گفتگوی امام سجاد (ع)با یزید

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تفسیر القمّى از امام صادق علیه السلام درباره گفتگوی تند امام زین العابدین(ع) با یزید اینگونه نقل می کند : هنگامى که سرِ حسین بن على علیه السلام و على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام را دست بسته و در بند ، همراه دخترانِ [اسیر شده] امیر مؤمنان [على] علیه السلام نزد یزید ـ که خدا لعنتش کند ـ آوردند ، یزید گفت : اى على بن الحسین ! ستایش ، خدایى را که پدرت را کشت.

على بن الحسین علیه السلام فرمود : «خداوند ، لعنت کند هر کس را که پدرم را کشت !» یزید خشمگین شد و فرمان داد تا گردنش را بزنند . على بن الحسین علیه السلام فرمود : «اگر مرا بکشى ، چه کسى دختران پیامبر خدا صلى الله علیه و آله را به خانه هایشان باز گردانَد ، که مَحرمى غیر از من ندارند؟». یزید گفت : تو آنان را به خانه هایشان باز مى گردانى . سپس سوهانى خواست و جلو آمد و با دست خود ، غُل و زنجیر را از گردن امام علیه السلام گشود . سپس به امام علیه السلام گفت: اى على بن الحسین! آیا مى دانى از این کار، چه قصدى دارم؟ فرمود : «آرى . مى خواهى که غیر از تو ، کسِ دیگرى بر من منّت نداشته باشد». یزید گفت : به خدا سوگند این همان چیزى است که مى خواستم بکنم.

سپس یزید گفت : اى على بن الحسین ! «هر مصیبتى که به شما رسید ، دستاورد خودتان است» . على بن الحسین علیه السلام فرمود: «هرگز! این آیه در حقّ ما نازل نشده است. بلکه در باره ما، این آیه نازل شده است : «مصیبتى در زمین [مانند زلزله] و یا در خودتان [مانند بیمارى] به شما نمى رسد، جز آن که پیش از آن که ایجادش کنیم، ثبت شده است. این براى خدا آسان است ، تا بر آنچه از دستتان رفت، اندوهگین نشوید و بر آنچه به شما داد، سرمستى نکنید». ما کسانى هستیم که بر آنچه از دست ما برود، اندوهگین نمى شویم و بر آنچه [خدا] به ما داده است، شادى [فزون از حد] نمى کنیم».

در تاريخ الطبرى به نقل از ابو عماره عَبْسى در این باره اینگونه آمده است : هنگامى که یزید بن معاویه نشست ، بزرگان شام را خواست و گِرد خود نشاند و سپس على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام ، کودکان حسین علیه السلام و زنانش را فرا خواند . آنان را نزد او آوردند و مردم هم تماشا مى کردند .

یزید به على [بن الحسین] علیه السلام گفت : اى على ! پدرت کسى بود که پیوند با من را بُرید و حقّ مرا نادیده گرفت و در فرمانروایى با من در افتاد و خدا هم آنچه را دیدى ، بر سرِ او آورد . على [بن الحسین] علیه السلام فرمود: ««مصیبتى در زمین و یا در خودتان به شما نمى رسد، جز آن که پیش از آن که ایجادش کنیم، ثبت شده است»». یزید به پسرش خالد گفت : جوابش را بده. خالد، ندانست که در پاسخ او چه بگوید. یزید به او گفت : بگو : «و هر مصیبتى که به شما رسید، دستاورد خودتان است و خداوند، بسیارى را نیز عفو مى کند.» و دیگر هیچ نگفت.

منابع