قیام حسین بن محمد علوی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{تقویم|روز= 30 جمادی الثانی|سال= سال 251 هجری قمری}}  
 
{{تقویم|روز= 30 جمادی الثانی|سال= سال 251 هجری قمری}}  
هنگامي كه فشار و ظلم عامل خليفه وقت بر اهالي [[كوفه]] و حوالي آن شدت يافت، عده اي كثيري از مردم اين منطقه، دست از جان شسته و آماده قيام بر ضد خليفه وقت، يعني [[مستعين عباسی]] و عامل وي در منطقه گرديدند. آنان، مردي از [[سادات]] علوي را به رهبري خويش برگزيده و وي را از جهت امكانات اقتصادي، جنگي و مردان مبارز ياري دادند.
+
هنگامی كه فشار و ظلم عامل خلیفه وقت بر اهالی [[كوفه]] و حوالی آن شدت یافت، عده ای كثیری از مردم این منطقه، دست از جان شسته و آماده قیام بر ضد خلیفه وقت، یعنی [[مستعین عباسی]] و عامل وی در منطقه گردیدند. آنان، مردی از [[سادات]] علوی را به رهبری خویش برگزیده و وی را از جهت امكانات اقتصادی، جنگی و مردان مبارز یاری دادند.
  
نَسَب اين مرد مبارز علوي، بنا به گفته [[طبري]]: حسين بن محمد، بن حمزه، بن عبدالله، بن حسين، بن علي، بن حسين، بن علي، بن ابي طالب صلوات الله عليهم اجمعين است.
+
نَسَب این مرد مبارز علوی، بنا به گفته [[طبری]]: حسین بن محمد، بن حمزه، بن عبدالله، بن حسین، بن علی، بن حسین، بن علی، بن ابی طالب صلوات الله علیهم اجمعین است.
  
وي با چهار واسطه به [[امام زين العابدين]] علیه السلام منتهي مي گردد.
+
وی با چهار واسطه به [[امام زین العابدین]] علیه السلام منتهی می گردد.
  
حسين بن محمد در آخر [[جمادی الثانی]] سال 251 قمري، در [[نينوا]] قيامش را آشكار و با تعداد پنجاه تن از ياران خويش با سربازان [[هشام بن ابي دلف]] رو به رو شد و پس از مبارزه و نبرد سخت، ناچار به عقب نشيني به سوي [[كوفه]] گرديد. در آن واقعه تعدادي از ياران او كشته و تعدادي نيز اسير و به [[بغداد]] ارسال گرديدند و در آن جا، محمد بن عبدالله، نماينده خليفه عباسي، بر هر يك از آنان، پانصد تازيانه زد و سپس آنان را با بدن زخمي و خونين آزاد كرد.
+
حسین بن محمد در آخر [[جمادی الثانی]] سال 251 قمری، در [[نینوا]] قیامش را آشكار و با تعداد پنجاه تن از یاران خویش با سربازان [[هشام بن ابی دلف]] رو به رو شد و پس از مبارزه و نبرد سخت، ناچار به عقب نشینی به سوی [[كوفه]] گردید. در آن واقعه تعدادی از یاران او كشته و تعدادی نیز اسیر و به [[بغداد]] ارسال گردیدند و در آن جا، محمد بن عبدالله، نماینده خلیفه عباسی، بر هر یك از آنان، پانصد تازیانه زد و سپس آنان را با بدن زخمی و خونین آزاد كرد.
  
اما حسين بن محمد علوي كه به كوفه گريخته بود، در آن جا مجدداً نيرو گرفت و صحنه را بر عامل خليفه تنگ كرد. [[احمد بن نصر بن مالك خزاعي]]، عامل مستعين عباسي در كوفه به نبرد با مبارزان علوي پرداخت و با دادن يازده كشته، مجبور به فرار از كوفه شد. وي به سوي قصر [[ابن هبيره]] رفت و در آن جا اقامت گزيد و طي نامه اي، خليفه را از اوضاع كوفه باخبر كرد.
+
اما حسین بن محمد علوی كه به كوفه گریخته بود، در آن جا مجدداً نیرو گرفت و صحنه را بر عامل خلیفه تنگ كرد. [[احمد بن نصر بن مالك خزاعی]]، عامل مستعین عباسی در كوفه به نبرد با مبارزان علوی پرداخت و با دادن یازده كشته، مجبور به فرار از كوفه شد. وی به سوی قصر [[ابن هبیره]] رفت و در آن جا اقامت گزید و طی نامه ای، خلیفه را از اوضاع كوفه باخبر كرد.
  
حسين بن محمد، پس از بيرون راندن عامل خليفه و بدست گرفتن اداره شهر، يكي از سادات علوي به نام ابواحمد، محمد بن جعفر را به نيابت خويش در كوفه گذاشت و خود با شش صد تن از يارانش عازم سواد كوفه گرديد و در نينوا و سواد كوفه با سربازان هشام بن ابي دلف بار ديگر به نبرد برخاست.
+
حسین بن محمد، پس از بیرون راندن عامل خلیفه و بدست گرفتن اداره شهر، یكی از سادات علوی به نام ابواحمد، محمد بن جعفر را به نیابت خویش در كوفه گذاشت و خود با شش صد تن از یارانش عازم سواد كوفه گردید و در نینوا و سواد كوفه با سربازان هشام بن ابی دلف بار دیگر به نبرد برخاست.
  
هشام، اين بار در نبرد با وي، متحمل شكست گرديد و با از دست دادن سواد كوفه و منطقه نينوا به احمد بن نصر، در قصر ابن هبيره پيوست. مستعين عباسي كه از افزايش قدرت حسين بن محمد علوي به هراس و تشويش افتاده بود، [[مزاحم بن خاقان]] را در رأس سپاهي سنگين به كوفه اعزام كرد. مزاحم در نزديكي كوفه، در روستاي شاهي اردو زد و [[داوود بن قاسم جعفري]] را با اموال و بخشش هاي زياد به سوي حسين بن محمد علوي فرستاد، تا وي خود را تسليم و رزمندگانش را از نبرد و درگيري در امان نگه دارد.
+
هشام، این بار در نبرد با وی، متحمل شكست گردید و با از دست دادن سواد كوفه و منطقه نینوا به احمد بن نصر، در قصر ابن هبیره پیوست. مستعین عباسی كه از افزایش قدرت حسین بن محمد علوی به هراس و تشویش افتاده بود، [[مزاحم بن خاقان]] را در رأس سپاهی سنگین به كوفه اعزام كرد. مزاحم در نزدیكی كوفه، در روستای شاهی اردو زد و [[داوود بن قاسم جعفری]] را با اموال و بخشش های زیاد به سوی حسین بن محمد علوی فرستاد، تا وی خود را تسلیم و رزمندگانش را از نبرد و درگیری در امان نگه دارد.
  
وليكن داوود بن قاسم جعفري در عمل، شتاب و سرعتي از خود نشان نمي داد و بدين جهت كار، به كندي پيش مي رفت. مزاحم بن خاقان كه صبر و خويشتن داري را بيش از اين، به صلاح و مصلحت خويش و خليفه نمي ديد، لشكريانش را به دو دسته تقسيم كرد. دسته اي را به فرماندهي يكي از سردارانش، به سمت شرقي فرات فرستاد و دسته اي ديگر را براي خويش نگه داشت. آن گاه از روستاي شاهي، به سمت غربي فرات هجوم آورد و در مدخل شهر [[كوفه]] با سپاهيان حسين بن محمد علوي رو به رو گرديد و نبرد سختي ميان طرفين درگرفت.
+
ولیكن داوود بن قاسم جعفری در عمل، شتاب و سرعتی از خود نشان نمی داد و بدین جهت كار، به كندی پیش می رفت. مزاحم بن خاقان كه صبر و خویشتن داری را بیش از این، به صلاح و مصلحت خویش و خلیفه نمی دید، لشكریانش را به دو دسته تقسیم كرد. دسته ای را به فرماندهی یكی از سردارانش، به سمت شرقی فرات فرستاد و دسته ای دیگر را برای خویش نگه داشت. آن گاه از روستای شاهی، به سمت غربی فرات هجوم آورد و در مدخل شهر [[كوفه]] با سپاهیان حسین بن محمد علوی رو به رو گردید و نبرد سختی میان طرفین درگرفت.
  
از دو طرف، تعداد زيادي كشته و زخمي گرديدند و مدافعان شهر، با دلاوري تمام از شهر خويش دفاع مي كردند. اما يك باره، متوجه شدند كه دسته اي ديگر از سپاهيان مزاحم بن خاقان كه از سمت شرقي فرات، به كوفه حمله آورده بودند، وارد شهر شده و از پشت جبهه، به آنان هجوم آورده اند.
+
از دو طرف، تعداد زیادی كشته و زخمی گردیدند و مدافعان شهر، با دلاوری تمام از شهر خویش دفاع می كردند. اما یك باره، متوجه شدند كه دسته ای دیگر از سپاهیان مزاحم بن خاقان كه از سمت شرقی فرات، به كوفه حمله آورده بودند، وارد شهر شده و از پشت جبهه، به آنان هجوم آورده اند.
  
مدافعان شهر و هواداران سيد علوي در ميان دو دسته از مهاجمان و سربازان مزاحم بن خاقان محاصره شده و آن قدر جنگيدند تا تمامي آن ها كشته شدند. مزاحم بن خاقان، پس از پايان دادن به قيام سيد علوي، وارد شهر كوفه شد و بر اهالي آن، به ويژه بر [[علويان]] و [[هاشميان]] بسيار سخت گرفت.
+
مدافعان شهر و هواداران سید علوی در میان دو دسته از مهاجمان و سربازان مزاحم بن خاقان محاصره شده و آن قدر جنگیدند تا تمامی آن ها كشته شدند. مزاحم بن خاقان، پس از پایان دادن به قیام سید علوی، وارد شهر كوفه شد و بر اهالی آن، به ویژه بر [[علویان]] و [[هاشمیان]] بسیار سخت گرفت.
  
وي به هنگام نبرد، دستور داده بود كه دو ناحيه كوفه را با دستگاه سنگ انداز، سنگ باران كنند و بر اثر آن، آتش سوزي بزرگي به راه افتاد و هفت بازار اين شهر در آتش خشم و كين دشمن سوخت.
+
وی به هنگام نبرد، دستور داده بود كه دو ناحیه كوفه را با دستگاه سنگ انداز، سنگ باران كنند و بر اثر آن، آتش سوزی بزرگی به راه افتاد و هفت بازار این شهر در آتش خشم و كین دشمن سوخت.
  
بدين سان، سپاهيان خليفه با بي رحمي تمام، قيام مردمي كوفه به رهبري [[حسين بن محمد علوي]] را سركوب و پاداش زيادي از خليفه جائر عباسي دريافت كردند.<ref> [[تاريخ الطبري]]، ج 7، ص 477.</ref>
+
بدین سان، سپاهیان خلیفه با بی رحمی تمام، قیام مردمی كوفه به رهبری [[حسین بن محمد علوی]] را سركوب و پاداش زیادی از خلیفه جائر عباسی دریافت كردند.<ref> [[تاریخ الطبری]]، ج 7، ص 477.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۲۹: سطر ۲۹:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
سيد تقى واردى، روز شمار تاريخ اسلام، جلد چهارم، ماه جمادی الثانی
+
سید تقى واردى، روز شمار تاریخ اسلام، جلد چهارم، ماه جمادی الثانی
  
 
[[رده:وقایع ماه جمادی الثانی]]
 
[[رده:وقایع ماه جمادی الثانی]]
 
[[رده:سال ۲۵۱ هجری قمری]]
 
[[رده:سال ۲۵۱ هجری قمری]]

نسخهٔ ‏۱۸ مارس ۲۰۱۷، ساعت ۰۶:۰۴

تقویم هجری قمری

روز واقعه:30 جمادی الثانی
سال 251 هجری قمری

هنگامی كه فشار و ظلم عامل خلیفه وقت بر اهالی كوفه و حوالی آن شدت یافت، عده ای كثیری از مردم این منطقه، دست از جان شسته و آماده قیام بر ضد خلیفه وقت، یعنی مستعین عباسی و عامل وی در منطقه گردیدند. آنان، مردی از سادات علوی را به رهبری خویش برگزیده و وی را از جهت امكانات اقتصادی، جنگی و مردان مبارز یاری دادند.

نَسَب این مرد مبارز علوی، بنا به گفته طبری: حسین بن محمد، بن حمزه، بن عبدالله، بن حسین، بن علی، بن حسین، بن علی، بن ابی طالب صلوات الله علیهم اجمعین است.

وی با چهار واسطه به امام زین العابدین علیه السلام منتهی می گردد.

حسین بن محمد در آخر جمادی الثانی سال 251 قمری، در نینوا قیامش را آشكار و با تعداد پنجاه تن از یاران خویش با سربازان هشام بن ابی دلف رو به رو شد و پس از مبارزه و نبرد سخت، ناچار به عقب نشینی به سوی كوفه گردید. در آن واقعه تعدادی از یاران او كشته و تعدادی نیز اسیر و به بغداد ارسال گردیدند و در آن جا، محمد بن عبدالله، نماینده خلیفه عباسی، بر هر یك از آنان، پانصد تازیانه زد و سپس آنان را با بدن زخمی و خونین آزاد كرد.

اما حسین بن محمد علوی كه به كوفه گریخته بود، در آن جا مجدداً نیرو گرفت و صحنه را بر عامل خلیفه تنگ كرد. احمد بن نصر بن مالك خزاعی، عامل مستعین عباسی در كوفه به نبرد با مبارزان علوی پرداخت و با دادن یازده كشته، مجبور به فرار از كوفه شد. وی به سوی قصر ابن هبیره رفت و در آن جا اقامت گزید و طی نامه ای، خلیفه را از اوضاع كوفه باخبر كرد.

حسین بن محمد، پس از بیرون راندن عامل خلیفه و بدست گرفتن اداره شهر، یكی از سادات علوی به نام ابواحمد، محمد بن جعفر را به نیابت خویش در كوفه گذاشت و خود با شش صد تن از یارانش عازم سواد كوفه گردید و در نینوا و سواد كوفه با سربازان هشام بن ابی دلف بار دیگر به نبرد برخاست.

هشام، این بار در نبرد با وی، متحمل شكست گردید و با از دست دادن سواد كوفه و منطقه نینوا به احمد بن نصر، در قصر ابن هبیره پیوست. مستعین عباسی كه از افزایش قدرت حسین بن محمد علوی به هراس و تشویش افتاده بود، مزاحم بن خاقان را در رأس سپاهی سنگین به كوفه اعزام كرد. مزاحم در نزدیكی كوفه، در روستای شاهی اردو زد و داوود بن قاسم جعفری را با اموال و بخشش های زیاد به سوی حسین بن محمد علوی فرستاد، تا وی خود را تسلیم و رزمندگانش را از نبرد و درگیری در امان نگه دارد.

ولیكن داوود بن قاسم جعفری در عمل، شتاب و سرعتی از خود نشان نمی داد و بدین جهت كار، به كندی پیش می رفت. مزاحم بن خاقان كه صبر و خویشتن داری را بیش از این، به صلاح و مصلحت خویش و خلیفه نمی دید، لشكریانش را به دو دسته تقسیم كرد. دسته ای را به فرماندهی یكی از سردارانش، به سمت شرقی فرات فرستاد و دسته ای دیگر را برای خویش نگه داشت. آن گاه از روستای شاهی، به سمت غربی فرات هجوم آورد و در مدخل شهر كوفه با سپاهیان حسین بن محمد علوی رو به رو گردید و نبرد سختی میان طرفین درگرفت.

از دو طرف، تعداد زیادی كشته و زخمی گردیدند و مدافعان شهر، با دلاوری تمام از شهر خویش دفاع می كردند. اما یك باره، متوجه شدند كه دسته ای دیگر از سپاهیان مزاحم بن خاقان كه از سمت شرقی فرات، به كوفه حمله آورده بودند، وارد شهر شده و از پشت جبهه، به آنان هجوم آورده اند.

مدافعان شهر و هواداران سید علوی در میان دو دسته از مهاجمان و سربازان مزاحم بن خاقان محاصره شده و آن قدر جنگیدند تا تمامی آن ها كشته شدند. مزاحم بن خاقان، پس از پایان دادن به قیام سید علوی، وارد شهر كوفه شد و بر اهالی آن، به ویژه بر علویان و هاشمیان بسیار سخت گرفت.

وی به هنگام نبرد، دستور داده بود كه دو ناحیه كوفه را با دستگاه سنگ انداز، سنگ باران كنند و بر اثر آن، آتش سوزی بزرگی به راه افتاد و هفت بازار این شهر در آتش خشم و كین دشمن سوخت.

بدین سان، سپاهیان خلیفه با بی رحمی تمام، قیام مردمی كوفه به رهبری حسین بن محمد علوی را سركوب و پاداش زیادی از خلیفه جائر عباسی دریافت كردند.[۱]

پانویس

  1. تاریخ الطبری، ج 7، ص 477.

منابع

سید تقى واردى، روز شمار تاریخ اسلام، جلد چهارم، ماه جمادی الثانی