معجم البلدان (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
(ویرایش)
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
'''«مُعجَم اَلبُلدان»''' کتابی است بر پایه جغرافیا، نوشته ابوعبدالله [[یاقوت حموی]] جغرافیدان و تاریخ‌نویس مشهور قرن هفتم هجری قمری.
'''منبع:''' كتاب تاريخ نوشته‌هاى جغرافيايى در جهان اسلام
 
  
'''نویسنده:''' كراچكوفسكى ترجمه ابوالقاسم پاينده
+
{{مشخصات کتاب
  
==معجم البلدان ==
+
|عنوان=
  
انديشه تدوين فرهنگنامه جغرافيايى معجم البلدان براى ياقوت به سال 1218م/615 ه. در مرو پديد آمد و رنگ خاص كتاب از اوضاعى كه با تأليف آن پيوسته بود، بر ما معلوم مى شود. چنين رخ داد كه ياقوت با امام سمعانى، پسر مؤلّف الأنساب معروف در مجلسى بود و از كلمه حباشه نام محلى در جزيرة العرب، سخن رفت كه در [[حديث]] آمده بود و ياقوت بر بنيان اشتقاق كلمه مدلّل داشت كه بايد آن را با ضم «ح» خواند ولى يكى از حاضران مصر بود كه بايد حباشه با فتح «ح» خوانده شود و ياقوت نتوانست مرجع موثقى به تأييد نظر خود پيدا كند و با آن كه كتابخانه هاى مرو در آن هنگام پر از مراجع بود، از يافتن شاهد ناتوان ماند.
+
|تصویر= [[پرونده:معجم البلدان.jpg|240px|وسط]]
  
در اين هنگام مصمم شد تا فرهنگ جغرافيايى را توضيح كند بلكه تلفظ درست آن‌ها را نيز بدست دهد. بنابراين كتاب وى از نوع آن فرهنگ‌هاى لغوى است كه از قرن نهم به بعد با آن روبرو شده ايم و اين نكته از كلمات خود ياقوت به هنگام وصف كتاب در مقدمه معلوم مى شود كه گويد: «كتابى است درباره نام شهرها و كوهها و دره ها و دشت‌ها و دهكده ها و جاها و وطن‌ها و درياها و رودها و بركه ها و بت‌ها» به همين جهت آن را معجم البلدان ناميده است.
+
|نویسنده= یاقوت حموی
  
با آن كه ياقوت راهى هموار در پيش داشت كه بسيار كسان از پيش پيموده بودند، باز هم بيم آن داشت كه به آن متهم شود كه از تأليف فرهنگ هدف جغرافيايى صرف دارد، بدين جهت بيشتر از هر چيز كوشش دارد تا مطالب خود را با شواهدى از [[قرآن]] و [[حديث]] تأييد كند.
+
|موضوع= جغرافیای کشورهای اسلامی
  
اشاره مى كند كه آيات خالق و دلايل قدرت او بر همه زمين گسترده است، از اين رو در قرائت سفرنامه ها و اطلاع از وضع شهرها فوايد بزرگ هست و اندرزهاى نكو و مرد پارسا مى بايد كه در اثناى سفر مشاهدات خود را به منظور فايده معاصران و نسل‌هاى بعد يادداشت و تدوين كند.
+
|زبان= عربی
  
ياقوت از اين نكته كه اطلاعات جغرافيايى از لحاظ علمى نيز اهميت دارد غافل نيست. به عقيده او نسخه‌برداران و روايتگرانى كه نام‌ها را بى‌دقت مى پذيرند، غالباً آن‌ها را به خطا ثبت مى كنند در صورتى كه همه مردم به ضبط درست اعلام نياز دارند. حاكمان و قانونگذاران بايد از فتح هر شهر بدست مسلمانان خبر داشته باشند كه چگونه انجام گرفته تا خراج شهر را تعيين توانند كرد. اهل [[حديث]] بايد علما و مجتهدان معروف هر ولايت را بشناسند. اطلاع يافتن از آب و هوا و اوضاع طبيعى براى طبيبان اهميت دارد. منجمان نيز بايد منازل نجوم را بدانند تا طالع بلاد را توانند ديد. شاعران و عالمان لغت بايد تلفظ نام مكان‌ها و رودها و كوه‌ها و چاه‌ها را درست بدانند تا خطا نكنند و مضحكه مردم دانا نشوند. ياقوت شرحى را كه در مقامات حريرى آمده كه يكى از دانشمندان بزرگ دوران از تعيين محلى عاجز مانده بود، شاهد گفتار خود مى گيرد.
+
|تعداد جلد= 5
  
همه اين دلايل كه ياقوت آورده در حد خود موجه است و بار ديگر تصورى از آن ملاحظات عملى كه نوشته هاى جغرافيايى را به نزد مؤلفان مسلمان پديد آورد و به كمال رسانيد بدست مى دهد كه البته ياقوت همه را ياد نمى كند.
+
|عنوان افزوده1=
  
در آخر مقدمه نام جغرافى شناسان سلف را به تفصيل مى آورد، اما نبايد پنداشت كه نام همه مؤلفاتى را كه مرجع وى بوده اند، آورده است. سابقاً بسيارى از آن‌ها را نام برديم و درباره بعضيشان فقط بر ياقوت تكيه داشتيم زيرا متن آثارى كه از آن‌ها نقل كرده به جا نمانده است.
+
|افزوده1=
  
ياقوت مقدمه را با تحليل كتاب و روش تأليف آن بسر مى برد؛ كه روزن اين قسمت را در تحقيقى كه از آن ياد كرديم تا حدى روشن كرده است. ياقوت تقاضاى كسانى را كه به اصرار خواستار اختصار كتاب وى بوده اند با خشونت رد كرده و در اين مورد به حكايتى از جاحظ در معايب اختصار كتب استشهاد مى كند.
+
|عنوان افزوده2=
  
به دنبال مقدمه پنج باب هست كه به منزله مدخل كتاب است:
+
|افزوده2=
  
* باب نخست از نظريات مختلف درباره شكل زمين بر اساس جغرافياى رياضى كه ماهيت آن را مى شناسيم سخن دارد و خود او زمين را به شكل كره مى داند كه فلك چون مغناطيس از هر طرف آن را مى كشد.
+
|لینک= [http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/38772/معجم-البلدان  معجم البلدان]
  
* باب دوم از نظام تقسيم اقاليم گفتگو دارد و ضمناً بروج دوازده‌گانه و بلاد متعلق بدان و راه‌هاى عملى براى تعيين قبله هر شهر را نيز ياد مى كند.
+
}}
  
* باب سوم در تفسير اصطلاحات جغرافيايى است كه از بريد، فرسخ، ميل و عنوان ناحيه ها چون اقليم، كوره، ولايت، استان، رستاق، طسوج، جند، آباد، سكه، و مصر گفتگو مى كند، آنگاه اصطلاحات جغرافيايى نجومى را چون طول، عرض، درجه و دقيقه و اصطلاحات مخصوص خراج و درآمد زمين را چون صلح، سلم، عنوة، خراج، فى ء، غنيمت، [[صدقه]]، [[خمس]] و اقطاع شرح مى دهد.
+
==موضوع کتاب==
  
* باب چهارم فهرست بلادى است كه مسلمانان گشوده اند به ترتيب خراجى كه از هر يك وصول مى شود.
+
این کتاب شامل مهمترین مصادر جغرافی در فرهنگ [[اسلام|اسلامی]] است. بیش از ۱۵۰۳۸ موضوع جغرافیایی پیرامون شهرهای عالم در آن مطرح شده است که از جانب غرب، [[اندلس]] و از جانب شرق، چین را شامل می شود. معلومات و اطلاعات این کتاب، منحصر به جغرافیا نیست بلکه یک دایرة المعارف روش مند است که به موضوعات [[تاریخ]]، علم انساب، لغت، ادب، آداب و رسوم و تراجم هم پرداخته است.
  
* باب پنجم بحثى مقدماتى است در اخبار بلاد و مردم نواحى مختلف و طبقه بندى ممالك از لحاظ منزلت و اهميت كه بابل به مقام اوّل است سپس هند، آنگاه چين بعد ترك بعد روم.
+
==اندیشه تدوین معجم البلدان==
  
از پس اين باب‌هاى مقدمه وار كه پنجاه صفحه كتاب را مى گيرد فرهنگ به معناى دقيق آغاز مى شود.
+
اندیشه تدوین فرهنگنامه جغرافیایى معجم البلدان براى یاقوت به سال ۱۲۱۸م/۶۱۵ه. در مرو پدید آمد و رنگ خاص کتاب از اوضاعى که با تألیف آن پیوسته بود، بر ما معلوم مى شود. چنین رخ داد که یاقوت با امام سمعانى، پسر مؤلّف الأنساب معروف در مجلسى بود و از کلمه «حباشه» نام محلى در جزیرة العرب، سخن رفت که در [[حدیث]] آمده بود و یاقوت بر بنیان اشتقاق کلمه مدلّل داشت که باید آن را با ضم «ح» خواند ولى یکى از حاضران مصرّ بود که باید حباشه با فتح «ح» خوانده شود و یاقوت نتوانست مرجع موثقى به تأیید نظر خود پیدا کند و با آن که کتابخانه هاى مرو در آن هنگام پر از مراجع بود، از یافتن شاهد ناتوان ماند.  
  
نام مكان‌ها مانند فرهنگ‌هاى سابق به ترتيب ابجدى آمده ولى فراموش نبايد كرد كه ترتيب كلمات وابسته به يك حرف گاه به خلاف سابق است. پس از نام، توضيحاتى مفصل درباره تلفظ آن با ذكر اختلاف قرائت‌ها هست. غالبا ياقوت به توضيح منشأ و اصل كلمه مى پردازد و به عادت لغت شناسان عرب مى خواهد كلمه را از مايه لغات عربى درآورد. جز در موارد استثنايى از انديشه عربى نبودن آن غافل است و بحث لغوى معمولاً با شواهدى از شاعران عرب كه مى توان در كار تلفظ درست بر آن‌ها تكيه كرد همراه است و گاه مقياس تلفظ كلمه به كمك بحر و قافيه شعر مشخص مى شود پس از آن طول و عرض مكان و برج مخصوص آن معين مى شود.
+
در این هنگام مصمم شد تا فرهنگ جغرافیایى را توضیح کند بلکه تلفظ درست آن‌ها را نیز بدست دهد. بنابراین کتاب وى از نوع آن فرهنگ‌هاى لغوى است که از قرن نهم به بعد با آن روبرو شده ایم و این نکته از کلمات خود یاقوت به هنگام وصف کتاب در مقدمه معلوم مى شود که گوید: «کتابى است درباره نام شهرها و کوهها و دره ها و دشت‌ها و دهکده ها و جاها و وطن‌ها و دریاها و رودها و برکه ها و بت‌ها» به همین جهت آن را معجم البلدان نامیده است.
  
به دنبال آن، قسمت تاريخى است كه از اصل محل جغرافيايى و كيفيت پيدايش و سكنه و نقش تاريخى آن بحث مى كند و غالباً اخبار و داستان‌هاى متعلق بدان را نيز همراه دارد. اگر نام محل در [[قرآن]] آمده شاهد آن نقل مى شود. اگر مسلمانان آن را گشوده اند، تاريخ فتح گفته مى شود و تقريباً هميشه از نام دانشوران محل بخصوص فقها و اهل [[حديث]] و نام استادان و شاگردانشان سخن مى رود.  
+
==امتیازات معجم البلدان==
 +
 +
با آنکه یاقوت راهى هموار در پیش داشت که بسیار کسان از پیش پیموده بودند، باز هم بیم آن داشت که به آن متهم شود که از تألیف فرهنگ هدف جغرافیایى صرف دارد، بدین جهت بیشتر از هر چیز کوشش دارد تا مطالب خود را با شواهدى از [[قرآن]] و [[حدیث]] تأیید کند. اشاره مى کند که آیات خالق و دلایل قدرت او بر همه زمین گسترده است، از این رو در قرائت سفرنامه ها و اطلاع از وضع شهرها فواید بزرگ هست و اندرزهاى نکو و مرد پارسا مى باید که در اثناى سفر مشاهدات خود را به منظور فایده معاصران و نسل‌هاى بعد یادداشت و تدوین کند.  
  
به علاوه در بعضى از موارد ياقوت از جاها و شهرهايى كه ديده گزارشى دقيق دارد. از بناهاى مختلف، قلعه ها، بندرها و عادات و اخلاق قبايل و اقوام به تفصيل سخن مى كند و از عجايب بلاد دور غافل نمى ماند. ضمن سخن حكايات جالب و نكته ها و لطيفه ها و اشعار منتخب و گهگاه قطعات يا رسائل كامل از مؤلفان سابق نقل مى شود و يك مقاله مستقل ده و پانزده صفحه اى به وجود مى آيد.
+
یاقوت از این نکته که اطلاعات جغرافیایى از لحاظ علمى نیز اهمیت دارد غافل نیست. به عقیده او نسخه‌برداران و روایتگرانى که نام‌ها را بى‌دقت مى پذیرند، غالباً آن‌ها را به خطا ثبت مى کنند در صورتى که همه مردم به ضبط درست اعلام نیاز دارند. حاکمان و قانونگذاران باید از فتح هر شهر بدست مسلمانان خبر داشته باشند که چگونه انجام گرفته تا [[خراج]] شهر را تعیین توانند کرد. اهل [[حدیث]] باید علما و مجتهدان معروف هر ولایت را بشناسند. اطلاع یافتن از آب و هوا و اوضاع طبیعى براى طبیبان اهمیت دارد. منجمان نیز باید منازل نجوم را بدانند تا طالع بلاد را توانند دید. شاعران و عالمان لغت باید تلفظ نام مکان‌ها و رودها و کوه‌ها و چاه‌ها را درست بدانند تا خطا نکنند و مضحکه مردم دانا نشوند. یاقوت شرحى را که در مقامات حریرى آمده که یکى از دانشمندان بزرگ دوران از تعیین محلى عاجز مانده بود، شاهد گفتار خود مى گیرد.
  
البته همه كلمات فرهنگ چنين مفصل نيست. قسمت لغوى هميشه هست ولى به هنگام سخن از محلى گمنام يا نامعروف طبعا قسمت تاريخى وجود ندارد. در اين موارد قسمت نجومى نيز نيست و مشخصات و محل به تقريب معين مى شود و گاه توضيح كلى كلمه با يك سطر بسر مى رود.
+
همه این دلایل که یاقوت آورده در حد خود موجه است و بار دیگر تصورى از آن ملاحظات عملى که نوشته هاى جغرافیایى را به نزد مؤلفان مسلمان پدید آورد و به کمال رسانید بدست مى دهد که البته یاقوت همه را یاد نمى کند.
  
گفتگو از منابع فرهنگ ياقوت ضرورت ندارد. در فصول پيشين مكرر از آن سخن داشته ايم و گفته ايم كه وى همه مطالب جغرافيايى را كه طى شش قرن روى هم انبوه شده بود فراهم آورد. با آن كه مؤلف سليقه لغوى دارد اما اين كتاب جامع چنانكه مكرر معلوم داشته ايم به جغرافياى لغوى يا توصيفى بس نكرده شامل جغرافياى نجومى نيز هست و در آن زمينه از منابعى كه گاه به جا نيست مطالبى به دست مى دهد.  
+
یاقوت حموی ادیبى گسترده افق و نویسنده اى پرکار و ذوفنون بود. بدون نیاز به گفتگو از مؤلفات مفقود وى کافى است معجم الأدباء را یاد کنیم که به حجم و اهمیت از فرهنگ جغرافیایى  (معجم البلدان) کمتر نیست، بلکه از لحاظ مطالب تاریخى و فرهنگى جهان اسلام از آن برتر است. یاقوت را با محققى چون [[ابوریحان بیرونی|بیرونى]]، که در سطح جهانى است یا جهانگردى از نوع مسعودى و مقدسى برابر نمى توان گرفت، اما با قیاس به گروه جغرافى‌شناسان لغوى چون بکرى، یاقوت نه فقط از لحاظ فراوانى و تنوع مطالب بلکه از لحاظ روش مستقل و هوشمندانه نیز از همه آن‌ها سر است. به همین دلایل تألیف جغرافیایى او به حق ختم دوران پیش از حمله مغول به شمار مى رود و خود او را نیز به صف بزرگترین جغرافى شناسان آن دوران مى توان شمرد و فرهنگ وى تا به روزگار ما مرجعى موثق و بى مانند است.
  
هونيگمان اين موضوع را در كتاب خويش راجع به هفت اقليم با دقت كامل روشن كرده و از بعض موارد فرهنگ نيز معلوم مى شود. مثلاً ياقوت از ميان همه زيج‌ها (يعنى جدول‌هاى نجومى) به زيج ابوعون اسحاق بن على توجه خاص داشته كه براى كارشناس بزرگى چون نالينو شناخته نبوده و شباهت آن را با صورة الأرض خوارزمى از روى قطعات منقول ياقوت اثبات كرده است. از اينجا توان دانست كه ياقوت حتى در اين زمينه كه چندان مورد توجه وى نبوده منابعى به دسترس داشته كه به ما نرسيده است.
+
==روش تألیف کتاب==
  
مطالب ياقوت فوق العاده متنوع است و مانند نمايندگان مكتب كلاسيك در عالم اسلام محصور نمانده و نيز مانند نمايندگان مكتب لغوى براى مواضع جزيرة العرب اهميت استثنايى قائل نشده و چنان كه ديديم به جهان اسلام و شرق دور به يك شكل توجه كرده و اين قضيه درباره اروپاى شرقى و شمالى نيز صادق است. البته مشرق را بهتر از مغرب مى شناسد ولى از ناحيه اخير نيز گاه اطلاعاتى مى دهد كه نمودار وسعت معرفت وى از اوضاع آنجاست.
+
در آخر مقدمه نام جغرافى شناسان سلف را به تفصیل مى آورد، اما نباید پنداشت که نام همه مؤلفاتى را که مرجع وى بوده اند، آورده است. سابقاً بسیارى از آن‌ها را نام بردیم و درباره بعضیشان فقط بر یاقوت تکیه داشتیم زیرا متن آثارى که از آن‌ها نقل کرده به جا نمانده است.
  
آمارى مدلل داشته كه ياقوت تنها مؤلفى است كه قطعاتى از دو كتاب مفقود دو مؤلف سيسيلى را نگاه داشته، يكى ابوعلى حسن (حدود سال 1050) و ديگرى ابن قطاع (متوفى به سال 1121/ 515 ه) كه همه اطلاعات خود را درباره جزيره مذكور از آن‌ها گرفته است. به عكس اين اطلاعات وى درباره ايتاليا نوعا خوب نبوده و همين قضيه چنان كه زيبولت گويد درباره كرس، لومباردى، كالابريا، مالت و جز آن صادق است.
+
یاقوت مقدمه را با تحلیل کتاب و روش تألیف آن بسر مى برد؛ که روزن این قسمت را در تحقیقى که از آن یاد کردیم تا حدى روشن کرده است. یاقوت تقاضاى کسانى را که به اصرار خواستار اختصار کتاب وى بوده اند با خشونت رد کرده و در این مورد به حکایتى از جاحظ در معایب اختصار کتب استشهاد مى کند.
  
به جز فرهنگ بزرگ، دو كتاب جغرافى ديگر با نام ياقوت ارتباط دارد كه پيش از فرهنگ چاپ شده بود و پس از آن بى‌ارزش شد: يكى، كه پس از فرهنگ بزرگ و با هدفى خاص تأليف شده، عنوان كتاب المشترك وضعا والمتفرق صقعا دارد يعنى فرهنگ جاهايى است كه نام آن مشترك است. از عبارات خود ياقوت در مقدمه كتاب معلوم مى شود كه آن را از فرهنگ بزرگ استخراج كرده تا مراجعه به آن آسان باشد. مطالب كتاب بسيار مختصر است و همه استطرادهايى كه مايه اعتبار منبع اصلى است. افتاده و چون از پس فرهنگ بزرگ تأليف شده گاه مطالبى مختصر بدان افزوده شده كه در فرهنگ بزرگ نيست. در اين گونه موارد مراجعه بدان مفيد تواند بود. مطالب آن از لحاظ تعداد مفصل است و يك هزار و نود و يك نام مربوط به چهارهزار و دويست و شصت و يك محل جغرافيايى در آن هست.
+
به دنبال مقدمه پنج باب هست که به منزله مدخل کتاب است:
  
كتاب ديگر كه عنوان متكلفانه مراصد الاطلاع على اسماء الأمكنة والبقاع دارد و جوينبول متن آن را چاپ كرده كار ياقوت نيست و مختصرى از فرهنگ بزرگ است كه يكصد سال بعد ظاهرا به وسيله شخصى به نام صفى الدّين عبدالمؤمن بن عبدالحكم (متوفى به سال 1338/ 739 ه) فراهم شده و هنوز درباره مؤلف آن اختلاف هست.  
+
*باب نخست از نظریات مختلف درباره شکل زمین بر اساس جغرافیاى ریاضى که ماهیت آن را مى شناسیم سخن دارد و خود او زمین را به شکل کره مى داند که فلک چون مغناطیس از هر طرف آن را مى کشد.
  
رنو، كه متن چاپ شده را با دقت كامل مطالعه كرده به اين نتيجه رسيده كه دست كم سه مختصر يا سه رونويس با يك عنوان وجود داشته كه فقط يكى از ياقوت بوده كه به ما نرسيده است. با توجه به نظر ياقوت درباره «مختصر نامه ها» كه در آخر مقدمه فرهنگ بزرگ آمده وجود تأليفى از اين گونه متعلق به او مشكوك مى نمايد. رنو مختصر دوم را از عبدالمؤمن مذكور مى داند و سومى را به سيوطى مشهور نسبت مى دهد. كتاب اخير در همين اواخر بدست آمده و جوينبول آن را در شش جلد چاپ كرده كه مورد توجه بسيار شده تا آنجا كه كار ووستنفلد را در مورد چاپ فرهنگ بزرگ به نسبت زياد آسان كرده است و اكنون نيز از اين جهت اهميت دارد كه مى توان نكات پيچيده فرهنگ بزرگ را به وسيله آن توضيح كرد. البته اضافات جوينبول بر كتاب مذكور هميشه مفيد و پرارزش خواهد ماند.
+
*باب دوم از نظام تقسیم اقالیم گفتگو دارد و ضمناً بروج دوازده‌گانه و بلاد متعلق بدان و راه‌هاى عملى براى تعیین [[قبله]] هر شهر را نیز یاد مى کند.
  
ياقوت اديبى گسترده افق و نويسنده اى پركار و ذوفنون بود. بدون نياز به گفتگو از مؤلفات مفقود وى كافى است معجم الأدباء را ياد كنيم كه به حجم و اهميت از فرهنگ جغرافيايى  (معجم البلدان ) كمتر نيست، بلكه از لحاظ مطالب تاريخى و فرهنگى جهان اسلام از آن برتر است. ياقوت را با محققى چون بيرونى، كه در سطح جهانى است يا جهانگردى از نوع مسعودى و مقدسى برابر نمى توان گرفت اما با قياس به گروه جغرافى‌شناسان لغوى چون بكرى، ياقوت نه فقط از لحاظ فراوانى و تنوع مطالب بلكه از لحاظ روش مستقل و هوشمندانه نيز از همه آن‌ها سر است. به همين دلايل تأليف جغرافيايى او به حق ختم دوران پيش از حمله مغول به شمار مى رود و خود او را نيز به صف بزرگترين جغرافى شناسان آن دوران مى توان شمرد و فرهنگ وى تا به روزگار ما مرجعى موثق و بى مانند است.
+
*باب سوم در تفسیر اصطلاحات جغرافیایى است که از برید، فرسخ، میل و عنوان ناحیه ها چون اقلیم، کوره، ولایت، استان، رستاق، طسوج، جند، آباد، سکه، و مصر گفتگو مى کند، آنگاه اصطلاحات جغرافیایى نجومى را چون طول، عرض، درجه و دقیقه و اصطلاحات مخصوص خراج و درآمد زمین را چون صلح، سلم، عنوة، خراج، فىء، غنیمت، [[صدقه]]، [[خمس]] و اقطاع شرح مى دهد.
 +
 
 +
*باب چهارم فهرست بلادى است که مسلمانان گشوده اند به ترتیب خراجى که از هر یک وصول مى شود.
 +
 
 +
*باب پنجم بحثى مقدماتى است در اخبار بلاد و مردم نواحى مختلف و طبقه بندى ممالک از لحاظ منزلت و اهمیت که بابل به مقام اوّل است سپس هند، آنگاه چین بعد ترک بعد روم.
 +
 
 +
از پس این باب‌هاى مقدمه وار که پنجاه صفحه کتاب را مى گیرد فرهنگ به معناى دقیق آغاز مى شود.
 +
نام مکان‌ها مانند فرهنگ‌هاى سابق به ترتیب ابجدى آمده ولى فراموش نباید کرد که ترتیب کلمات وابسته به یک حرف گاه به خلاف سابق است. پس از نام، توضیحاتى مفصل درباره تلفظ آن با ذکر اختلاف قرائت‌ها هست. غالبا یاقوت به توضیح منشأ و اصل کلمه مى پردازد و به عادت لغت شناسان عرب مى خواهد کلمه را از مایه لغات عربى درآورد. جز در موارد استثنایى از اندیشه عربى نبودن آن غافل است و بحث لغوى معمولاً با شواهدى از شاعران عرب که مى توان در کار تلفظ درست بر آن‌ها تکیه کرد همراه است و گاه مقیاس تلفظ کلمه به کمک بحر و قافیه شعر مشخص مى شود پس از آن طول و عرض مکان و برج مخصوص آن معین مى شود.
 +
 
 +
به دنبال آن، قسمت تاریخى است که از اصل محل جغرافیایى و کیفیت پیدایش و سکنه و نقش تاریخى آن بحث مى کند و غالباً اخبار و داستان‌هاى متعلق بدان را نیز همراه دارد. اگر نام محل در [[قرآن]] آمده شاهد آن نقل مى شود. اگر مسلمانان آن را گشوده اند، تاریخ فتح گفته مى شود و تقریباً همیشه از نام دانشوران محل بخصوص [[فقها]] و اهل [[حدیث]] و نام استادان و شاگردانشان سخن مى رود.
 +
 
 +
به علاوه در بعضى از موارد یاقوت از جاها و شهرهایى که دیده گزارشى دقیق دارد. از بناهاى مختلف، قلعه ها، بندرها و عادات و اخلاق قبایل و اقوام به تفصیل سخن مى کند و از عجایب بلاد دور غافل نمى ماند. ضمن سخن حکایات جالب و نکته ها و لطیفه ها و اشعار منتخب و گهگاه قطعات یا رسائل کامل از مؤلفان سابق نقل مى شود و یک مقاله مستقل ده و پانزده صفحه اى به وجود مى آید.
 +
 
 +
البته همه کلمات فرهنگ چنین مفصل نیست. قسمت لغوى همیشه هست ولى به هنگام سخن از محلى گمنام یا نامعروف طبعا قسمت تاریخى وجود ندارد. در این موارد قسمت نجومى نیز نیست و مشخصات و محل به تقریب معین مى شود و گاه توضیح کلى کلمه با یک سطر بسر مى رود.
 +
 
 +
گفتگو از منابع فرهنگ یاقوت ضرورت ندارد. در فصول پیشین مکرر از آن سخن داشته ایم و گفته ایم که وى همه مطالب جغرافیایى را که طى شش قرن روى هم انبوه شده بود فراهم آورد. با آن که مؤلف سلیقه لغوى دارد اما این کتاب جامع چنانکه مکرر معلوم داشته ایم به جغرافیاى لغوى یا توصیفى بس نکرده شامل جغرافیاى نجومى نیز هست و در آن زمینه از منابعى که گاه به جا نیست مطالبى به دست مى دهد.
 +
 
 +
هونیگمان این موضوع را در کتاب خویش راجع به هفت اقلیم با دقت کامل روشن کرده و از بعض موارد فرهنگ نیز معلوم مى شود. مثلاً یاقوت از میان همه زیج‌ها (یعنى جدول‌هاى نجومى) به زیج ابوعون اسحاق بن على توجه خاص داشته که براى کارشناس بزرگى چون نالینو شناخته نبوده و شباهت آن را با صورة الأرض خوارزمى از روى قطعات منقول یاقوت اثبات کرده است. از اینجا توان دانست که یاقوت حتى در این زمینه که چندان مورد توجه وى نبوده منابعى به دسترس داشته که به ما نرسیده است.
 +
 
 +
مطالب یاقوت فوق العاده متنوع است و مانند نمایندگان مکتب کلاسیک در عالم [[اسلام]] محصور نمانده و نیز مانند نمایندگان مکتب لغوى براى مواضع جزیرة العرب اهمیت استثنایى قائل نشده و چنان که دیدیم به جهان اسلام و شرق دور به یک شکل توجه کرده و این قضیه درباره اروپاى شرقى و شمالى نیز صادق است. البته مشرق را بهتر از مغرب مى شناسد ولى از ناحیه اخیر نیز گاه اطلاعاتى مى دهد که نمودار وسعت معرفت وى از اوضاع آنجاست.
 +
 
 +
آمارى مدلل داشته که یاقوت تنها مؤلفى است که قطعاتى از دو کتاب مفقود دو مؤلف سیسیلى را نگاه داشته، یکى ابوعلى حسن (حدود سال ۱۰۵۰) و دیگرى ابن قطاع (متوفى به سال ۱۱۲۱/ ۵۱۵ ه) که همه اطلاعات خود را درباره جزیره مذکور از آن‌ها گرفته است. به عکس این اطلاعات وى درباره ایتالیا نوعا خوب نبوده و همین قضیه چنان که زیبولت گوید درباره کرس، لومباردى، کالابریا، مالت و جز آن صادق است.
 +
 
 +
==دو کتاب جغرافى دیگر==
 +
 
 +
به جز فرهنگ بزرگ، دو کتاب جغرافى دیگر با نام یاقوت ارتباط دارد که پیش از فرهنگ چاپ شده بود و پس از آن بى‌ارزش شد: یکى، که پس از فرهنگ بزرگ و با هدفى خاص تألیف شده، عنوان کتاب المشترک وضعا والمتفرق صقعا نام دارد یعنى فرهنگ جاهایى است که نام آن مشترک است. از عبارات خود یاقوت در مقدمه کتاب معلوم مى شود که آن را از فرهنگ بزرگ استخراج کرده تا مراجعه به آن آسان باشد. مطالب کتاب بسیار مختصر است و همه استطرادهایى که مایه اعتبار منبع اصلى است افتاده و چون از پس فرهنگ بزرگ تألیف شده گاه مطالبى مختصر بدان افزوده شده که در فرهنگ بزرگ نیست. در این گونه موارد مراجعه بدان مفید تواند بود. مطالب آن از لحاظ تعداد مفصل است و یک هزار و نود و یک نام مربوط به چهارهزار و دویست و شصت و یک محل جغرافیایى در آن هست.
 +
 
 +
کتاب دیگر که عنوان متکلفانه مراصد الاطلاع على اسماء الأمکنة والبقاع دارد و جوینبول متن آن را چاپ کرده کار یاقوت نیست و مختصرى از فرهنگ بزرگ است که یکصد سال بعد ظاهرا به وسیله شخصى به نام صفى الدّین عبدالمؤمن بن عبدالحکم (متوفى به سال ۱۳۳۸/ ۷۳۹ ه) فراهم شده و هنوز درباره مؤلف آن اختلاف هست.  
 +
 
 +
رنو، که متن چاپ شده را با دقت کامل مطالعه کرده به این نتیجه رسیده که دست کم سه مختصر یا سه رونویس با یک عنوان وجود داشته که فقط یکى از یاقوت بوده که به ما نرسیده است. با توجه به نظر یاقوت درباره «مختصر نامه ها» که در آخر مقدمه فرهنگ بزرگ آمده وجود تألیفى از این گونه متعلق به او مشکوک مى نماید. رنو مختصر دوم را از عبدالمؤمن مذکور مى داند و سومى را به سیوطى مشهور نسبت مى دهد. کتاب اخیر در همین اواخر بدست آمده و جوینبول آن را در شش جلد چاپ کرده که مورد توجه بسیار شده تا آنجا که کار ووستنفلد را در مورد چاپ فرهنگ بزرگ به نسبت زیاد آسان کرده است و اکنون نیز از این جهت اهمیت دارد که مى توان نکات پیچیده فرهنگ بزرگ را به وسیله آن توضیح کرد. البته اضافات جوینبول بر کتاب مذکور همیشه مفید و پرارزش خواهد ماند.
 +
 
 +
==منابع==
 +
 
 +
*كراچكوفسكى ترجمه ابوالقاسم پاينده، كتاب تاريخ نوشته‌هاى جغرافيايى در جهان اسلام.
 +
*معارف و معاریف، ج10، ص570، در دسترس در [http://www.hawzah.net/fa/question/questionview/11682?ParentID=83232#_ednref1 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: 3 اردیبهشت 1393.
 +
 
 +
==متن کتاب==
 +
[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/38772/معجم-البلدان '''معجم البلدان''']
 
[[رده:منابع جغرافیای اسلامی]]
 
[[رده:منابع جغرافیای اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۰۶

«مُعجَم اَلبُلدان» کتابی است بر پایه جغرافیا، نوشته ابوعبدالله یاقوت حموی جغرافیدان و تاریخ‌نویس مشهور قرن هفتم هجری قمری.

معجم البلدان.jpg
نویسنده یاقوت حموی
موضوع جغرافیای کشورهای اسلامی
زبان عربی
تعداد جلد 5

معجم البلدان

موضوع کتاب

این کتاب شامل مهمترین مصادر جغرافی در فرهنگ اسلامی است. بیش از ۱۵۰۳۸ موضوع جغرافیایی پیرامون شهرهای عالم در آن مطرح شده است که از جانب غرب، اندلس و از جانب شرق، چین را شامل می شود. معلومات و اطلاعات این کتاب، منحصر به جغرافیا نیست بلکه یک دایرة المعارف روش مند است که به موضوعات تاریخ، علم انساب، لغت، ادب، آداب و رسوم و تراجم هم پرداخته است.

اندیشه تدوین معجم البلدان

اندیشه تدوین فرهنگنامه جغرافیایى معجم البلدان براى یاقوت به سال ۱۲۱۸م/۶۱۵ه. در مرو پدید آمد و رنگ خاص کتاب از اوضاعى که با تألیف آن پیوسته بود، بر ما معلوم مى شود. چنین رخ داد که یاقوت با امام سمعانى، پسر مؤلّف الأنساب معروف در مجلسى بود و از کلمه «حباشه» نام محلى در جزیرة العرب، سخن رفت که در حدیث آمده بود و یاقوت بر بنیان اشتقاق کلمه مدلّل داشت که باید آن را با ضم «ح» خواند ولى یکى از حاضران مصرّ بود که باید حباشه با فتح «ح» خوانده شود و یاقوت نتوانست مرجع موثقى به تأیید نظر خود پیدا کند و با آن که کتابخانه هاى مرو در آن هنگام پر از مراجع بود، از یافتن شاهد ناتوان ماند.

در این هنگام مصمم شد تا فرهنگ جغرافیایى را توضیح کند بلکه تلفظ درست آن‌ها را نیز بدست دهد. بنابراین کتاب وى از نوع آن فرهنگ‌هاى لغوى است که از قرن نهم به بعد با آن روبرو شده ایم و این نکته از کلمات خود یاقوت به هنگام وصف کتاب در مقدمه معلوم مى شود که گوید: «کتابى است درباره نام شهرها و کوهها و دره ها و دشت‌ها و دهکده ها و جاها و وطن‌ها و دریاها و رودها و برکه ها و بت‌ها» به همین جهت آن را معجم البلدان نامیده است.

امتیازات معجم البلدان

با آنکه یاقوت راهى هموار در پیش داشت که بسیار کسان از پیش پیموده بودند، باز هم بیم آن داشت که به آن متهم شود که از تألیف فرهنگ هدف جغرافیایى صرف دارد، بدین جهت بیشتر از هر چیز کوشش دارد تا مطالب خود را با شواهدى از قرآن و حدیث تأیید کند. اشاره مى کند که آیات خالق و دلایل قدرت او بر همه زمین گسترده است، از این رو در قرائت سفرنامه ها و اطلاع از وضع شهرها فواید بزرگ هست و اندرزهاى نکو و مرد پارسا مى باید که در اثناى سفر مشاهدات خود را به منظور فایده معاصران و نسل‌هاى بعد یادداشت و تدوین کند.

یاقوت از این نکته که اطلاعات جغرافیایى از لحاظ علمى نیز اهمیت دارد غافل نیست. به عقیده او نسخه‌برداران و روایتگرانى که نام‌ها را بى‌دقت مى پذیرند، غالباً آن‌ها را به خطا ثبت مى کنند در صورتى که همه مردم به ضبط درست اعلام نیاز دارند. حاکمان و قانونگذاران باید از فتح هر شهر بدست مسلمانان خبر داشته باشند که چگونه انجام گرفته تا خراج شهر را تعیین توانند کرد. اهل حدیث باید علما و مجتهدان معروف هر ولایت را بشناسند. اطلاع یافتن از آب و هوا و اوضاع طبیعى براى طبیبان اهمیت دارد. منجمان نیز باید منازل نجوم را بدانند تا طالع بلاد را توانند دید. شاعران و عالمان لغت باید تلفظ نام مکان‌ها و رودها و کوه‌ها و چاه‌ها را درست بدانند تا خطا نکنند و مضحکه مردم دانا نشوند. یاقوت شرحى را که در مقامات حریرى آمده که یکى از دانشمندان بزرگ دوران از تعیین محلى عاجز مانده بود، شاهد گفتار خود مى گیرد.

همه این دلایل که یاقوت آورده در حد خود موجه است و بار دیگر تصورى از آن ملاحظات عملى که نوشته هاى جغرافیایى را به نزد مؤلفان مسلمان پدید آورد و به کمال رسانید بدست مى دهد که البته یاقوت همه را یاد نمى کند.

یاقوت حموی ادیبى گسترده افق و نویسنده اى پرکار و ذوفنون بود. بدون نیاز به گفتگو از مؤلفات مفقود وى کافى است معجم الأدباء را یاد کنیم که به حجم و اهمیت از فرهنگ جغرافیایى (معجم البلدان) کمتر نیست، بلکه از لحاظ مطالب تاریخى و فرهنگى جهان اسلام از آن برتر است. یاقوت را با محققى چون بیرونى، که در سطح جهانى است یا جهانگردى از نوع مسعودى و مقدسى برابر نمى توان گرفت، اما با قیاس به گروه جغرافى‌شناسان لغوى چون بکرى، یاقوت نه فقط از لحاظ فراوانى و تنوع مطالب بلکه از لحاظ روش مستقل و هوشمندانه نیز از همه آن‌ها سر است. به همین دلایل تألیف جغرافیایى او به حق ختم دوران پیش از حمله مغول به شمار مى رود و خود او را نیز به صف بزرگترین جغرافى شناسان آن دوران مى توان شمرد و فرهنگ وى تا به روزگار ما مرجعى موثق و بى مانند است.

روش تألیف کتاب

در آخر مقدمه نام جغرافى شناسان سلف را به تفصیل مى آورد، اما نباید پنداشت که نام همه مؤلفاتى را که مرجع وى بوده اند، آورده است. سابقاً بسیارى از آن‌ها را نام بردیم و درباره بعضیشان فقط بر یاقوت تکیه داشتیم زیرا متن آثارى که از آن‌ها نقل کرده به جا نمانده است.

یاقوت مقدمه را با تحلیل کتاب و روش تألیف آن بسر مى برد؛ که روزن این قسمت را در تحقیقى که از آن یاد کردیم تا حدى روشن کرده است. یاقوت تقاضاى کسانى را که به اصرار خواستار اختصار کتاب وى بوده اند با خشونت رد کرده و در این مورد به حکایتى از جاحظ در معایب اختصار کتب استشهاد مى کند.

به دنبال مقدمه پنج باب هست که به منزله مدخل کتاب است:

  • باب نخست از نظریات مختلف درباره شکل زمین بر اساس جغرافیاى ریاضى که ماهیت آن را مى شناسیم سخن دارد و خود او زمین را به شکل کره مى داند که فلک چون مغناطیس از هر طرف آن را مى کشد.
  • باب دوم از نظام تقسیم اقالیم گفتگو دارد و ضمناً بروج دوازده‌گانه و بلاد متعلق بدان و راه‌هاى عملى براى تعیین قبله هر شهر را نیز یاد مى کند.
  • باب سوم در تفسیر اصطلاحات جغرافیایى است که از برید، فرسخ، میل و عنوان ناحیه ها چون اقلیم، کوره، ولایت، استان، رستاق، طسوج، جند، آباد، سکه، و مصر گفتگو مى کند، آنگاه اصطلاحات جغرافیایى نجومى را چون طول، عرض، درجه و دقیقه و اصطلاحات مخصوص خراج و درآمد زمین را چون صلح، سلم، عنوة، خراج، فىء، غنیمت، صدقه، خمس و اقطاع شرح مى دهد.
  • باب چهارم فهرست بلادى است که مسلمانان گشوده اند به ترتیب خراجى که از هر یک وصول مى شود.
  • باب پنجم بحثى مقدماتى است در اخبار بلاد و مردم نواحى مختلف و طبقه بندى ممالک از لحاظ منزلت و اهمیت که بابل به مقام اوّل است سپس هند، آنگاه چین بعد ترک بعد روم.

از پس این باب‌هاى مقدمه وار که پنجاه صفحه کتاب را مى گیرد فرهنگ به معناى دقیق آغاز مى شود. نام مکان‌ها مانند فرهنگ‌هاى سابق به ترتیب ابجدى آمده ولى فراموش نباید کرد که ترتیب کلمات وابسته به یک حرف گاه به خلاف سابق است. پس از نام، توضیحاتى مفصل درباره تلفظ آن با ذکر اختلاف قرائت‌ها هست. غالبا یاقوت به توضیح منشأ و اصل کلمه مى پردازد و به عادت لغت شناسان عرب مى خواهد کلمه را از مایه لغات عربى درآورد. جز در موارد استثنایى از اندیشه عربى نبودن آن غافل است و بحث لغوى معمولاً با شواهدى از شاعران عرب که مى توان در کار تلفظ درست بر آن‌ها تکیه کرد همراه است و گاه مقیاس تلفظ کلمه به کمک بحر و قافیه شعر مشخص مى شود پس از آن طول و عرض مکان و برج مخصوص آن معین مى شود.

به دنبال آن، قسمت تاریخى است که از اصل محل جغرافیایى و کیفیت پیدایش و سکنه و نقش تاریخى آن بحث مى کند و غالباً اخبار و داستان‌هاى متعلق بدان را نیز همراه دارد. اگر نام محل در قرآن آمده شاهد آن نقل مى شود. اگر مسلمانان آن را گشوده اند، تاریخ فتح گفته مى شود و تقریباً همیشه از نام دانشوران محل بخصوص فقها و اهل حدیث و نام استادان و شاگردانشان سخن مى رود.

به علاوه در بعضى از موارد یاقوت از جاها و شهرهایى که دیده گزارشى دقیق دارد. از بناهاى مختلف، قلعه ها، بندرها و عادات و اخلاق قبایل و اقوام به تفصیل سخن مى کند و از عجایب بلاد دور غافل نمى ماند. ضمن سخن حکایات جالب و نکته ها و لطیفه ها و اشعار منتخب و گهگاه قطعات یا رسائل کامل از مؤلفان سابق نقل مى شود و یک مقاله مستقل ده و پانزده صفحه اى به وجود مى آید.

البته همه کلمات فرهنگ چنین مفصل نیست. قسمت لغوى همیشه هست ولى به هنگام سخن از محلى گمنام یا نامعروف طبعا قسمت تاریخى وجود ندارد. در این موارد قسمت نجومى نیز نیست و مشخصات و محل به تقریب معین مى شود و گاه توضیح کلى کلمه با یک سطر بسر مى رود.

گفتگو از منابع فرهنگ یاقوت ضرورت ندارد. در فصول پیشین مکرر از آن سخن داشته ایم و گفته ایم که وى همه مطالب جغرافیایى را که طى شش قرن روى هم انبوه شده بود فراهم آورد. با آن که مؤلف سلیقه لغوى دارد اما این کتاب جامع چنانکه مکرر معلوم داشته ایم به جغرافیاى لغوى یا توصیفى بس نکرده شامل جغرافیاى نجومى نیز هست و در آن زمینه از منابعى که گاه به جا نیست مطالبى به دست مى دهد.

هونیگمان این موضوع را در کتاب خویش راجع به هفت اقلیم با دقت کامل روشن کرده و از بعض موارد فرهنگ نیز معلوم مى شود. مثلاً یاقوت از میان همه زیج‌ها (یعنى جدول‌هاى نجومى) به زیج ابوعون اسحاق بن على توجه خاص داشته که براى کارشناس بزرگى چون نالینو شناخته نبوده و شباهت آن را با صورة الأرض خوارزمى از روى قطعات منقول یاقوت اثبات کرده است. از اینجا توان دانست که یاقوت حتى در این زمینه که چندان مورد توجه وى نبوده منابعى به دسترس داشته که به ما نرسیده است.

مطالب یاقوت فوق العاده متنوع است و مانند نمایندگان مکتب کلاسیک در عالم اسلام محصور نمانده و نیز مانند نمایندگان مکتب لغوى براى مواضع جزیرة العرب اهمیت استثنایى قائل نشده و چنان که دیدیم به جهان اسلام و شرق دور به یک شکل توجه کرده و این قضیه درباره اروپاى شرقى و شمالى نیز صادق است. البته مشرق را بهتر از مغرب مى شناسد ولى از ناحیه اخیر نیز گاه اطلاعاتى مى دهد که نمودار وسعت معرفت وى از اوضاع آنجاست.

آمارى مدلل داشته که یاقوت تنها مؤلفى است که قطعاتى از دو کتاب مفقود دو مؤلف سیسیلى را نگاه داشته، یکى ابوعلى حسن (حدود سال ۱۰۵۰) و دیگرى ابن قطاع (متوفى به سال ۱۱۲۱/ ۵۱۵ ه) که همه اطلاعات خود را درباره جزیره مذکور از آن‌ها گرفته است. به عکس این اطلاعات وى درباره ایتالیا نوعا خوب نبوده و همین قضیه چنان که زیبولت گوید درباره کرس، لومباردى، کالابریا، مالت و جز آن صادق است.

دو کتاب جغرافى دیگر

به جز فرهنگ بزرگ، دو کتاب جغرافى دیگر با نام یاقوت ارتباط دارد که پیش از فرهنگ چاپ شده بود و پس از آن بى‌ارزش شد: یکى، که پس از فرهنگ بزرگ و با هدفى خاص تألیف شده، عنوان کتاب المشترک وضعا والمتفرق صقعا نام دارد یعنى فرهنگ جاهایى است که نام آن مشترک است. از عبارات خود یاقوت در مقدمه کتاب معلوم مى شود که آن را از فرهنگ بزرگ استخراج کرده تا مراجعه به آن آسان باشد. مطالب کتاب بسیار مختصر است و همه استطرادهایى که مایه اعتبار منبع اصلى است افتاده و چون از پس فرهنگ بزرگ تألیف شده گاه مطالبى مختصر بدان افزوده شده که در فرهنگ بزرگ نیست. در این گونه موارد مراجعه بدان مفید تواند بود. مطالب آن از لحاظ تعداد مفصل است و یک هزار و نود و یک نام مربوط به چهارهزار و دویست و شصت و یک محل جغرافیایى در آن هست.

کتاب دیگر که عنوان متکلفانه مراصد الاطلاع على اسماء الأمکنة والبقاع دارد و جوینبول متن آن را چاپ کرده کار یاقوت نیست و مختصرى از فرهنگ بزرگ است که یکصد سال بعد ظاهرا به وسیله شخصى به نام صفى الدّین عبدالمؤمن بن عبدالحکم (متوفى به سال ۱۳۳۸/ ۷۳۹ ه) فراهم شده و هنوز درباره مؤلف آن اختلاف هست.

رنو، که متن چاپ شده را با دقت کامل مطالعه کرده به این نتیجه رسیده که دست کم سه مختصر یا سه رونویس با یک عنوان وجود داشته که فقط یکى از یاقوت بوده که به ما نرسیده است. با توجه به نظر یاقوت درباره «مختصر نامه ها» که در آخر مقدمه فرهنگ بزرگ آمده وجود تألیفى از این گونه متعلق به او مشکوک مى نماید. رنو مختصر دوم را از عبدالمؤمن مذکور مى داند و سومى را به سیوطى مشهور نسبت مى دهد. کتاب اخیر در همین اواخر بدست آمده و جوینبول آن را در شش جلد چاپ کرده که مورد توجه بسیار شده تا آنجا که کار ووستنفلد را در مورد چاپ فرهنگ بزرگ به نسبت زیاد آسان کرده است و اکنون نیز از این جهت اهمیت دارد که مى توان نکات پیچیده فرهنگ بزرگ را به وسیله آن توضیح کرد. البته اضافات جوینبول بر کتاب مذکور همیشه مفید و پرارزش خواهد ماند.

منابع

  • كراچكوفسكى ترجمه ابوالقاسم پاينده، كتاب تاريخ نوشته‌هاى جغرافيايى در جهان اسلام.
  • معارف و معاریف، ج10، ص570، در دسترس در پایگاه اطلاع رسانی حوزه، بازیابی: 3 اردیبهشت 1393.

متن کتاب

معجم البلدان