تفسیر روشن (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (Aghajani صفحهٔ تفسير روشن را به تفسير روشن (کتاب) منتقل کرد)
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۶: سطر ۶:
 
|تصویر=[[پرونده:تفسیر روشن.jpg|240px|وسط]]
 
|تصویر=[[پرونده:تفسیر روشن.jpg|240px|وسط]]
  
|نویسنده=حسن مصطفوي
+
|نویسنده=حسن مصطفوی
  
|موضوع=تفسير قرآن.
+
|موضوع=تفسير قرآن/شیعه
  
 
|زبان=فارسی
 
|زبان=فارسی
  
|تعداد جلد=16
+
|تعداد جلد=۱۶
  
 
|عنوان افزوده1=
 
|عنوان افزوده1=
سطر ۲۴: سطر ۲۴:
 
|لینک=[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39294/تفسير-روشن--‌-با-بيان‌-قاطع‌-از-جهت‌-لغات‌-و-تفسير-و-حقايق‌ تفسير روشن]
 
|لینک=[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39294/تفسير-روشن--‌-با-بيان‌-قاطع‌-از-جهت‌-لغات‌-و-تفسير-و-حقايق‌ تفسير روشن]
  
}}  
+
}}
==مؤلف==
+
'''«تفسیر روشن»''' اثر [[حسن مصطفوی]] (۱۳۳۴-۱۴۲۶ ق)، [[تفسیر قرآن|تفسیری]] به زبان فارسى و شامل کل [[قرآن]] است. مفسر پس از تألیف کتاب «[[التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (کتاب)|التحقیق فى کلمات القرآن الکریم]]» و بر اساس دیدگاههاى واژه‌شناسى خود و اهتمام به بعد تربیتى و سیر و سلوکى، «تفسیر روشن» را نگاشته است.
  
تاليف علامه ميرزا حسن مصطفوى (1334-1426 ق)
+
==انگیزه مفسر==
  
==انگيزه مفسر==
+
علامه حسن مصطفوى در مقدمه کوتاه خود بر «تفسیر روشن»، انگیزه خود را چنین مى‌نویسد: «چون از تألیف کتاب «[[التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (کتاب)|التحقیق فى کلمات القرآن الکریم]]» فراغت حاصل شده و تصمیم داشتم به مبناى این کتاب به [[تفسیر قرآن|تفسیرى]] به لغت عربى اشتغال بورزم، متوجه شدم که تفسیر به زبان عربى بسیار نوشته شده و در دسترس همه طبقات از هر صنفى و در هر رشته‌اى موجود است و متأسفانه تفسیرى به زبان فارسى که از جهات الفاظ و معانى و نظم و تحقیق و قاطع بودن ممتاز باشد، وجود ندارد. بخصوص طبقه عموم مردم (که در اصطلاحات و علوم رسمى، تخصصى ندارند و) قدرت استفاده از اقوال مختلف و تأویلات گوناگون و مطالب متفرقه و مباحث دور از أفهام را ندارند. در این نیت تا حدودى تردید داشتم. از خداوند متعال بوسیله کتاب او درخواست تکلیف نمودم، آیه ۸۴ [[سوره شعراء]] {{متن قرآن|«...وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ...»}} آمد. پس براى انجام این وظیفه الهى از پروردگار متعال یارى طلبید و از هر جهت به فیوضات و توجهات او نیازمند هستم».
  
مؤلف در مقدمه كوتاه خود بر تفسير روشن انگيزه خود را چنين مى‌نويسد: «چون از تأليف كتاب «التحقيق فى كلمات القرآن» فراغت حاصل شده و تصميم داشتم به مبناى اين كتاب به تفسيرى به لغت عربى اشتغال بورزم، متوجه شدم كه تفسير به زبان عربى بسيار نوشته شده و در دسترس همه طبقات از هر صنفى و در هر رشته‌اى موجود است و متأسفانه تفسيرى به زبان فارسى كه از جهات الفاظ و معانى و نظم و تحقيق و قاطع بودن ممتاز باشد، وجود ندارد. بخصوص طبقه عموم مردم (كه در اصطلاحات و علوم رسمى، تخصصى ندارند و) قدرت استفاده از اقوال مختلف و تأويلات گوناگون و مطالب متفرقه و مباحث دور از أفهام را ندارند. در اين نيت تا حدودى ترديد داشتم. از خداوند متعال بوسيله كتاب او درخواست تكليف نمودم، آيه 84 [[سوره شعراء]] «...واجعل لى لسان صدق فى الآخرين...» آمد. پس براى انجام اين وظيفه الهى از پروردگار متعال يارى طلبيد و از هر جهت به فيوضات و توجهات او نيازمند هستم».
+
==معرفی اجمالی کتاب==
  
==معرفی اجمالی کتاب==
+
«تفسیر روشن» شامل کل [[قرآن]] و با تفصیل و گسترده است که شامل ۱۶ جلد مى‌شود. مفسر پس از تألیف کتاب «[[التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (کتاب)|التحقیق فى کلمات القرآن الکریم]]» و بر اساس دیدگاههاى واژه‌شناسى خود و تأکید بر غیرمجازى بودن کلمات قرآن و همچنین اهتمام به بعد تربیتى و سیر و سلوکى، پایه‌هاى «تفسیر روشن» را بنا نهاده است.
  
تفسير روشن اثر حسن مصطوفى به زبان فارسى و شامل كل [[قرآن]] و با تفصيل و گسترده است كه شامل 16 جلد مى‌شود. مفسر پس از تأليف«  التحقيق» و بر اساس ديدگاههاى واژه‌شناسى خود و تأكيد بر غيرمجازى بودن كلمات قرآن و همچنين اهتمام به بعد تربيتى و سير و سلوكى، پايه‌هاى تفسير روشن را پاريزى كرده است. مخاطبان اين تفسير افراد متوسط و عموم مؤمنين مى‌باشند.
+
ایشان در جلد نخست کتاب، مقدمه‌اى مختصر به نگارش درآورده و به خصوصیات [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و اصول پذیرفته شده خود اشاره کرده است. توضیحات او در خصوصیات تفسیرش در قالب ۱۲ مقدمه به قرار ذیل بیان شده است:
  
ايشان در جلد نخست كتاب، مقدمه‌اى مختصر به نگارش درآورده و به خصوصيات تفسير و اصول پذيرفته شده خود اشاره كرده است. توضيحات او در خصوصيات تفسيرش در قالب 12 مقدمه به قرار ذيل بيان شده است:
+
#راجع به لغات قرآن و ترجمه آنها
 +
#لغات و معانى حقیقى
 +
#نفى [[تحریف قرآن|تحریف]] در قرآن
 +
#اختلاف قراءات
 +
#[[اعجاز قرآن]]
 +
#[[تفسیر به رأی]]
 +
#[[ترجمه قرآن|ترجمه آیات]]
 +
#نقل اقوال‌
 +
#[[احادیث]] مربوط به آیات
 +
#[[ناسخ و منسوخ]]
 +
#[[محکم و متشابه]]
 +
#[[شأن نزول]] آیات
  
# راجع به لغات قرآن و ترجمه آنها
+
بحثهاى مفسر در این تفسیر به همراه جهت گیرى [[عرفان|عرفانى]] مى‌باشد و درست است که ایشان فرموده «تفسیر من براى افراد متوسط و عموم مومنین نوشته شده است»، اما انصافاً فهم عمیق و صحیح برخى از مباحث آن نیاز به آشنایى با نظریات مختلف اندیشمندان اسلامى على الخصوص حکماء و عرفا دارد. البته در بحث هاى لغوى نیز ایشان حاصل تلاشهاى خود در «[[التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (کتاب)|التحقیق]]» را بیان داشته و این امر فهم آنها را نیازمند تدبر و دقت، کرده است. به طور کلى تفسیر ایشان براى عموم افراد، از آشنا به اصطلاحات [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]] و درس خوانده حوزه تا اساتید دانشگاهى و تا افراد متوسط اهل مطالعه، مفید فایده بوده و فهم آنان را نسبت به قرآن و آیات الهى عمق مى‌بخشد.
# لغات و معانى حقيقى
 
# نفى تحريف در قرآن
 
# اختلاف قراءات
 
# اعجاز قرآن
 
# تفسير به رأى
 
# ترجمه آيات
 
# نقل اقوال‌
 
# احاديث مربوط به آيات
 
# ناسخ و منسوخ
 
# محكم و متشابه
 
# شأن نزول آيات
 
  
 
==روش تفسیر==
 
==روش تفسیر==
 
   
 
   
روش عمومى تفسير وى به اين گونه است كه: ابتداى هر سوره فقط به ذكر نامى از آن اكتفا مى‌نمايد و البته بندرت به ثواب تلاوت و نامهاى ديگر سوره اشاره دارد. پس از ضبط يك يا چند آيه، لغات مشكل و غيرمشكل را معنا مى‌كند. ايشان در معنا و ترجمه لغات در مقدمه اول مى‌نويسد كه: تمام ترجمه‌هاى لغات از كتاب «التحقيق فى كلمات القرآن» اخذ شده است و چون يكايك كلمات در آن ‌كتاب، بحث و تحقيق و مورد دقت قرار گرفته است، به كتابهاى ديگر لغت احتياجى نداشتيم، مگر در بعضى از موارد كه لازم باشد».
+
روش عمومى تفسیر وى به این گونه است که: ابتداى هر [[سوره]] فقط به ذکر نامى از آن اکتفا مى‌نماید و البته بندرت به ثواب [[تلاوت قرآن|تلاوت]] و نامهاى دیگر سوره اشاره دارد. پس از ضبط یک یا چند [[آیه|آیه]]، لغات مشکل و غیرمشکل را معنا مى‌کند. ایشان در معنا و ترجمه لغات در مقدمه اول مى‌نویسد: «تمام ترجمه‌هاى لغات از کتاب «[[التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (کتاب)|التحقیق]]» اخذ شده است و چون یکایک کلمات در آن ‌کتاب، بحث و تحقیق و مورد دقت قرار گرفته است، به کتابهاى دیگر لغت احتیاجى نداشتیم، مگر در بعضى از موارد که لازم باشد».
  
در اين باره در مقدمه دوم مى‌نويسد: «ما معتقديم كه تمام كلمات در [[قرآن مجيد]] به معناى حقيقيه آنها استعمال شده و معناى مجازى در كلام خداوند متعال نيست و اين مطلب در كتاب «التحقيق» برهانا و عملاً ثابت شده است، در نتيجه اكثر آراء مخالف و اقوال مختلف و احتمالات خلاف و سست، قهرا از ميان برداشته مى‌شود».
+
در این باره در مقدمه دوم مى‌نویسد: «ما معتقدیم که تمام کلمات در [[قرآن مجید]] به معناى حقیقیه آنها استعمال شده و معناى مجازى در کلام خداوند متعال نیست و این مطلب در کتاب «التحقیق» برهانا و عملاً ثابت شده است، در نتیجه اکثر آراء مخالف و اقوال مختلف و احتمالات خلاف و سست، قهرا از میان برداشته مى‌شود».
  
سپس آيات را ترجمه مى‌نمايد، درباره ترجمه آيات در مقدمه هفتم مى‌نويسد: ترجمه كردن قرآن مجيد به زبانهاى ديگر مشكل‌تر از تفسير است، زيرا لازم است كه در مقام ترجمه، تمام مقصود و منظور متكلم تفهيم شده و كوچكترين تحريفى در بيان مراد او پيش نيايد و اين معنا اضافه بر شرايط تفسير، محتاج است بر تسلط كامل به جهت بيان و قلم كه بتواند مفهوم آيه را به تعبير كوتاه و مختصر و در عين حال مفيد و روشن و تمام تحويل بدهد».
+
مفسر سپس آیات را ترجمه مى‌نماید. وی درباره ترجمه آیات در مقدمه هفتم مى‌نویسد: ترجمه کردن قرآن مجید به زبانهاى دیگر مشکل‌تر از [[تفسیر قرآن|تفسیر]] است، زیرا لازم است که در مقام ترجمه، تمام مقصود و منظور متکلم تفهیم شده و کوچکترین تحریفى در بیان مراد او پیش نیاید و این معنا اضافه بر شرایط تفسیر، محتاج است بر تسلط کامل به جهت بیان و قلم که بتواند مفهوم آیه را به تعبیر کوتاه و مختصر و در عین حال مفید و روشن و تمام تحویل بدهد». ایشان معتقد است: «[[ترجمه قرآن]] به زبان دیگر بدون در نظر گرفتن و حفظ خصوصیات و بیان مقصود و افاده منظور از مصادیق کامل تحریف کلام پروردگار متعال بوده و موجب اهانت و از بین بردن مقام قرآن و ساقط کردن آن از اعتبار گشته و سبب گمراه شدن افکار و تحیر افراد خواهد بود ... ترجمه لفظ به لفظ آیات قرآن به هر زبانى صورت گیرد، برخلاف حق و صلاح بوده و موجب ضلالت، انحراف و ضعف ایمان دیگران شده هیچ فایده‌اى دربر نخواهد داشت». اما ایشان چون ترجمه را ضرورت مى‌داند مى‌گوید: «ترجمه قرآن بهترین خدمت به حقیقت و افراد بشر است، به شرط این که هیئتى از متخصصین در تفسیر جمع شده و به جاى ترجمه، تفسیر کوتاه و مختصرى نوشته و حداقل مقاصد و مطالب قرآن را به زبان گویا و کوتاه و جامع به قلم بیاورند».
  
ايشان معتقدند: «ترجمه قرآن به زبان ديگر بدون در نظر گرفتن و حفظ خصوصيات و بيان مقصود و افاده منظور از مصاديق كامل تحريف كلام پروردگار متعال بوده و موجب اهانت و از بين بردن مقام قرآن و ساقط كردن آن از اعتبار گشته و سبب گمراه شدن افكار و تحير افراد خواهد بود».
+
در مرتبه سوم، جداگانه تفسیر روشن و قاطع و بقدر امکان بزبان ساده بیان مى‌کنند. ایشان در زمینه تفسیر قرآن و دورى از تفسیر به رأى در مقدمه ششم مى‌نویسند: «تفسیر به معناى بسط دادن و شرح با توضیح است و این معنى متوقف مى‌شود به فهم مراد و علم به منظور گوینده تا بتواند منظور او را آن طوری که واقعیت دارد شرح و توضیح بدهد و فهمیدن مطالب صحیح و حق قرآن مجید متوقف بر دو امر است:
  
در ادامه مى‌نويسد: «ترجمه لفظ به لفظ آيات قرآن به هر زبانى صورت گيرد، برخلاف حق و صلاح بوده و موجب ضلالت، انحراف و ضعف ايمان ديگران شده هيچ فايده‌اى دربر نخواهد داشت».
+
#آشنایى کامل به کلمات و جملات و ظواهر تعبیرات آن از لحاظ ادبى به طوری که خود، صاحب رأى و اجتهاد و یقین باشد، نه این که در مقام فهمیدن مطالب، از اقوال دیگران تقلید کند.
 +
#مفسر باید قلبى روحانى و پاک و باطنى نورانى داشته و با نور الهى و محیط، حقایق کلمات پروردگار را ادراک نموده و از معارف لاهوتى و عوالم غیبى آگاه باشد».
  
اما چون ترجمه را ضرورت مى‌داند مى‌فرمايد: «ترجمه قرآن بهترين خدمت به حقيقت و افراد بشر است، به شرط اين كه هيئتى از متخصصين در تفسير جمع شده و به جاى ترجمه، تفسير كوتاه و مختصرى نوشته و حداقل مقاصد و مطالب قرآن را به زبان گويا و كوتاه و جامع به قلم بياورند».
+
بر این اساس، ایشان در مقدمه کوتاه جلد ۴ تفسیر خود مى‌فرماید: «تنها چیزى را در این تفسیر مى‌نویسم که خود، اطمینان و یقین پیدا مى‌کنم، چه در جهت ادبیات باشد یا در معانى لغات و ظواهر آیات کریمه و یا از لحاظ حقایق و معارفى که استفاده مى‌شود».
  
در مرتبه سوم، جداگانه تفسير روشن و قاطع و بقدر امكان بزبان ساده بيان مى‌كنند. ايشان در زمينه تفسير قرآن و دورى از تفسير به رأى در مقدمه ششم مى‌نويسند: «تفسير به معناى بسط دادن و شرح با توضيح است و اين معنى متوقف مى‌شود به فهم مراد و علم به منظور گوينده تا بتواند منظور او را آن طوري كه واقعيت دارد شرح و توضيح بدهد و فهميدن مطالب صحيح و حق قرآن مجيد متوقف بر دو امر است:
+
در مرتبه چهارم اگر [[حدیث]] معتبر و مرتبطى با آیه بود، نقل مى‌شود و توضیح مختصرى نیز در ارتباط با آن حدیث داده شده است. با این بخش، تفسیر روشن، رنگ روایى مختصرى نیز به خود مى‌گیرد.
  
# آشنايى كامل به كلمات و جملات و ظواهر تعبيرات آن از لحاظ ادبى به طوري كه خود، صاحب رأى و اجتهاد و يقين باشد نه اين كه در مقام فهميدن مطالب، از اقوال ديگران تقليد كند.
+
البته ایشان در مورد احادیث نقل شده، همه را به مثابه تفسیر نمى‌بیند و در مقدمه نهم مى‌نویسد: «روایاتی که مربوط به آیات ذکر و نقل مى‌شود اکثر آنها در جهت [[تأویل]] و یا ذکر مصداقى از عموم معنى صادر شده است و بسیار کم دیده مى‌شود که نظر در آنها به تفسیر حقیقت آیه باشد... زیرا این اقتضا از لحاظ مورد و یا شخص مخاطب و یا زمینه صلاح، به ندرت وجود پیدا مى‌کرد و در اکثر موارد مقتضى بر شرح و تحقیق و دقت و تفسیر نبوده و اکثر مخاطبین استعداد تحقیق را نداشته‌اند». این علت سبب بى‌اعتبارى روایات در دیدگاه مفسر نشده و مى‌نویسد: «در عین حال اگر روایت معتبر و صحیح بوده و به هر عنوانى که صادر شده باشد، در مقام تفسیر و تحقیق بسیار مفید است».
# مفسر بايد قلبى روحانى و پاك و باطنى نورانى داشته و با نور الهى و محيط، حقايق كلمات پروردگار را ادراك نموده و از معارف لاهوتى و عوالم غيبى آگاه باشد».
 
  
بر اين اساس ايشان در مقدمه كوتاه جلد 4 تفسير مى‌فرمايد: «تنها چيزى را در اين تفسير مى‌نويسم كه خود، اطمينان و يقين پيدا مى‌كنم، چه در جهت ادبيات باشد يا در معانى لغات و ظواهر آيات كريمه و يا از لحاظ حقايق و معارفى كه استفاده مى‌شود».
+
با این وجود دیدگاه او نسبت به [[تفسیر روایی|تفاسیر روایى]]، مثبت مطلق نمى‌باشد. در این باره، مى‌نویسد: «تفاسیرى که به عنوان تفسیر روایتى نوشته شده است، براى تحقیق و اخذ حدیث و انتخاب آن بسى مورد استفاده واقع مى‌شود ولى براى افراد عمومى و غیرمحقق نه تنها مورد استفاده نمى‌باشد، بلکه ممکن است موجبات انحراف افکار آنان نیز بشود. زیرا امثال این احادیث شریفه باید از هر جهت مورد بحث و تحقیق و شرح واقع شده و روشن گردد که آیا تفسیر است یا تأویل، حقیقت است یا مجاز یا کنایه، عمومیت و اطلاق دارد یا نه. روى [[تقیه|تقیه]] صادر شده است یا در آزادى به عنوان ذکر مصداق است یا نه، حدیث مورد وثوق است یا ضعیف و مخاطب چه افرادى است».
  
در مرتبه چهارم اگر حديث معتبر و مرتبطى با آيه بود، نقل مى‌شود و توضيح مختصرى نيز در ارتباط با آن حديث داده شده است. با اين بخش، تفسير روشن، رنگ روايى مختصرى نيز به خود مى‌گيرد.
+
در قسمت پنجم اشاره به بعضى از جهات ترکیب و اعراب و یا لطائفى که موجود است مى‌شود.
  
البته ايشان در مورد احاديث نقل شده، همه را به مثابه تفسير نمى‌بيند و در مقدمه نهم مى‌نويسد: «رواياتي كه مربوط به آيات ذكر و نقل مى‌شود اكثر آنها در جهت تأويل و يا ذكر مصداقى از عموم معنى صادر شده است و بسيار كم ديده مى‌شود كه نظر در آنها به تفسير حقيقت آيه باشد».
+
مفسر در این تفسیر بنا را بر عدم نقل اقوال گذاشته‌ و از نقل اقوال و احتمالات در هر جهت که باشد پرهیز کرده‌اند تا موجب اختلاف و تردید و ابهام نشود. علت اصلى را در مقدمه هشتم خود چنین مى‌نگارد: «تفسیر در صورتى که دارنده شرائط (مطرح شده) باشد و با قاطعیت و نورانیت باطنى و روحانیت تمام و آگاهى علمى و ادبى همراه شد، قهرا به واقعیت و حق نزدیک‌تر بوده و احتمالات و اشتباهات و اختلافات برطرف و رفع گشته و مفهوم واحدى باقى خواهد ماند. به طور کلى موضوعى که براى جمعى محسوس و مشاهد است، هرگز مورد شبهه و اختلاف واقع نمى‌شود ولى افرادی که از دید کامل محروم بوده و نمى‌توانند به دقت و تحقیق آن موضوع را بررسى کنند، خواه و ناخواه دچار اختلاف و اشتباه گشته و در ادراک خود به ظن و شک مبتلا مى‌شوند».
  
علت آن را نيز بيان كرده مى‌فرمايد: «زيرا اين اقتضا از لحاظ مورد و يا شخص مخاطب و يا زمينه صلاح، به ندرت وجود پيدا مى‌كرد و در اكثر موارد مقتضى بر شرح و تحقيق و دقت و تفسير نبوده و اكثر مخاطبين استعداد تحقيق را نداشته‌اند».
+
در مقدمه دوازدهم مى‌نویسد: «بطور کلى، اشاره و ذکر [[شأن نزول]] در مواردی که مفید و مؤثر در مضمون آیه باشد، بهتر و یا لازم مى‌شود و از این قبیل است متعرض شدن به [[سوره های مکی و مدنی|مکى و مدنى]] بودن سوره‌ها یا آیه‌ها که در بعضى از موارد در مقام تفسیر مؤثر مى‌شود.
  
اين علت سبب بى‌اعتبارى روايات در ديدگاه مفسر نشده و مى‌نويسد: «در عين حال اگر روايت معتبر و صحيح بوده و به هر عنوانى كه صادر شده باشد، در مقام تفسير و تحقيق بسيار مفيد است».
+
در بحث [[ناسخ و منسوخ]]، ایشان پس از بحث لغوى و اصطلاحى و اعم دانستن [[نسخ]] در تکوینیات و تشریعیات، اطلاق ناسخ به حکم دوم که جایگزین حکم اول مى‌شود را ظاهرى مى‌داند و در نهایت مى‌نویسد: «بحث کردن در موضوع نسخ پس از روشن شدن آن بى‌مورد است و آنچه قابل بحث است، عبارت است از فلسفه و علل و جهاتى که در مورد نسخ منظور مى‌شود و ما در هر کدام از موارد نسخ به جهاتی که در آن مورد صورت گرفته است، اشاره مى‌کنیم».
  
با اين وجود ديدگاه او نسبت به تفاسير روايى، مثبت مطلق نمى‌باشد. در اين باره، مى‌نويسد: «تفاسيرى كه به عنوان تفسير روايتى نوشته شده است، براى تحقيق و اخذ حديث و انتخاب آن بسى مورد استفاده واقع مى‌شود ولى براى افراد عمومى و غيرمحقق نه تنها مورد استفاده نمى‌باشد بلكه ممكن است موجبات انحراف افكار آنان نيز بشود زيرا امثال اين احاديث شريفه بايد از هر جهت مورد بحث و تحقيق و شرح واقع شده و روشن گردد كه آيا تفسير است يا تأويل، حقيقت است يا مجاز يا كنايه، عموميت و اطلاق دارد يا نه. روى تقيه صادر شده است يا در آزادى به عنوان ذكر مصداق است يا نه، حديث مورد وثوق است يا ضعيف و مخاطب چه افرادى است».
+
در مورد متشابه نیز پس از بیان معناى [[محکم و متشابه]] و [[راسخون|رسوخ]] و [[تأویل]]، در نهایت در مقدمه یازدهم مى‌نویسد: «پس تشابه به معناى ابهام یا مخفى بودن یا پوشیده شدن و مجهول گشتن نیست، آرى لازم و نتیجه متشابه بودن این است که مراد و مقصود براى افرادى که ضعیف و محجوب هستند، پوشیده بوده و نتوانند منظور و مراد را دریابند و ما در ذیل آیات مربوطه از خصوصیات این موضوع و از لطائف آن آیات بیارى خداوند متعال بحث خواهیم کرد».
  
در قسمت پنجم اشاره به بعضى از جهات تركيب و اعراب و يا لطائفى كه موجود است مى‌شود.
+
==منابع==
  
مفسر در اين تفسير بنا را بر عدم نقل اقوال گذاشته‌اند و از نقل اقوال و احتمالات در هر جهت كه باشد پرهيز كرده‌اند تا موجب اختلاف و ترديد و ابهام نشود. علت اصلى را در مقدمه هشتم خود چنين مى‌نگارد: «تفسير در صورتى كه دارنده شرائط (مطرح شده) باشد و با قاطعيت و نورانيت باطنى و روحانيت تمام و آگاهى علمى و ادبى همراه شد، قهرا به واقعيت و حق نزديك‌تر بوده و احتمالات و اشتباهات و اختلافات برطرف و رفع گشته و مفهوم واحدى باقى خواهد ماند. به طور كلى موضوعى كه براى جمعى محسوس و مشاهد است، هرگز مورد شبهه و اختلاف واقع نمى‌شود ولى افرادي كه از ديد كامل محروم بوده و نمى‌توانند به دقت و تحقيق آن موضوع را بررسى كنند، خواه و ناخواه دچار اختلاف و اشتباه گشته و در ادراك خود به ظن و شك مبتلا مى‌شوند.
+
*[[نرم افزار جامع تفاسیر نور]]، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
  
در مقدمه دوازدهم مى‌نويسد: «بطور كلى، اشاره و ذكر شأن نزول در مواردي كه مفيد و مؤثر در مضمون آيه باشد، بهتر و يا لازم مى‌شود و از اين قبيل است متعرض شدن به مكى و مدنى بودن سوره‌ها يا آيه‌ها كه در بعضى از موارد در مقام تفسير مؤثر مى‌شود.
 
 
در بحث ناسخ و منسوخ ايشان پس از بحث لغوى و اصطلاحى و اعم دانستن نسخ در تكوينيات و تشريعيات، اطلاق ناسخ به حكم دوم كه جايگزين حكم اول مى‌شود را ظاهرى مى‌داند و در نهايت مى‌نويسد: «بحث كرده در موضوع نسخ پس از روشن شدن آن بى‌مورد است و آنچه قابل بحث است، عبارت است از [[فلسفه]] و علل و جهاتى كه در مورد نسخ منظور مى‌شود و ما در هر كدام از موارد نسخ به جهاتي كه در آن مورد صورت گرفته است، اشاره مى‌كنيم.
 
 
در مورد متشابه نيز پس از بيان معناى محكم و متشابه و رسوخ و تأويل در نهايت در مقدمه يازدهم مى‌نويسد: «پس تشابه به معناى ابهام يا مخفى بودن يا پوشيده شدن و مجهول گشتن نيست، آرى لازم و نتيجه متشابه بودن اين است كه مراد و مقصود براى افرادى كه ضعيف و محجوب هستند، پوشيده بوده و نتوانند منظور و مراد را دريابند و ما در ذيل آيات مربوطه از خصوصيات اين موضوع و از لطائف آن آيات بيارى خداوند متعال بحث خواهيم كرد».
 
 
با بررسى گزارش مختصر فوق از تفسير روشن پى مى‌بريم كه بحثهاى ايشان به همراه جهت گيرى عرفانى مى‌باشد و درست است كه ايشان فرموده تفسير من براى افراد متوسط و عموم مومنين نوشته شده است اما انصافاً فهم عميق و صحيح برخى از مباحث آن نياز به آشنايى با نظريات مختلف انديشمندان اسلامى على الخصوص حكماء و عرفا دارد. البته در بحث هاى لغوى نيز ايشان حاصل تلاشهاى خود در «التحقيق» را بيان داشته و اين امر فهم آنها را نيازمند تدبر و دقت، كرده است.
 
 
به طور كلى تفسير ايشان براى عموم افراد، از آشنا به اصطلاحات علوم اسلامى و درس خوانده حوزه تا اساتيد دانشگاهى و تا افراد متوسط اهل مطالعه، مفيد فايده بوده. فهم آنان را نسبت به قرآن و آيات الهى عمق مى‌بخشد.
 
 
==منابع==
 
* نرم افزار جامع تفاسیر نور، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (با تلخیص).
 
==متن کتاب تفسير روشن==
 
[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39294/تفسير-روشن--‌-با-بيان‌-قاطع‌-از-جهت‌-لغات‌-و-تفسير-و-حقايق‌ تفسير روشن]
 
 
[[رده:تفاسیر اجتهادی]]
 
[[رده:تفاسیر اجتهادی]]
 
[[رده:تفاسیر عرفانی]]
 
[[رده:تفاسیر عرفانی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۱

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از نرم افزار های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


تفسیر روشن.jpg
نویسنده حسن مصطفوی
موضوع تفسير قرآن/شیعه
زبان فارسی
تعداد جلد ۱۶

تفسير روشن

«تفسیر روشن» اثر حسن مصطفوی (۱۳۳۴-۱۴۲۶ ق)، تفسیری به زبان فارسى و شامل کل قرآن است. مفسر پس از تألیف کتاب «التحقیق فى کلمات القرآن الکریم» و بر اساس دیدگاههاى واژه‌شناسى خود و اهتمام به بعد تربیتى و سیر و سلوکى، «تفسیر روشن» را نگاشته است.

انگیزه مفسر

علامه حسن مصطفوى در مقدمه کوتاه خود بر «تفسیر روشن»، انگیزه خود را چنین مى‌نویسد: «چون از تألیف کتاب «التحقیق فى کلمات القرآن الکریم» فراغت حاصل شده و تصمیم داشتم به مبناى این کتاب به تفسیرى به لغت عربى اشتغال بورزم، متوجه شدم که تفسیر به زبان عربى بسیار نوشته شده و در دسترس همه طبقات از هر صنفى و در هر رشته‌اى موجود است و متأسفانه تفسیرى به زبان فارسى که از جهات الفاظ و معانى و نظم و تحقیق و قاطع بودن ممتاز باشد، وجود ندارد. بخصوص طبقه عموم مردم (که در اصطلاحات و علوم رسمى، تخصصى ندارند و) قدرت استفاده از اقوال مختلف و تأویلات گوناگون و مطالب متفرقه و مباحث دور از أفهام را ندارند. در این نیت تا حدودى تردید داشتم. از خداوند متعال بوسیله کتاب او درخواست تکلیف نمودم، آیه ۸۴ سوره شعراء «...وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ...» آمد. پس براى انجام این وظیفه الهى از پروردگار متعال یارى طلبید و از هر جهت به فیوضات و توجهات او نیازمند هستم».

معرفی اجمالی کتاب

«تفسیر روشن» شامل کل قرآن و با تفصیل و گسترده است که شامل ۱۶ جلد مى‌شود. مفسر پس از تألیف کتاب «التحقیق فى کلمات القرآن الکریم» و بر اساس دیدگاههاى واژه‌شناسى خود و تأکید بر غیرمجازى بودن کلمات قرآن و همچنین اهتمام به بعد تربیتى و سیر و سلوکى، پایه‌هاى «تفسیر روشن» را بنا نهاده است.

ایشان در جلد نخست کتاب، مقدمه‌اى مختصر به نگارش درآورده و به خصوصیات تفسیر و اصول پذیرفته شده خود اشاره کرده است. توضیحات او در خصوصیات تفسیرش در قالب ۱۲ مقدمه به قرار ذیل بیان شده است:

  1. راجع به لغات قرآن و ترجمه آنها
  2. لغات و معانى حقیقى
  3. نفى تحریف در قرآن
  4. اختلاف قراءات
  5. اعجاز قرآن
  6. تفسیر به رأی
  7. ترجمه آیات
  8. نقل اقوال‌
  9. احادیث مربوط به آیات
  10. ناسخ و منسوخ
  11. محکم و متشابه
  12. شأن نزول آیات

بحثهاى مفسر در این تفسیر به همراه جهت گیرى عرفانى مى‌باشد و درست است که ایشان فرموده «تفسیر من براى افراد متوسط و عموم مومنین نوشته شده است»، اما انصافاً فهم عمیق و صحیح برخى از مباحث آن نیاز به آشنایى با نظریات مختلف اندیشمندان اسلامى على الخصوص حکماء و عرفا دارد. البته در بحث هاى لغوى نیز ایشان حاصل تلاشهاى خود در «التحقیق» را بیان داشته و این امر فهم آنها را نیازمند تدبر و دقت، کرده است. به طور کلى تفسیر ایشان براى عموم افراد، از آشنا به اصطلاحات علوم اسلامى و درس خوانده حوزه تا اساتید دانشگاهى و تا افراد متوسط اهل مطالعه، مفید فایده بوده و فهم آنان را نسبت به قرآن و آیات الهى عمق مى‌بخشد.

روش تفسیر

روش عمومى تفسیر وى به این گونه است که: ابتداى هر سوره فقط به ذکر نامى از آن اکتفا مى‌نماید و البته بندرت به ثواب تلاوت و نامهاى دیگر سوره اشاره دارد. پس از ضبط یک یا چند آیه، لغات مشکل و غیرمشکل را معنا مى‌کند. ایشان در معنا و ترجمه لغات در مقدمه اول مى‌نویسد: «تمام ترجمه‌هاى لغات از کتاب «التحقیق» اخذ شده است و چون یکایک کلمات در آن ‌کتاب، بحث و تحقیق و مورد دقت قرار گرفته است، به کتابهاى دیگر لغت احتیاجى نداشتیم، مگر در بعضى از موارد که لازم باشد».

در این باره در مقدمه دوم مى‌نویسد: «ما معتقدیم که تمام کلمات در قرآن مجید به معناى حقیقیه آنها استعمال شده و معناى مجازى در کلام خداوند متعال نیست و این مطلب در کتاب «التحقیق» برهانا و عملاً ثابت شده است، در نتیجه اکثر آراء مخالف و اقوال مختلف و احتمالات خلاف و سست، قهرا از میان برداشته مى‌شود».

مفسر سپس آیات را ترجمه مى‌نماید. وی درباره ترجمه آیات در مقدمه هفتم مى‌نویسد: ترجمه کردن قرآن مجید به زبانهاى دیگر مشکل‌تر از تفسیر است، زیرا لازم است که در مقام ترجمه، تمام مقصود و منظور متکلم تفهیم شده و کوچکترین تحریفى در بیان مراد او پیش نیاید و این معنا اضافه بر شرایط تفسیر، محتاج است بر تسلط کامل به جهت بیان و قلم که بتواند مفهوم آیه را به تعبیر کوتاه و مختصر و در عین حال مفید و روشن و تمام تحویل بدهد». ایشان معتقد است: «ترجمه قرآن به زبان دیگر بدون در نظر گرفتن و حفظ خصوصیات و بیان مقصود و افاده منظور از مصادیق کامل تحریف کلام پروردگار متعال بوده و موجب اهانت و از بین بردن مقام قرآن و ساقط کردن آن از اعتبار گشته و سبب گمراه شدن افکار و تحیر افراد خواهد بود ... ترجمه لفظ به لفظ آیات قرآن به هر زبانى صورت گیرد، برخلاف حق و صلاح بوده و موجب ضلالت، انحراف و ضعف ایمان دیگران شده هیچ فایده‌اى دربر نخواهد داشت». اما ایشان چون ترجمه را ضرورت مى‌داند مى‌گوید: «ترجمه قرآن بهترین خدمت به حقیقت و افراد بشر است، به شرط این که هیئتى از متخصصین در تفسیر جمع شده و به جاى ترجمه، تفسیر کوتاه و مختصرى نوشته و حداقل مقاصد و مطالب قرآن را به زبان گویا و کوتاه و جامع به قلم بیاورند».

در مرتبه سوم، جداگانه تفسیر روشن و قاطع و بقدر امکان بزبان ساده بیان مى‌کنند. ایشان در زمینه تفسیر قرآن و دورى از تفسیر به رأى در مقدمه ششم مى‌نویسند: «تفسیر به معناى بسط دادن و شرح با توضیح است و این معنى متوقف مى‌شود به فهم مراد و علم به منظور گوینده تا بتواند منظور او را آن طوری که واقعیت دارد شرح و توضیح بدهد و فهمیدن مطالب صحیح و حق قرآن مجید متوقف بر دو امر است:

  1. آشنایى کامل به کلمات و جملات و ظواهر تعبیرات آن از لحاظ ادبى به طوری که خود، صاحب رأى و اجتهاد و یقین باشد، نه این که در مقام فهمیدن مطالب، از اقوال دیگران تقلید کند.
  2. مفسر باید قلبى روحانى و پاک و باطنى نورانى داشته و با نور الهى و محیط، حقایق کلمات پروردگار را ادراک نموده و از معارف لاهوتى و عوالم غیبى آگاه باشد».

بر این اساس، ایشان در مقدمه کوتاه جلد ۴ تفسیر خود مى‌فرماید: «تنها چیزى را در این تفسیر مى‌نویسم که خود، اطمینان و یقین پیدا مى‌کنم، چه در جهت ادبیات باشد یا در معانى لغات و ظواهر آیات کریمه و یا از لحاظ حقایق و معارفى که استفاده مى‌شود».

در مرتبه چهارم اگر حدیث معتبر و مرتبطى با آیه بود، نقل مى‌شود و توضیح مختصرى نیز در ارتباط با آن حدیث داده شده است. با این بخش، تفسیر روشن، رنگ روایى مختصرى نیز به خود مى‌گیرد.

البته ایشان در مورد احادیث نقل شده، همه را به مثابه تفسیر نمى‌بیند و در مقدمه نهم مى‌نویسد: «روایاتی که مربوط به آیات ذکر و نقل مى‌شود اکثر آنها در جهت تأویل و یا ذکر مصداقى از عموم معنى صادر شده است و بسیار کم دیده مى‌شود که نظر در آنها به تفسیر حقیقت آیه باشد... زیرا این اقتضا از لحاظ مورد و یا شخص مخاطب و یا زمینه صلاح، به ندرت وجود پیدا مى‌کرد و در اکثر موارد مقتضى بر شرح و تحقیق و دقت و تفسیر نبوده و اکثر مخاطبین استعداد تحقیق را نداشته‌اند». این علت سبب بى‌اعتبارى روایات در دیدگاه مفسر نشده و مى‌نویسد: «در عین حال اگر روایت معتبر و صحیح بوده و به هر عنوانى که صادر شده باشد، در مقام تفسیر و تحقیق بسیار مفید است».

با این وجود دیدگاه او نسبت به تفاسیر روایى، مثبت مطلق نمى‌باشد. در این باره، مى‌نویسد: «تفاسیرى که به عنوان تفسیر روایتى نوشته شده است، براى تحقیق و اخذ حدیث و انتخاب آن بسى مورد استفاده واقع مى‌شود ولى براى افراد عمومى و غیرمحقق نه تنها مورد استفاده نمى‌باشد، بلکه ممکن است موجبات انحراف افکار آنان نیز بشود. زیرا امثال این احادیث شریفه باید از هر جهت مورد بحث و تحقیق و شرح واقع شده و روشن گردد که آیا تفسیر است یا تأویل، حقیقت است یا مجاز یا کنایه، عمومیت و اطلاق دارد یا نه. روى تقیه صادر شده است یا در آزادى به عنوان ذکر مصداق است یا نه، حدیث مورد وثوق است یا ضعیف و مخاطب چه افرادى است».

در قسمت پنجم اشاره به بعضى از جهات ترکیب و اعراب و یا لطائفى که موجود است مى‌شود.

مفسر در این تفسیر بنا را بر عدم نقل اقوال گذاشته‌ و از نقل اقوال و احتمالات در هر جهت که باشد پرهیز کرده‌اند تا موجب اختلاف و تردید و ابهام نشود. علت اصلى را در مقدمه هشتم خود چنین مى‌نگارد: «تفسیر در صورتى که دارنده شرائط (مطرح شده) باشد و با قاطعیت و نورانیت باطنى و روحانیت تمام و آگاهى علمى و ادبى همراه شد، قهرا به واقعیت و حق نزدیک‌تر بوده و احتمالات و اشتباهات و اختلافات برطرف و رفع گشته و مفهوم واحدى باقى خواهد ماند. به طور کلى موضوعى که براى جمعى محسوس و مشاهد است، هرگز مورد شبهه و اختلاف واقع نمى‌شود ولى افرادی که از دید کامل محروم بوده و نمى‌توانند به دقت و تحقیق آن موضوع را بررسى کنند، خواه و ناخواه دچار اختلاف و اشتباه گشته و در ادراک خود به ظن و شک مبتلا مى‌شوند».

در مقدمه دوازدهم مى‌نویسد: «بطور کلى، اشاره و ذکر شأن نزول در مواردی که مفید و مؤثر در مضمون آیه باشد، بهتر و یا لازم مى‌شود و از این قبیل است متعرض شدن به مکى و مدنى بودن سوره‌ها یا آیه‌ها که در بعضى از موارد در مقام تفسیر مؤثر مى‌شود.

در بحث ناسخ و منسوخ، ایشان پس از بحث لغوى و اصطلاحى و اعم دانستن نسخ در تکوینیات و تشریعیات، اطلاق ناسخ به حکم دوم که جایگزین حکم اول مى‌شود را ظاهرى مى‌داند و در نهایت مى‌نویسد: «بحث کردن در موضوع نسخ پس از روشن شدن آن بى‌مورد است و آنچه قابل بحث است، عبارت است از فلسفه و علل و جهاتى که در مورد نسخ منظور مى‌شود و ما در هر کدام از موارد نسخ به جهاتی که در آن مورد صورت گرفته است، اشاره مى‌کنیم».

در مورد متشابه نیز پس از بیان معناى محکم و متشابه و رسوخ و تأویل، در نهایت در مقدمه یازدهم مى‌نویسد: «پس تشابه به معناى ابهام یا مخفى بودن یا پوشیده شدن و مجهول گشتن نیست، آرى لازم و نتیجه متشابه بودن این است که مراد و مقصود براى افرادى که ضعیف و محجوب هستند، پوشیده بوده و نتوانند منظور و مراد را دریابند و ما در ذیل آیات مربوطه از خصوصیات این موضوع و از لطائف آن آیات بیارى خداوند متعال بحث خواهیم کرد».

منابع

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: