مشیت الهی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱۳: سطر ۱۳:
 
اما در کنار این آیات، آیاتی نیز هستند که انسان را صاحب [[اختیار]] معرفی کرده و او را عامل تغییر در سرنوشت خود می‌داند ولذا برای انسان مسئولیت‌هایی معین شده و ثواب و عقاب بر آنها مترتب شده است:  
 
اما در کنار این آیات، آیاتی نیز هستند که انسان را صاحب [[اختیار]] معرفی کرده و او را عامل تغییر در سرنوشت خود می‌داند ولذا برای انسان مسئولیت‌هایی معین شده و ثواب و عقاب بر آنها مترتب شده است:  
  
{{متن قرآن|«وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیکْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمینَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها...»}}؛<ref>[[سوره کهف]]/29.</ref> بگو: این سخن حق از جانب پروردگار شماست. هر که بخواهد ایمان بیاورد و هر که بخواهد کافر شود. ما برای کافران آتشی که لهیب آن همه را دربرمی‌گیرد، آماده کرده‌ایم...
+
{{متن قرآن|«وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا ۚ...»}}؛<ref>[[سوره کهف]]/29.</ref> بگو: این سخن حق از جانب پروردگار شماست. هر که بخواهد ایمان بیاورد و هر که بخواهد کافر شود. ما برای کافران آتشی که لهیب آن همه را دربرمی‌گیرد، آماده کرده‌ایم...
  
 
جمع این آیات به این صورت است که اختیار انسان، اختیار مطلق و در عرض مشیت خدا نیست؛ چرا که اگر بپذیریم، انسان مختار محض است، باید به این نکته ملتزم شویم که موجودی یافت شده که از دایره‌ی حکومت و قدرت خداوند خارج است و این [[شرک]] بوده و با [[توحيد افعالی|توحید افعالی]] خداوند در تعارض است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، چاپ اول، ج‌12، ص 389.</ref> و از سوی دیگر اگر بپذیریم انسان مجبور محض است، در این صورت نتیجه‌ای جز لغویت تکلیف و جزا نخواهد داشت و این عقیده با حق انتخاب در انسانها که امری بدیهی است، منافات دارد؛ لذا حق اینست که نظام آفرینش بر اساس [[امر بین الامرین|امر بین‌الامرین]] تدوین شده؛ یعنی قدرت، [[عقل]]، شعور، آزادی در انتخاب و اراده‌ی ما از اوست و در طول اراده و مشیت الهی بوده و معلول آن است؛ زیرا خداوند تمام مقدمات و لوازم [[اراده]] و إعمال آن را در اختیار ما قرار داده و این ما هستیم که تصمیم نهایی را در انجام یا ترک امور إتخاذ می‌کنیم. پس از آن جهت که افعال ما لازمه‌ی مقدماتی بوده که خدای رحمان به ما عنایت کرده، هم می‌توان این لوازم را به او نسبت داد و هم به کسی که افعال را انجام داده است‌. بنابراین نه تنها بین این دو دسته از آیات هیچگونه تقابل و تعارضی وجود ندارد، بلکه بین آنها همگونی خاصی وجود دارد.<ref>همان، ج‌10، ص163 و ج‌5، ص 385.</ref>
 
جمع این آیات به این صورت است که اختیار انسان، اختیار مطلق و در عرض مشیت خدا نیست؛ چرا که اگر بپذیریم، انسان مختار محض است، باید به این نکته ملتزم شویم که موجودی یافت شده که از دایره‌ی حکومت و قدرت خداوند خارج است و این [[شرک]] بوده و با [[توحيد افعالی|توحید افعالی]] خداوند در تعارض است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، چاپ اول، ج‌12، ص 389.</ref> و از سوی دیگر اگر بپذیریم انسان مجبور محض است، در این صورت نتیجه‌ای جز لغویت تکلیف و جزا نخواهد داشت و این عقیده با حق انتخاب در انسانها که امری بدیهی است، منافات دارد؛ لذا حق اینست که نظام آفرینش بر اساس [[امر بین الامرین|امر بین‌الامرین]] تدوین شده؛ یعنی قدرت، [[عقل]]، شعور، آزادی در انتخاب و اراده‌ی ما از اوست و در طول اراده و مشیت الهی بوده و معلول آن است؛ زیرا خداوند تمام مقدمات و لوازم [[اراده]] و إعمال آن را در اختیار ما قرار داده و این ما هستیم که تصمیم نهایی را در انجام یا ترک امور إتخاذ می‌کنیم. پس از آن جهت که افعال ما لازمه‌ی مقدماتی بوده که خدای رحمان به ما عنایت کرده، هم می‌توان این لوازم را به او نسبت داد و هم به کسی که افعال را انجام داده است‌. بنابراین نه تنها بین این دو دسته از آیات هیچگونه تقابل و تعارضی وجود ندارد، بلکه بین آنها همگونی خاصی وجود دارد.<ref>همان، ج‌10، ص163 و ج‌5، ص 385.</ref>
سطر ۲۵: سطر ۲۵:
 
مشیت تکوینی عبارت است از مقام ایجاد اشیاء که مخصوص خداوند بوده و بر اساس علم و [[حکمت]] و مصلحت خود آنها را ایجاد می‌نماید و از آنجا که این مقام عین حق است و از قدرت لایزال الهی سرچشمه می‌گیرد، تخلف از آن امکان‌پذیر نمی‌باشد و بندگان در این حوزه حق اختیار ندارند:<ref>طباطبائی(علامه)، سیّد محمدحسین؛ المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، جامعه مدرسین، 1417ق، چاپ پنجم، ج‌12، ص249.</ref>
 
مشیت تکوینی عبارت است از مقام ایجاد اشیاء که مخصوص خداوند بوده و بر اساس علم و [[حکمت]] و مصلحت خود آنها را ایجاد می‌نماید و از آنجا که این مقام عین حق است و از قدرت لایزال الهی سرچشمه می‌گیرد، تخلف از آن امکان‌پذیر نمی‌باشد و بندگان در این حوزه حق اختیار ندارند:<ref>طباطبائی(علامه)، سیّد محمدحسین؛ المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، جامعه مدرسین، 1417ق، چاپ پنجم، ج‌12، ص249.</ref>
  
{{متن قرآن|«تُولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیلِ وَ تُخْرِجُ الْحَی مِنَ الْمَیتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیتَ مِنَ الْحَی وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیرِ حِساب‌»}}؛<ref>[[سوره آل عمران]]/27.</ref> شب را در روز داخل می‌کنی و روز را در شب و زنده را از مرده بیرون می‌آوری و مرده را زنده و به هر کس بخواهی، بدون حساب روزی می‌بخشی.
+
{{متن قرآن|«تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ»}}؛<ref>[[سوره آل عمران]]/27.</ref> شب را در روز داخل می‌کنی و روز را در شب و زنده را از مرده بیرون می‌آوری و مرده را زنده و به هر کس بخواهی، بدون حساب روزی می‌بخشی.
  
 
این آیه چند نمونه از مصادیق امور تکوینی را ذکر نموده که در ارتباط با تکوین و تقدیر خداوند است و از محدوده‌ی اراده‌ی مخلوقات خارج است.<ref>مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، 1380ش، چاپ اول، ج‌4، ص144و 145.</ref>
 
این آیه چند نمونه از مصادیق امور تکوینی را ذکر نموده که در ارتباط با تکوین و تقدیر خداوند است و از محدوده‌ی اراده‌ی مخلوقات خارج است.<ref>مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، 1380ش، چاپ اول، ج‌4، ص144و 145.</ref>
سطر ۳۳: سطر ۳۳:
 
مشیت تشریعی اینست که خداوند با ارسال رسولان، بندگان را از آنچه به مصلحت و یا ضرر آنهاست، آگاه می‌نماید تا با اختیار خود و بدون هیچگونه إجبار به فعل یا ترک آنها را انجام داده یا ترک کنند؛ لذا تخلف از آن امکان‌پذیر بوده و [[قرآن]] اشاره به این مشیت می‌فرماید:<ref>طیب، سید عبدالحسین؛ أطیب البیان فی تفسیرالقرآن، تهران، اسلام، 1378ش، چاپ دوم، ج‌5، ص388.</ref>
 
مشیت تشریعی اینست که خداوند با ارسال رسولان، بندگان را از آنچه به مصلحت و یا ضرر آنهاست، آگاه می‌نماید تا با اختیار خود و بدون هیچگونه إجبار به فعل یا ترک آنها را انجام داده یا ترک کنند؛ لذا تخلف از آن امکان‌پذیر بوده و [[قرآن]] اشاره به این مشیت می‌فرماید:<ref>طیب، سید عبدالحسین؛ أطیب البیان فی تفسیرالقرآن، تهران، اسلام، 1378ش، چاپ دوم، ج‌5، ص388.</ref>
  
{{متن قرآن|«إِنَّا هَدَیناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً»}}؛<ref>[[سوره انسان]]/3، و آیه‌ی 29 کهف نیز اشاره به این مطلب است که در صدر مقاله مطرح شد.</ref> ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!
+
{{متن قرآن|«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»}}؛<ref>[[سوره انسان]]/3، و آیه‌ی 29 کهف نیز اشاره به این مطلب است که در صدر مقاله مطرح شد.</ref> ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!
  
 
==رابطه‌ی مشیت و علم خدا==
 
==رابطه‌ی مشیت و علم خدا==
سطر ۳۹: سطر ۳۹:
 
تدبیر عالم در نظام آفرینش أحسن بر اساس مشیت خداوندی اقتضا می‌کند که خداوند به تمام امور احاطه‌ و علم تام داشته تا چیزی از امور عالم از او مخفی نماند؛<ref>مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه، ترجمه و نشر کتاب، 1360ش، ج‌6، ص156.</ref> لذا می‌توان گفت که علم حضوری به جمیع اشیاء و مخلوقات یکی از لوازم مهم در مشیت الهی می‌باشد:  
 
تدبیر عالم در نظام آفرینش أحسن بر اساس مشیت خداوندی اقتضا می‌کند که خداوند به تمام امور احاطه‌ و علم تام داشته تا چیزی از امور عالم از او مخفی نماند؛<ref>مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه، ترجمه و نشر کتاب، 1360ش، ج‌6، ص156.</ref> لذا می‌توان گفت که علم حضوری به جمیع اشیاء و مخلوقات یکی از لوازم مهم در مشیت الهی می‌باشد:  
  
{{متن قرآن|«یعْلَمُ ما بَینَ أَیدیهِمْ وَ ماخَلْفَهُمْ وَ لایحیطُونَ بِشَی‌ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاء...»}}؛<ref>[[سوره بقره]]/255.</ref> آنچه را در پیش روی آنها [بندگان‌] و پشت سرشان است می‌داند (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او یکسان است.) و کسی از علم او آگاه نمی‌گردد جز به مقداری که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است و علم و دانش محدود دیگران پرتوی از علم بی‌پایان و نامحدود اوست)...
+
{{متن قرآن|« يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ...»}}؛<ref>[[سوره بقره]]/255.</ref> آنچه را در پیش روی آنها [بندگان‌] و پشت سرشان است می‌داند (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او یکسان است.) و کسی از علم او آگاه نمی‌گردد جز به مقداری که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است و علم و دانش محدود دیگران پرتوی از علم بی‌پایان و نامحدود اوست)...
  
 
در این آیه به احاطه‌ی علمی خداوند اشاره شده که از لوازم تمامیت تدبیر امورات عالم است و خداوند با این آیه می‌فهماند که تدبیر عالم خاص اوست؛ چرا که تنها او به روابط بین موجودات آگاه بوده و تنها مشیت اوست که در عالم جریان دارد.<ref>المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‌2، ص335.</ref>
 
در این آیه به احاطه‌ی علمی خداوند اشاره شده که از لوازم تمامیت تدبیر امورات عالم است و خداوند با این آیه می‌فهماند که تدبیر عالم خاص اوست؛ چرا که تنها او به روابط بین موجودات آگاه بوده و تنها مشیت اوست که در عالم جریان دارد.<ref>المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‌2، ص335.</ref>
سطر ۴۷: سطر ۴۷:
 
مشیت خداوند یکی از آثار و تجلّیات قدرت خداوندی است؛ زیرا حقیقت قدرت، کنار زدن حدود بوده و هر چه محدودیت‌ها، کمتر و ضعیف‌تر باشد، نشانی از کامل‌تر بودن قدرت است.<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‌6، ص158 و تفسیر روشن، ج‌6، ص95.</ref>
 
مشیت خداوند یکی از آثار و تجلّیات قدرت خداوندی است؛ زیرا حقیقت قدرت، کنار زدن حدود بوده و هر چه محدودیت‌ها، کمتر و ضعیف‌تر باشد، نشانی از کامل‌تر بودن قدرت است.<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‌6، ص158 و تفسیر روشن، ج‌6، ص95.</ref>
  
از آنجا که خداوند قادر مطلق است، چیزی در مقابل او نیست تا او را محدود گرداند؛ لذا مشیت او نیز به طور نامحدود نافذ بوده و قرآن درباره‌ی قدرت نامحدود خداوند و نفوذ مشیت در تمام امور می‌فرماید: {{متن قرآن|«وَ رَبُّکَ یخْلُقُ ما یشاءُ وَ یخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیرَةُ»}}؛<ref>[[سوره قصص]]/68.</ref> پروردگار تو هر چه بخواهد می‌آفریند و هر چه بخواهد برمی‌گزیند؛ آنان (در برابر او) اختیاری ندارند.
+
از آنجا که خداوند قادر مطلق است، چیزی در مقابل او نیست تا او را محدود گرداند؛ لذا مشیت او نیز به طور نامحدود نافذ بوده و قرآن درباره‌ی قدرت نامحدود خداوند و نفوذ مشیت در تمام امور می‌فرماید: {{متن قرآن|«وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ »}}؛<ref>[[سوره قصص]]/68.</ref> پروردگار تو هر چه بخواهد می‌آفریند و هر چه بخواهد برمی‌گزیند؛ آنان (در برابر او) اختیاری ندارند.
  
 
آیه در مقام بیان این نکته است که تنها مؤثر در عالم خداست و هیچ چیزی در عالم وجود ندارد که خدای متعال را مجبور به کاری بکند؛ فلذا او مختار حقیقی است.‌<ref>المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‌16، ص66.</ref>
 
آیه در مقام بیان این نکته است که تنها مؤثر در عالم خداست و هیچ چیزی در عالم وجود ندارد که خدای متعال را مجبور به کاری بکند؛ فلذا او مختار حقیقی است.‌<ref>المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‌16، ص66.</ref>
سطر ۵۷: سطر ۵۷:
 
یکی از تفاوت‌هایی که بین مشیت خدا و مشیت بندگان وجود دارد اینست که مشیت مخلوقات به شرطی در خارج محقق می‌شود که لوازم آن وجود داشته باشد؛ یعنی، توجه به مشیء و تصور آن، تمایل و رغبت به سوی آن عزم و تصمیم بر اجرای آن و مهمتر از همه این که مشیت بندگان منوط به اذن خداست... اما مشیت خدا به هیچ یک از این امور احتیاج ندارد چرا که خداوند بر همه‌ی اشیاء، علم حضوری و احاطه داشته و به مجرد اراده، ایجاد و تحقق می‌یابد.<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‌6، ص158.</ref>
 
یکی از تفاوت‌هایی که بین مشیت خدا و مشیت بندگان وجود دارد اینست که مشیت مخلوقات به شرطی در خارج محقق می‌شود که لوازم آن وجود داشته باشد؛ یعنی، توجه به مشیء و تصور آن، تمایل و رغبت به سوی آن عزم و تصمیم بر اجرای آن و مهمتر از همه این که مشیت بندگان منوط به اذن خداست... اما مشیت خدا به هیچ یک از این امور احتیاج ندارد چرا که خداوند بر همه‌ی اشیاء، علم حضوری و احاطه داشته و به مجرد اراده، ایجاد و تحقق می‌یابد.<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‌6، ص158.</ref>
  
{{متن قرآن|«إِنَّما إِلهُکُمُ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَی‌ءٍ عِلْماً»}}؛<ref>[[سوره طه]]/98.</ref> معبود شما تنها خداوندی است که جز او معبودی نیست و علم او همه چیز را فراگرفته است!
+
{{متن قرآن|«إِنَّمَا إِلَٰهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا»}}؛<ref>[[سوره طه]]/98.</ref> معبود شما تنها خداوندی است که جز او معبودی نیست و علم او همه چیز را فراگرفته است!
  
 
آیه بر این نکته دلالت دارد که علم خداوند که از صفات ذاتی اوست، نامحدود بوده و بر همه چیز احاطه‌ی کامل داشته و با این حساب، خداوند نیازی به مقدمه چینی و فراهم آوردن لوازم ندارد.<ref>أطیب البیان فی تفسیرالقرآن، ج‌9، ص91 و 92.</ref>
 
آیه بر این نکته دلالت دارد که علم خداوند که از صفات ذاتی اوست، نامحدود بوده و بر همه چیز احاطه‌ی کامل داشته و با این حساب، خداوند نیازی به مقدمه چینی و فراهم آوردن لوازم ندارد.<ref>أطیب البیان فی تفسیرالقرآن، ج‌9، ص91 و 92.</ref>
  
{{متن قرآن|«إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»}}؛<ref>[[سوره یس]]/82.</ref> فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می‌گوید: "موجود باش"، آن نیز بی‌درنگ موجود می‌شود.
+
{{متن قرآن|«إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»}}؛<ref>[[سوره یس]]/82.</ref> فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می‌گوید: "موجود باش"، آن نیز بی‌درنگ موجود می‌شود.
  
 
===2. مطلق و نامحدود بودن:===
 
===2. مطلق و نامحدود بودن:===
سطر ۶۷: سطر ۶۷:
 
از دیگر تفاوت‌های مشیت خداوند با مشیت بندگان این است که مشیت بندگان محدود و مقید به قیود فروانی است، زیرا همانطور که گفته شد، مشیت از تجلیات و آثار قدرت و علم است و قدرت مطلق و علم مطلق در هستی، از آن خداست و دیگر مخلوقات از علم و قدرتی محدود که از قدرت بی‌انتهاء خداوند سرچشمه گرفته برخوردارند؛ لذا محدوده‌ی مشیت و اختیار مخلوقات به اندازه‌ی علم و قدرت آنهاست.<ref>المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‌12، ص279.</ref>
 
از دیگر تفاوت‌های مشیت خداوند با مشیت بندگان این است که مشیت بندگان محدود و مقید به قیود فروانی است، زیرا همانطور که گفته شد، مشیت از تجلیات و آثار قدرت و علم است و قدرت مطلق و علم مطلق در هستی، از آن خداست و دیگر مخلوقات از علم و قدرتی محدود که از قدرت بی‌انتهاء خداوند سرچشمه گرفته برخوردارند؛ لذا محدوده‌ی مشیت و اختیار مخلوقات به اندازه‌ی علم و قدرت آنهاست.<ref>المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‌12، ص279.</ref>
  
قرآن درباره‌ی محدود بودن بندگان و وابستگی مشیت آنان به مشیت خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|«وَ لاتَقُولَنَّ لِشَی‌ءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً إِلاَّ أَنْ‌یشاءَ اللَّهُ وَاذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسیتَ وَ قُلْ عَسی‌ أَنْ‌ یهْدِینِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً»}}؛<ref>[[سوره کهف]]/23و24.</ref> و هرگز در مورد کاری نگو: من فردا آن را انجام می‌دهم، مگر این که خدا بخواهد! و هرگاه فراموش کردی، (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بیاور و بگو: امیدوارم که پروردگارم مرا به راهی روشنتر از این هدایت کند!
+
قرآن درباره‌ی محدود بودن بندگان و وابستگی مشیت آنان به مشیت خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|«وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا* إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَىٰ أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَٰذَا رَشَدًا»}}؛<ref>[[سوره کهف]]/23و24.</ref> و هرگز در مورد کاری نگو: من فردا آن را انجام می‌دهم، مگر این که خدا بخواهد! و هرگاه فراموش کردی، (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بیاور و بگو: امیدوارم که پروردگارم مرا به راهی روشنتر از این هدایت کند!
  
 
آیه بیانگر این نکته است که چون انسان دارای علم و قدرت محدودی است و به موانعی که در آینده رخ می‌دهد، علم ندارد؛ لذا مشیت او نیز محدود و وابسته به مشیت خداوند بوده و بدون مشیت خدا هیچگونه کاری از پیش نمی‌برد.<ref>تفسیر نمونه، ج‌12، ص385.</ref>
 
آیه بیانگر این نکته است که چون انسان دارای علم و قدرت محدودی است و به موانعی که در آینده رخ می‌دهد، علم ندارد؛ لذا مشیت او نیز محدود و وابسته به مشیت خداوند بوده و بدون مشیت خدا هیچگونه کاری از پیش نمی‌برد.<ref>تفسیر نمونه، ج‌12، ص385.</ref>
سطر ۷۵: سطر ۷۵:
 
مشرکان برای فرار از [[ایمان]] به [[توحید]] و [[نبوت]] به مشیت خدا احتجاج نموده‌اند: {{متن قرآن|«وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ...»}}؛<ref>[[سوره زخرف]]/20.</ref> آنان گفتند: اگر خداوند رحمان می‌خواست ما آنها را پرستش نمی‌کردیم!...
 
مشرکان برای فرار از [[ایمان]] به [[توحید]] و [[نبوت]] به مشیت خدا احتجاج نموده‌اند: {{متن قرآن|«وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ...»}}؛<ref>[[سوره زخرف]]/20.</ref> آنان گفتند: اگر خداوند رحمان می‌خواست ما آنها را پرستش نمی‌کردیم!...
  
و جهت فرار از انفاق به فقراء اینگونه توجیه می‌کنند: {{متن قرآن|«وَ إِذا قیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ یشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ...»}}؛<ref>[[سوره یس]]/47.</ref> و هنگامی که به آنان گفته شود: از آنچه خدا به شما روزی کرده انفاق کنید!، کافران به مؤمنان می‌گویند: "آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا می‌خواست او را اطعام می‌کرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد)"؛ شما فقط در گمراهی آشکارید!...
+
و جهت فرار از انفاق به فقراء اینگونه توجیه می‌کنند: {{متن قرآن|«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ...»}}؛<ref>[[سوره یس]]/47.</ref> و هنگامی که به آنان گفته شود: از آنچه خدا به شما روزی کرده انفاق کنید!، کافران به مؤمنان می‌گویند: "آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا می‌خواست او را اطعام می‌کرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد)"؛ شما فقط در گمراهی آشکارید!...
  
 
و خیلی از آیات دیگر<ref>[[سوره انعام]]/ 148، [[سوره نحل]]/35 و [[سوره فصلت]]/14.</ref> که بهانه‌ی مشرکان را در برابر اعمال پوچشان به تصویر کشیده است.
 
و خیلی از آیات دیگر<ref>[[سوره انعام]]/ 148، [[سوره نحل]]/35 و [[سوره فصلت]]/14.</ref> که بهانه‌ی مشرکان را در برابر اعمال پوچشان به تصویر کشیده است.

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۸

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


"مشیت" از ماده‌ی "شیء" مصدر "شاء، یشاء" است که در لغت از آن به اراده‌ تعبیر ‌شده؛ و در اصطلاح به معنی تمایل یافتن به سوی چیزی تا حدی که به طلب آن چیز منجر شود. از آنجا که این لفظ در نزد متکلمین از الفاظ مشترک بین خدا و خلق می‌باشد، راغب آن را به معنی "ایجاد کردن شیء" و "اصابت کردن" معنا نموده با این تفصیل که مشیت در مورد خدا به معنی ایجاد و وجود شیء است و در صورتی که برای انسانها استعمال گردد، به معنی اصابت می‌باشد.[۱]

لازم به ذکر است که قرآن از مشیت الهی با تعابیری از قبیل "شاء" و "أراد" و مشتقات آن دو یاد نموده که ماده‌ی "شاء" 227 بار و ماده‌ی "اراده" 147 بار در قرآن بکار رفته است. این کثرت کاربرد نشانی از اهمیت ویژه‌ی این موضوع از دیدگاه توحیدی اسلام می‌باشد.

مشیت خدا از منظر قرآن

یکی از صفات کمال خداوند که گاه به صورت ضمنی و گاه با صراحت، در قرآن مطرح شده و در طول تاریخ نیز یکی از جنجالی‌ترین مباحث کلامی و تفسیری را به خود اختصاص داده،[۲] مسئله‌ی مشیت خداوند است. در قرآن آیات فراوانی دالّ بر تسلط کامل خداوند بر تمام امورات هستی است[۳] که همه‌ی اتفاقات عالم را بر اساس مشیت الهی معرفی نموده و انسان را فاقد هیچگونه اختیاری نشان می‌دهند:

«قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیدِکَ الْخَیرُ إِنَّکَ عَلی‌ کُلِّ شَی‌ءٍ قَدیر»؛[۴] بگو: بار خدایا، تویی دارنده مُلک. به هر که بخواهی مُلک می‌دهی و از هر که بخواهی مُلک می‌ستانی. هر کس را که بخواهی عزت می‌دهی و هر کس را که بخواهی ذلت می‌دهی؛ همه‌ی نیکی ها بدست توست و تو بر هر کاری توانایی.

اما در کنار این آیات، آیاتی نیز هستند که انسان را صاحب اختیار معرفی کرده و او را عامل تغییر در سرنوشت خود می‌داند ولذا برای انسان مسئولیت‌هایی معین شده و ثواب و عقاب بر آنها مترتب شده است:

«وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا ۚ...»؛[۵] بگو: این سخن حق از جانب پروردگار شماست. هر که بخواهد ایمان بیاورد و هر که بخواهد کافر شود. ما برای کافران آتشی که لهیب آن همه را دربرمی‌گیرد، آماده کرده‌ایم...

جمع این آیات به این صورت است که اختیار انسان، اختیار مطلق و در عرض مشیت خدا نیست؛ چرا که اگر بپذیریم، انسان مختار محض است، باید به این نکته ملتزم شویم که موجودی یافت شده که از دایره‌ی حکومت و قدرت خداوند خارج است و این شرک بوده و با توحید افعالی خداوند در تعارض است.[۶] و از سوی دیگر اگر بپذیریم انسان مجبور محض است، در این صورت نتیجه‌ای جز لغویت تکلیف و جزا نخواهد داشت و این عقیده با حق انتخاب در انسانها که امری بدیهی است، منافات دارد؛ لذا حق اینست که نظام آفرینش بر اساس امر بین‌الامرین تدوین شده؛ یعنی قدرت، عقل، شعور، آزادی در انتخاب و اراده‌ی ما از اوست و در طول اراده و مشیت الهی بوده و معلول آن است؛ زیرا خداوند تمام مقدمات و لوازم اراده و إعمال آن را در اختیار ما قرار داده و این ما هستیم که تصمیم نهایی را در انجام یا ترک امور إتخاذ می‌کنیم. پس از آن جهت که افعال ما لازمه‌ی مقدماتی بوده که خدای رحمان به ما عنایت کرده، هم می‌توان این لوازم را به او نسبت داد و هم به کسی که افعال را انجام داده است‌. بنابراین نه تنها بین این دو دسته از آیات هیچگونه تقابل و تعارضی وجود ندارد، بلکه بین آنها همگونی خاصی وجود دارد.[۷]

اقسام مشیت الهی

مشیت خدا در دو محور بحث می‌شود:

1. مشیت تکوینی:

مشیت تکوینی عبارت است از مقام ایجاد اشیاء که مخصوص خداوند بوده و بر اساس علم و حکمت و مصلحت خود آنها را ایجاد می‌نماید و از آنجا که این مقام عین حق است و از قدرت لایزال الهی سرچشمه می‌گیرد، تخلف از آن امکان‌پذیر نمی‌باشد و بندگان در این حوزه حق اختیار ندارند:[۸]

«تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ»؛[۹] شب را در روز داخل می‌کنی و روز را در شب و زنده را از مرده بیرون می‌آوری و مرده را زنده و به هر کس بخواهی، بدون حساب روزی می‌بخشی.

این آیه چند نمونه از مصادیق امور تکوینی را ذکر نموده که در ارتباط با تکوین و تقدیر خداوند است و از محدوده‌ی اراده‌ی مخلوقات خارج است.[۱۰]

2. مشیت تشریعی:

مشیت تشریعی اینست که خداوند با ارسال رسولان، بندگان را از آنچه به مصلحت و یا ضرر آنهاست، آگاه می‌نماید تا با اختیار خود و بدون هیچگونه إجبار به فعل یا ترک آنها را انجام داده یا ترک کنند؛ لذا تخلف از آن امکان‌پذیر بوده و قرآن اشاره به این مشیت می‌فرماید:[۱۱]

«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»؛[۱۲] ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!

رابطه‌ی مشیت و علم خدا

تدبیر عالم در نظام آفرینش أحسن بر اساس مشیت خداوندی اقتضا می‌کند که خداوند به تمام امور احاطه‌ و علم تام داشته تا چیزی از امور عالم از او مخفی نماند؛[۱۳] لذا می‌توان گفت که علم حضوری به جمیع اشیاء و مخلوقات یکی از لوازم مهم در مشیت الهی می‌باشد:

« يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ...»؛[۱۴] آنچه را در پیش روی آنها [بندگان‌] و پشت سرشان است می‌داند (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او یکسان است.) و کسی از علم او آگاه نمی‌گردد جز به مقداری که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است و علم و دانش محدود دیگران پرتوی از علم بی‌پایان و نامحدود اوست)...

در این آیه به احاطه‌ی علمی خداوند اشاره شده که از لوازم تمامیت تدبیر امورات عالم است و خداوند با این آیه می‌فهماند که تدبیر عالم خاص اوست؛ چرا که تنها او به روابط بین موجودات آگاه بوده و تنها مشیت اوست که در عالم جریان دارد.[۱۵]

رابطه‌ی مشیت و قدرت خدا

مشیت خداوند یکی از آثار و تجلّیات قدرت خداوندی است؛ زیرا حقیقت قدرت، کنار زدن حدود بوده و هر چه محدودیت‌ها، کمتر و ضعیف‌تر باشد، نشانی از کامل‌تر بودن قدرت است.[۱۶]

از آنجا که خداوند قادر مطلق است، چیزی در مقابل او نیست تا او را محدود گرداند؛ لذا مشیت او نیز به طور نامحدود نافذ بوده و قرآن درباره‌ی قدرت نامحدود خداوند و نفوذ مشیت در تمام امور می‌فرماید: «وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ »؛[۱۷] پروردگار تو هر چه بخواهد می‌آفریند و هر چه بخواهد برمی‌گزیند؛ آنان (در برابر او) اختیاری ندارند.

آیه در مقام بیان این نکته است که تنها مؤثر در عالم خداست و هیچ چیزی در عالم وجود ندارد که خدای متعال را مجبور به کاری بکند؛ فلذا او مختار حقیقی است.‌[۱۸]

تفاوت مشیت بندگان با مشیت الهی

1. عدم احتیاج به وجود لوازم:

یکی از تفاوت‌هایی که بین مشیت خدا و مشیت بندگان وجود دارد اینست که مشیت مخلوقات به شرطی در خارج محقق می‌شود که لوازم آن وجود داشته باشد؛ یعنی، توجه به مشیء و تصور آن، تمایل و رغبت به سوی آن عزم و تصمیم بر اجرای آن و مهمتر از همه این که مشیت بندگان منوط به اذن خداست... اما مشیت خدا به هیچ یک از این امور احتیاج ندارد چرا که خداوند بر همه‌ی اشیاء، علم حضوری و احاطه داشته و به مجرد اراده، ایجاد و تحقق می‌یابد.[۱۹]

«إِنَّمَا إِلَٰهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا»؛[۲۰] معبود شما تنها خداوندی است که جز او معبودی نیست و علم او همه چیز را فراگرفته است!

آیه بر این نکته دلالت دارد که علم خداوند که از صفات ذاتی اوست، نامحدود بوده و بر همه چیز احاطه‌ی کامل داشته و با این حساب، خداوند نیازی به مقدمه چینی و فراهم آوردن لوازم ندارد.[۲۱]

«إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»؛[۲۲] فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می‌گوید: "موجود باش"، آن نیز بی‌درنگ موجود می‌شود.

2. مطلق و نامحدود بودن:

از دیگر تفاوت‌های مشیت خداوند با مشیت بندگان این است که مشیت بندگان محدود و مقید به قیود فروانی است، زیرا همانطور که گفته شد، مشیت از تجلیات و آثار قدرت و علم است و قدرت مطلق و علم مطلق در هستی، از آن خداست و دیگر مخلوقات از علم و قدرتی محدود که از قدرت بی‌انتهاء خداوند سرچشمه گرفته برخوردارند؛ لذا محدوده‌ی مشیت و اختیار مخلوقات به اندازه‌ی علم و قدرت آنهاست.[۲۳]

قرآن درباره‌ی محدود بودن بندگان و وابستگی مشیت آنان به مشیت خداوند می‌فرماید: «وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا* إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَىٰ أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَٰذَا رَشَدًا»؛[۲۴] و هرگز در مورد کاری نگو: من فردا آن را انجام می‌دهم، مگر این که خدا بخواهد! و هرگاه فراموش کردی، (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بیاور و بگو: امیدوارم که پروردگارم مرا به راهی روشنتر از این هدایت کند!

آیه بیانگر این نکته است که چون انسان دارای علم و قدرت محدودی است و به موانعی که در آینده رخ می‌دهد، علم ندارد؛ لذا مشیت او نیز محدود و وابسته به مشیت خداوند بوده و بدون مشیت خدا هیچگونه کاری از پیش نمی‌برد.[۲۵]

سوء استفاده مشرکان از مشیت خدا

مشرکان برای فرار از ایمان به توحید و نبوت به مشیت خدا احتجاج نموده‌اند: «وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ...»؛[۲۶] آنان گفتند: اگر خداوند رحمان می‌خواست ما آنها را پرستش نمی‌کردیم!...

و جهت فرار از انفاق به فقراء اینگونه توجیه می‌کنند: «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ...»؛[۲۷] و هنگامی که به آنان گفته شود: از آنچه خدا به شما روزی کرده انفاق کنید!، کافران به مؤمنان می‌گویند: "آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا می‌خواست او را اطعام می‌کرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد)"؛ شما فقط در گمراهی آشکارید!...

و خیلی از آیات دیگر[۲۸] که بهانه‌ی مشرکان را در برابر اعمال پوچشان به تصویر کشیده است.

در این آیات مشرکان بین مشیت تکوینی و تشریعی خلط کرده و مشیت تشریعی خدا را نادیده گرفته‌اند؛ چرا که موارد مذکور در آیات، در حوزه‌ی مشیت تشریعی خداوند است نه مشیت تکوینی؛ ولی کفار این موارد را از مشیت تکوینی خدا دانسته و خود را در عدم ایمان به توحید و نبوت و یا انفاق به زیردستان، مقهور مشیت خدا دانسته‌اند.[۲۹]

پانویس

  1. راغب اصفهانی، حسین‌ بن‌ محمد؛ مفردات فی غریب‌القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودی، دمشق بیروت، دارالعلم الدارالشامیة، 1412ق، چاپ اول، ص471 و ابن منظور، محمد بن‌ مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414، ج‌1، ص103.
  2. برخی از مفسرین، ذیل آیات مورد بحث در مقاله به مباحث "جبر و اختیار"، "قضا و قدر" و... پرداخته‌اند. (برای آشنایی بیشتر با این موضوع می توان به کتاب آشنائی با قرآن اثر استاد مرتضی مطهری، ج سوم) تفسیر آیاتی از سوره‌ انفال و سوره توبه، ص 121-139، مراجعه نمود.
  3. علاوه بر آیاتی که در این مقاله به آنها اشاره می‌شود به این آیات نیز می‌توان اشاره نمود: سوره بقره/213 و 247، سوره آل عمران/37، سوره رعد/26 و 39، سوره ابراهیم/4، سوره انسان/30، سوره تکویر/29 و...
  4. سوره آل عمران/26.
  5. سوره کهف/29.
  6. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، چاپ اول، ج‌12، ص 389.
  7. همان، ج‌10، ص163 و ج‌5، ص 385.
  8. طباطبائی(علامه)، سیّد محمدحسین؛ المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، جامعه مدرسین، 1417ق، چاپ پنجم، ج‌12، ص249.
  9. سوره آل عمران/27.
  10. مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، 1380ش، چاپ اول، ج‌4، ص144و 145.
  11. طیب، سید عبدالحسین؛ أطیب البیان فی تفسیرالقرآن، تهران، اسلام، 1378ش، چاپ دوم، ج‌5، ص388.
  12. سوره انسان/3، و آیه‌ی 29 کهف نیز اشاره به این مطلب است که در صدر مقاله مطرح شد.
  13. مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه، ترجمه و نشر کتاب، 1360ش، ج‌6، ص156.
  14. سوره بقره/255.
  15. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‌2، ص335.
  16. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‌6، ص158 و تفسیر روشن، ج‌6، ص95.
  17. سوره قصص/68.
  18. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‌16، ص66.
  19. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‌6، ص158.
  20. سوره طه/98.
  21. أطیب البیان فی تفسیرالقرآن، ج‌9، ص91 و 92.
  22. سوره یس/82.
  23. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‌12، ص279.
  24. سوره کهف/23و24.
  25. تفسیر نمونه، ج‌12، ص385.
  26. سوره زخرف/20.
  27. سوره یس/47.
  28. سوره انعام/ 148، سوره نحل/35 و سوره فصلت/14.
  29. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‌18، ص91 و 92.


منبع