زین العابدین مازندرانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
 
شیخ زین العابدین در [[نجف]] در مضیقه بوده است. به گونه‌ای که این وضع باعث می‌شود برای برطرف شدن این حالت به [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه السلام، [[توسل به اهل بیت علیهم السلام|توسل]] جوید. در خواب حضرت به او می‌فرمایند: «در نجف زندگی شما به همین منوال خواهد بود. اگر می‌خواهید وضعیت شما خوب شود، به [[کربلا]] برو». پس از این رؤیای صادقه، ایشان به طرف کربلا رهسپار می‌شود. یکی از ثروت مندان مازندرانی که در کربلا ساکن بود، در عالم خواب خدمت [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السلام، می‌رسد. ایشان به او می‌فرمایند: «فردا میهمانی به این اسم می‌آید. شما موظف‌اید از ایشان پذیرایی کنید.» این مرد مازندرانی فردا جلوی دروازه می‌ایستد تا با نشانی خواب، میهمان را پیدا کند. اتفاقا شیخ زین العابدین با کوله بار از دروازه ی کربلا وارد می‌شود و مرد ثروت مند خواب خود را برای او نقل می‌کند و از شیخ پذیرایی می‌کند.<ref>سر دلبران، شیخ مرتضی حائری، ص۱۳۱.</ref>
 
شیخ زین العابدین در [[نجف]] در مضیقه بوده است. به گونه‌ای که این وضع باعث می‌شود برای برطرف شدن این حالت به [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه السلام، [[توسل به اهل بیت علیهم السلام|توسل]] جوید. در خواب حضرت به او می‌فرمایند: «در نجف زندگی شما به همین منوال خواهد بود. اگر می‌خواهید وضعیت شما خوب شود، به [[کربلا]] برو». پس از این رؤیای صادقه، ایشان به طرف کربلا رهسپار می‌شود. یکی از ثروت مندان مازندرانی که در کربلا ساکن بود، در عالم خواب خدمت [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السلام، می‌رسد. ایشان به او می‌فرمایند: «فردا میهمانی به این اسم می‌آید. شما موظف‌اید از ایشان پذیرایی کنید.» این مرد مازندرانی فردا جلوی دروازه می‌ایستد تا با نشانی خواب، میهمان را پیدا کند. اتفاقا شیخ زین العابدین با کوله بار از دروازه ی کربلا وارد می‌شود و مرد ثروت مند خواب خود را برای او نقل می‌کند و از شیخ پذیرایی می‌کند.<ref>سر دلبران، شیخ مرتضی حائری، ص۱۳۱.</ref>
  
==تدریس و شاگردان ==
+
==تدریس و شاگردان==
 
مراجعت شیخ مازندرانی به [[کربلا]] بعد از وفات استادش [[شیخ محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] بوده است. او بعد از ورود به کربلا به تدریس مشغول شد. عالم بزرگ آن زمان در کربلا [[فاضل اردکانی|شیخ محمدحسین فاضل اردکانی]] بود و دومین قطب علمی کربلا شیخ زین العابدین مازندرانی بود.<ref>مجله ی پیام حوزه شماره ی ۲۰.</ref> او در کربلا به منصب امامت و [[فتوا]] رسید. بعد از وفات مرحوم فاضل اردکانی، ریاست مطلق علمی کربلا با او بود.  
 
مراجعت شیخ مازندرانی به [[کربلا]] بعد از وفات استادش [[شیخ محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] بوده است. او بعد از ورود به کربلا به تدریس مشغول شد. عالم بزرگ آن زمان در کربلا [[فاضل اردکانی|شیخ محمدحسین فاضل اردکانی]] بود و دومین قطب علمی کربلا شیخ زین العابدین مازندرانی بود.<ref>مجله ی پیام حوزه شماره ی ۲۰.</ref> او در کربلا به منصب امامت و [[فتوا]] رسید. بعد از وفات مرحوم فاضل اردکانی، ریاست مطلق علمی کربلا با او بود.  
  
 
شیخ همچنین در کربلا به تدریس و تربیت شاگرد مشغول شد و فضلای زیادی از حوزه‌ی درسی وی برخاستند. بعضی از شاگردان او عبارتند از:
 
شیخ همچنین در کربلا به تدریس و تربیت شاگرد مشغول شد و فضلای زیادی از حوزه‌ی درسی وی برخاستند. بعضی از شاگردان او عبارتند از:
  
1 ـ شیخ عبدالله مازندرانی(1330 قمری)
+
* شیخ عبدالله مازندرانی(1330 قمری)
 +
* میرزا علی بن موسی تبریزی معروف به ثقة الاسلام؛ از آثار او می توان به کتاب ''مرآة الکتب'' و ''بث الشکوی'' و ''رساله لالان'' و ''ایضاح الانباء'' در تعیین تاریخ ولادت خاتم الانبیاء و مقتل سیدالشهداء اشاره کرد.
 +
* ملّا محمد بن محمدحسین خوانساری نجفی(1332 قمری)
 +
* محمدحسن مازندرانی بارفروشی(1317 قمری)
 +
* سید جواد بن سیّد محمّدعلی حسینی اصفهانی معروف به «خطیب هندی»(1333 قمری)
 +
* محمدحسین فشارکی اصفهانی(1353 قمری)
 +
* شیخ علی خاقانی(1334 قمری) که کتاب «''الدعوی بلا معارض»'' از مباحث کتاب قضا را به امر استادش نوشته است.
 +
* [[سید ابوالقاسم دهکردی]] اصفهانی(1353 قمری) که از شیخ روایت می کند.
 +
* سیّد ابراهیم ابن ابوالحسن تنکابنی قزوینی(1324 قمری) او از محضر [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] و [[میرزا حبیب الله رشتی]] کسب فیض کرد و در کربلا به درس شیخ زین العابدین مازندرانی شتافت. از او آثار زیادی باقی است که از آن جمله می توان به ''شرح رسائل و مکاسب''، ''شرح مدارک''، ''رساله در هیئت''، ''رساله در اخلاق'' اشاره کرد.
  
2 ـ میرزا علی بن موسی تبریزی معروف به ثقة الاسلام؛ از آثار او می توان به کتاب ''مرآة الکتب'' و ''بث الشکوی'' و ''رساله لالان'' و ''ایضاح الانباء'' در تعیین تاریخ ولادت خاتم الانبیاء و مقتل سیدالشهداء اشاره کرد.
+
==مرجعیت==
 +
از ميرزا زين العابدين مازندرانی به عنوان مرجع تقلید بسیاری از [[شیعه|شیعیان]] پس از وفات [[صاحب ضوابط]]، در [[عراق]] و [[ایران]] و هند یاد شده است.<ref> آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۵۸۶؛ حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۳؛ انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۷۳؛ </ref> رساله عملیه او بارها در آن زمان به چاپ رسیده است.<ref> آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۸۰۵</ref> کثرت مقلدان وی به قدری بود که به گفتۀ فشارکی، ملقب به «کعبه» و «قبله» بود.<ref>معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج۳، ص۸۴۵.</ref>
 +
 
 +
[[سید محسن امین]] که در سال ۱۳۰۸ قمری به عراق رفته، هنگام برشمردن علمای بزرگ و مراجع تقلید، زین العابدین مازندرانی را به عنوان مرجع بزرگ [[کربلا]] نام برده است.<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۱۰، ص۳۵۳.</ref>
  
3ـ ملّا محمد بن محمدحسین خوانساری نجفی(1332 قمری)
+
==آثار و تألیفات==
 +
از ميرزا زين العابدين مازندرانی آثاری چند برجای مانده است از جمله:
  
4ـ محمدحسن مازندرانی بارفروشی(1317 قمری)
+
*ذخیرة المعاد: در علم فقه و به فارسی<ref>آقابزرگ، الذریعه، ج۱۰، ص۲۰</ref>
 +
*زینة العباد: رساله او به فارسی با حواشی [[آخوند خراسانی]]<ref>آقابزرگ، الذریعه، ج۱۲، ص۹۳.</ref>
 +
*رساله در مناسک [[حج]]<ref> مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۱۴۶؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۶۵.</ref>
 +
*رساله در [[ارتداد]]<ref>[http://www.ensani.ir/storage/Files/20120329121007-2130-23.pdf شیخ زین العابدین مازندرانی]</ref>
 +
*رساله‌ای در [[نماز]]<ref>آقابزرگ، الذریعه، ج۱۵، ص۵۶.</ref>
 +
*زینة العباد در شرح [[شرایع الاسلام (کتاب)|شرائع الاسلام]]
 +
*کتابی در اصول فقه از ابتدا تا انتها
 +
*حواشی بر کتاب [[جواهر الکلام (کتاب)|جواهر]]
 +
*حواشی بر مسالک الافهام
 +
*زاد العقبی. [[فتوا|فتاوای]] شیخ زین العابدین است که سید محمدتقی موسوی هندی آن را جمع کرده است و در سال 1309 به چاپ رسانده است.
 +
*زاد المتقین. رساله ی عملیه ی فارسی است که مطابق فتاوای میرزای شیرازی و شیخ زین العابدین است.
  
5ـ سید جواد بن سیّد محمّدعلی حسینی اصفهانی معروف به «خطیب هندی» (1333 قمری)
+
== ویژگی‌های اخلاقی ==
 +
'''عبادت و زهد'''
  
6 ـ محمدحسین فشارکی اصفهانی (1353 قمری)
+
از ویژگی های بارز شیخ زین العابدین مازندرانی، عبادت و زهد او است. این ویژگی به گونه ای است که او را با صفت «شیخ عابد ناسک» می ستایند. محمد بن سلیمان تنکابنی که از معاصران او است درباره ی وی می نویسد: «در غایت زهد و تقوا است». از مال و منال دنیا به شدت پرهیز داشت و خوراک او غالباً نان و سرکه و برنج بود. او بسیار بر مستحبات و نوافل مواظبت داشت. کمتر کسی در این مواظبت، هم پای او بود.
  
7 ـ شیخ علی خاقانی(1334 قمری) که کتاب «''الدعوی بلا معارض»'' از مباحث کتاب قضا را به امر استادش نوشته است.
+
'''پشتکار:'''
  
8 ـ [[سید ابوالقاسم دهکردی]] اصفهانی(1353 قمری) که از شیخ روایت می کند.
+
از دیگر خصوصیات او پشتکار است. در اواخر عمر پیری باعث نشد تا او درس خود را ترک کند. با کهولت سن، هم چنان به تدریس ادامه می داد. شیخ زین العابدین مازندرانی کتاب هایی را که از ابتدای طلبگی خوانده بود، به خط خود از ابتدا تا انتها، استنساخ کرده بود، حتی کتاب ''قوانین الاصول'' که از کتاب های حجیم است. این استنساخ ها، نشان از اراده ی قوی می کند.
  
12 ـ سیّد ابراهیم ابن ابوالحسن تنکابنی قزوینی(1324 قمری) او از محضر [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] و [[میرزا حبیب الله رشتی]] کسب فیض کرد و در کربلا به درس شیخ زین العابدین مازندرانی شتافت. از او آثار زیادی باقی است که از آن جمله می توان به ''شرح رسائل و مکاسب''، ''شرح مدارک''، ''رساله در هیئت''، ''رساله در اخلاق'' اشاره کرد.
+
'''کمک به فقرا:'''
  
==مرجعیت==
+
شیخ، همواره به فقرا کمک می کرد و تا می توانست قرض می کرد و به فقرا می داد.
از ميرزا زين العابدين مازندرانی به عنوان مرجع تقلید بسیاری از شیعیان پس از وفات [[صاحب ضوابط]]، در [[عراق]] و [[ایران]] و [[هند]] یاد شده است<ref> آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۵۸۶؛ حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۳؛ انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۷۳؛ </ref> [[رساله عملیه]] او بارها در آن زمان به چاپ رسیده است.<ref> آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۸۰۵</ref> کثرت مقلدان وی به قدری بود که به گفتۀ فشارکی، ملقب به «کعبه» و «قبله» بود.<ref>معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج۳، ص۸۴۵.</ref> سید محسن امین که در سال ۱۳۰۸ق به عراق رفته، هنگام برشمردن علمای بزرگ و مراجع تقلید، زین العابدین مازندرانی را به عنوان مرجع بزرگ کربلا نام برده است.<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۱۰، ص۳۵۳.</ref>
+
 
 +
'''مشارکت در امور:'''
 +
 
 +
نقل است روزی در کربلا، آب طغیان کرد. شیخ برای این که جلوی آب را بگیرد، با عبای خود شخصاً خاک بر می داشت تا جلوی آب را بگیرد. مردم چون دیدند آن روحانی بزرگ برای سدسازی، خاک حمل می کند، به او تأسی کردند و همگی به پا خاستند و سدی در برابر آب بستند که تا چند سال باقی بود.
 +
 
 +
== فعالیتهای اجتماعی و سیاسی ==
 +
'''هوشیاری در عرصه سیاست:'''
 +
 
 +
شیخ زین العابدین از مسائل جاری در جهان [[اسلام]] غافل نبود و در مواقع لزوم با هوشیاری و درایت، با مسائل برخورد می کرد.
 +
 
 +
زمانی که [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]] فتوای معروف تحریم تنباکو را صادر کرد، دشمنان برای خنثی کردن فتوای میرزا، تلاش کردند. یکی از اقدامات آنان، این بود که این فتوا را زیر سؤال ببرند و وانمود کنند که این فتوای مدرکی ندارد و خلاف حکم اسلام و قرآن است. در مجلسی که شیخ زین العابدین حضور داشت، یکی از افراد، درباره ی این حدیث از شیخ سؤال کرد: نظر شما درباره ی حدیث «حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه» چیست؟ شیخ در جواب فرمود: این حدیث، کاملاً صحیح است. آن شخص دوباره پرسید: آیا قبل از فتوای میرزا، تنباکو حلال بود یا حرام؟ شیخ در جواب فرمود: حلال بود. آن شخص گفت: به مقتضای حدیث، امروز نیز تنباکو حلال است و با فتوای میرزا حرام نمی شود. شیخ در جواب فرمود: نه، الآن حرام است. و هیچ منافاتی بین حرام بودن الان و حلال بودن سابق ندارد؛ زیرا، اشیاء، گاهی دو عنوان پیدا می کند که یکی عنوان اولی است و دیگری عنوان ثانوی. عنوان اولی همیشه در جای خود محفوظ است، مانند روزه ی ماه رمضان که عنوان اولی آن وجوب است، ولی اگر برای همین شخص که روزه بر او واجب بود، حالت اضطراری پیش آمد، مسئله عنوان ثانوی پیدا می کند و روزه بر او حرام می شود. لذا بر مریض، روزه گرفتن حرام است. تنباکو ذاتاً حلال است، اما چون اکنون برای جامعه، ضرر سیاسی و اقتصادی دارد، حرام می شود. حرام بودنش را عنوان ثانوی گویند. به این جهت، مجتهد [[فقیه]]، حکم به حرمت می کند و هر موقع آن ضرر برطرف گردید فقیه حکم به حلال بودن آن می کند. جواب قاطع و استوار شیخ، آن شخص را ساکت کرد و دشمن نتوانست با این دسیسه کاری از پیش ببرد.
 +
 
 +
'''تلاش برای تقویت مذهب تشیع:'''
  
==آثار==
+
[[میر حامد حسین هندی|میرحامد حسین هندی]] در آن زمان کتابی با عنوان ''[[عبقات الانوار (کتاب)|عبقات الانوار]]'' نوشت که تأثیری زیادی در میان [[اهل سنت]] گذاشت و جمع زیادی از آنان را [[شیعه]] کرد. عمق و قوت استدلال این کتاب باعث شد که میرزای شیرازی حکم به لزوم خواندن کتاب بر مسلمانان کند. شیخ زین العابدین مازندرانی نیز حکم کرد تا به محض آماده شدن جلدهای بعدی کتاب، در اسرع وقت به چاپ آن اقدام کنند و تمام امکانات مالی و غیر مالی خود را در اختیار میرحامد حسین قرار دهند.<ref>نفحات الازهار، سید علی میلانی، چاپخانه مهر قم، 1414، ج 1، ص 111.</ref>
از وی آثاری چند برجای مانده است از جمله:
 
  
*''ذخیرة المعاد'': در علم فقه و به فارسی <ref>آقابزرگ، الذریعه، ج۱۰، ص۲۰</ref>
+
شیخ مازندرانی [[تقریظ|تقریظی]] نیز بر این کتاب زده است. بخشی از این تقریظ در این جا ذکر می شود: «...چون متدرجاً مجلدات کتب مؤلفات و مصنفات آن جناب سامی صفات که عبارت از استقصاء الافحام و عبقات بوده باشد، در این صفحات به دست علما و فضلاى این عتبات عرش درجات ملحوظ و مشاهد افتاد، به اضعاف مضاعف آن چه شنیده مى شد، دیده شد: "کتاب أحکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر"<ref>هود: 1.</ref> از صفحاتش نمودار؛ "کتاب مرقوم یشهده المقربون"<ref>مطففین: 21.</ref> از اوراقش پدیدار؛ از عناوینش "آیات محکمات هنّ أم الکتاب"<ref>آل عمران: 7.</ref> پیدا؛ ... برای دفع [[یأجوج و مأجوج]] مخالفین دین مبین، سدّى است متین؛ از جهت قلع و قمع زمره ی معاندین مذهب و آیین چون تیغ [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]]؛... کتبی به این لیاقت و متانت و اتقان تا الان از بنان تحریر نحریرى سر نزده، و تصنیفی در اثبات حقیت مذهب و ایقان تا این زمان از بیان تقریر حبر خبیرى صادر و ظاهر نگشته. از عبقاتش رائحۀ تحقیق وَزان، و از استقصایش استقصاء بر جمیع دلائل قوم عیان! ولله درّ مؤلفها و مصنفها! ...».<ref>نفحات الازهار، ج 1، ص 115.</ref>
*''زینة العباد'':رساله او به فارسی با حواشی [[آخوند خراسانی]]<ref>آقابزرگ، الذریعه، ج۱۲، ص۹۳.</ref>
 
*''رساله در مناسک [[حج]]''<ref> مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۱۴۶؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۶۵.</ref>
 
*''رساله در [[ارتداد]]''<ref>[http://www.ensani.ir/storage/Files/20120329121007-2130-23.pdf شیخ زین العابدین مازندرانی]</ref>
 
*''رساله‌ای در نماز''<ref>آقابزرگ، الذریعه، ج۱۵، ص۵۶.</ref>
 
*زینة العباد در شرح شرائع الاسلام
 
*کتابی در اصول فقه از ابتدا تا انتها
 
*حواشی بر کتاب جواهر
 
*حواشی بر مسالک الافهام
 
  
==درگذشت==
+
==وفات==
مازندرانی در [[ذی قعده]] سال ۱۳۰۹ق درگذشت و در باب قاضی الحاجات در صحن [[حرم امام حسین(ع)]]  به خاک سپرده شد.<ref>اعیان الشیعة، سید محسن امین، ج۷، ص۱۶۷.</ref> البته در روز وفاتش اختلافاتی وجود دارد، برخی ۱۳، بعضی ۱۶، عده‌ای ۱۷ و برخی هم ۱۹ ذی قعده را ذکر کرده‌اند.<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷؛ حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۳.</ref>
+
مرحوم مازندرانی در ماه [[ماه ذی القعده|ذی القعده]] سال ۱۳۰۹ قمری در 82 سالگی در [[کربلا]] درگذشت و در «باب قاضی الحاجات» در صحن [[حرم امام حسین علیه السلام|حرم امام حسین]] (علیه السلام) به خاک سپرده شد.<ref>اعیان الشیعة، سید محسن امین، ج۷، ص۱۶۷.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۵۷: سطر ۸۳:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*احسان فتاحی اردکانی، زندگی نامه زین العابدین مازندرانی، در گلشن ابرار، جلد9
+
*احسان فتاحی اردکانی، زندگی نامه "زین العابدین مازندرانی"، در [[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد9.
*زین‌العابدین مازندرانی، ویکی شیعه
+
*زین‌العابدین مازندرانی، ویکی شیعه.
 +
*فرهیختگان تمدن شیعه.
  
 
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]
 
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]
 
[[رده:مراجع تقلید]]
 
[[رده:مراجع تقلید]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:فقیهان]]

نسخهٔ ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۳۳

زین العابدین مازندرانی(1309-1227 قمری) اهل شهر بابل (بارفروش) مازندران بود که پس از تکمیل تحصیلات خود، در کربلا مقیم شد و از کرسی درس او عالمان متعددی به مقام اجتهاد رسيدند. او پس از وفات صاحب ضوابط مرجع تقلید بسیاری از شیعیان گردید.

تحصیلات و استادان

زین العابدین تحصیلات خود را در بارفروش آغاز کرد. استاد بزرگ شیخ زین العابدین در بارفروش سعیدالعلماء مازندرانی بود. شیخ از او اجازه روایت نیز داشته است.[۱] بعد از این استفاده، شیخ برای تکمیل تحصیلات خود در رجب ۱۲۵۰ قمری به عراق مهاجرت کرد.[۲] در این سفر او با استاد خود سعیدالعلماء هم سفر بود.[۳]

شیخ مازندرانی مدتی را در کربلا تحصیل نمود و پس از آن به نجف رفت. سید ابراهیم قزوینی (صاحب ضوابط) (م، ۱۲۶۴ قمری)، شیخ محمد حسین اصفهانی (صاحب فصول)، شیخ محمد حسن نجفی (صاحب جواهر) (م، ۱۲۶۶ قمری)، شیخ علی آل کاشف الغطاء و شیخ مرتضی انصاری (م، 1281 قمری) از اساتید او در کربلا و نجف بوده‌اند. البته در این که شیخ انصاری از اساتید او باشد، اختلاف است. آقا بزرگ تهرانی حضور زین العابدین مازندرانی در درس شیخ انصاری را تأیید می کند،[۴] ولی سید محسن امین حضور او را نامعلوم می داند. اجازه ی او از شیخ انصاری، قطعی است.[۵]

عنایتی از امیرالمؤمنین:

شیخ زین العابدین در نجف در مضیقه بوده است. به گونه‌ای که این وضع باعث می‌شود برای برطرف شدن این حالت به امیرالمؤمنین علیه السلام، توسل جوید. در خواب حضرت به او می‌فرمایند: «در نجف زندگی شما به همین منوال خواهد بود. اگر می‌خواهید وضعیت شما خوب شود، به کربلا برو». پس از این رؤیای صادقه، ایشان به طرف کربلا رهسپار می‌شود. یکی از ثروت مندان مازندرانی که در کربلا ساکن بود، در عالم خواب خدمت امام حسین علیه السلام، می‌رسد. ایشان به او می‌فرمایند: «فردا میهمانی به این اسم می‌آید. شما موظف‌اید از ایشان پذیرایی کنید.» این مرد مازندرانی فردا جلوی دروازه می‌ایستد تا با نشانی خواب، میهمان را پیدا کند. اتفاقا شیخ زین العابدین با کوله بار از دروازه ی کربلا وارد می‌شود و مرد ثروت مند خواب خود را برای او نقل می‌کند و از شیخ پذیرایی می‌کند.[۶]

تدریس و شاگردان

مراجعت شیخ مازندرانی به کربلا بعد از وفات استادش صاحب جواهر بوده است. او بعد از ورود به کربلا به تدریس مشغول شد. عالم بزرگ آن زمان در کربلا شیخ محمدحسین فاضل اردکانی بود و دومین قطب علمی کربلا شیخ زین العابدین مازندرانی بود.[۷] او در کربلا به منصب امامت و فتوا رسید. بعد از وفات مرحوم فاضل اردکانی، ریاست مطلق علمی کربلا با او بود.

شیخ همچنین در کربلا به تدریس و تربیت شاگرد مشغول شد و فضلای زیادی از حوزه‌ی درسی وی برخاستند. بعضی از شاگردان او عبارتند از:

  • شیخ عبدالله مازندرانی(1330 قمری)
  • میرزا علی بن موسی تبریزی معروف به ثقة الاسلام؛ از آثار او می توان به کتاب مرآة الکتب و بث الشکوی و رساله لالان و ایضاح الانباء در تعیین تاریخ ولادت خاتم الانبیاء و مقتل سیدالشهداء اشاره کرد.
  • ملّا محمد بن محمدحسین خوانساری نجفی(1332 قمری)
  • محمدحسن مازندرانی بارفروشی(1317 قمری)
  • سید جواد بن سیّد محمّدعلی حسینی اصفهانی معروف به «خطیب هندی»(1333 قمری)
  • محمدحسین فشارکی اصفهانی(1353 قمری)
  • شیخ علی خاقانی(1334 قمری) که کتاب «الدعوی بلا معارض» از مباحث کتاب قضا را به امر استادش نوشته است.
  • سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی(1353 قمری) که از شیخ روایت می کند.
  • سیّد ابراهیم ابن ابوالحسن تنکابنی قزوینی(1324 قمری) او از محضر شیخ انصاری و میرزا حبیب الله رشتی کسب فیض کرد و در کربلا به درس شیخ زین العابدین مازندرانی شتافت. از او آثار زیادی باقی است که از آن جمله می توان به شرح رسائل و مکاسب، شرح مدارک، رساله در هیئت، رساله در اخلاق اشاره کرد.

مرجعیت

از ميرزا زين العابدين مازندرانی به عنوان مرجع تقلید بسیاری از شیعیان پس از وفات صاحب ضوابط، در عراق و ایران و هند یاد شده است.[۸] رساله عملیه او بارها در آن زمان به چاپ رسیده است.[۹] کثرت مقلدان وی به قدری بود که به گفتۀ فشارکی، ملقب به «کعبه» و «قبله» بود.[۱۰]

سید محسن امین که در سال ۱۳۰۸ قمری به عراق رفته، هنگام برشمردن علمای بزرگ و مراجع تقلید، زین العابدین مازندرانی را به عنوان مرجع بزرگ کربلا نام برده است.[۱۱]

آثار و تألیفات

از ميرزا زين العابدين مازندرانی آثاری چند برجای مانده است از جمله:

  • ذخیرة المعاد: در علم فقه و به فارسی[۱۲]
  • زینة العباد: رساله او به فارسی با حواشی آخوند خراسانی[۱۳]
  • رساله در مناسک حج[۱۴]
  • رساله در ارتداد[۱۵]
  • رساله‌ای در نماز[۱۶]
  • زینة العباد در شرح شرائع الاسلام
  • کتابی در اصول فقه از ابتدا تا انتها
  • حواشی بر کتاب جواهر
  • حواشی بر مسالک الافهام
  • زاد العقبی. فتاوای شیخ زین العابدین است که سید محمدتقی موسوی هندی آن را جمع کرده است و در سال 1309 به چاپ رسانده است.
  • زاد المتقین. رساله ی عملیه ی فارسی است که مطابق فتاوای میرزای شیرازی و شیخ زین العابدین است.

ویژگی‌های اخلاقی

عبادت و زهد

از ویژگی های بارز شیخ زین العابدین مازندرانی، عبادت و زهد او است. این ویژگی به گونه ای است که او را با صفت «شیخ عابد ناسک» می ستایند. محمد بن سلیمان تنکابنی که از معاصران او است درباره ی وی می نویسد: «در غایت زهد و تقوا است». از مال و منال دنیا به شدت پرهیز داشت و خوراک او غالباً نان و سرکه و برنج بود. او بسیار بر مستحبات و نوافل مواظبت داشت. کمتر کسی در این مواظبت، هم پای او بود.

پشتکار:

از دیگر خصوصیات او پشتکار است. در اواخر عمر پیری باعث نشد تا او درس خود را ترک کند. با کهولت سن، هم چنان به تدریس ادامه می داد. شیخ زین العابدین مازندرانی کتاب هایی را که از ابتدای طلبگی خوانده بود، به خط خود از ابتدا تا انتها، استنساخ کرده بود، حتی کتاب قوانین الاصول که از کتاب های حجیم است. این استنساخ ها، نشان از اراده ی قوی می کند.

کمک به فقرا:

شیخ، همواره به فقرا کمک می کرد و تا می توانست قرض می کرد و به فقرا می داد.

مشارکت در امور:

نقل است روزی در کربلا، آب طغیان کرد. شیخ برای این که جلوی آب را بگیرد، با عبای خود شخصاً خاک بر می داشت تا جلوی آب را بگیرد. مردم چون دیدند آن روحانی بزرگ برای سدسازی، خاک حمل می کند، به او تأسی کردند و همگی به پا خاستند و سدی در برابر آب بستند که تا چند سال باقی بود.

فعالیتهای اجتماعی و سیاسی

هوشیاری در عرصه سیاست:

شیخ زین العابدین از مسائل جاری در جهان اسلام غافل نبود و در مواقع لزوم با هوشیاری و درایت، با مسائل برخورد می کرد.

زمانی که میرزای شیرازی فتوای معروف تحریم تنباکو را صادر کرد، دشمنان برای خنثی کردن فتوای میرزا، تلاش کردند. یکی از اقدامات آنان، این بود که این فتوا را زیر سؤال ببرند و وانمود کنند که این فتوای مدرکی ندارد و خلاف حکم اسلام و قرآن است. در مجلسی که شیخ زین العابدین حضور داشت، یکی از افراد، درباره ی این حدیث از شیخ سؤال کرد: نظر شما درباره ی حدیث «حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه» چیست؟ شیخ در جواب فرمود: این حدیث، کاملاً صحیح است. آن شخص دوباره پرسید: آیا قبل از فتوای میرزا، تنباکو حلال بود یا حرام؟ شیخ در جواب فرمود: حلال بود. آن شخص گفت: به مقتضای حدیث، امروز نیز تنباکو حلال است و با فتوای میرزا حرام نمی شود. شیخ در جواب فرمود: نه، الآن حرام است. و هیچ منافاتی بین حرام بودن الان و حلال بودن سابق ندارد؛ زیرا، اشیاء، گاهی دو عنوان پیدا می کند که یکی عنوان اولی است و دیگری عنوان ثانوی. عنوان اولی همیشه در جای خود محفوظ است، مانند روزه ی ماه رمضان که عنوان اولی آن وجوب است، ولی اگر برای همین شخص که روزه بر او واجب بود، حالت اضطراری پیش آمد، مسئله عنوان ثانوی پیدا می کند و روزه بر او حرام می شود. لذا بر مریض، روزه گرفتن حرام است. تنباکو ذاتاً حلال است، اما چون اکنون برای جامعه، ضرر سیاسی و اقتصادی دارد، حرام می شود. حرام بودنش را عنوان ثانوی گویند. به این جهت، مجتهد فقیه، حکم به حرمت می کند و هر موقع آن ضرر برطرف گردید فقیه حکم به حلال بودن آن می کند. جواب قاطع و استوار شیخ، آن شخص را ساکت کرد و دشمن نتوانست با این دسیسه کاری از پیش ببرد.

تلاش برای تقویت مذهب تشیع:

میرحامد حسین هندی در آن زمان کتابی با عنوان عبقات الانوار نوشت که تأثیری زیادی در میان اهل سنت گذاشت و جمع زیادی از آنان را شیعه کرد. عمق و قوت استدلال این کتاب باعث شد که میرزای شیرازی حکم به لزوم خواندن کتاب بر مسلمانان کند. شیخ زین العابدین مازندرانی نیز حکم کرد تا به محض آماده شدن جلدهای بعدی کتاب، در اسرع وقت به چاپ آن اقدام کنند و تمام امکانات مالی و غیر مالی خود را در اختیار میرحامد حسین قرار دهند.[۱۷]

شیخ مازندرانی تقریظی نیز بر این کتاب زده است. بخشی از این تقریظ در این جا ذکر می شود: «...چون متدرجاً مجلدات کتب مؤلفات و مصنفات آن جناب سامی صفات که عبارت از استقصاء الافحام و عبقات بوده باشد، در این صفحات به دست علما و فضلاى این عتبات عرش درجات ملحوظ و مشاهد افتاد، به اضعاف مضاعف آن چه شنیده مى شد، دیده شد: "کتاب أحکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر"[۱۸] از صفحاتش نمودار؛ "کتاب مرقوم یشهده المقربون"[۱۹] از اوراقش پدیدار؛ از عناوینش "آیات محکمات هنّ أم الکتاب"[۲۰] پیدا؛ ... برای دفع یأجوج و مأجوج مخالفین دین مبین، سدّى است متین؛ از جهت قلع و قمع زمره ی معاندین مذهب و آیین چون تیغ امیرالمؤمنین؛... کتبی به این لیاقت و متانت و اتقان تا الان از بنان تحریر نحریرى سر نزده، و تصنیفی در اثبات حقیت مذهب و ایقان تا این زمان از بیان تقریر حبر خبیرى صادر و ظاهر نگشته. از عبقاتش رائحۀ تحقیق وَزان، و از استقصایش استقصاء بر جمیع دلائل قوم عیان! ولله درّ مؤلفها و مصنفها! ...».[۲۱]

وفات

مرحوم مازندرانی در ماه ذی القعده سال ۱۳۰۹ قمری در 82 سالگی در کربلا درگذشت و در «باب قاضی الحاجات» در صحن حرم امام حسین (علیه السلام) به خاک سپرده شد.[۲۲]

پانویس

  1. الکنی و الالقاب، ج 2، ص 314.
  2. اعیان الشیعة، سید محسن امین، دار التعارف للمبوعات، بیروت، بی تا، ج 7، ص 167.
  3. تراجم الرجال، سید احمد حسینی، کتابخانه مرعشی نجفی، قم، 1414، ج 1، ص 227.
  4. نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، مطبعة القضاء، نجف، بی تا، ج 2، ص 805.
  5. اعیان الشیعة، ج 7، ص 167.
  6. سر دلبران، شیخ مرتضی حائری، ص۱۳۱.
  7. مجله ی پیام حوزه شماره ی ۲۰.
  8. آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۵۸۶؛ حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۳؛ انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۷۳؛
  9. آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۸۰۵
  10. معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج۳، ص۸۴۵.
  11. امین، اعیان الشیعه، ج۱۰، ص۳۵۳.
  12. آقابزرگ، الذریعه، ج۱۰، ص۲۰
  13. آقابزرگ، الذریعه، ج۱۲، ص۹۳.
  14. مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۱۴۶؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۶۵.
  15. شیخ زین العابدین مازندرانی
  16. آقابزرگ، الذریعه، ج۱۵، ص۵۶.
  17. نفحات الازهار، سید علی میلانی، چاپخانه مهر قم، 1414، ج 1، ص 111.
  18. هود: 1.
  19. مطففین: 21.
  20. آل عمران: 7.
  21. نفحات الازهار، ج 1، ص 115.
  22. اعیان الشیعة، سید محسن امین، ج۷، ص۱۶۷.

منابع

  • احسان فتاحی اردکانی، زندگی نامه "زین العابدین مازندرانی"، در گلشن ابرار، جلد9.
  • زین‌العابدین مازندرانی، ویکی شیعه.
  • فرهیختگان تمدن شیعه.