مراقبه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«مراقبه» در اصطلاح اخلاق اسلامی، به معنای مواظبت و مراقبت انسان از نفس و اعمال خود است، تا از آنچه به درد دین و دنیاى او نمى‌خورد اجتناب کند و سعى کند تا خلاف رضاى خدا در گفتار و کردار از او صادر نگردد. مراقبه از ضروریات سیر و سلوک بوده و در قرآن و روایات و کلام علمای اخلاق بر آن تأکید شده است.

معنای مراقبه

«مراقبه» از واژه‌ی «رَقَبَ» به معنای حفظ کردن[۱] و در نظر گرفتن مراقِب و توجه دادن فکر به سوى اوست و هر کس از کارى به سبب رعایت دیگرى دورى جوید گفته مى‌شود: فلانى را مراقبت کرد.[۲]

در متون اخلاق اسلامی، پیشینه‌ی مراقبه به «مرابطه» بازمی‌گردد که عبارت است از نگاهبانى و مواظبت عقل از نفس.[۳] در هر حال مشارطه، پیش‌نیاز مراقبه و معاقبه و مقامات پس از آن، تکمیل کننده‌ی محاسبه است.

سید بحرالعلوم در تعریف مراقبه می‌فرماید: «مراقبه عبارت است از متوجه و ملتفت خود بودن در جمیع احوال تا از آنچه بدان عازم شده و عهد کرده تخلف نکند».[۴]

فضیلت و اهمیت مراقبه‌

خدای متعال در قرآن می‌فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‌اید از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مى‌دهید آگاه است!».[۵]

علامه طباطبایی می‌گوید: این آیه مؤمنین را وادار مى‌کند که به یاد خداى سبحان باشند و او را فراموش نکنند و مراقب اعمال خود باشند که چه مى‌کنند، صالح آنها کدام و ناصالحش کدام است و صالح را هم خالص براى رضاى خدا به جاى آورند و این مراقبت را استمرار دهند؛ همواره از نفس خود حساب بکشند و هر عمل نیکى که در کرده‌هاى خود یافتند خدا را شکر گزارند و هر عمل زشتى دیدند خود را توبیخ نموده، نفس را مورد مؤاخذه قرار دهند و از خداى تعالى طلب مغفرت کنند.[۶]

خدای متعال که خود دیده‌بان و مراقب انسان و رفتار اوست[۷]، انسان را توبیخ می‌کند که مگر نمى‌داند که خدا مى‌بیند![۸] و در روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «احسان، آن است که خدا را چنان پرستش کنى که گویى او را مى‌بینى و اگر نتوانى او را ببینى بدان که او تو را مى‌بیند».[۹]

امام علی علیه السلام انسان‌ها را به خاطر ترک مراقبت الهی سرزنش نموده[۱۰] و می‌فرماید: خود را به مراقبت از نفست بگمار.[۱۱] ایشان مومن را به دوام مراقبت قلبی توصیه می‌کنند[۱۲] و مؤمن عاقل را کسى می‌داند که با مراقبت خود در امروز به فکر فردایش باشد[۱۳] و می‌فرماید: خدا رحمت کند بنده‌ای که مراقبت الهی را به جای بیاورد.[۱۴]

مراقبه، مورد توصیه‌ی همه‌ی بزرگان اخلاق از جمله خواجه نصیرالدین طوسی،[۱۵] علامه بحرالعلوم، محمدمهدی نراقی، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی،[۱۶] امام خمینی،[۱۷] و علامه‌ طباطبایی است.

مربیان اخلاق و سلوک، ششمین امر از ضروریات مورد توجه سالک را، مراقبه می­ دانند[۱۸] و آن را به منزله سنگ اساسى سیر و سلوک، می‌دانند و می‌گویند: تا مراقبه صورت نگیرد، ذکر و فکر بدون اثر خواهد بود؛ زیرا مراقبه حکم پرهیز از غذاى نامناسب براى مریض را دارد و تا وقتى که مریض، مزاج خود را پاک ننماید و از آنچه مناسب او نیست پرهیز نکند دارو بى‌اثر خواهد بود و چه بسا گاهى اثر معکوس مى‌دهد.[۱۹]

روش انجام مراقبه

«مشارطه» نخستین مقام و قبل از «مراقبه» است.[۲۰] مشارطه آن است که با خود شرط کند برخلاف فرموده خداوند رفتار نکند[۲۱] و سزاوار است که نفس را به ملاحظه و تدبر در عاقبت هر کارى که در آن شبانه روز مى‌خواهد بکند سفارش نماید و این عمده سفارش ها و بالاترین آنهاست.

مراقبه را نیز باید در دو بُعد انجام داد:

  • مراقبه قبل از شروع در عمل‌: عبارت از آن است که پیش از عمل بنگرد آنچه را تصمیم به انجامش گرفته است، به خاطر خداوند است یا براى هوای نفس و پیروى از شیطان و باید در اینجا تأمل کند تا به مدد انوار حق مطلب بر او روشن گردد. اگر عمل براى خداست آن را انجام دهد و اگر براى غیر اوست از آن دست بازدارد.[۲۲] همان طور که امام صادق علیه السلام می‌فرماید: از شدیدترین کارها بر مردم یاد خدا در نزد حلال و حرام اوست که اگر طاعتی پیش آمد به آن عمل کند و اگر در معرض گناهی افتاد از آن بپرهیزد.[۲۳]
  • مراقبه به هنگام عمل‌: عبارت از بررسى چگونگى عمل است تا حقى را که خداوند در آن داراست ادا شود و باید نیت خود را براى اتمام آن نیکو کند و صورت عمل را کامل گرداند و آن را به کامل‌ترین وجهى که براى او ممکن است انجام دهد؛ زیرا در هر صورت بنده یا در حال طاعت و یا در معصیت و یا در کارى مباح است.[۲۴]

درجات مراقبه

مراقبه معناى عامّى است و به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالک تفاوت مى‌کند. در ابتداى امر سلوک، مراقبه‌ عبارت است از آن که از آنچه به درد دین و دنیاى او نمى‌خورد اجتناب کند و از امور بیهوده و غیرضروری دورى گزیند و سعى کند تا خلاف رضاى خدا در گفتار و کردار از او صادر نگردد، ولى کم‌کم این مراقبه شدت یافته و درجه به درجه بالا مى‌رود.

گاهى مراقبه عبارت است از توجه به سکوت خود و گاهى به نفس خود و گاهى به بالاتر از آن مثل حقیقت اسماء و صفات کلیه الهیه.[۲۵]

هر چه سالک رو به کمال می‌رود و طى منازل و مراحل می‌کند، مراقبه او دقیق‌تر و عمیق‌تر خواهد شد و در این ‌حالات بسیارى از مباحات در منازل اولیه بر او حرام و ممنوع مى‌گردد.[۲۶] مثلا مقربان الهی هیچ التفاتى به غیر نکنند و فقط یک همت و اندیشه دارند.[۲۷] پارسایان نیز کسانى‌اند که به یقین دانند که خدا بر ظاهر و باطن ایشان مطلع است ولیکن در جلال و عظمت او مدهوش و مستغرق نشده‌اند و بیشتر به احوال و اعمال و مراقبت در آنها التفات دارند.[۲۸]

از منظر اخلاق عملی درجات مراقبه دارای چهار مرتبه است:[۲۹]

  • پرهیز از محرمات و انجام همه‌ی واجبات بدون کمترین سهل‌انگاری.
  • انجام همه‌ کارها براى رضاى خدا و دوری از امورى که لهو و لعب نامیده مى‌شود.
  • پیوسته ناظر خود دیدن پروردگار جهان، که در اثر آن سالک کم‌کم اذعان و اعتراف مى‌نماید که خداى متعال در همه جا حاضر و ناظر و نگران همه مخلوقات است.
  • حاضر و ناظر دیدن خدا و مشاهده جمال الهى به طور اجمال.

آثار مراقبه

در اینجا به اختصار آثاری برای مراقبه معرفی می­ شود:

  • حفاظت الهی: امام علی علیه السلام می‌فرماید: هر کس از خود محافظت کند، خداوند هم از او محافظت می‌کند.[۳۰]
  • رسیدن به معرفت نفس: یکى از امور مهم در وصول به معرفت نفس، استقامت در مراقبت کامل است که همواره انسان به یاد خدا و در حضور او باشد و ظاهر و باطن انسان در جمیع شئون زندگى او مطابق دستورالعمل مسیر تکاملى او باشد.[۳۱] چون سالک در امر مراقبه مواظبت نمود، حق تعالى از باب مهر و عطوفت انوارى را بر او به عنوان طلایع ظاهر مى‌گرداند. این مرحله ابتداى تجرد نفسى است.[۳۲]
  • صفای مشاهدات روحی و قلبی: هر چه مراقبت کامل‌تر باشد، دریافت‌های قلبی و روحی که هدایای الهیه‌اند زلال‌تر و صاف­ترند.[۳۳] و علاوه بر وسعت رزق معنوی، انطباق آن‌ها با واقعیت هم بیشتر است.[۳۴] زیرا مراقبه‌، کشیک کشیدن نفس است.[۳۵]
  • مصاحبت ربوبی و رنگ الهی گرفتن: زیرا همنشین مؤثّر است و نفس انسانى خوپذیر و کسانى‌ که در مصاحبت با ملکوت عالم بسر مى‌برند کم‌کم ملکوتى مى‌شوند.[۳۶] همانطور که روایت است که خدای متعال می‌فرماید: من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.[۳۷]
  • کشف عوالم توحیدی: دوام در حضور و مراقبت‌ موجب انصراف از ماسوى‌الله به سوى حقیقة الحقائق مى‌گردد.[۳۸] در اثر مراقبه تامّ و اهتمام شدید به آن و در اثر توجه به نفس، به تدریج چهار عالم بر سالک منکشف خواهد شد:
  1. توحید افعال: ‌یعنى ادراک مى‌کند تمام افعال در جهان خارج استناد به ذات مقدس او دارد.
  2. توحید صفات: در این مرحله، سالک هر گونه علم و قدرت و حیات و... را که در موجودات خارجیه مشاهده مى‌کند مستند به خداى تعالى مى‌یابد.
  3. توحید اسماء: در این مرحله، صفات را قائم به ذات ادراک مى‌کند. مثلا ‌عالِمیت خود را عالمیت خدا ادراک مى‌کند و قادریت و سمیعیت و بصیریت خود را همه از خدا مى‌داند و بس.
  4. توحید ذات: در این مرحله، سالک ادراک مى‌کند که آن ذاتى که تمام افعال و صفات و اسماء بدان مستند است، آن ذات واحد است، یک حقیقت است که تمام این‌ها قائم به اوست. در اینجا دیگر سالک توجهى به صفت و اسم ندارد بلکه مشهودش فقط ذات است و بس. در این هنگام تجلى ذاتى خواهد شد.[۳۹]
  • حل مشکلات سلوکی.[۴۰]
  • نفی خواطر.[۴۱] نفى خواطر عبارت است از تسخیر قلب و حکومت بر آن، تا سخنى نگوید و عملى انجام ندهد و تصورى بر او وارد نشود مگر به اذن و اختیار صاحب آن و تحصیل این حال بسى صعب و دشوار است ولهذا گفته‌اند که نفى خواطر از اعظم مطهرات سرّ است... که به دنبال نفی خواطر، معرفت الهی و رسیدن به مقصود رخ می‌دهد.[۴۲]

مراقبه ایام و ساعات

بزرگان اخلاق و تربیت، از مبانی اسلامی و دعاهای معصومین علیهم السلام چنین برداشت نموده‌اند که انسان اخلاق‌جو باید در لحظاتی که بر او می‌گذرد مراقبت کند، به این معنی که عبادت و توجه خاص آن زمان را به جای آورد و در این زمینه کتبی ویژه مثل «المراقبات» نوشته میرزا جواد آقا ملکی تبریزی و کتاب «الاقبال بالأعمال الحسنة» از سید بن طاووس وجود دارد.

بخشی از این مراقبات عبارتند از: ایام موالید، مثل روز تولد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سایر معصومین علیهم السلام،[۴۳] روز بعثت پیامبر صلی الله علیه وآله، روز عید غدیر خم، روز دحو الارض، روز مباهله،[۴۴] اول ماه، [۴۵] آخر ماه و پنجشنبه آخر ماه،‌[۴۶] روز جمعه و ساعت آخر آن،[۴۷] مراقبت از وقت نمازها.[۴۸]

پانویس

  1. پرش به بالا ابن منظور، لسان العرب، دار صادر، بیروت، ۱۴۱۴ ق، ج ۱، ص ۴۲۵.
  2. پرش به بالا فیض کاشانی؛ راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، ترجمه سید محمدصادق عارف، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، ۱۳۷۲، ج ۸، ص ۱۹۳.
  3. پرش به بالا نراقی ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه­ سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، چاپ چهارم، ۱۳۷۷، ج ۳، ص ۱۲۴.
  4. پرش به بالا بحرالعلوم، سید محمدمهدی؛ رساله سیر و سلوک (تحفة الملوک)، انتشارات علامه طباطبایى، چاپ چهارم، ۱۴۱۸ ق، ص ۱۵۰.
  5. پرش به بالا سوره حشر، ۱۸.
  6. پرش به بالا طباطبایی سید محمدحسین؛ تفسیرالمیزان، ترجمه­ موسوى همدانى سید محمدباقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۳۷۴ ش، ج‌۱۹، ص۳۷۳-۳۷۴.
  7. پرش به بالا سوره نساء، ۱.
  8. پرش به بالا سوره علق، ۱۴
  9. پرش به بالا مجلسى، محمدباقر؛ بحارالأنوار، مؤسسة الطبع والنشر، بیروت، اول، ۱۴۱۰ ق، ج ۶۷، ص ۱۹۶.
  10. پرش به بالا کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ‌ چهارم، ۱۴۰۷ ه.ق، ج ۸، ص ۲۵۶.
  11. پرش به بالا آمدى، عبدالواحد بن محمد تمیمى؛ غررالحکم و دررالکلم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم، ۱۳۶۶ ش، ص ۲۳۵.
  12. پرش به بالا آمدى، عبدالواحد بن محمد تمیمى، پیشین، ص ۲۳۵.
  13. پرش به بالا سید رضى؛ نهج البلاغة، هجرت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق،‌ ص ۱۱.
  14. پرش به بالا کلینى، پیشین، ج ۸، ص ۱۷۰.
  15. پرش به بالا طوسى، خواجه نصیر؛ أوصاف الأشراف، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، چاپ سوم، تهران، ۱۳۷۳، ص ۳۹.
  16. پرش به بالا ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ أسرار الصلاة، تهران، انتشارات پیام آزادى، ۱۳۷۸، چاپ هشتم، ص ۵۱.
  17. پرش به بالا خمینى، روح‌الله، چهل حدیث، مؤسسه‌ى تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ بیستم، ۱۳۷۸، ص ۹.
  18. پرش به بالا بحرالعلوم؛ پیشین، ص ۱۱۴.
  19. پرش به بالا طهرانی، سید محمدحسین حسینی؛ رسالة لُبّ اللباب فى سیر و سلوک أولی الألباب، دارالمحجةالبیضاء، بیروت، ۱۴۳۱ ه‌.ق، چاپ چهارم، ص ۱۱۴.
  20. پرش به بالا نراقی ملا محمدمهدی، پیشین، ج ۳، ص ۱۲۷.
  21. پرش به بالا امام خمینى، چهل حدیث، پیشین، ص ۹.
  22. پرش به بالا فیض کاشانی؛ پیشین، ج ۸، ص ۱۹۵.
  23. پرش به بالا حر عاملى، محمد بن حسن بن على؛ تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ‌ اول، ۱۴۰۹ ه.ق،‌ ج ۱۵، ص ۲۵۲.
  24. پرش به بالا فیض کاشانی؛ پیشین، ج ۸، ص ۲۰۱.
  25. پرش به بالا طهرانی سید محمدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۱۳ و ۱۱۴.
  26. پرش به بالا طهرانی، سید محمدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۳۰ و ۳۱.
  27. پرش به بالا نراقی، ملا محمدمهدی؛ پیشین، ج ۳، ص ۱۲۸.
  28. پرش به بالا نراقی، ملا محمدمهدی؛ پیشین، ج ۳، ص ۱۲۸.
  29. پرش به بالا طهرانی، سید محمدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۴۴.
  30. پرش به بالا آمدى، عبدالواحد بن محمد تمیمى؛ پیشین، ص ۲۳۵.
  31. پرش به بالا حسن زاده، آملى حسن؛ انه الحق، پیشین، ص ۱۶۲.
  32. پرش به بالا طهرانی سید محمدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۳۲.
  33. پرش به بالا همان.
  34. پرش به بالا حسن زاده، آملى حسن؛ عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون، امیر کبیر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۵، ص ۶۴۹.
  35. پرش به بالا حسن زاده، آملى حسن؛ انسان و قرآن، قیام، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۱، ص ۷۲.
  36. پرش به بالا حسن زاده، آملى حسن؛ نامه‌ها برنامه‌ها، الف لام میم، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش، ص ۲۴۰.
  37. پرش به بالا کلینى، پیشین، ج ۲، ص ۴۹۶.
  38. پرش به بالا حسن زاده، آملى حسن؛ نصوص الحکم بر فصوص الحکم، رجاء، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۵، ص ۲۷۱.
  39. پرش به بالا طهرانی سید محمدحسین حسینی، پیشین، ص ۱۵۱- ۱۵۴.
  40. پرش به بالا حسن زاده، آملى حسن؛ انه الحق، پیشین، ص ۱۶۲.
  41. پرش به بالا طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۴۴.
  42. پرش به بالا همان، ص ۱۵۰.
  43. پرش به بالا ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۴۸.
  44. پرش به بالا ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۴۶.
  45. پرش به بالا ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۵.
  46. پرش به بالا ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۶.
  47. پرش به بالا ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۹.
  48. پرش به بالا ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۶۰.

منابع