سید محمدعلی علوی گرگانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۴ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۰۰ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (افزودن 1 رده)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مقاله‌ی مربوط به این عنوان از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon article.jpg
محتوای فعلی "مقاله‌ یک نشریه" متناسب با این عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

منبع: سایت محمدعلی علوی گرگانی

پیشگفتار

صفحات زرين كتاب پربرگ تاريخ، مردان بزرگى را به ما مى نمايد كه در راه نجات انسان‌ها از گرداب فساد و منجلاب بدبختى و گمراهى از هيچ كوششى فروگذار نكردند. مردانى كه زندگى پربار خويش را وقف هدايت بشر نمودند. پيامبران الهى و اوصياء آنان قافله سالار اين گروهند. آنان در تاريخ بشريت جلودار روشنى و آگاهى بوده و در رشد و اعتلاى ارزش‌هاى انسانى برترين مرتبه را به خود اختصاص دادند. عقل‌ها را برانگيختند و مردم را از سستى و نادانى به تلاش و تفكر و ايمان فراخواندند و سر خويش بر سر اين هدف نهادند.

عالمان دين نيز ادامه دهندگان همين راهند و مانند پيامبران الهى در راه هدايتگرى و نبرد با جهل و نادانى و فساد و بى دينى گام نهادند و مشعل فروزان هدايت را به دست گرفته و راه پرپيچ و خم تاريخ را در برابر ظلمت زدگان روشن نمودند.

به راستى آنان مصداق اتمّ «العلماء ورثة الأنبياء» و آينه تمام نماى «الفقهاء اُمناء الرسل» و «المؤمنون الفقهاء حصون الاسلام» مى باشند. آنان در راه رساندن پيام رسولان خدا و گسترش مرام خاتم پيامبران تمام توان خويش را بكار گرفتند و آن را از تمام آفت‌ها و گزندها مصون داشتند و از رنج و بلا نهراسيدند و در اين راه، فقر و غربت و بيمارى و تبعيد و اسارت و شهادت آنان را از هدف خود باز نداشت.

سپاس خداى را كه اين ستارگان فروزان هماره خوش درخشيدند و نور پاشيدند و هدايت نمودند و با غروب آفتاب عمر يكى از آنان است كه خداوند، ديگر كسان را به جايش برمى گمارد و وظيفه خطير «بيان احكام حلال و حرام» را بر عهده شان وامى نهد. آن چنانكه خداوند بزرگ فرمود: «ما ننسخ من آية أو ننسها نأت بخير منها أو مثلها» پس از درگذشت اندوهبار مراجع بزرگ تقليد حوزه هاى علميه قم و نجف اشرف، اينك شاهد درخشش اختران تابناك فقاهت در آسمان حوزه علميه قم هستيم «والحمدللّه»، كه يكى از ايشان فقيه اهل بيت عصمت و طهارت حضرت آيت الله العظمى آقاى حاج سيد محمدعلى علوى حسينى گرگانى مدظله العالى است، كه در اين مجال كوتاه نگاهى بر زندگانى ايشان مى افكنيم و تفصيل را به وقتى دگر وامى نهيم.

خاندان

پدر بزرگوار ايشان، آيت الله آقاى حاج سيد سجاد علوى گرگانى طاب ثراه نخستين شخصيت علمى منطقه «گرگان و دشت» و از مشهورترين علماى استان مازندران به شمار مى رفت. وى در سال 1322 ق در يكى از روستاهاى گرگان - النگ - در خانه آقا سيد قاسم - كه مردى دائم الذكر و متهجد و مؤمن و متدين بود و پسردار نمى شد و با توسلات و ادعيه و اذكار فراوان، خداوند اين پسر را در 65 سالگى اش بدو بخشيد و پس از چند سال هم چشم از جهان فروبست - به دنيا آمد.

در حالي كه نوجوان بود، تندباد اجل، گوهر پدر و مادرش را به فاصله سه روز از كَفَش ربود و سرپرستى وى را مرحوم آيت الله حاج ملا محمدهاشم كبير كردكويى به عهده گرفت و مقدمات و ادبيات و بخشى از علوم دينى را از او آموخت. در سال 1344 ق، به مشهد مقدس عزيمت نمود و نزد اساتيد بنامِ حوزه علميه آن شهر مانند حضرات آيات: ميرزا مهدى اصفهانى، ملا هاشم خراسانى، فاضل بسطامى و اديب نيشابورى اول، سطوح عاليه را فراگرفت. در 1347 ق به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و در محضر آيات عظام: حاج شيخ عبدالكريم حايرى يزدى، حاج شيخ محمدعلى حايرى قمى، حاج ميرزا محمد فيض قمى، حاج شيخ ابوالقاسم قمى، ميرزا محمدعلى شاه‌آبادى و ميرزا محمد ثابتى همدانى قدس الله اسرارهم زانوى ادب به زمين زد و فقه و اصول و حكمت و كلام را فراگرفت.

در سال 1353 ق، به توصيه استاد بزرگوارش آيت الله حايرى يزدى به نجف اشرف رفت و مبانى علمى خويش را نزد آيات عظام: سيد ابوالحسن اصفهانى، شيخ محمدكاظم شيرازى، محقق اصفهانى و آقا ضياء عراقى استوار ساخت و سخت مورد توجه آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى قرار گرفت و همزمان به تدريس سطوح عاليه پرداخت (كه از جمله شاگردانش در نجف، حضرات آيات: شيخ محمدابراهيم و شهيد شيخ مرتضى بروجردى - فرزندان آيت الله العظمى حاج شيخ على محمد بروجردى - و حاج ميرزا على محدث‌زاده و حاج ميرزا محسن محدث‌ زاده - فرزندان محدث بزرگوار حاج شيخ عباس قمى و مرحوم شهيد نواب صفوى بودند).

وى، پس از 12 سال اقامت در نجف، بنا به تقاضاى فراوان مردم گرگان از آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى و امر معظم‌له، در 1365 ق رهسپار ايران شد و در حوزه علميه قم رحل اقامت افكند و به تدريس سطوح عاليه فقه و اصول پرداخت (كه از جمله شاگردانش مرحوم آيت الله حاج آقا شهاب اشراقى بوده است). پس از چندى، با اصرار مردم متدين گرگان و امرِ آيت الله العظمى بروجردى، در 1366 ق به گرگان بازگشت و به اقامه جماعت و تبليغ دين (در مسجد جامع)، تدريس علوم دينى (در مدرسه عماديه) - كه از جمله شاگردانش فهرست نگار مشهور مرحوم استاد محمدتقى دانش پژوه و فرزندان بزرگوارش و حضرات آيات: طاهرى گرگانى و جناتى شاهرودى بوده اند، بناى حسينيه ها و مساجد و امامزادگان (كه تعداد آن‌ها به 200 بنا مى رسد)، تفسير قرآن - كه چهار بار آن را به صورت كامل تفسير نمود - و گره گشايى از مشكلات مردم و حل و فصل امور عامه پرداخت.

وى به واسطه دارابودن ملكات فاضله اخلاقى و مقام علم و دانش و تقوا و بيان شيوا در مواعظ و نصايح و تفسير قرآن، مورد توجه علما و مردم آن منطقه - از شيعه و سنى - قرار گرفته و در فقه و تفسير و اخلاق، گوى سبقت را از همگنان ربوده بود. او در پنجم ربيع الثانى 1407 ق بدرود حيات گفت و جهانى از علم و معرفت را با خود به خاك برد.[۱]

فرزندان ايشان، به غير از آيت الله العظمى علوى، حجج الاسلام آقايان حاج سيد محمدحسن و حاج سيد محمدحسين علوى مى باشند و دامادهاى معظم‌له نيز حضرات آيات: حاج سيد حبيب الله طاهرى گرگانى و حاج سيد حسن سبط احمدى مى باشد. والده ماجده معظم‌له، صبيه مرحوم آقا شيخ على‌اصغر مؤيد الشريعه شاگرد و محرر مرحوم آيت الله حاج سيد محمد حجت كوه‌كمرى، داماد مرحوم حجت الاسلام ملا محمود زاهد قمى (1325-1266)[۲] نماينده مردم قم در اولين دوره مجلس شوراى ملى - در زمان مشروطيت - و همشيره زاده مرحوم آيت الله حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى قمى بوده است.

ابوالزوجه آيت الله العظمى علوى هم، اديب نامى قم، شارح و ناظم نهج البلاغه و شاعر اهل‌بيت عليهم السلام مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمدعلى انصارى قمى(1405 - 1328)[۳] - صاحب كتاب‌هاى متعدد در دفاع از حريم تشيع - بوده است كه او و برادرانش حضرات آيات: حاج شيخ مرتضى، حاج شيخ احمد و حاج شيخ محمود انصارى، همه از مشاهير علما و خطباى قم و نجف اشرف بوده اند.

ولادت

آيت الله العظمى علوى، در خجسته ايام ولادت با سعادت حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله عليها در سال 1359 ق (خرداد 1318 ش) در نجف اشرف، در بيت فضيلت و تقوا زاده شد. اين ولادت، موجى از شادى و سرور در دل پدر بزرگوارش برانگيخت، چه تا آن زمان چند پسر براى وى متولد شده بودند اما همگى در همان كودكى، از دنيا رفته بودند. لذا وى به ساحت مقدس اميرالمؤمنين عليه السلام متوسل شد و از آن حضرت، درخواست فرزندى عالم و صالح نمود.

رویای صادقه

آيت الله حاج سيد سجاد علوى، شبى در عالم خواب به محضر اميرمؤمنان عليه السلام مشرف شد و حضرت، بدو مژده ولادت پسرى را در آينده نزديك داد و از او خواست تا فرزندش را به نام «على» نامگذارى نمايد. هنگامى كه اين پسر به دنيا آمد، پدرش براى رعايت استحباب او را به نام «محمد» و براى قولى كه به اميرالمؤمنين عليه السلام داده بود، او را به «على» نامگذارى كرد. پدرش، بارها بدو مى گفت: محمدعلى! تو با ديگر برادرانت تفاوت خواهى داشت و در آينده به مقامات عاليه خواهى رسيد. چون تو را با توسل به ذيلِ عنايت اميرالمؤمنين، از خدا گرفته ام. معظم له، در دامان پاك پدر و مادرش رحمة الله عليهما باليد و پرورش يافت و بسيارى از مسائل دين و خواندن و نوشتن را در محضر پدرش بياموخت.

تحصیلات

آيت الله العظمى علوى، هفت ساله بود (1365 ق) كه همراه پدر بزرگوارش به ايران باز آمد و به قرائت قرآن مجيد و آموختن نصاب و حساب و گلستان و پس از آن به يادگيرى فنون ادب و علوم عرب نزد ايشان پرداخت. نخست، ادبيات و مغنى و مطول و بخشى از شرح لمعه را نزد والدش بياموخت و در سن شانزده سالگى (1374 ق)، همراه با معظم‌له و گروهى از همشهريانش به زيارت عتبات عاليات، بيت الله الحرام و بيت المقدس و شامات نائل آمد (و در طول مسير به بازگويى مسائل شرعى و خواندن كتاب‌هاى دينى براى كاروانيان مى پرداخت)، در بازگشت از سفر حج، قصد ماندن و تحصيل در حوزه علميه نجف اشرف را داشت كه مرحوم آيت الله العظمى حكيم در زمانى كه به ديدار پدر بزرگوارش آمده بود و از قصد ايشان آگاه شد) فرمودند: اگر ايشان در حوزه علميه قم به تحصيل بپردازد بهتر است، چون حوزه قم واجد دو ويژگى است: فن تدريس و فن سخنورى، شخصى كه در آن حوزه تحصيل نمايد هر دو را فرامى گيرد، هم درس مى خواند و هم درس مى دهد و هم به تبليغ دين مى پردازد، ولذا رهسپار حوزه علميه قم شد و در محضر درس اساتيد بزرگ همانند حضرات آيات: مجاهدى تبريزى، سلطانى طباطبايى و ستوده اراكى، زانوى ادب به زمين زد و باقيمانده سطوح را فراگرفت و اين همه، 4 سال به طول انجاميد. (كه نشانگر استعداد بسيارش در كسب معلومات و ضبط محفوظات است).

اساتید

معظم‌له، در خلال تحصيل خويش توفيق يافت از دانش سرشار استوانه هاى علم و فقاهت، توشه ها برگيرد و مبانى علمى اش را استوار سازد. آنان عبارتند از:

  • 1. زعيم بزرگ شيعه آيت الله العظمى بروجردى، كه سه سال از درس فقه ايشان بهره برد.
  • 2. رهبر كبير انقلاب آيت الله العظمى امام خمينى، كه هشت سال از درس اصول ايشان استفاده كرد.
  • 3. آيت الله سيد محمد محقق احمدآبادى يزدى - مشهور به محقق داماد - كه دوازده سال از درس فقه و اصول وى بهره برد.
  • 4. آيت الله العظمى سيد محمدرضا موسوى گلپايگانى.
  • 5. آيت الله حاج شيخ عباسعلى شاهرودى.
  • 6. آيت الله حاج شيخ محمدعلى اراكى.
  • 7. آيت الله حاج آقا مرتضى حايرى يزدى - كه مدت 15 سال در درس فقه ايشان شركت جُست و مورد توجه فراوان معظم‌له بود. همچنين، معظم‌له در ايام تعطيل حوزه علميه قم در فصل تابستان به مدت هفت سال، به نجف اشرف مى رفت و علاوه بر زيارت عتبات عاليات، به درس علماى بزرگ نجف رفته و از آنان بهره ور مى شد. ايشان عبارتند از آيات عظام: امام خمينى، آقاى خويى، آقاى شاهرودى و ميرزا باقر زنجانى قدس الله اسرارهم.

تدریس

استاد معظم آيت الله العظمى علوى مدظله العالى، عمر پربار خويش را به تأليف و تدريس و تبليغ دين گذرانيده است. ايشان از همان اوانِ تحصيل، به تدريس كتب ادبيات و سطوح پرداخت. (1334 ش) بارها سيوطى و مغنى و مطول، شرح شمسيه و شرح نظام را تدريس كرد و در همان زمانِ نوجوانى (16 سالگى) كتاب «كشف الغاشية عن وجه الحاشيه» را تأليف نمود.

از سال 1382 ق به تدريس سطوح (معالم، قوانين، شرح لمعه و شرح تجريد) و سطح عالى (رسائل، مكاسب و كفايه و شرح منظومه) پرداخت و گاه روزانه، چهار درس را تدريس مى كرد و درس‌هايش، در زمره معروفترين و چشمگيرترين درس‌هاى حوزه علميه قم بود. يكى از مورخين حوزه علميه قم - بيش از 30 سال پيش (1350 ش) درباره ايشان، نوشت: معظم‌له از فضلاء و مدرسين و اساتيد سطوح عالى حوزه علميه است، كه به زيور علم و تقوا و متانت و بزرگوارى آراسته است.[۴]

جناب استاد، در سال 1405 ق بود كه بنا به تقاضاى گروهى از فضلاء تدريس خارج فقه (بر اساس كتاب شرايع الاسلامِ ابوالقاسم نجم الدين جعفرِ محققِ حلى) را آغاز كرد و تاكنون كتاب‌هاى: طهارت و زكات را به پايان برده و هم اكنون شرح كتاب صلاة را ادامه مى دهند و همزمان خارج اصول را نيز بر پايه كفاية الاصول آغاز نمود كه دوره كامل آن 15 سال به طول انجاميد و به پايان رسيد و هم اكنون دومين دوره آن، آغاز شده است. وى در طول 40 سال تدريس خويش، فضلاى بى شمارى را از سرچشمه زلال علوم اهل بيت عليهم السلام، بهره مند ساخته كه بسيارى از آنان، هم اينك در شهرهاى مختلف و سمَت‌هاى گوناگون مانند: تدريس در حوزه و دانشگاه، امامت جمعه و جماعت، قضاوت و نمايندگى مجلس به خدمت به اسلام و مسلمين اشتغال دارند.

تبیلغ دین

قرآن مجيد، يكى از وظايف فقيهان و عالمانِ دين را انذار مردمان و تبليغ رسالات خداوند برمى شمرد. آيه شريفه «نَفْر» وظيفه يكايك انديشمندان را تعيين نموده و آن «ابلاغ تكليف» است. آيت الله العظمى علوى هم بر طبق عمل به وظيفه خويش، از همان اوان طلبگى اش به تبليغ دين پرداخت و ساليان فراوان در ايام ماه مبارك رمضان و محرم و صفر بر مسند وعظ و ارشاد تكيه زده و هزاران نفر را با بيان شيوا و سخنان زيباى خويش از آبشخور علوم اهل‌بيت عليهم السلام سيراب نموده است و اين شيوه پسنديده، حتى پس از مرجعيت معظم‌له ادامه دارد. ايشان، به جز اين ايام ساليان فراوان، قبل از رسيدن به مرجعيت (18 سال متمادى) در گرما و سرما در تابستان و زمستان هر پنج‌شنبه و جمعه به تهران مى رفت و پيرامون معارف دين در مسجد فاطميه سخن مى گفت و در همين راستا، هيئت محترم وحدت فاطميه و صندوق قرض الحسنه آن را هم تأسيس نمود و همزمان به تدريس شرح منظومه و شرح تجريد و اصول اعتقادات به گروهى از اساتيد دانشگاه و دانشجويان محترم مى پرداخت.

شیوه تدریس

درس معظم‌له از ملاحت گفتار، تتبع اقوال و دقت و بررسى آن‌ها، تحقيق مبسوط در روايات (فقه الحديث) و جمع بين اخبار متعارضه و بررسى رجال حديث برخوردار است. ايشان، با نظر افكندن در كتاب‌هاى متداول و غيرمتداول (همانند: غنائم الايام ميرزاى قمى، وسيلة المعاد ملا اسماعيل عقيلى نورى، جامع المدارك آيت اللَّه خوانسارى) و نقد و بررسى آن‌ها و كاويدن ادله، سرانجام قولى را برگزيده كه گاه اين سخن با سخنِ ديگر فقيهان منطبق بوده و گاه متفرد است.

ايشان، به حضور منظم و بدون تعطيل در ايام درسى و سرِ ساعت، بدون اندكى تأخير - مقيد بوده و در روزهاى چهارشنبه به شرح و توضيح حديثى از فرمايشات پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله مى پردازد - و اگر روزى چهارشنبه، تعطيل باشد اين كار را در روز پيشين آن انجام مى دهد - و از اين رهگذر تاكنون به شرح وصاياى رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرالمومنین عليه السلام، ابوذر غفارى و عبدالله بن مسعود توفيق يافته است. (كه شرح وصاياى پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله به ابوذر به نام انوار اخلاقى «ره توشه پارسايان» چاپ رسيده است).

معظم‌له در طول درس، به يكايك پرسش‌ها و اشكالات - هر چند سست و بى پايه - شاگردان خود گوش فراداده و با خوشرويى و اخلاق حسنه به پاسخ آن‌ها مى پردازد و از شاگردان سخت كوش خويش به شايستگى تقدير به عمل مى آورد و بر فراز منبر تدريس، از آنان احترام مى نمايد. ايشان در خلال درس، نيز به ذكر مطالب مناسب از تاريخ و تفسير و رجال و مواعظ نيز پرداخته و درسش، آميزه اى از مطالب گرانقيمت و ارزشمند است كه نتيجه ساليان فراوان مطالعات مختلف و تجربه هاى بسيار معظم‌له مى باشد.

مرجعیت

معظم‌له، يكى از چهره هاى مشهور علم و تقوا و فقاهت در حوزه علميه قم بوده و در زمان مرجعيت آياتِ عظام و مراجع تقليد پيشين، چشم‌هاى بسيارى به سويش دوخته شده بود، پس از ضايعه وفات آنان بود كه بسيارى از مردم مؤمن و متدين - به ويژه اهالى مازندران و گيلان - از جنابش تقاضاى رساله عمليه نمودند كه معظم له در سال 1412 ق، فتاواى خويش را در اختيار همگان قرار دادند - كه به زبان‌هاى عربى و اردو نيز ترجمه شده - و بسيارى از مؤمنان در داخل و خارج كشور تقليد ايشان را پذيرفته و بخشى از شهريه طلاب حوزه علميه قم، همه ماهه توسط ايشان پرداخت مى گردد.

تالیفات

استاد بزرگوار ما، آيت الله العظمى علوى به جز تدريس منظم فقه و اصول (كه صدها نوارِ آن موجود است)، تبليغ و ترويج شعائر دينى، پرورش شاگردان فراوان و راهنمايى مردمان و مقلدان، داراى تأليفات متعدد فقهى، اصولى، حديثى و رجالى است كه نام آن‌ها عبارتند از:

الف. آثار چاپى:

  • 1. توضيح المسائل (به اردو ترجمه شده است.)؛
  • 2. اجوبة المسائل يا پاسخ به جديدترين استفتائات (2 ج)؛
  • 3. مناسك حج. (آداب، اعمال و استفتائات حج)؛
  • 4. منهج الصالحين (رساله توضيح المسائل عربى)؛
  • 5. منهج الناسكين (مناسك حج عربى)؛
  • 6. نورالهدى (تعليقه بر عروة الوثقى)؛
  • 7. المناظر الناضرة في احكام العترة الطاهرة (ج 1. بخشى از كتاب الطهارة)؛
  • 8. تعليقه بر تحريرالوسيله (2 ج، چاپ مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى
  • 9. گلچينى از انوار اخلاقى (برگزيده درس اخلاق روز چهارشنبه]؛
  • 10. ره توشه پارسايان، انوار اخلاقى (ج 1، شرح وصاياى پيامبر اكرم به ابوذر غفارى)؛
  • 11. توحيد از ديدگاه علم (يكى از سخنرانى هاى معظم‌له).

ب. آثار غيرچاپى:

  • 1. المناظر الناضرة (ج 2 تا 10. شرح مفصل ابواب طهارت، صلاة و زكات شرايع الاسلام)؛
  • 2. لئالى الاصول (10 جلد. از مباحث الفاظ تا پايان استصحاب)؛
  • 3. زبدة اللئالى - تلخيص كتاب فوق؛
  • 4. القواعد الفقهية (قاعده هاى: ضمان، لاضرر، تقيه، عدالت، ميسور و اصالة الصحة)؛
  • 5. رساله در فروع علم اجمالى؛
  • 6. رساله در تعادل و تراجيح؛
  • 7. رساله در اجتهاد و تقليد؛
  • 8. تقريرات درس فقه آيت الله العظمى بروجردى (بحث: طهارت و قضا)؛
  • 9. تقريرات درس فقه آيت الله محقق داماد (كتاب صلاة و حج)؛
  • 10. تقريرات درس فقه آيت الله حاج شيخ عباسعلى شاهرودى (كتاب طهارت)؛
  • 11. تقريرات درس فقه آيت الله اراكى (بحث صلاة الجمعة)؛
  • 12. تقريرات درس فقه آيت الله حاج آقا مرتضى حايرى (كتاب طهارت و خمس)؛
  • 13. تقريرات درس اصول آيت الله العظمى امام خمينى (از بحث مقدمه واجب تا آخر قطع و ظن)؛
  • 14. تقريرات درس اصول آيت الله محقق داماد (دوره كامل)؛
  • 15. تعليقه بر وسيله النجاة؛
  • 16. تعليقه بر منهاج الصالحين؛
  • 17. كشف الغاشية عن وجه الحاشية (توضيح مشكلات حاشيه ملا عبدالله، اولين تأليف معظم‌له)؛
  • 18. نورالبيان فى تفسير القرآن؛
  • 19. طبقات الرجال؛
  • 20. ره توشه پارسايان انوار اخلاقى (ج 2 و 3. شرح وصاياى پيامبر اكرم به اميرالمؤمنين و عبدالله بن مسعود).

بناهای ماندگار

آيت الله العظمى علوى، احداث و بنياد بناهاى خيريه و عام المنفعه را وجهه همت خويش ساخته و تاكنون در ساختمان - كلى يا جزئى - چندين بناى خير، نقش اساسى و سهم چشمگير داشته است. معظم‌له، علاوه بر اجازه مصرف بخشى از وجوه شرعيه براى احداث بناهاى عام المنفعه، خود نيز به بنيادِ مسجد، حسينيه، درمانگاه و صندوق قرض الحسنه در نقاط مختلف اقدام فرموده است. تعمير بخشى از مسجد جامع گرگان، تأسيس و تعمير چند مسجد در گرگان و روستاهاى اطراف، مسجد اعظم[۵] و درمانگاه آيت الله حاج سيد سجاد علوى در روستاى النگ، حسينيه سيدالشهدا در مهدى شهر سمنان، صندوق قرض الحسنه و هيئت محترم «وحدت فاطمية» در خيابان هفده شهريور جنوبى (تهران) - از آن جمله است. همچنين دفتر معظم‌له در قم و مشهد مقدس، در ايام ولادت و شهادتِ ائمه اطهار عليهم السلام و روزهاى پنج‌شنبه هر هفته، شاهد برگزارى مجالس معظم و باشكوهى است كه خطبا و وعاظ محترم پيرامون معارف شيعى و احياى امر اهل‌بيت عليهم السلام، به سخنرانى مى پردازند و نام و ياد اهل‌بيت عصمت و طهارت را گرامى مى دارند. خداوند بر دوامِ توفيقات و صحت و خدمات ايشان بيافزايد و به آمال و مقاصدش در اجراى فرامين الهى، جامه عمل بپوشاند.

پانویس

  1. آثار الحجة 342/2؛ گنجينه دانشمندان 415-413/6؛ آينه دانشوران /272؛ مجله مسجد، ش 35، ص 87-82.
  2. رجال قم/162؛ گنجينه دانشوران/203؛ گنجينه آثار قم 371/1؛ اختران تابناك، ج 2، ص 196.
  3. گنجينه دانشمندان 343-339/2؛ اثرآفرينان 321/1؛ سخنوران نامى معاصر 404-401/1؛ مؤلفين كتب چاپى 192/4؛ الذريعه 108/9 و 1000؛ كتابنامه حضرت زهرا/28-23؛ فرهنگ رجال و مشاهير 186-185/2.
  4. گنجينه دانشمندان (شريف رازى)، ج 2، ص 206؛ اختران تابناك (محلاتى)، ج 2، ص 196.
  5. اين مسجد عظيم - كه در نوع خود بى نظير است و در آن نواحى بسان گوهرى مى درخشد - در سال1350 ش ساخته شد. ماده تاريخ ساختمان آن را مرحوم حجةالاسلام والمسلمين حاج شيخ محمدعلى انصارى قمى چنين سروده است: اين مسجد اعظم كه درش بر همه باز است × ستوار چو كعبه كه در مُلك حجاز است × از همت مردان خدا طى شد و تاريخ × تا روز جزا قبله گه اهل نماز است.(1390 ق)