نماز جماعت ابوبکر به جای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{تقویم|روز= 23 صفر|سال= سال 11 هجری قمری}}  
 
{{تقویم|روز= 23 صفر|سال= سال 11 هجری قمری}}  
  
[[بلال|بلال حبشی]] موقع [[نماز صبح]] اذان گفت ولى حضرت صلى الله علیه و آله از شدت بیمارى مطلع نشد. [[عایشه]] گفت: بگوئید، [[ابوبکر]] به [[نماز]] برود. حفصه گفت: به [[عمر بن خطاب|عمر]] بگوئید به نماز رود.
+
در آخرین روزهای حیات [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلى الله علیه و آله، [[بلال|بلال حبشی]] موقع [[نماز صبح]] اذان گفت ولى آن حضرت از شدت بیمارى مطلع نشد. [[عایشه]] گفت: بگوئید، [[ابوبکر]] به نماز برود. حفصه گفت: به [[عمر بن خطاب|عمر]] بگوئید به نماز رود.
  
حضرت چون سخن آنان را شنید غمگین شد و با حال نامساعدى که داشت برخاست و دست بر دوش [[امام على]] علیه‌السلام و [[فضل بن عباس نهاد]]، بانهایت ضعف و ناتوانى پاهاى خود را مى‌کشید تا به مسجد رسید، دید ابوبکر در محراب ایستاده و نماز مى‌خواند.
+
حضرت رسول چون سخن آنان را شنید غمگین شد و با حال نامساعدى که داشت برخاست و دست بر دوش [[امام على]] علیه‌السلام و [[فضل بن عباس]] نهاد، پس بانهایت ضعف و ناتوانى پاهاى خود را مى‌کشید تا به مسجد رسید، دید ابوبکر در محراب ایستاده و نماز مى‌خواند.
  
حضرت صلى الله علیه و آله با دست مبارک اشاره کرد، عقب بایست و خود داخل [[محراب]] شد و [[نماز]] را از سر گرفت پس از اتمام نماز به منزل تشریف آورد و مدهوش شد.
+
رسول خدا صلى الله علیه و آله با دست مبارک، به ابوبکر اشاره کرد عقب بایست و خود داخل [[محراب]] شد و [[نماز]] را از سر گرفت. پس از اتمام نماز به منزل تشریف آورد و بی‌هوش شد.
  
مسلمانان گریستند، حضرت صلى الله علیه و آله چشمان مبارک را باز کرد و فرمود: کاغذ و دواتى بیاورید تا براى شما نامه‌اى بنویسم تا بعد از من گمراه نشوید، یکى از اصحاب خواست تا کاغذ و دوات بیاورد دومى گفت: برگرد که این مرد هذیان مى‌گوید و کتاب خدا ما را کفایت مى‌کند.
+
حضرت رسول صلى الله علیه و آله چشمان مبارک را باز کرد و فرمود: کاغذ و دواتى بیاورید تا براى شما نامه‌اى بنویسم تا بعد از من گمراه نشوید، یکى از اصحاب خواست تا کاغذ و دوات بیاورد اما [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] گفت: برگرد که این مرد هذیان مى‌گوید و [[قرآن|کتاب خدا]] ما را کفایت مى‌کند!
  
 
==منابع==
 
==منابع==
  
[[سید مهدی مرعشی نجفی]]، [[حوادث الأیام]]، صفحه 67.
+
* سید مهدی مرعشی نجفی، حوادث الأیام، صفحه ۶۷.
  
 
[[رده:وقایع ماه صفر]]
 
[[رده:وقایع ماه صفر]]
 
[[رده:سال ۱۱ هجری قمری]]
 
[[رده:سال ۱۱ هجری قمری]]

نسخهٔ ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۰۷

تقویم هجری قمری

روز واقعه:23 صفر
سال 11 هجری قمری


در آخرین روزهای حیات پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، بلال حبشی موقع نماز صبح اذان گفت ولى آن حضرت از شدت بیمارى مطلع نشد. عایشه گفت: بگوئید، ابوبکر به نماز برود. حفصه گفت: به عمر بگوئید به نماز رود.

حضرت رسول چون سخن آنان را شنید غمگین شد و با حال نامساعدى که داشت برخاست و دست بر دوش امام على علیه‌السلام و فضل بن عباس نهاد، پس بانهایت ضعف و ناتوانى پاهاى خود را مى‌کشید تا به مسجد رسید، دید ابوبکر در محراب ایستاده و نماز مى‌خواند.

رسول خدا صلى الله علیه و آله با دست مبارک، به ابوبکر اشاره کرد عقب بایست و خود داخل محراب شد و نماز را از سر گرفت. پس از اتمام نماز به منزل تشریف آورد و بی‌هوش شد.

حضرت رسول صلى الله علیه و آله چشمان مبارک را باز کرد و فرمود: کاغذ و دواتى بیاورید تا براى شما نامه‌اى بنویسم تا بعد از من گمراه نشوید، یکى از اصحاب خواست تا کاغذ و دوات بیاورد اما خلیفه دوم گفت: برگرد که این مرد هذیان مى‌گوید و کتاب خدا ما را کفایت مى‌کند!

منابع

  • سید مهدی مرعشی نجفی، حوادث الأیام، صفحه ۶۷.