قرض الحسنه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۱۹ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

قرض الحسنه اصطلاحاً بین مردم به وام گرفتن معروف است و برای آن کارمزد نباید پرداخت کنند و آن را از مصادیق دینی می‌دانند. در اصطلاح فقها، قرض آن است که مالی به دیگری تملیک شود به طوری که او نیز ضامن بازپرداخت عین یا مثل یا قیمت آن چیز گردد.[۱]

شناخت واژگان

کلمه قرض الحسنة از دو قسمت ترکیب شده است:

  1. قرض: به معنای بریدن و قطع کردن است و مالی را که به دیگری داده می‌شود به شرط بازگرداندن (عین یا بدل آن) قرض می‌خوانند؛[۲] گویا قرض دهنده، آن مال را از بقیه احوالش بریده است.[۳]
  2. الحسنه: در قرآن کریم، واژه «حسن» صفت قرض الحسنه قرار گرفته است؛ حسن یعنی زیبا و نیکو[۴] و قرض نیکو آن است که از مال حلال باشد و آن را با منّت گذاردن و اذیّت، ضایع نکند.[۵]

قرض الحسنه در فرهنگ و اصطلاح قرآنی، معنایی جامع دارد که شامل قرض الحسنة فقهی نیز می‌شود زیرا از منظر قرآن کریم هر کار خیری که انسان برای خدا انجام دهد، قرض الحسنه برای اوست؛ خواه عبادت اصطلاحی باشد مانند نماز و روزه یا انفاق مالی یا کارهای خدماتی و عام المنفعه باشد: مانند مسجد و مدرسه سازی یا جبهه رفتن و جهاد در راه خدا.[۶]

جایگاه قرض الحسنه در قرآن کریم

قرض الحسنه در مکتب اسلام جایگاهی مخصوص دارد و تاکید اسلام برای کمک به فقرا و مستمندان به معنی پذیرفتن فقر نیست بلکه تلاشی برای برکندن فقر از زندگی بشری است. در شأن و مقام قرض‌الحسنه که از تعالیم دینی برخاسته، آیات بسیاری آمده است که به بعضی از آنها اشاره می‌شود: «کیست که به خدا «قرض الحسنه‌ای» دهد (و از اموالی که خدا به او بخشیده، انفاق کند) تا آن را برای او چندین برابر کند؟ و خداوند است که (روزی بندگان را) محدود یا گسترده می‌سازد؛ (و انفاق هرگز باعث کمبود روزی آنها نمی‌شود) و به سوی او بازگردانده می‌شوید (و پاداش خود را خواهید گرفت)».[۷]

با توجه به آیه چند نکته قابل ذکر است:

  • الف) خداوند متعال مالی را که مؤمنین در راه او خرج کنند قرض گرفتن خودش نامیده است.[۸]
  • ب) مفهوم چند برابر شدن در نزد خداوند، عددی است که از شمارش بیرون است و انتها ندارد.[۹]

در آیه دیگری چنین فرموده است: «کیست که به خدا وام نیکو دهد (و از اموالی که به او ارزانی داشته انفاق کند) تا خداوند آن را برای او چندین برابر کند؟ و برای او پاداش پرارزشی است».[۱۰]

این آیه از لحن ویژه‌ای برخوردار است. خداوند، خود را آنچنان به بندگان نزدیک کرده است که به اینصورت با یک لحن دلسوزانه از آنان طلب قرض می‌کند.

قرض الحسنه از آنجا که امر کریمانه‌ای است، لذا دارای «اجر کریم» نیز می‌باشد. عبادت «من ذاالذی» در قرآن بسیار محدود است که دو مورد آن مربوط به قرض الحسنه می‌باشد و این نشانه اهمیت آن است. آیات زیاد دیگری از قبیل سوره حدید: ۱۸ و سوره تغابن: ۱۷ به این امر مهم اشاره دارد.

قرض الحسنه در روایات

قرض دادن از ثمرات سخاوت و فضل است و ثواب آن بی‌نهایت است. حضرت امام محمدباقر علیه السلام فرمود: «هر که به مردی قرض دهد تا زمانی که قدرت بر اداء آن داشته باشد، مال او در زکات است و خود او با ملائکه در نماز است تا آن را بگیرد».

و در حدیثی دیگر از امام صادق علیه السلام مروی است که بر در بهشت چنین نوشته شده است: «ثواب صدقه را ده مقابل می‌دهند و ثواب قرض را هیجده مقابل».[۱۱]

در حدیثی دیگر فرموده است: «هر مؤمنی که به هر مؤمنی از برای خدا قرض دهد در هر آنی ثواب صدقه را دارد تا مال به او برسد». سرّ مطلب در این است که در هر آنی می‌تواند آن را مطالبه کند و چون مطالبه نکند ثواب صدقه دارد. البته مراد از قرضی که ثواب آن رسیده است، قرض الحسنه‌ای است که از برای خدا باشد اما قرضی که به واسطه آن نفع دنیوی به صاحب مال می‌رسد و غرض او نفع بردن است، ثوابی ندارد.[۱۲]

در حدیثی آمده است: مؤمنی نیست که به مومن دیگری قرض دهد و ثواب آن را از خدای تعالی بخواهد مگر آن که خداوند اجر آن را برای او به حساب صدقه بگذارد تا آن مال به وی بازگردد؛ (یعنی پیوسته ثواب صدقه دادن دارد.)[۱۳]

در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند: «کسی که به برادر خود قرض دهد، در برابر هر درهمی که قرض داده هم‌وزن کوه احد و کوه رضوان و کوه سینا، حسنات خواهد داشت و اگر برای وصول آن مدارا کند، از پل صراط همچون برق جهنده بدون حساب و عذاب خواهد گذشت.[۱۴]

نکوهش قرض گرفتن

روایات زیادی قرض گرفتن بدون نیاز و اضطرار را ناپسند می‌دانند؛ چرا که برخلاف منش و عزت نفس انسانی است. چون فرد مقروض خود را در مقابل طلبکار کوچک می‌بیند. علاوه بر این، آسایش روحی و تمرکز فکر خود را از دست خواهد داد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله از یک سو مسلمانان را به قرض دادن تشویق و ترغیب می‌فرمودند و از سوی دیگر به آنان توصیه می‌کردند، حتی الامکان قناعت به خرج داده و از گرفتن قرض بپرهیزند. ایشان وام را مایه غصه شب و خواری روز بیان داشته[۱۵] و از سنگینی کمرشکن آن به خدا پناه می‌بردند و می‌فرمودند: «خدایا از غم و اندوه و ناتوانی و کاهلی و بخلی و بزدلی و سنگینی کمرشکن بار قرض و چیرگی مردمان به تو پناه می‌برم».[۱۶]

و در دعایی دیگر بعد از نماز صبح می‌فرمودند: «بارالها از چیرگی قرض و چیرگی دشمن و دشمن شادشدن به تو پناه می‌برم».[۱۷]

نهی از تعلل در پرداخت بدهی

رسول خدا صلی الله علیه و آله همان گونه که طلبکار را تشویق به صبر می‌کند، بدهکار را نیز از تعلل در پرداخت بدهی‌اش نهی می‌فرمودند، ایشان تعلل ورزیدن توانگر در پرداخت بدهی‌اش را ظلم دانسته[۱۸] و می‌فرمودند: «اگر کسی بتواند حق کسی را بپردازد و تعلل ورزد هر روز که بگذرد، گناه باج‌گیر برایش نوشته می‌شود».[۱۹]

حضرت رسول صلی الله علیه و آله نه تنها فرد بدهکار را از تعلل در پرداخت بدهی منع می‌کردند، بلکه او را از این که در خود نیت ادای قرض نداشته باشد نیز به شدت برحذر می‌داشتند. رسول خدا صلی الله علیه و آله قرض را به دو گونه تقسیم کردند؛ «قرضی که صاحبش قصد داشته آن را بپردازد، اما اجل مهلتش نداده؛ در این صورت من ولی او هستم و دیگر قرضی که صاحبش قصد پرداخت‌اش را نداشته در این صورت از اعمال نیک فرد بدهکار برمی‌دارند [و به فرد طلبکار می‌دهند] که در آن روز دینار و درهمی نخواهد بود.[۲۰]

ایشان پیوسته مسلمین را به جوانمردی در امر قرض سفارش می‌کردند و به آن گوشزد می‌کردند که «برترین مؤمنان و محبوبترین بندگان خدا را فردی معرفی کردند که در خرید و فروش و پس دادن و پس گرفتن قرض جوانمرد باشد».[۲۱]

ترغیب به یادداشت کردن بدهکاری‌ها

رسول خدا صلی الله علیه و آله یادداشت نکردن وام مدت‌ دار به دیگران را مانع استجابت دعای طلبکار دانسته فرمودند: چند گروهند که دعاهایشان مستجاب نمی‌شود؛ از جمله این گروه‌ها کسانی هستند که وام مدت دار به کسی می‌دهند؛ اما آن را یادداشت نکرده، بر‌ای آن شاهدی نمی‌گیرند».[۲۲]

مهلت دادن به بدهکار تنگدست

رسول خدا صلی الله علیه و آله پیوسته بر رعایت بدهکاران تنگدست تأکید می‌کردند.[۲۳] و مسلمانان را از دچار شدن به نفرین بدهکار تنگدست برحذر می‌داشتند.[۲۴] ایشان می‌فرمودند: «هر که به تنگدستی مهلت دهد خداوند در روزی که هیچ سایه‌ای جز سایه او نیست، وی را در سایه خود درآورد».[۲۵]

همچنین فرمودند: «هر کس به مؤمنی قرض دهد و برای پس گرفتن آن صبر کند تا دستش باز شود مال او زکات محسوب می‌شود و در نماز با فرشتگان است تا این که قرضش به او برگردانده شود».[۲۶]

سرّ تعبیر از هر کار خیرخواهانه به قرض الحسنه در قرآن، محفوظ بودن عین و اصل مال نزد خداست؛ یعنی همانگونه که در قرض و وام، مال از بین نمی‌رود و بازمی‌گردد،[۲۷] در این گونه امور نیز هر چه در راه خدا هزینه شود، بازمی‌گردد.[۲۸] و بلکه چندین برابر آن را به عنوان پاداش دریافت می‌کنید.[۲۹]

خدای تعالی انفاق و هزینه‌هایی را که مؤمنین در راه او خرج می‌کنند قرض گرفتن خودش نامیده و این به خاطر سه چیز است:[۳۰]

  1. می‌خواهد مؤمنان را بر این کار تشویق کند.
  2. چنین انفاقی برای کسب رضایت خداست.
  3. خدای سبحان بزودی عوض آن را چند برابر به صاحبانش برمی‌گرداند، علاوه بر آن اجر کریم هم می‌دهد، اجر کریم اجری است که در نوع خودش پسندیده‌ترین باشد و اجر اخروی همین طور است چون فوق تصوّر انسان است.[۳۱]

فضیلت قرض دادن

قرض و عاریه دادن از سنت‌های مؤکد رسول خدا صلی الله علیه و آله است؛ ایشان ضمن احادیث متعددی مسلمانان را به این امر خداپسندانه دعوت کرده آن را صدقه[۳۲] و بلکه بهتر از صدقه معرفی کرده‌اند و فرمودند: «شبی که مرا به آسمان بردند، دیدم که بر در بهشت نوشته است ثواب صدقه ده برابر است و ثواب قرض دادن، هجده برابر. به جبرئیل گفتم: چرا قرض برتر از صدقه است؟ گفت: چون نیازمند گاه دارد و باز دست نیاز دراز می‌کند؛ اما خواهان قرض، تقاضای کمک نمی‌کند؛ مگر از روی نیاز».[۳۳]

رسول خدا صلی الله علیه و آله قرض دادن را از جمله حقوق همسایگان بر یکدیگر برشمرده[۳۴] و کسانی را که با وجود امکانات مالی از قرض دادن به نیازمندان خودداری می‌کنند، مورد عتاب قرار داده، می‌فرمودند: «کسی که برادر دینی‌اش جهت قرض به او مراجعه کند و او قادر بر این کار باشد؛ اما این کار را نکند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام می‌کند.[۳۵]

کیفیت قرض الحسنه

  1. قرض باید با نیت پاک و خلوص و برای نزدیکی به خدا باشد. از این رو در قرآن در کنار نماز و زکات آمده است: «وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا...».[۳۶]
  2. قرض باید بدون نفع و سود باشد زیرا در این صورت ربوی بوده و حرام خواهد بود.

آثار قرض الحسنه

  1. پاداش چند برابر: «مَن ذَاالَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أضعافا کثیرة...».[۳۷]

واژه «کثیرة» صفت کلمه «اضعافاً = چند برابر» است و نشان می‌دهد که پاداش انفاق مضاعف و چندین برابر است».[۳۸]

  1. از بین رفتن گناهان: «وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَأُکفِّرَنَّ عَنْکمْ سَیئَاتِکمْ...»[۳۹]
  2. آمرزش و تشکر خداوند: «إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یضَاعِفْهُ لَکمْ وَیغْفِرْ لَکمْ وَاللَّهُ شَکورٌ حَلِیمٌ».[۴۰]
  3. پاداش پرارزش: «إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ کرِیمٌ»[۴۱]

سخن گوهربار امام علی علیه السلام درباره قرض الحسنه به خدا چنین است: «مقداری از اموالتان را در راه دین بدهید و پیشاپیش بفرستید تا به خدا قرض داده باشید و برایتان بماند و اگر اصلاً ندهید، فریضه‌هایی بر عهده شما مانده است که آن را ترک کرده‌اید».[۴۲]

پانویس

  1. خمینی، روح الله؛ تحریرالوسیله، قم، اسماعیلیان، بی تا، ج۲، ص۱۴۹.
  2. راغب اصفهانی؛ مفردات قرآن، بیروت، دارالقلم، چ اول، ۱۴۱۲ه.ق، ‌ماده قرض.
  3. جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، قم نشر اسراء، ۱۳۸۵، چ اول، ج۱۱، ص۵۸۳.
  4. قرشی، علی اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱، ج۲، ص۱۳۵، «ماده حسن».
  5. طبرسی؛ مجمع البیان، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲، ج۲، ص۶۰۸.
  6. جوادی آملی؛ همان، ص۵۸۷.
  7. سوره بقره: ۲۴۵، ترجمه مکارم شیرازی، قم، انتشارات امیرالمومنین، ۱۳۷۸.
  8. المیزان/ ج۲، ص۴۳۲.
  9. همان، ص۴۴۸.
  10. سوره حدید: ۱۱.
  11. فیض کاشانی، محسن؛ ترجمه الشریعه، قم، توحید، ۱۳۸۰، چ۱ ص۵۹. (و میزان الحکمة، ج۳، باب القرض، ص۲۵۴۸، ح۱۶۶۷۱)
  12. نراقی، ملا احمد؛ معراج السعاده، قم، انتشارات قائم آل محمد علیه السلام، ۱۳۸۶، چاپ پنجم، ص ۳۴۸.
  13. فیض کاشانی، محسن؛ ترجمه الشریعه، ص ۵۹. (و ثواب الاعمال، ص ۷۶)
  14. دخیل، علی محمد؛ ثواب الاعمال، قم، دارالمرتضی، ص۴۱۴.
  15. اصول کافی، پیشین، ج۳، ص۱۸۲.
  16. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، موسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱، ص ۲۰۵.
  17. همان، ص۲۲۵.
  18. حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴، ص۲۶۶.
  19. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه،‌ قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳، ج۴، ص۱۵.
  20. هندی، متقی؛ کنزالعمال فی الاقوال والافعال، تحقیق: شیخ بکری حیائی، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۶، ص۲۳.
  21. شیخ طوسی، التهذیب؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج۷، ص۱۸.
  22. وسائل الشیعه، پیشین، ج۷، ص۱۲۶.
  23. کلینی؛ اصول کافی، تهران دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج۳، ص۱۸۲.
  24. کنزالعمال، پیشین، ج۶، ص۲۲۰.
  25. اصول کافی، پیشین، ج۸، ص۹.
  26. ثواب الاعمال، پیشین، ص۱۳۸.
  27. سوره بقره: ۱۱۰.
  28. تسنیم، پیشین، ص۵۸۷.
  29. سوره بقره:۲۴۵.
  30. طباطبایی، محمدحسین، تفسیرالمیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴، ج۲، ص۴۳۲.
  31. همان،‌ ج۱۹، ص۲۷۲.
  32. کنزالعمال فی الاقوال والافعال، پیشین، ص ۲۱۰.
  33. شیخ صدوق، ثواب الاعمال،‌ قم، انتشارات شریف رضی، ۱۳۴۴، ص۲۸۸.
  34. شهید ثانی، مسکن الفؤاد، قم، کتابخانه بصیرتی، ص ۱۱۴.
  35. طبرسی، حسن بن فضل؛ مکارم الاخلاق، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴، ص ۴۳۱.
  36. سوره مزمل: ۲۰.
  37. سوره بقره: ۲۴۵
  38. تسنیم، پیشین، ص۵۹۳.
  39. سوره مائده: ۱۲.
  40. سوره تغابن: ۱۷.
  41. سوره حدید: ۱۸.
  42. نهج البلاغه، ترجمه محمددشتی، خطبة۲۰۳.


منابع