سید عباس معصومی گراشی

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از سيد عباس معصومي گراشي)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آیت الله سید عباس معصومی لاری (۱۲۶۹ - ۱۳۴۹ ق)، یا سید عباس مجتهد گراشی ملقب به آغا عباس گپ از علمای بزرگ شیعه در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان میرزای شیرازی و آخوند خراسانی بود. بسیاری از فقها و محدثین معاصر، از جمله آیت الله مرعشی و علامه سردار کابلی از وی اجازه روایت دریافت داشته‌اند.

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


۲۳۰px
نام کامل سید عباس معصومی موسوی لاری گراشی
زادروز ۱۲۶۹ قمری
زادگاه گراش فارس
وفات ۱۳۴۹ قمری
مدفن کرمانشاه

Line.png

اساتید

میرزای شیرازی، آخوند خراسانی، سید مرتضی کشمیری،...

شاگردان

آیت الله مرعشی، علامه سردار کابلی،...

آثار

رساله عملیه، محاسن الاخلاق، رسائلی در فقه، اصول فقه‌‌‌‌، علم کلام و تفسیر قرآن

ولادت و خاندان

سید عباس معصومی لاری (گراشی)، در سال ۱۲۶۹ هـ.ق در گراش[۱] (از توابع لار در استان فارس) در خاندانی علمی، پا به عرصه وجود نهاد.[۲] وی فرزند سید محمد بن سید معصوم موسوی جراشی (گراشی) بود و نسبش با چندین واسطه به امام موسی بن جعفر علیه السلام می رسد. به نوشته شیخ آقا بزرگ تهرانی، سید محمد، از شاگردان میرزای شیرازی بشمار می رفت و وکالت او را در لار بر عهده داشت.[۳]

تحصیلات و استادان

سید عباس دوران طفولیت خود را با تربیتی دینی و مذهبی پشت سر گذارد و مراحل اولیه دانش اندوزی را نیز با آغاز خواندن و نوشتن، در زادگاه خویش آموخت. دوازده سال داشت که به همراه پدر که وکیل مطلق میرزای شیرازی بزرگ بود روانه عراق شد.

در این سفر، آن ها به سامرا و نجف رفتند و پس از زیارت، پدر برای تحصیل فرزند خود با میرزای شیرازی مشورت کرد و از وی پرسید: «آیا این فرزند را به تحصیل بگمارم یا به کسب بپردازد؟» آیت الله شیرازی، جانب تحصیل را ترجیح داده، از او می خواهد فرزند خود را، در راه دین و اسلام وقف کند و بدین ترتیب، سید عباس وارد حوزه علم و فقه شد و زیر نظر خود میرزای بزرگ، شروع به تحصیل کرد.

او که دارای استعدادی درخشان بود، به مدت چهل سال در نجف اشرف و سامرا و دیگر مراکز علمی عراق ساکن شد، با جدیت تمام، به تحصیل پرداخت و نزد اساتیدی همچون میرزای شیرازی، آخوند خراسانی (صاحب کفایه) و میرزا حبیب الله رشتی به تحصیل پرداخت. صاحب «طبقات اعلام الشیعه» تصریح کرده که وی از شاگردان میرزای بزرگ بوده است.[۴]

همچنین آیت الله معصومی با عارف سالک، مرحوم سید مرتضی کشمیری معاشرت داشت و با آن عارف وارسته و پرهیزکار همنشین بود. در همین زمینه، شهید دستغیب داستان زیر را از آیت الله کشمیری نقل کرده است: «سید جلیل، جناب آقا سید علی نقی کشمیری فرزند صاحب کرامات باهره، مرتضی کشمیری فرمود: شنیدم از فاضل محترم جناب آقای سید عباس لاری که فرمود: در اوقات مجاورت در نجف اشرف برای تحصیل علوم دینیه، روزی از ماه مبارک رمضان، طرف عصر خوارکی برای افطار خود تدارک کرده، در حجره گذاردم و بیرون آمده، در را قفل کردم و پس از ادای نماز مغرب و عشا برگشتم ‌مدرسه برای افطار کردن. چون به در حجره رسیدم، دست در جیب نموده، کلید را نیافتم. به واسطه فشار گرسنگی و نیافتن راه چاره، سخت پریشان شدم. از مدرسه بیرون آمده، متحیرانه در مسیر خود تا به حرم می رفتم و به زمین نگاه می کردم. ناگاه مرحوم سید مرتضی کشمیری را دیدم. سبب حیرتم را پرسید. مطلب را عرض کردم. پس با من به مدرسه آمدند. نزد حجره‌ام فرمودند: می گویند نام مادر موسی را اگر کسی بداند و بر قفل بسته بخواند، باز می شود. آیا جده ما حضرت فاطمه علیهاالسلام کمتر از اوست؟ پس دست به قفل نهاد و ندا کرد «یا فاطمه» قفل باز شد».[۵]

آیت الله مرعشی نجفی در نوشته‌ای، قائل است که مرحوم معصومی علاوه بر آخوند خراسانی، از مرحوم سید یزدی، صاحب «عروه» نیز استفاده نموده است. وی می نویسد: «علامه الزاهد السالک والسائر حجت الاسلام والمسلمین آیت الله السید عباس لاری قدس سره، از بزرگان علماء ارجمند بود. وی فقه و اصول را از دو مرجع بزرگ علمی، آیت الله الکاظمین، صاحب «کفایه» و صاحب «عروه» فراگرفت ـ اصول از مرحوم خراسانی و فقه را از مرحوم سید یزدی ـ و علاوه بر این، از انفاس قدسیه علامه جمال السالکین، سید مرتضی کشمیری به صورت مستمر بهره گرفت».

آیت الله معصومی به پاس مجاهدات علمی و عملی چهل ساله‌اش، به اجازه «اجتهاد مطلق» دست یافت و از استادش آخوند خراسانی رتبه فقاهت والا را دریافت کرد. مرحوم آخوند در تقریظی که بر یکی از آثار او نگاشت، مقام علمی سید عباس را مورد تایید قرار داده، به بهترین نحو ممکن از وی تجلیل کرد. در این قسمت، آن چه را که وی در حق آیت الله معصومی نگاشته، می آوریم: «بسم الله الرحمن الرحیم. بحمدالله جناب نخبة العلماء العاملین و صفوة الفضلاء و سند المحصلین المجدین و سید المجتهدین، السید السند والمولی المعتمد، آقای سید عباس سلمه الله تعالی بکمال صلاح و تقوی آراسته و به لباس زهد و پرهیزکاری پیراسته و دارای جهات رشد و سداد است و بالغ مرتبه «اجتهاد» و قابل تصدی حسبیه و وظایف شرعیه از فتوی فرمودن و حکومت و فصل خصومت نمودن، و امرش مطاع و حکمش لازم الاتباع. ارجوا من الله تبارک و تعالی ان یمتع المسلمین بطول بقائه، حرره الاحقر الجانی محمدکاظم خراسانی».[۶]

فعالیتهای علمی

آیت الله معصومی با استفاده از خرمن علمی اساتید والامقام، به یکی از بزرگان علمی و فقهی نجف تبدیل شد و در بین اهل علم و دانایان قوم، به چهره‌ای شناخته شده تبدیل گردید. بسیاری از بزرگان، فقها و محدثین معاصر، از وی اجازه دریافت داشته‌اند که از جمله می‌توان به آیت الله مرعشی و علامه سردار کابلی اشاره کرد. در این باره آمده است: «برای پایه علمی و فقهی آقا سید عباس، همین بس که از مشایخ اجازه علامه سردار کابلی بوده و همچنین صاحب رساله احکام عملیه مخطوط بوده است».[۷]

آیت الله مرعشی می گوید: «کسانی چند از آیت الله معصومی روایت می کنند که یکی از آن ها این نگارنده مسکین می باشد. این جانب دارای اجازه روایت از آن جناب می باشم؛ در تمام آنچه که از حضرات ائمه میامین نقل می کند...».[۸]

مرحوم مرعشی می افزاید: «این عالم بزرگ، دارای نوشته‌ها و رسائلی در فقه و اصول و کلام و تفسیر و غیر آن ها می باشد. او علاوه بر اجازه روایت، در خصوص حرز یمانی مشهور به دعای «سیفی» و اوراد و اذکار دیگر نیز به من اجازه داده بود».[۹]

وفات

وقتی آیت الله معصومی از نجف خارج شد، قصد داشت برای همیشه در زادگاهش اقامت نماید؛ اما به دنبال مخالفت وی با برخی ناآرامی ها در شهر لار، بعضی از افراد صاحب نام و بانفوذ محلی وی را تهدید کردند و او مجبور به ترک وطن گردید. این عمل واکنش عالمان، روحانیون و مراجع وقت را در پی داشت و از طرف آخوند خراسانى و شيخ فضل الله نورى و افراد دیگری، تلگراف هایی در حمایت از آیت الله معصومی صادر شد.

اما هیچ کدام از این توثیق ها و سفارشات، موثر واقع نشد و سرانجام او گراش را به قصد نجف ترک کرد. وی چند سال پس از اقامت در نجف اشرف، در زمان مرجعیت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، به کرمانشاه دعوت شد و به دستور آیت الله اصفهانی به آن جا رفت.

مرحوم آیت الله معصومی در کرمانشاه شروع به تدریس و اقامه جماعت کرد و به امورات دینی و اجتماعی آن منطقه پرداخت؛ ولی اجل وی را مهلت نداد و در سال ۱۳۴۹ هـ.ق (۱۳۰۹ شمسی) دار فانی را وداع نمود و قبرستان قبر آقای کرمانشاه به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. «گراش» در هیجده کیلومتری شهرستان لار و از توابع استان فارس است. این شهر، از گذشته مرکز حکومت لارستان بوده است.
  2. محاسن الاخلاق، ص ۹.
  3. میرزای شیرازی، ص ۱۵۱.
  4. میرزای شیرازی، ص ۱۵۱ (ترجمه الهدیه الرازی الی المجدد الشیرازی).
  5. داستان های شگفت، سید عبدالحسین دستغیب، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۸۰، ص ۱۳۳ـ۱۳۴.
  6. محاسن الاخلاق، ص ۶.
  7. تاریخ تشیع در کرمانشاه، نصرت الله کاسمی (ن.الهام) انتشارات سها، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص ۶۳۱.
  8. محاسن الاخلاق، ص ۳.
  9. محاسن الاخلاق، ص ۳.

منابع

  • تلخیص از مجموعه گلشن ابرار، جلد ۶، زندگی نامه "سید عباس معصومی گراشی" از کریم فیضی.