آیه 62 سوره توبه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كَانُوا مُؤْمِنِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<61 آیه 62 سوره توبه 63>>
سوره : سوره توبه (9)
جزء : 10
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

(منافقان) برای اغفال و خشنود کردن شما مؤمنان به نام خدا سوگند می‌خورند در صورتی که اگر ایمان داشتند سزاوارتر این بود که خدا و رسول را از خود خشنود کنند.

آنان برای شما [از روی حیله و تزویر برای معذور نشان دادن خود نسبت به کارهای ناهنجارشان] به خدا سوگند می خورند تا شما را راضی و خشنود سازند، در صورتی که اگر مؤمن بودند، شایسته تر آن بود که خدا و رسولش را خشنود کنند.

براى [اِغفال‌] شما به خدا سوگند ياد مى‌كنند تا شما را خشنود گردانند، در صورتى كه اگر مؤمن باشند [بدانند] سزاوارتر است كه خدا و فرستاده او را خشنود سازند.

در برابر شما به خدا سوگند مى‌خورند تا خشنودتان سازند و حال آنكه اگر ايمان آورده‌اند شايسته‌تر است كه خدا و رسولش را خشنود سازند.

آنها برای شما به خدا سوگند یاد می‌کنند، تا شما را راضی سازند؛ در حالی که شایسته‌تر این است که خدا و رسولش را راضی کنند، اگر ایمان دارند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They swear to you by Allah, to please you; but Allah and His Apostle are worthier that they should please Him, should they be faithful.

They swear to you by Allah that they might please you and, Allah, as well as His Apostle, has a greater right that they should please Him, if they are believers.

They swear by Allah to you (Muslims) to please you, but Allah, with His messenger, hath more right that they should please Him if they are believers.

To you they swear by Allah. In order to please you: But it is more fitting that they should please Allah and His Messenger, if they are Believers.

معانی کلمات آیه

«... أحَقُّ»: مراد این است که راضی‌کردن خدا و پیغمبر مهمتر از راضی‌کردن مسلمانان است. «أَن یُرْضُوهُ»: ضمیر (هُ) به (رسول) برمی‌گردد. ولی چون سخن از خدا و رسول در میان است، می‌بایست (یُرْضُوهُما) گفته شود. امّا از آنجا که راضی‌کردن پیغمبر عین راضی‌کردن خدا است ضمیر مفرد به جای ضمیر مثنّی ذکر شده است. همچنین می‌توان گفت: (وَ اللهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَن یُرْضُوهُ)، دو جمله است و (اللهُ) و (رَسُولُ) مبتدا بوده و خبر اوّلی به خاطر دلالت خبر دومی بر آن، حذف شده است. تقدیر چنین است: وَ اللهُ أَحَقُّ أَنْ یُرْضُوهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یُرْضُوهُ. مثل بیت زیر: نَحْنُ بِما عِنْدَنا وَ أَنْتَ بِماعِنْدَ کَ راضٍ وَ الرَّأْیُ مُخْتَلِفٌ

نزول

قومى از منافقین از رفتن به جنگ تبوک بدون عذرى تخلف ورزیدند و هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از غزوه تبوک مراجعت فرمود اینان نزد مؤمنین مى آمدند و عذرهاى دروغ مى آوردند و بر عذر خود سوگند یاد مى کردند و خداوند درباره آنان این آیه را فرستاد.[۱]

و نیز گویند درباره منافقین نازل شده که براى مؤمنین قسم یاد می‌کردند که از زمره آن‌ها مى باشند[۲].[۳]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كانُوا مُؤْمِنِينَ «62»

(منافقان) براى شما به خدا سوگند مى‌خورند تا شما را راضى كنند، در حالى كه اگر ايمان آورده‌اند، شايسته‌تر آن است كه خدا و رسولش را راضى كنند.

پیام ها

1- منافق، پيوسته در بيم، وحشت و اضطراب است و مى‌خواهد با سوگند و تظاهر، از اعتقادات مذهبى مردم سوء استفاده كرده و توجّه آنان را به خود جلب كند. يَحْلِفُونَ‌ ... لَكُمْ‌

جلد 3 - صفحه 453

2- فريب هر سوگندى را مخوريد، چون گاهى مقدّسات، دستاويز نامقدّسين قرار مى‌گيرد. «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ»

3- براى مؤمن، رضايت خداوند اصل است، نه پسند مردم. وَ اللَّهُ‌ ... أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ‌

4- رضايت رسول، همان رضايت الهى است. «اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ» و نفرمود: «يرضوهما» «1»

5- هركس رضاى خلق را بر رضاى خالق ترجيح دهد، سهمى از نفاق دارد و بايد توبيخ شود. «اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كانُوا مُؤْمِنِينَ»


«1». البتّه ممكن است دليل اين كه نفرمود: «يرضوهما» اين باشد كه هيچ كس حتّى پيامبر همتاى خداوند متعال نيست.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كانُوا مُؤْمِنِينَ (62)

بعد از آن نوعى ديگر از افعال قبيحه منافقين را بيان فرمايد:

يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ‌: قسم مى‌خورند به خدا براى شما مؤمنين بر صدق قول خود در اعتذار. لِيُرْضُوكُمْ‌: تا شما را خشنود گردانند از خود به سبب قسم كه آنچه از آنها به شما رسيده باطل بوده است. وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ‌: و خداى تعالى و پيغمبر او سزاوارترند كه خشنود و راضى كنند او را. به عبارت اخرى: و اولى و احق آنستكه طلب نمايند مرضات خدا و رسول را. إِنْ كانُوا مُؤْمِنِينَ‌: اگر هستند مؤمنان چنانكه ادعا كنند. يا تقدير آنكه «و اللّه احقّ ان يرضوه و رسوله احقّ ان يرضوه» حذف شده به جهت تخفيف و به سبب دلالت كلام بر آن.

نكته- توحيد ضمير در قوله‌ «يُرْضُوهُ» دلالت دارد بر تلازم رضاى هر دو، يعنى رضاى خدا منوط به رضاى پيغمبر و رضاى پيغمبر مربوط به رضاى حق تعالى است، و انفكاك بين اين دو نيست و مؤمن بايد هميشه رضاى خدا و رسول را در رفتار و گفتار و حركات و سكنات خود منظور داشته و به هيچ وجه تخطى از آن ننمايد، تا رستگارى دنيا و آخرت براى او حاصل آيد، و اين دستور جامع و كاملى است براى سعادت و ترقيات انسانى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كانُوا مُؤْمِنِينَ (62) أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يُحادِدِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِداً فِيها ذلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ (63)

ترجمه‌

قسم ميخورند بخدا براى شما تا خوشنود كنند شما را و خدا و پيغمبرش سزاوارترند كه خوشنود كنند آنها او را اگر باشند گروندگان‌

آيا نميدانند آنكه هر كس تجاوز از حدّ كند در خلاف با خدا و پيغمبرش پس همانا مر او را است آتش جهنم با آنكه جاويد است در آن اين آن فضيحت بزرگ است.

تفسير

قمى ره فرموده نازل شد در باره منافقانيكه قسم ميخوردند براى اهل ايمان كه آنها هم اهل ايمانند براى آنكه خوشنود نمايند ايشانرا از خودشان. و خداوند نظريّه آنها را تخطئه فرموده باين بيان كه اينها منظورشان از اين قسم تحصيل رضاى خلق است ولى تحصيل رضاى خدا كه متّحد با رضاى پيغمبر (ص) است و باين جهت ضمير در يرضوه مفرد آورده شده اولى و احق است براى اهل ايمان واقعى پس اينها كه رضاى خلق را بر رضاى حق ترجيح داده‌اند ايمان حقيقى ندارند و خطا مى‌كنند اگر خدا از بنده‌اش راضى باشد رضايت و نارضايتى خلق اهميّت ندارد و بعكس اگر خدا راضى نباشد رضايت خلق سودى ندارد آيا نميدانند با آنكه بايد بدانند كه معاندت و مخالفت و مجانبت و مضادّه و محادّه با خدا و پيغمبر موجب خلود در آتش جهنم است و آن رسوائى و فضيحت و خوارى و مذلّت بزرگ است كه با رسوائى دنيا قياس نتوان كرد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَحلِفُون‌َ بِاللّه‌ِ لَكُم‌ لِيُرضُوكُم‌ وَ اللّه‌ُ وَ رَسُولُه‌ُ أَحَق‌ُّ أَن‌ يُرضُوه‌ُ إِن‌ كانُوا مُؤمِنِين‌َ (62)

قسم‌ ميخورند ‌اينکه‌ جماعت‌ بقسم‌ جلاله‌ باللّه‌ ‌براي‌ اينكه‌ ‌شما‌ مؤمنين‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌خود‌ راضي‌ كنند و حال‌ آنكه‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ سزاوارتر هستند ‌از‌ اينكه‌ راضي‌ كنند ‌اگر‌ بوده‌ باشند مؤمنين‌.

سه‌ قسم‌ ترضيه‌ داريم‌ 1‌-‌ ترضيه‌ مؤمنين‌ و ‌آنها‌ چون‌ خبر ‌از‌ نيّات‌ و بواطن‌ اينها ندارند و فقط بظاهر نظر دارند اينها رفتند نزد مؤمنين‌ يَحلِفُون‌َ بِاللّه‌ِ قسم‌ خوردند بقسم‌ جلاله‌ ‌که‌ ‌ما ‌هم‌ مؤمن‌ باللّه‌ و بالرسول‌ هستيم‌ و معذور ‌از‌ خروج‌ بوديم‌ لِيُرضُوكُم‌ ‌تا‌ مؤمنين‌ معامله‌ ايمان‌ ‌با‌ ‌آنها‌ كنند و بخود راه‌ دهند.

2‌-‌ ترضيه‌ خداوند ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ بواطن‌ و نيّات‌ ‌آنها‌ خبر دارد بايد حقيقة نادم‌ و تائب‌ شوند و ‌اينکه‌ الزم‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ عذاب‌ الهي‌ نجات‌ يابند و توبه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ قبول‌ فرمايد لذا ميفرمايد و اللّه‌ و تقديرش‌ و اللّه‌ احق‌ ‌ان‌ يرضوه‌.

3‌-‌ ترضيه‌ ‌رسول‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آن‌ حضرت‌ تمنّي‌ كنند ‌که‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ استغفار كند و ‌از‌ ‌خدا‌ تمنّاي‌ عفو نمايد ‌بعد‌ ‌از‌ آني‌ ‌که‌ خداوند برسولش‌ ‌از‌ نيات‌ و بواطن‌ ‌آنها‌ خبر داده‌ و نزد ‌آن‌ حضرت‌ مكشوف‌ ‌شده‌ مثل‌ ابناء يعقوب‌ ‌بعد‌ ‌از‌ كشف‌ حال‌ ‌آنها‌ ‌که‌ گفتند استَغفِر لَنا لذا ميفرمايد وَ رَسُولُه‌ُ أَحَق‌ُّ أَن‌ يُرضُوه‌ُ نكته‌‌-‌ چرا نفرمود ‌ان‌ يرضوهما سرّش‌ تقدير ‌بود‌ نظير قول‌ شاعر (نحن‌ ‌بما‌ عندنا و انت‌ ‌بما‌ عندك‌ راض‌ و الرأي‌ مختلف‌) تقديرش‌ نحن‌ ‌بما‌ عندنا راضون‌ و انت‌ ‌بما‌ عندك‌ راض‌، و ‌اينکه‌ اختصار يك‌ نوع‌ ‌از‌ بلاغت‌ ‌است‌ زيرا نحوه‌ ترضيه‌ ‌خدا‌ و ترضيه‌ ‌رسول‌ مختلف‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ فرموده‌ ‌بود‌ ‌ان‌ يرضوهما دلالت‌ نداشت‌ چنانچه‌

جلد 8 - صفحه 254

‌در‌ شعر ‌هم‌ ‌بما‌ عندنا و ‌بما‌ عندك‌ مختلف‌ ‌است‌.

إِن‌ كانُوا مُؤمِنِين‌َ ‌يعني‌ مؤمنين‌ بآنها بگويند ‌که‌ ‌اگر‌ ‌اينکه‌ اظهاري‌ ‌که‌ ميكنيد حقيقت‌ دارد و واقعا مؤمن‌ هستيد برويد ‌خدا‌ و ‌رسول‌ ‌را‌ راضي‌ كنيد ‌ما ‌هم‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ ‌از‌ ‌او‌ راضي‌ باشند راضي‌ هستيم‌ و ‌اگر‌ ايمان‌ نداريد و ‌خدا‌ و ‌رسول‌ ‌از‌ ‌شما‌ راضي‌ نيستند و تائب‌ نميشويد و طلب‌ استغفار نميكنيد ‌ما مؤمنين‌ ‌هم‌ ‌از‌ كسي‌ ‌که‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ ‌از‌ ‌او‌ راضي‌ نباشند ‌از‌ ‌او‌ راضي‌ نيستيم‌ و ‌بر‌ ‌اينکه‌ اظهار ‌شما‌ و قسمهاي‌ ‌شما‌ قسم‌ جلاله‌ اثر بار نميكنيم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 62)

شأن نزول:

جمعی از مفسران شأن نزولی برای این آیه و آیه بعد نقل کرده‌اند و آن این که: هنگامی که در نکوهش تخلف کنندگان از غزوه تبوک آیاتی نازل شد یکی از منافقان گفت: به خدا سوگند این گروه نیکان و اشراف ما هستند، اگر آنچه را «محمّد» در باره آنها می‌گوید راست باشد، اینها از چهارپایان هم بدترند، یکی از مسلمانان این سخن را شنید و گفت: به خدا آنچه او می‌گوید حق است، و تو از چهارپا بدتری! این سخن به گوش پیامبر صلّی اللّه علیه و آله رسید به دنبال آن مرد منافق فرستاد و از او پرسید: چرا چنین گفتی، او سوگند یاد کرد که چنین سخنی نگفته است آن مرد مؤمن، گفت: خداوندا خودت راستگو را تصدیق، و دروغگو را تکذیب فرما.

این دو آیه نازل شد و وضع آنها را مشخص ساخت.

تفسیر:

قیافه حق به جانب منافقان! یکی از نشانه‌های منافقان و اعمال زشت و شوم آنها که قرآن کرارا به آن اشاره کرده، این است که آنها برای پوشاندن چهره خود بسیاری از خلافکاریهای خود را انکار می‌کردند و با توسل به سوگندهای دروغین می‌خواستند مردم را فریب داده و از خود راضی کنند. در این آیه و آیه بعد قرآن مجید پرده از روی این عمل زشت برداشته و مسلمانان را آگاه می‌سازد که تحت تأثیر این گونه سوگندهای دروغین قرار نگیرند.

نخست می‌گوید: «آنها برای شما سوگند به خدا یاد می‌کنند تا شما را راضی کنند» (یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ لِیُرْضُوکُمْ).

روشن است که هدف آنها از این سوگندها، بیان حقیقت نیست. بلکه می‌خواهند با فریب و نیرنگ چهره واقعیات را در نظرتان دگرگون جلوه دهند، و به مقاصد خود برسند. لذا قرآن می‌گوید: «اگر آنها راست می‌گویند و ایمان دارند، شایسته‌تر این است که خدا و پیامبرش را راضی کنند»! (وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یُرْضُوهُ إِنْ کانُوا مُؤْمِنِینَ).

ج2، ص223

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. کلبى.
  2. تفسیر على بن ابراهیم.
  3. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص419.

منابع