آیه 153 سوره نساء

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِنَ السَّمَاءِ ۚ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَىٰ أَكْبَرَ مِنْ ذَٰلِكَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ۚ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَنْ ذَٰلِكَ ۚ وَآتَيْنَا مُوسَىٰ سُلْطَانًا مُبِينًا

مشاهده آیه در سوره


<<152 آیه 153 سوره نساء 154>>
سوره : سوره نساء (4)
جزء : 6
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

(ای پیغمبر) اهل کتاب از تو درخواست کنند که از آسمان کتابی (یکجا) برای آنان فرود آوری، همانا از موسی نیز درخواستی بالاتر از این کردند و گفتند: خدا را به چشم ما آشکار بنما، پس به سبب این جهل و سرکشی صاعقه سوزان آنها را درگرفت، و پس از آن همه آیات روشن، باز گوساله‌پرستی اختیار کردند، باز ما از این کار (زشت آنان) درگذشتیم و به موسی حجّتی آشکار بخشیدیم.

اهل کتاب [بنا به خواستِ نامعقولشان] از تو می خواهند که از آسمان، کتابی برای آنان نازل کنی، البته [این بازیگران زشت باطن] از موسی بزرگ تر از آن را خواستند، و گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان ده. پس آنان را به کیفر ستمشان صاعقه فرو گرفت. باز پس از آنکه [بر وحدانیّت حق و ضرورت خداپرستی] دلایل روشن برای آنان آمد، گوساله را به عنوان معبود گرفتند، و ما از این [گناه بزرگ و زشت هم] گذشتیم و به موسی برهانی روشن و قدرتی آشکار دادیم.

اهل كتاب از تو مى‌خواهند كه كتابى از آسمان [يكباره‌] بر آنان فرود آورى. البتّه از موسى بزرگتر از اين را خواستند و گفتند: «خدا را آشكارا به ما بنماى.» پس به سزاى ظلمشان صاعقه آنان را فرو گرفت. سپس، بعد از آنكه دلايل آشكار برايشان آمد، گوساله را [به پرستش‌] گرفتند، و ما از آن هم درگذشتيم و به موسى برهانى روشن عطا كرديم.

اهل كتاب از تو مى‌خواهند كه برايشان كتابى از آسمان نازل كنى. اينان بزرگتر از اين را از موسى طلب كردند و گفتند: خدا را به آشكار به ما بنماى. به سبب اين سخن كفرآميزشان صاعقه آنان را فرو گرفت. و پس از آنكه معجزه‌هايى برايشان آمده بود گوساله‌اى را به خدايى گرفتند و ما آنان را بخشيديم و موسى را حجتى آشكار ارزانى داشتيم.

اهل کتاب از تو می‌خواهند کتابی از آسمان (یکجا) بر آنها نازل کنی؛ (در حالی که این یک بهانه است؛) آنها از موسی، بزرگتر از این را خواستند، و گفتند: «خدا را آشکارا به ما نشان ده!» و بخاطر این ظلم و ستم، صاعقه آنها را فرا گرفت. سپس گوساله (سامری) را، پس از آن همه دلایل روشن که برای آنها آمد، (به خدایی) انتخاب کردند، ولی ما از آن درگذشتیم (و عفو کردیم) و به موسی، برهان آشکاری دادیم.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

The People of the Book ask you to bring down for them a Book from the sky. Certainly they asked Moses for [something] greater than that, for they said, ‘Show us Allah visibly,’ whereat a thunderbolt seized them for their wrongdoing. Then they took up the Calf [for worship], after all the manifest proofs that had come to them. Yet We excused that, and We gave Moses a manifest authority.

The followers of the Book ask you to bring down to them a book from heaven; so indeed they demanded of Musa a greater thing than that, for they said: Show us Allah manifestly; so the lightning overtook them on account of their injustice. Then they took the calf (for a god), after clear signs had come to them, but We pardoned this; and We gave to Musa clear authority.

The people of the Scripture ask of thee that thou shouldst cause an (actual) Book to descend upon them from heaven. They asked a greater thing of Moses aforetime, for they said: Show us Allah plainly. The storm of lightning seized them for their wickedness. Then (even) after that) they chose the calf (for worship) after clear proofs (of Allah's Sovereignty) had come unto them. And We forgave them that! And We bestowed on Moses evident authority.

The people of the Book ask thee to cause a book to descend to them from heaven: Indeed they asked Moses for an even greater (miracle), for they said: "Show us Allah in public," but they were dazed for their presumption, with thunder and lightning. Yet they worshipped the calf even after clear signs had come to them; even so we forgave them; and gave Moses manifest proofs of authority.

معانی کلمات آیه

ارنا: يعنى: بنمايان به ما. رأى: ديدن. ارائه: نماياندن و نشان دادن.

جهرة: جهر: آشكار شدن و آشكار كردن. جهرة: آشكار.

صاعقه: آتشى كه از ابر جدا شود. صعق: شدت صداى رعد. صاعقه: صيحه شديد.

عجل: (بر وزن جسر) گوساله. به علت آنكه به عجله بزرگ شده به صورت گاو در مى آيد.[۱]

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]

شأن نزول:

«شیخ طوسی» گوید: سدى و محمد بن كعب القرظى گويند: كه خطاب آيه متوجه رسول خدا صلى الله عليه و آله است و منظور از اهل كتاب يهوديانند و درباره كتابى كه يهود از پيامبر خواسته بودند كه از آسمان براى ايشان نازل شود اختلاف است، - بعضى گويند كتاب نوشته شده خواسته بودند، همچنانى كه تورات به همين كيفيت از جانب خداوند با الواح براى موسى آمده بود سپس اين آية نازل گرديد.

قتادة گويد: يهوديان كتاب مخصوصى از رسول خدا صلی الله علیه و آله خواسته بودند، طبرى و ابن جريج گويند: از رسول خدا صلی الله علیه و آله خواسته بودند كه براى رجال و بزرگان آن‌ها كتابى آورده شود[۳].[۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‌ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى‌ سُلْطاناً مُبِيناً «153»

اهل‌كتاب از تو مى‌خواهند كه كتاب ونوشته‌اى از آسمان برايشان فرود آورى، بى‌گمان از موسى بزرگ‌تر از آن را خواستند كه گفتند: خدا را آشكارا به ما نشان بده! پس به سزاى ظلمشان صاعقه آنان را فراگرفت، سپس بعد از آنكه معجزه‌هاى روشن براى آنان آمد، گوساله‌پرستى را پيش گرفتند، پس (از توبه) ما از آن (گناه) هم درگذشتيم و عفو كرديم و به موسى حجّتى آشكار داديم.

نکته ها

خواسته‌ى يهود از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آن بود كه قرآن هم مانند تورات يكجا نازل شود و اين بهانه‌اى بيش نبود. خداوند در پاسخ آنان مى‌فرمايد: حتّى اگر قرآن را يكجا در نامه‌اى قابل لمس فرود آوريم، كافران آن را جادو مى‌پندارند، «وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ‌

جلد 2 - صفحه 202

بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ» «1»

بهانه‌هاى كفّار، براى ايمان نياوردن، شبيه به هم است. مشركان نيز همين تقاضا را از رسول خدا داشتند و مى‌گفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا كِتاباً نَقْرَؤُهُ» «2»

پیام ها

1- اعمال، افكار و اخلاق ناپسند نياكان، براى آيندگان سوءسابقه مى‌شود. فَقَدْ سَأَلُوا ...

2- بنى‌اسرائيل در پى حقّ نبودند. وگرنه پس از آن همه معجزات، چرا گوساله پرست شدند؟ «اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ»

3- از ايمان نياوردن كفّار، نگران وناراحت نباشيد، چون در برابر همه انبيا افراد لجوج بوده‌اند. «سَأَلُوا مُوسى‌ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ»

4- خدا با چشم ديده نمى‌شود و درخواست ديدن او بدين صورت ظلم و ستمگرى است. «أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ»

5- انكار حقّ و انحراف فكرى، قهر خداوند را در همين دنيا به دنبال دارد. «فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ»

6- رحمت الهى حتّى گناه گوساله پرستى را هم مى‌بخشايد. «فَعَفَوْنا»

7- انبيا مورد حمايت پروردگارند. «وَ آتَيْنا مُوسى‌ سُلْطاناً مُبِيناً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‌ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى‌ سُلْطاناً مُبِيناً (153)

شأن نزول: احبار يهود مثل كعب بن اشرف و فنحاص بن عاذورا و غيره خدمت پيغمبر آمده، گفتند: اگر راست مى‌گوئى كه پيغمبرى، به يك بار كتابى بيار، چنان كه به موسى عليه السّلام آمد، آيه شريفه نازل شد:

يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ‌: سؤال مى‌كنند تو را اهل كتاب، أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ: آنكه فرود آورى بر ايشان به يكبار، كتابى از آسمان مثل تورات موسى عليه السّلام، يا كتابى نوشته به خط سماوى، چون الواح موسى. يا كتابى كه ما معاينه ببينيم نازل مى‌شود. يا به نام ما هر يك، بيار نوشته باشد كه تو رسول خدائى. چون اين سؤالات از روى تعنت بود، سمت اجابت نيافت و حق تعالى براى تسليه خاطر عاطر آن حضرت فرمود كه: اى پيغمبر ملول و

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 634

غمگين مشو از سؤال قوم، فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‌ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ‌: پس بدرستى كه بنى اسرائيل كه اين جماعت از ايشانند، درخواست نمودند از موسى عليه السّلام، بزرگتر از اين سؤال را، و اين سؤال اگرچه از آباى خود ايشان صادر شده بود، لكن اسناد به آنها جهت آنست كه آخذ مذهب آباى خود بودند و تابع آن؛ و حقيقت معنى آنست كه عرق ايشان راسخ است در اين سؤال، و اقتراح اين امر مى‌كنند از تو، از جهالت آنها نيست، بلكه ظهور آن از آباى ايشان شده است، در وقتى كه كلام الهى را شنيدند. فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً:

پس گفتند اى موسى بنما به ما خدا را در حالتى كه معاينه كنندگان باشيم او را به عيان و آشكار، فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ‌: پس فرا گرفت ايشان را صاعقه‌اى، و آتشى از آسمان آمد و همه ايشان را بسوخت به سبب ظلم آنها، يعنى تعنت ايشان به سؤال محال، كه طلب رؤيت باشد.

خلاصه واقعه آنكه: چون حق تعالى با موسى عليه السّلام سخن فرمود و او را كليم خود گردانيد، موسى عليه السّلام برگشت به سوى قوم و آنها را خبر داد كه حق تعالى با من تكلم فرمود و مرا مقرب خود گردانيد. گفتند: ما ايمان نمى‌آوريم به آنچه مى‌گوئى، تا سخن خدا را بشنويم. و آنها هفتصد هزار بودند. از ميان آنها هفتاد هزار نفر، و از آنها هفت هزار، و از آنها هفتاد نفر اختيار و به طور سينا برد. آنها را در دامنه كوه نگاه داشت و خود بالاى كوه رفت. از خدا خواست كه با او سخن فرمايد، چنانچه آن هفتاد نفر بشنوند. پس خلق كلام شد و از چهار جانب به يكدفعه شنيدند تا بدانند كلام خداست، زيرا اگر كلام ديگرى بود، از يك جهت شنيده مى‌شد. آن هفتاد نفر از روى لجاجت گفتند: ما ايمان نمى‌آوريم كه اين سخن خدا باشد، تا او را به آشكار ببينيم. چون اين سخن عظيم و گستاخى بزرگ از ايشان صادر شد به تكبر و طغيان، خداوند صاعقه‌اى بر ايشان فرستاد كه به سبب ظلم، آنها را هلاك نمود.

تبصره: بدان كه منطوق كلام: فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‌ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ‌، دليل است بر آنكه موسى عليه السّلام طلب رؤيت براى خود نكرد، بلكه براى قوم نمود. و نيز

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 635

دليل است بر آنكه رؤيت حق تعالى محال است، چه فرمود: سؤال از رؤيت اكبر از آن چيزى است كه احبار يهود از تو سؤال مى‌كنند بر وجه تعنت، كه آن انزال كتاب است دفعة واحده. و هرگاه سؤال تعنت محض كفر باشد، پس طلب رؤيت كه اكبر از آنست، به طريق اولى كفر است. و لهذا به جهت تعنت صاعقه بر احبار يهود كه معاصر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودند، نازل نگرديد. و بر كسانى كه طلب رؤيت كردند، نازل شد. و اينكه بعضى عامه گفته‌اند كه استحاله رؤيت در دنيا مقتضى امتناع رؤيت نيست، مطلقا مخالف ادله عقليه و نقليه است.

بعد از آن بيان خيانت ثانيه ايشان را فرمايد كه: ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ‌: پس اتخاذ نمودند گوساله را به خدائى بعد از آنكه آمده بود ايشان را معجزه‌هاى روشن به توسط موسى عليه السّلام. مراد معجزات غير تورات است، زيرا در اين وقت هنوز تورات به ايشان نازل نشده بود. فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ‌: پس عفو كرديم از ايشان اين گناه را با وجود عظم آن، به سبب آنكه توبه كردند. اين اخبار اوست از سعه رحمت و مغفرت خود، و تمامى نعمت بر وجهى كه هيچ خطيئه مانع توبه نيست كه مستتبع مغفرت است، هر چند كه از آن عظيم‌ترى نباشد. وَ آتَيْنا مُوسى‌ سُلْطاناً مُبِيناً: و بتحقيق عطا فرموديم موسى را تسلّطى كه ظاهر بود بر ايشان، و از جمله آن بود كه گوساله پرستان را امر كرد يكديگر را بكشند كه توبه شما منحصر است بر اين.

آنها هم فرمان او بجا آوردند و شمشير كشيده، يكديگر را كشتند، تا اكثر مقتول شدند. يا مراد حجت بينه بود كه مصدق دعوى نبوت آن حضرت بود، مثل يد بيضاء و عصا و فلق بحر و هلاك فرعونيان و ساير معجزات او.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‌ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى‌ سُلْطاناً مُبِيناً (153)

ترجمه‌

مى‌خواهند از تو اهل كتاب كه نازل نمائى بر آنها كتابى از آسمان پس بتحقيق خواستند از موسى بزرگتر از اين را پس گفتند بنما بما خدا را عيانا پس گرفت آنها را آتش آسمانى بسبب ستمشان پس گرفتند گوساله را بعد از آنكه آمد براى آنها معجزات واضحات پس عفو كرديم از اين و داديم موسى را سلطنتى آشكار..

تفسير

وقتى مردم از پيغمبر معجزه بخواهند خداوند بايد بدست او ظاهر نمايد و اجابت فرمايد مطلوب آنها را در صورتى كه مشكوك باشد نبوت او نزد آنها و خواسته باشند حق براى آنها ظاهر شود تا ايمان بياورند نه در صورتى كه كرارا معجزات باهرات ديده باشند و بواسطه جهل و عناد و لجاج حمل بر سحر و شعبده و نيرنگ نموده باشند و بخواهند هر روز يك بهانه بگيرند و پيغمبر را از مقصد خود كه ارشاد و هدايت خلق است بازدارند كه هر روز از خدا بخواهد بدست او معجزى ظاهر نمايد و آنها در اطراف آن حرفها بزنند و بالاخره هم ايمان نياورند و از اين قبيل بود خواهش يهود از حضرت ختمى مرتبت بعد از ظهور آن معجزات با هرات و نزول قرآن كريم كه هر سوره بلكه آيه آن آيتى است كافى و حجتى است وافى باثبات نبوت كه گفتند اگر در دعوى نبوت صادق هستى چنانچه حضرت موسى (ع) الواح تورية را يكمرتبه آورد بايد تو هم كتاب خود را يكمرتبه از آسمان بياورى چرا سوره سوره و آيه آيه مياورى يا بايد طورى بياورى كه ما به بينيم اوراق آنرا از آسمان بزير ميآيد و ايمنعنى بطبع مبارك پيغمبر (ص) گران آمد زيرا كه نميخواست ملتمس آنها را رد كند و نمى‌خواست از خداوند چنين خواهش بى‌محلّى را بنمايد و خداوند براى تسليت خاطر مبارك اين آيه را نازل فرمود كه خلاصه‌اش آنستكه اين يهودان اولاد همان كسانى هستند كه معاصر با حضرت موسى بودند و دين و خلق و طينت و سجيّت و طبيعتشان همانستكه بود كه ايرادات بنى اسرائيلى‌

جلد 2 صفحه 149

داشتند باز جاى شكرش باقى است كه از تو فقط خواهش بى‌جائى نمودند از حضرت موسى علاوه بر خواهش بى‌جا و بى‌ثمر خواهش محالى نمودند بعد از آنهمه معجزات محيّر العقول آنحضرت و آن خواهش اين بود كه بعد از آنكه آنحضرت آنها را پايكوه طور حاضر فرمود و شنيدند كه خداوند با آنحضرت تكلم فرمود گفتند ما ايمان نميآوريم مگر آنكه خدا را بما نشان بدهى كه او را بچشم به بينيم غافل از آنكه خداوند جسم نيست كه ديده شود و هر چه ديده شود بچشم مخلوق است و خدا نيست و اين خواهش محال عقلى است و آنها هم بالفطره اين مطلب را ميدانستند لكن تعصّب و عناد و لجاج مانع بود كه رجوع بعقلشان نمايند و ادراك كنند اين معنى را پس آنها ظلم بخودشان نمودند كه نور عقل فطرى را كه خداوند در وجود آنها قرار داده بود بواسطه تعنّت و لجاج خاموش نمودند و مستحق عذاب شدند و خداوند صاعقه آسمانى را فرستاد كه آنها را سوزاند چنانچه شرحش در سوره بقره گذشت و پس از همه اينها گوساله پرست شدند و توبه نمودند و ما آنها را عفو فرموديم و بموسى سلطنت و غلبه داديم بر دشمنانش چنانچه بتو سلطنت و غلبه خواهيم داد انشاء اللّه تعالى و تو آنها را عفو مينمائى و گرد ملال از خاطر ميشوئى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَسئَلُك‌َ أَهل‌ُ الكِتاب‌ِ أَن‌ تُنَزِّل‌َ عَلَيهِم‌ كِتاباً مِن‌َ السَّماءِ فَقَد سَأَلُوا مُوسي‌ أَكبَرَ مِن‌ ذلِك‌َ فَقالُوا أَرِنَا اللّه‌َ جَهرَةً فَأَخَذَتهُم‌ُ الصّاعِقَةُ بِظُلمِهِم‌ ثُم‌َّ اتَّخَذُوا العِجل‌َ مِن‌ بَعدِ ما جاءَتهُم‌ُ البَيِّنات‌ُ فَعَفَونا عَن‌ ذلِك‌َ وَ آتَينا مُوسي‌ سُلطاناً مُبِيناً (153)

توقّع‌ ميكنند اهل‌ كتاب‌ ‌از‌ تو ‌که‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ كتابي‌ نازل‌ كني‌ ‌از‌ آسمان‌

جلد 6 - صفحه 258

‌پس‌ محققا ‌از‌ موسي‌ بزرگتر ‌از‌ ‌اينکه‌ سؤال‌ كردند و گفتند ‌خدا‌ ‌را‌ ‌بما‌ علنا نشان‌ بده‌ ‌پس‌ صاعقه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ گرفت‌ بواسطه‌ ظلم‌ ‌آنها‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ گوساله‌ ‌را‌ گرفتند و پرستيدند ‌بعد‌ ‌از‌ آني‌ ‌که‌ معجزات‌ باهرات‌ ‌را‌ مشاهده‌ كرده‌ بودند ‌پس‌ ‌آنها‌ ‌را‌ عفو نموديم‌ و بموسي‌ حجة آشكارا عنايت‌ كرديم‌.

يَسئَلُك‌َ أَهل‌ُ الكِتاب‌ِ أَن‌ تُنَزِّل‌َ عَلَيهِم‌ كِتاباً مِن‌َ السَّماءِ مفسرين‌ اختلاف‌ كردند بعضي‌ گفتند مراد اينست‌ ‌که‌ قرآن‌ جملة نازل‌ شود چنانچه‌ تورات‌ جملة نازل‌ شد و بعضي‌ گفتند مراد مكتوبا نازل‌ شود چنانچه‌ تورات‌ مكتوبا ‌در‌ الواح‌ نازل‌ شد و بعضي‌ گفتند مراد كتابيست‌ ‌که‌ بياورد ‌بر‌ اهل‌ كتاب‌ بالخصوص‌ ‌غير‌ ‌از‌ قرآن‌ لكن‌ تمام‌ اينها تفسير برأي‌ ‌است‌ و آنچه‌ بنظر ميرسد بقرينه‌ جمله‌ ‌بعد‌ و اللّه‌ العالم‌ اينست‌ ‌که‌ توقع‌ يهود ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌از‌ آسمان‌ نوشته‌ ريزش‌ كند مثل‌ اينكه‌ ‌از‌ طيّاره‌ بسا كاغذ پراني‌ ميشود و خطاب‌ بآنها ‌که‌ ‌محمّد‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ پيغمبر ‌من‌ ‌است‌ باو ايمان‌ بياوريد و ‌اينکه‌ ‌در‌ هيچ‌ يك‌ ‌از‌ انبياء سابقه‌ نداشته‌ و ‌اگر‌ چه‌ امر محال‌ عقلي‌ نيست‌ و ‌از‌ قدرت‌ پروردگار خارج‌ نيست‌ لكن‌ خلاف‌ حكمت‌ ‌است‌ زيرا ‌اگر‌ يك‌ همچه‌ امري‌ انفاق‌ بيفتد و ‌مع‌ ‌ذلک‌ ايمان‌ نياورند مورد نزول‌ عذاب‌ خواهند شد، نظير توقع‌ حواريين‌ ‌از‌ عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ نزول‌ مائده‌ ‌که‌ ‌خدا‌ ميفرمايد إِنِّي‌ مُنَزِّلُها عَلَيكُم‌ فَمَن‌ يَكفُر بَعدُ مِنكُم‌ فَإِنِّي‌ أُعَذِّبُه‌ُ عَذاباً لا أُعَذِّبُه‌ُ أَحَداً مِن‌َ العالَمِين‌َ مائده‌ ‌آيه‌ 110 فَقَد سَأَلُوا مُوسي‌ أَكبَرَ مِن‌ ذلِك‌َ وجه‌ اكبرية اينست‌ ‌که‌ ‌آنها‌ محال‌ عقلي‌ ‌را‌ توقع‌ كردند فَقالُوا أَرِنَا اللّه‌َ جَهرَةً زيرا شرط رؤيت‌ تجسّم‌ ‌است‌ و تجسم‌ موجب‌ تركيب‌ و احتياج‌ باجزاء و بمركّب‌ (بالكسر) و بمكان‌ ميشود و ‌با‌ مقام‌ بساطت‌ وجود و وجوب‌ وجود منافات‌ دارد لذا بمجرد تفوّه‌ باين‌ كلام‌ صاعقه‌ آمد.

فَأَخَذَتهُم‌ُ الصّاعِقَةُ بِظُلمِهِم‌ و گذشت‌ شرح‌ نزول‌ صاعقه‌ ‌در‌ مجلد دوم‌ ‌در‌ سوره‌ بقره‌، و ‌اينکه‌ جمله‌ ‌براي‌ تسليت‌ قلب‌ نبي‌ اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ توقعات‌

جلد 6 - صفحه 259

بيجاي‌ يهود متألّم‌ نشود و نيز ‌از‌ اعمال‌ يهود ‌با‌ اينكه‌ ديدند ‌اينکه‌ توقع‌ بيجا باعث‌ نزول‌ صاعقه‌ شد رفتند گوساله‌ پرست‌ شدند.

ثُم‌َّ اتَّخَذُوا العِجل‌َ مِن‌ بَعدِ ما جاءَتهُم‌ُ البَيِّنات‌ُ و گفتند العياذ ‌خدا‌ ‌در‌ گوساله‌ حلول‌ كرده‌ و اينهم‌ يك‌ امر محال‌ ديگري‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌خدا‌ حال‌ ‌در‌ شيئي‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ محل‌ شيئي‌ واقع‌ شود و بالجمله‌ دعاوي‌ يهود و تناقضات‌ ‌در‌ كلمات‌ ‌آنها‌ معين‌ مثل‌ نصاري‌ ‌است‌ يك‌ جا ‌خدا‌ ‌را‌ جسم‌ ميدانند و ‌در‌ بهشت‌ ‌براي‌ تفريح‌ گردش‌ ميكند و يك‌ جا ‌با‌ يعقوب‌ كشتي‌ ميگيرد و يك‌ جا حلول‌ ‌در‌ گوساله‌ ميكند و حال‌ آنكه‌ جسم‌ ‌اگر‌ حال‌ ‌در‌ جسمي‌ شد بايد ثقالت‌ ‌آن‌ بيشتر شود و حجم‌ ‌آن‌ بزرگتر گردد و همين‌ تناقضات‌ ‌در‌ نصاري‌ ‌هم‌ هست‌، يك‌ جا ميگويند ‌خدا‌ خودش‌ حلول‌ كرد ‌در‌ رحم‌ مريم‌ و بيرون‌ آمد و عيسي‌ ‌خدا‌ ‌است‌ لَقَد كَفَرَ الَّذِين‌َ قالُوا إِن‌َّ اللّه‌َ هُوَ المَسِيح‌ُ ابن‌ُ مَريَم‌َ مائده‌ ‌آيه‌ 17، يك‌ جا ميگويند پسر ‌خدا‌ ‌است‌ وَ قالَت‌ِ النَّصاري‌ المَسِيح‌ُ ابن‌ُ اللّه‌ِ توبه‌ ‌آيه‌ 30، و ‌با‌ ‌اينکه‌ همه‌ دعوي‌ ‌قال‌ (فَعَفَونا عَن‌ ذلِك‌َ) اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ تو ‌هم‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ درخواستهاي‌ بيجا صرف‌ نظر فرما.

وَ آتَينا مُوسي‌ سُلطاناً مُبِيناً اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ ‌با‌ اينكه‌ موسي‌ اقامه‌ ‌آن‌ معجزات‌ باهرات‌ ‌را‌ نمود و ‌از‌ ‌هر‌ جهت‌ حجة ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ واضح‌ و روشن‌ فرمود و ‌مع‌ ‌ذلک‌ ‌اينکه‌ ‌در‌ خواستهاي‌ بيمورد ‌را‌ داشتند ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ عفو كرديم‌ ‌شما‌ نيز حجة ‌را‌ ‌از‌ ‌هر‌ جهت‌ تمام‌ كرده‌اي‌ و راه‌ عذري‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ باقي‌ نيست‌ و ‌مع‌ ‌ذلک‌ ‌اينکه‌ نوع‌ توقع‌ ‌را‌ دارند ‌از‌ ‌آنها‌ گذشت‌ فرما.

260

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 153)

شأن‌ نزول‌:

جمعی از یهود نزد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمدند و گفتند: اگر تو پیغمبر خدایی کتاب آسمانی خود را یکجا به ما عرضه کن، همانطور که موسی تورات را یکجا آورد، این آیه و آیه بعد نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

تفسیر:

بهانه جویی یهود

در این آیه، نخست اشاره به درخواست اهل کتاب (یهود) می کند و می گوید: «اهل کتاب از تو تقاضا می کنند که کتابی از آسمان (یکجا) بر آنها نازل کنی» (یسئَلُکَ أَهلُ الکتابِ أَن تُنَزِّلَ عَلَیهِم کتاباً مِنَ السَّماءِ).

شک نیست که آنها در این تقاضای خود حسن نیت نداشتند، زیرا هدف از نزول کتاب آسمانی همان ارشاد و هدایت و تربیت است، گاهی این هدف با نزول کتاب آسمانی یکجا تأمین می شود، و گاهی تدریجی بودن آن به این هدف بیشتر کمک می کند.

لذا به دنبال این تقاضا خداوند به عدم حسن نیت آنها اشاره کرده، و ضمن دلداری به پیامبرش، سابقه لجاجت و عناد و بهانه جویی یهود را در برابر پیامبر بزرگشان موسی بن عمران بازگو می کند.

نخست می گوید: «اینها از موسی چیزهایی بزرگتر و عجیبتر از این خواستند و گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان بده»؟ (فَقَد سَأَلُوا مُوسی أَکبَرَ مِن ذلِکَ فَقالُوا أَرِنَا اللّهَ جَهرَةً).

این درخواست عجیب و غیر منطقی که نوعی از عقیده بتپرستان را منعکس می ساخت و خدا را جسم و محدود معرفی می کرد و بدون شک از لجاجت و عناد سر چشمه گرفته بود، سبب شد که «صاعقه آسمانی به خاطر این ظلم و ستم آنها را فرا گرفت» (فَأَخَذَتهُمُ الصّاعِقَةُ بِظُلمِهِم).

سپس به یکی دیگر از اعمال زشت آنها که مسأله «گوساله پرستی» بود، اشاره می کند و می گوید: «آنها پس از مشاهده آن همه معجزات و دلایل روشن، گوساله را به عنوان معبود خود انتخاب کردند»؟ (ثُمَّ اتَّخَذُوا العِجلَ مِن بَعدِ ما جاءَتهُمُ البَیناتُ).

ولی با این همه برای این که به راه بازگردند «ما آنها را بخشیدیم و به موسی برتری و حکومت آشکاری دادیم» و بساط رسوای سامری و گوساله پرستان را برچیدیم» (فَعَفَونا عَن ذلِکَ وَ آتَینا مُوسی سُلطاناً مُبِیناً).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌3، ص 3.
  3. طبرى در جامع البيان آن را از محمد بن كعب القرظى روايت نموده و طبرسى در مجمع البيان نيز آن را از سدى روايت كرده و اضافه نموده است كه يهودى مزبور كعب بن الاشرف بوده است و صاحبان كشف الاسرار و روض الجنان نيز روايت مزبور را ذكر نموده و گويند كه يهوديان مزبور فنحاص بن عازورا و كعب بن الاشرف بوده اند.
  4. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 259.

منابع