محمد بن زکریای رازی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

محمد بن زکریای رازی (240 ـ 310 ق)، حکیم، طبیب و شیمیدان نامدار مسلمان در قرن چهارم هجری است. رازی به خاطر آثارش در علم شیمی و کشف «الکل»، پدر شیمی خوانده شده است، ولی تلاش های علمی او تنها در زمینه طب و شیمی نبوده، بلکه در زمینه طبیعت، ماوراء طبیعت، ریاضی، هندسه و... نیز مهارت داشته است.

ولادت

ابوبکر محمد بن زکریای رازی، در سال ۲۴۰ هـ.ق (۸۴۶ م) در ری زاده شد و در ۳۱۰ هـ.ق (۹۳۵ م) از دنیا رفت، اما به گفته ابوریحان بیرونی، تولد وی در نیمه شعبان ۲۵۱ هـ.ق و وفاتش ۵ شعبان ۳۱۳ هـ.ق بوده است.

تحصیل و تدریس

زکریای رازی سال ها در بغداد تحصیل کرد و بعدا ریاست بزرگ ترین بیمارستان این شهر را بر عهده داشت. شهرزوری در شیوه دانش اندوزی رازی چنین آورده است: «او می گفت: که علوم فلسفه را پیش بلخی خواندم در وقتی که سایر بودم در ولایات و بلدات».[۱]

این فرزند ری، همچنین در محضر ابن طبری هم شاگردی کرده است: «... مولد و منشأ او ری است و طب را پیش ابن طبری خوانده است».[۲]

دانش اندوزی رازی تنها از راه مطالعه و شاگردی نبود، بلکه او بخشی از دانش خود را در سفرها به دست آورد: «محمد بن زکریا به شهر و بلادها می رفت و سیر می نمود... و از سیر و سیاحت خود را دور نمی داشت».[۳]

در مورد سبب تمایل رازی به علم طب و پزشکی گفته اند: «او در اوایل حال، رنگرز بود. بعد از آن به علم اکسیر مشغول شد. تا آنکه چشم هایش رَمَد (به درد آمدن چشم) پیدا کرد. به جهت بخارات عقاقیر (گیاهان دارویی). پیش طبیبی رفت تا چشم خود را معالجه نماید. طبیب گفت: تا پانصد دینار طلا ندهی، من علاج نخواهم کرد. بی علاج شده، مبلغ مذکور را به او داد. طبیب گفت: کیمیا این است، نه آنچه تو به آن مشغول شدی و چشم خود را تلف کردی. پس عمل اکسیر را ترک کرده، مشغول به علم طب شد و در آن فن به جایی رسید که تصانیف او، تصانیف پیشینیان را منسوخ ساخت».[۴]

بنابر گفته ابوریحان بیرونی نیز، مداوای چشم، رازی را به عرصه پزشکی کشاند. بیهقی نیز این مطلب را گزارش داده و می افزاید: «... بدان سبب از کیمیا اعراض نمود و در تحصیل علم طب به غایتی رسید که تصانیف او در آن علم، ناسخ تألیف متقدمان گشت».[۵]

جلسه درس حکیم ری، شکوه خاصی داشت: «او پیر بود... و در مجلس به تعظیم می نشست. در پیش او شاگردان و در عقب شاگردان، شاگردان».[۶]

آثار و تألیفات

نخستین اثر «رازی شناسی» را خود حکیم رازی پدید آورده است. او با اثرپذیری از «سیره» های رایج سقراط حکیم، پیشوای فلسفی اش، کتاب «سیرت فلسفی» را در شرح حیات علمی و عملی خویش در جایگاه یک فیلسوف نوشت. همچنین به پیروی از جالینوس که الگوی او در دانش پزشکی بود، رساله فهرست آثار خویش را نگاشت. آنگاه ابن ندیم و سپس ابوریحان بیرونی با نگارش دیباچه ای در شرح مقام ها و تلاش های علمی رازی، در حقیقت پایه گذار «رازی شناسی» در جهان دانش و حکمت شدند. شاگرد وی، ابن ابی اُصَیبعه نیز در کتاب خود به نام «طبقات الاطبّاء» که تاریخچه ای از پزشکان است، بیشتر به شرح احوال و آثار رازی پرداخت.

البته پیشینه رازی شناسی در اروپا به دوران قرون وسطی می رسد که پزشک یهودی دانشمندی به نام فرج بن سلیم سیسیلی در سال ۱۲۷۹ میلادی کتاب وی را به نام «الحاوی فی الطب» با عنوان «Continents» به لاتین ترجمه کرد.

یکی از ویژگی های رازی حضور در مجالس گفت وگو بود. در اصل، برخی از کتاب های رازی ردیه ها و نقض نوشته های اوست بر آثار گذشتگان. مثل «کتاب فی نقض الطب الروحانی علی ابن تمار» و «کتاب فی الرد علی حسین التمار علی جو الاسراب». بیرونی در «الآثار الباقیه» از این مجادله ها چنین گزارش می دهد: «بین ابوبکر محمد بن زکریای رازی و ابوبکر حسین تمار، سؤال ها و جواب ها و مطالبات و مناقضاتی رخ داده است که جوینده را به حق رهبری می کند».[۷]

کتاب های رازی قرن ها در دانشکده های پزشکی معروف اروپا تدریس می شد، چنان که در سال ۱۳۹۵ میلادی کتاب «الحاوی» یکی از نُه کتاب دانشکده پزشکی پاریس بود. همچنین مقاله نهم کتاب «المنصوری» وی تا پایان قرن پانزدهم، جزئی از برنامه دروس دانشگاه توبینگن آلمان به شمار می آمد.

ویژگی‌های علمی و اخلاقی

شخصیت علمی حکیم محمد بن زکریای رازی به دلیل چهره درخشان وی در پزشکی و نیز شهرت فلسفی اش، از دیرباز تا به امروز مورد توجه بوده است. از این رو، به پاس زحمت های فراوان او در امر داروسازی به ویژه کشف «الکل»، روز پنجم شهریور ماه، روز بزرگداشت زکریای رازی و روز داروسازی نامگذاری شده است.

شهرزوری درباره نبوغ و جامعیت او در علوم چنین آورده است: «فلسفه و علوم قدیمه را نیکو می شناخت، او بفهم و زیرک بود».[۸]

بزرگان حکمت به پیروی از فرمان های بلند اخلاقی اسلام، در عین جایگاه والای خود در نبوغ و دانش، هرگز از توجه به حال فرودستان غافل نمی ماندند. «و اکثر اوقات او در اجتهاد و فکر و اطلاع بر حال افاضل که پایین رتبه‌ تر از او بودند، می گذشت».[۹]

صاحب «نزهة الارواح» درباره خوی بخشش او چنین حکایت کرده است: «و او کریم بود. احسان و نیکویی می کرد نسبت به فقرا و نسبت به فقرا، عطاها و بخشش ها قرار داده بود».[۱۰] ابن ندیم نیز در کتاب الفهرست خود چنین می نویسد: «تفقد و مهربانی به همه کس، به ویژه فقرا و بیماران داشته، از حالشان جویا می شد و به عیادتشان می رفت و مقرری های کلانی برای آنها گذاشته بود».[۱۱]

منابع

  • "زکریای رازی"، مجله گنجینه، یحیی جهانگیری سهروردی، شهریور ۱۳۸۷، شماره ۷۳.
  • نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء)، ص 357.
  • نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء)، ص 357.
  • نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء)، ص 357.
  • نزهة الارواح و روضة الافراح، ص 356.
  • بیهقی، درة الاخبار و لمعة الانوار، ترجمه: ناصرالدین بن عدة الملک، ص 12.
  • نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء)، ص 357.
  • ابوریحان بیرونی، الآثار الباقیه، لیپزیک، 1923، ص 25.
  • نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء)، ص 357.
  • نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء)، ص 357.
  • نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء)، ص 357.
  • ابن الندیم، الفهرست، ترجمه: محمدرضا تجدد، تهران، اساطیر، 1381، ص 531.