مقام ابراهیم

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۶ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۱۲ توسط Saeed zamani (بحث | مشارکت‌ها) (تعیین رده)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مقاله‌ی مربوط به این عنوان از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon article.jpg
محتوای فعلی "مقاله‌ یک نشریه" متناسب با این عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

منبع: میقات حج، بهار 1373، شماره 7

نویسنده: مهدی پیشوایی/ حسین گودرزی

مقام ابراهیم و سیر تاریخی آن

قداست و سابقه تاریخی مقام ابراهیم

از جمله آیات و نشانه‌های خداوند در روی زمین مقام ابراهیم است[۱] و آن عبارت از سنگی است به مقدار یک ذراع در یک ذراع که اثر پای حضرت ابراهیم علیه‌السلام در آن باقی است.[۲]

مقام ابراهیم از جمله سنگ‌های مقدس روی زمین است. روایت شده است که از سنگ‌های بهشتی در روی زمین؛ یکی سنگ مقام و دیگری حجرالأسود است.[۳] مقام از یادگارهای حضرت ابراهیم علیه‌السلام است که هزاران سال بر آن گذشته و از حوادث گوناگون طبیعی و اجتماعی مصون مانده است و چنانکه گفته شد قرآن آن را از آیات روشن خداوند می‌داند.[۴]

این حاکی از آن است که کسانی که کعبه را مقدس می‌دانستند، نشانه‌های ابراهیم، معمار کعبه را نیز ارج می‌نهاده‌اند. از این رو در حفظ و حراست شکل کعبه و آثار مربوط به آن، نهایت تلاش و جدیت را نموده‌اند که از مهمترین آن‌ها حجرالأسود و سنگ مقام است که چه قبل از اسلام و چه بعد از آن، مورد توجه و احترام و تقدس بوده‌اند.

اما سرگذشت این دو اثر، متفاوت است؛ چون محل حجرالأسود از همان آغاز معین بود و در گوشه کعبه و کنار دَرِ آن کار گذاشته شده بود، در تغییراتی که در اثر حوادث و مرور زمان بر این خانه پیش می‌آمد محل آن تغییر نکرده است ولی در مورد مقام ابراهیم که در بنای کعبه جای مخصوصی نداشته و در خارج و کنار کعبه بود دچار جابجایی شده است. از آنجا که این تغییر در روایات و تاریخ مورد بحث قرار گرفته است و از طرفی در فقه شیعه واجب و از نظر اهل سنت مستحب است که نماز طواف، پشت مقام خوانده شود، سزاوار است این موضوع مورد بررسی قرار گیرد که محل اصلی مقام کجا بوده و چرا و چگونه و به دست چه کسی تغییر مکان پیدا کرده است؟!

محل اصلی مقام

در روایات بسیاری از اهل سنت و شیعه و گزارش مورخان آمده است که: کان المقام ملصقاً بالبیت؛ مقام ابراهیم به خانه (خدا) چسبیده بوده است.[۵]

هنگامی که ابراهیم خانه را می‌ساخت آن‌گاه که دیوارها بلند شد و دست ابراهیم به آن نرسید، اسماعیل این سنگ را برای او آورد و ابراهیم روی آن می‌ایستاد و گرد خانه می‌گشت و سنگ‌های دیوار را کار می‌گذاشت و آنگاه که بنا تمام شد، سنگ (مقام) را کنار خانه گذاشت. این موضوع را سعید بن جبیر از ابن عباس نقل می‌کند.[۶] چسبیده بودن مقام به خانه خدا علاوه بر مآخذ اهل سنت در منابع و کتب شیعه نیز آمده است.[۷]

ازرقی در اخبار مکه از ابوسعید خُدری نقل می‌کند که ابراهیم مأمور شد مقام را قبله خود قرار دهد و آن را کنار دَرِ کنونی کعبه قرار داد و مدت‌ها قبله بود و پس از آن اسماعیل نیز به جانب آن روبروی دَرِ کعبه نماز می‌گزارد و مدت‌ها قبله بود. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله چون به مکه می‌آمد، چنان روبروی کعبه قرار می‌گرفت که مقام روبروی ایشان؛ میان او و خانه واقع می‌شد.[۸]

از آنچه گفته شد معلوم می‌شود که قبله قرار دادن مقام، از زمان ابراهیم و اسماعیل تا زمان پیامبر صلی الله علیه و آله سابقه تاریخی دارد. قرآن نیز مسلمانان را بدین معنا دعوت می‌کند: مقام را جایگاه نماز قرار دهید.[۹] معلوم می‌شود که مقام ویژگی و خصوصیتی دارد که باید محل نماز و قبله نمازگزار باشد.

بنابراین می‌توان از احادیث و گزارش‌های فراوان تاریخی، اطمینان پیدا کرد که جای مقام، محل فعلی آن نبوده و نزدیک دَرِ خانه و چسبیده به آن بوده است، چنانکه فأسی و فاکهی از مردم مکه نقل می‌کنند که بین مقام و کعبه به مقدار عبور بزی فاصله بوده است.[۱۰]

تغییر محل مقام توسط چه کسی انجام پذیرفت؟

اکنون که روشن شد مقام به بیت متصل بوده، باید دید محل آن چگونه، چرا و به وسیله چه کسی تغییر یافته و مقدار 27 ذراع میان خانه و مقام فاصله ایجاد شده است؟ آنچه در گزارش مورخان و کتب حدیث بدست می‌آید. این است که خلیفه دوم محلِ مقام را تغییر داده است. این معنا گاهی در ضمن بیان حادثه‌ای طبیعی، به نام سیل ام نهشل نقل شده، و گاهی به عنوان ادلیات و ابداعات و ابتکارات مهم عمر در دوران خلافتش، و گاهی به صورت گزارشی در باب مقام یاد شده است.

ما برای این که همه جوانب تاریخی این حادثه روشن شود هر سه گزارش را از نظر خوانندگان ارجمند می‌گذرانیم و سپس به نقد و بررسی آن‌ها می‌پردازیم:

  • 1. ابوالولید ازرقی، مؤلف کتاب اخبار مکه از پدربزرگ خود از داود بن عبدالرحمن از ابن جُریج از کثیر بن کثیر بن مطلب بن ابی وداعه سهمی[۱۱] از پدرش و او از پدربزرگش نقل می‌کند که می‌گفته است: پیش از این که عمر بن خطاب سنگ چین منطقه بالای مکه را درست کند، از ناحیه درِ بنیشیبه سیلاب وارد مسجدالحرام می‌شد؛ آن چنان که این در را در سیله نام گذارده بودند و گاهی مقام را از جای خود می‌کند و آن را کنار کعبه می‌برد تا آن که به روزگار حکومت عمر بن خطاب سیلی آمد که به سیل ام نهشل معروف شد؛ زیرا ام نهشل دختر ابی عبیدة بن ابی احیحه، سعید بن عاص را با خود برد و او در آن سیل غرق شد و مرد، این سیل مقام را از جای کند و برد و آن را در محله پایین مکه بدست آوردند و آوردند و به پرده‌های کعبه متصل کردند و در این باره برای عمر نوشتند و او در حالی که از این واقعه ترسیده بود در ماه رمضان به قصد عمره به مکه آمد.[۱۲]

محل اصلی مقام را سیل از میان برده بود و نشانه آن هم محو شده بود، عمر مردم را فراخواند و گفت شما را به خدا سوگند می‌دهم هر کس اطلاعی از جای دقیق مقام دارد مرا آگاه کند، مطلب بن ابی وداعه[۱۳] سهمی گفت: ای امیرمؤمنان من می‌دانم؛ زیرا از چنین پیشامدی بیمناک بودم و اندازه فواصل آن را تا حجرالأسود و حجر اسماعیل و چاه زمزم با نخ گرفته‌ام و در خانه‌ام موجود است، عمر به او گفت: همین جا بنشین و بفرست آن نخ را بیاورند. چون نخ و ریسمان را آوردند و اندازه گرفتند جای مقام همین جای کنونی تعیین شد، عمر از مردم دیگر هم پرسید و با آنان مشورت کرد، گفتند: آری همین جا محل مقام است و چون این موضوع ثابت شد و برای عمر مسلم شد؛ نخست برای آن پایه‌ای ساختند و سپس مقام را به جای خود منتقل کردند که تا امروز همچنان بر جای خود باقی است.[۱۴]

  • 2. مورخان و رجال نویسان اهل سنت در شرح زندگانی و خلافت عمر، بدون آن که به انگیزه کار اشاره کنند، می‌نویسند: هو (عمر) الذی اخر المقام الی موضعه الیوم و کان ملصقاً بالبیت؛ عمر بود که مقام را به عقب کشید و در محل کنونی قرار داد و قبلاً چسبیده به کعبه بود.[۱۵] در منابع شیعه نیز تغییر محل مقام، به عمر نسبت داده شده است.[۱۶]
  • 3. فاکهی از سعید بن جبیر نقل می‌کند: مقام ابراهیم کنار کعبه بود و هنگامی که دیوارها بالا می‌آمد، روی بر آن می‌ایستاد تا بر دیوارها مسلط شود و چون جمعیت زائران بسیار شد، عمر ترسید که آن را پایمال کنند. از این رو آن را به جایی که امروزه هست برگردانید.[۱۷]

ابن حجر عسقلانی این معنا را بدین گونه مطرح می‌کند: چون عمر دید ماندن مقام در محل اصلی موجب تضییق بر نمازگزاران و طواف کنندگان می‌شود، آن را در محلی قرار داد تا رفع مشکل و تنگنا از حجاج بشود.[۱۸]

انگیزه تغییر محل مقام؟

از آنچه گفته شد معلوم می‌شود که مقام ابراهیم به وسیله عمر جا به جا شده است اما این که انگیزه او در این کار چه بوده مورد اختلاف است: چنان که گذشت، برخی این تغییر را به حادثه سیل ام نهشل که شرحش گذشت مرتبط دانسته‌اند و غالباً چنین گفته‌اند: سیل مقام را جابه‌جا کرد، عمر آن را به این جا که محل اصلی آن است برگردانید.

باید دید این محل همان محل زمان رسول خدا است، یا این که به محلی برگردانده که خود قبلاً به آن جا انتقال داده بود؟!

ابن حجر از ابن عیینه نقل می‌کند که مقام در زمان رسول خدا به خانه چسبیده بود و عمر آن را تغییر داد، پس از آن سیلی آمده، آن را برد و عمر به جایی که قبلاً تعیین کرده بود برگردانید.[۱۹] این گزارش نشان می‌دهد که پیش از واقعه سیل، عمر مقام را تغییر داده بوده و بعد از این واقعه، آن را مجدداً به همان محل برگردانیده است.[۲۰]

چنان که گذشت، عده‌ای دیگر برای تغییر محل مقام، توجیهی دیگر گفته‌اند: چون مقام پایمال نمازگزاران می‌شد، عمر دست به این تغییر زد و برای این که محل، برای طواف و نماز وسیع‌تر شود، مقام را به عقب برگردانید.

برخی از علمای اهل سنت، تغییر محل مقام توسط عمر را، با گزینش مقام ابراهیم به عنوان مصلی (نمازگاه) ارتباط داده و گفته‌اند: نزول آیه «واتخذوا من مقام ابراهیم مصلی» موافق پیشنهاد عمر به پیامبر بوده است، چنانکه عبدالله بن عمر می‌گوید: پیامبر دست عمر را گرفت و نزد مقام برد و فرمود: این مقام ابراهیم است. عمر گفت: یا رسول الله چرا آن را مصلی قرار نمی‌دهی؟ و بعد از آن آیه «واتخذوا من مقام ابراهیم مصلی» نازل شد.[۲۱]

ابن حجر تغییر محل مقام به وسیله عمر را به نزول آیه یاد شده چنین ارتباط می‌دهد: چون به درخواست عمر، مقام مصلی شده بود، تغییر محل آن برای او آسان بود و آمادگی چنین کاری را داشت.[۲۲] وی برای این که کار عمر را شرعی قلمداد نماید چنین اضافه می‌کند: از این که صحابه و تابعین هیچگونه اعتراضی به این اقدام نکردند، معلوم می‌شود که این کار مورد تأیید آنان بوده و مورد اتفاق و اجماع واقع شده است.[۲۳]

نقد و بررسی گزارش‌ها و اقوال

در بدو نظر تشخیص واقعیت قضیه از میان این گزارش‌ها و اقوال و روایاتی که پیرامون این قضیه در منابع اهل سنت وارد شده، مشکل می‌نماید. از این رو برخی از دانشمندان معاصر اهل سنت، در ارزیابی صحتِ این گزارش‌ها، به زحمت افتاده و از میان آن‌ها گزارش نخست را برگزیده‌اند و نظریه دوم را از این نظر بعید شمرده‌اند که عمر، به خود جرأت و اجازه نمی‌داده که محل مقام را از جایی که زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و ابوبکر بوده، تغییر دهد.[۲۴] و به نظر می‌رسد نقل دوم درست باشد.

ولی ارتباط این موضوع با پیشنهاد عمر راجع به مقام و نزول آیه مربوط به مقام ابراهیم به این مناسبت، مشکوک به نظر می‌رسد؛ زیرا راوی این روایت، عبدالله بن عمر است و به گفته دانشمندان علم حدیث یکی از موارد، انگیزه جعل حدیث فضائل افراد است. حال اگر فرزندی فضیلت پدر را نقل کند، جای تأمل بیشتری است. از این گذشته مفسران گفته‌اند: سوره بقره (که آیه مزبور جزء آن است) در مدینه نازل شده است و این آیه را استثنا نکرده‌اند.

بنابراین نزول آیه مربوط به مقام، ارتباطی با عمر نداشته تا ـ چنان که ابن حجر عنوان می‌کند ـ زمین‌های برای تسهیل تغییر محل آن باشد! تلاش افرادی مانند ابن حجر برای ارتباط این دو موضوع با یکدیگر، تلاش برای موجه جلوه‌ دادن کار خلیفه دوم به نظر می‌رسد.

در منابع و روایات شیعه، تغییر محل مقام توسط عمر، جزء بدعت‌های او شمرده شده است. بنابراین اگر قضیه سیل ام‌نهشل درست باشد، معلوم می‌شود سیل، مقام را بعد از تغییر محل آن توسط عمر، جابجا کرده و او آن را به محل قبلی برگردانیده است.

اعتراض امامان به تغییر محل مقام

نقل شده است که روزی امام علی علیه السلام در حضور جمعی از اهل بیت و یاران خاص خود خطبه‌ای خوانده و ضمن آن، پس از برشمردن تحریف‌ها و دگرگونی‌هایی که زمامداران پیشین ـ دانسته و آگاهانه ـ در احکام اسلام به وجود آورده بودند، اظهار نگرانی کرد و فرمود: اگر من بخواهم امت اسلامی را به زمان رسول خدا برگردانم و آنان را وادار به اجرای صورت درست این احکام کنم، سپاهیان من از اطرافم پراکنده می‌شوند و جز تعداد اندکی از شیعیان و کسانی که موقعیت و فضیلت مرا می‌شناسند، و امامتم را قبول دارند، کسی با من نمی‌ماند. امام در این خطبه یکی از احکام تحریف شده را، تغییر محل مقام از محل زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله معرفی فرمود.[۲۵]

امام صادق علیه‌السلام فرمود: چون خداوند به ابراهیم وحی نمود: واذّن فی الناس بالحج یأتوک رجالاً و علی کلّ ضامر یأتین من کلّ فجٍّ عمیق؛ و مردم را به حج فراخوان تا پیاده یا سوار بر شتران تکیده، از راه‌های دور، نزد تو بیایند.[۲۶]

ابراهیم سنگی را که هنوز اثر پاهایش در آن است، برگرفت و آن را جنب خانه و چسبیده به آن قرار داد. سپس روی آن ایستاد و با صدای بلند آن چه را خدا فرمانش داده بود گفت. چون ندا داد، سنگ تاب نیاورد و پای ابراهیم در آن فرو رفت. ابراهیم پای خود را بیرون کشید و سنگ در همان محل باقی ماند. و چون بعدها جمعیت بسیار شد و مردم ازدحام آوردند (پیشینیان) رأیشان بر این قرار گرفت که آن را در این محل قرار دهند تا این که محل طواف برای طواف کنندگان باز شود.

چون خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را مبعوث کرد او مقام را به جایی که ابراهیم قرار داده بود برگردانید. تا زمانی که رسول خدا زنده بود و زمان خلافت ابی‌بکر و آغاز خلافت عمر در همان محل قرار داشت، لیکن عمر گفت مردم در محل مقام ازدحام می‌کنند، چه کسی جای آن را در زمان جاهلیت می‌داند؟ مردی گفت: من محل آن را با معیاری اندازه گرفته‌ام. عمر گفت آن نزد تو است؟ گفت: آری، عمر گفت: آن را بیاور، و آن‌گاه دستور داد مقام را برداشته و به جایی که الآن هست انتقال دهند.[۲۷]

تأثیر فقهی جابجایی مقام

جابجایی مقام توسط خلیفه دوم موجب گشت که بعدها در ذهن و اندیشه مردم در مورد نماز طواف، این سؤال پیش آید که تکلیف نماز پشت مقام چگونه است؟ آیا خواندن نماز طواف در محل فعلی مقام صحیح است یا نه؟ بر این اساس از امام رضا علیه‌السلام در این مورد چنین سؤال می‌شود: آیا دو رکعت نماز واجب طواف را پشت مقامی که الآن هست بخوانم یا جایی که در عهد رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است؟ امام می‌فرماید پشت جایی که فعلاً مقام هست بخوان.[۲۸]

محمد بن مسلم می‌گوید: (از حضرت صادق یا باقر علیهماالسلام) درباره محدوده طواف، در اطراف خانه خدا، محدوده‌ای که اگر کسی خارج از آن طواف کند، دور خانه طواف ننموده است، پرسیدم.

امام فرمود: مردم در عهد رسول خدا صلی الله علیه و آله بر گرد خانه و مقام طواف می‌نمودند و شما امروزه میان مقام و خانه طواف می‌کنید. محدوده طواف جایگاه فعلی مقام است، هر کس از آن تجاوز کند از جمله طواف کنندگان محسوب نمی‌شود. محدوده طواف در روزگار پیشین و امروزه یکی است: به مقدار فاصله بین مقام و خانه، از هر طرف. هر کس طواف کند و بیش از فاصله مذکور از خانه دور شود، خانه را طواف ننموده است؛ چون که بر مسجد(الحرام) طواف نموده، نه بر دور کعبه و چون در محدوده طواف، دور نزده است طوافش درست نیست.[۲۹]

بر اساس همین دلایل روایی، فقهای معاصر شیعه در فقه استدلالی، در مورد محل نماز طواف تصریح می‌کنند که باید پشت مقام در محل فعلی، خوانده شود نه پشت محل مقام که در زمان پیامبر بوده است. به عنوان نمونه به نقل دو فتوا اکتفا می‌کنیم:

  • 1. چنان که طواف حد معینی دارد، نماز طواف هم محل معینی دارد و در غیر آن محل نباید خوانده شود و آن، محل مقام فعلی است نه محل مقامی که در عهد رسول خدا بوده است.[۳۰]
  • 2. مشهور میان فقهای شیعه این است که نماز طواف باید نزد مقام خوانده شود و مقصود از مقام، محل فعلی آن است نه جایی که در عهد رسول خدا و یا در عهد ابراهیم، بنیانگذار کعبه بوده است.[۳۱]

پانویس

  1. «فیه آیات بیّنات مقام ابراهیم...»؛ سوره آل عمران، آیه 97.
  2. در مورد نامگذاری مقام و باقی ماندن جای پای حضرت ابراهیم علیه‌السلام در سنگ مزبور سه وجه گفته‌اند: الف) چون هنگام ساختن کعبه دیوارها بلند شد و دسترسی ابراهیم به آن دشوار بود، اسماعیل سنگی را که به مقام مشهور است آورد و ابراهیم روی آن می‌ایستاد و خانه را می‌ساخت و آن سنگ را همچنان گرد خانه می‌گردانید، تا آن که روبروی در خانه خدا رسید. ابن عباس می‌گوید: چون ابراهیم روی آن سنگ می‌ایستاد، به مقام ابراهیم مشهور شده است. همچنین از او نقل شده است که چون ابراهیم روی آن سنگ ایستاد، دو پای او در آن فرو رفت. (ازرقی، اخبار مکه، مکه مکرمه، دارالثقافة 1403 هـ.ق. ج1، ص 59؛ نظام الدین نیشابوری، تفسیر غرائب القرآن، حاشیه تفسیر طبری، بیروت، دار احیاء تراث العربی، ج 1، ص 395). ب) آن گاه که به ابراهیم فرمان داده شد که به مردم اعلان حج کند، ابراهیم عرض کرد: پروردگارا! صدای من بر همگان نمی‌رسد، خداوند فرمود: تو اعلان کن، بر عهده من است که صدای تو را به همگان برسانم. ابراهیم بر فراز مقام قرار گرفت و مقام چندان مرتفع شد که از کوه‌ها بلندتر گردید و چون ابلاغ کرد سنگ تاب نیاورد و دو پای ابراهیم در آن فرو رفت. (ازرقی، همان مدرک، ج 2، ص 30؛ صدوق، علل الشرایع، قم، مکتبة الداوری، ص 423). ج) بار دوم که ابراهیم از شام برای سرکشی به اسماعیل و هاجر به مکه آمد، همسر اسماعیل سنگی برای ابراهیم آورد که بر آن بایستد تا سرش را شستشو دهد، چون ابراهیم پا بر آن نهاد، پای وی در سنگ فرو رفت و اثرش باقی ماند (مجمع البیان، طبرسی، تهران، مکتبة العلمیة الإسلامیه، ج 1، ص 203). برخی احتمال داده‌اند که حضرت ابراهیم علیه‌السلام در هر سه مورد، روی همین سنگ قرار گرفته است؛ یعنی سنگی که همسر اسماعیل برای ابراهیم آورد تا بر آن پا نهد که سرش را شستشو دهد، همان سنگ را اسماعیل برای او آورد تا بر آن بایستد و خانه را بسازد و ابراهیم باز بر همان سنگ ایستاد و فرمان زیارت خانه خدا را ابلاغ کرد (نظام الدین نیشابوری، همان مدرک، ص 395).
  3. ابو علی الفضل بن حسن الطبری، مجمع البیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج 1، ص 203؛ ازرقی، اخبار مکه، مکه، دارالثقافه، 1403 هـ.ق، ج 2، ص 29.
  4. سوره آل عمران، آیه 97.
  5. ابن سعد، طبقات، ج 3، ص 284؛ ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، بیروت، دارالمعرفة، ج 3، ص 169؛ فاکهی، اخبار مکه، مکه المکرمة، مکتبة و مطبعة النهضة الحدیثه، ج 1، ص 454 و 455; ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، قم انتشارات اسماعیلیان (افست)، ج 12، ص 75؛ جلال الدین سیوطی، تاریخ الخلفا، منثورات الشریف رضی (افست)، ص 137؛ رشید رضا، تفسیر المنار، بیروت، دارالمعرفه، ج 1، ص 462.
  6. ازرقی، همان کتاب، ج 2، ص 32.
  7. صدوق، علل الشرایع، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ص 423؛ کلینی، الروضة من الکافی، ترجمه کمرهای، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1397 هـ.ق ج 1، ص 96ـ95؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، 1412 هـ.ق. ج 13، ص 350.
  8. ازرقی، همان کتاب، ص 30 و 31.
  9. «واتخذوا من مقام ابراهیم مُصلّی»؛ سوره بقره، آیه 125.
  10. فاکهی، همان کتاب، ج 1، ص 455؛ فاسی، شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، بیروت، دارالکتب العلمیة، ج 1، ص 207.
  11. از راویانی است که برخی او را ضعیف و برخی قوی و مورد اعتماد دانسته‌اند، ر.ک به: میزان الاعتدال ذهبی، ج 3، ص 409، ذیل شماره 6948 ـ م.
  12. طبری می‌گوید: این سیل در سال هفدهم هجرت بوده است.
  13. مطلب روز فتح مکه مسلمان شد، پدرش در جنگ بدر اسیر شد، مطلب مدتی ساکن کوفه بود و سپس به مدینه برگشت، ر.ک به: ابن اثیر، اسدالغابه، ج 4، ص 374ـم.
  14. اخبار مکه، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران، چاپ و نشر بنیاد مستضعفان، 1368 هـ.ش. ج 2، ص 327.
  15. فاکهی، همان کتاب، ج 1، ص 454؛ ابن سعد، همان کتاب، ج 3، ص 284؛ ابن ابی الحدید، همان کتاب، ج 12، ص 75؛ ابن حجر عسقلانی، همان کتاب، ج 3، ص 169؛ سیوطی، همان کتاب، ص 137؛ رشید رضا، همان کتاب، ج 1، ص 462؛ ازرقی، همان کتاب، ج 2، ص 32.
  16. صدوق، همان کتاب، ص 423؛ ابوالقاسم کوفی، الأستغاثة، ص 43؛ کلینی، الروضة من الکافی، ترجمه کمرهای، تهران، کتابفروشی اسلامیة، 1397 هـ.ق. ص 96ـ95؛ مظفر، دلائل الصدق، بیروت، دارالوفاء، ج 3، ص 136.
  17. فاکهی، همان کتاب، ج 1، ص 454.
  18. فتح الباری، بیروت، دارالمعرفة، ج 3، ص 169.
  19. همان.
  20. همان.
  21. ابن حجر، همان کتاب، ج 1، ص 69. البته در صفحات آینده خواهیم گفت که تغییر محل مقام، مورد اعتراض امامان معصوم و جانشینان واقعی پیامبر واقع شده است.
  22. همان.
  23. همان.
  24. حسین عبدالله سلامه، تاریخ عمارة مسجدالحرام، جده، 1400 هـ.ق. الکتاب العربی السعودی، ص 150.
  25. کلینی، الروضة من الکافی، ط 2، تهران، 1389 هـ.ق. دارالکتب الاسلامیه، ص 63ـ58.
  26. سوره حج، آیه 27.
  27. صدوق، علل الشرایع، نجف، مکتبة الحیدریة، ص 423.
  28. شیخ حر عاملی، همان مدرک، ج 13، ص 422، ح 18112.
  29. همان، ص 350، ح 17920؛ توضیح: خوانندگان گرامی توجه داشته باشند که نظر فقهای شیعه در مورد محدوده طواف بدین شرح است: الف) امام خمینی: در صورت امکان ولو در وقت خلوت باید طواف در حد بین مقام ابراهیم و خانه که مسافت بیست و شش ذراع و نیم است باشد و دورتر از آن حد، کفایت نمی‌کند و در صورت عدم امکان ولو در وقت خلوت، طواف در خارج حد مزبور مانع ندارد با مراعات الاقراب فالاقرب. (امام خمینی، مناسک حج، قم، پاسدار اسلام، ص 121). ب) آیت الله خویی: ظاهر این است که طواف در دورتر از این مسافت بیست و شش ذراع و نیم نیز کافی باشد؛ خصوصاً برای کسانی که در این مسافت نتوانند طواف کنند یا طواف در آن بر آن‌ها مشقت داشته باشد و مراعات احتیاط با قدرت و تمکن بهتر و اولی است. (افتخاری، آراء المراجع، قم، انتشارات دارالقرآن الکریم، ص 231). ج) آیت الله گلپایگانی: در صورت ازدحام طواف‌کنندگان، تا حدی که عرفاً اتصال آنان محفوظ باشد، در فاصله بیشتر از حد مذکور، در پشت مقام ابراهیم علیه‌السلام نیز طواف صحیح است، و در این حال تفاوتی بین مضطر و غیر آن نیست. (آداب و احکام حج، انتشارات دارالقرآن الکریم، ص 200).
  30. آیت الله داماد، کتاب الحج، (تقریر آیت الله جوادی آملی)، ج 1، ص 472.
  31. آیت الله داماد، همان مدرک، ص 462.