میقات

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مقاله‌ی مربوط به این عنوان از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon article.jpg
محتوای فعلی "مقاله‌ یک نشریه" متناسب با این عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



رفتن به سوي حرم أمن الهي و كعبه معظمه همراه با بريدن از خود و وابستگي نفساني، از سويي انسان را ميهمان آفريدگار جهان و صاحب خانه مي كند و از سوي ديگر او را به درياي بيكران انسانهاي پاك و دعوت شده به سوي حق متصل مي نمايد؛ زیرا كعبه اوّلين خانه روي زمين، محل طواف ملائكةاللّه و همه انبياي عظام عليهمالسلام از آدم علیه السلام تا خاتم صلی الله علیه و آله بوده و شرافتي بس عظيم دارد.

ورود به بيت اللّه الحرام، پروانه وار گشتن در اطراف كعبه و لمس حجرالاسود و استشمام بادهاي بهشتي از ركن يماني، از راهي ميسّر است كه خداي سبحان ـ آن را بيان كرده و رسول گراميش صلی الله علیه و آله جايگاه و زمان آن را معين نموده است. آن هم با لباسي ساده و به دور از فخر و زينت و با شرايطي خاص.

امام صادق عليهالسلام فرمودند: «محرم شدن جهت عمره و حج، از مواقيت پنجگانهاي است كه رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را معين نمود»، سپس فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه و آله براي اهل مدينه و كساني كه از آنجا به مكه مي روند، ذوالحليفه (مسجد شجره) و براي آنان كه از شامات مي آيند. جحفه و براي اهل نجد و عراق وادي عقيق و براي اهل طائف و آناني كه از آن مسير عبور مي كنند قرن المنازل و براي اهل يمن و عبوركنندگان از آن مسير يلملم را ميقات قرار داد».

آنگاه فرمود: «كسي كه قصد خانه خدا را دارد، نبايد از غير اين ميقات ها عبور كند».[۱]

ميقاتهاي پنجگانه كه از هر سوي، محيط بر شهر مكه و حرم أمن الهي است، گويا مدخل ها و درب هاي ورودي براي ميهمانان پروردگار متعالند؛ آناني كه از اطراف كره زمين خوانده شده اند و مصداق «يأتون من كل فجّ عميق» [۲] گرديده اند و مي خواهند مراسم حج ابراهيمي را به جاي آورند.

ميقات اولين محلي است كه حاجي اعلان حضور مي كند و در مقابل خالق يكتا خود را برهنه از همه وابستگي ها نموده و با حالتي خالصانه فرياد: «لبيك ألّلهمّ لبيّك...» برمي آورد. اين حضور و شهود است و شايد يكي از اعلي مراتب آن است كه زبان اولياي خدا را كُند مي كند و توان لبيك گفتن را از آنان مي گيرد.

همچنان كه مالك بن انس مي گويد: به همراه جعفر بن محمد عليهماالسلام جهت بجا آوردن مناسك حج رفتم چون به ميقات رسيدم، آن حضرت را ديدم كه در حالت احرام هر چه مي خواست «لبيك» بر زبان جاري كند، صدا در گلويش قطع مي گرديد و حالش دگرگون مي شد به طوري كه نزديك بود از روي مركب به زمين افتد. عرض كردم، اي فرزند رسول خدا بگو ذكر «تلبيه» را.

در جوابم فرمود: چگونه بگويم «لبّيك اللّهم لبّيك» و حال آن كه در حضورش ايستاده ام، ميترسم جواب آيد: «لا لبّيك و لاسعديك».[۳]

پس ميقات جايگاهي است كه زيارت بيت اللّه الحرام از آنجا شروع مي شود و قاصد حج نمي تواند بدون احرام از ميقات عبور كند و يا قبل از آن محرم گردد ـ مگر در صورت نذر ـ لذا كساني كه از كشورهاي مختلف و راه هاي دور عزم مكه كرده اند و مي خواهند حج و عمره بجا آورند، بايد داخل ميقات گردند و محرم شوند.

دقت در سخنان امام زين العابدين عليهالسلام در گفتگوي خود با «شبلي» [۴] بعداز اتمام اعمال حجش، ما را به اهميت احرام و ميقات و فضاي ملكوتي و حالات عرفاني آن توجه مي دهد. آنگاه كه فرمود: «آقاي شبلي! آيا براي احرام وارد ميقات شدي؟ و دو ركعت نماز احرام گزاردي و تلبيه را بر زبان جاري كردي؟!».

شبلي جواب داد: «بلي يابن رسول اللّه» حضرت پرسيد: «آيا هنگام ورود به ميقات نيتت اين بود كه تحصيل شرايط زيارت بيت اللّه الحرام كني؟ و در موقع بجاي آوردن دو ركعت نماز احرام، توجه كردي كه با بهترين اعمال و بالاترين حسنات به خداي سبحان ـ تقرب پيدا مي كني؟ و هنگام لبّيك گفتن قصد كردي كه بر اساس تعهدي خاص ـ طاعت در مقابل اوامرش و خودداري از معصيتش ـ تلبيه بگويي؟!».

عرض كرد: «نه يابن رسول اللّه»، حضرت فرمود: «پس در اين صورت، نه داخل ميقات شده اي و نه نماز خوانده اي و نه لبيك واقعي گفته اي!».[۵]

بديهي است هر يك از مواقيت بحث هاي مستقل و عميق فقهي و عرفاني و تاريخي دارد كه در جاي خود بحث گسترده تري را مي طلبد و ما در اين نوشتار به صورت گذرا و كوتاه آنها را بررسي نموده ايم.

بررسي واژه ميقات

«ميقات» بر وزن «مِفْعال» است كه در اصل «مِوْقاتْ» بوده و او ساكن و حرف ماقبل آن كسره داشته، لذا تبديل به ياء شده است و جمع ميقات مواقيت مي باشد. بحثي است ميان علما و محققين و آن اين كه واژه «ميقات» اسم آلت است يا اسم زمان و مكان؟

مرحوم سلطان العلماء در حاشيه شرح لمعه مي گويد: «ميقات اسم آلت است مانند مفتاح» و نيز فرموده است: «ميقات اسم آن چيزي است كه به وسيله آن، چيز ديگري معين مي شود از جهت زمان و مكان».[۶]

بعضي مانند شهيد اول گفته اند: ميقات از نظر لغت اسم مكان و زمان است؛ زيرا اسم زمان و مكان از ثلاثي مجرد بر وزن مفعال آمده است؛ مانند ميلاد يعني «زمان ولادت» و يا ميعاد يعني «وعده گاه».

طريحي در مجمع البحرين تا حدّي همان معنا را اراده مي كند و ذيل آيه شريفه: «إنَّ يوم الفصل كان ميقاتا» مي گويد: «ميقات زمان معين براي انجام كاري است كه مجازاً بر مكان اطلاق شده مانند: «مواقيت الحجّ» يعني مكان هاي معين كه احرام حج در آن منعقد مي گردد.[۷] و آيه شريفه: «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الاَْهِلَّةِ قُلْ هِي مَواقِيتٌ لِلنّاسِ وَالحَجِّ»[۸] دلالت بر زمان معين جهت انجام حج «تمتع، قِران و افراد» دارد و همچنين كلمه «ميقات» در آيات ديگر دلالت بر زمان معين ميكند كه به تعبير لسان العرب: الميقات: مصدر الوقت. والآخرة: ميقات الخلق. و مواضع الإحرام: مواقيت الحج والهلال ميقات الشهر و نحو ذلك.[۹]

و در اصطلاح مواقيت عبارتست از: «مواضع و أزمنة معيّنة لعبادة مخصوصة»؛ مكان و زمان معين براي عبادت خاص.[۱۰]

پس مي شود نتيجه گرفت كه ميقات شامل اسم زمان و مكان است؛ يعني زمان و مكان معين را دربرميگيرد و شايد بتوان گفت: تعبير صاحب جواهر در بحث مواقيت تعبير زيبا و جالبي است؛ آنجا كه مي فرمايد: «المواقيت جمع ميقات والمراد به هنا «في الحج» حقيقةً او توسعاً مكان الاحرام».[۱۱] مراد از كلمه ميقات در بحث حج ـ حقيقةً يا مجازاً ـ اماكن خاص است.

با توجه به آنچه گذشت مي توان گفت كه ميقات بر دو قسم است:

  1. ميقات زماني
  2. ميقات مكاني

الف: ميقات زماني:

براي احرام عمره تمتع، حج تمتع، افراد و قرآن، ماه هاي شوال، ذی القعده و همچنين ذی الحجه از ابتدای آن تا پيش از ظهر روز عرفه (نهم ذی الحجه) ـ به طوري كه حاجي بتواند همه اعمال عمره تمتع را انجام دهد و محرم به احرام حج تمتع گردد و خود را جهت وقوف اختياري عرفه به سرزمين عرفات برساند ـ تعيين گرديده است.[۱۲]

بعضي از فقها آن را دو ماهِ شوال، ذي القعده و ده روز اول ذي الحجه دانسته اند.[۱۳]

اكثر فقها رضوان اللّه عليهم در بحث ميقات زماني استدلال به آيه شريفه «الحج أشهر معلومات...» كرده اند. اگر مقصود اعمال حج باشد و از آن جهت كه بخش عمده اي از اعمال در ايام تشريق انجام مي شود و ممكن است بعضي از اعمال حج مانند اعمال حرم ـ طواف و نماز طواف و سعي بين صفا و مروه و... ـ را تأخير انداخت در اين صورت ميقات زماني شامل شوال، ذيقعده و همه ذيحجه خواهد شد.[۱۴]

معاوية بن عمار مي گويد: امام صادق عليهالسلام در مورد آيه شريفه «الحجّ أشهر معلومات فمن فرض فيهن الحج فلارفث ولافسوق و لاجدال في الحج»[۱۵]فرمودند: «ماه هاي حج؛ شوال، ذيقعده و ذي حجّه است».[۱۶]

و اگر مقصود از آيه شريفه عمل ابتدايي حج؛ يعني احرام باشد نظر اول و دوم را مي توان با روايت علي بن ابراهيم تقويت كرد؛ او مي گويد: ماه هاي حج؛ شوال، ذي قعده و ده روز از ذي الحجه است.[۱۷]

ب: ميقات مكاني و آن بر دو قسم است:

1ـ ميقات كساني كه مسكنشان از مكه معظمه بيش از 16 فرسخ فاصله دارد.

در كتاب هاي مختلف فقهي آنگاه كه بحث از ميقات مكاني به ميان آمده براي اينها 5 ميقات معروف را ذكر كرده اند. ليكن شهيد اوّل مكه مكرمه را براي حج تمتع اضافه مي كند كه 6 تا مي شود.[۱۸]

مرحوم علامه حلی ره در كتاب قواعد و محقق حلّي در مختصر النافع مانند شهيد اول مواقيت را 6 تا ذكر مي كنند.[۱۹]

و بعضي از فقها مانند صاحب دروس سرزمين فخ[۲۰] را نيز براي حج بچه ها اضافه مي كند و همچنين فروعي ديگر بر آن مي افزايد كه 10 ميقات مي شود.[۲۱]

2 ـ أدني الحلّ: براي كساني است كه داخل مكه هستند و ميخواهند عمره مفرده بجا آورند. اين افراد مي توانند از حدود حرم خارج شده و در اولين نقطه حلّ مُحرم گردند؛ ليكن أفضل و قدر متيقن همان ميقات هاي معروف سه گانه ذيل است:

1. مسجد تنعيم: اين ميقات در شمال غربي حرم و در هفت كيلومتري شهر مكه واقع شده كه نزديكترين ميقات به شهر مكه است و امروز متصل به شهر شده است. و بناست شهر صنعتي در نزديكي مكه شود. اين مسجد و اين محل را از آن جهت تنعيم مي نامند كه در وادي نعمان واقع شده و اين وادي از سمت راست منتهي به كوه نعيم و از سمت چپ منتهي به كوه «ناعم» است.[۲۲]

رسول گرامي اسلام به عبدالرحمن بن ابي بكر[۲۳] دستور داد همسرش ـ عايشه ـ را بدين وادي ببرد تا محرم به احرام عمره مفرده گردد.[۲۴]

2. الحُدَيْبِيَّة: روستايي است در مسير جدّه و حدود 48 كيلومتر از مكه فاصله دارد، در آنجا چاه آبي نيز واقع است. از آن جهت آن را حديبيه ناميده اند كه در اين مكان حدود 1300 تا 1500 نفر با رسول گرامي اسلام صلی الله علیه و آله در زير درختي بنام «حدباء» بيعت كردند كه به «بيعت رضوان» معروف گرديد ـ (از قول أصمعي:) و آيه شريفه «لقد رضي اللّهُ عن المؤمنين إذا يبايعونك تحت الشجرة...».[۲۵] نازل گشت.[۲۶]

حديبيه دورترين نقطه حل است ـ و به قول محمد بن موساي خوارزمي، رسول خدا صلی الله علیه و آله از آنجا محرم گشت و عمره مفرده بجاي آورد.[۲۷]

3. جِعْرانَةُ: [۲۸] اين محل در شمال شرقي مكه معظمه در مسير طائف در ابتداي درّه «سَرِفْ» مي باشد و در اين جا چاهي است كه محل بنام آن چاه مي باشد، الآن در آنجا باغستان كوچكي است كه مسجد با عظمتي در كنارش ساخته شده است ـ و چاه هاي نزديك به يكديگر دارد و فاصله آن با مكه حدود 29 كيلومتر مي باشد.[۲۹] بعضي فاصله آن را 7 ميل (11340 متر) ذكر كرده اند.[۳۰]

پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله در اين سرزمين فرود آمد و غنائمي را كه از هوازن در غزوه حنين بدست آمده بود تقسيم كرد.[۳۱] و بنابر نقل ابوالعباس قاضي: رسول خدا صلی الله علیه و آله در ماه ذی القعده سال 8 هجرت در آنجا محرم گشت و به سوي مكه آمد و عمره مفرده بجاي آورد.[۳۲]

احرام عمره مفرده از أدني الحل

تحرير الوسيله: أدني الحل ميقات براي عمره مفرده است ـ چه بعد از حج قرآن يا اِفراد يا در ايام ديگر باشد ـ و بهتر اين است كه در خارج حرم از ميقات حديبيه يا جعرانه يا تنعيم محرم گردد و مسجد تنعيم نزديكترين اينها است به مكه معظّمه.[۳۳]

مناسك حج: اگر مكلّف در مكه باشد و بخواهد عمره مفرده بجا آورد، جايز است از حرم خارج شده و احرام ببندد و واجب نيست به يكي از مواقيت رفته و از آنجا محرم شود. و بهتر اين است كه احرامش در يكي از اين سه جا باشد: حديبيه، جعرانه، تنعيم.[۳۴]

فقها معمولاً غير از سه محل فوق حدود ديگر حرم مانند اضائة لبن، وادي عرنه و... را متعرض نشده اند؛ زيرا پيداكردن حد حرم مقداري مشكل است[۳۵] و اين سه مكان جايي است كه رسول گرامي اسلام از آنجاها محرم گرديده است. همان طوري كه گذشت.

تاريخچه ميقات های پنجگانه

همانگونه كه گذشت رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم ميقات هاي پنجگانه را تعيين و نامگذاري نمود كه اين امر از سوي شيعه و سني مورد اتفاق است و ما در ابتداي اين نوشتار آن را از كتب مختلف ذكر نموديم و در اينجا تاريخچه هر يك از ميقات ها را توضيح خواهيم داد.

1ـ مسجد شجره: [۳۶]

آن را «ذوالحليفة» [۳۷] و آبار علي و يا آبيار علي[۳۸] ناميده اند كه هر كدام جهت و وجهي دارد. اين مسجد در (حدود) 10 كيلومتري مدينه منوّره به طرف مكه واقع شده و ميقات كساني است كه از اين ناحيه به سوي بيت الله الحرام ميروند.

اين ميقات معتبرترين ميقات ها است؛ زيرا رسول گرامي اسلام صلی الله علیه و آله و بعضي از همسران آن حضرت و ائمّه معصومين عليهم السلام از آنجا محرم گشته اند.

از امام صادق عليه السلام سؤال شد چرا رسول خدا صلی الله علیه و آله در ميان ميقات ها عنايت و توجهش به اين ميقات بيشتر بوده است و بيشتر از آنجا محرم گرديده اند؛ بلكه از مواقيت چهارگانه ديگر محرم نشده اند.

حضرت فرمود: وقتي رسول خدا صلی الله علیه و آله به معراج رفت و به سوي آسمان ها سير داده شد، آنگاه كه برابر مسجد شجره رسيد، فرياد برآمد «يا محمّد»، رسول خدا صلی الله علیه و آله جواب داد: «لبّيك»، سپس به او گفته شد: «آيا تو يتيمي نبودي كه پناهت داديم و آنگاه كه تو را بر سر دو راهي يافتيم هدايتت كرديم».

وقتي اين كلمات را شنيد فرمود: «إن الحمد والنعمة لك والملك، لاشريك لك»؛ «همانا ستايش و نعمت ها و سلطنت مخصوص تو است».

امام صادق عليهالسلام فرمود: به همين جهت رسول خدا صلی الله علیه و آله از مسجد شجره محرم مي گشت نه از ديگر مواقيت.[۳۹]

رسول خدا صلی الله علیه و آله از اين ميقات سه مرتبه جهت زيارت بيت الله الحرام محرم گرديدند: الف: در سال هشتم هجرت پس از غزوه بني مصطلق، ماه رمضان و شوال را در مدينه بسر برد و دوم ماه ذی القعده آهنگ عمره مفرده نمود و به همگي اعلان كرد و حتي كفار قريش نيز فهميدند كه او عزم عمره دارد. به همراه عده زيادي از ياران[۴۰]

به سوي ذوالحليفه آمد. در اين سفر چهار تن از زنان به نامهاي ام سلمه (همسر رسول خدا) و ام عماره، امّ منيع و امّ عامر اشهلي نيز همراه بودند كه اينان اعم از مهاجرين و انصار بودند. نماز ظهر را در مسجد شجره خواندند سپس جلو درب محرم گشتند و ذكر تلبيه «لبّيك اللّهمّ لبّيك، لبّيك لاشريك لك لبّيك، إنّ الحمد والنعمة لك و الملك، لاشريك لك» را بر زبان جاري كردند و بدين ترتيب بسياري از ياران آن حضرت در مسجد شجره محرم گشتند و سپس عازم مكه معظمه گرديدند كه با منع كفّار، منتهي به صلح حديبيه گشت.[۴۱]

ب: در سال هفتم هجرت در روز دوشنبه ششم ذی القعده رسول خدا صلی الله علیه و آله جهت احرام عمره مفرده به مسجد شجره رفت، اين احرام بجاي احرام عمرهاي بود كه در سال گذشته از آن حضرت فوت شده بود و همان افرادي كه در سال ششم با رسول خدا صلی الله علیه و آله در حديبيه شركت داشتند دوباره همراهي نمودند، مگر چند نفري كه در خيبر به شهادت رسيده يا فوت كرده بودند.

آن روز چون به ذوالحليفه رسيدند نماز ظهر را اقامه فرمودند و بعد از آن محرم گرديدند و به سوي مكه معظمه حركت كردند. در اين سفر رسول خدا صلی اله علیه و آله 60 شتر جهت قرباني به همراه داشتند كه با سربلندي و موفّقيت، بعد از مدت كوتاهي وارد مكه معظمه شدند و اعمال خود را به پايان رساندند و طبق قرارداد سه روز ماندند و سپس به مدينه منوره بازگشتند. اين عمره به «عمرةالقضاء» معروف گشت.[۴۲]

ج: حجّةالوداع: سعيد بن محمد بن جبير از پدرش نقل مي كند كه روز شنبه 25 ماه ذي القعده رسول خدا صلی الله علیه و آله از مدينه منوره به سوي مكه معظمه به طرف ذوالحليفه خارج شد. ـ در آن سال يعني سال يازدهم هجرت مردم را توصيه به رفتن به حج مي نمود ـ نماز ظهر را دو ركعتي در ذوالحليفه بجا آورد و سپس محرم گشت.

بعضي گفته اند: آن روز را به شب رساند و شب در مسجد شجره بيتوته كرد تا اين كه همه ياران به همراه قرباني هاي خود جمع شوند، سپس فردايش نزديك ظهر محرم گرديد. در آن سال رسول خدا صلی الله علیه و آله از ناحيه خود و علي بن ابي طالب علیه السلام قرباني نمود و حجش را به پايان رسانيد.[۴۳]

ساختمان مسجد شجره

با تأمّل در احاديث و رواياتي كه از امام چهارم زين العابدين و امام ششم «جعفر بن محمد» عليهم السلام و مالك بن أنس فقيه اهل مدينه و... نقل شده روشن مي شود كه ساختمان مسجد در جاي درخت سمره بوده است و همچنين در كتاب «المناسك و اماكن طرق الحج و معالم الجزيرة» كه در قرن سوم هجري تأليف شده، از مسجد شجره به «المسجدالكبير» ياد مي كند و مي گويد: در ذوالحليفه دو مسجد متعلق به رسول خدا صلی الله علیه و آله مي باشد؛ اول: مسجد كبير كه در سمت راست مكان مرتفعي به نام «بيداء» واقع شده و مردم از آنجا محرم مي شوند و به مكه مي روند.

و مسجد ديگر مُعَرّسْ است كه در قسمت پايين «بيداء» و جهت قبله مسجد شجره واقع شده. رسول خدا صلی الله علیه و آله بعد از بازگشت از مكه معظمه در اين مسجد بيتوته مي كرد و نماز مي خواند و صبحگاهان خارج مي شد.[۴۴]

كتابهاي حديثي و فقهي مانند فروع كافي، كليني و وسائل الشيعه، شيخ حرعاملي و جواهرالكلام در مورد مستحبات نماز در اين مسجد بحث نموده اند.

در قرن پنجم (578 ـ 581 ق) ابن جبير مي نويسد: چون به وادي عقيق رسيديم مناره سفيد و بلند مسجد ذوالحليفه را مشاهده كرديم. [۴۵]

در اكثر سفرنامه هاي حج سخن از ساختمان مسجد شجره به ميان آمده است كه نياز به يادآوري نيست. شكي نيست كه مسجد شجره تا امروز بارها تجديدبنا گرديده و امروز هم بنايي عظيم دارد و زائران زيادي را در آغوش مي گيرد كه با فرياد ذكر تلبيه فضاي ملكوتي خاصي بر آن حاكم است.

2ـ جُحْفَه: دومين ميقات است كه رسول خدا صلی الله علیه و آله براي اهل مصر و شامات و كساني كه از آن مسير به سوي مكه معظّمه مي آيند تعيين كرده است. جحفه روستاي بزرگي است كه تپه هاي مرتفع و بلندي دارد و در مسير راه مدينه به مكه واقع شده و فاصله آن تا مكه معظّمه به اندازه چهار مرحله است،[۴۶]

اگر چه بعضي مانند السكري گفته است: فاصله جحفه تا مكه معظمه سه مرحله مي باشد.[۴۷] صاحب معجم معالم الحجاز مدعي است كه فاصله صحيح آن 5 مرحله مي باشد و شهرهايي كه در اين فاصله قرار گرفته به ترتيب نام مي برد: مرّالظهران، عسفان، الدف، الطارف (القَضيمة) و سپس مي رسد به جحفه كه با رابغ 22 كيلومتر فاصله دارد، آنگاه مي نويسد: در نزديكي جحفه غديرخم با فاصله سه ميل (5760 متر)[۴۸] واقع شده كه چشم هاي در آن جاري است و به همين جهت درختان زيادي در آنجا وجود دارد. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در برگشت از حجّةالوداع علي بن ابي طالب علیه السلام را به مقام وصايت خود معرفي كرد و فرمود: «من كنت مولاه فعلي مولاه، اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه...».[۴۹]

نام ديگر جحفه «مَهْيَعَه» مي باشد، همان طوري كه در روايات زيادي از شيعه و اهل سنت وارد شده و بعضي معتقدند، اين نام را رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم گذاشت هنگامي كه فرمود: «اللّهمّ انقل وباء المدينة إلي مَهْيَعَة»؛ يعني بار خدايا مرض وبايي را كه در مدينه است به «مَهْيَعَه» [۵۰] ـ كه همان جحفه باشد ـ منتقل كن.

در ابتداي جحفه مسجدي به نام رسول خدا صلی الله علیه و آله (مسجدالنبي) بنا گرديده و در آخر آن نزديكي علامت هاي ميقات ـ مسجدالائمه ـ مي باشد.[۵۱]

در علت نامگذاري جحفه گفته اند: در جاهليت «عبيل بن عوص بن ارم بن سام بن نوح» با فرزندان خويش در اين منطقه سكونت داشته اند وليكن سيل آنها را هلاك نمود، پس از آن آنجا را جحفه ناميدند زيرا به ساكنان خود اجحاف نمود.[۵۲]

ميقات حجفه در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله مورد عنايت صحابه بوده، همان گونه كه در سال ششم هجرت در جريان غزوه حديبيه، عدهاي از ياران آن حضرت در «ذوالحليفه» احرام خود را به تأخير انداختند و در جحفه مُحرم گشتند. [۵۳]

البته در جمع بندي روايت به اين نتيجه مي رسيم كه احرام بستن از مسجد شجره افضل است به ويژه براي كسي كه از مدينه منوره حركت مي كند و چنانچه انسان به جهت مريضي يا دوري راه ـ مانند كسي كه راه او از مغرب، مصر و شام و... باشد و ـ نتواند به مسجد شجره برود بايد از جحفه محرم گردد، همان طوري كه روايت ابي بصير آن را تأييد مي كند.

«عَن أبي بصير قال قلت لأبي عبدالله علیه السلام خصال عابها عليك أهل مكّة قال: ما هي؟ قلت: قالوا: أحرم من الجحفة، و رسول اللّه أحرم من الشجرة. قال علیه السلام الجحفة أحد الوقتين، فأخذت بأدناهما و كنت عليلاً».

ابوبصير گفت: به حضرت صادق علیه السلام عرض كردم: مردم مكه بعضي از كارها را بر شما عيب مي گيرند. فرمود: چه كاري را؟ گفتم: مردم مي گويند: شما از جحفه محرم شده ايد و حال آن كه رسول خدا صلی الله علیه و آله از مسجد شجره محرم مي شد. در جواب فرمود: جحفه هم ميقات است و من نزديكترين ميقات را به مكه انتخاب كردم و من مريض بودم.[۵۴]

اطلاق روايت فوق به همراه روايت ديگر[۵۵] اثبات مي كند جواز احرام را از ميقات جحفه[۵۶] گويا امام صادق عليه السلام فرموده اند: جحفه يكي از ميقات ها است و احرام از آن جايز و بلامانع است و اگر من أفضليت احرام در مسجد شجره را درك نكرده ام به خاطر مريضي بوده است.

امروز در ميقاتگاه جحفه مسجد مجلّلي را ساخته اند كه هزاران حاجي ميتواند در آن محرم گردد، اگر چه اين مسجد ريشه تاريخي ندارد.

3ـ وادي عقيق: در ميان بلاد عرب وادي عقيق هاي گوناگوني است كه بعضي از نويسندگان مانند الحموي در معجم البلدان چهار جا[۵۷] و بعضي ديگر مانند عاتق بن غيث بلادي هفت جا[۵۸]را معرفي مي كنند و فهيم محمد شلتوت در حاشيه كتاب «تاريخ المدينة المنوره» دو جا را معرفي مي كند.

  1. وادي عقيق؛ منسوب به عقيق بن عقيل مي باشد.
  2. عقيق المدينة؛ كه رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را وادي مبارك خواندند.

ابن عباس مي گويد: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «أتاني الليلة آت من ربّي و هو بالعقيق ـ أن صلّ في هذا الوادي المبارك و قل عمرة في حجّة».

جبرئيل در يكي از شب ها ـ در وادي عقيق ـ از سوي پروردگارم بر من نازل شد و گفت: در اين وادي مبارك نماز بگزار و عمره را ضميمه حج كن.[۵۹] و امام صادق عليهالسلام فرمودند: «وقّت رسولاللّه صلی الله علیه و آله لأهل العراق العقيق و أوّلُه المسلخ و وَسطُه غَمِرة و آخره ذات عرق و أوّله أفضل».

رسول خدا صلی الله علیه و آله براي عراق و كساني كه از آن جهت عبور مي كنند وادي عقيق را معين فرمود و سپس فرمود: ابتداي عقيق «مسلخ» و ميانه آن «غمره» و انتهاي آن «ذات عِرق» است و احرام در ابتداي آن افضل است.[۶۰]

وادي عقيق بين نجد و تهامه واقع شده و در انتهاي آن كوه «عِرْق» واقع است كه مشرف بر منطقه ذات عرق مي باشد.[۶۱] و سيلاب آن به سرزمين هاي پست تهامه ميريزد.[۶۲]

يونس بن عبدالرحمان از امام كاظم عليهالسلام نقل مي كند كه حضرت فرمود: در وادي عقيق از «وجرّة» محرم شويد.

اصمعي مي گويد: وجَرَّهْ بين مكه و بصره واقع شده كه 40 ميل با مدينه فاصله دارد و در آنجا عمران و آبادي وجود ندارد.[۶۳]

فاصله آن را مختلف ذكر كردهاند كه مسافت فوق تقريباً 73 كيلومتر مي شود و بعضي فاصله وادي عقيق را تا مدينه منوره 4 بريد دانسته اند كه هر بريد 28 كيلومتر است؛ تقريباً مساوي 112 كيلومتر خواهد شد.[۶۴]

چه بسا اختلاف ذكر مسافت بخاطر وسعت وادي عقيق باشد كه معمولاً مورد سؤال حجاج و مسلمانان آن روز بوده كه به بعضي از آن روايات اشاره شد.

4ـ قرن المنازل: و آن ميقات اهل يمن و طائف است و در روايات آمده ميقات اهل نجد مي باشد كه اين به واسطه تعدّد راه ها است. گفته شده قرن المنازل دهي است كه فاصله آن تا مكه 51 ميل است.

«قَرْن» كوهي است مشرف بر سرزمين عرفات كه از مكه دو مرحله [۶۵] فاصله دارد. به آن قرن الثعالب و قَرَنْ هم گفته ميشود.[۶۶] با يك محاسبه مختصر و روشن معلوم مي شود هر دو مسافت تقريباً به يك اندازه مي باشد و امروز هم قرنالمنازل مشخص و معلوم است.

شاعر عرب «عمر بن ابي ربيعة» در مورد قرن المنازل ميگويد:


ألم تسأل الرّبعَ أن ينطقا بقرن المنازل قد أخلقا؟

«آيا نميپرسي مكاني را كه دوستان در فصل بهار در آن جمع بودند تا اين كه سخن بگويد؛ آن مكان در قرن المنازل است كه همه چيز آن نابود شده است».[۶۷]

5 ـ يَلَمْلَمْ: آخرين ميقاتي است كه در روايات براي أهل يمن و كساني كه از آن طريق عبور مي كنند معين شده و به آن «الملم»، «يرمرم» و «ململم» نيز گفته شده، صاحب جواهر فرموه: فاصله يلملم تا مكه معظمه دو مرحله است. [۶۸]

اين ميقات در جنوب شهر مكه واقع شده و حدود 100 كيلومتر فاصله دارد كه در آن سرزمين مسجد معاذ بن جبل قرار دارد. تقريباً دو مسافت فوق يكي است و چندان تفاوتي ندارد.

مرزوقي ميگويد: «يلملم» اسم كوهي است در ناحيه طائف كه دو تا سه شب مسافت بين آن تا مكه مكرمه است، از طرفي اين ميقات در جنوب بندر جدّه واقع شده و زماني كه باران مي آيد و سيل جاري ميشود رودهاي زيادي مانند: حُثُنْ، وَدْيان، تَصِيل، نُمَار، شَكِيل و... به اين وادي سرازير است و از اين جهت اين سرزمين قابليت كشت و زرع بسيار زيادي را دارد كه تاكنون متأسفانه از آن بهرهبرداري نشده و همچنان بي آب و علف و لميزرع باقي مانده است.[۶۹]

پانویس

  1. وسائل الشيعه، ج8، ص223، باب فروع كافي، ج4، ص319، حديث2 ـ صحيح البخاري، ج2، ص240 ـ صحيح مسلم، ج2، ص838، باب «مواقيت الحج والعمرة». بايد گفت: مضمون بالا در روايات زيادي ديده مي شود ليكن در بعضي بجاي «أهل نجد»، «أهل عراق» ذكر شده و بجاي «أهل شامات»، «مغرب» را آورده اند كه در حقيقت تفاوت چنداني ندارد؛ زيرا همه روايات باب درصدد بيان جهت ميقات ها است. لذا در بعضي از كتاب هاي فقهي، ميقات جحفه را براي أهل مصر، شام، مغرب، اندلس، روم و... نوشته اند و براي اهل عراق و كساني كه در مشرق زمين هستند ذات عرق را و براي اهل يمن و هند و... يلملم را ميقات دانسته اند پس اين ها درصدد بيان جهت ميقات ها بوده اند. جواهرالكلام، ج18، ص113 ـ الفقه علي المذاهب الأربعة، ج1، ص640، مواقيت الإحرام.
  2. سوره حج: 27.
  3. الامام جعفر الصادق عليهالسلام دراسات و أبحاث، ص 306 ـ خصال صدوق، ج1، ص167 ـ الحج في الكتاب والسنّة، ص 375.
  4. الشِّبلي عنوان جمعي از علما، زهاد و عرفاي شبله است. شبله قريهاي است در ماوراءالنهر (نزديك سمرقند) كه داراي دانشمندان فراواني بوده است و راوي حديث از رجال همان قريه است. (وفيات الاعيان، ج2، ص41)
  5. مستدرك الوسائل، ج2، كتاب الحجّ، ابواب العود إلي مني، باب 17، ص187.
  6. شرح لمعه، ج1، ص219. چاپ حجري، الميقات اسم يوّقت به الشي فهو اسم آلة كالمفتاح أي يحدّد زماناً أو مكاناً.
  7. مجمع البحرين، طريحي، ج1، ص227، ماده وقت.
  8. سوره بقره: 189.
  9. لسان العرب، ج2، ص108، ماده وقت.
  10. غاية المنتهي، ج2، ص295، 296.
  11. جواهرالكلام، ج18، ص102.
  12. سلسلة الينابيع الفقهيه، ج8، كتاب السرائر، ابن ادريس، ص 509 ـ آن را نسبت به شيخ طوسی در كتاب خلاف و مبسوط مي دهد.
  13. همان كتاب، ج7، المهذب في الفقه، قاضي طرابلسي، ص273.
  14. همان كتاب، ج8، كتاب الغنيه، علي بن زهرة، ص389.
  15. سوره بقره: 197.
  16. وسائل الشيعه، ج8، باب 11، ص 196، حديث 1.
  17. فروع كافي، ج4، ص290، حديث3.
  18. شرح لمعه، ج1، ص220.
  19. سلسلة الينابيع الفقهية، ج8، قواعد الاحكام، علامه حلّي، ص743 ـ همان كتاب، مختصرالنافع، محقق حلّي، ص667.
  20. «فخّ» وادي معروفي است كه در مدخل شهر مكه از سوي مسجد تنعيم واقع شده و امروز به ـ شهداء ـ معروف است و در روز يوم الترويه در سال 169 هـ «حسين بن علي بن حسن بن حسن بن حسن ابن علي بن ابي طالب علیه السلام» با سپاه عباسيان جنگيده و با يارانش به شهادت رسيد كه قبر او الآن در آنجا است. ـ تاريخ مكه، ازرقي، ج1، ص191.
  21. جواهرالكلام، ج18، ص102.
  22. معجم معالم الحجاز، ج2، ص44ـمعجم البلدان، ج2، ص49 چاپ بيروت.
  23. «عبدالرحمن بن ابي بكر» برادر عايشه بوده است.
  24. وسائل الشيعه، ج8، ص153 ـ سنن البيهقي، ج5، ص6.
  25. سوره فتح: 18.
  26. مجمع البحرين، طريحي، ج3، ص343.
  27. معجم معالم الحجاز، ج2، ص246 ـ معجم البلدان، ج2، ص229.
  28. حركات جِعْرانَةُ بر اساس، لسان العرب، ج4، ص141.
  29. معجم معالم الحجاز، ج2، ص149.
  30. معجم البلدان، ج2، ص142 ـ شايد اختلاف عدد از جهت اختلاف راه ها باشد.
  31. معجم معالم الحجاز، ج2، ص151.
  32. المغازي للواقدي، ج3، ص1088. جواهرالكلام، ج18، ص119.
  33. تحريرالوسيله، ج1، ص376 ـ مسأله7 ـ ترجمه شده.
  34. مناسك حج آيت الله العظمي خوئي، ص 72، مسأله 140.
  35. بعضي مسجد نمره در عرفات را ميقات عمره مفرده معرفي كرده اند كه اين خلاف احتياط است زيرا معلوم نيست آن مسجد خارج حرم باشد.
  36. چون در آن محل درختي بنام ـ سَمُرة ـ بوده و پيغمبر اكرم صلي اللّه عليه و آله و سلم در زير سايه آن درخت فرود مي آمدند و نماز مي خواندند و محرم مي شدند. بنام ـ الشجرة ـ معروف گرديده است و در زير اين درخت ـ اسماء دختر محمد بن ابي بكر ـ به دنيا آمده است. ـ معجم معالم الحجاز، الجزء: 3، ص48.
  37. حُلَيْفَةْ از كلمه حلفة گرفته شده كه آبي بوده بين دو قبيله: بن جشم بن بكر بن هوازن و بني خفاجه كه هر دو منسوب به عقيل بودند. ـ معجم معالم الحجاز، الجزء: 3، ص48.
  38. منطقه مسجد شجره از مناطق كشاورزي بوده و بدون شك توسط علي بن ابي طالب عليهالسلام چاه هائي در آنجا زده شده كه از آن استفاده مي شده كه به آبار علي معروف گشته است البته چاه هاي ديگري هم بوده، رسول خدا صلی الله علیه و آله قبل محرم شدن در يكي از اين چاه ها خود را شستشو داده و غسل نموده است. ـ مدينه شناسي، سيد محمدباقر نجفي، ج1، ص182. ـ فروع كافي، باب حج النبي، ج4، ص245، حديث 4.
  39. وسائل الشيعه، ج8، ابواب المواقيت، ص224، حديث13.
  40. گفته شد همراهان رسول خدا صلی الله علیه و آله، 116 نفر بودند و بعضي 1400 نفر و بعضي ديگر 1525 نفر هم نقل كرده اند.
  41. المغازي، واقدي، ج2، ص574 ـ تاريخ پيامبر اسلام، دكتر محمدابراهيم آيتي، ص425 ـ سيره ابن هشام، ج3، ص322.
  42. تاريخ پيام اسلام، دكتر محمدابراهيم آيتي، ص 425 ـ الكامل في التاريخ، ابن اثير، ج2، ص227 ـ با اختلاف مختصري در خروج رسول خدا صلی الله علیه و آله از مدينه كه مي نويسد: در ماه ذی الحجه رسول خدا با 70 شتر براي عمره رفت.
  43. الكامل في التاريخ، ابن اثير، ج2، ص302 ـ المغازي، واقدي، ج3، ص1089.
  44. المناسك و اماكن الطرق الحج و معالم الجزيرة، تحقيق حمد الجاسر، ص 428.
  45. رحلة ابن جبير، ص167 به نقل از مدينه شناسي، ص183.
  46. مروج الذهب، مسعودي، ج1، ص503.
  47. مرحلة: مقدار مسافتي است كه مسافر به صورت عادي در يك روز طي مي كند «المنجد: لغت رحل» كه مي شود گفت 48 كيلومتر است و در مجموع امروز از راه اتوبان هجرت حدود 220 كيلومتر مي باشد.
  48. معجم معالم الحجاز، عاتق بن غيث البلادي، ج2، ص124.
  49. محاسبه بر اساس هر ميل 4000 ذراع و هر ذراع تقريباً 48 سانتيمتر شده است و هر سه ميل يك فرسخ شرعي است.
  50. المنجد: مَهِيعَةُ ـ زمين وسيع و طولاني را مي گويند.
  51. معجم معالم الحجاز، ج2، ص124.
  52. التاريخ، طبري، ج1، ص144، ذكر ذريه نوح عليهالسلام الكامل في التاريخ، ابن أثير، ج1، ص75، مروج الذهب، مسعودي، ج1، ص503.
  53. المغازي، واقدي، ج2، ص574.
  54. وسائل الشيعه، ج8، ص229، حديث 4.
  55. ر.ك: وسائل الشيعه، ج8.
  56. جواهرالكلام، ج18، ص111.
  57. معجم البلدان، ج4، ص138. «عقيق اليمامة، عقيق بني كلاب، عقيق المدينة، عقيق نزديك درياي سرخ».
  58. معجم معالم الحجاز، ج6، ص136 «اضافه بر وادي عقيق هاي معجم البلدان، عقيق الحسا، عقيق الطائف و عقيق العشيرة ذكر كرده است».
  59. تاريخ المدينة المنورة، ج1، ص146.
  60. وسائل الشيعه، ج8، ص227، باب 3، حديث 4.
  61. معجم البلدان، الحموي، ج4، ص107.
  62. جواهرالكلام، ج18، ص104 به نقل از تهذيب اللغة و ص 105.
  63. همان.
  64. اخبار وادي مبارك «العقيق»، محمد حمد حسن شراب، ص 39.
  65. مرحله مقدار راهي است كه مسافر در روز به صورت عادي طي مي كند تقريباً حدود 48 كيلومتر است. مسافت قرن المنازل تا مكه مكرمه بر اساس مرحله 96=2×48 01 و هر ميل 4000 ذراع كه هر ذراع تقريباً 48 سانتيمتر است. تبديل مقدار مسافت از ميل به متر (متر)97920=1920 (ميل)×51.
  66. جواهرالكلام، ج18، ص113.
  67. معجم معالم الحجاز، الجزء 7، ص118.
  68. جواهرالكلام، ج18، ص113.
  69. معجم معالم الحجاز، جزء 10، صص 29 ـ 28.


منابع