محمد بن علی شلمغانی
«محمد بن علی بن ابی العزاقر شلمغانی» در ابتدا از شیعیان مستقیم الرأی محسوب میشد، ولی بعدا از مذهب تشیع خارج شده و عقاید انحرافی و باطلی را بروز داد و در توقیعی مورد لعن امام زمان (علیهالسلام) قرار گرفت. وی توسط حکومت دستگیر شده و پس از مدتی به فتوای علمای شیعه و اهل سنت در سال ۳۲۲ هجری، کشته و سپس سوزانده شد.
معرفی شلمغانی
ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی، معروف به "ابن أبی عزاقر"، از اهالی "شلمغان" واقع در ناحیه "واسط" در بخش جنوبی عراق بود. او یکی از یکی از اصحاب امام حسن عسکری علیهالسلام و علمای مذهب شیعه در ایام غیبت صغری بشمار میآمد و به خاطر نزدیکی به ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی، نایب سوم امام زمان علیهالسلام و معرفی شلمغانی توسط وی در میان طایفه "بنی بسطام" مقام والایی یافته بود.
شلمغانی همچنین کتابهای متعددی، مانند: البرهان والتوحید، البدا والمشیه، نظم القرآن، الامامه، التسلیم، الأنوار، المعارف، الایضاح، المباهله، التکلیف، ماهیه العصمه و غیرها به رشته تحریر درآورد و روایات فراوانی درباره امامان معصوم علیهمالسلام و احکام فقهی شیعه نقل کرد.
انحراف شلمغانی
در ایام غیبت صغری، به خاطر عدم دسترسی مستقیم شیعیان با امامشان حضرت حجة بن الحسن العسکری علیهالسلام، عدهای از منحرفان و کژاندیشان در صدد انحراف مردم ساده لوح برآمده و با ترفندهای گوناگون از احساسات آنان بهرههایی یافته و به فتنهگری پرداختند. افرادی چون احمد بن هلال عبرتایی، محمد بن علی بلالی و محمد بن علی شلمغانی، از آنانی بودند که با ادعاهای واهی و دروغین و غلو کردن درباره امامان معصوم علیهمالسلام و نسبت دادن مقام الوهیت به آنان و ایجاد تردید و شبهه در میان شیعیان، آسیبهای فراوانی به پیراون مکتب اهل بیت علیهمالسلام وارد ساختند.
چنانکه گفته شد شلمغانی از شیعیان بود، ولی به تدریج در کمند خودخواهی، غرور و نخوت گرفتار آمد و پیروی شیطان رجیم را پیشه خود کرد و آرا و عقاید باطل را در نوشتهها و گفتههای خود وارد ساخت و پیروان و مریدان خویش را به انحراف و کژاندیشی سوق داد. بنا به قول نجاشی در اثر حسادت نسبت به حسین بن روح، از مذهب تشیع خارج شده و عقاید سخیفی را بروز داد.[۱] وی به خاطر مقبول و مشروع جلوه دادن افکار شیطانی خویش، هر چیزی را بیان میکرد، به حسین بن روح نوبختی نسبت میداد و از قول وی منتشر مینمود و بدین جهت، اهالی بسطام و سایر پیروانش از او میپذیرفتند و جزءِ عقاید دینی خویش میپنداشتند.[۲]
شلمغانی به دروغ ادعای نیابت امام زمان علیهالسلام نمود و میگفت که روح خدا در جسم او حلول کرده و خود را "روح القدس" مینامید و برای پیروانش کتابی به نام "الحاسة السادسة" (حس ششم) تألیف کرد و در آن به برداشته شدن شریعت و مباح بودن لواط تصریح نمود.[۳] همچنین مدعی الوهیت شد و میگفت که مردگان را زنده میکند و قائل به تناسخ ارواح و حلول آنها شد.[۴]
تکفیر و اعدام شلمغانی
شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی به عنوان نایب منصوب امام زمان علیهالسلام، در برابر انحرافات و کفرگوییهای این مرتد مردم فریب، احساس مسئولیت سنگینی مینمود و بدین جهت در مقابل وی، عکسالعمل نشان داد و پندارهای وی را باطل اعلام کرد و چون نتیجهای از این نگرفت، کلاً وی را طرد و شیعیان را از پیروی و نزدیکی وی برحذر داشت. تا این که توقیعی از ناحیه مقدسه بیرون آمد و با صراحت تمام، وی را مورد لعن و نفرین قرار داد. در این توقیع مقدس، امام زمان علیهالسلام از شلمغانی، با این عبارت یاد کرد: «المخذول الضالّ المضل، المعروف بالعزا قری لعنه الله...».[۵]
از آن پس، حسین بن روح نوبختی به تمام بزرگان، مبلغان و دانشمندان شیعه اعلام کرد که از شلمغانی برائت بجویند و وی را مورد لعن و نفرین قرار دهند. الراضی بالله بیستمین خلیفه عباسی که از ناخرسندی علما و فقهای شیعه و اهل سنت نسبت به افکار شرک آلود شلمغانی باخبر بود و از این جهت، تحت فشار آنان قرار داشت، دستور دستگیری و اعدام وی را صادر کرد. سرانجام، شلمغانی را به همراه ابراهیم بن ابیعون به دار آویخته و دست و پای آن دو را قطع کرده و بسزای کردارشان رسانیدند و سپس جنازه آنان را سوزانده و خاکسترشان را در رود دجله ریختند.[۶]
شیخ طوسی این واقعه را در روز ۲۹ ذی القعده سال ۳۲۲ قمری ذکر کرده،[۷] ولی برخی از مورخان، آن را در اول ذی القعده و برخی دیگر در دوم ذی القعده سال ۳۲۲ قمری بیان نمودهاند.
پانویس
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ج ۲، ص ۲۹۴.
- ↑ الغیبه، شیخ طوسی، ص ۴۰۳؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۵۱، ص ۳۷۱.
- ↑ الفرق بین الفرق، عبدالقاهر اسفراینی، ص ۲۶۴.
- ↑ العبر فی خبر من غبر، شمسالدین محمد ذهبی، ج ۲، ص ۱۴.
- ↑ الغیبه، شیخ طوسی، ص ۳۷۳.
- ↑ العبر فی خبر من غبر، ج ۲، ص ۱۵؛ التنبیه والاشراف، مسعودی، ص ۳۴۳.
- ↑ رجال نجاشی، ج ۲، ص ۲۹۴.
منابع
- مؤسسه تبیان، نرمافزار دایرةالمعارف چهارده معصوم علیهمالسلام.
- خدامراد سلیمیان، فرهنگنامه مهدویت.