.
  • دانستن این که خداوند غفّار و توبه پذیر است و گذشته ما را می‌بخشد، نگرانی و اضطراب از گذشته را از بین خواهد برد.
  • هدف قرار دادن خداوند در زندگی و اعتقاد بر این که در عوض تلاش هایمان در آخرت پاداش خواهیم گرفت، خود آرامش بخش است.[۹]
  • توجه به این نکته که آرامش دلها در گرو ایمان به خداست[۱۰] و نگرانی و اضطراب و سختی‌ها، محصول فراموشی پروردگار،[۱۱] باعث بیدارشدن انسان از خواب غفلت می‌شود و در اثر آن انسان به اطمینان قلب می‌‌رسد.[۱۲]

اطمینان قلب در قرآن

مفهوم آرامش در قرآن کریم از راه واژه‌هایی مانند: اطمینان (سوره رعد/۲۸)، سکینة (سوره فتح/۴)، امنیت (سوره تین/۳)، ثبات (سوره فرقان/۴۷) و... قابل پی‌گیری است.[۱۳] قرآن به راهکارهای روانی و رفتاری فراوانی برای دستیابی به این نیاز اصیل بشری پرداخته است.[۱۴]

«...قُلْ إِنَّ اللّهَ یضِلُّ مَن یشَاء وَ یهْدِی إِلَیهِ مَنْ أَنَابَ * الَّذِینَ آمَنُواْ وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛[۱۵] ...بگو خداوند هر کس را که بخواهد گمراه و هر کس که بازگردد به سوی خویش هدایت می‌کند. آنها کسانی هستند که ایمان آورده‌اند و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (آرام) است. آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرامش می‌یابد.

آرامشی که در این آیه بدان توجه شده است، آرامش در برابر عوامل مادی است که غالب مردم را نگران می‌کند، ولی مسلماً در افراد با ایمان نگرانی‌های ویرانگر وجود ندارد، اما نگرانی سازنده که انسان را به انجام وظیفه و مسئولیت در برابر خدا و خلق و فعالیت های مثبت زندگی وامی‌داد در وجود آنهاست و باید هم باشد. منظور از ذکر خدا تنها نام او را بر زبان آوردن نیست، بلکه منظور آیه این است که با تمام قلب متوجه او و عظمت و علم و آگاهیش و حاضر و ناظر بودنش گردد.[۱۶]

هر نعمتی از جانب خدای سبحان است، اما عذاب‌ها و ناراحتی‌ها، هر چه باشد چیزی نیست که از ناحیه او نازل شده باشد بلکه آن عبارت است از افاضه نکردن خدا و خودداری او از رساندن نعمت و نزول رحمت. وقتی مسلم شد که هیچ شرّی از ناحیه خدا نازل نمی‌شود و ترس هم همیشه از شری است که ممکن است پیش آید، نتیجه می‌گیریم حقیقت ترس از خدا همانا ترس آدمی از اعمال زشت خویش است که باعث می‌شود خداوند از انزال رحمت خود خودداری نماید. بنابراین هر وقت دل انسان به یاد خدا بیفتد اولین اثری که از خود نشان می‌دهد این است که متوجه گناهان خویش گشته و متأثر شود، دومین اثرش این است که متوجه پروردگارش شود که هدف نهایی فطرت اوست، در نتیجه خاطرش سکون یافته و بیاد او آرامش می‌یابد.[۱۷]

توجه به این نکته ضروری است که خداوند در این آیه می‌فرماید با یاد خدا دل آرامش می‌یابد، ولی در آیه دوم از سوره انفال می‌فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ...»؛[۱۸] مؤمنان تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهایشان ترسان می‌گردد. جمع این دو آیه این گونه است که انسان با توجه به پاداش و نعمت های بی حد الهی آرامش خاطر پیدا می‌کند، ولی با توجه به کیفر و انتقام پروردگار خائف و پریشان خاطر می‌گردد. در آنجا خداوند بندگان خود را تشویق می‌کند که دلهای خود را با توجه به این نعمات تسکین دهند، زیرا وعده خداوند حتمی است و هیچ چیز برای آرامش دلهای مضطرب بهتر از نویدهای صادق نیست.[۱۹] ترس از خدا گاهی به خاطر درک مسئولیت ها و احتمال عدم قیام به وظایف است و گاهی به خاطر درک عظمت مقام و توجه به وجود بی‌انتها و پرمهابت خدای متعال است.[۲۰]

«اَلا اِنَّ اَوْلِیاءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَیهمْ وَلا هُمْ یحْزَنونَ»؛ آگاه باشد اولیاء خدا، نه ترسی دارند نه غمگین می‌شوند. اولیاء خدا کسانی هستند که فاصله‌ای میان آنها و خدا نیست، هیچ گونه شک و تردیدی به دلهایشان راه نمی‌یابد و آنچه غیر از خداست در نظرشان کوچک و کم ارزش است. از اینجا روشن می‌شود که چرا آنها ترس و اندوهی ندارند زیرا خوف معمولاً از احتمال فقدان نعمت هایی است که انسان در اختیار دارد و یا از خطراتی است که در آینده او را تهدید می‌کند، اولیاء خدا از هر گونه وابستگی و اسارت جهان ماده آزادند. بنابراین غم هایی را که دیگران نسبت به گذشته و آینده دارند، در وجود اینان راهی نیست. به این ترتیب امنیت و آرامش واقعی بر وجود آنها حکمفرما است. غم و ترس معمولاً ناشی از روح دنیاپرستی است، اما اولیای خدا از این رذیله به دورند و از غم‌های مادی و دنیوی آزادند و وجودشان از خوف خدا مالامال است.[۲۱] اگر انسان بداند همه چیز ملک خداوند است و خود را مالک چیزی نداند، در این صورت دچار خوف و اندوه نمی‌گردد. اولیای خدا نه در دنیا و نه در آخرت از چیزی نمی‌ترسند، مگر این که خدای تعالی اراده کند که آنان از چیزی بترسند یا اندوهناک شوند.[۲۲]

«وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کیفَ تُحْیی الْمَوْتَىٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰکنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی...»؛ هنگامی را که ابراهیم گفت: خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می‌کنی؟ فرمود: مگر ایمان نیاورده‌ای؟! عرض کرد: آری، ولی می‌خواهم قلبم آرامش یابد.[۲۳] ذهن انسان به طور طبیعی باورهای غیرمحسوس را مانند باورهای محسوس نمی‌پذیرد و همواره پرسش هایی درباره ماهیت و کیفیت آنها در پندار خویش می‌آفریند این پرسش ها آرامش اعتقادی را از انسان می‌گیرد. از این روست که حضرت ابراهیم علیه السلام از خدا تقاضای مشاهده نمونه کوچکی از زنده شدن مردگان را نمود تا به نوعی اطمینان آرامش اعتقادی برسد.

پانویس

  1. راغب اصفهانی، مفردات، ترجمه غلامرضا خسروی، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۴، دوم، چ ۲، ص ۵۰۰.
  2. فراهیدی، العین، ص‌۴۹۴.
  3. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرة المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۵ ج۳، ص ۱۵۸.
  4. احمد شرباصی، دایرة المعارف اخلاق قرآنی، ترجمه محمد بهاءالدین حسینی، ج ۱، ص ۱۰۶.
  5. مدارج السالکین، ج‌۲، ص‌۵۳۴-۵۴۰‌.
  6. سوره رعد/۲۸.
  7. دایرة المعارف قرآن کریم، پیشین، ص ۱۵۴-۱۵۳.
  8. دایرة المعارف اخلاق قرآنی، پیشین، ص ۱۰۸.
  9. محمد الهی، شادی و آرامش از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه، تهران، بیان جوان ۱۳۸۴، اول، ص ۸۴-۸۲.
  10. سوره فتح/۴.
  11. سوره طه/۱۲۴.
  12. شادی و آرامش از دیدگاه قرآن و نهج‌البلاغه، پیشین، ص ۷.
  13. دایرة المعارف قرآن کریم، پیشین، ص ۱۵۵.
  14. دایرة المعارف قرآن کریم، پیشین، ص ۱۵۶-۱۵۵.
  15. سوره رعد/۲۸-۲۷.
  16. تفسیر نمونه، پیشین، ص ۲۱۵.
  17. علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، ج۱۱، ص۲۸۶.
  18. سوره انفال/۲.
  19. طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان، ترجمه مترجمان، تهران، فراهانی ۱۳۶۰، اول، ج ۱۰، ص ۱۶۱.
  20. تفسیر نمونه، پیشین، ج ۷، ص ۸۶.
  21. تفسیر نمونه، پیشین، ج۸، ص۳۳۴-۳۳۳.
  22. تفسیرالمیزان، پیشین، ج ۱۰، ص ۱۲۲.
  23. سوره بقره/۲۶۰.

منابع