ملا عبدالرسول فیروزکوهی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«ملا عبدالرسول فیروزکوهی مازندرانی» (م، ۱۳۲۲ ق)، از مدرسان و فقهای بزرگ شیعه در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان میرزا محمدحسن آشتیانى و میرزا ابوالحسن جلوه بود. وی در زهد و تقوا زبانزد مردم زمان خویش بود و سالیان سال در مدرسه صدر و دارالشفای تهران به تدریس علوم دینی و تربیت شاگرد همت گماشته و آثاری ارزنده نیز از خود بر جای نهاد.

نام کامل عبدالرسول فیروزکوهی مازندرانی
زادروز حدود ۱۲۵۰ قمری
زادگاه مازندران
وفات ۱۳۲۲ قمری
مدفن تهران

Line.png

اساتید

میرزا محمدحسن آشتیانی، میرزا ابوالحسن جلوه، حاج ملاهادی سبزواری، شیخ هادی تهرانی،...


آثار

شرح زیارت عاشورا، رسالهٔ شطرنجیه، انشاء الصلوات علی امام العصر، حاشیة علی أسرار الصلاة، حواشی روض الجنان فى شرح ارشاد الاذهان،...

ولادت و خاندان

سال تولد ملاعبدالرسول فیروزکوهی را می توان در حدود ۱۲۵۰ قمری دانست. باتوجه به اینکه ملاعبدالرسول از طرف مادر اهل نور مازندران است، گاهی ایشان را نوری و گاه مازندرانی و طبرسی و گاهی فیروزکوهی و گاه تهرانی می گویند. شیخ عبدالرسول دارای ۴ پسر و دو دختر بود؛ یکی از دختران وی نطاق النسوان و ۴ پسرش علی عبدالرسولی، شیخ الملک اورنگ، محمد فقیه زاده و یک تن دیگر بوده اند. استاد مرتضی عبدالرسولی نوه ملا عبدالرسول است.

تحصیل و تدریس

  • میرزا محمدحسن آشتیانى: عبدالرسول مازندرانی از شاگردان مبرز علامه میرزا محمدحسن آشتیانى در اصول و فقه بوده است.
  • میرزا ابوالحسن جلوه: ایشان نزد میرزا ابوالحسن جلوه حکمت مشاء سینایی را آموخته است و اواخر عمر که حکیم جلوه شکسته شده بود، امور استاد را متکفل بود و بدو رسیدگی می کرد.
  • ملا حسن خویی: آخوند خراسانی در خاطراتی که از زمان تحصیل خود در مدرسه صدر تهران برای یکی از فرزندان ملاعبدالرسول تعریف می کند می فرماید که من و پدرت به درس فلسفه ملا حسن خویی می رفتیم.
  • ملا هادی سبزواری: حکیم سبزواری دیگر استاد مرحوم فیروزکوهی است که این مطلب نیز از گزارش گنابادی به یکی از فرزندان فیروزکوهی به دست می آید.
  • شیخ هادی تهرانی: او که از اساتید مطرح حوزه تهران در نیمه دوم قرن سیزدهم است -و نباید وی را با شیخ هادی مکفر تهرانی یکی دانست- نیز از اساتید شیخ عبدالرسول است.

در هر حال ملاعبدالرسول سالیانی چند از محضر دروس علمای تهران و سبزوار (و شاید اصفهان و نجف هم) بهره برده و به مقامات بلند علمی نائل گردیده و از اساتید حوزوی مطرح تهران به شمار می رفت.

ملا عبدالرسول فیروزکوهی خود مدرّس رسمی و اصلی مدرسه دارالشفای تهران بوده است و در این مدرسه به تدریس فقه و اصول و حکمت و ادبیات می پرداخته و شاگردان برجسته ای تربیت کرده است.

آثار و تألیفات

ملا عبدالرسول فیروزکوهی داراى تصانیف بسیارى در معقول و منقول است. تمامى این کتب در طول حیاتش در سال ۱۳۲۱ قمری در تهران به چاپ رسید و بعضى از آنها را فرزند دانشمندش علی عبدالرسولی به فارسى ترجمه کرد. از آثارش این موارد را می توان یاد نمود:

  • شرح «زیارت عاشورا»؛
  • رساله‌اى در «حرمت شطرنج» (رسالهٔ شطرنجیه)؛ فیروزکوهی این کتاب را به زبان عربی تألیف کرد و فرزندش علی عبدالرسولی آن را به فارسی ترجمه کرده‌است.
  • رسالة فی العقد علی الصغیرة؛
  • رساله‌اى در «ظروف و اوانى»؛
  • رساله‌اى در «تکلیف کفار به قضا»؛
  • رساله‌اى در «حکم الوضوء قبل الوقت»؛
  • رسالة فی اشتراط القربة فی العبادة تمسّکاً بآیة البیّنة؛
  • حواشی و تصحیح کتاب «روض الجنان فى شرح ارشاد الاذهان» شهید ثانى؛
  • انشاء الصلوات علی امام العصر؛
  • حاشیة علی أسرار الصلاة.

از منظر عالمان

  • فاضل مراغه اى از ملا عبدالرسول به اجمال یاد کرده و گفته است: «ملا عبدالرسول فیروزکوهى فاضلى کامل و در علوم شرعیه به درجات عالیه نائل».
  • شیخ آقابزرگ تهرانی در نقباء البشر پیرامون مرحوم فیروزکوهی می نویسد: «کان من الفقهاء الاعلام و الفضلاء المتبحرین... و من اجلّ تلامذة العلامه المیرزا محمدحسن الآشتیانی و له تصانیف کثیره و آثار جلیله».
  • شیخ محمد امین امامی خویی مشهور به صدرالاسلام در کتاب مرآة الشرق پیرامون ملا عبدالرسول می نویسد: «کان متورّعا تقیّا فقیها صاحب الخبرة و البصیرة فی الفقه و الحدیث و غیره و کان من خیار ابناء زمانه وجیها مقبولا ناسکا... و کان رحمه الله زاهدا قلیل الاعتناء لابناء الدنیا و حطامها».

وفات

در منابع مختلف سال وفات مرحوم ملا عبدالرسول فیروزکوهی را ۱۳۲۳ قمری و بعضا ۱۳۲۵ و ۱۳۳۲ قمری نوشته اند. اما با توجه به سفرنامه یکی از فرزندان شیخ عبدالرسول که گزارش دقیق سفر را ذکر می کند، ملا عبدالرسول در ربیع الثانی ۱۳۲۲ قمری بر اثر وبای فراگیری که ایران و عراق را گرفته بود در می گذرد. فرزند ایشان شیخ الملک اورنگ می گوید: من در قم گرفتار وبا شدم و کاروان ما مرا جا نهادند چون مرگ من قطعی بود. اما حشره ای دو بار مرا گزید و یک شب تب کردم و همان تب باعث شد تا در کمال ناباوری نمردم. یک روز را در قم ماندم و سه روز طول کشید تا به تهران رسیدم و روز ابتلای به وبا در قم ۱۶ ربیع الثانی ۱۳۲۲ ق. بود. زمانی که به تهران رسیدم شخصی را دیدم که در جایی نشسته بود، احوال وی را پرسیدم و گفتم از وبا چه خبر و چه کسانی به مرض وبا رفته و چه کسانی باقی مانده اند؟ آن شخص در جوابم گفت دیگر چه اهمیتی دارد که کسی مانده باشد یا رفته باشد وقتی دیگر ملاعبدالرسول در بین ما نیست. پاهایم از این حرفش لرزید و بر روی خود نیاوردم. به حجره استادم رفتم و مرا تسلیت گفت و معلوم شد پدرم ۴ روز قبل درگذشته است.

منابع

  • گلشن ابرار، ج۱۴، محمدعلی نجفی، مجله وحید، شماره ۷، خرداد ۱۳۵۱، ص۷۲۳.
  • سیری در سیره علمی و عملی آخوند خراسانی، ص۱۵۲.