شیخ احمد اهری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(منابع)
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
'''آیت الله آقااهری''' (۱۲۶۸ - ۱۳۴۷ ش) از علما و مراجع بزرگ [[شیعه]] بود که به دلیل موقعیت خاص خود در آذربایجان و رهبری مذهبی مردم، در اکثر حوادث اجتماعى و سیاسى به صورت مستقیم یا غیرمستقیم شرکت فعال داشت. آیت الله اهری همچنین در بین تجار و بازارى ها نفوذ فراوان داشت و از این موقعیت به نفع فقرا بهره مى برد.
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = احمد آقااهری
 +
||تصویر= [[پرونده:Ahari.jpg]]
 +
||زادروز = ۱۲۶۸ شمسی
 +
|زادگاه = اهر
 +
|وفات =  ۱۳۴۷ شمسی
 +
|مدفن = [[قم]]- قبرستان ابوحسین
 +
|اساتید =  [[میرزا محمدحسین نائینی]]، [[شیخ الشریعه اصفهانی]]، [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، ...
 +
|شاگردان = سید مصطفى مولانا، میرزا احمد سرایى، شیخ محمد غروى قزوینى، ...
 +
|آثار = حاشیه بر [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]]، حاشیه بر [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]]، رساله اى در [[قاعده لاضرر]]، ...
 +
}}
 +
==ولادت==
  
==مقدمه==
+
احمد اهری فرزند آقا حسین در سال ۱۲۶۸ ه.ش (۱۳۰۵ ه.ق) در شهرستان اهر آذربایجان شرقی دیده به جهان گشود.<ref>سیماى ارسباران، (مجموعه کتاب هاى دیار ابرار)، سعید عباس زاده، ص ۱۲۳.</ref> در آن زمان شهر اهر با وجود این که وسعت و آبادى امروزى را نداشت؛ لکن شهرى عالم خیز بود و مکتب هاى بزرگ درسى در آنجا دایر مى شد. مکتب هاى «ملا جلیل» و «ملا فرج» که آوازه آنها در منطقه آذربایجان پیچیده بود، متعلق به این دوره است. هر چند این مکتب ها در زمان تحصیل شیخ احمد به مدارس دینى و علمى منظم تبدیل شده بود؛ لکن تا اوائل قرن چهاردهم هجرى، قمرى همچنان با نام «مکتب خانه» پررونق بود.
  
«فراموشى» در نگارش تاريخ معاصر و ذكر تنها برخى از حوادث روزگار، به صورت يك اصل پذيرفته شده در تاريخ نگارى درآمده است. به همين خاطر از ياد بردن حالات عده زيادى از بزرگان و فرزانگان و بخشى از رخدادهاى ارزشمند مربوط به ايشان، بس آسان و ساده به نظر مى رسد. هنگام ورق زدن كتاب هاى تاريخ و شرح حال انديشمندان اين موضوع كاملاً آشكار مى شود.
+
==تحصیلات و استادان==
 +
شیخ احمد در زادگاهش دروس مقدماتى را فراگرفت و پس از تکمیل ادبیات، مدرسه دینى تازه تأسیس شده اهر را به مقصد [[تبریز|تبریز]] ترک گفت. وى در سال ۱۳۲۷ ه.ق سطح مقدماتى و دروس [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را در [[حوزه علمیه]] تبریز شروع کرد و در آن زمان بیش از ۲۲ سال نداشت.<ref>همان.</ref>
  
[[تاریخ اسلام]]؛ به ويژه تاريخ تشيع نيز از اين پديده مستثنى نبود و زندگى و مبارزات افراد و شخصیت هاى برجسته و دانشمندى به دلايل مختلفى بدست فراموشى سپرده شد و مورد بى مهرى محققان قرار گرفت.
+
آقا شیخ احمد اهرى یازده سال نیز در حوزه تبریز به تحصیل پرداخت. و از اساتید معروف آن زمان چون: آقا شیخ عبدالرحیم کلبرى، آقا سید ابوالحسن انگجى و آقا میرزا على اکبر اهرى بهره برد. آقا میرزا على اکبر اهرى، عموى آقا احمد اهرى بود و عنایت ویژه اى به وى داشت. کتاب «[[قوانین الاصول (کتاب)|قوانین الاصول]]» را که در آن زمان بسیار مورد توجه حوزه ها بود، خود به برادرزاده اش آموخت و پایه علمى وى از همانجا بود که استحکام یافت. آقا شیخ احمد اهرى در حوزه علمیه تبریز در درس هاى سطح حوزه تبحر یافت و گاه به تدریس نیز پرداخت.<ref>برگرفته از مصاحبه آقا شیخ احمد اهرى (سرباززاده).</ref>
  
متأسفانه شخصيت علمى و عملى فقيه فرزانه؛ مرحوم حضرت آيت الله شيخ احمد اهرى نيز همانند آن بزرگان مورد غفلت مورخان و شرح حال نويسان قرار گرفته است و همواره نام و ياد اين مرد بزرگ جهان تشيع در ميان فهرست شخصيت هاى معاصر و هم دوره خود، مخفى مانده است. براى نمونه مرحوم علامه «حاج [[آقا بزرگ تهرانی]]» در كتاب ارزشمند خود «طبقات اعلام الشيعه» (بخش نقباءالبشر) به احوالات مرحوم اهرى اشاره نمى كند. در كتاب ديگر مرحوم تهرانى «الذريعة» نيز هيچ اشاره اى به آثار قلمى آيت الله اهرى نشده است. در كتاب «گنجينه دانشمندان» اثر استاد شيخ محمد رازى، نيز شرح حال آيت الله اهرى به چشم نمى خورد و...<ref>برگرفته از يادداشت هاى آقاى عبدالحسين جواهرالكلام (موجود در ماهنامه فرهنگى كوثر).</ref>
+
در سال ۱۳۳۸ ه.ق آقا شیخ احمد اهرى هجرتى دیگر پیش روى داشت. او از دیرزمان آوازه حوزه علمیه [[نجف]] را شنیده بود و آرزوى درک آن مرکز بزرگ علمى را داشت. در این سال وى بار سفر به سوى [[عتبات عالیات|عتبات عالیات]] بست و فصل نوینى در زندگى اش آغاز شد و به این ترتیب آقا شیخ احمد اهرى براى مدتى زیاد در آنجا سکونت گزید و از محضر بزرگان کسب علم و فضل کرد.
  
==زندگی نامه==
+
آن مقطع، دوره اى بسیار پربار و پررونق براى حوزه علمیه نجف اشرف بود؛ چرا که تنها در این زمان در شهر نجف استادان بسیار متبحر در علوم مختلف، حضور داشتند و جلسات درس و بحث علمى خود را در سطح بسیار عالى دایر کرده بودند. حضرات آیاتی چون: [[شیخ الشریعه اصفهانی|شیخ الشریعه اصفهانى]]، [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزا محمدحسین نائینى]]، میرزا على شیرازى (فرزند [[میرزا محمدحسن شیرازی|شیرازى بزرگ]])، [[آقا ضياء عراقی]]، [[محمدحسین غروی اصفهانی|محمدحسین غروى اصفهانى]] و [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانى]] در این دوره با حضورشان در [[حوزه علمیه]] نجف اشرف، آوازه ویژه اى بخشیدند.
  
'''تولد و تحصيل'''
+
==تدریس و شاگردان==
  
در سال 1268 ه.ش (1305 ه.ق) در شهرستان سرسبز اهر ديده به جهان گشود.<ref>سيماى ارسباران، (مجموعه كتاب هاى ديار ابرار)، سعيد عباس زاده، ص 123.</ref> پدرش آقا حسين از مؤمنين آن شهر بود و در محله قديمى شهر زندگى ساده و بى آلايشى داشت. در آن زمان شهر اهر با وجود اين كه وسعت و آبادى امروزى را نداشت؛ لكن شهرى عالم خيز بود و مكتب هاى بزرگ درسى در آنجا داير مى شد. مكتب هاى «ملا جليل» و «ملا فرج» كه آوازه آنها در منطقه آذربايجان پيچيده بود، متعلق به اين دوره است. هر چند اين مكتب ها در زمان تحصيل شيخ احمد به مدارس دينى و علمى منظم تبديل شده بود؛ لكن تا اوائل قرن چهاردهم هجرى، قمرى همچنان با نام «مكتب خانه» پررونق بود.
+
آیت الله شیخ احمد اهرى به طور کلى مدت سى و دو سال از عمرش را در [[نجف]] اشرف و سایر شهرهاى [[عتبات عالیات|عتبات]] سپرى کرد. از این مدت، ده سال را به تحصیل و کسب دانش از محضر بزرگان گذراند و بیش از بیست سال در کنار کسب علوم مختلف، به تدریس پرداخت به گونه اى که در [[حوزه علمیه]] نجف که آن زمان افراد برجسته اى مى توانستند در صحنه هاى علمى حاضر شوند، وى به طور رسمى به عنوان استاد حوزه پذیرفته شد.  
  
شيخ احمد در زادگاهش دروس مقدماتى را فراگرفت و پس از تكميل ادبيات، مدرسه دينى تازه تأسيس شده اهر را به مقصد تبريز ترك گفت. وى در سال 1327 ه.ق سطح مقدماتى و دروس [[فقه]] و [[اصول]] را در [[حوزه علميه]] تبريز شروع كرد و در آن زمان بيش از 22 سال نداشت.<ref>همان.</ref>
+
علامه شیخ محمدعلى اهرى در مورد ایشان می گوید: «هر کس مى خواست مطالب [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]]، [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]] و [[کفایة الاصول|کفایه]] را درک کند، مى بایست شاگردى آیت الله اهرى کند که او به مسائل بسیار مسلط بود».
  
آقا شيخ احمد اهرى يازده سال نيز در حوزه تبريز به تحصيل پرداخت. و از اساتيد معروف آن زمان چون: آقا شيخ عبدالرحيم كِلبرى، آقا سيد ابوالحسن انگجى و آقا ميرزا على اكبر اهرى بهره برد.
+
تلاش هاى آیت الله اهرى در حوزه علمیه نجف، نتیجه پربارى داد. در محضر این عالم وارسته، هزار دانشجوى [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]] تربیت شدند و در خدمت تبلیغ دین [[اسلام]] قرار گرفتند. دهها نفر نیز به مدارج عالى علمى، استادى و [[اجتهاد]] راه یافتند که بسیارى از آنها سهم ارزنده و تعیین کننده اى در حوادث و جریان هاى نیم قرن اخیر داشتند و بى گمان مهمترین آن، شکل گیرى نظام اسلامى و جایگزین شدن ارزش هاى دینى به جاى ارزش هاى غیردینى در [[ایران|ایران]] است؛ زیرا برخى از شاگردان آیت الله اهرى حتى در رأس حرکت ها و رهبرى جریان هاى مردمى به سوى واقعیت هاى دینى بودند.
  
آقا ميرزا على اكبر اهرى، عموى آقا احمد اهرى بود و عنايت ويژه اى به وى داشت. كتاب «قوانين الاصول» را كه در آن زمان بسيار مورد توجه حوزه ها بود، خود به برادرزاده اش آموخت و پايه علمى وى از همانجا بود كه استحكام يافت. آقا شيخ احمد اهرى در حوزه علميه تبريز در درس هاى سطح حوزه تبحر يافت و گاه به تدريس نيز پرداخت.<ref>برگرفته از مصاحبه آقا شيخ احمد اهرى (سرباززاده).</ref>
+
اسامى برخى از شاگردان وى به این ترتیب است:<ref>یادداشت هاى آقاى عبدالحسین جواهرالکلام.</ref>
  
'''هجرتى ديگر'''
+
#مرحوم سید مصطفى مولانا (از مراجع و اساتید تبریز)
 +
#مرحوم میرزا احمد سرایى
 +
#شیخ محمد غروى قزوینى (ساکن قم)
 +
#مرحوم میرزا کاظم تبریزى
 +
#سید على میرغفارى (آذرشهر)
 +
#آقا شیخ عیسى اهرى (ساکن تهران)
 +
#آقا شیخ محمد کاشفى (ساکن قم)
 +
#شیخ عمران علیزاده تبریزى
 +
#مرحوم میرزا احمد زنجانى
 +
#مرحوم میرزا على اکبر قارى تبریزى
 +
#آقا شیخ رضا توحیدى تبریزى
 +
#آقا میرزا محمود انصارى تبریزى
  
در سال 1338 ه.ق آقا شيخ احمد اهرى هجرتى ديگر پيش روى داشت. او از ديرزمان آوازه حوزه علميه [[نجف]] را شنيده بود و آرزوى درك آن مركز بزرگ علمى را داشت. در اين سال وى بار سفر به سوى عتبات عاليات بست و فصل نوينى در زندگى اش آغاز شد و به اين ترتيب آقا شيخ احمد اهرى براى مدتى زياد در آنجا سكونت گزيد و از محضر بزرگان كسب علم و فضل كرد.
+
==آثار و تألیفات==
  
آن مقطع، دوره اى بسيار پربار و پررونق براى حوزه علميه نجف اشرف بود؛ چرا كه تنها در اين زمان در شهر نجف استادان بسيار متبحر در علوم مختلف، حضور داشتند و جلسات درس و بحث علمى خود را در سطح بسيار عالى داير كرده بودند.
+
آیت الله اهرى در مدت اقامتش در حوزه علمیه [[نجف]] به تألیف کتاب هایى نیز پرداخت که به جهت تنگدستى موفق به چاپ آثارش نشد. اما آثار مکتوب آیت الله اهرى عبارتند از:
  
حضرات آيات چون: شيخ الشريعه اصفهانى، ميرزا محمدحسن نائينى، ميرزا على شيرازى (فرزند شيرازى بزرگ) [[آقا ضياء عراقی]]، آقا شيخ محمدحسن غروى اصفهانى و آقا سيد ابوالحسن اصفهانى در اين دوره با حضورشان در [[حوزه علميه]] [[نجف]] اشرف، آوازه ويژه اى بخشيدند.
+
#حاشیه بر [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]]
 +
#حاشیه بر [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]]
 +
#رساله اى در [[قاعده لاضرر|قاعده لا ضرر و لا ضرار]]
 +
#رساله در [[اجتهاد]] و [[تقلید|تقلید]]
 +
#تقریرات فقه [[میرزا محمدحسین نائینی|استاد نائینى]]
 +
#رساله عملیه
  
آيت الله شيخ احمد اهرى به طور كلى مدت سى و دو سال از عمرش را در [[نجف]] اشرف و ساير شهرهاى عتبات سپرى كرد. از اين مدت، ده سال را به تحصيل و كسب دانش از محضر بزرگان گذراند و بيش از بيست سال در كنار كسب علوم مختلف به تدريس پرداخت به گونه اى كه در حوزه علميه [[نجف]] كه آن زمان افراد برجسته اى مى توانستند در صحنه هاى علمى حاضر شوند، وى به طور رسمى به عنوان استاد حوزه پذيرفته شد. آيت الله اهرى در مدت اقامتش در حوزه علميه نجف به تأليف كتاب هايى نيز پرداخت كه به جهت تنگدستى موفق به چاپ آثارش نشد.
+
==فعالیت‌ها و خدمات اجتماعی==
 +
آیت الله اهرى در سال ۱۳۷۰ ه.ق به جهت [[زیارت]] مرقد [[امام رضا]] علیه السلام و دیدار اقوام از [[نجف]] به [[ایران|ایران]] بازگشت و مدتى فارغ از درس و بحث علمى روزهایش را سپرى کرد. سپس به شهر مقدس [[قم]] آمد. در آن زمان [[حوزه علمیه قم]] نیز پویا بود و بزرگانى چون: آیت الله [[سید محمد حجت کوه کمره ای|حجت کوه کمره اى]] و آیت الله [[آیت الله بروجردی|سید حسین بروجردى]]، عهده دار اداره حوزه بزرگ [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|آیت الله حائرى]] بودند. آیت الله اهرى مدتى در قم ساکن شد. هنگام ورود نیز از جانب این بزرگان مورد استقبال قرار گرفت؛ اما به درخواست آنها که اقامت در حوزه علمیه قم بود، پاسخ مثبت نداد.
  
'''بازگشت به ايران'''
+
آیت الله اهرى از قم به [[تبریز]] رفت و مدتى در زادگاهش با اقوام خود سپرى کرد. در زمانى که در آذربایجان بود به خلأ حضور علماء بزرگ پى برد. به همین جهت وقتى بزرگانى از اهالى تبریز از محضرش درخواست اقامت در شهر را کردند، با نهایت رغبت پذیرفت و تا آخر عمر به خدمت [[اسلام]] و مؤمنان آن دیار مشغول شد و [[مرجعیت|مرجعیت]] دینى یافت. لذا در برخى از آثار که از مرجعیت آیت الله اهرى یاد شده است، به این دوره مربوط است و بر همین اساس است که در کتاب هایى چون «تاریخ جغرافیاى ارسباران» و «ستارگان درخشان ارسباران» از ایشان با عنوان «مرجع وقت» نام برده اند.<ref>جغرافیاى ارسباران، حسین دوستى، ص ۲۶۵ و ستارگان درخشان ارسباران، حسین دوستى، ص ۲۷.</ref>
  
آيت الله اهرى در سال 1370 ه.ق به جهت [[زيارت]] مرقد [[امام رضا]] علیه السلام و ديدار اقوام به ايران مسافرت كرد و مدتى فارغ از درس و بحث علمى روزهايش را سپرى كرد. وى ابتدا به [[مشهد]] مقدس سفر كرد و به زيارت مرقد مطهر امام رضا علیه السلام شتافت. آنگاه به ديدار بزرگان حوزه علميه مشهد از جمله زعيم بزرگ، آيت الله ميلانى رفت و از آنجا به شهر مقدس قم آمد.
+
موقعیت و مقام علمى و اجتماعى آیت الله اهرى که سرپرستى [[حوزه علمیه]] تبریز را نیز عهده دار بود، ارادت و عشق مردم به شخصیت والاى ایشان و توجه علماى [[نجف]] اشرف و بزرگان حوزه علمیه [[قم]]، همه موجب شد که وى در اکثر حوادث اجتماعى و سیاسى به صورت مستقیم یا غیرمستقیم شرکت کند و راهنمایى مردم در جریانات را بر عهده گیرد.
  
در آن زمان [[حوزه علميه]] [[قم]] نيز پويا بود و بزرگانى چون: آيت الله حجت كوه كمره اى و آيت الله سيد حسين بروجردى عهده دار اداره حوزه بزرگ آيت الله حائرى بودند. آيت الله اهرى مدتى در [[قم]] ساكن شد. هنگام ورود نيز از جانب اين بزرگان مورد استقبال قرار گرفت؛ اما به درخواست آنها كه اقامت در حوزه علميه قم بود، پاسخ مثبت نداد.
+
برای نمونه در تلگراف ها، [[سید محسن حکیم|آیت الله حکیم]]<ref>اسناد انقلاب اسلامى، ج ۱، ص ۸۶.</ref> و [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئى]] (از نجف اشرف به تبریز) درباره فاجعه [[مدرسه فیضیه|مدرسه فیضیه]] و اهانت رژیم شاه به مقدسات اسلامى در تاریخ ۱۳۴۲/۱/۱۴ شمسى، آیت الله اهرى را یکى از مخاطبین قرار دادند و خواهان حمایت ایشان از قوانین الهى شدند. آیت الله خوئى در تلگرافى به تاریخ آذر ۱۳۴۲ ش، درباره بازداشت جمعى از علماء و وعاظ آذربایجان، خواستار فعالیت موثر مرحوم آیت الله اهرى براى آزادى آنان شد. در این تلگراف مى خوانیم: «...از حضرت عالى و سایر آقایان عظام براى استخلاص این ذوات مقدس که گناهى جز دعوت به [[حق]] ندارند، انتظار داریم اقدام شایسته نموده و نتیجه را اعلام فرمایید».<ref>همان.</ref>
  
آيت الله اهرى از قم به تبريز رفت و مدتى در زادگاهش با اقوام خود سپرى كرد. در زمانى كه در آذربايجان بود به خلأ حضور علماء بزرگ پى برد. به همين جهت وقتى بزرگانى از اهالى تبريز از محضرش درخواست اقامت در شهر را كردند، با نهايت رغبت پذيرفت و تا آخر عمر به خدمت اسلام و مؤمنان آن ديار مشغول شد و مرجعيت دينى يافت.
+
همچنین آیت الله اهرى به همراه دیگر علماى برجسته تبریز در پى تصویب لایحه انجمن هاى ایالتى و ولایتى، از پیشگامان در مخالفت با این قانون بود. به همین خاطر همراه با سایر علماى تبریز خواستار لغو لوایح سه گانه شد. در بخشى از این اعلامیه آمده است: «بدین وسیله جامعه روحانیت آذربایجان تا حصول نتیجه قطعى اعلام الغاى مواد سه گانه، پشتیبانى کامل خود را از مراجع بزرگ و پیشوایان دینى اظهار نموده و در دفاع از حرم مقدس اسلامى و [[قرآن]] از انجام هیچ گونه وظیفه دینى خوددارى نخواهند نمود».<ref>همان، ج ۳، ص  ۲۴ و ۴۷.</ref>
  
لذا در برخى از آثار كه از مرجعيت آيت الله اهرى ياد شده است، به اين دوره مربوط است و بر همين اساس است كه در كتاب هايى چون «تاريخ جغرافياى ارسباران» و «ستارگان درخشان ارسباران» از ايشان با عنوان «مرجع وقت» نام برده اند.<ref>جغرافياى ارسباران، حسين دوستى، ص 265 و ستارگان درخشان ارسباران، حسين دوستى، ص 27.</ref>
+
زندگى آیت الله اهرى پربار و همراه با خیر و [[برکت|برکت]] بود. خصوصاً وقتى مقیم تبریز شد و به طور رسمى [[مرجعیت|مرجعیت]] و [[امام جمعه|امامت جمعه]] و اداره امور مؤمنان را عهده دار شد،<ref>دانشمندان آذربایجان، محمدعلى تربیت، ص ۳۵.</ref> این خیر و برکت چندین برابر شد. وى که از لحاظ خانوادگى «اهرى» محسوب مى شد، در بین آقایان تجار و بازارى ها نفوذ فراوان داشت و از این موقعیت به نفع فقرا بهره مى برد. همچنین با تأسیس صندوق [[قرض الحسنه]] و تشکیل هیئت رسیدگى به وضع مستمندان، وسیله خیر و سعادت براى برخى از مردم شهرهاى آذربایجان شد.
  
موقعيت و مقام علمى و اجتماعى آيت الله اهرى كه سرپرستى [[حوزه علميه]] تبريز را نيز عهده دار بود، ارادت و عشق مردم به شخصيت والاى ايشان و توجه علماى [[نجف]] اشرف و بزرگان حوزه علميه [[قم]]، همه موجب شد كه وى در اكثر حوادث اجتماعى و سياسى به صورت مستقيم يا غيرمستقيم شركت كند و راهنمايى مردم در جريانات را بر عهده گيرد.
+
آیت الله اهرى در زمستان ۱۳۴۳ شمسی که مردم آذربایجان دچار مشکل مواد سوختنى شدند، با ارسال نامه، از حضرت [[امام خمینی]] درخواست کمک کرد، امام خمینى با ارسال نامه اى امر به تأسیس هیئتى براى رسیدگى به وضع اهالى کرد و سهم امام این منطقه را جهت خرید زغال بخشید.<ref>ستارگان درخشان ارسباران، ص ۲۷.</ref>
  
موارد زير نمونه‌هايى است از زندگى اين بزرگوار، از نگاه مدارك:
+
==ویژگی‌های اخلاقی==
 +
عالم فرزانه آیت الله اهرى حیات معنوى خاصى نیز داشت که شمه اى از آن حالات را از زبان برخی شاگردان و تربیت یافتگان وى مرور کنیم:
  
* 1- در تلگراف ها، آيت الله حكيم<ref>اسناد انقلاب اسلامى، ج 1، ص 86.</ref> و آيت الله خوئى (از نجف اشرف به تبريز) درباره فاجعه مدرسه فيضيه و اهانت رژيم شاه به مقدسات اسلامى در تاريخ 42/1/14 شمسى، آيت الله اهرى را يكى از مخاطبين قرار دادند و خواهان حمايت ايشان از قوانين الهى شدند. در تلگرام آيت الله خوئى آمده است: «...حادثه مؤلمه قم، قلوب ما و عموم مسلمين را جريحه دار نموده، بار ديگر بدين وسيله اعلام مى داريم چنانچه از اين قوانين رفع يد نشود آخرين وظيفه خود را انجام خواهيم داد و مسئول هر حادثه شخص شاه و هيئت دولت خواهند بود».<ref>همان، ص 221.</ref>
+
*'''<I>آیت الله محمد غروى قزوینى:</I>''' وى آدم بسیار خلیقى بود و من کمتر کسى مثل او دیدم، از نظر سعه صدر و از نظر اطلاعات وسیع با کسى کمتر قابل مقایسه است و حرکاتش تجربه انسانى را مى افزود و بسیار آدم ساز بود.
 +
*'''<I>استاد شیخ محمد کاشفى تبریزى:</I>''' واقعاً بى آلایش و با[[تقوا]] بود. به مال دنیا هیچ ارزشى قائل نبود، روى هم رفته با این که عده اى از علما زنده بودند، سایر مردم و علما به ایشان گرایش پیدا کردند.
 +
*'''<I>استاد علامه شیخ محمدعلى اهرى:</I>''' ایشان در [[زهد]] و [[تقوا]] بى نظیر بود. حقوق و سهم امام علیه السلام هیچگاه در دستش نمى ماند و مى فرمود: «اگر اجل مرا درک کند، در روز [[قیامت]] چه جواب خواهم داد؟» به اهل علم اهمیت زیادى قایل بود و در تربیت و [[تهذیب نفس|تهذیب]] طلاب مى کوشید. بسیار بردبار و واقعاً بى ریا و بى هوا و هوس بود.<ref>مکرر به نگارنده این مطلب را فرمودند.</ref>
  
* 2- آيت الله خوئى در تلگرافى ديگر، به تاريخ آذر 1342 ش، درباره بازداشت جمعى از علماء و وعاظ آذربايجان، خواستار فعاليت موثر مرحوم آيت الله اهرى براى آزادى آنان شد. در اين تلگرام مى خوانيم: «...از حضرت عالى و ساير آقايان عظام براى استخلاص اين ذوات مقدس كه گناهى جز دعوت به [[حق]] ندارند، انتظار داريم اقدام شايسته نموده و نتيجه را اعلام فرماييد».<ref>همان.</ref>
+
==وفات==
  
* 3- آيت الله اهرى به همراه ديگر علماى برجسته تبريز در پى تصويب لايحه انجمن هاى ايالتى و ولايتى، از پيشگامان در مخالفت با اين قانون بود. به همين خاطر همراه با ساير علماى تبريز خواستار لغو لوايح سه گانه شد. در بخشى از اين اعلاميه آمده است: «بدين وسيله جامعه روحانيت آذربايجان تا حصول نتيجه قطعى اعلام الغاى مواد سه گانه، پشتيبانى كامل خود را از مراجع بزرگ و پيشوايان دينى اظهار نموده و در دفاع از حرم مقدس اسلامى و [[قرآن]] از انجام هيچ گونه وظيفه دينى خوددارى نخواهند نمود».<ref>همان، ج 3، ص  24 و 47.</ref>
+
آیت الله اهرى در اثر کهولت سن در روز پنجشنبه ۱۸ [[صفر]] ۱۳۸۸ قمری (مطابق با اردیبهشت ۱۳۴۷ ه.ش) در سن هشتاد و یک سالگى در [[تبریز]] به رحمت ایزدى پیوست. مراسم [[تشییع جنازه|تشییع]] باشکوهى از سوى مردم و روحانیت معظم آذربایجان به عمل آمد و پیکر پاک ایشان جهت مراسم خاکسپارى به شهر مذهبى [[قم]] حمل و در مقبره العلماى قبرستان ابوحسین به خاک سپرده شد.
  
'''مرد ايمان و اخلاص'''
+
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 +
==منابع مقاله==
  
عالم فرزانه آيت الله اهرى به خوبى پاسخگوى نيازهاى خويش بود و در كنار اين ويژگى حيات معنوى خاصى نيز داشت كه شمه اى از آن حالات را با عنوان «خاطراتى از شاگردان و تربيت يافتگان محضر آيت الله اهرى» مرور كنيم:
+
*تاریخ ارسباران، سرهنگ بایبوردى
 
+
*جغرافیاى ارسباران، حسین دوستى
'''<I>1- آيت الله محمد غروى قزوينى:</I>'''
+
*سیماى ارسباران (سرزمین دین باوران، سعید عباس زاده)
 
+
*یادداشت هاى آقاى جواهرالکلام، موجود در ماهنامه فرهنگ کوثر
آشنائى ما با ايشان در [[نجف]] اشرف، در مدرسه بزرگ مرحوم آخوند خراسانى انجام گرفت. يك قسمتى از «رسائل» كه باقى مانده بود از ايشان درخواست كرديم كه تدريس فرمايند؛ البته بايد اين را هم تذكر دهم كه وى آدم بسيار خليقى بود و من كمتر كسى مثل او ديدم، از نظر سعه صدر و از نظر اطلاعات وسيع با كسى كمتر قابل مقايسه است و حركاتش تجربه انسانى را مى افزود و بسيار آدم ساز بود.
+
*مفاخر آذربایجان، عقیقى بخشایشى
 
+
*معجم الفکر والادب فى النجّف، امینى
روزى يك داستانى را بعد از فراغت از درس برايم نقل فرمود كه براى من بسيار جالب بود، فرمود: در مدرسه آخوند يك شيخى بود به نام «شيخ حسن» كه شيوه اين مرد به اين نحو بود: عبا را روى سرش مى گذاشت و از مدرسه خارج مى شد و در هنگام مراجعت درب حجره را بر خود مى بست و مشغول [[عبادت]] مى شد. ما هم در مدرسه حجره اى نزديك حجره او داشتيم و خيلى ناظر حال ايشان بوديم و بسيار هم غبطه مى خورديم از اين كه همچو شخصى لابد يك حالات خاصى دارد. دلم مى خواست مطلع بر او شوم و تماسى بگيرم و چون هم نمى خواستم مزاحمش شوم، هيچگاه درخواست ملاقات نمى كردم ولى آرزو داشتم كه با ايشان از نزديك روابطى داشته باشم.
+
*صد تن از ستارگان ارسباران، حسین دوستى
 
+
*اسناد انقلاب اسلامى، مرکز اسناد
يك روزى شيخ حسن به ما گفت: «آقاى اهرى، امروز ناهارتان پهلوى ما باشد. تشريف بياوريد حجره ما» به محض شنيدن اين خبر انگار دنيا را به من دادند و بسيار خوش وقت شدم و حس كردم كه آرزوى ما بالأخره برآورده شد. ظهر كه شد درِ حجره را باز كرد وارد شديم و در را بست، نشستيم. ديدم كه حجره هيچ اساسى ندارد، نه فرشى، نه لباسى، نه... فقط يك ديگ كوچكى روى دو سنگ و قدرى برنج به صورت «كته» درست كرده بود كه نه بو داشت و نه مزه داشت، نه خاصيتى... سفت هم شده بود، در يك بشقابى ريخت و جلوى ما گذاشت و گفت: ميل بفرماييد. ما هم مادى شديم!
+
*مصاحبه با آقا شیخ محمدعلى اهرى
 
+
*مصاحبه با حجت الاسلام احمد اهرى
به هر حال با اين كه غذايى مطبوع نبود، چند قاشقى خورديم سپس گفت: نهارتان را بخوريد تا يك داستانى برايتان نقل كنم. ما هم به آرزوى شنيدن داستان چند لقمه اى ديگر خورديم، بعد از اين كه فارغ شديم، شيخ حسن اين داستان را نقل كرد: روزى كه ما به [[نجف]] اشرف آمديم خوشى ما اين بود، هنگامى كه به حرم مطهر مشرف مى شديم پس از اداى [[زيارت]] و احترام، نزديك ضريح همين كه سلام خدمت مولا عرض مى كرديم، جواب حضرت را مى شنيديم و ملاطفت حضرت را حس مى كرديم و همين براى ما بس بود و با كسى تماسى نداشتيم و تنها دلخوشى ما همين بود.
+
*دانشمندان آذربایجان، محمدعلى تربیت
 
+
==منابع==
حالا دو سه روز است كه به حرم مطهر مشرف مى شويم، اداى احترام مى كنيم. هر چه سلام مى كنيم، هر چه زارى مى كنيم اصلاً جوابى نمى شنويم! معلوم مى شود كه ما آدم خيلى بدى شديم، آدمى مادى شديم كه از نظر مبارك حضرت [[امیرالمومنین]] علیه السلام افتاديم و به همين خاطر است كه جواب سلام ما را نمى دهند. حالا شما غذا ميل كنيد چون ما مثل همه شديم، يك آدمى مادى همانند سايرين!<ref>يادداشت هاى آقاى جواهرالكلام (و مصاحبه وى).</ref>
 
 
 
'''<I>2- استاد شيخ محمد كاشفى تبريزى:</I>'''
 
 
 
اولين ملاقات بنده با ايشان در تبريز بود. در سال 1331 ش هنگامى كه تابستان رسيد، از [[قم]] به تبريز مراجعت كردم و با مرحوم ميرزا على اكبر قارى (كه استاد من بود) اولين بار خدمت ايشان رسيديم. منزلى - خانه اى محقر و كوچكى - براى مرحوم اهرى در نزديكى بازار و مدرسه طالبيه اجاره كرده بودند و چون تنها از [[نجف]] به تبريز آمده بود با يك علويه محترمى ازدواج كرد. قرار بر اين شد كه از محضرشان استفاده كنيم و تابستان نزدش درس بخوانيم. ما را هم كه معرفى كردند و گفتند: ايشان فرزند ميرزا على كاشفى دارانى است. گويا پدرم را شناخت، چون در تبريز او را ديده بود.
 
 
 
به هر حال، ما مأنوس شديم از بس كه اخلاقى بود. جاذبه بسيار قوى داشت و ما شيفته اخلاقش شديم و مرتب به محضرشان مى رفتيم. در مسجدى كه در آنجا [[نماز جماعت]] مى خواند (در بازار دباغ ها قرار داشت.) بعد از [[نماز]] عصر، درس رسائل را شروع كرديم و چون در قم رسائل را نخوانده بودم، از اول مبحث قطع شروع به درس گفتن نمود. ميرزا على اكبر قارى (استاد من)، بنده و آقاى ميرزا محمود انصارى (كه از طلاب و تجار بود.) در درسش شركت مى كرديم، چند صفحه اى از مكاسب نيز پيش ايشان خواندم.
 
 
 
يك روزى هم احساس تمايل كردند كه: از آيت الله ميرزا رضى زنوزى (شاگرد مرحوم آخوند خراسانى) كه در تبريز سكونت داشت، ديدنى كنيم. با هم رفتيم به منزل مرحوم زنوزى و با اين كه مرحوم اهرى مبتلا به بيمارى تنگى نفس و راه رفتن هم برايش مشكل بود، همه پياده رفتيم. ايشان استقبال شايانى نمود و با هم صحبتى كردند. هنگامى كه متوجه شد، درس شروع كردند بسيار اظهار خوشحالى نمود.
 
 
 
بعدها چون بيمارى قلبى و ريوى شديدى پيدا كرد، آقاى انصارى كه دكترها را مى شناخت (جهت معالجه) ايشان را به دكتر بردند و مخارج لازم را متكفل شدند. در حقيقت آقاى انصارى به استادش خدمت مى كرد، از بس كه مرحوم اهرى آدمى باصفا و باوفا و باكمال بود؛ البته مردم كم كم متوجه ايشان شدند و كم كم روحانيت به ايشان علاقه مند شد. واقعاً بى آلايش و با[[تقوا]] بود. به مال دنيا هيچ ارزشى قائل نبود، روى هم رفته با اين كه عده اى از علما زنده بودند، ساير مردم و علما به ايشان گرايش پيدا كردند.
 
 
 
'''<I>3- سيد على ميرغفارى (از علماى ساكن تبريز):</I>'''
 
 
 
خدمت مرحوم اهرى در [[نجف]] اشرف كه تحصيل مى كردم، چند مرتبه خواستم كه در منزلش ملاقاتى كنيم؛ ولى امتناع مى فرمودند، اصرار هم فايده اى نداشت. به همين خاطر در روز [[عيد غدير]] بدون اطلاع و مقدمه با عده اى از شاگردانش به منزلش رفتيم. منزلش در طبقه بالا بود، متوجه شديم كه هيچ اثاث و وسايل پذيرايى در اختيار ندارد. وقتى كه ما وارد شديم، در محذور افتاد ولى خوب شد كه ما شيرينى و هندوانه و اشياى ديگر همراه خودمان برده بوديم و به اصطلاح خودمان از خودمان پذيرايى كرديم و ايشان فقط يك پتو از داخل آوردند، پهن كردند، نشستيم و مختصر پذيرايى نمودند.
 
 
 
ولى سيماى خجلت زده استاد ما را وادار كرد كه فقط حدود نيم ساعت بنشينيم... در همان سال من به ايران بازگشتم و در [[قم]] با آيت الله سيد محمد حجت كوه كمرى ديدار كردم و وضعيت مرحوم اهرى را اطلاع دادم و از ايشان خواستم كه مساعدتى و راه حلى پيدا كنند.
 
 
 
مرحوم حجت گفتند: «اگر ايشان در ايران بود كار بيشترى مى توانست انجام بدهد». به همين خاطر تلاش زيادى نمودم كه استاد اهرى به ايران سفر كنند، هر چند به عنوان [[زيارت]] يا ديدار ارحام، همين طور شد و هنگام ورودش به قم، اغلب علما و آيات (حجت كوه كمرى و...) از ايشان ديدار نمودند. در تبريز با اصرار اهالى و علما ايشان وادار به اقامت شد. در آنجا ابتدا به منزل آيت الله ميرزا فتاح شهيدى وارد شد و بعداً به منزلى كه برايش تدارك ديده بودند، رفت.<ref> همان.</ref>
 
 
 
'''<I>4- استاد علامه شيخ محمدعلى اهرى (از علماى معاصر تبريز):</I>'''
 
 
 
هر كس مى خواست مطالب رسائل و مكاسب و كفايه را درك كند، مى بايست شاگردى آيت الله اهرى كند. به مسائل بسيار مسلط بود. در [[زهد]] و [[تقوا]] هم بى نظير بود. حقوق و سهم امام علیه السلام هيچگاه در دستش نمى ماند و مى فرمود: «اگر اجل مرا درك كند، در روز [[قيامت]] چه جواب خواهم داد؟» به اهل علم اهميت زيادى قايل بود و در تربيت و تهذيب طلاب مى كوشيد. بسيار بردبار و واقعاً بى ريا و بى هوا و هوس بود.<ref>مكرر به نگارنده اين مطلب را فرمودند.</ref>
 
 
 
'''<I>5- آيت الله ميرزا جواد اهرى تبريزى دام ظله (از مراجع گرانقدر معاصر):</I>'''
 
 
 
آيت الله شيخ احمد اهرى حق بزرگى برگردن من دارد؛ چون پدرم خواست از [[نجف]] اشرف به تبريز برگردم و اصرار بر اين داشت، خواسته پدرم را به آيت الله خويى گفتم. فرمود: راه حلى دارد. آيت الله خويى با آيت الله اهرى تماس گرفت و خواست پدرم را هر طور شده راضى كند تا من در نجف اشرف بمانم و به تحصيل ادامه دهم، و همين طور هم شد.<ref>براى نگارنده نقل كردند.</ref>
 
 
 
==آثار ماندگار==
 
 
 
زندگى آيت الله اهرى پربار و همراه با خير و بركت بود. خصوصاً وقتى مقيم تبريز شد و به طور رسمى مرجعيت و امامت جمعه و اداره امور مؤمنان را عهده دار شد،<ref>دانشمندان آذربايجان، محمدعلى تربيت، ص 35.</ref> اين خير و بركت چندين برابر شد. وى كه از لحاظ خانوادگى «اهرى» محسوب مى شد، در بين آقايان تجار و بازارى ها نفوذ فراوان داشت و از اين موقعيت به نفع فقرا بهره مى برد. همچنين با تأسيس صندوق قرض الحسنه و تشكيل هيئت رسيدگى به وضع مستمندان، وسيله خير و سعادت براى برخى از مردم شهرهاى آذربايجان شد.
 
  
آيت الله اهرى در زمستان 1343 كه مردم آذربايجان دچار مشكل مواد سوختنى شدند با ارسال نامه، از حضرت [[امام خمینی]] درخواست كمك كرد، امام خمينى با ارسال نامه اى امر به تأسيس هيئتى براى رسيدگى به وضع اهالى كرد و سهم امام اين منطقه را جهت خريد زغال بخشيد.<ref>ستارگان درخشان ارسباران، ص 27.</ref>
+
*[[ستارگان حرم]]، جلد ۶، «شیخ احمد اهری؛ ستاره ارس» از سعید عباس زاده.
  
==شاگردان آيت الله اهرى==
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
  
تلاش هاى آيت الله اهرى در حوزه علميه نجف، نتيجه پربارى داد. در محضر اين عالم وارسته، هزار دانشجوى علوم اسلامى تربيت شدند و در خدمت تبليغ دين اسلام قرار گرفتند. دهها نفر نيز به مدارج عالى علمى، استادى و اجتهاد راه يافتند كه بسيارى از آنها سهم ارزنده و تعيين كننده اى در حوادث و جريان هاى نيم قرن اخير داشتند و بى گمان مهمترين آن، شكل گيرى نظام اسلامى و جايگزين شدن ارزش هاى دينى به جاى ارزش هاى غيردينى در ايران است؛ زيرا برخى از شاگردان آيت الله اهرى حتى در رأس حركت ها و رهبرى جريان هاى مردمى به سوى واقعيت هاى دينى بودند.
+
پرونده:آقااهری.jpg|شرح زندگی علمی و مبارزات احمد آقااهری
  
اسامى برخى از شاگردان وى به اين ترتيب است:<ref>يادداشت هاى آقاى عبدالحسين جواهرالكلام.</ref>
+
</gallery>
 
 
# مرحوم سيد مصطفى مولانا (از مراجع و اساتيد تبريز)
 
# مرحوم ميرزا احمد سرايى
 
# شيخ محمد غروى قزوينى (ساكن قم)
 
# مرحوم ميرزا كاظم تبريزى
 
# سيد على ميرغفارى (آذرشهر)
 
# آقا شيخ عيسى اهرى (ساكن تهران)
 
# آقا شيخ محمد كاشفى (ساكن قم)
 
# شيخ عمران عليزاده تبريزى
 
# مرحوم ميرزا احمد زنجانى
 
# مرحوم ميرزا على اكبر قارى تبريزى
 
# آقا شيخ رضا توحيدى تبريزى
 
# آقا ميرزا محمود انصارى تبريزى
 
 
 
==آثار مكتوب==
 
 
 
آثار مكتوب آيت الله اهرى عبارت است از:
 
 
 
# حاشيه بر مكاسب
 
# حاشيه بر رسائل
 
# رساله اى در قاعده لاضرر ولاضرار
 
# رساله در اجتهاد و تقليد
 
# تقريرات فقه استاد نائينى
 
# رساله علميّه
 
 
 
==فرزندان==
 
 
 
فرزندان ايشان عبارتند از آقايان:
 
 
 
# مرحوم حجت الاسلام شيخ جواد اهرى، استاد شيخ محمد كاشفى درباره ايشان مى گويد: «آقا ميرزا جواد اهرى، آن موقع كه با ايشان آشنا شدم، نابينا شده بود بسيار خوش بيان بود. داراى لهجه جالب و شوخ طبع هم بود. از او درباره [[نجف]] اشرف و ساير مطالب متفرقه كه مى پرسيديم با زبانى شيوا و رسا مطالب را بيان مى كرد. اهل قلم بود و يكى دو اثر هم از او هم چاپ شد. وى در حدود سال 1395 ه.ق در تبريز درگذشت و در قبرستان اماميه به خاك سپرده شد».
 
# مرحوم آقا محمود.
 
# مرحوم آقا حسين.
 
 
 
==ارتحال==
 
 
 
آيت الله اهرى در اثر كهولت سن در روز پنجشنبه (18/[[صفر]]/1388) ه.ق مطابق با ارديبهشت 1348 ه.ش در سن هشتاد و يك سالگى در تبريز به رحمت ايزدى پيوست. مراسم تشييع باشكوهى از سوى مردم و روحانيت معظم آذربايجان به عمل آمد و پيكر پاك ايشان جهت مراسم خاكسپارى به شهر مذهبى قم حمل و در مقبره العلماى قبرستان ابوحسين به خاك سپرده شد.
 
 
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
 
 
==منابع مقاله==
 
 
 
* تاريخ ارسباران، سرهنگ بايبوردى
 
* جغرافياى ارسباران، حسين دوستى
 
* سيماى ارسباران (سرزمين دين باوران، سعيد عباس زاده)
 
* يادداشت هاى آقاى جواهرالكلام، موجود در ماهنامه فرهنگ كوثر
 
* مفاخر آذربايجان، عقيقى بخشايشى
 
* معجم الفكر والادب فى النجّف، امينى
 
* صد تن از ستارگان ارسباران، حسين دوستى
 
* اسناد انقلاب اسلامى، مركز اسناد
 
* مصاحبه با آقا شيخ محمدعلى اهرى
 
* مصاحبه با حجت الاسلام احمد اهرى
 
* دانشمندان آذربايجان، محمدعلى تربيت
 
 
 
==منابع==
 
* ستارگان حرم، جلد 6، «شیخ احمد اهری؛ ستاره ارس» از سعيد عباس زاده.
 
  
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم|اهری،احمد]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:فقیهان]]
 +
[[رده:مبارزان علیه پهلوی]]
 +
[[رده:مجتهدین]]
 +
[[رده:مدفونین در قبرستان نو]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۱۸

آیت الله آقااهری (۱۲۶۸ - ۱۳۴۷ ش) از علما و مراجع بزرگ شیعه بود که به دلیل موقعیت خاص خود در آذربایجان و رهبری مذهبی مردم، در اکثر حوادث اجتماعى و سیاسى به صورت مستقیم یا غیرمستقیم شرکت فعال داشت. آیت الله اهری همچنین در بین تجار و بازارى ها نفوذ فراوان داشت و از این موقعیت به نفع فقرا بهره مى برد.

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
Ahari.jpg
نام کامل احمد آقااهری
زادروز ۱۲۶۸ شمسی
زادگاه اهر
وفات ۱۳۴۷ شمسی
مدفن قم- قبرستان ابوحسین

Line.png

اساتید

میرزا محمدحسین نائینی، شیخ الشریعه اصفهانی، سید ابوالحسن اصفهانی، ...

شاگردان

سید مصطفى مولانا، میرزا احمد سرایى، شیخ محمد غروى قزوینى، ...

آثار

حاشیه بر مکاسب، حاشیه بر رسائل، رساله اى در قاعده لاضرر، ...

ولادت

احمد اهری فرزند آقا حسین در سال ۱۲۶۸ ه.ش (۱۳۰۵ ه.ق) در شهرستان اهر آذربایجان شرقی دیده به جهان گشود.[۱] در آن زمان شهر اهر با وجود این که وسعت و آبادى امروزى را نداشت؛ لکن شهرى عالم خیز بود و مکتب هاى بزرگ درسى در آنجا دایر مى شد. مکتب هاى «ملا جلیل» و «ملا فرج» که آوازه آنها در منطقه آذربایجان پیچیده بود، متعلق به این دوره است. هر چند این مکتب ها در زمان تحصیل شیخ احمد به مدارس دینى و علمى منظم تبدیل شده بود؛ لکن تا اوائل قرن چهاردهم هجرى، قمرى همچنان با نام «مکتب خانه» پررونق بود.

تحصیلات و استادان

شیخ احمد در زادگاهش دروس مقدماتى را فراگرفت و پس از تکمیل ادبیات، مدرسه دینى تازه تأسیس شده اهر را به مقصد تبریز ترک گفت. وى در سال ۱۳۲۷ ه.ق سطح مقدماتى و دروس فقه و اصول را در حوزه علمیه تبریز شروع کرد و در آن زمان بیش از ۲۲ سال نداشت.[۲]

آقا شیخ احمد اهرى یازده سال نیز در حوزه تبریز به تحصیل پرداخت. و از اساتید معروف آن زمان چون: آقا شیخ عبدالرحیم کلبرى، آقا سید ابوالحسن انگجى و آقا میرزا على اکبر اهرى بهره برد. آقا میرزا على اکبر اهرى، عموى آقا احمد اهرى بود و عنایت ویژه اى به وى داشت. کتاب «قوانین الاصول» را که در آن زمان بسیار مورد توجه حوزه ها بود، خود به برادرزاده اش آموخت و پایه علمى وى از همانجا بود که استحکام یافت. آقا شیخ احمد اهرى در حوزه علمیه تبریز در درس هاى سطح حوزه تبحر یافت و گاه به تدریس نیز پرداخت.[۳]

در سال ۱۳۳۸ ه.ق آقا شیخ احمد اهرى هجرتى دیگر پیش روى داشت. او از دیرزمان آوازه حوزه علمیه نجف را شنیده بود و آرزوى درک آن مرکز بزرگ علمى را داشت. در این سال وى بار سفر به سوى عتبات عالیات بست و فصل نوینى در زندگى اش آغاز شد و به این ترتیب آقا شیخ احمد اهرى براى مدتى زیاد در آنجا سکونت گزید و از محضر بزرگان کسب علم و فضل کرد.

آن مقطع، دوره اى بسیار پربار و پررونق براى حوزه علمیه نجف اشرف بود؛ چرا که تنها در این زمان در شهر نجف استادان بسیار متبحر در علوم مختلف، حضور داشتند و جلسات درس و بحث علمى خود را در سطح بسیار عالى دایر کرده بودند. حضرات آیاتی چون: شیخ الشریعه اصفهانى، میرزا محمدحسین نائینى، میرزا على شیرازى (فرزند شیرازى بزرگآقا ضياء عراقی، محمدحسین غروى اصفهانى و سید ابوالحسن اصفهانى در این دوره با حضورشان در حوزه علمیه نجف اشرف، آوازه ویژه اى بخشیدند.

تدریس و شاگردان

آیت الله شیخ احمد اهرى به طور کلى مدت سى و دو سال از عمرش را در نجف اشرف و سایر شهرهاى عتبات سپرى کرد. از این مدت، ده سال را به تحصیل و کسب دانش از محضر بزرگان گذراند و بیش از بیست سال در کنار کسب علوم مختلف، به تدریس پرداخت به گونه اى که در حوزه علمیه نجف که آن زمان افراد برجسته اى مى توانستند در صحنه هاى علمى حاضر شوند، وى به طور رسمى به عنوان استاد حوزه پذیرفته شد.

علامه شیخ محمدعلى اهرى در مورد ایشان می گوید: «هر کس مى خواست مطالب مکاسب، رسائل و کفایه را درک کند، مى بایست شاگردى آیت الله اهرى کند که او به مسائل بسیار مسلط بود».

تلاش هاى آیت الله اهرى در حوزه علمیه نجف، نتیجه پربارى داد. در محضر این عالم وارسته، هزار دانشجوى علوم اسلامى تربیت شدند و در خدمت تبلیغ دین اسلام قرار گرفتند. دهها نفر نیز به مدارج عالى علمى، استادى و اجتهاد راه یافتند که بسیارى از آنها سهم ارزنده و تعیین کننده اى در حوادث و جریان هاى نیم قرن اخیر داشتند و بى گمان مهمترین آن، شکل گیرى نظام اسلامى و جایگزین شدن ارزش هاى دینى به جاى ارزش هاى غیردینى در ایران است؛ زیرا برخى از شاگردان آیت الله اهرى حتى در رأس حرکت ها و رهبرى جریان هاى مردمى به سوى واقعیت هاى دینى بودند.

اسامى برخى از شاگردان وى به این ترتیب است:[۴]

  1. مرحوم سید مصطفى مولانا (از مراجع و اساتید تبریز)
  2. مرحوم میرزا احمد سرایى
  3. شیخ محمد غروى قزوینى (ساکن قم)
  4. مرحوم میرزا کاظم تبریزى
  5. سید على میرغفارى (آذرشهر)
  6. آقا شیخ عیسى اهرى (ساکن تهران)
  7. آقا شیخ محمد کاشفى (ساکن قم)
  8. شیخ عمران علیزاده تبریزى
  9. مرحوم میرزا احمد زنجانى
  10. مرحوم میرزا على اکبر قارى تبریزى
  11. آقا شیخ رضا توحیدى تبریزى
  12. آقا میرزا محمود انصارى تبریزى

آثار و تألیفات

آیت الله اهرى در مدت اقامتش در حوزه علمیه نجف به تألیف کتاب هایى نیز پرداخت که به جهت تنگدستى موفق به چاپ آثارش نشد. اما آثار مکتوب آیت الله اهرى عبارتند از:

  1. حاشیه بر مکاسب
  2. حاشیه بر رسائل
  3. رساله اى در قاعده لا ضرر و لا ضرار
  4. رساله در اجتهاد و تقلید
  5. تقریرات فقه استاد نائینى
  6. رساله عملیه

فعالیت‌ها و خدمات اجتماعی

آیت الله اهرى در سال ۱۳۷۰ ه.ق به جهت زیارت مرقد امام رضا علیه السلام و دیدار اقوام از نجف به ایران بازگشت و مدتى فارغ از درس و بحث علمى روزهایش را سپرى کرد. سپس به شهر مقدس قم آمد. در آن زمان حوزه علمیه قم نیز پویا بود و بزرگانى چون: آیت الله حجت کوه کمره اى و آیت الله سید حسین بروجردى، عهده دار اداره حوزه بزرگ آیت الله حائرى بودند. آیت الله اهرى مدتى در قم ساکن شد. هنگام ورود نیز از جانب این بزرگان مورد استقبال قرار گرفت؛ اما به درخواست آنها که اقامت در حوزه علمیه قم بود، پاسخ مثبت نداد.

آیت الله اهرى از قم به تبریز رفت و مدتى در زادگاهش با اقوام خود سپرى کرد. در زمانى که در آذربایجان بود به خلأ حضور علماء بزرگ پى برد. به همین جهت وقتى بزرگانى از اهالى تبریز از محضرش درخواست اقامت در شهر را کردند، با نهایت رغبت پذیرفت و تا آخر عمر به خدمت اسلام و مؤمنان آن دیار مشغول شد و مرجعیت دینى یافت. لذا در برخى از آثار که از مرجعیت آیت الله اهرى یاد شده است، به این دوره مربوط است و بر همین اساس است که در کتاب هایى چون «تاریخ جغرافیاى ارسباران» و «ستارگان درخشان ارسباران» از ایشان با عنوان «مرجع وقت» نام برده اند.[۵]

موقعیت و مقام علمى و اجتماعى آیت الله اهرى که سرپرستى حوزه علمیه تبریز را نیز عهده دار بود، ارادت و عشق مردم به شخصیت والاى ایشان و توجه علماى نجف اشرف و بزرگان حوزه علمیه قم، همه موجب شد که وى در اکثر حوادث اجتماعى و سیاسى به صورت مستقیم یا غیرمستقیم شرکت کند و راهنمایى مردم در جریانات را بر عهده گیرد.

برای نمونه در تلگراف ها، آیت الله حکیم[۶] و آیت الله خوئى (از نجف اشرف به تبریز) درباره فاجعه مدرسه فیضیه و اهانت رژیم شاه به مقدسات اسلامى در تاریخ ۱۳۴۲/۱/۱۴ شمسى، آیت الله اهرى را یکى از مخاطبین قرار دادند و خواهان حمایت ایشان از قوانین الهى شدند. آیت الله خوئى در تلگرافى به تاریخ آذر ۱۳۴۲ ش، درباره بازداشت جمعى از علماء و وعاظ آذربایجان، خواستار فعالیت موثر مرحوم آیت الله اهرى براى آزادى آنان شد. در این تلگراف مى خوانیم: «...از حضرت عالى و سایر آقایان عظام براى استخلاص این ذوات مقدس که گناهى جز دعوت به حق ندارند، انتظار داریم اقدام شایسته نموده و نتیجه را اعلام فرمایید».[۷]

همچنین آیت الله اهرى به همراه دیگر علماى برجسته تبریز در پى تصویب لایحه انجمن هاى ایالتى و ولایتى، از پیشگامان در مخالفت با این قانون بود. به همین خاطر همراه با سایر علماى تبریز خواستار لغو لوایح سه گانه شد. در بخشى از این اعلامیه آمده است: «بدین وسیله جامعه روحانیت آذربایجان تا حصول نتیجه قطعى اعلام الغاى مواد سه گانه، پشتیبانى کامل خود را از مراجع بزرگ و پیشوایان دینى اظهار نموده و در دفاع از حرم مقدس اسلامى و قرآن از انجام هیچ گونه وظیفه دینى خوددارى نخواهند نمود».[۸]

زندگى آیت الله اهرى پربار و همراه با خیر و برکت بود. خصوصاً وقتى مقیم تبریز شد و به طور رسمى مرجعیت و امامت جمعه و اداره امور مؤمنان را عهده دار شد،[۹] این خیر و برکت چندین برابر شد. وى که از لحاظ خانوادگى «اهرى» محسوب مى شد، در بین آقایان تجار و بازارى ها نفوذ فراوان داشت و از این موقعیت به نفع فقرا بهره مى برد. همچنین با تأسیس صندوق قرض الحسنه و تشکیل هیئت رسیدگى به وضع مستمندان، وسیله خیر و سعادت براى برخى از مردم شهرهاى آذربایجان شد.

آیت الله اهرى در زمستان ۱۳۴۳ شمسی که مردم آذربایجان دچار مشکل مواد سوختنى شدند، با ارسال نامه، از حضرت امام خمینی درخواست کمک کرد، امام خمینى با ارسال نامه اى امر به تأسیس هیئتى براى رسیدگى به وضع اهالى کرد و سهم امام این منطقه را جهت خرید زغال بخشید.[۱۰]

ویژگی‌های اخلاقی

عالم فرزانه آیت الله اهرى حیات معنوى خاصى نیز داشت که شمه اى از آن حالات را از زبان برخی شاگردان و تربیت یافتگان وى مرور کنیم:

  • آیت الله محمد غروى قزوینى: وى آدم بسیار خلیقى بود و من کمتر کسى مثل او دیدم، از نظر سعه صدر و از نظر اطلاعات وسیع با کسى کمتر قابل مقایسه است و حرکاتش تجربه انسانى را مى افزود و بسیار آدم ساز بود.
  • استاد شیخ محمد کاشفى تبریزى: واقعاً بى آلایش و باتقوا بود. به مال دنیا هیچ ارزشى قائل نبود، روى هم رفته با این که عده اى از علما زنده بودند، سایر مردم و علما به ایشان گرایش پیدا کردند.
  • استاد علامه شیخ محمدعلى اهرى: ایشان در زهد و تقوا بى نظیر بود. حقوق و سهم امام علیه السلام هیچگاه در دستش نمى ماند و مى فرمود: «اگر اجل مرا درک کند، در روز قیامت چه جواب خواهم داد؟» به اهل علم اهمیت زیادى قایل بود و در تربیت و تهذیب طلاب مى کوشید. بسیار بردبار و واقعاً بى ریا و بى هوا و هوس بود.[۱۱]

وفات

آیت الله اهرى در اثر کهولت سن در روز پنجشنبه ۱۸ صفر ۱۳۸۸ قمری (مطابق با اردیبهشت ۱۳۴۷ ه.ش) در سن هشتاد و یک سالگى در تبریز به رحمت ایزدى پیوست. مراسم تشییع باشکوهى از سوى مردم و روحانیت معظم آذربایجان به عمل آمد و پیکر پاک ایشان جهت مراسم خاکسپارى به شهر مذهبى قم حمل و در مقبره العلماى قبرستان ابوحسین به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. سیماى ارسباران، (مجموعه کتاب هاى دیار ابرار)، سعید عباس زاده، ص ۱۲۳.
  2. همان.
  3. برگرفته از مصاحبه آقا شیخ احمد اهرى (سرباززاده).
  4. یادداشت هاى آقاى عبدالحسین جواهرالکلام.
  5. جغرافیاى ارسباران، حسین دوستى، ص ۲۶۵ و ستارگان درخشان ارسباران، حسین دوستى، ص ۲۷.
  6. اسناد انقلاب اسلامى، ج ۱، ص ۸۶.
  7. همان.
  8. همان، ج ۳، ص ۲۴ و ۴۷.
  9. دانشمندان آذربایجان، محمدعلى تربیت، ص ۳۵.
  10. ستارگان درخشان ارسباران، ص ۲۷.
  11. مکرر به نگارنده این مطلب را فرمودند.

منابع مقاله

  • تاریخ ارسباران، سرهنگ بایبوردى
  • جغرافیاى ارسباران، حسین دوستى
  • سیماى ارسباران (سرزمین دین باوران، سعید عباس زاده)
  • یادداشت هاى آقاى جواهرالکلام، موجود در ماهنامه فرهنگ کوثر
  • مفاخر آذربایجان، عقیقى بخشایشى
  • معجم الفکر والادب فى النجّف، امینى
  • صد تن از ستارگان ارسباران، حسین دوستى
  • اسناد انقلاب اسلامى، مرکز اسناد
  • مصاحبه با آقا شیخ محمدعلى اهرى
  • مصاحبه با حجت الاسلام احمد اهرى
  • دانشمندان آذربایجان، محمدعلى تربیت

منابع

  • ستارگان حرم، جلد ۶، «شیخ احمد اهری؛ ستاره ارس» از سعید عباس زاده.

آرشیو عکس و تصویر